رفتن به محتوای اصلی

رفتن یا ماندن احمدی نژاد
16.03.2012 - 16:18
عدم واکنش مردم چه معنایی داشت؟ الف- رأی دهندگان به احمدی نژاد، اصول گرایان مدافع رهبری بودند ، نه مخالفان رهبری. ب- مخالفان رهبری و نظام ،دارای رهبران نمادین خاص خود بودند. ج- مردم حاضر نبودند به خاطر احمدی نژاد "هزینه" ای بپردازند. به تعبیر دیگر، احمدی نژاد اگر هم "می خواست" ، "نمی توانست" طرفداران اصلی خود را علیه رهبری بسیج نماید.

شکافی که احمدی نژاد میان اصول گرایان ایجاد کرد، روز به روز عمیق و عمیق تر شد. جنگ بر سر منابع کمیاب قدرت/ثروت/معرفت/منزلت اجتماعی- میان اصول گرایان- نه تنها پای اجنه و شیاطین و امام زمان و دولت های خارجی را به میان آورد، بلکه افشاگری و دشنام و تهمت هم چون سیل جاری شد.

احمدی نژاد به دنبال تسخیر مجلس نهم بود تا از آن همچون سکوی پرشی برای تسخیر ریاست جمهوری بعدی استفاده کند. سال ۱۳۸۹ اصول گرایان به دنبال تقسیم نمایندگان مجلس با او بودند، اما در سال ۹۰ به دنبال حذف او از این فرایند رفتند. شورای نگهبان صلاحیت افراد شناخته ی شده ی "جریان انحرافی"- یاران و طرفداران رئیس جمهور- را رد کرد تا آنها نتوانند در رقابت مجلس شرکت جویند. به طور همزمان ، دو شمشیر دادگاه اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی و طرح پرسش از رئیس جمهور را بالای سر او آویخته نگاه داشتند تا واکنشی در برابر رد صلاحیت ها از خود بروز ندهد.

انتخابات مجلس در ۱۲ اسفند برگزار شد. اگر کل کشور ملاک باشد، "جبهه ی متحد" برنده ی انتخابات شده است. "جبهه ی پایداری" به رهبری آیت الله مصباح یزدی ، نه تنها موفق به فتح مجلس نشد، بلکه شکست سختی را تجربه کرد. تعداد زیاد نمایندگان منفردی که در هیچ یک از لیست ها نبوده اند، کار را تا حدودی دشوار می سازد. شاید تعدادی از مدافعان احمدی نژاد بدین ترتیب از تله ی شورای نگهبان گریخته باشند. اما از روز بعد از انتخابات گروهی از اصول گرایان از پایان دوران "احمدی نژادیسم" سخن گفتند.

احمدی نژاد برای مقابله ی با اصول گرایان مخالف خود،هیأت نظارت بر اجرای قانون اساسی- مطابق اصل ۱۱۳- را مجدداً تشکیل داد و اعضای آن را هم منصوب کرد. اصول گرایان این عمل وی را خلاف قانون قلمداد کردند. سخنگوی شورای نگهبان در ۲۳/۱۲/۹۰ برای بار دوم هیأت یادشده را غیر قانونی اعلام کرد. صادق لاریجانی- رئیس قوه قضاییه - در ۲۴/۱۲/۹۰ نیز هیأت نظارت بر اجرای قانون اساسی را، "خلاف قانون اساسی" خواند و افزود که:"قوه ی قضاییه اجازه ی ورود بازرسان و اعضای این هیئت به دستگاه قضایی را نخواهد داد".

در نزاع بر سر تصاحب دانشگاه آزاد اسلامی نیز احمدی نژاد چندین چراغ سبز به هاشمی رفسنجانی نشان داد. آخرین اقدام او در این زمینه، تقاضای از رهبری جهت انتصاب عبدالله جاسبی به عضویت شورای عالی انقلاب فرهنگی بود که اعتراض شدید گروهی از اصول گرایان افراطی را به دنبال آورد.

حال که انتخابات مجلس مطابق میل مخالفان اصول گرای احمدی نژاد برگزار شده است، آنان با این پرسش مواجه اند که با احمدی نژاد چه باید کرد؟ احمد توکلی تأکید ورزیده که "استراتژی تحمل احمدی نژاد" در ۱۵ ماه باقی مانده بهترین کار است تا "هزینه ی جابه‌جایی زودرس را نپردازیم". برای این که :

"جابه‌جایی یک رییس‌جمهور در سال آخر صدارت وی کم هزینه نیست. برای همین همه تلاش می‌کنند که این اتفاق نیفتد باز می‌گویم که بار دیگر آزمایش کنیم تا این که خدمات ایشان افزایش پیدا کند و اشتباهات و خطاهایشان کاهش پیدا کند تا کشور بتواند این یک سال را هم با هزینه ی کمتری طی کند. اما اگر نشد، نباید بیش از این درباره ی جابه‌جایی ایشان تعلل کرد"
.

احمدی نژاد پس از ماه ها بحث، در ۲۴/۱۲/۹۰ به مجلس رفت تا به سئوال های نمایندگان پاسخ گوید. اگر چه نمایندگان مجلس را با زبان خاص خود با تمسخر گرفت، اما از خود خویشتن داری نشان داد و سخنی بر زبان نراند تا مخالفان بهانه ی طرح عدم کفایت سیاسی را به دست آورند. با مظلوم نمایی گفت:

"یکی از همکاران محترم فرمان جنگ علیه دولت را صادر کرده و گفته است باید با دولت جنگید و مسائلی را در این ارتباط مطرح کردند. رییس‌جمهور کف خیابان است، نوکر ملت است و زوری ندارد و گردن آن نیز از مو باریک‌تر است. توهین به رییس‌جمهور نشانه ی شجاعت نیست و کاری ندارد تعقیب نیز نمی‌شود می ‌خواهم شوخی بکنم. در نقاط مختلف دنیا نظام ارباب رعیتی وجود داشته و هزاران نفر رعیت بودند و یک نفر ارباب، اکنون برعکس شده و دولت یک رعیت است و صدها نفر دیگر هستند که به او دستور می ‌دهند".

این سخنان اگرچه به قصد مظلوم نمایی بیان شد، اما در واقع نشان دهنده ی وضعیت اوست که دیگر در موقعیت و قدرت دوران اول ریاست جمهوری خود قرار ندارد. به همین دلیل، در مورد مهم ترین سئوال - قهر و خانه نشینی یازده روزه- نیز مجبور شد تا به کلی اصل موضوع را انکار کرده و بگوید:

"این هم از آن حرفها است، احمدی‌نژاد و خانه‌نشینی و استراحت؟ اکثر مردم به من می‌گویند یک روز هم استراحت کن و به خودت برس و برخی از خود دوستان هم این مسأله را گفته‌اند. این دو دولت حتی یک روز هم کار را تعطیل نکرده است.اگر یک شب ساعت ۱۰ به خانه رفته‌ایم، صبح زودتر بعد از نماز صبح سر کار آمده‌ایم تا به نوعی تلافی شود.این وصله‌ها به دولت نمی‌چسبد. زندگی بنده نشان می‌دهد که همیشه سعی کرده‌ام با عمل، بیان درست، ادبیات صحیح و منطقی از ولایت دفاع کنم و نشان دهم که نظام ولایت، نظام مهربانی، عدالت، پیشرفت، کار، تلاش و همبستگی است".

عزل منوچهر متکی را از اختیارات رئیس جمهور به شمار آورد که قابل سئوال کردن هم نیست. مأموریت سنگال او را هم خودسرانه به شمار آورد و گفت:

"من می‌توانم از شما بپرسم چه کسی به ایشان مأموریت داده است؟ آیا من مأموریت دادم و اگر شما دادید بگوئید، بنده چنین مأموریتی (سفر متکی به سنگال) ندادم. و اگر به عزیزی بگویم خیلی ممنون و دیگر شما در دولت تشریف ندارید، دیگر ماموریت چه معنایی دارد".

بر تفاوت دیدگاه خود با اصول گرایان درباره ی نحوه ی رویارویی با جوانان انگشت نهاد و به زبان خاص خود گفت: "کار فرهنگی با بگیر و ببند نمی‌شود، آیا این سخن بد است، اینقدر به دخترها و پسرها گیر سه پیچ ندهید". سپس به تعارض رفتاری اصول گرایان در این زمینه پرداخت و گفت: "این‌که در مناسبت‌هایی مانند ۲۲ بهمن از همه تیپ آدم‌ها جلوی دور بین نمایش دهیم، اما وقتی این مناسبت‌ها گذشت با همین افراد برخورد می ‌کنیم ، تناقض است".

او همچنان بر سر نظر خود مبنی بر در رأس امور نبودن مجلس باقی ماند و مجلس را به الفاظی خاص به تمسخر گرفت و گفت:

"هیئت رئیسه این طور تصمیم گرفت و هیئت رئیسه است دیگر و کاری نمی‌شود کرد؛ ما هم مطیع هیئت رئیسه هستیم...آن داد می‌زند پولی وجود ندارد و شما می‌گویید بده؟ از کجا بدهد؟...من یک سوال می‌پرسم و شوخی می‌کنم به نظر شما با فشار دادن یک شاسی می‌شود فوق‌لیسانس گرفت...سوالاتی را که مطرح کرده بودید سوالات امتحانی بود، ولی خیلی سخت نبود و فکر می‌کنم طراح سوال نیز از کسانی است که با شاسی فوق لیسانس گرفته است و با خود ما مشورت می‌کردند سوالات بهتری مطرح می‌شد. انصاف داشته باشید الان که می‌خواهید نمره بدهید خوب نمره بدهید، ما سوالات را پاسخ دادیم و یک مشت مطلب نیز اضافه‌تر گفتیم و اگر شما یک ذره از ۲۰ کمتر بدهید این بی‌معرفتی و نامردی است".

اگر چه پرسش و پاسخ امروز تمام شد، اما این نزاع پایان نخواهد یافت. انتخابات دور دوم مجلس و نتیجه ی نهایی آن هم در سرنوشت این موضوع تأثیرگذار خواهد بود. اما مسأله ی مخالفان اصول گرای احمدی نژاد این است که گمان می کنند برکناری رئیس جمهور کم هزینه نخواهد بود. پس شاید تحمل احمدی نژادی که قدرتش کاهش یافته و تحت کنترل قرار دارد، بیشتر به صرفه باشد. احمدی نژاد نیز فردی نیست که به دفاع از آزادی و حقوق اساسی مردم برخیزد و به خاطر این آرمان ها در برابر رهبری و نظام بایستد. او به فکر ارتقای در این نظام است، نه سرنوشتی چون موسوی و کروبی. آیت الله خامنه ای شخصیت مقتدر و ورزیده ای چون هاشمی رفسنجانی را به حاشیه رانده است، احمدی نژاد این تجربه را هم در برابر خود دارد. با توجه به این تجربه ها، احمدی نژاد گفت:

"ما آمدیم که قطار مدیریت کشور را به ریل اصلی و خط نورانی امام راحل (ره) و ولایت برگردانیم که رهبر معظم انقلاب نیز بارها تاکید کرده اند که این دولت به ریل برگرداند".

این قطار از ابتدأ بر روی ریل "شخصی سازی قدرت" حرکت کرده و نهادهای انتخاباتی ناسازگار با "ولایت مطلقه ی فقیه" را برنتابیده است. نهاد رهبری تا حد امکان "بسط" یافته و نهادهای انتخاباتی تا حد ممکن دچار "قبض" شده اند. وقتی احمدی نژاد مدعای "مجلس در رأس امور است" را نفی می کند،از یک منظر، به همین واقعیت اشاره می نماید. به تعبیر دیگر، با وجود "ولایت مطلقه ی فقیه"(اصل ۵۷ قانون اساسی) جایی برای نهادی مستقل باقی نمی ماند. به همین دلیل، مدعای "مجلس در رأس امور است"، مدعایی کاذب است. عریان کردن این واقعیت، بخشی از مأموریتی بود که آیت الله خامنه ای برعهده ی احمدی نژاد گذارده بود. درست است که زبان احمدی نژاد، زبان مناطق خاصی است و این یکی از ارکان وجودی اوست، اما به سخره گرفتن مجلس، چهره ی دیگری از "در رأس امور نبودن مجلس" را به نمایش می گذارد. طنز تلخی در اینجا وجود دارد که بدان هم باید عنایت کرد. علی مطهری، محمود احمدی نژاد را به پرسش می گیرد که چرا گفته است که مجلس در رأس امور نیست. اما او خود در داخل مجلس، در نزاع با اعضای جبهه ی پایداری ،این نظر را می پذیرد که هر حکمی که از جانب رهبر صادر شد مجلس باید آن را بپذیرد، اما مجلس نباید- آن گونه که جبهه ی پایداری مدعی است- به دنبال کشف منویات رهبری و تبعیت از آن باشد. بدین ترتیب، همه "شخصی سازی قدرت" و حکومت "مطابق میل خودسرانه" را پذیرفته اند. ریاست جمهوری هم در چنین ساختاری، باید تابع محض منویات رهبری شود تا قطار بر روی ریل اصلی حرکت کند.

آن دسته از خودی هایی که با هزار حیله از چنبره ی شورای نگهبان و انتخابات ناعادلانه و ناآزاد عبور می کنند، اگر نخواهند بفهمند که اصل اساسی و محوری تحت امر ولایت مطلقه ی فقیه بودن است، باید آیت الله منتظری ، میر حسین موسوی و مهدی کروبی را به یاد بیاورند.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی
بی بی سی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.