رفتن به محتوای اصلی

انقلاب اسلامی 57، بر اساس برنامه های "اخوان المسلمین" مصر بود
17.08.2014 - 19:00

پیشگفتار

نیرویِ محرکهءِ انقلاب مشروطیّت ۱۹۰۶ میلادی در ایران از ائتلافِ طبقات: روشنفکران با گرایشاتِ به جهان بینی و فرهنگِ راسیونالِ اروپایی و غربی، بازرگانان، و طبقهءِ روحانیّت بود. مبارزاتِ ضدِ استعماریِ سنتّی بویژه در کشورهایِ جهانِ سوّم و مسلمان معمولأ از همبستگی و خیزشِ چنین طبقاتی صورت میگرفت و خواهان: 1- جایگزینی سیستمهایِ حکومتیِ مدرن از جمله فُرم پارلمانتاریسم 2- ایجادِ قانونِ اساسیِ بر گرفته از تئوریهای دمکراسی، بر پایه قوانین راسیونال قراردادی زمینی این جهانی 3- حقوق برابر برای اقلیّتهای مذهبی، دگر اندیشان، برای سکولارها ، برای وابستگیها و گرایشاتِ اجتماعیِ و طبقاتیِ مختلف، و برایِ به رسمیّت شناختنِ حقوقِ زنان بوده است.

پیشتازان برایِ جایگزینیِ این نوآوریهایِ رادیکال در جامعه ای مانند ایران با داشتن ساختاری فئودالیته و سنتّیِ مذهبی، به تقلید جایگزین شدنِ موفق این پروسه ها در قارهء  اروپا تئوریهای: مشروطهءِ سلطنتی، ناسیونالیسم، تقسیم و مشروط کردنِ قدرتِ سیاسی، و آزادی و دمکراسی را در دستور کار قرار دادند.

در جنبش هایِ ملّیِ ضدِ استعماری و آزادیخواهانهءِ صورت گرفته در ایران، طبقهءِ روحانیّت هم شرکت داشت که خود به دو شاخه و به دو عرصهءِ نظری و پراتیک تقسیم میشدند: جبههءِ پیشرو و معتدلِ روحانیّت، و جبههءِ بنیاد گرایِ دینیِ سنتّی:

1- جبههءِ پیشرو روحانیّت: که برداشتِ مترقی و این جهانی از قرآن داشتند و از جایگرینیِ جکومتِ زمینی و این جهانیِ نیمه سکولار تا سکولار با قوانینِ تجربیِ غیر دینی مطابقِ با تئوریهایِ دمکراسی در دیدگاهِ آنها امکان پذیر بود و میتوان گفت که این طبقه، دین اسلام را زیر مجموعه ای از فرهنگ ایرانی و آنرا در خدمتِ ناسیونالیسم ایرانی بکار میگرفتند.

 2- جبههءِ بنیاد گرایِ دینی سنتّی: که بدونِ تغییر پذیری در امورِ طبیعی و اجتماعی خواهان بر قراری اصول و شریعتِ اصلی و بنیادگرایی دین اسلام بودند و مخالفِ هر گونه قانونِ اساسیِ زمینیِ سکولار و طرفدارِ حکومتِ آسمانی بر اساس قوانینِ و شریعتِ دین اسلام 1400 سال پیش بودند. در نگاهِ جبههءِ بنیادگرایِ سنتّی اسلامی، ناسیونالیسم ایرانی بدونِ دین اسلام بی معنی است و یا آنرا  خدمتگزار دین اسلام  می پنداشتند و عملأ با انقلاب اسلامی 57 اسلامگرایی را جانشین ناسیونالیسم ایرانی کردند. این جبهه مخالفِ هر گونه تجدّد و نوآوری از دست آوردهایِ  دوران مدرنیته و رنسانس و عصر روشنگری، بودند و هستند.

در جبههءِ سنتّی و بینادگرای دینی، 3 نفر از جایگاهِ تاریخیِ برجسته ای بر خوردار هستند. دیدگاهِ این سه نفر که همان حکومتِ دینی با قانونِ اساسی اسلامی بود در سال ۵۷ زیر ساختار نظام جمهوری اسلامی و زیز بنایِ قانون اساسی آن قرار گرفت، این سه نفر عبارتند از: ۱- شیخ فضل الله نوری ۲- آیت الله روح الله خمینی ۳- نواب صفوی است، که در دوره هایِ متقاوت مطرح شدند. پرداختن به زندگینامهء هر یک از آنها خود نیاز به نوشتاری جداگانه میباشد.

نظراتِ سنتّی و پسا مدرنِ شیخ فضل الله نوری در همان زمانِ انقلاب مشروطیّت دیگر شانسِ گسترش و خریداری در طبقاتِ مختلفِ جامعه، حتّی نزد روحانیون را نداشت. در 31 یولی 1909 میلادی شیخ فضل الله نوری از سویِ خودِ انقلابیونِ مشروطه به جرم به خطر انداختنِ امنیّتِ ملّیِ کشور به دار آویخته شد. در همان زمان آیت الله ها و روحانیونِ بلند پایهءِ شیعه و سنّی بدونِ فشار و تهدیدی از سویِ حکومت و یا از طریقِ کانالهایِ دیگر، از اعدامِ شیخ فضل الله نوری اعتراضی نکردند که میشود موافقت آنها را با اعدام او برداشت کرد،

شیخ فضل الله نوری ۷۱ ساله قبل از اینکه به دار آویخته شود،  موفق شد جمله ای کوتاه را بر زبان آورد و گفت:« یا این سیستم حکومت فعلی (حکومتِ برخاسته از انقلاب مشروطیّت) از بین میرود و یا اسلام نابود خواهد شد». در آن موقع کسی دیگر فکر این را نمیکرد که 70 سال بعد، افکار سنتّی و پسامدرنِ شیخ فضل الله نوری، زیر بنایِ قانون اساسیِ نظامی بنام جمهوری اسلامی (خلافت اسلامی) امروز ایران گذاشته شود.

آیت الله خمینی اندوخته های دینی و حوزه ای خود را نزد آیت الله آراکی که تنها فردِ پیروِ افکار شیخ فضل الله نوری بعد از جنگ اوّلِ جهانی بود،  فرا گرفت. ازسالهای 1922 میلادی به بعد تحت تعلیم و شاگرد شیخ عبدالکریم بود. 1936 میلادی مدرس علوم اسلامی در حوزه های دینی شد. تا زمانیکه آیت الله بزرگی مانند بروجردی در حیات بود خمینی در سیاست دخالت چندانی نداشت و در حاشیه بود. 1964 میلادی به ترکیه تبعید شد و یکسال بعد از آن به جنوب عراق دوران تبعیدی را گذراند. پس از مهاجرت با فرانسه، 1979 میلادی دوران تبعیدی او پایان یافت و به ایران بازگشت

نواب صفوی بنیادگذار گروه تروریستی" فدائیان اسلام" در سال 1924 میلادی بدنیا آمد و در سال 1956 میلادی در سن 32 سالگی اعدام گردید. از تصویر او تمبر پُستی ساختن، بلوار بزرگ تهران، ایستگاه قطار، بیمارستان، مدرسه گارد انقلاب اسلامی، و بسیار اماکن و نهاد های دیکر را بنام وی نامگذاری کردن، نشان میدهد که عمرِ کوتاهِ او در شکل گیریِ اسلام سیاسی و ایدئولوژیکِ انقلاب اسلامی 57 نقش اساسی را داشته است. نواب صفوی پس از اتمام دورانِ دبستان به مدرسهء تکنیکیِ آلمانی در تهران رفت. اواخر 1941 میلادی برایِ کسب علوم اسلامی به نجف سفر کرد و دوباره به قم بازگشت. سالهای 1943 و 1944 که آیت الله خمینی مدرسِ حوزهءِ اسلامی در قم بود را ملاقات کرد و روابط عمیقی بین این دو شکل گرفت. نواب تخم انقلاب 57 را در نهاد خمینی کاست.  نواب صفوی 1945 میلادی "فدائیان اسلام" را بنیاد گذاشت.

روحانیّت در دورانِ خاندان پهلوی

رضاشاه پهلوی (۱۹۲۱-۱۹۴۲) میلای با گرایشاتِ سکولارِ رادیکال، تأثیر گذاری روحانیّت سنتّی در جامعه را بدرستی از میدان خارج و منزوی کرد. در دورهءِ محمّدرضاشاه تقریبأ فضای بستهءِ دینی علیهِ روحانیّت نسبتأ باز شد و به موضع گیریِ رادیکال علیهِ روحانیّت پایان داد و سیاست" آنتی کلریکال" رضاشاه را لغو و  اجازهءِ  اختیاریِ پوشیدنِ چادر برایِ زنان را آزاد کرد.

در واقع رضاشاه با دین و مذهب همان کاری را کرد که کمال آتاتورک بطور رادیکال در ترکیه با اسلامگرایی و دین اسلام کرد. محمّدرضاشاه پهلوی در رابطه با اسلام همان سیاستی را در پیش گرفت که امروز نخست وزیر ترکیه رجب طیب اروغان در ترکیه در پیش گرفته است. بر اثر فشارهای درونی و بیرونی محمّد رضاشاه در مقابل اسلامگرا های سنّتی مانند آیت الله خمینی و بویژه در مقابل فدائیان اسلام به رهبری نواب صفوی چند بار عقب نشینی کرد و به میدان داری آنها کمک کردو مسیر انقلاب را هموار نمود.

از سالهای 1950 میلادی سیاستِ حکومتی کردنِ دین و مشارکت روحانیّت در جامعه و سیاست، استراتژی کشورهای غربی بر علیهِ اردوگاه سوسیالیسم و گسترش آن در خاورمیانه، خاور نزدیک، و شمال آفریقا بود،

انقلاب اسلامی 57 بر اساس برنامه های اخوان المسلمین

برای روشن شدن این موضوع که انقلاب اسلامی 57 بر اساسِ برنامه ها و پالاتفرم اخوان المسلمین مصر شکل و سامان داده شده است، کافی است که بطورِ کوتاه و مختصر به زندگینامه و خطوطِ سیاسی دو نفر از بینادگذاران و تئوریسین هایِ اصلیِ اخوان المسلین پرداخته شود، و نظرات آنها را با دیدگاه آیت الله خمینی و رسالهء" حکومت اسلامی" انتشار یافتهء او در سال 1971 میلادی، با نواب صفوی و با دیدگاه و سیاست ورزیِ سایر رهبران نظام اسلامی از جمله: علی خامنه ای و رفسنجانی و با دیدگاههای روشنفکران دینی آکادمیک دیروز و امروز در ایران مقایسه کنیم که چگونه در نوشتار، گفتار، شعار دادن کلام به کلام، شیوهءِ مبارزه، خط مشی و اهداف از مبانی اخوان المسلمین و از دیدگاههای رهبران آن کُپی برداری کرده اند و میکنند و بخوبی درخواهیم یافت که قانونِ اساسی دینی و دیوارِ جمهوری اسلامی، سیاست دورنی و خارجی آن، هم بر همین خشتِ اوّلِ و آخر اخوان المسلمین بنا شده است. این دو نفر عبارتند از: حسن ال- بنّا (Hassan al- Banna) و سیّد قُطب (Sayyed Qutb) است:

Hassan al- Banna(حسن ال- بنّا) در چهاردهم اُکتبر 1906 میلادی در روستای محمودیه اسکندریهءِ مصر یدنیا آمد و در 12 فوریهءِ سال 1948 میلادی ترور شد.  او که یک آموزگار بیکار بود، در اسماعیلیّه سوئز کانال به اتفاق شش نفر دیگر که تحت آموزش و رهبری او بودند، سازمان اخوان المسلمین(Muslimbruderschaft) را بیناد گذاشت. از سال 1936 اخوان المسلمین با مطرح کردن مسئلهءِ فلسطین و با موضع گیری ضد یهودی، رسمأ و عملأ به ارگانی سیاسی فراملّی تبدیل شد و با کسب پایگاهِ طبقاتیِ خوبی توانست اسلامگرایی را در مصر جانشینِ ناسیونالیسم مصری که حزب " وفد" آنرا نمایندگی میکرد، جایگزین کند.

بعد از جنگِ دوّمِ جهانی اخوان المسلمین در دستگاهِ حکومتِ مصر نفوذ قابل ملاحظه کرد تا آنجا که برنامهءِ یک کودتا را برای کسب کاملِ قدرتِ سیاسیِ حکومت سامان داد. تضادِ بین حکومت وقت مصر و اخوان المسلیمن به اوج خود رسید. نخست وزیر مصر بنام"محمود فهمی النقراشی پاشا" (Mahmoud Fahmi an-Nukrashi Pascha) که بدستور او مسئلهء غیر قانونی و ممنوع شدن اخوان المسلمین صورت گرفته بود، بوسیلهءِ یک عضو از حزب اخوان المسلمین ترور شد، در پیامد آن خودِ "حسن ال- بنا" در 12 ماه فوریه سال 1949 میلادی هم ترور میشود.

Sayyed Qutb (سیّد قُطب) در سال 1906 میلادی در روستای موشا در ایالت آسیوت تولّد یافت و در 29 آگوست 1966 میلادی به دار آویخته شد. "سعید قطب" در مدارس دولتی دورانِ ابتدایی و بالاتر را به پایان رساند، پس از آن دورهء آموزگاری را در دانشسرا گذراند، علاوه بر آن از دانشگاه اسلام شناسی "دارالعلوم" « ال- ازهر» پایان نامه گرفت. در دورانِ نو جوانی گرایشی به اسلام نداشت، بواسطهء پدر که نمایندهء حزب ناسیونالیست مصر در دستگاه حکومتِ وقت بود، با سیاست و ناسیونالیسم عربی، و شرایط جوامع عربی و بویژه شرایط فلسطین آشنا شد. در مدّت 16 سالی که در وزارت آموزش و پرورش بود، رفرمهایی را در جهت اسلامگرایی پیشنهاد کرد.

سیّد قُطب از سویِ وزرات آموزش و پرورش مصر برای شناخت سیستم آموزشی و تربیّتی کشور ایالات متحدهءِ آمریکا به این کشور فرستاده شد، در مدّت دو سال اقامت  در این کشور بود، بر وی اثرات منفی گذاشت و با مردود شمردن سیستم دمکراتیکِ آمریکا و فرهنگ غربی به اسلامگرای سنتّیِ بنیادگرا روی آورد و به حزب "اخوان المسلیمن" پیوست.

در همان زمان "جنبش ضد استعماری "افسران جوان" که اوّلین رئیس جمهور مصر « محمّد نجیب" و جمال عبدالناصر در آن عضویّت داشتند، از موقعیّت و نام نیکی برخوردار بود و با اخوالمسلمین در مقابل دشمن مشترک "شاه فاروق" جبههءِ مشترکی را تشکیل میدادند.

پس از برکناری شاه فاروق در سال 1952 میلادی، در قانون اساسی جدید مصر، متون و قوانین  شریعت اسلامیِ موردِ نظر رهبرانِ اخوان المسلمین پیاده و نوشته نشد، در نتیجه بین اخوان المسلمین و افسرانِ جوان سوسیالیست و سکولار، همچنین بین رهبران آنها یعنی بین جمال عبدالناصر سکولار و  Hasan al-Hudaibi (حسن ال- هودیبی) اسلامگرایِ رادیکال دبیر اوّل حزب اخوان المسلمین درگیری شروع شد. سیّد قطب از دبیر اخوان المسلمین پشتیبانی و در مقابل جمال عبدالناصر موضعگیری کرد و به زندان افتاد.

 1954 میلادی سازمان اخوالمسلمین برنامه ترور جمال عبدالناصر را تدارک دید که به همین مناسبت سازمان اخوان المسلمین ممنوع اعلام شد و حکومتِ وقتِ مصر آنرا متلاشی ساخت و اعضای آنرا از جمله سیّد قُطب دستگیر و به زندان افتادند. با واسطه گری نخست وزیر عراق، سیّد قطب آزاد شد، ولی چند ماهی بعد از آن 1965 میلادی دستگیر و به دار آویخته شد.

ممنوعیّت کم و بیش اخوان المسلمین تا انقلاب 2011 میلادی مصر همچنان ادامه داشت و حزب جدیدی بنام آزادی و عدالت  Freiheit – und Gerechtigsparteiاز سویِ اخوان المسلمین تأسیس شد. محمّد مُرسی  دبیر این حزب به ریاست جمهوری مصر در انتخابات 2012  انتخاب گردید، از آنجا که محمّد مُرسی در صدد پیاده کردنِ حکومتِ اسلامی مطابق با برنامه هایِ اخوان المسلمین بود، برکنار شد و اکنون در زندان بسر میبرد.

برنامه های اسلام سیاسی و ایدئولوزیکِ  اخوان المسلمین

بطور کلی برنامه های پایه ای بینادگذارانِ اخوان المسلمین، بازگشت به دوران اوج قدرت اسلامگرایی از دورانِ محمّد ابن عبدالله و خلفایِ راشدین است( مانند سپاه داعش امروز در عراق که خواهان خلاف اسلامی است). ایدئولوژی و برنامهءِ اخوان المسلمین مردود شمردن دورانِ تکاملی مطابق با دیدگاههایِ ماتریالیسم دیالکتیک و راسیونالیسم، مردود شمردنِ دورانِ و فرهنگ مدرنیته، ضدیّت با فرهنگِ غربی، بی اعتباریِ دوران: رنسانس، رفرماسیون، عصر روشنگری، مردود دانستن دیدگاه راسیونالیسم، لیبرالیسم، سوسیالیسم علمی، مخالفت با سیستمهای اقتصادی و رویگردانی از دست آوردهایِ سرمایه داریِ مدرن و پیشرفته، مردود شمردنِ هر گونه حکومتِ زمینی و هر گونه قانونمندی براساسِ اندیشهء خردگراییِ انسان محور،

مردود شمردنِ تئوری های دمکراسی و ساختارهایِ قانونمندِ مدرنِ حکومتیِ سکولار و دمکرات، دل کَندن از زندگی و لذات این جهانی و عشق به شهادت و جهاد آنطور که در قرآن و اسلام آوده شده است، مردود شمردن قوانین حقوق بشر، برنامهء حجاب اسلامی برای زنان و مردان، ضدیّت و جنگ با یهودیان و با غیر مسلمانان، جنگ با دگر اندیشان و با غیر خودی ها، بیگانه ستیزی، و تنها پیاده کردن حکومت اسلامی بر اساس اصول دین و شریعتِ اسلام 1400 سال پیش، جایگزین کردن اسلام سیاسی بجای ناسیونالیسم مصری، اسلامی کردن فرهنگ و روابطِ اجتماعی در ساختار یک آنارشیسم فئودالیته قرون وسطایی، اسلامی کردن آموزش و پروش از مراحل ابتدائی تا عالی و پاک سازی آن از هر گونه فرهنگ و دانش غربی  است، اسلامی کردن تعلیم و تربیّت در همهءِ عرصه ها. قرآن و شریعت و سنّت مبنای قانونگذاری، جهانی کردن دین اسلام و پیاده کردن نظام حکومت اسلامی آن. و جایگزین کردن اسلام ایدئولوژیک بجای ناسیونالیسم مصری.

حسن ال-بنّا بنیادگذار اسلام سیاسی و ایدئولوژیک در تاریخ معاصر اسلامگرایی در جهان است. اخوان الممسلین با استراتژی اسلام سیاسی و پان اسلامیسم از مرزهای مصر فراتر رفت و در کشورهای عربی، کشورهای اسلامی در جهان، از جمله در  ایران، ترکیه، پاکستان، افغانستان  ادامه یافت. 

حسن ال- ینّا برنامه های اخوان المسلمین را بطور مختصر و فشرده در 5 مورد بیان میدارد: 1- هدف نهایی ما رسیدن به الله است 2- محمّد آخرین پیامبر و راهنمای مطلق ماست 3- قرآن قانون اساسی ماست 4- راه ما جهاد و شهادت هست 5- عشق به فدا کردنِ جانِ خود در راه الله آرزوی نهایی ماست. همچنین تز جنگ مقدس ((Heiligen Krieg بر علیه دشمنان اسلام و بی دین نان از استراتژیهای حسن ال–بنا میباشد. گروه تروریستی"فدائیان اسلام "و اسلامگرایان در ایران در همان اوایل این تز را زیر بنای حرکت خود قرار دادند. امروز هم یعنی 60 سال بعد، اُسما بن لادن و سایر گروههای تروریستی دینی، "سپاه داعش" آنرا  اساس ایدئولوژی و جنگ خود با دشمنان اسلام و با کفار قرار داده ند.          

کتاب"معالم فی الطریق"(طریق، نشانه، و برنامهءِ راه) اثرِ Sayyed Qutb (سیّد قُطب)، همان پلاتفرم ساختار شکنانهءِ اسلام سیاسی است که قوانین و شریعتِ کتاب قرآن و دین اسلام را مبنای حکومتِ اسلامی و ساختار سیاسی قرار داده است. تنها گزینهءِ ساختار سیاسی و حکومتی از دیدگاه حسن ال-بنّا و سیّد قطب، فقط همان حکومتِ مطلقهء آسمانی"الله"  میباشد. از دیدگاه آنها انسانها ناتوان هستند و بدون داشتن حقوق و بدون برخورداری از حق انتخاب، فقط باید از دین و قرآن پیروی و اطاعت کنند.

سیّد قطب، شرایط جامعهء عربی و مسلمانان را به دورانِ جاهلیّت قبل از اسلام تشبیه کرده است و تأکید بر آن دارد که عامل این جاهلیّت جوامع و فرهنگِ غربی و بویژه یهودیان هستند در نتیجه باید جوامع عربی و مسلمانان به اسلام سیاسی مانند دوران محمّد و جانشینان آن باز گردند. اخوان المسلمین محمّد و کتاب آسمانیِ قرآن را پایانِ تاریخ میدانند. چنانکه پیروان محمّد و کتاب او، امروز هم چنین می پندارند.

یهودی ستیزی بنیادگذاران اخوان المسلمین

مبارزاتِ ضدِ استعماری مردم مصر، بویژه بر علیه استعمارگر انگلیس اصولأ در آغاز دینی و ایدئولوژیک اسلامی نبود و نرمهای جنبشهای استقلال طلبانه و ناسیونالیسم مصری ضدِ بیگانه را داشت که قشرهای مختلف با پیشینه هایِ فکریِ گوناگون و جایگاه طبقاتی متفاوت در آن شرکت داشتند. Hassan al-Banna (حسن ال-بنّا) و Sayyed Qutb (سیّد قُطب)، بینادگذاران اخوان المسلمین، مبنای مبارزاتِ خود را بر فقط ایدئولوژی اسلامگرایی بنا نهادند.

اخوان المسلمین از تأسیس خود در سال 1928 تا 1936 میلادی موفقیّتی نداشت و تنها 800 نفر طرفدار جمع آوری کردند. امّا از سال 1936 میلادی که مسیر مبارزه را بر یهودی ستیزی تنظیم کردند، تنها در مدّت دو سال یعنی تا سال 1938 میلادی تعدادِ هواداران آنها از 800 نفر به 200 هزار نفر افزایش یافت.

تز یهودی ستیزی بنیادگذاران اخوان المسلمین بر گرفته از کتاب مقدس مسلمانان قرآن و با برداشت از دورانِ در حیات بودنِ محمّد ابن عبدالله پیامبر مسلمانان و جنگهای ایشان است. طبق کتاب"حکومت اسلامی" خمینی  بدستور پیامبر، مدینهءِ مقدس را از یهودیان پاکسازی کرده اند و قوم بنی گُرِیظهِ   Bani Gorejzeرا بکلی از میان برداشته اند. در عمل باید بدستور محمّد ابن عبدالله در سال 627 میلادی در میدان اصلی مدینه 900 نفر یهودی را سر بریده باشند، همین روشی که امروز "سپاه داعش" در عراق میکند. اخوان المسلمین شاه فاروق را انگلیسی و یهودی مینامیدند. تبلیغ کردند که یهودیان قرآن را دستکاری و عوض کرده اند و یهودیان از همان آغاز بر علیه پیامبر و اسلام بوده اند و امروز هم یهودیان و پشتیبانان خارجی آنها در مقابل اسلام ایستاده اند و در صددِ نابودیِ اسلام میباشند.

یهودی ستیزی اسلامگرایان چندان مناسبتی با مسائل معمول سیاست و یا تسخیر سرزمین و یا با جنگ بین اسرائیل و فلسطینی ها ندارد، بلکه ریشه در قوانین قرآن و دستوراتِ محمّد پیامبر و در ذات و یکی از فاکتورهایِ مهم ظهور دین اسلام دارد. تولّد دین اسلام بر علیه ادیان و مردمانِ یهودی، مسیحی، زردشتی و سایر مذاهب و بر علیه دگر اندیشان بود و هست.

محمّد ابن عبدالله با هوشیاری موفق شد اعراب پراکنده و صحرا نشین عشیره ای را زیر سقف یک ایدئولوژی بنام دین اسلام تحت رهبری خاندان قریش جمع آوری کند و در مقابل دو قدرت بزرگ آنزمان امپراطوری رُم شرقی، و امپراطوری ساسانیان قرار داد.

روابط اخوان المسلمین، آیت الله خمینی، نواب صفوی

بین آیت الله خمینی و نواب صفوی روابط تناتنگ و موردِ اعتمادی برقرار بود. برجسته ترین موضوعاتی که بین این دو نفر موردِ مطالعه و مباحث دقیق و جدی قرار گرفته، همان شناخت برنامه و اهداف سیاسی اخوان المسلین و نوع مبارزات و تاکتیک و استراتژی این ارگانِ رادیکالِ اسلامیِ مصری بود. در واقع این دو، مبارازت ضد استعماری ایرانیان را، از هویّت ایرانی و منافع ملّی ایرانیان و حتّی دین گرایی ایرانیان را از هویّت و محتوای ایرانی گری خالی کردند و دیدگاه اخوان المسلمین و منافع اعراب و مصر را جایگزین آن کردند.

نواب صفوی و آیت الله خمینی پلاتفرم و برنامهءِ اخوان المسلین اسلامگرای رادیکال مصر را که در سال 1928 میلادی بوسیلهءِ "حسن آل بنّان" (Hassan al- Banna) تأسیس شد را بطور کامل پذیرفته و شخص آیت الله خمینی در سالهای 1937 و 1938 میلادی به مطالعه عمیق آن پرداخته است. نواب صفوی چنان مجذوب و شیفتهءِ اخوان المسلمین شده بود که طبق برنامه شخصأ به کشور مصر سفر کرد. یکی از همراهان نواب صفوی در باره سفر تاریخی او به مصر میگوید که  او خود، شیوهءِ مبارزه و فدا کردنِ جان خود در راه اسلام را، در حینِ این سفر آموخت. بی جهت نیست که نواب صفوی گروهِ تروریستی خود را "فدائیان اسلام" نامگذاری کرده است.

 سفر نواب صفوی به مصر در ژانویهءِ 1954 میلادی صورت گرفت. محل اقامت او در مصر، در مرکز و اقامتگاهِ اصلیِ اخوان المسلین در بین اعضای هسته و متفکران و ایدئولوگهای اخوان المسلین در کشور مصر بود. وی در 12 ژانویه 1954 میلادی در همایش بیش از صد هزار نفری اخوان المسلمین در"قاهره" عضو دعوت شدگان به سخنان رانان اصلی این همایش بوده و در این روز به سخنرانیهای آتشینی پرداخته شده است.

نواب صفوی در سفر خود به مصر، آیت الله خمینی را به رهبران اخوان المسلمین معرفی میکند و از نبوغ و قدرت دینی او بسیار تعریف و تمجید میکند، تا آنجا که اعضای برجستهءِ اخوان المسلمین مشتاق دیدار خمینی میشوند. نواب صفوی با سفر خود به مصر موفق میشود که شیع گری و سنی گری را به هم نزدیک و پیوند دهد و از لحاظ سیاسی آنها را در یک جبههءِ و با اهداف مشترک (البتّه ضد ایرانی)  قرار دهد.

نواب صفوی اوّلین کسی هست که ایدهء انقلاب اسلامی 57 را در افکار و سرشت خمینی بیدار و تحریک میکند. او عامل ارتباطات و پستچی بین آیت الله خمینی و اخوان المسلمین بوده است. آیت الله خمینی علاوه بر مطالعهء دقیق رساله های حسن ال–بنا و سایر تئوریسین های اخوان المسلمین در قم، شناخت و اطلاعات خود را در مورد چگونگی مبارزه و اهداف اخوان المسلمین از طریق سفر نواب صفوی به مصر و در دوران تبعیدی خود  در جنوب عراق تکمیل کرده است و کتاب"حکومت اسلامی" خود را بر اساس برنامه ها و راهکارهای اخوان المسلمین مصر در سال 1971 میلادی تهیه و تنظیم و انتشار داده است.

آشنایی و پیروی آیت الله خمینی و نواب صفوی با برنامه  ها و اهداف سیاسی اخوان المسلمین، در آنها این انگیزه را بر انگیخت، که دیگر منتظر ظهور امام دوازدهم (امام زمان) و حکومت او نباشند و خود حکومت را بدست بگیرند. انقلاب اسلامی 57 پیروزی اخوان المسلمین بود و هست.

● برای اثبات اینکه انقلاب اسلامی 57 و کتاب"حکومت اسلامی" آیت الله خمینی و گروههای اسلامی از جمله فدائیان اسلام و غیره، همچنین بر همگان روشن گردد که روشنفکران و تئوریسن های دینی دیروز و امروز ایرانی، همه از پیروان حسن ال-بنا و سید قطب مصری میباشندو همهء این قشر از ایرانیان خواسته و یا ناخواسته از اعضای اخوان المسلمین مصر بوده و هستند، نیاز به بررسی کامل بینادگذاران اخوان المسلمین و تحقیق در شکل گیری جهش اسلام سیاسی در ایران از زمان تأسیس اخوان المسلمین در سال 1928 میلادی در مصر میباشد که خود احتیاج به نوشتن کتاب و رساله ای طولانی است.

● امّا بطور مختصر میتوان یقین داشت که کتاب"حکومت اسلامی" آیت الله خمینی از روی کتاب"معالم فی الطریق"(طریق، نشانه، و برنامهءِ راه) اثرِ Sayyed Qutb (سیّد قُطب) نوشته شده است. بجز بحث شیعه گری، تمامی گفتارها، شعارها، و موضع گیریهای سیاسی آیت الله خمینی صد در صد با اهداف و برنامه های رهبران اخوان المسلمین مطابقت دارد و پنداری که آیت الله خمینی عرب تبار مصری، سخنگو و رهبر اخوان المسلمین است. حملهء خمینی به حکومت وقت ایران در سال 1963 میلادی و مخاطب قرار دادن شاه و او را یهودی و عامل بیگانگان نامیدن به تقلید از اخوان المسلمین مصر است که چنین صفاتی را به شاه فاروق  مصر  نسبت میدادند.

● تغییر جهت دادنِ سیاست ورزی بر یهودی ستیزی، و نمای شاه ایران را در وجود اسرائیل گذاشتنو یهودیان را محور اصلی و عامل نابودی اسلام دانستن، و یهودی ستیزی خمینی و نظام جمهوری اسلامی را در پوشش طرفداری از فلسطین پیگری کردن، همه به تقلید از خط مشی رهبران خوان المسلمین مصر میباشد.

 بجز فاکتور شیعه گری، سیاست خارجی و داخلی، افکار آیت الله خمینی و نظام جمهوری اسلامی بر اساس دیدگاههای اخوان المسلمین مصر و بر اساس اعراب میباشد. قانون اساسی جمهوری اسلامی امروز بر اساس برنامه های اخوان المسلمین نوشته شده است، شعار نه شرقی، نه غربی فقط جمهوری اسلامی و  تنها حکومت الله آنرا، آیت الله خمینی از استراتژی رهبران اخوان المسلمین بر گرفته است که حکومت مطلق زمینی و آسمانی را فقط شایستهءِ  الله میدانند،

● اسلامی کردن سیستم آموزش و پروش از دبستان تا عالی، پاکسازی فرهنگی، و اسلامی کردن دانشگاهها، ضدیّت با فرهنگ مدرنیته، با موسیقی و موزیک،  جدایی زنان و مردان دقیقأ بر اساس نظریه های حسن ال- بنا و سیّد قطب از بنیادگذاران و رهبران اخوان المسلمین میباشد. تشکیل سپاه پاسداران و بسیچیان بر اساس واژهءِ "وأعدوا" که در پرچم اخوان المسلین  هست و به معنای "مسلح شوید"، میباشد.

جایگزین کردن شیعه گری و اسلامگرایی بجای ناسیونالیسم ایرانی، و بجای ملّت، اصطلاح امّت اسلامی را بکاربردن، به تقلید از اخوان المسلمین بوده است.

● در مجموع بعد از سفر نواب صفوی به مصر و با دیدار و مشورت او با رهبران اخوان المسلمین، همچنین پیوند دادن سنی گری و شیعه گری، برنامه های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی، اخوان المسلمین و آیت الله خمینی و نواب صفو ی و سایر ارگانهای دینی در ایران بهم آمیخته و یکی شدند و دیگر برنامه ها، هویّت، و بُردار برآیندِ حرکت و فعالیّت آنها برخاسته از تضادهای طبقاتی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی جامعهءِ ایرانی نبود و سمت و سویی  در جهت منافع دشمنان و رقیبان منطقه ای ایران و فراتر از آن بخود گرفت.

دیگر آیت الله خمینی و نواب صفوی ایرانی نبودند، بلکه اخوان المسلمین و شهروند عرب تبار مصری و فلسطینی بودند. دیگر هر جایی بودند، بجز ایرانی !.

● در اُکتبر 1950 میلادی، برنامه های سیاسی و روشهای مبارزه و اهداف گروه تروریستی "فدائیان اسلام" تحت عنوان: "راهنمای حقایق" بر اساس برنامه های اخوان المسلمین تهیه و تنظیم و انتشار یافت(در واقع کپی برداری از پلاتفرم اخوان المسلمین بود). از این گذشته ارگان رسمی فدائیان اسلام هم بر اساس نام اخوالمسلمین" "منشور برادری" نامگذاری شد. از آن به بعد اخوان المسلمین و فدائیان اسلام استراتژی و مبارزهء مشترکی را آغاز کردند و هدف را "بازگشت به اسلام اوّلیّه" دوران محمّد و خلفای جانشین آن قرار دادند و دین اسلام را تنها حقیقت و ابزار حکومتی بر روی زمین قرار دادند(مانند داعش امروز در عراق). اخوان المسلمین و فدائیان اسلام جبههءِ مشترکی را بر علیه بیگانگان، بر علیه صیهونیست ها و بر علیه رهبران حکومتی کشورهای مصر و ایران که آنها را دست نشاندهء غرب میدانستند، تدارک دیدند و  آیت الله خمینی بر این موج سوار شد.

● نواب صفوی به تقلید از اخوان المسلمین که افراد رده بالای حکومتی مصر را از جمله نخست وزیر"محمود فهمی النقراشی" در مصر را ترور کردند، برنامهءِ ترور های سیاسی را در ایران بنا نهاد. این روش ترور را نظام جمهوری اسلامی بر علیه مخالفان خود بکار گرفت. اولین عمل تروریستی نواب صفوی قصد ترور احمد کسروی بود که بدستور آیت الله خمینی در ماه مه 1945 صادر شده بود، این بار کسروی جان سالم بدر برد، ولی 10 ماه بعد در سال 1946 میلادی کسروی و منشی او بدست برادران "امامی" از اعضای فدائیان اسلام ترور شدند.

1949 میلادی حسین امامی(قاتل کسروی) از زندان آزاد شده، نخست وزیر عبدالحسین هژیر را ترور کرد. فدائیان اسلام اعلام جنگ با حکومت را از سر گرفتند. ماه مارس 1951 میلادی "خلیل طهماسبی" عضو فدائیان اسلام نخست وزیر علی رزم آرا را ترو کرد.

گرچه گویند که محمّد مصدق در ترور علی رزم آرا بوسیله فدائیان اسلام همگام بوده، با اینحال فدائیان اسلام برنامه ترور حسین فاطمی نزدیکترین فرد به مصدق را در دستور کار قرار دادند، ولی فاطمی جان سالم بدر برد. در ماه نوامبر 1955 میلادی فدائیان برنامهءِ ترور نخست وزیر حسین علا را ریختند که این تلاش بی نتیجه بود.ن

واب صفوی و آیت الله خمینی به تقلید از اخوان المسلمین مسئلهء ترور را در ایران و در خارج از مرزهای ایران بر علیه مخالفان خود رونق دادند و حکومت اسلامی از آن پیروی کرد.

● در شکل گیری انقلاب 57 جوامع عربی، سازمانهای سیاسی دینی، چپ، راست، ناسیونالیست، سوسیالیست آنها، همسو با اخوان المسلمین هم شرکت داشتند. اسلامگرایان و دگر اندیشانِ رادیکال و ایدئولوزیکِ ایرانی در اردوگاههایِ نظامی آنها دوره هایِ ایدئولوژیک و تروریستی را سپری میکردند. جوامع عربی به سه دلیل خواهان تضعیف و فروپاشی ایران بودند: 1- ایران هژمونی حوزهءِ خلیج فارس و شاخ آفریقا و کنترل شاهراههای ترانسپورت مواد نفتی و انرژی را در اختیار خود داشت 2- رقابت جدی ناسیونالیست ایرانی و عربی 3- ایران هم پیمان کشور اسرائیل و همدست کشورهای غربی بود. شاهد بودیم که در جشن پیروزی انقلاب 57 افرادی مانند یاسر عرفات در ایران در کنار خمینی حضور داشتند.

● از سال 1960 میلادی جلال آل احمد- با کتاب غربزدگی خود، نهضت آزادی، مهدی بازرگان، ابراهیم یزدی، ابوالحسن بنی صدر، دکتر شریعتی مطهری، عبدالکریم سروش و غیره همه از اخوان المسلمین پیروی کرده اند و از شاگردان بینادگذاران اخوان المسلمین حسن ال-بنا و سیّد قطب بودند و امروز هم هستند که با نظرات و اهداف اخوان المسلمین در زمان اقامت شان در فرانسه و آمریکا آشنا شده اند و آنرا با خود به ایران آوردند.

کتاب حکومت اسلامی ابوالحسن بنی صدر بر گرفته از کتاب" روشنایی راه" سید قطب مصری است. بنی صدر، مهدی بازرگان با اسلام ترمودینامیکی خود، وعلی شریعتی ها که در فرانسه تحصیل کرده اند، ابراهیم یزدی، محسن سازگارا در آمریکا، عبدالکریم سروش و سایر تکنوکراتهای خارج رفته و برگشته، فقط و فقط گفته و نظرات حسن ال-بنا و سید قطب مصری را نشخوار کرده اند.

● نامهای این گروه در تاریخ جنبش رهایی بخش ملّت ایران از ستم و جور دین اسلام و بیگانگان، به عنوان خیانتکار نسبت به ملّت و سرزمین ایران ثبت خواهد شد و در جنایات رژیم اسلامی شریک و سهیم میباشند.. وجود و قلم این گروه به ستون و پایه های دارهایی تبدل شد، که طی 35 سال فرزندان ارزشمند ایران را بر آنها حلق آویز میکنند و ایران را به نابودی کشانده است.

 

پیروان اخوان المسلمین در کشور ترکیه

● پیروان حسن ال-بنا و سیّد قطب در ایران، ترکیه، پاکستان، افغانستان و سایر نقاط جهان است. در ترکیه نجم الدین اربکان از پیروانِ راسخ اخوان المسلمین و از ادامه دهندگانِ راه رهبران آن حسن ال-بنا و سیّد قطب بود. اربکان بیناد گذار چهار حزب در راستای اسلامگرایی بود که با ممنوع شدن حزبی و محرومیّت 10 و 5 ساله از سیاست. در نهایت با" حزب رفاه" به نخست وزیری ترکیه رسید. از سال (1996- 1997) میلادی. نجم الدین اربکان مانند محمّد مُرسی در مصر با سوء استفاده از قدرت سیاسیِ خود تلاش کرد اسلامگرایی را به جامعه و حکومت ترکیه برگرداند، که بعد از یک سال نخست وزیری، با فشار ارتش مجبور به استعفا شد .

جانشین اربکان، رجب طیب اردوغان است که از دگردیسی  و رفرم در احزاب اسلامگرا، حزب "عدالت و توسعه" ( Adalet ve Kalkınma Partisi) را بنیاد گذاشت، از سال 2003 میلادی حزب اسلامگرا و کنزرواتیو "عدالت و توسعه" حزب حکومتی و اردوغان نخست وزیر بوده است. 2014 به عنوان رئیس جمهور ترکیه بصورت مستقیم از سوی مردم ترکیه انتخاب شد.

● گرچه اردوغان جایزهءِ کمیتهءِ یهودیان آمریکایی را دریافت کرده است، امّا پروسهء سیاست گذاری ایشان در ترکیه و در سیاست خارجی آن، از این حکایت دارد که اردوغان از پیروان سرسختِ اخوان المسلمین و رهبرانِ آن: حسن ال-ینا و سیّد قطب، میباشد و روز بروز به اسلامگرایی در ترکیه و در خاورمیانه دامن میزند. از محمّد مرسی طرفداری کرد و اکنون ترکیه مرکز نشست اخوان المسلمین در جایگاه اپوزیسیون حکومت فعلیِ مصر و ظاهرأ ترکیه محل رفت و آمد و پناگاهِ خوبی برای سپاه داعش میباشد. اردوغان با بر شانه انداختن دستمال سمبلیک(دستمال یاسر عرفاتی) فلسطین در مراسم رسمی و عمومیِ سیاسی ظاهر میشود. ترکیه امروز شرایطی نا معلوم را در پیش دارد، که راه بازگشت به ناسیونالیسم تُرکی بر آن بسته است، و راه ادامهء به اسلامگرایی باعث فروپاشی و منزوی شدن آن است، تنها مردمان کُرد سکولار و دمکرات میتوانند دمکراسی را در ترکیه جایگزین کنند و به آن سروسامانی دهند.

سیّد علی خامنه ای و اخوان المسلمین

سیبد علی خامنه ای، از پیروان قدرتمند و بدون چون چرای اخوان المسلمین و از رهبران اصلی آن است. اگر آیت الله خمینی و نواب صفوی فقط تابع اخوان المسلمین بودند، وجود علی خامنه ای ترکیبی از 3 عنصر دشمن ایرانیان است: 1- از ایدئولوژی اسلامگرایی ارتجاعی اخوان المسلمین 2- ایدئولوژی پان ترکیسم، 3- از عناصر حزب تودهءِ ایران است که منافع تُرک تباری و روسیه را دنبال  میکند. 

دیدگاه و عملکرد علی خامنه ای با نظرات و کردار رهبران اخوان المسلین حسن ال-بنا و سیّد قطب و با چگونگی پیش بُرد جدی برنامه ها و اهداف آنها در ایران، در خاورمیانه و در سیاست خارجی دقیقأ یک به یک مطابقت کامل دارد، که به سرانجام رساندن منافع تُرک تباری بر آن هم افزوده میشود.

● جمهوری اسلامی از دوران رهبر انقلاب شدن علی خامنه ای، حتّی دیگر آن جمهوریِ اسلامی دوران آیت الله خمینی نیست، بلکه یک ساختار مافیایی مرکب از اخوان المسلمین و پان ترکیسم هست، که علی خامنه ای تمامی سرمایه های ملّی را در اهداف این دو جبهه بر باد داده است و میدهد و سرزمین ایران را به مرحلهء سقوط قطعی در همهء زمینه ها نزدیک کرده است.

● رهبران اصلی در تئوری و پراتیک اخوان المسلمینِ امروز، علی خامنه ای و رجب طیب اردوغان هستند. این دو نفر که در قدرت سیاسی هستند،تلاش کردند که با پشتیبانی از محمّد مُرسی در مصر، از ایران، ترکیه، و مصر، یک مثلث شوم اسلامگرای پان اسلامیسم و عثمانی را دوباره در خاورمیانه و شمال آفریقا رونق دهند.

نتیجه گیری از این بحث

مکتب سیاسی دین اسلام مانند مکتب سیاسی و اقتصادی کمونیست به رهبری مارکس و انگلس میباشد، که محمّد پیامبر بینادگذار این مکتب سیاسی اسلام بوده است. این مکتب سیاسی از دورانِ پدیداری آن تا به امروز بین عرب تباران و تُرک تباران دست بدست شده و خواهد شد. مردمان ایرانی تبار، یهودیان و ملّت کُرد(ایرانی تبار) و سایر مردمان دیگر، مورد ستم اسلامگرایی اعراب و مردمان تُرک تبار قرار گرفته اند.. کافی است که به عملکرد، سپاه داعش در شمال عراق توجه شود که با کودکان و زنان و مردان کُرد چگونه رفتار کرده اند. میشود تصور کرد که وقتی سپاه اسلام داعش در قرن 21 چنین اعمال غیر انسانی برای برقراری خلافت اسلامی را مرتکب میشود، در 1400 سال پیش برای تسخیر سرزمین ایران و برای برقراری خلافت و گسترش اسلام، چه بلاها و فجایعی بر کودکان، زنان، و مردان ایرانی روا نداشته اند

● اعراب برای بازگشت به عظمت و اوج قدرت سیاسی خود، درصدد بازگشت به نخستین دوران اسلام محمّد ابن عبدالله و خلافت خلفای بعد از اوست. ترکیه هم برای بازگشت به دورانِ اوج قدرتِ امپراطوریِ عثمانیِ خود، بنا چار باید اسلامگرایی را پیشه کند،

 امّا دورانِ پر افتخار و عظمت ما ایرانیان  دوران قبل از اسلام: مادها، هخامنشیان، اشکانیان،و ساسانیان و بازگشت به هویّت ایرانیِ بدون اسلام خود میباشد. هدف باستان گرایی و گذشته گرایی نیست، بلکه ایجاد پُلی بین تاریخ و هویّت ایرانی قبل از اسلام و عصر مدرنیته و دوران تکنولوژی امروز با عبور از اسلامگرایی عصر قرون وسطی با  سلطه و فرهنگ بیگانگان میباشد. دین اسلامی که به طرز بسیار وحشتناک تری ار سپاه اسلام داعش امروز، سرزمین ما را 1400 سال پیش تسخیر کردند و این دین را با زور سرنیزه و شمشیر بر ایرانیان تحمیل کردند،

جمهوری اسلامی ایکه بر اساس برنامه های اخوان المسلمین، حزب الله لبنان، حماس با بهایی سنگین در ایران بر مسند قدرت نشسته است، با تاریخ، با دیدگاه، با فرهنگ ایرانی، با منافع ملّی ما هیچگاه هماهنگ نبوده و نیست و ایران را به شوره زاری تبدیل کرده و خواهد کرد.

● جمهوری اسلامی شاخه ای از اخوان المسلین مصر بود و هست که در ایران موفق شد قدرت سیاسی را بدست گیرد، در صورتیکه در زادگاه اخوان المسلمین یعنی در کشور مصر بجز چند صباحی ممنوع بود و هست و به قدرت نرسید. تنها کشوری در جهان که اخوان المسلمین و اسلامگرایان در آن پیروزی داشته و بر تخت خلافت نشسته اند فقط ایران بود و خواهد بود.

| ماه آگوست| 2014 میلادی| آلمان| ناصر کرمی|

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ناصر کرمی
آرسیو نویسنده

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.