رفتن به محتوای اصلی

آه ؛ آینه «آه ؛ گوزگو»
17.09.2014 - 23:08

 

آه

 

بیر قدیم زاماندا، ایکی دنیز پری‌سی، داغ کیمی ماوی دالغا‌لاری یاریب ایره ‌لی اوزوردولر.

 

امما اونلار "آه" چکنده دنیزده فیرتینا قوپوردو.

 

بیریمجی پری دئدی:

 

- گل سؤز وئرک "آه" چکمیک، راحات ایره ‌لی گئدک.

 

ایکیمجی پری اونون سؤزونه باخدی. قرار قویدولر "آه" چکمه‌سین‌لر.

 

اما ایکیمجی پری، عهدینی اونوتدو.

 

و اونداکی، آه چکدی، دنیزده ائله بیر فیرتینا قوپدو کی، بیریمجی پرینی ساحیلین داش‌لارینا چالدی، و او بیر داها دنیزه قاییدا بیلمه‌دی.

 

ایکیمجی پری تک قالارکن، یالقیزلیق ساحلینه دوشدو.

 

بیر زامان سونرا «گمیچی»-ده،  کند لی لر، دریا قیراغیندا دوز ییغاندا، اونلارین اؤلوسونو

 

بیر یئره تاپدی‌لار.

 

 Missing media item.

آه

در زمانی دور، دو پری دریایی، موج های آبی کوه پیکر را میشکافتند و پیش میرفتند.

ولی هربار که یکی آه میکشید دریا طوفانی میشد.

پری اولی گفت:

-بیا قول بدهیم که آه نکشیم، بگذاریم راحت پیش برویم.

پری دومی سخن او را پذیرفت و قرار گذاشتند که آه نکشند.

اما پری دومی عهدش را فراموش کرد. و وقتی آه کشید چنان طوفانی در دریا به پا شد که

پری اولی را برسنگهای ساحل کوبید. و او دیگر هرگز نتوانست به دریا بازگردد.

پری دومی تنها ماند، و به ساحل تنهایی افتاد.

مدتی بعد، اهالی روستای گَمیچی، به هنگام جمع آوری نمک،
درساحل دریا، پیکر بیجان آنها را در کنار همدیگر یافتند.

Missing media item.
 

 «یای» =تابستان =نام پسر
«باهار»=بهار=نام دختر 

گوزگو

اوندا کی «باهار» گوزگویه باخدی،"یای"ی یانیندا گؤردو. و بیر سئوینج گولوشو، دوداق‌لارینا قوندو.
پنجره آچیق ایدی. اورمو گولوندن بیر دوزلو یئل گلدی. آینانین اوزونه بیر آز توز-تورپاق قوندو. باهارین اوریی سیخیلارکن برک هیرسلندی! گوزگونو گؤیه قووزادی! «یای»، آینادا باغیردی:
- یوخ! گوزگونو سیلمک گرک!...
سسی دونیانی بورودو دی، امما باهار اونو ائشیتمه‌دی. آینانی یئره چالدی، هم یایی سیندیردی، همده اؤزونو!

آینه

«بهار» وقتی به آینه نگاه کرد، «تابستان» را در کنار خود دید و لبخند شادی برلبانش نشست.

پنجره باز بود. باد شوری از سوی دریاچه ی ارومیه وزید و اندک گرد و غباری به روی آینه نشست.

بهار غمگین و عصبانی شد. آینه را بالا برد. تابستان در درون آینه فریاد زد:

-نه!  آینه را باید تمیز کرد.

صدا در گوش جهان پیچید.اما بهار آنرا نشنید.آینه را بر زمین کوبید، هم تابستان را شکست و هم خود را!

 

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آ. ائلیار

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.