رفتن به محتوای اصلی

سکولاریسم، فدرالیسم، زیر مجموعه ای از لیبرال دمکراسی است
14.09.2014 - 15:45

در نشست بوخوم آلمان گروهی که خود را سکولار دمکرات مینامند، بار دیگر بر داشتهای نادرست و غیر علمی از موضوع فدرالیسم را بر سر زبانها انداختند. برجسته کردن فدرالیسم در این نشست باعث میشود که پروسهء جایگزینی دمکراسی و سکولاریسم به عوامل جانبی تبدیل و به حاشیهء مسائل روز ایران و منطقه  رانده شود.

مطرح کردنِ فدرالیسم در این نشست بیانگر این هست که افراد مسئولی که باعث فروپاشی شبکهء سکولارهای سبز بودند در نهاد جدید خود یعنی در نهاد سکولار دمکراتهای ایران هم چشم اندازی برای بقاء خود تحت لوای سکولار دمکراسی نمی بینند و برای کسب چهره ای جدید، کالای فدرالیسم را مانند اوّل انقلاب در چهرهء ماه گذاشتند و برای فروش به بازاز مس گری عوام و روشنفکری ایران آوردند در این خیال  که شاید اتنیکهای ساکن جغرافیای ایران به آنها بپیوندند. از سویی فدرالیسم را حایگزین موضوع اساسی یعنی پروسهء سکولار دمکراسی کردند و در واقع با موج آفرینی جدید مسیر جایگزینی دمکراسی در ایران را به گذرگاههای باریکی کشاندند، که این خود خدمتِ بزرگی به نظام اسلامی است.

 اختلاف اساسی من با دو نفر از شبکهءِ سکولارهای سبز: با آقای رضا حسین بُر و با آقای اسماعیل نوری علا بر سر همین موضوع سخن پراکنی در بارهء فدرالیسم در شبکهءِ بود و امروز هم هست. بحث از اینجا آغاز گردید که آقای حسین بُر در نوشته های خود "ممالک محروسه" را بجای نام "ایران" بکار میگرفت و نوعی فدرالیسم قومی(پارتیکولاریسم) را مطرح میکرد. این بحث بجاهای علمی و کالبد شکافی در مورد فدرالیسم انجامید و مکاتبات درونی و بیرونی بین ما صورت گرفت که فقط یک کامنت از نوشته های من را در سایت شبکه گذاشتند [1] در پایین این نوشتار.

 این  آقایان از عهدهء ادامهء بحث در مورد فدرالیسم بر نیامدند و در نهایت مرا مأمور جمهوری اسلامی نامیدند. در نشست بوخوم  بلندگوی این سخن پراکنی  و بدون شناخت و عوام فریب فدرالیسم را به افراد تازه کار دیگر واگذار کرده اند، که ظاهرأ  شناخت چندانی به عمق فدرالیسم ندارند و تازه چنین می پندارند که خود بنیادگذار و مبتکر فدرالیسم  در فضای سیاسی ایران هستند. برداشتهای نادرست و صیقل نخوردهءِ چنین افرادی از سیستم ها از جمله از فدرالیسم، در فردای ایران فاجعه ببار خواهند آورد.

 

  بحثی میان یکی از افراد مسئول امروز جنبش سکولار دمکراتهای ایران و من بود، که ایشان برای اینکه نشان دهد که از فدرالیسم آمریکا چیزی میداند،تصویری از سند  فدرال آمریکا را که بوسیلهء 3 نفر :  Hamilton/ Madison/ Jay  نوشته شده است از "ویکی پدیا" بر داشته و برای من فرستاد. کتاب فوق که 602 صفحه است اصل ترجمه شدهء آن به آلمانی است که در سالهای 2005 خریداری و مطالعه کرده ام و میکنم. چه خوب است هر کسی اگر ادعایی دارد بر اساس منطق و مطالعه باشد و نه بر پایه باد و هوا.

................................................................................

● در اینجا قصد پرداختن به موضوع فدرالیسم نیست، زیرا ابعاد این بحث برای من کاملأ روشن هست و مقالات مختلفی از زوایای گوناگون آنرا انتشار داده ام ، در اینجا فقط به مقدمهء رساله ای که در سال 2005 میلادی در مورد فدرالیسم در 4 بخش نوشتم و انتشار دادم با کمی تغییر میپردازم که نشان دهد، تقسیم بندی مخالفان فدرالیسم در ایران که از سوی افراد جنبش سکولار دمکراتهای انتشار یافته است کاملأ اشتباه هست و نگاه آنها به فدرالیسم قشری است، از سویی دیگر نشان میدهد که مشکل و اختلاف ما با جنبش سکولار دمکراتها بر سر چگونگی و روش و هدف از پیاده کردن فدرالیسم و نوع آن در ایران میباشد و نه ماهیّت آن :

●  تحقیق در پروسهءِ شکل گیری کشورها و پژوهش در ساختار دولت ها که به تشریح علوم: ترکیبات اداری، حقوق اجتماعی، سیاست، اقتصاد، تئوریهای حکومتی و دولتی، جامعه شناسی، و روانکاوی رهبران آن می پردازد، از فدرالیسم نه اشاره ای و نه تعریفی، همچنین در فرم های گوناگون حکومتی از جمله : فئودالیسم ، منارشی و سلطنتی، جمهوری، مطلق گرائی، اریستوکراسی، آنارشیسم، دموکراسی، دیکتاتوری، الیگارشی، مُنکراتی، پلوتکراتی، فاشیسم، کاپیتالیسم، سوسیالیسم، کمونیسم،...) نه جایگاهی دارد .

صاحب نظران در علم حقوق و جامعه شناسی، یک کشور را بر اساس ترکیب سه شاخصه: 1- یک جغرافیای سیاسی مشخص و شناختهء شدهء بین المللی Staatsgebiet (اشتات گبیت)، 2- یک ملت و یا مجموعهء واحدی از مردمان، شهروندان Staatsvolk ( اشتات فلکس)، 3- یک دولت یا ساختار اداری Regierung (رگیرونگ)،  بنا گذاشته اند. در شکل مدرن آن خود دولت و یا حکومت  از سه ارگان: ارگان قانونگذار(مجلس، پارلمان)، دستگاه قضایی و دادگستری مستقل، و یک ارگان اجرایی که قوانین و احکام صادر شده از ارگان قانونگذار و ارگان دادگستری را به مرحلهء اجرا در آورد، می شناسند.

تنها رابطه و آمیزش و وابستگی این ارگان سه گانهء دولت (رگیرونگ)، بویژه ارگان قانونگذار آن(قوهء مقننه)، و ارگان اجرایی آن(قوهءمجریه)، هست که به فدرالیسم میدان، مفهوم، و وظیفه سیاسی میدهد و با شاخصه های اول و دوم ( جغرافیای سیاسی و یا مرز و بوم، همچنین ملت و شهروندان) که پایه های شناخت و به رسمیت شناختن یک کشور هست ربطی ندارد و اصولأ در حوزهء حقوقی و سیاسی آن نمی باشد.

فدرالیسم نه اینکه کشور و سرزمین و ملت نمی سازد، معرف فرم حکومتی ایی شناخته شده ای هم نیست، خود در کنار یک فرم حکومتی مانند جمهوری می نشیند و بعد به آن جمهوری فدرال میگویند، چنانکه یک سیستم پادشاهی و یک دیکتاتوری هم میتواند بصورت فدرال اداره شود. بنا بر این مبنا دمکراتیک و یا لیبرال بودن یک ساختار بر اساس اصول قوانین بشر امروزی است.

فدرالیسم یک سیستم و پرنسیپ سیاسی است که در ردیف سیستم های سیاسی شناخته شدهء امروزی جا می گیرد و به مجموعهءِ قوانین، برنامه ها و قراردادهایی گفته میشود که در آن به شرح و بیان رابطهء بین اجتماع شهروندان و ارگانهای حکومتی می پردازد. در این سیستم سیاسی شهروندان امکان تأثیر گذاری در عرصه های سیاست پردازی و سیاست ورزی بدون واسطه را در محیط سکونت خود همچنین در سطح کل کشور دارا هستند،

به عبارتی دیگر فدرالیسم یک پرنسیب هست که نظم و ترتیب و همکاری و همبستگی را در بین واحد های یک مجموعه یا در بین پدیده های مختلف برای بوجود آوردن فضا و دستگاهی قانونمند با دیسیپلین خاص و تعهدات چند سویه و متقابل را ایجاد و رهبری میکند. از دیدگاه سیاسی فدرالیسم یک سیستم، روش، یا یک ساختار هست که در آن مجموعهء قدرت سیاسی حکومت مرکزی در تعریف عمودی و افقی آن به زیر مجموعه های چندی، در جهت در برگیری مشارکت هرچه گسترده تر شهروندان در ساختار قدرت سیاسی، و برای پیشبرد برقراری عدالت اجتماعی و جایگزین کردن رعایت حقوق فردی و گروهی برابر و مساوی برای ساکنین سراسر کشور (بدون در نظر گرفتن وابستگی های نژادی،قومی، زبانی) انشعاب پیدا میکند. فدرالیسم در تاریخ سیستم های سیاسی گوناگون، فقط بر 2 اصل استوار بوده و به همین دو شکل هم تجربه و بکارگرفته شده است:

 1- از اتحاد و همبستگی کشور ها و یا حکومت های محلّی که تا قبل از اتحاد به شکل کشور ی مستقل و یا دارای ساختار دولتی مستقل با مرزهای جغرافیایی سیاسی مشخص بوده که برحسب ضرورت های گوناگون تاریخی نیاز به ائتلاف و اتحاد و همبستگی با دیگر حکومت ها یا کشور ها را برای ایجاد ارگانی بزرگتر با توانمندی و قدرت بیشتر که بتواند استمرار حیات و دسترسی به منافع هدفمند خویش را ممکن سازد را، در خود دیده است. پیش شرط ِمشارکت کشور ها و یا حکومتها در این شکل از فدرالیسم از دست دادن کامل یا قسمتی از استقلال سیاسی و جغرافیایی خویش هستند مانند کانتون ها در کشور سویس، ایالت ها در آلمان ( که تا قبل از اتحاد  Freistaaten یا حکومتهای آزاد و مستقل نامیده میشدند) و یا دولت های محلی و یا ایالت ها در آمریکا که از تشکیل سیستم فدرال استقلال خویش را از دست میدهند.

در این روش از فدرالیسم از بهم پیوستن جزء ها " کل" و از جمع کردن زیر مجموعه ها، "مجموعه" بوجود می آید و مسیر حرکت های اجتماعی و سیاسی رو به تمرکزگرائی محوری، و تلاش برای ایجاد هسته ء ارزشِ همگانی و ملّی، برای ساختن یک بامی است که همه را پناه دهد و بر همه سایه افکند. آنچه در اینجا بخوبی مشاهده میشود، صحبت از تشکیل کشور و دولت مستقل، ساختن ملت و یا ملت ها، انحلال و تجزیه و پراگندگی، و گریز از مرکز نیست و بر عکس اتحاد و یکپارچگی و همبستگی هر چه بیشتر هست.

2- شکل دوّم" دسنترالیسم، یا کئوپراتیو فدرالیسم " است که معمولأ در کشورهایی که تا کنون قدرت سیاسی دولتی متمرکر(سنترالیسم، یا اونیتاریسم) داشته اند و بر اثر گذار از دوران پدر سالاری و قومی و فئودالیته و دوران سرمایه داری مترقی که باعث رشد تاریخی تولید کلایی و مناسبات اجتماعی آن میشود، از سوئی دیگر زمینهء نهادینه شدن نهادهای مدنی و ضرورت حاکمیّت دموکراسی در جامعه به مثابه یک اصل اجتناب ناپذیر درک و پذیرفته شده است، بویژه پاسداری مبرم از آن را در هر شرایطی شهروندان زیربنای زندگی خویش گذاشته اند و وجود دستگاه حاکمیّت دولتی را نه برای سرکوب و فرماندهی و فرمانروایی، بلکه صرفأ برای خدمتگزاری،در جاریگاهِ ارگانیزاتور و یا تدارکچی معنی میکند، صورت میگیرد، به این مفهوم که دولت مرکزی با یک توافق سراسری در کشور، آگاهانه و هدفمند قدرت سیاسی مرکزی و مسئولیّت ادارهء کشور را بین شهروندان و نمایندگان محلی آنها تقسیم میشوند.

هدف از این تقسیم قدرت سیاسی، بازگشت به تاریخ دورانِ تکاملی پسامدرن و چند پاره کردن کشور نیست، بلکه جهت بکارگیری همهء خلاقیّت ها و شایستگی ها و شریک کردنِ عمومی در شکوفایی کشور و استقرار حاکمیتِ دموکراسی و بیدار بودن مردم برای حفاظت و استحکام بخشیدن به جایگاه ارزشمند آن، تأمین امنیّت و آرامش برای یکایکِ شهروندان و برای جلوگیری از هرگونه بی نظمی و جلوگیری از آنارشیسم سیاسی در سطح عمومی هست.

در این شکل از فدرالیسم برعکس شکل 1 که از جزء به کل می رسیم ، در اینجا مجموعهء کل به جزء ها تقسیم میشوند(دسنترالیسم)، ولی بطور کلی تجزیه و یا استقلال را نمیتوان از آن برداشت کرد، و اصولأ در ذات مفهومی و پراتیک فدرالیسم نیست. رابطهء بین کل(دولت مرکزی) و اجزاء (دولت های محلی) به یک معادله و یا به دوکفهء یک ترازو می ماند که باید پیوسته در موازنه و در تعادل باشند و برای برقراری این تعادل، وجود و هماهنگی و تعهد هرکدام از طرفین برای یکدیگر حیاتی و الزامی و در واقع مکمل یکدیگرند که وظیفهء سنگین مشترکی، که همان کشور داری به مفهوم مدرن امروزی است را بر عهده دارند

گردش کار این روش سیاسی کشورداری، به سیستم منظومهء شمسی و طرز کار آن شباهت دارد که اگر حکومت مرکزی را خورشید و حکومت های محلی کرات و سیاره ها فرض شوند، کرات و سیارها ها علاوه بر آنکه بدور خود در چرخشند (خودگردانی ایالتی)، همزمان بدور خورشید ( حکومت مرکزی) هم میچرخند، از سویی دیگر همه با هم پیکره و منظومهء شمسی منظمی را میسازند، حکومت مرکزی هم ترکیب و بر گزیده ای از ایالت ها است، بنا برا ین تقسیم قدرت مرکزی بین حکومت های ایالتی به منظور گریز از مرکز نیست، بلکه برخوردار شدن آنها از مداری است که شعاع و قطر بیشتری دارد که بتوانند بیشتر خودگردانی کنند.

 در ازای برخورداری از این خودگردانیِ بیشتر، تعهد و مسئولیتِ بیشتر در حفظ نظم سراسری کشور و توانایی بخشیدن به حکومت مرکزی با ایجاد زمینه و شرایطی است که به دوستی و همبستگی بین ساکنان کشور بیشتر دامن زند و آنها را به داشتن سرنوشت و هدف مشترک در جهان گلوبال امروز آگاهی و یاری دهد.

 بنا به درک عمیق تر از فدرالیسم و رابطهء گهگاه هم مشکل ساز بین دولت مرکزی و حکومت های ایالتی در عمل، به دو مثال عینی و راسیونال(سنتریفوگالر و سنتریپتالر) در فیزیک میپردازیم:

سنتریفوگالر از حرکت چرخشی جسمی، نیروی گریز از مرکز(سنتریفوگال) بوجود می آید که هدف نهایی آن استقلال کامل خود و از سویی دیگر، از نیروی محوری و مرکزی چنان فاصله بگیرد که دیگر بر او تأثیری نداشته باشد، همان شکلی از فدرالیسم که مناسبات خود را فقط با بستن قرارداد و معاهده (فئودراتوس) هماهنگ و تنظیم میکند، مانند سیستم های فدرال بین دولت های مستقل  Staatenbund  یا مانند روابط میان  آلیانس ها، کنفدراسیون، فدراتیو ها که بشکل مستقل مناسبات

خود را تنظیم میکنند.

سنتریپتالر بر عکس سنتریفوگالر نیرویی است که بر اثر حرکت چرخشی جسمی بوجود می آید که در جهت محور و مرکز هست و سمت و سوی تمرکزگرایی دارد و میتوان آنرا به شکل دیگر فدرالیسم که جهت گیری مرکزی و سنترال دارد تجربه کرد یا آنرا به رابطهء بین دولت مرکزی و حکومتهای ایالتی، یا یک سیستم حکومت پارلمانی که قدرت سیاسی متمرکز ندارد، یا به یک جمهوری دموکراتیک اما غیر متمرکز( دسنترالیسم) نسبت داد ، که هدف نهایی همهء آنها اتحاد و همگرایی، همسانی در حقوق فردی و اجتماعی، شرایط برابر زندگی برای عموم، تقسیم عادلانه ثروت کشور، عرضه کردن فرصت های مناسب فرهنگی و اقتصادی و معیار انتخاب و سنجش در سراسر کشور بر اساس خلاقیت و کارآیی و شایسته سالاری است نه بر اساس قومی و نژادی و زبانی.
پژوهش در تاریخ ایران که به سه مرحله ( 1- دوران قبل از اسلام، 2- دوران اسلامی ، 3 - دوران گرایش به غرب) طبقه بندی میشود و جدیدأ جمهوری اسلامی به آن افزوده شده است، بیانگر این است که بر این سرزمین قبل از اسلام کم و بیش و بعد از آن پیوسته به شکل سنترالیسم و به شیوهء قدرت سیاسی متمرکز فرمانروائی شده است. دوران تکامل تاریخی و شرایط سیاسی جامعه و رشد فرهنگ اجتماعی شهروندان امروز ایران، زمینه را برای بیرون آمدن از متمرکز بودن قدرت سیاسی و تقسیم عمودی و افقی آن، به شیوهء ساختار فدرالیسم به شکل (2) که در اشکال گوناگون( کئوپراتیو فدرال، سنتریپتال، فدرالیسم سنترالگرا، پارلمانی و جمهوری واحد اما غیرمتمرکز) میشود آنرا تعریف کرد، که هدف آن جز اتحاد راستین، وفاداری و یگرنگی، اعتماد سازی، توانایی بیشتر، و پاسداری از تمامیت ارضی کشور نیست، آماده کرده است.

 آلمان یکی از کشورها و مردمانی است که در قانونگذاری بویژه در امر کشورداری و بحث فدرالیسم رتبهء اوّل را دارد، منابع و کتابهای بسیاری در مورد فدرالیسم در این کشور وجود دارد، که در بالا به یک مجلّهء سیاسی اکتفا میکنم که موضوع فدرالیسم آلمان را مشروح و مختصر و مفید به زبان ساده نوشته است.

.....................................................................................

در جامعهء امروز ایران به ندرت پیدا میشود فردی، حزب و سازمان و گروه سیاسی و اجتماعی ایی، از چپ افراطی آن گرفته تا راست ترین آن، از کمونیسم تا سلطنت طلب و مشروطه خواه آن، از ملی گرا و پان ایرانیسم و ناسیونالیسم تا انترناسیونالیسم و جهان وطن گرای آن ، از تمرکزگرا تا تجزیه طلب و قوم و گروه گرای آن، از لیبرال دومکرات تا سوسیال دموکرات آن، و یا هر انسان آزاده ای، که به این اصل پی نبرده باشد، که کلید حل مشکلات بحرانهای سیاسی داخلی و خارجی کشور تنها بر مسند و کرسی نشاندن دموکراسی و نهادینه کردن آن است، و برای نایل آمدن به این هدف جز تقسیم قدرت سیاسی و سهیم کردن دور افتاده ترین نقاط این سرزمین در سرنوشت خویش و ارزش و احترام گذاشتن و مسئولیت بر دوش نهادن آنها زیر هر شعاری و تحت هر نامی، از جمله یک جمهوری دموکراتیک اما سنترال مانند کشور  فرا نسه، یا یک سیستم فدرال مانند آلمان است. نادیده گرفتن این اصول و تحلیل نادرست از شرایط سیاسی جامعه و انکار کردن واقعیتها، از سویی دیگر برجسته کردن این تئوری که جامعه  برای یک سیستم فدرال هنوز بالغ و رشد نیافته هست و یا امکان سوء استفاده از سوی تجزیه طلبان و  با تبلیغ نادرست کج اندیشان و یا طرفداران رژیم اسلامی از آن، بر خلاف منافع ملی است و به روند دموکراسی در ایران نه اینکه شتابی نمیدهد، بلکه جلوی آن سد آفرینی هم میکند و به مناسبات سیاسی نامناسب در مرزهای ایران، در ناحیهء خلیج فارس، در منطقه، در عرصه جهانی که به سود همگانی ملت ایران در ابعاد و شاخه های گوناگون نیست، میدانِ تاخت و تاز و مانور میدهد.

سکولاریسم و فدرالیسم زیر مجموعه ای از دمکراسی و لیبرال دمکراسی است، زیر پا گذاشتن دمکراسی و لیبرال دمکراسی برای رسیدن به سکولاریسم و فدرالیسم همان نظام اسلامی امروز و همان سیستم مطلقهء سلطنتی و همان دیکتاتوری عریان هست، همان فرقه گرایی کورو خود محوری و خود شیفتگی بیمارگونه هست که راه بجایی نخواهد برد و پروسهءِ دمکراسی، سکولاریسم و فدرالیسم را در ایران سد خواهد کرد.

 

 [1]  لینک زیر، مکاتبه ای است بین من و آقای اسماعیل نوری علا در مورد سکولاریسم و فدرالیسم (بر روی آن کلیک کنید)
http://www.seculargreens.com/Articles/122611.Nasser-Karami-Your%20federalism-is-wrong.htm

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ناصر کرمی
آرسیو نویسنده

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.