رفتن به محتوای اصلی

تروریستی که به یک موعظ مدرن تبدیل شد
10.10.2009 - 09:08

"توفیق حمید" الگوی او درزندگی, دکترآیمن اظواهیری بود که اولین ملاقات را با او بخوبی بیاد دارد. دکترآیمن درگذشته یکی ازسران بزرگ جهاد اسلامی درمصربود وامروز یکی از تروریستهای معروف درالقاعده است. درواقع او معاون اوساما بن لادن میباشد. هنگامیکه اظواهیری دردانشگاه قاهره سخنرانی میکرد توفیق حمید محو او شد. در آنروزها حمید دانشجوی بزشکی درمصربود. بمرور زمان به یک رادیکال اسلامی تبدیل شد. ملاقات او با آظواهیری دراوج جریان این طرح بود. زیرا که ظواهیری شناخته شده بود. اکثر اوقات به مسجد قاهره وارد میشد وعموم را وادار به خواندن دعا میکرد. درسخنهایش تاکید میکرد که یکی ازرویاهایش اعلان جنگ با دنیای غرب است. به عقیده او غرب دشمن الله (خدا) است. او ضد حزب لیبرال و ضد آزادی زنان بود. او بطور دائم مردم را تشویق به طرفداری ازحکومت اسلامی میکرد. اختلاف بین اسرائیل وفلسطین برای او کوچک بود وبحساب نمی آمد بلکه تنفر او نسبت به غرب هدف اصلی بود. او تاثیر بذیر, کریزماتی, و متقاعد کننده بنظرمیرسید. واضح بود که این حرفها را برای بدست آوردن چیزی نمیزد بلکه از روی ایمان واعتقاد قوی از دهانش خارج میشد.

توفیق حمید مصری است. او از یک خانواده مذهبی نیست. بدرش دکتر ومادرش معلم وطرفدار حزب لیبرال است. عموی او هنربیشه سینماست. او رویهمرفته ازیک خانواده مدرن وخارج از مذهب وافراط بزرگ شده است. در16 سالگی به دین وخدا فکرمیکرد. درزمان دانشجوئی ازطرف مسجد درقاهره دعوت میشد که برای جهاد اسلامی دعا کند.

حمید میگوید: به افراطیها ملحق شدم. بمرور زمان زندگی من تغییر کرد. مثل آنها ریش گذاشتم. خنده وشادی را متوقف کردم. حتی به تلویزیون تماشا نمیکردم. زیرا که درآن زنها دیده میشدند وبه مرحله ای رسیدم که برای الله آماده بودم به هرجنایتی دست بزنم. بدرم بینهایت غمگین بود واین موضوع را بسیار سخت وجدی گرفت. مادرم ازسبک زندگی من متنفر بود. بطور بیوسته سعی میکرد مرا از افراطی بودن خارج کند اما موفق نمیشد. به او گفتم: این شخصیت من است. هیچکس نمیتواند مرا به آدم دیگری تبدیل کند. بدرم یکبار بمن گفت: احساس میکند بسرش را ازدست داده است. هرچقدر درخانواده ویا خارج از آن سعی براین داشتند که مرا به راه دیگری هدایت کنند من برعکس, فکر میکردم با بیروی ازقانون مذهب اسلام, مشکل اقتصاد وطنم حل خواهد شد. از آنجائیکه هر روز متعصب تر میشدم ازطرف آل ظواهیری به یک عضو فعال درجمع اسلامیها در آمدم. کتابهای فراوانی راجع به اسلام مطالعه کردم وهردم تعصب من بیشتر میشد. درحقیقت بمن یاد دادند برای اینکه مسلمان واقعی باشی نباید فکرکنی بلکه باید اطاعت کنی. در زمان دعا ونماز ازمن میخواستند که بابیای آنها بیک چهره جنگی تبدیل شوم بدون فاصله وبدون تردید مانند یک دیوار. رهبران بمن ودوستانم تاکید میکردند چنانچه مطیع فرمان الله نباشیم به جهنم خواهیم رفت. جائی که قرآن آنرا بصورت ترسناک ووحشتناکی شرح داده است. این موضوع روی من ودوستانم تاثیربسزائی گذاشت. برای ما بسیار مشکل بود که ازدواج کنیم حتی غیرممکن. آنها می گفتند: این دنیا اهمیتی ندارد که زن داشته باشی. بلکه بس از اینکه درراه الله شهید شوی دخترهای باکره فراوان دردنیای دیگر دربهشت انتظار شما را میکشند. ناگهان به بچه ای تبدیل شدم که بدنبال بروانه ها می دویدم وبا توب بازی میکردم. کودکی که هرلحظه آماده کشتن دیگران در راه الله بود. بنابراین من ودوستانم هرروز درفکر ریختن نقشه ای بودیم که کسی یا اشخاصی را به قتل برسانیم. یکبار ازما خواسته شد که یک بلیس مصری را بربائیم واو را زنده به گور کنیم. دلیل را جویا شدیم وگفتند که به او مشکونند که ضد گروه اسلامی جاسوسی میکند. ازهمین لحظه وهمین نقطه دومرتبه زندگی من تغییر کرد. ناگهان متوجه شدم که قادر به انجام چنین شرارتی نیستم. تا آنزمان هرگز مرتکب جنایتی نشده بودم. فقط درافکارم سیر میکرد. همان لحظه بخود گفتم: این من نیستم. وجدان من بیدار شد وبمن چنین اجازه ای نداد. چند قدم عقب رفتم وباخود اندیشیدم. به گروه دیگری بیوستم که بمن اجازه داد به مذهب ازدریچه دیگری نگاه کنم. بس ازبایان تحصیلات به عربستان سعودی سفرکردم. درآنجا بعنوان دکتر کار کردم. درآنروزها کنجکاوی من باعث شد قرآن را بصورت عمیق تری مطالعه کنم. حتی به دیگران یاد دهم. متوجه شدم نکاتی هست که باعث میشود مردم آنرا بصورت انحراف آوری یاد بگیرند. طوریکه شرارت وقساوت وبیرحمی وتنفررا تعلیم میداد. سعی کردم به مساجد بروم وبه مردم ضد این نکات منفی تعلیم دهم. متوجه شدم کاربینهایت مشکلی است یکنفر باشی درمقابل هزاران نفر که کاملا ضد افکار تو فکر میکنند. باهمسرم به نیوزیلند رفتم. حدود ده سال درآنجا زندگی کردم. طی آن سالها سعی کردم دنیا را ازتهدید اسلام آگاه کنم. اما کسی بمن اعتماد نداشت. حتی گفتند که اغراق میکنم. واقعه 11 سبتامبر را بیش بینی کرده بودم اما هیچکی به حرفهای من گوش نداد. امروز افراد بسیاری هستند که متوجه شدند من چی گفتم. همگی به وضوح میدانند که در11 سبتامبرچه فجایع هولناکی رخ داد. اکثرا آگاهند که سربسیاری ازخبرنگاران توسط افراطیون بریده شد. خیلیها ازربودن ومفقودالاثربودن چند سرباز اسرائیلی مطلعند. دنیا ازفجایعی که بر زنان ایرانی درایران وارد میشود, بخوبی آگاهند. هنگامیکه باچنین بربریتی مواجه میشویم باید بدانیم که غده بسیار بزرگ سرطانی بنام اسلام کره زمین را تهدید میکند.

قول وقرارهای بوچ وبی معنی مانند حوریان بهشتی به نوجوانان براحتی میتواند هر تین ایجری را تحریک کند که بخاطر آن به هرجنایتی دست بزند. چه چیزی باعث میشود جوانی تروریست شود؟ گرسنگی, فقر ونداری؟ شکست؟ دربرزیل تنگدستی حکمفرماست اما چرا آنها تروریست نیستند؟ مسیحیان بسیاری درمصر ازفقر دررنجند اما هیچیک تروریست نیستند. باخود فکرکردم در دین اسلام ازریشه وبایه مشکل بزرگی وجود دارد که باعث خونریزی ومصیبت وبدبختی میشود. دربسیاری ازکتابها (به اصطلاح قرآن) به بچه ها ونوجوانان یاد داده میشود که برهرکس که مسلمان نیست جهاد شود. این فرهنگ وتمدن نیست. این بیرحمی وسنگدلی است. چنانچه بخواهم یک مسلمان ناب باشم باید به تو که مثل من آدمکش نیستی حمله کنم. زیرا طبق مذهب این وظیفه منست. اگر تمدن وتعلیم درست درکار بود هیچ نوجوانی به چنین کار شنیعی دست نمیزد. فکر میکنم دموکراسی ایده خوبی برای رسیدن به یک زندگی ایده ال باشد. اما باید مرحله به مرحله اجرا شود. بدینوسیله دربسیاری ازکشورها سعی کردند حکومتی دموکراسی ببا خیزد اما افراطیها رشد کردند. نازیها به کمک دموکراتیکها روی کار آمدند. درکشورهای عربی وبطور کلی مسلمان نشین قبل ازبه روی کار آمدن رزیمی آزادیخواه باید به مردم ارزشها ومعیارهای مدرن را مانند احترام به دیگران, درک متقابل, آزادی عقیده ومذهب ازهرنوع آن یاد داد. فقط بس ازاین مراحل میتوان سعی کرد دموکراسی را درجه درجه برقرارکرد. اما با برش یکباره به بله آخر رادیکالها موفق به گرفتن حکومت خواهند شدو بلائی ناگهانی ببا خواهد شد. امروز اینترنت ووبلاگها وارتباطات قوی وظیفه مهمی را ایفا میکنند وبدین طریق میتوان دنیای اعراب را تغییر داد. ازگفتن حقیقت شرم ندارم. بلکه افتخار میکنم. اکثرانسانها ازاینکه اعتراف به اشتباه خود کنند خجالت میکشند . اما من احساس میکنم احترام بیشتری کسب خواهم کرد ازاینکه بگویم: من اشتباه کردم, ما اشتباه میکنیم.

امروز توفیق حمید درامریکا زندگی میکند. یکی ازمحققان برجسته فتوماک محسوب میشود. او ازیک تروریست به یک موعظ مدرن تبدیل شد که برضد رادیکالها فعال است.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.