رفتن به محتوای اصلی

نقدی بر یادداشت
13.03.2012 - 11:39

یادداشت دوم ایران گلوبال: 
1-منظور آلب ارسلان صرافی از "ترک بودن "  نه ترک بودن بلکه «به ترکی آذربایجانی نوشتن» بوده است.
2-  کتیبه‌های سومری، به زبان سومری بوده . زبان انشاء ها ترکی آذربایجان یا کوتاه شده آن "ترکی"ست.
3- ایده " ترک بودن" یک اندیشه سیاسی ست که گاهاً در برابر " آذربایجانی بودن" مطرح میشود. هر دوی اینها نگرشی نظری-سیاسی در مورد مقوله " هویت" است.  آلب ارسلان صرافی در پی آشتی دادن این نگرشهاست.
4- آشتی گرایی در رابطه با این دو نگرش نیز یک اندیشه سیاسی ست. نگرش علمی به تاریخ را نباید با اندیشه های سیاسی آلوده کرد. نگرش تاریخی به عنوان یک نگرش علمی باید بیطرفانه و فارغ از نظر سیاسی باشد، چیزیکه سخت کمیاب است.  

 

از مدیریت محترم سایت ایران گلوبال به جهت انتشار نمونه انشاءهای تاریخی ارسالی که بخصوص از لحاظ کاربرد زبان ترکی به عنوان زبان تحصیل در ایران دارای اهمیت است، کمال تشکر و امتنان را دارم. امّا؛

ما آذربایجانی‌ها مثلی داریم که می‌گوید: "روزی در بیابان خرسی به مردی حمله کرده و وی را شدیداً ترسانده بود، سال‌ها از این واقعه می‌گذشت. با این همه ترس از خرس چنان بر روحیه ی او غلبه کرده بود که در محافل دوستانه که از هر دری هم سخن گفته می شد، او به یکباره میان صحبت دیگران می‌دوید و با هیجان می‌گفت: - "هه او آیینی دئییرسیز، آیی دئدیغین بد جنواردی!"  ... (ها از خرس سخن می‌گویید، خرس بد جانوریست.) ...

چند روز پیش نمونه‌ انشاءهای دانش آموزان آذربایجانی در یک قرن پیش را از "روزنامه‌ی انجمن" استخراج کرده و در فضای اینترنت منتشر ساختم. مناسبت این انشاءها پیروزی انقلاب مشروطیت است و حال و هوای نوشته‌ها نیز دقیقاً همین را می‌رساند. مقدمه ی کوتاهی هم نوشتم و در آن ماخذ و تاریخ و محل قرائت انشاءها و سبک و سیاق ادبی آن ها را گفتم. ناگاه دوستی میان صحبت دوید و گفت: خرس را میگویی، خرس بدجانوریست!

البته شیوع ترک‌ فوبیا (ترک هراسی) در اذهان بسیاری از ایرانیان (و از جمله برخی هموطنان آذربایجانی نیز) در کشوری که  کتب درسی‌اش، از دوره‌ی سلسله‌های ترک به عنوان سلسله‌های بیگانه نام می‌برد، چندان دور از انتظار نیست. اما انتظار ما از مدیریت سایت وزینی چون "ایران گلوبال" اندکی بیش از این است.

به نظر من متن انشاءها به اندازه‌ی کافی گویا هستند و خود بیان می‌کنند که از چه چیزی سخن می‌گویند و از چه چیزی سخن نمی‌گویند. لذا نیاز به قلم‌فرسایی بیشتر نیست، اما چون  یادداشت سایت ایران گلوبال عکس‌العمل‌هایی در پی داشته و چون در آن نامی نیز از اینجانب برده شده، لازم دانستم توضیحاتی ارائه دهم:

1-   نویسنده‌ی یادداشت می‌نویسد: "در دو نوشته زیر واژه «ترک» به کار برده نشده. زبان نوشته‌ها ترکی آذربایجان لهجه تبریز است." 

بلی؛ زبان نوشته‌ها ترکی آذربایجانی است، اما چنانچه نوشته‌ام فقط بعضاً گویش ترکی تبریز غلبه کرده‌ است، مانند: "ائلییاخ"، به ‌جای "ائله‌یک" و "ائشیدیلماغا" به جای "ائشیدیلمگه" و ... اما در بسیاری موارد زبان معیار ترکی بکار گرفته شده است. مانند: واردیر (که در گویش تبریز میشود: واردی)، ایضاً  گوندور (گوندی)، واسطه‌سیله (واسطه‌سینن)، اولورلار (اولوللا)، ائلردیلر (ائلردیله)، ائدیرلر (ائلیلله)، آزادلیق (آزاتدیخ)، گتور (گتی)، دولانورسوز (دولانیسیز)  و ائتمه‌سئیدی (که آن هم در گویش تبریز می‌شود: ائله‌مه‌سئیدی).

2-   نویسنده‌ی یادداشت می‌نویسد: "برخلاف نظر آلب ارسلان صرافی اشاره ای به تفکر «ترک بودن» یا «ترک انگاری» در میان نیست، بلکه نام «آذربایجان» ذکر شده است. اگر چه زبان نوشته ها ترکی آذربایجان است."

بنده اشاره‌ای به "تفکر به اصطلاح ترک بودن یا ترک انگاری" نکرده‌ام، بلکه برعکس گفته‌ام حال و هوای این انشاءها نشان می‌دهد که اذهان عمومی مردم آن زمان آذربایجان ترک بودنشان را (یا به قول ایشان نه ترک بودن بلکه به ترکی آذربایجانی نوشتنشان را!) در تعارض با ایرانی بودن خود نمی‌انگاشتند. چیزی که خود ایشان نیز در ماده پنج بدان اشاره نموده‌اند که:

"«آذربایجانی» مورد اشاره نوشته ها خود را «ایرانی» میداند و به «زبان ترکی آذربایجان» - زبان مادری - نظر و احساسش را بیان کرده و مینویسد." 

چنانچه به نحو اولا نیز برخلاف نظر برخی پانهای وطنی، ترک بودن خود را در تعارض با آذربایجانی بودن نمی‌دانستند. یادداشت نویس محترم گویا حساسیت ویژه ای به واژه‌ی ترک دارند که می‌گویند در این انشاءها کلمه‌ی ترک به کار نرفته و به دنبال آن نیز طعنه‌ای به اصطلاحات نوساخته‌ی "تفکر ترک بودن" و "ترک انگاری" بزنند. این به همان اندازه عجبیب است که مثلاً ادعا کنیم: چون در کتیبه‌های سومری، نامی از زبان سومری برده نشده لذا نباید زبان آنان را سومری انگاشت. اینجانب نیازی به اتلاف وقت خوانندگان  برای اثبات بدیهیات نمی‌بینم.

3-   و باز نویسنده‌ی یادداشت می‌نویسد: "این نوشته‌ها ربطی به «تفکر ترک گرایی یا عثمانی گرایی یا ترکیه گرایی یا توران گرایی»، که اندیشه برخی از آذزبایجانیها درحال حاضر است، ندارند." 

کسی نیز "ادعای به اصطلاح عثمانی‌گرایی و ترکیه‌گرایی" نکرده که یادداشت‌نویس محترم سعی در رد آن داشته باشد، اساساً در زمان نگارش این انشاءها حتی در خاک خود عثمانی نیز گرایش ترک‌گرایی و ترکیه‌گرایی مورد ادعای ایشان مطرح نبوده تا چه رسد به اینکه چنین اندیشه‌ای در آذربایجان مشروطه‌خواه مطرح باشد، من فقط از سبک و سیاق ادبی نوشته سخن گفته‌ام که:

"انشاءها مطابق نثر رایج ترکی آن دوره چنانچه در عثمانی نیز کاملاً رایج بود، مشحون از عبارات و لغات فارسی و عربی است." 

اگر یادداشت نویس محترم به نمونه‌های نثر آن دوران عثمانی که آثارشان محل مراجعه ی اکثر فرهیختگان آذربایجانی دوران مشروطه بود، آشنایی داشته باشند، خود به سادگی متوجه خواهند شد که چنین استدلالی به هیچ وجه دور از منطق نیست.

والسلام

 

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آ. ائلیار
ایمیل رسیده

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.