رفتن به محتوای اصلی

انحلال طلبی برای جنبش سبزاز موضع انقلابیگری
03.10.2009 - 17:07

یاداشت ذیل را به قصد نوشتن کامنتی در پاسخ یاداشت انتقادی آقای سیامک ستوده و خطاب به گنجی( در سایت ایران گلوبال) نوشتم. از آنجا که مسئله مورد بحث طیف وسیعی از مخالفین رژیم در خارج کشور را دربر میگیرد ترجیح دادم آنرا قدری بسط داده و بصورت یاداشت مستقلی برای درج به سایت ایران گلوبال بفرستم.

جناب ستوده عزیز!

اگر استنتاجات و استدلال شما را در این نوشتار جدی بگیریم یعنی جنبش سبز را منحله اعلام کنیم زیرا هیچ جنبشی، هیچ حرکتی و حتی هیچ موسسه ائی وخصوصاً در شرایط «بحرانی» نمیتواند بطور خود سامان یا خود جوش پیش رود و ادامه یابد. حذف موسوی و کروبی از این جنبش یعنی میدان دادن به رهبری متکثری که این جنبش را صد پاره کرده و همان وضع پیش از انتخابات را از بر جنبش اعتراضی چیره کند، یعنی سپردن رهبری جنبش ضد کودتا به صدها فرقه ی سیاسی و در کنار آنها ده ها رهبری اطلاعات ساخته ائی که بسادگی، خود میدان دار این جنبش شده و آن را به مسلخ خواهند کشاند.

آقای گنجی کاملاً حق دارند بگویند: کسی مخالف رنگهای سیاسی دیگر نیست ولی این جریانها حق ندارند اتیکت و برنامه و اهداف سیاسی خود را به جنبشی بچسبانند که با آن فاصله سیاسی بعیدی دارند و بنام آنان خط خود را مطرح کنند.

جناب ستوده! شما با تقلیل نقش رهبری جنبش سبز کاری جز تبلیغ انحلال این جنبش نمیکنید در حالی که هیچ بدیل اثباتی را برای رهبری این جنبش ارئه نمیدهید. ابراز نظر مسئولانه حکم میکند خود را با میلیونها رائ دهنده ائی که میگویند رأی ما کجاست؟ و یا حسین میر حسین گویان تن به خطر میدهند همراه کنیم. اگر روزی این جنبش که هنوز حالت جنینی دارد و هنوز بطور کامل موفق به بسیج و فعال کردن نیروهای بلقوه خود نشده و حتی خیلی کم از مرزهای پایتخت کشور آنسو تر رفته است رفت و آنگاه موسوی یا کروبی از ان پس افتادند، آنگاه میتوانید از کاهش نقش موسوی و یا حذف او سخن برانید. تاریخ همه جنبشهای سیاسی ازجمله جنبش های مردم ما این را، قانونمندانه گفته است که هرچه نیروی سرکوبگر خشن تر و قویتر، سازماندهی و رهبری جنبش باید منسجم تر باشد و هرچه بافت و انسجام سازمانی جنبش ضعیف تر نقش رهبری فردی بر جنبش لازم تر است. متأسفانه این چنین است و گریزی از این رویکرد کلاسیک نیست.

جناب ستوده!

اگر در زمان شاه، طبقه کار گر ایران وکارکنان خدماتی از یک رشته سندیکاها و اتحادیه های آبکی برخوردار بودند که میشد، در چنان شرایط سیاسی بحران انقلابی آن نهاد های صنفی زرد و آبکی را به ستاد واقعی رزمی زحمتکشان یدی و فکری تبدیل کرد و اگر آنروز طبقه کار گر و کارکنان مشاغل آزاد و بخش خصوصی و تا حدی دولتی، بعلت وضع مناسب مالی و امکانات وسیع شغلی و سطح بالای اشتغال، جرعت اعتصاب را داشتند، کارگر و کارمند گرسنه و دست بدهان این دوران نه آن امکانات سازمانهای حرفه ائی عصر شاه را دارند و نه آن پشتوانه مادی را که بی پروا به اعتصاب دست بزند. از این میگذرم که در آن رژیم ساواک و ارتش و نیروی انتظامی فقط سا زمان امنیت ، ارتش و نیروی انتظامی بودند نه یک مجموعه کاملی از تشکیلات نظامی و اقتصادی مثل سپاه و بسیج که عملاً مواضع عمده و استراتژیک اقتصاد و بخش خدمات را در چنبره انظبات آهنین ایدئولوژیک و نظامی خود گرفته اند.

جنبش سبز امید چاره ائی ندارد تا براه خود درچهار چوب همین نظام و بر طبق همان قانون اساسی ای که در وفاق با آن موسوی و کروبی خود را کاندید ریاست جمهوریش کرده اند براه قانونگرایانه خود ادامه دهد. جنبش سبز بضاعت اینرا ندارد تا از حمایت بخش نیرومندی از جامعه و معتقدان اصلاح طلب و اصول گرای معتقد به نظام خود را محروم کند.

جناب ستوده عزیز!

شما هم توان رژیم را دست کم گرفته اید و هم نیروی میدانی و عملیاتی جنبش را خیلی بالا. در این تردیدی نیست که جنبش سبز بر نیروی کودتا برتری قاطع و شکننده استراتژیک دارد ولی این جنبش برای تبدیل نیروی این استراتژیک و بالقوه خود به نیروی میدانی و عملیاتی راهی بس طولانی در پیش دارد.

هروقت نیروهای چپ ایران توانستند آن طبقه ائی را که مدعی نمایندگی اش هستند یعنی طبقه کار گر را سازمان داده و به عرصه پیکار بکشند و هر گاه اولترا ناسیونالیستهای سلطنت طلب ما توانستند بورژوازی مدرن و بخشهای اجتماعی آنرا در در دستگاه دولتی ، خصوصی، نظامی و انتظامی در دفاع از جنبش مردمی بمیدان کشند و هرگاه فدرالیستهای ما توانستند بخشهای غیر فارس را با مطالبات قومیشان به صحنه آورند، آنگاه و فقط آنگاه، شما و سایر مدعیان میتوانید نقش موسوی و کروبی را انکار و بجای آنها از بدیل پیکر گرفته مفروض خود سخن بمیان آورید. ولی تا آن هنگام جنبش سبز امید ما نه تنها به رهبری موسوی و کروبی احتیاج دارد بلکه بند ناف آن به این رهبری بسته است هرچند این رهبری در شرایط کنونی و شاید هم در آینده، بعلت فقدان ایمنی سیاسی مجبور باشد که به رهبری نمادین و راهبردی جنبش و نه عملیاتی و سازمانی خود را محدود کند.

جناب ستوده متأسفم از این گمانه زنی و میدانم که ممکن است خیلی هم، هم برای شما و هم برای بسیاری ثقیل الهضم باشد ولی من بعید نمیدانم که بعلت انسداد فضای سیاسی و اجتماعی، مردم و جوانان ما ممکن است مجبور شوند برای سازمان یابی خود دو باره به تکایا و جلسات قرائت قران و حتی دستجات و هیت های عزاداری روی بیاورند. بهتر است قدری از قله توهمات به زمین پست خاکی بیائیم و بدانیم فقط و فقط در صورت اقتدار کاریسماتیک بلامنازع رهبری کنونی جنبش است که میتوان در توده های میلیونی مردم اعتماد به حرکت وسیع و قاطع را بوجود آورد. تضعیف رهبری موسوی و کروبی یعنی تضعیف انسجام جنبش زیرا هرچه سامان و سازمانیابی توده ائی جنبش از نهاد های معتبرمدنی و صنفی محرومتر، بهمان نسبت اهمیت رهبری فردی برای به تکان آوردن مردم ضرور تر است.

فقط با اقتدارتوده ائی یابی رهبری جنبش است که کوبیدن این رهبری برای رژیم دشوار تر میشود و هرچه اقتدار توده ائی این رهبری بیشتر، بمیدان کشاندن توده های بی شکل و ناسازمان یافته کم هزینه تر!

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.