رفتن به محتوای اصلی

رهبران جمهوری اسلامی چگونه حرف می زنند؟
مافياي اطلاعاتي-مالي كيهان شريعتمداري صدايش در أمد
12.08.2014 - 21:32

کلیک نمونه هایی از سخنان آیت الله خمینی، آیت الله خامنه ای، محمود احمدی نژاد و حسن روحانی

آقای روحانی در جمع نمایندگی ایران در خارج از کشور گفته بود:" یک عده به ظاهر شعار می‌دهند ولی بزدل سیاسی‌اند. هر وقت می‌خواهد مذاکره شود یک عده می‌گویند ما داریم می‌لرزیم. خب به جهنم! بروید یک جای گرم پیدا کنید برای خودتان."

برخی از طرفداران و یا حتی منتقدان میانه رو آقای روحانی، گفته اند که او به دلیل عصبانیت چنین کلماتی را به زبان رانده است، اما حسام الدین آشنا، مشاور رییس جمهوری تاکید کرده که آقای روحانی عصبانی نبوده و تنها صریح صحبت کرده است.

 

نمایندگان عضو فراکسیون جبهه پایداری در مجلس، روز سه شنبه ۲۱ امرداد، در واکنش به سخنان رییس جمهوری با طراحی نامه ای اعتراضی که گفته می شود به امضای بیش از ۲۰۰ نماینده رسیده، خواستار حضور حسن روحانی در یک نشست غیرعلنی در مجلس برای دادن توضیحاتی در باره سخنان روز دوشنبه اش شده اند.

نمایندگان اصولگرای مجلس همچنین امروز ( سه شنبه ۲۱ امرداد) در نشستی غیرعلنی به بررسی این اظهارات و انتقاد از آن پرداختند.

روح الله حسینیان، از چهره های شاخص جبهه پایداری در باره این جلسه گفته است:" در این نشست تذکر دادم شاه زمانی که با مخالفان صحبت می‌کرد از آنها خواست پاسپورتشان را گرفته از ایران خارج شوند، اما از آنها نخواست به جهنم بروند."

او همچنین در پاسخ به این سوال که محمود احمدی‌نژاد در دوره ریاست ‌جمهوری خود توهین‌هایی به نمایندگان می‌کرد، چرا در آن زمان واکنشی نشان داده نشد، گفته است: "احمدی‌نژاد این‌گونه زشت و کریه صحبت نکرد."

سابقه و ریشه ادبیاتی ویژه

اما نگاهی حتی گذرا به سخنان رهبران بلندپایه جمهوری اسلامی در بیش از سه دهه گذشته، نشان می دهد که از نگاه ناظران "زشت و کریه" صحبت کردن رهبران جمهوری اسلامی، به چند سال اخیر و یا یک دهه گذشته محدود نمی ماند، هرچند در این فاصله زمانی احتمالا بیش از هر زمان دیگر این ادبیات در میان دولتمردان و مقامات جمهوری اسلامی رواج یافته است.

 

در دوران محمود احمدی نژاد، شیوه خاص او در گفتار و رفتار از یک سو و تاکید مخالفانش بر منش و روش وی باعث شد که او به نمونه ای بی سابقه در میان رهبران جمهوری اسلامی بدل شود که در هنگام سخن گفتن، شان جایگاه خود و یا مناسبات عرفی چه در حوزه سیاست داخلی و چه در حوزه روابط بین الملل را نادیده می گیرد و از این رهگذر، به منافع ملی ایران آسیب می رساند.

به نظر می رسد که این داوری، اگرچه بخشی از مساله را توضیح می دهد اما در عین حال، بخش دیگر و بزرگ تری را خواسته یا نخواسته از دیده ها پنهان می کند: این تنها محمود احمدی نژاد نبوده است که با چنین ادبیاتی سخن گفته و جایگاه و شان مقام خود و حیثیت مردم و کشور را در عرصه جهانی نادیده گرفته است.

پس از انقلاب سال ۱۳۵۷، بر خلاف عرف رایج در ادبیات سیاسی وقت ایران و جهان، مقامات بلندپایه کشوری و لشکری در جمهوری اسلامی، از رهبری گرفته تا روسای سه قوه، دولتمردان، فرماندهان نظامی، روحانیون و ائمه جمعه و رسانه های وابسته به آنان، در نقد منتقدان و حمله به مخالفان داخلی و خارجی از ادبیاتی مشابه سود جسته اند.

پرخاشگری، به کارگیری واژگانی که در عرف رایج فحش قلمداد می شوند، استفاده از واژگان کوچه و بازار و نادیده گرفتن پیامدهای سیاسی و حقوقی استفاده از چنین واژگانی، نقض حریم خصوصی شهروندان منتقد و مخالف، اتهام زنی بدون ارایه اسناد و مدارک لازم، هتاکی و استهزا از جمله ویژگی های چنین زبانی است.

در سال های اخیر، شماری از رسانه های حکومتی در ایران بی هیچ پروایی و بدون آنکه به طرف مقابل اجازه پاسخ دهند، نه تنها شخصیت، دیدگاه و عملکرد مخالفان و منتقدان حاکمیت را هر آن گونه که خواسته اند توصیف کرده اند، بلکه حتی خصوصی ترین ابعاد زندگی آنان را نیز در امان نگذاشته اند.

گسترش و پیامدها

 

از خرداد سال ۱۳۷۶ به این سو و با بازتعریف دایره خودی و غیرخودی ها در جمهوری اسلامی، این ادبیات مخاطبان و مضمون های خود را در طیف گسترده تری از فعالان سیاسی و اجتماعی جست و جو کرده است.

به نظر می رسد که تدوام این شیوه در بالاترین سطوح حاکمیت و در رسانه های فراگیری مانند صدا و سیما و روزنامه ها تاثیرات خود را در سطح کلان بر جامعه ایران نیز برجای گذاشته است و شیوه ای از گفتار که پیشتر زشت و بی ادبانه قلمداد می شد، بیش از پیش گسترش یابد و در موارد بسیاری قبح آن کلمات یا اصطلاحات دیگر چندان به چشم نیاید.

این وضعیت چنان بوده است که حسن خمینی، نوه آیت الله خمینی اسفند ماه سال گذشته و پس از آنکه خود و دیگر بستگان نزدیک بنیانگذار جمهوری اسلامی نیز از نیش این زبان گزنده در امان نماندند، به فغان آمد و گفت:" متأسفانه جامعه ما به هر علتی بی‌ادب شده در حالی که یکی از خصلت‌های بزرگ ایرانی‌ها ادبشان است."

به نظر می رسد به رغم همه تغییراتی که در فضای داخلی و بین المللی رخ داده، یک رویکرد ثابت مانده است: تدوام منطقی که شعارهای منتهی به انقلاب سال ۱۳۵۷و زبان مواجهه با گروه های سیاسی منتقد و مخالف در سال های پس از آن را پدید می آورد.

 

خشونت گفتاری، ارتباطی مستقیم با خشونت عملی دارد: این دو از هم مایه می گیرند و همدیگر را بازمی پرورانند. نتیجه بسیاری از تهمت ها، افتراها، لقب بخشیدن ها، برچسب زنی ها، به کارگیری اصطلاحات کوچه و بازاری و عامیانه که تعریف حقوقی مشخصی ندارند اما به شدت هم بر افکار عمومی و هم تصمیم گیران موثر هستند، بسیار چشمگیر و فراگیر بوده است.

در سال های نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بسیاری به همین دلیل با مشکلات فراوان روبه رو شدند، زندگیشان مختل شد، سر از زندان در آوردند، حتی جان خود را از دست دادند و یا ناگزیر از ترک یار و دیار شدند.

به کار گیری این ادبیات به شکلی بی وقفه و بسیار عیان از سوی محمود احمدی نژاد، باعث شد که این ادبیات مخصوصا برای یک مقام سیاسی بلندپایه، هتاکانه، نامناسب و غلط انگاشته شود.

این حساسیت تازه برانگیخته شده موجب شده که حتی طرفداران حسن روحانی نیز، از دادن این هشدار به او که مانند سلف خود حرف نزند، ابایی نداشته باشند؛ با این هم، شرایط سیاسی کنونی در ایران، اجازه نمی دهد که دایره این نقد از این فراتر رود و از جمله اظهارات رهبر جمهوری اسلامی و چهره های مذهبی بلندپایه را هم در برگیرد.

 

دامنه بهره گیری از این زبان و واژگان و ادبیات تنها به عالی ترین مقامات جمهوری اسلامی محدود نمی شود، اما به دست دادن چند نمونه از سخنان آنان هم کافی است تا نشان دهد که مقامات دیگر نیز به طور طبیعی نهی و منعی نداشته اند که چنین سخن نگویند.

آیت الله خمینی

 
  • اینها خائنند آقا! اینها دستشان ـ دست اربابانشان ـ از مملکت ما کوتاه شده، می‏ خواهند که دست آنها را باز بکنند؛ و الاّ یک مسئلۀ ملی، یک مسئله‏ ای که برای طبقۀ ضعیف است ـ خانه‏ سازی برای طبقۀ ضعیف است... عوض اینکه اینها هم بیایند کمک کنند، بیایند اینها هم تبلیغ کنند، کمک کنند، همراهی کنند که این بیچاره‏ ها به خانه برسند، و نمی‏ گذارند این کار انجام بشود. البته می‏ خواهند نگذارند؛ ولی غلط می‏ کنند! (۲۵ اردیبهشت ۱۳۵۸)
  • آنها[با]قلم های مسموم ـ که حتی حالا هم بعضی از آن انگل ها در ایران هستند ـ اسلام را معرفی کردند به اینکه این یک ترتیبی است که مال سابق بود، کهنه است حالا دیگر. (۱۰ شهریور ۱۳۵۸)
  • شما باید محکم بایستید در مقابل اینها و چنانچه مسلمین ـ ملتهای مسلم ـ بایستند در مقابل اینها، و اگر دولت هایشان بخواهند مخالفت کنند، مشت توی دهنشان بزنند چنانکه ایران مشت در دهن محمدرضا زد. (۱۵ مرداد ۱۳۵۹)
  • از آنجا که ساده‏ لوح هستید و سریعاً تحریک می‏ شوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد.( نامه به آیت الله منتظری ۱ شهریور ۱۳۶۸)
  • شما را نصیحت پدرانه می‏ کنم که سعی کنید تنها خدا را درنظر بگیرید و تحت‏ تأثیر مقدس‏ نماها و آخوندهای بیسواد واقع نشوید، چرا که اگر بنا است با اعلام و نشر حکم خدا به مقام و موقعیتمان نزد مقدس نماهای احمق و آخوندهای بیسواد صدمه‏ ای بخورد، بگذار هرچه بیشتر بخورد. (در پاسخ نامه محمد حسن قدیری، ۲ مهر ۱۳۶۷)


  • روحانیون وابسته و مقدس‏ نما و تحجرگرا هم کم نبودند و نیستند. در حوزه‏ های علمیه هستند افرادی که علیه انقلاب و اسلام ناب محمدی فعالیت دارند. امروز عده‏ ای با ژست تقدس مآبی چنان تیشه به ریشۀ دین و انقلاب و نظام می‏ زنند که گویی وظیفه‏ ای غیر از این ندارند. خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق در حوزه‏ های علمیه کم نیست. طلاب عزیز لحظه‏ ای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند، اینها مروّج اسلام آمریکایی‏ اند و دشمن رسول اللّه‏. آیا در مقابل این افعی ها نباید اتحاد طلاب عزیز حفظ شود؟ ۳( اسفند ۱۳۶۷)



آیت الله خامنه ای

  • همان وقتی که این شخص، اوّلین مذاکرات را با اسرائیلی ها کرد، من گفتم او، هم خائن است و هم احمق! اگر خائن بود، اما عاقل بود، بهتر از این عمل می کرد! (۱۰ دی ۱۳۷۸)
  • بی شک یکی از مهم ترین هدف های دشمن ایجاد هرج و مرج و آشفتگی و درگیری میان اقشار ملت است. با کمال هوشیاری از تحقق این خواسته‌ دشمنان زبون و ابله و پلید، جلوگیری کنید. (۲۰ تیر ۱۳۸۱)
  • البته در این ماجرا، کسانی (نمایندگان متحصن مجلس ششم) هم هستند که با زیاده خواهی و گردن کلفتی می خواهند کار خود را به پیش ببرند. (۱۵ اسفند ۱۳۸۲)
  • این دشمنان نادان ما، دشمنان احمق ما - همین سردمداران سیاست آمریکایی - که نسبت به این انتخابات این همه اظهار حساسیت کردند، موجب شده است که ملت های مسلمان نسبت به این انتخابات حساس شده‌اند؛ همه گردن می کشند ببینند ملت ایران در این انتخابات چه می کند؟(۲۲ اسفند ۱۳۸۶)
  • ادعا می کنند که برای بازرسی وارد کشتی اینها شده ایم، که البته مثل سگ دروغ می گویند. (۱۴ خرداد ۱۳۸۹)
  • مطبوعات، دیگران، کارهایی کردند، خبررسانی کردند، ایرادی ندارد؛ اما دیگر نباید قضیه را خیلی کش بدهند. (۱۱ مهر ۱۳۹۰)
  • اخیراً شنیدم که از شوراى امنیّت ملّى آمریکا کسى گفته که ما این انتخابات ایران را قبول نداریم. خب به درک که قبول ندارید! اگر قرار بود ملّت ایران منتظر بماند که شما چه چیزى را قبول دارید و چه چیزى را میل دارید، آن‌طور عمل بکند، که کلاهش پسِ معرکه بود.(۲۴ خرداد ۱۳۹۲)
  • ما از روز اول گفتیم، اکنون هم می‌گوییم و در آینده نیز خواهیم گفت که ما رژیم صهیونیستی را یک رژیم نامشروع و حرام‌زاده می‌دانیم. (۱۲ آبان ۱۳۹۲)
  • گاهی شنیده می شود دشمنان ملّت ایران، از جمله از دهان نحسِ نجسِ سگِ هار منطقه در رژیم صهیونیستی، چانه می جنبانند که ایران تهدید همه‌ جهان است. (۲۹ آبان ۱۳۹۲)
  • همین جای کار هم دشمن متجاوز مانند سگ از کاری که کرده پشیمان شده است و به دنبال آتش‌بس است، و این از نشانه‌های پیروزی مقاومت است.(۷ امرداد ۱۳۹۳)
  • آن‌وقت با نگاه به این حقایق است که می فهمیم اینکه امام فرمودند: «آمریکا هیچ غلطى نمی تواند بکند» یعنى چه. آمریکا را از باب مثال گفتند؛ بله، آمریکا هیچ غلطى نمی تواند بکند – کما اینکه تا امروز هم نتوانسته است – قدرت هاى دیگر هم همین‌جور؛ آنها هم هیچ غلطى نمی توانند بکنند. این غلطى که نمی توانند بکنند، فقط غلط نظامى نیست، به‌معناى جامعِ کلمه، هیچ غلطى نمی توانند بکنند. (۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۳)

اکبر هاشمی رفسنجانی

  • آمریکا غلط می‌کند که به اسرائیل اجازه دهد بر سر مسلمان‌ها بمب بریزد. (۲ امرداد ۱۳۶۰)
  • آمریکا، این شیطان ملعون بزرگ که این اواخر شاهد جنایاتش در کره و ویتنام بوده‌ایم که طی ده‌ها سال (اول فرانسه و بعد آمریکا) یک کشور و مردمی را له کردند و صدها هزار آدم را کشتند، به ما می‌گویند که جنون خون‌ریزی داریم. خاک بر سر آدم دروغگو و بی وجدان!… حالا این نامردها حقوق بشری شده‌اند و ما که می‌خواهیم بمب‌گذاری را که امام جمعه‌ای را در محرابش با بمب قطعه قطعه کرده، اعدام کنیم، خون‌ریز می‌شویم! آمریکا جنایاتش را بیرون از کشورش مرتکب می‌شود… مسئول همه این جنایت‌ها آمریکا و انگلیس است. خون بشریت دائماً از چنگال و دندان اینها می‌چکد و در مقابل اعدام به حقی که می‌بینند، ما را به خشونت متهم می‌کنند و خشونت دشمن این مردم را نمی‌بینند. (۱۰ مهر ۱۳۶۰)
  • اینها را آمریکا نفهمیده و نمی‌فهمد! اینها را بنی‌صدرها و بی‌شعورهای لیبرال نمی‌فهمند.( ۴ تیر ۱۳۶۱)
  • این غربی‌های احمق، اینها ( ترورهای سازمان مجاهدین خلق) را به حساب قهرمانی می‌گذارند و مثل دیگر تحلیل‌های غلط ناشی از بی شعوری‌شان، خیال می‌کنند اینها قدرتی هستند. ۱۸( تیر ۱۳۶۱)
  • غربی ها مثل گاو تحلیل می کنند. (۸ امرداد ۱۳۶۱)
  • امروز مردم بدبخت فلاکت زده غرب که در شهواتشان مثل خوک در طویله‌ها می‌لولند و هر روز بیشتر از روز دیگر در لجن زار بدبختی و حیوانیت فرو می‌روند، آن را ما می‌توانیم رویش اسم سعادت بگذاریم؟! یا زندگی این است. (۱۵ آذر ۱۳۶۴)

محمود احمدی نژاد

  • برخلاف دیدگاه بعضی افراد، من معتقدم زنان گیلانی با حفظ عفاف خود در عرصه‌های مختلف کشاورزی حضور داشته‌اند. (اسفند ۱۳۸۵)
  • وقتی کشورهای غربی شاهد رشد و پیشرفت ایران بودند هر روز یک قطعنامه تهیه کردند و در شورای امنیت علیه ما صادر کردند. من امروز به آنها می‌گویم آنقدر قطعنامه بدهید تا قطعنامه‌‌دان شما پاره شود. (آذر ۱۳۸۶)
  • بعضی ها قیافه روشنفکری می‌گیرند اما به اندازه بزغاله هم از دنیا فهم و شعور ندارند. (آبان ۱۳۸۷)
  • در انتخابات ۴۰ میلیون نفر خودشان بازیگر اصلی و تعیین‌کننده اصلی بودند حالا ۴ تا «خس و خاشاک» در این گوشه‌ها یک کاری می‌کنند. (خرداد ۱۳۸۸)
  • می گویند قطعنامه می دهیم، خوب قطعنامه بدهید، آن قدر قطعنامه بدهید که بشود چهار هزار تا، بابا دیگر آن ممه را لولو برد ... اون که عددی نیست، گنده تر از اون هم عددی نیستند؛ بگذارید این جمله را بگم که آن ته چیزی که آنها را می سوزاند چیست؟، بابا جان! آب را بریز همون جایی که می سوزد. چرا آب را جای دیگری می ریزید؟ ( امرداد ۱۳۸۹)
  • آن ‌زمان ‌ملت ایران درسی به آنها داد که تا ابد آن‌را فراموش نخواهند کرد؛ حالا که پشم و پیل همه آنها ریخته است. اگر خیلی عرضه دارید، اوضاع کشورهای خود را جمع و جور کنید و به ملت‌های خود برسید؛ شما ‌نمی‌توانید آب بینی‌ خود را بالا بکشید. (آبان ۱۳۸۹)
  • شما باید کسری جمعیت خود را جبران کنید. ماشاالله قدیمی‌ها خیلی بهتر از شما در این باره کار می‌کردند. (اردیبهشت ۱۳۹۱)

حسن روحانی

  •  

    چرا یک عده بی‌سواد که از بخش‌هایی خاص پول می‌گیرند باید حرف بزنند اما بزرگان،‌ دانشگاهیان و اساتید ما سکوت می‌کنند؟ (بهمن ۱۳۹۲)


  • آدم هایی که با زبانشان نیش می زنند و به تعبیر عامیانه مردم، طرف را خیط می کنند در جامعه و بعد لذت می برند. می گوید خوب خراب و خیطش کردم؛ اینها بیمارند، اینها آدم های بیمار در جامعه هستند. (اردیبهشت ۱۳۹۳)

  • در همین کشور عده ای به نام اینکه باید در برابر قدرت ها و ابرقدرت ها مبارزه کنیم و بایستیم جیب مردم را زدند و اموال مردم را غارت کردند. (اردیبهشت ۱۳۹۳)

  • نفت ها را به یک عده دادند،بردند و خوردند. نفهمیدم چه کسی این وسط دور زده شد، ملت ایران را دور زدند نفت ها را قاپیدند، بردند و خوردند.( امرداد ۱۳۹۳)

  • این بازی هایی که برخی در می آورند و دروغ هایی که می زنند فلان جا رانت شد، فلان جا رانت شد برای پوشش آنهاست و برای این است که آن رسوایی ها پوشیده شود. (امرداد ۱۳۹۳)

  • یک عده به ظاهر شعار می‌دهند ولی بزدل سیاسی هستند و تا حرف مذاکره پیش می‌آید می‌گویند ما می‌لرزیم. به جهنم؛ بروید یک جای گرم برای خود پیدا کنید. (امرداد ۱۳۹۳)

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی
بي بي سي

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.