رفتن به محتوای اصلی

شباهت های اسرائیل و ایران در بی احترامی به سازمان ملل!
17.09.2009 - 17:27

 

هم دولت اسرائیل ونیز جمهوری اسلامی ،موقعی به مصوبات سازمان ملل احترام می گذارند که آن سازمان جهانی ـ طرح ها وادعاهائی به نفع هریک از آنها به تصویب برساند!جمهوری اسلامی سازمان ملل را آلت دست استکبار جها نی قلمداد می کند که از خود هیچ اختیاری ندارد.رهبران جمهوری اسلامی علیرغم همه فحا شی ها و بی احترامی که به سازمان ملل می نمایند اما برای رفتن به نشست سالانه سازمان ملل آنچنان بی تابی می نمایند که انگارهمه بی حرمتی ها به سازمان ملل را آنها هرگز برزبان نیاورده و ننوشته اند. برخورد اخیر دولت اسرائیل به سازمان ملل اینچنین است« یکی از موارد معدودی است که شورای حقوق بشر سازمان ملل که حکومت های دیکتاتوری و غیردموکرات در آن اکثریت دارند. مقامات اسرائیلی ادعاهای مطرح شده در گزارش گروه تحقیقاتی سازمان ملل را که در آن اسرائیل به ارتکاب "جنایات جنگی" در جریان عملیات "سرب گداخته" علیه گروه تروریستی حماس در نوار غزه متهم گردیده قاطعانه رد کردند و مطالب آن را "غرض آلود" و "یک سویه" خواندند. در این گزارش که به ریاست ریچارد گولدستون قاضی یهودی آفریقای جنوبی تهیه گردیده، به اسرائیل سه ماه فرصت داده شده به این اتهامات پاسخ گوید، در غیر این صورت پرونده به دادگاه ویژه لاهه فرستاده خواهد شد.»

دولت اسرائیل در تمام دهه های گذشته ـ هیچ یک از مصوبات سازمان ملل را در رابطه با اسرائیل به اجراء نگذاشته است اما همین کشور همواره از سازمان ملل خواسته است تا علیه دشمنانش مصوبه ائی را به تصویب برساند! برای دولت های ایران و اسرائیل، سازمان ملل ابزاری است متحرک که باید تنها در خدمت منافع آنها قرار داشته باشد. جمهوری اسلامی می گوید که در سازمان ملل دست های صهونیستی نفوذ دارند که متقابلا اسرائیل نیز از برتری تعدادکشورهای غیر دمکرات در سازمان ملل شکایت می نماید.

درمقاله زیر پاسخ یکی از دولتمران سابق دولت اسرائیل که بسیار باوجدان به مسئله اسرائیل و فلسطین برخورد کرده است رامشاهده می نمائیم که پس ازخواندن آن به حقایق بیشماری پی می بریم!

http://www.alefbe.com/translation_GolnazGhebrai.h…

دولت اسرائیل تاکنون بهترین موقعیت ها و شانس ها را برای رسیدن به صلح با فلسطین از دست داده است. اگر اسرائیل در همان سالهای قبل یعنی پیش از شکل گیری فاجعه طه یاسین و صبرا و شتیلا و انتفاضه های اول ودوم با فلسطینی های سکولار به صلح دست می یافت دیگر هیچگونه شانسی برای رشد جنبش های اسلامی که پایگاه جمهوری اسلامی و القاعده و عربستان سعودی بشود ،وجود نداشت. یاسر عرفات در سال 2000 بطور لجبازانه تهدید کرد که هیچ اسرائیلی حق قدم گذاشتن به اماکن مقدس اسلامی را نداردو اگر آنها قدم بگذارند جنگ شروع خواهد شد اما اسرائیل به رهبری آریل شارون ،عامدا به آن مکان قدم گذاشت تا جنگ آغاز گردد.اگر امروز اپوزیسیون برانداز در برابر هر جنایتی که در دنیا رخ می دهد سکوت کند و یا از آن جانبداری نماید، خود نیز در آینده هنگام رسیدن به قدرت ـ مطمئنا جنایت خواهد کرد! اگر حماس یک جریان اسلام گرای و بنیاد گراست و از جانب جمهوری اسلامی هدایت می شود و طرفدار خشونت و ترور انسانها است و صلح پذیر نیست اما سازمان الفتح به رهبری محمود عباس اینک سالهاست که آمادگی خود را برای صلح دائم چه در عرصه عملی و نظری به اثبات رسانده است و الفتح کاملا با حماس تضاد دارد و بارها کار آنها به جنگ وخونریزی کشیده است پس چرا اسرائیل با الفتح به یک صلح دائم دست نمی یاید؟ تا حماس منزوی گردد. اسرائیل می خواهد آنقدر مسئله فلسطین را کشدار بکند تا آنها خسته شوند و از مبارزه برای کسب استقلال کشور خود دست بکشند. اما اسرائیلی ها با این سیاست به رشد جنبش های اسلامی دامن می زنند و اگر اینک اسرائیل در پناه امریکا در حال کاشتن باد است اما در آینده نه چندان دور باید طوفان درو کند.نه امریکا دیگر امریکای قدرتمند گذشته است نه مردم منطقه مانند گذشته خام و بی تجربه اند.اینترنت و رسانه های گروهی به خانه و کافه ها رفته است و هر ثانیه خبر و تحلیل و رپرتاژ را به انسانها انتقال می دهد.انسان ها فهمیده اند که دیگران حق تعین سرنوشت را برای آنها ندارند بلکه خود آنها تصمیم گیرنده شده اند.اینک اسرائیل و امریکا و حکومت اسلامی و همه ظالمان جهان در مقابل حرکت اندیشه انسانهای آزاده ایستاده اند!تمام خطاها و اشتباهات عمدی و سهوی امریکا در منطقه به رشد جنبش های اسلامی منجر گردیده است وجرج بوش رسما اعلام نموده بود اگر درخاورمیانه امنیت برقرار نگرد دیگر در امریکا نیز امنیت وجود نخواهد داشت.امریکا کارش بجائی رسیده است که برای دلجوئی از مسلمانان و انسانهائی که ستم کرده است ،مجبور گردیده است تا یک نیمه سیاهپوست نیمه مسلمان پناه آورده است تا امریکا را نجات بدهد!

اسرائیلی هادر این سالها با شهرک سازی بی رویه در سرزمینهای اشغالی و تهدیدها و ترور اسحاق رابین بدست جریانات راست افراطی نژاد پرست یهودی ، دیگر برای همگان به اثبات رسیده است که اسرائیل خواهان صلح دائم و تاسیس یک دولت فلسطینی مستقل و استرداد سرزمینهای آنها نیست .اسرائیل بسیار علاقمند است تا در برابر ش جنبش های ارتجاعی اسلامی عقب مانده فلسطینی رشد نمایند تا به تمام جهانیان اعلام نماید که با یک جنبش اسلامی بنیاد گرا مانند القاعده رو برو است نه باانسانهای متعارف و معمولی و آنها بدین لحاظ مستحق مستقل شدن نیستند چرا که بعد از استقلال خود دست به تشکیل ارتش و فن آوری اتمی خواهند زد و صلح منطقه و جهان را تهدید خواهند نمود! اسرائیل با بی رحمی هائی که انجام داده است هیچ شانسی برای همکاری اپوزیسیون برانداز ایرانی با اسرائیل و برای راه اندازی صلح با اسرائیل را نگذاشته است.به عبارتی دیگر تنها مولفه و زمینه ضدیت اسرائیل با جمهوری اسلامی نتوانسته است آنها را متحد کامل اپوزیسیون برانداز جمهوری اسلامی نماید چرا که اپوزیسیون برانداز نیز از پرنسیب های معین و مشخصی تبعیت می کند که اسرائیل بدانها پایبند نیست!ایران در تمام 30 ساله گذشته قربانی فلسطین گرائی شده است و فلسطین به ابزاری توسط حکومت اسلامی گردیده است و هرچقدر اسرائیل با لجاجت سرسختانه تاکنون با فلسطینی ها به توافق نرسیده است ،جمهوری اسلامی هرچه بیشتر از منجلاب فلسطین برای رسیدن به اهداف شوم خود استفاده می برد!اینکه ایران قیم فلسطین شده است خود ارتجاعی است و این موضوع آن موقع ارتجاعی تر می شود که اپوزیسیون ایرانی نیز بطور کورکورانه در این دعواها جانب دولت اسرائیل را بگیرد و خود را در دعوائی شریک نماید که به آنها نیز زیاد مربوط نیست. ایران در زمان شاه نیز قربانی ارتباط افراطی با اسرائیل گردید و خود را در تمام منطقه منزوی نمود. دولت اسرائیل بهترین موقعیت ها و شانس ها را برای رسیدن به صلح را از دست داده است. اگر اسرائیل در همان سالهای قبل یعنی پیش از شکل گیری فاجعه طه یاسین و صبرا و شتیلا و انتفاضه های اول ودوم با فلسطینی های سکولار به صلح دست می یافت دیگر هیچگونه شانسی برای رشد جنبش های اسلامی که پایگاه جمهوری اسلامی و القاعده و عربستان سعودی بشود، وجود نداشت. یاسر عرفات در سال 2000 بطور لجبازانه تهدید کرد که هیچ اسرائیلی حق قدم گذاشتن به اماکن مقدس اسلامی را نداردو اگر آنها قدم بگذارند جنگ شروع خواهد شد اما اسرائیل به رهبری آریل شارون ،عامدا به آن مکان قدم گذاشت تا جنگ آغاز گردد.اگر امروز اپوزیسیون برانداز در برابر هر جنایتی که در دنیا رخ می دهد سکوت کند و یا از آن جانبداری نماید ،خود نیز در آینده هنگام رسیدن به قدرت ـ مطمئنا جنایت خواهد کرد! اگر حماس یک جریان اسلام گرای و بنیاد گراست و از جانب جمهوری اسلامی هدایت می شود و طرفدار خشونت و ترور انسانها است و صلح پذیر نیست اما سازمان الفتح به رهبری محمود عباس اینک سالهاست آمادگی خود را برای صلح دائم هم در عرصه عملی و هم در زمینه نظری به اثبات رسانده است و با حماس تضاد دارد و بارها کار آنها به جنگ وخونریزی کشیده است پس چرا اسرائیل با الفتح به یک صلح دائم دست نمی یاید؟ تا حماس منزوی گردد. اسرائیل می خواهد آنقدر مسئله فلسطین را کشدار بکند تا آنها خسته شوند و از مبارزه برای کسب استقلال کشور خود دست بکشند. اما اسرائیلی ها با این سیاست به رشد جنبش های اسلامی دامن می زنند و اگر اینک اسرائیل در پناه امریکا در حال کاشتن باد است اما در آینده نه چندان دور باید طوفان درو کند.نه امریکا دیگر امریکای قدرتمند گذشته است نه مردم منطقه مانند گذشته خام و بی تجربه اند.اینترنت و رسانه های گروهی به خانه و کافه ها رفته است و هر ثانیه خبر و تحلیل و رپرتاژ را به انسانها انتقال می دهد.انسان ها فهمیده اند که دیگران حق تعین سرنوشت را برای آنها ندارند بلکه خود آنها تصمیم گیرنده شده اند.اینک اسرائیل و امریکا و حکومت اسلامی و همه ظالمان جهان در مقابل حرکت اندیشه انسانهای آزاده ایستاده اند!تمام خطاها و استباهات عمدی و سهوی امریکا در منطقه به رشد جنبش های اسلامی منجر گردیده است وجرج بوش رسما اعلام نموده بود اگر درخاورمیانه امنیت برقرار نگرد دیگر در امریکا نیز امنیت وجود نخواهد داشت.امریکا کارش بجائی رسیده است که برای دلجوئی از مسلمانان و انسانهائی که ستم کرده است ،مجبور گردیده است تا یک نیمه سیاهپوست نیمه مسلمان پناه آورده است تا امریکا را نجات بدهد!

اسرائیلی هادر این سالها با شهرک سازی بی رویه در سرزمینهای اشغالی و دیگر تهدیدها و ترور اسحاق رابین بدست جریانات راست افراطی نژاد پرست یهودی ، دیگر برای همگان به اثبات رسیده است که اسرائیل خواهان صلح و تاسیس یک دولت فلسطینی مستقل و استرداد سرزمینهای آنها نیست .اسرائیل بسیار علاقمند است تا در برابر ش جنبش های ارتجاعی اسلامی عقب مانده فلسطینی رشد نمایند تا به تمام جهانیان اعلام نماید که با یک جنبش اسلامی بنیاد گرا مانند القاعده رو برو است نه باانسانهای متعارف و معمولی و آنها بدین لحاظ مستحق مستقل شدن نیستند چرا که بعد از استقلال خود دست به تشکیل ارتش و فن آوری اتمی خواهند زد و صلح منطقه و جهان را تهدید خواهند نمود! اسرائیل با بی رحمی هائی که انجام داده است هیچ شانسی برای همکاری اپوزیسیون برانداز ایرانی با اسرائیل و برای راه اندازی صلح با اسرائیل را نگذاشته است.به عبارتی دیگر تنها مولفه و زمینه ضدیت اسرائیل با جمهوری اسلامی نتوانسته است آنها را متحد کامل اپوزیسیون برانداز جمهوری اسلامی نماید چرا که اپوزیسیون برانداز نیز از پرنسیب های معین و مشخصی تبعیت می کند که اسرائیل بدانها پایبند نیست!ایران در تمام 30 ساله گذشته قربانی فلسطین گرائی ابزاری توسط حکومت اسلامی گردیده است و هرچقدر اسرائیل با لجاجت سرسختانه تاکنون با فلسطینی ها به توافق نرسیده است ،جمهوری اسلامی هرچه بیشتر از منجلاب فلسطین برای رسیدن به اهداف شوم خود استفاده می برد!اینکه ایران قیم فلسطین شده است خود ارتجاعی است و این موضوع آن موقع ارتجاعی تر می شود که اپوزیسیون کورکورانه در این دعواها جانب دولت اسرائیل را بگیرد و خود را در دعوائی شریک نماید که به آنها نیز زیاد مربوط نیست. ایران در زمان شاه نیز قربانی ارتباط افراطی با اسرائیل گردید و خود را در تمام منطقه منزوی نمود.

موقعیکه من مقاله زیر را درتاریخ 12 ژانویه 2009 برابر با 22 دی ماه 1387 خورشیدی نوشتم ،هنوز ارتش اسرائیل استفاده از بمب فسفری را کتمان می کرد اما بعدها خود ارتش اسرائیل اقرار کرد که از بمب فسفری در جنگ علیه حماس بهره برده است که در همین رابطه سازمان عفو بین الملل نیز آنموقع جنایات اسرائیل را محکوم نمود.(من بعنوان یک پدر از صحنه های انفجار بمب فسفری در غزه توسط اسرائیل که خود آنها هلوکاست را تجربه وپشت سر گذاشته اند اعلام انزجار می نمایم و هرچه زودتر باید جلوی این بربریت را گرفت!

اگر بطور همزمان حکومت اسلامی ،اسرائیل ، حماس که پس از سه هفته از آغاز جنگ ضد انسانی ـ توسط همه تحلیل گران جهانی ، رژیم اسلامی بعنوان تحریک کننده اصلی در راه توسعه قلمرو خویش شناخته شده است که درضمن تامین کننده مالی جنگ نیز می باشد محکوم گردد ودر عین حال حماس بعنوان سازمانی که آتش بس را شکست و اکنون بدنبال راه اندازی حکومت اسلامی در منطقه غزه است و بقول محمود عباس آنها کار احمقانه و بی مسئولیتی انجام دادند که آتش بس را یکطرفه شکستند تا اینکه جنگ اغاز گردید که متاسفانه باردیگر خون بی گناهان جاری گردد واما خود رهبران حماس در نقاط امن در سوریه اسکان گرفته اند محکوم گردد و در همین راستا محکومیت آنها ماشین نظامی وکشتار با بمب فسفری و سیاست توسعه طلبانه اسرائیل محکوم گردد و همه جهانیان بطور واقعی در منطقه از صلح دائم دفاع نمایند و دیگر از مردم وسرزمین فلسطین به شکل ابزاری برای رسیدن به اهداف سیاسی کشور های گوناگون استفاده نگردد. برلین 12 ژانویه 2009 برابر با 22 دی ماه 1387 خورشیدی)

روزی که سازمان ملل با همه کار شکنی های مداوم و علیرغم اینکه از قدرت اجرائی بسیار نازلی برخوردار است برچیده شود،آنگاه انسانهای بی دفاع ـ شکایات خود را به کجا باید ببرند؟

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.