رفتن به محتوای اصلی

بحران عمیق‌تر و کودتاگران منزوی‌تر می‌شوند!
15.12.2009 - 16:28

فیلم آتش‌زدن تصویر آیت‌الله خمینی کاملا مشکوک است! با توجه به ادامه‌ی فضای اعتراضی و گسترش جنبش سبز که در ۱۶ آذر شاهد آن بودیم کودتاگران برای پی‌گیری روش‌های خود و همراه‌کردن بدنه‌ی نیروهای نظامی با فرماندهان سرکوب به‌دنبال بهانه‌هایی می‌گردند که ادامه‌ی سرکوب‌ها را توجیه کند. عمیق‌ترشدن شکاف‌های حاکمیت آن‌هم در شرایطی که جنبش سبز روزبه‌روز فراگیرتر می‌شود و هیچ نشانه‌ای از تجزیه و شکاف در درون آن پدید نیامده، خامنه‌ای را به‌شدت نگران و وحشت‌زده کرده است. او دراین بازی اخیر می‌کوشد هاشمی رفسنجانی و هم‌نظران او را به حاشیه براند، در جنبش سبز شکاف ایجاد کند، امری که تاکنون در انجام آن شکست خورده است

در روز ۱۳ آبان، جوانان خشمگین، تصاویر علی خامنه ای را آتش زدند. آن حادثه هیچ واکنش مهمی در میان روحانیون و آن بخش از مردمی که هنوز از نظام جمهوری اسلامی حمایت می کنند پدید نیاورد. چرا؟ به این دلیل که اکثریت عظیم روحانیون و طرفداران سنتی جمهوری اسلامی نیز دیگر به خامنه ای اعتقاد ندارند. اقدامات و سخنان او از کودتای ۲۲ خرداد تا به امروز چنان رسوایی برانگیز است که در طیف اصولگرایان نیز بجز معدودی از عناصر بدنام و بی اعتبار کسی جرات حمایت از آن را ندارد. کم نیستند عناصری از این طیف که کودتای انتخاباتی و سرکوب های خونین و فجایعی نظیر کهریزک و ترور و ارعاب شواهد جنایات هولناک کهریزک را برای بقای نظام و حتی بقای روحانیت خطرناک و مهلک می دانند و هنوز آرزو دارند خامنه ای حساب خود را از احمدی نژاد جدا کند و از راه رفته بازگردد. اگر پیش از کودتای انتخاباتی کسی عکس خامنه ای را آتش می زد، بسیاری از روحانیون و جریانات و عناصر طیف اصولگرا دراعتراض به چنین کاری به حرکت درمی آمدند و احتمالا می توانستند چندین میلیون نفری هم از میان جمعیت کشور علیه این اقدام بسیج کنند. اما پس از کودتا، چنین چیزی محال است! چرا که خامنه ای همه موجودی و اعتبار مقام ولایت را در این بازی باخته و از مقام رهبری کل نظام به سطح یکی از سران کودتا که به آرای یک ملت خیانت کرده اند تنزل پیدا کرده است. او دراین ۶ ماهه علاوه بر رهبری کودتای انتخاباتی ۲۲ خرداد فرماندهی مستقیم جنایات زیر را نیز برعهده داشته است:

- سرکوب خونین تظاهرات مسالمت آمیز مردم.

- شکنجه زندانیان سیاسی برای وادار کردن آنان به ابراز ندامت و برپا کردن دادگاههای نمایشی.

- تلاش برای مرعوب کردن مراجع و روحانیون ناراضی.

- جلوگیری از کار کمیته های حقیقت یاب که قرار بود درباره فجایع کهریزک، تجاوز به زنان و مردان زندانی، و قتل زندانیان سیاسی تحقیق کنند

- و...

با توجه به این واقعیت ها، طبیعی است که مردم شعار مرگ بر خامنه ای را به شعارهای خود بیفزایند و در تظاهرات خیابانی کسانی از میان جوانان خشمگین تصویر وی را آتش بزنند.

اما همان گونه که اشاره شد پاره کردن و آتش زدن تصویر خامنه ای احساسات روحانیون و بدنه نیروهای مسلح را جریحه دار نساخت. و این در حالی است که با توجه به ادامه فضای اعتراضی و گسترش جنبش سبز که در ۱۶ آذر شاهد آن بودیم کودتاگران برای ادامه روش های خود و همراه کردن بدنه نیروهای نظامی با فرماندهان سرکوب به دنبال بهانه هایی می گردند که ادامه سرکوب ها را توجیه کند. آتش زدن تصویر آیت اله خمینی آن برای چنین دستاویزی است. برهمین اساس است که در ۱۶ آذر صداو سیمای جمهوری اسلامی با آب و تاب زیاد، فیلمی از به آتش کشیدن تصویر آیت اله خمینی را چندین بار به نمایش می گذارد. و بی درنگ همه رسانه ها و سخنگویان حکومت کودتا شروع به بزرگ نمایی این حادثه می کنند تا از آن یک " پیراهن عثمان" برای توجیه اقدامات خود بسازند.

آنها می دانند تا زمانی که نتوانند رهبران شاخص جنبش سبزرا از آن جدا کنند، تا زمانی که نتوانند با تزریق خشونت و رادیکالیسم افراطی در این جنبش در میان فعالان آن شکاف ایجاد کنند. اولا، نخواهند توانست آن را از پویشی که روز به روز به نیرومندترشدن و فراگیرترشدن آن کمک می کند، باز دارند. و ثانیا آن که نمی توانند بدنه نیروهای نظامی را برای ادامه سرکوب مردم برای روزها و ماههای آینده با خود هم راه نگهدارند. براین اساس هدف از آتش زدن تصویر آیت اله خمینی و بزرگنمایی آن در صدا و سیما این بوده است که :

۱- موسوی، کروبی، خاتمی و هاشمی را زیر فشار بگذارند و آنان را ناچار به ایراد سخنانی کنند که موجب دلسردی و نومیدی و یا شکاف در جنبش سبز شود.

۲- بدنه نیروهای نظامی و انتظامی را با فرماندهان کشتارو سرکوب هم دل وهمراه سازند.

۳- روحانیون ناراضی و مردد را به همکاری وهمدستی با کودتا ترغیب کنند. اما بعید است که کودتاگران از این ترفند نیز طرفی ببندند.

مردم دست خامنه ای و ایادی کودتا را خوانده اند و هرکاری که آنان با هدف سرکوب و ارعاب انجام می دهند و هر زهری که در جامعه می پاشند بالافاصله مردم پادزهر آن را پیدا می کنند و ایادی کودتا را از کرده خود پشیمان می سازند. جنبش روسری و چادر به سر کردن مردان پس از دستگیری اخیر مجید توکلی نمونه ای از واکنش های آگاهانه مردم در قبال همین گونه ترفندهای کثیف کودتاگران است.

همه می دانند که جنبش سبز و فعالان و رهروان شاخص آن از هرگرایش فکری و عقیدتی با دین مخالف نیستند بلکه با ابزاری کردن دین مخالفند. همه می دانند که مساله عاجل و امروز جنبش سبز اعتراض به تقلب انتخاباتی و مخالفت با رهبران کودتا یعنی شخص علی خامنه ای است نه آیت اله خمینی. ممکن است در این جنبش بزرگ معدودی جوانان خشمگین به اقداماتی که بهانه به دست سرکوبگران می دهد دست بزنند، اما گرایش عمومی چنین نیست و اکثریت عظیم فعالان جنبش سبز جوانان خشمگین را از توسل به اقداماتی که مایه دست و بهانه ساز برای سرکوبگران می شود برحذر می دارند. آنان که اقدام مشکوک آتش زدن تصویر آیت اله خمینی را بزرگنمایی می کنند و در جهت مقاصد خود از آن " پیراهن عثمان" درست کرده اند باید به این پرسش که در اذهان مطرح است پاسخ دهند که آیا این اقدام زشت تر است یا جنایات کهریزک؟ آیا این اقدام بدتر است یا به خون کشیدن تظاهرات مسالمت آمیز ملتی که می پرسد رای من کجا است؟ آیا این اقدام بدتر است یا قصه های هولناک تجاوز به زندانیان و کشتن و سوزاندن آنان؟ آیا این حرکت بیشتر با دین و اخلاق و انسانیت ناسازگار است یا شکنجه زندانیان سیاسی و پروژه های رسوای ندامت گیری؟ اگر به قول پیامبر اسلام " حرمت انسان از حرمت خانه کعبه بیشتر است"، آیا برهمین اساس، حرمت انسانهایی که به جرم سئوال از مسوولان به خاک و خون کشیده شده اند از حرمت تصویر آیت اله خمینی بیشتر است؟

واقعیت آن است که جنبش سبز در ادامه پایداری پیگیر و هوشیارانه خود شکافهای درونی حاکمیت را عمیق تر کرده است. و این درحالی است که هیچ یک از ترفندها و تلاشهای رژیم نتوانسته است در صفوف آن شکاف ایجاد کند. عمیق تر شدن شکافهای حاکمیت آنهم در شرایطی که جنبش سبز روزبه روز فراگیرتر می شود و هیچ نشانه ای از تجزیه و شکاف در درون آن پدید نیامده، کودتاگران و شخص خامنه ای را به شدت نگران و وحشت زده کرده است. چرا که این روندها به مفهوم منزوی تر شدن کودتاگران و قدرتمندترشدن جنبش دموکراسی خواهی است. بهانه کردن اهانت به آیت اله خمینی و بزرگنمایی بیش از حد یک اتفاق مشکوک در گوشه ای از یک جنبش بزرگ و سراسری تازه ترین ترفند کودتاگران برای بازگرداندن انسجام دربالا و تجزیه جنبش سبز است. ترفندی که کودتاگران را بی اعتبارتر و منزوی تر می کند.

خامنه ای دراین بازی می کوشد هاشمی را بیش از بیش به حاشیه براند و شرایط را برای دستگیری به زعم او سران فتنه یعنی موسوی و کروبی فراهم کند. اما او از این اقدامات نیز طرفی نخواهد بست فقط ناتوانی او و حاکمیت تحت رهبری او را در حل بحران به نمایش می گذارد و بحران درونی نظام را غیرقابل حل می کند.امری که دیریا زود به سود جنبش دموکراسی خواهی تمام خواهد شد. جنبش سبز دموکراسی خواهی در مسیر خود باید با هوشیاری به سه مساله حیاتی زیر توجه اکید مبذول دارد:

۱- از رادیکالیسم و تندروی که مایه دور شدن نیروهای مردد و ناراضیان درون بدنه نظام خواهد شد اجتناب کند و به شعارهای حداقلی مثل ابطال انتخابات، آزادی انتخابات، پیگیری پرونده جنایات کهریزک و امثالهم و آزادی زندانیان سیاسی قناعت کند. و از هرگونه شعار و اقدامی که انسجام دستگاههای سرکوب را سبب می شود بپرهیزد.

۲- به روش های مسالمت آمیز و عدم خشونت پای بند بماند.و دربرابر کنش ها و ترفندهای تحریک آمیز رژیم کودتا با هوشیاری به واکنش هایی توسل جوید که انسجام و یکپارچگی آن را در مخاطره قرار ندهد.

۳- همچون شش ماهه گذشته ازهرگونه برخورد و روش دافعه پرهیز کند و ظرفیت خود را در همراه ماندن با همه مخالفان کودتا ازهر گرایش و عقیده ای گسترش دهد.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال
برگرفته از:
میهن نت

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.