رفتن به محتوای اصلی

کوبانی، کوبش طبل نسل­کشی ملت تورک آزربایجان و اشغال خاک آزربایجان جنوبی
03.11.2014 - 18:30

 

این نوشته که از طریق ایمیل به سایت رسیده اصولاً قابل انتشار نیست به دلیل اینکه:
-پر از توهین و اتهام به دیگری ست 
-در راستای به جان هم انداختن ترک و کورد و فارس است
- مقاله نیست کتابچه است.
اما آیا ما حق داریم از این کار که در جامعه  انجام میگیرد «خبر» داشته باشیم یا نه؟ فکر می کنم پاسخ مثبت است.
نمی توان چشم را بست و گفت همه چیز عالی ست و مشکلی نیست. که خود فریبی ست.
-ایده ی نوشته همان است که ما هرروز در کامنتها شاهد هستیم و چیز جدیدی نیست. جدایی خواهی، ناسیونالیسم و ستیز قلمی با دیگری.و...
آنچه در این میان قابل توجه است اینکه چنین ایده  و تبلیغاتی بر بستر :
الف- ناسیونالیسم کورد و ترک و فارس 
ب- به جان هم اندازی خلقها توسط حکومت و گروههای ستیزه جو
ج- فعالیت مسلحانه کوردها در آذربایجان غربی
د- احساس عدم امنیت در آذربایجان غربی
ه-جدایی خواهی گروههای ترک و کرد و تمامیت طلبی بخشی از فارسی زبانان استوار است.
ضمناً بخاطر وجود توهین ها و اتهامات از خواننده پوزش میخواهم و خواهشم آن است که
به عنوان یک «خبر» به نوشته توجه کنند. و فکر کنند برای اینکه چنین چیزهایی و جود نداشته باشد چکار میتوان کرد؟
من در مقالات متعدد خود به همه مسایل مطرح شده در این کتابچه پاسخ لازم را داده ام .ازجمله اینکه:
-تأمین حقوق آری، ناسیونالیسم نه!
-جدایی نه، فدرالیسم آری!
-بزرگ گرایی ها به زیان جنبش ضد تبعیض است
-فعالیت مسلحانه گروههای کردی در آذربایجان غربی به زیان جنبشهای ضد تبعیض
-دوستی و همبستگی جنبشهای رفع تبعیض-دموکراسی خواهی-رفع استثمار راه درست ماست.
-دفاع از کوبانی، دفاع از حق حیات انسان.
-با توجه به این شعار نویسنده«
"کلّ یوم عاشورا کلّ ارض کربلا" .
این متن را در ماه محرم و "قربة الی الله" نوشتم و به نظر من
"حسینی بودن" و "عاشورایی بودن" و "راه حسین را رفتن" یعنی همین کاری که من کردم.
به امید رسیدن آزربایجان جنوبی به استقلال کامل از ایران و محو کامل تروریسم کورد از صفحۀ روزگار»
روشن است که ایده ها و نوشته از کدامین جبهه صادر شده است. 



آ.ائلیار

 ********

 

اوجالان ساوالان
 

تذکر: قبلا به خاطر طولانی بودن این نوشته صادقانه معذرت می­خواهم اما به دلیل اهمیت بسیار موضوع آن، به خوانندگان عزیز (تورک یا غیر تورک) توصیه می کنم سطر به سطر آن را با حوصله بخوانند و در صورت پسند و میل در وسیع­ترین سطح ممکن در همۀ سایتها و وبلاگهای آزربایجانی و غیرآزربایجانی و نیز فیس بوک آن را به نمایش و اشتراک بگذارند، و نیز به ایمیل تمام رسانه­های سیاسی حاکمیت جمهوری اسلامی ایران و تلویزیونهای سیاسی پارسی­زبان ماهوراه بفرستند و به صورت کامنت در زیر مقاله­های کوردپرستانۀ پانفارسها و پانکوردها نیز بهره­ببرند. باشد که تلنگری باشد بر وجدان خفتۀ هزاران جوان تورک و غیرتورک ایران که بخوانند و چشمشان باز شود و به چهرۀ حقیقی خائن و صادق  و به مظلومیت تورکان صادق آزربایجان و ایران و به خباثت و خیانت و جنایت کوردهای تروریست و حامیان نژادپرست پان­ایرانیست و پانفارس آنها پی ببرند. باشد که فردا، هنگامی که ملت مظلوم تورک برای استقلال و جدایی خود از ایران برخاست، در پیش وجدان خود شرمسار نباشیم چون کوشیده­ایم خیلی از گفتنی­ها را برای بیداری مانقورتهای خودمان و جوانان دیگر ملتهای محترم ایران در این مقالۀ طولانی بگوییم و حجت را بر مخالفانمان تمام کنیم. اوجالان ساوالان- جمعه 9/8/1393 برابر با 31/10/2014

 

 

تقدیم به تمامی شهدای سپاهی، بسیجی، انتظامی و ارتشی تورک و غیر تورک ایران که مظلومانه به دست تروریستهای ناجوانمرد و ترسوی کورد پژاک و پ.ک.ک. و حزب دموکرات کردستان ایران و کومله و ... شهید شده و در بایکوت کامل خبری مدیای فارسی­زبان داخل و خارج از ایران به آغوش سرد و بی مهر خاک ایران سپرده شده و می شوند.

 

 

خبرهای دهشتناک از جنایات تروریسم کورد آزربایجان غربی و برخوردهای جانبدارانه و مغرضانۀ مدیای فارسی زبان داخل و خارج ایران

در خبرهای امسال در سایتهای اینترنتی آزربایجانی مثل اویان نیوز و اؤیرنجی سسی و گوناز تی وی می­خوانیم: «24 فرودین 1393: شهادت هشت آذربایجانی در منطقه "سرو اورمیه" به دست تروریست های پژاک: نام یکی از عزیزان جوان سرباز "امیر احسانی فر" از روستای "گوهران خوی" است. چند ماه پیش هم جوان حدود بیست­  ساله سرباز پلدشتی "میلاد میرزائی"؛ که فقط دو هفته به پایان خدمتش باقی مانده بود به­ دست جانیان پژاک شهید شد. رژیم ]جمهوری اسلامی[ ایران که در اعزام نیروهای زبده جنگی و دخالت در امور داخلی سوریه و لبنان ]و عراق[ نقش تعیین کننده­ای دارد به طور جدی با تروریسم کرد در غرب آذربایجان برخورد نمی­کند.» تروریستهای ناجوانمرد و جانی کورد این هشت سرباز نگون بخت را به عنوان "عیدی" به ملت تورک آزربایجان هدیه کردند و نکتۀ مهم این که با وجود این که این سربازان تورک آزربایجانی برای دفاع از مرزها و خاک ایران به خدمت سربازی رفته بودند و چنین مظلومانه دچار کمین تروریسم تجزیه طلب کورد شده و سلاخی گشته­اند، اما اخبار مربوط به شهادت این سربازان هم از طرف مدیای رسمی جمهوری اسلامی ایران (رادیوها و تلویزیونها، رسانه­های گروهی، روزنامه ها و مجلات و...) و هم مدیای فارسی زبان سیاسی ماهوراه ای به ویژه سه تلویزیون صدای آمریکا، بی بی سی فارسی و من و تو1 که ادعای ایران پرستی و کورش دوستی شان گوش فلک را کر کرده است، بالکل بایکوت شده و می­شود!

 

 

البته این اولین بار نیست که کوردهای ناجوانمرد تروریست و جانی این هدایا را به ملت آزربایجان تقدیم کرده و جگر مادران و پدران مظلوم و تورک آزربایجانی را خون می­کنند. در سی و پنج سال گذشته علاوه بر فاجعۀ قتل عام ملت مظلوم تورک آزربایجان به دست جانیان کورد در "سولدوز" (نقده) در سال 1358 هجری شمسی و دوران جنگ ایران و عراق که کوردهای تروریست از صدام و دشمن حمایت علنی می کردند و سر سربازان و پاسدارها را از پشت سر و در مراسم جشنشان می بریدند، ماهی نیست که خبر شهادت سرباز یا درجه دار یا نظامی آزربایجانی به گوش نرسد. در خبرهای دیگری می­خوانیم: «به گزارش اویان نیوز به نقل از سایتهای محلی آذربایجان غربی، روز پنجشنبه ۳۰ خرداد 1392 در جریان گشت زنی نیروهای بسیج سپاه پاسداران در منطقه "بورالان ماکو" در نزدیکی روستای "علی حاجو" یکی از شهروندان آذربایجانی بنام "محمد ابراهیمی" در درگیری با گروهک تروریستی پژاک به شهادت رسید. اعضای گروهک تروریستی پژاک که در منطقه بورالان ماکو کمین کرده بودند، "محمد ابراهیمی" شهروند آذربایجانی ساکن "خوی" را به شهادت رسانده و ۶ تن دیگر را مجروح نمودند. گفتنی است روزجمعه ۳۱ خرداد 1392 مراسم تشییع جنازه این شهروند آذربایجانی در شهرستان ماکو و خوی با حضور مقامات لشکری و کشوری و جمع کثیری از مردم این شهرستان­ها برگزار گردید» و در خبری دیگر چنین می­خوانیم:« 23 شهریور 1392 روستای "واردان" از توابع "سلماس": چندین شهروند آذربایجانی در درگیری با گروه تروریستی پژاک زخمی شدند. پیش­تر روز  ۳۰ خرداد 1392 در جریان گشت­زنی نیروهای نظامی در منطقه بورالان ماکو در نزدیکی روستای علی حاجو یک شهروندان آذربایجانی به نام محمد ابراهیمی در درگیری با گروه تروریستی پژاک به شهادت رسیده  و ۶ تن دیگر مجروح شدند». و در خبری دیگر: «دو مرزبان آزربایجانی در درگیری با گروه تروریستی پژاک شهید شدند. در ساعات پایانی روز یکشنبه 30 شهریور 1393 در منطقه "مارمیشو" رخ داد، دو نفر از نیروهای هنگ مرزی اورمیه با نام‌های ستوانیکم "سجاد تختی" اهل اردبیل و سرباز وظیفه "اصغر نجات آغچه کهل" اهل تبریز به شهادت رسیدند. گفتنی است جنازه این شهدا در روز 31 شهریورماه با حضور فرمانده مرزبانی آزربایجان غربی، سردار شهرام عباسی و "در سکوت کامل خبری" تحویل خانواده‌های آنان گردید» و در خبری مربوط به روزهای اخیر می خوانیم: «تروریست های پژاک یک آذربایجانی را شهادت رساندند: به گزارش گوناز تی وی، دوشنبه 7 مهر 1393، "مصطفی محمد نژاد" در منطقه "قطور خوی" پس از درگیری با نیروهای تروریستی کرد از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار گرفته و به شهادت رسیده است هم اکنون پیکر این شهروند آذربایجانی در "سردخانه قمربنی هاشم شهر خوی" می­باشد. اما "خبر شهادت وی توسط اعضای گروه تروریستی پژاک همچنان از سوی منابع رسمی رژیم ایران تایید نشده است". پیشتر نیز دو سرباز وظیفه آذربایجانی به اسامی "حسین محمدی" و "بهنام پیغامی" در درگیری با گروه تروریستی پژاک در ارتفاعات دولامان در اورمیه شهید شده بودند. این سربازان از اهالی شهرهای خلخال و بستان آباد آذربایجان جنوبی بودند» و... هم اکنون که من این را می­نویسم باز خبرهایی تازه از پیکرهای گرم و تازه شهیدان مظلوم سپاهی و نظامی و انتظامی تورک، جوانانی رشید و ناکام و زیبا، در اینترنت زده­شده و می­شود... .



به راستی چه خبر است؟! ما ملت تورک در تبریز و اردبیل و اورمو و خوی و سلماس و خلخال و زنگان و همدان و شهرها و روستاهای دیگر آزربایجان جنوبی به عیان شاهدیم که در هر هفته و هر ماه حداقل دو تا چهار شهید، آن هم شهیدانی که در آزربایجان غربی و کوردیستان ایران به دست تروریستهای کورد به شهادت رسیده اند در سکوت و بایکوت کامل خبری مدیای رسمی جمهوری اسلامی ایران و مدیای فارسی زبان خارج از ایران، به شهرهای تورک نشین آزربایجان "هدیه" و "تحفه" آورده می شود و بی سر و صدا به خانواده های داغدارشان تحویل داده می شود! آگهی ترحیمشان را بر دیوارهای شهرهایمان و مراسم سرد و غمبار و غریبانه­شان را در خانه­ها و مسجدهایمان شاهدیم که در سکوت مفرط برگزار می­شود!! چرا؟!! جرمشان چه بود؟ در شهرها و استانهای تورک­نشین آزربایجان نه شرکتی هست و نه کارخانه­ای و نه کاری و بسیاری از این درجه­داران و افسران و پاسدارها و بسیجیها از زور بیکاری مجبور شده­اند برای پرکردن شکم خودشان و زن و بچه­شان به خدمت نیروهای انتظامی و نظامی رژیم جمهوری اسلامی درآیند. سربازان وظیفه تورک آزربایجان نیز با توطئۀ قبلی عمدا به آزربایجان غربی و کوردیستان اعزام ­می­شوند تا به دست مقدس عزیزدردانه­های کورد آریایی­الاصل و ایرانی­الاصل در حین انجام وظیفه به شهادت برسند!!


 

 به راستی چه خبر است؟! اگر "جنگی" در ایران و آزربایجان غربی نیست پس این "شهیدان گرم" برای چه به کلّ شهرها و روستاهای مظلوم تورک نشین آزربایجان تحفه آورده می شوند تا در قبرستانهای شهرها و روستاهایمان، که به برکت جنگ استعماری ایران و عراق، و تبعیض آشکار و گستردۀ نژادی جمهوری اسلامی ایران، بر عکس شهرهایمان، "آباد و چراغانی" شده اند، بی سر و صدا زیر خاک سرد شوند؟ اگر غرض و مرضی در این بین وجود ندارد چرا و به چه علت خبرهای مربوط به این جنایات آشکار تروریستی از طرف مدیای حاکمیت جمهوری اسلامی ایران و اوپوزیسیون فارسی­­زبان خارج نشینش به ویژه تلویزیونهای صدای آمریکا و بی بی سی فارسی و من و تو1  بایکوت می شود؟

 

 

پیداست که کوردها که از غیرت و تعصب تورکهای آزربایجان و قدرت بی سابقه و انفجار مهارنشدنی احساسات تورکان به خوبی آگاهند، سیاست تعذیب و ارعاب و ترور و اشغال گام به گام و آهسته به عبارت دیگر سیاست "پختن آرام آرام قورباغه" را در پیش گرفته­اند اما وقتی قدرتشان برسد و زمینه و شرایط توسط حامیان مغرض فارسی­زبان و غربی­شان  آماده شود به هیچ روی از حملۀ همه جانبه و نسل کشی ملت مظلوم تورک آزربایجان ابایی نخواهندکرد؛ تاریخ گواه این مدعاست: جنایات اسماعیل سیمیتقو، عبدالرحمن قاسملو و دیگران در آزربایجان جنوبی. این دقیقا همان سیاستی است که در ارمنیهای ضد بشر و غاصب و اشغالگر در آزربایجان شمالی در پیش گرفته بودند: آزار و اذیت و قتل و کشتار پراکندۀ مردم مظلوم و بی دفاع تورک بومی در زیر حمایت کامل روسها و هجوم ناگهانی و نسل کشی گسترده در مواقعی که امکان سیاسی برای این جنایات فراهم شود و در نتیجه تاراندن مردم تورک از شهرها و روستاهای سرزمین مادری هفت­هزارساله­شان و اشغال خاک آزربایجان مظلوم.

 

 

سؤالاتی که نوشتن این مقالۀ تحلیلی و لزوم تأمل و تعمّق در عملکرد مغرضانۀ تلویزیونها و سایتهای فارسی زبان اینترنتی (چه داخل ایران و چه خارج از آن) وشبکه های فارسی زبان ماهوراه ای به ویژه صدای آمریکا، بی بی سی فارسی و من و تو1 را ایجاب می کند، چنین است: آیا اعزام سربازان وظیفۀ تورک آزربایجانی به صورت دسته جمعی و از همۀ ارگانهای نظامی و انتظامی (ارتش، سپاه پاسداران، نیروی انتظامی و امثالهم) از طرف حاکمیت جمهوری اسلامی ایران صرفاً به مناطق تحت عملیات و جنایت تروریسم کورد (پژاک و پ ک پ) یعنی آزربایجان غربی، بعد از پایان دورۀ آموزش نظامی اولیه، بی هدف و بی غرض سیاسی و اتفاقی است؟ برای مثال بنده خود سالیان دراز شاهدم که خط سیر سرنوشت سربازان وظیفۀ آزربایجانی در ارتش ثابت و مشخص است: آموزش نظامی مقدماتی در پادگان مخوف 03 عجب شیر و بعد از اتمام آموزش و پس از تقسیمات: -«کجا خدمت می کنی»؟ -«در خوی، سلماس، ارومیه، مهاباد، تکاب و ...»!!! سربازان تورک نیروی انتظامی نیز دقیقا همین پروسه را طی می کنند و سر از شهرها و مناطق مزبور درمی­آورند!! سؤال این است: اساسا چرا از فارسستان ایران (اصفهان، یزد، کرمان، مشهد و ... و حتی از استانهای گیلک و مازندارنی نشین ایران) هیچ سرباز وظیفه ای هیچ درجه داری و هیچ افسری به مناطق خطرناک آزربایجان غربی که با همکاری و چراغ سبز کامل جمهوری اسلامی ایران جولانگاه گروههای تروریستی کوردها مثل پژاک و پ. ک. ک. و به تازگی حزب دموکرات کوردیستان ایران و کومله و امثالهم شده، اعزام نمی شوند تا بیش از 20 ماه طول خدمتشان در معرض کمین، ترور و غافل کشی کوردهای ناجوانمرد و ترسو قرار بگیرند و این موهبت اعظم ، یعنی دفاع از ایران در مقابل کوردهای تروریست صرفا نصیب تورکان آزربایجانی می شود؟ آیا این اتفاقی است یا پشت سر این عمل نژادپرستانه و خبیثانه و رذیلانه سیاست «ایجاد و تداوم تحبیب بین دو ملت همخون و همنژاد فارس و کورد» نهفته است؟ شواهد این تحبیب در سایتهای اینترنتی وابسته به حاکمیت مثل سایت «تابناک» عیان دیده می شود که به آن خواهیم پرداخت.

 

 

 یک سؤال دیگر: آیا در کشورهای دیگر دنیا اگر هشت سرباز وظیفه وطن سلاخی شوند از سوی رئیس جمهور و یا رئیس دولت آن کشور "عزای عمومی" اعلام نمی شود؟ چرا اخبار به این مهمی با بایکوت کامل خبری توسّط رسانه­های جمهوری اسلامی ایران از یک سو و رسانه­های ماهواره­ای فارسی زبان و غربی خارج از ایران از سوی دیگر مواجه می شود اما اخبار مربوط به سیلی خوردن یک کورد در سویوق بولاغ (مهاباد) و احضار یک فعال ملی کورد به اطلاعات در رأس اخبار تلویزیون صدای امریکا و بی بی سی فارسی قرار گرفته و در رأس اخبار بارها و بارها پخش می شود؟ آن هم زمانی که همین رسانه­های به اصطلاح بی­طرف نسبت به دستگیری، شکنجه، زندانی­شدن و حتی شهیدشدن صدها فعال ملی و مدنی تورک آزربایجان به دست عوامل اطلاعاتی و امنیتی رژیم جمهوری اسلامی ایران مغرضانه و رذیلانه سکوت می کنند و همۀ اخبار ملت تورک آزربایجان را به طور کامل و تمیز بایکوت می کنند؟! جواب دادن به این سؤالات مهم و اساسی نکته ای است که در امروز و فردای ملت مظلوم تورک آزربایجان سرنوشت ساز است و چون نمودار سیاست خائنانۀ جمهوری اسلامی و نیز سیاست خارجی کشورهای آمریکا، انگلیس و اسرائیل به تروریسم کورد و حرکت ملی آزربایجان جنوبی است، حتما و حتما باید "جدّی" تلقّی شود. چرا که دیر نیست زمانی که رژیم جمهوری اسلامی سقوط کند و ناگهان ما ملت آزربایجان، به ویژه اهالی غرب آزربایجان و شهرهای ارومیه، ماکو، سلماس، خوی، قوشاچای (میاندوآب)، تیکان تپه (تکاب) و دیگر شهرها و روستاهای آزربایجان غربی به علاوۀ شهرهای همجوار استان کردستان، یعنی استانهای زنگان (زنجان) و همدان در خواب نازی که رژیم جمهوری اسلامی ایران با همکاری و همیاری پانفارسهای خارج نشین سلطنت­طلب و عوامل "چپ دست کورد پرست ایران" و حتی عناصر " کمونیست خائن" خود ما تورکان آزربایجان (!) و جهان غرب برای ما فراهم کرده اند و فلشِ "خطر" را به سوی سوریه و عراق گردانده اند، با هجوم وحشیانه کوردهای تروریست تا به دندان مسلح نر و ماده (پیشمرگه­ها و گریلاها) روبه رو شویم که هم اکنون توسط آمریکا، انگلیس، آلمان و شرکاء، ناتو و نیز سازمان ملل به بهانۀ مبارزه با داعش با پیشرفته ترین و بروزترین سلاحها تا بن دندان مسلح می شوند و "آموزش نظامی" می بینند. در همان شلوغی آغاز سقوط رژیم ملاها، هجوم بی محابا و همه جانبۀ کوردها به شهرها و روستاهای آزربایجان مظلوم جنوبی و قتل عام ملت مظلوم آزربایجان جنوبی  از زن و نوزاد و کودک و پیر و نوجوان به دست این کوردهای ایران­نشان دارای خون خالص آریایی، با پشتیبانی کامل تسلیحاتی و خبری آمریکا، انگلیس، اسرائیل و شرکا (کل اتحادیه مخوف ضد تورک و ضد عرب جهان) انجام خواهدپذیرفت مگر این که برای این ملت مظلوم تورک بلاکش و بی­کس خودمان که هر چند سال یک نسل کشی موحش و تمام عیار را تجربه کرده و بیدار نشده است،"چاره ای" کنیم. آیا همین شهیدشدن پرتعداد جوانان سپاهی، بسیجی، ارتشی و انتظامی تورک آزربایجان جنوبی به دست تروریستهای پلید کورد که در هفته­ها و ماههای اخیر به ویژه پس از ظهور داعش و اشغال شهرها و روستاهای تورکمان نشین عراق و سوریه و قوی تر شدن اقلیم کوردیستان عراق زیر تبلیغات همه جانبه و گستردۀ آمریکا، انگلیس، اسرائیل و "شرکایشان" و حمایت علنی جمهوری اسلامی ایران از آنها (مثل اعزام نیرو به سرکردگی سردار قاسم سلیمانی به کوردیستان عراق و حمایت بی­دریغ تسلیحاتی و نظامی ایران از تروریسم کورد به بهانۀ مبارزه با داعش) شدتی بی­سابقه یافته و علاوه بر پژاک و پ. ک. ک.، حزب دموکرات کوردیستان ایران و کومله نیز با چراغ سبز وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران به معرکه "تورک کشی در آزربایجان غربی" وارد شده­اند برای این هدف جنایتکارانه نیست که در این روزها و ماههای و سالهای پایانی عمر جمهوری اسلامی ایران، هر چه قدر می توانند از نیروهای مسلح دوره ­دیدۀ سپاهی و بسیجی و نظامی و انتظامی تورک آزربایجان، که در درگیریها با کوردهای تروریست مهارت دارند، بکشند و نابود کنند تا "قتل عام و نسل کشی موعود ملت تورک آزربایجان" به آسانی و بدون مانع انجام گیرد؟

 

 

حاکمیت نژادپرست و ضد تورک جمهوری اسلامی ایران و تسهیل در اسکان گستردۀ کوردها در خاک آزربایجان

از سوی دیگر علاوه بر این که اقدام جدّی از طرف جمهوری اسلامی ایران در دفع این غدّۀ سرطانی، یعنی «تروریسم کورد» به چشم نمی خورد هیچ، از سوی دیگر خبرهایی دیگر از "کوردنوازی"های جمهوری اسلامی ایران را نیز می خوانیم برای مثالی از دهها مورد، می­خوانیم: «اختصاصی اویان نیوز: در سالهای اخیر شهرستان "چایپاره" با مرکزیت شهر "قره ضیاءالدین" (استان آزربایجان غربی) دستخوش تغییرات ترکیب جمعیتی شده است.به گزارش خبرنگار اویان نیوز، در دو سال اخیر شهرک "بابل آباد" قره ضیاءالدین با سرمایه گذاری دولتی و با ایجاد زیرساختهای مناسب و امکانات رفاهی از قبیل لوله کشی گاز طبیعی لوله کشی آب بهداشتی، پست بانک و مدارس دوشیفته میزبان "عشایر مهاجر کرد" شده است. سابقا این شهرک روستایی کوچک با ۵۰ خانوار و ۳۶۵ نفر جمعیت ]تورک[ بود که پس از فراهم شدن امکانات رفاهی در این روستا، با اسکان عشایر مهاجر کرد که عمدتا ازطایفه های شیخکانلو و دلائی میلان می باشند، جمعیت این شهرک بالغ بر ۱۵۰۰ نفر افزایش یافته است. این شهرک اولین و تنهاترین روستای منطقه است که از امکان گاز شهری برخوردار شده است.با این وجود به دلیل عدم سرمایه گذاری در روستاهای تورک نشین اهالی بومی منطقه مجبور به مهاجرت به شهرها می شوند و روز به روز بر تعداد روستاهای خالی از سکنه این منطقه افزوده می شود. گفتنی است شهرک بابل آباد در ۱۰ کیلومتری شرق قرضیاءالدین و در حاشیه جاده ترانزیتی تبریز – بازرگان قرار گرفته است»!!

 

 

مورد دیگر خبر عجیب هدایت برنامه­ریزی­شده و هدفدار «تروریسم کورد» را در پوشش "دانشجویان" (عمدتا دانشجویان رشته­های علوم انسانی به ویژه رشته­های مدیریتی، علوم سیاسی و علوم اجتماعی) به شهرهای بزرگ آزربایجان جنوبی: تبریز، ارومیه، اردبیل، زنگان، همدان و غیره را شاهدیم: «گوناز تی وی: در 10 سال گذشته ورود اکراد به دانشگاه های اورمیه و حتی تبریز نیز به حد قابل توجهی افزایش یافته است که به صورت سیستماتیک از طرف دولت فارس اعمال می شود و تروریست های کُرد در لباس دانشجو به جامعه آذربایجان تزریق می­شوند». نیک باخبریم که در کوردیستان ایران و شهرهای کوردنشین اشغالی آزربایجانی غربی، حاکمیت جمهوری اسلامی ایران و سازمان سنجش اموزش کشور با همکاری  وزارت آموزش و پرورش ایران تمهیدی اندیشیده که شرکت کنندگان کورد در کنکور سراسری توسط معلمان و مراقبان کنکور که صرفا و با تمهید مقدمات خود از تروریستهای کورد هستند، در سر جلسۀ کنکور به جوابهای درست تستهای چهارگزینه­ای راهنمایی و کمک می شوند تا با رتبه های بالا در کنکور سراسری قبول شوند و در رشته های روزانۀ کنکور سراسری (رایگان و دولتی) به شهرهای آزربایجانی نشین سرازیر شوند! این در حالی است که شرکت کنندگان تورک در آزربایجان جنوبی و هر جای ایران هرگز چنین موهبتی نصیبشان نمی شود و تحت سخت ترین مراقبتها مجبورند تا زیر نظر معلمان و مراقبان مانقورت یا غیربومیهای ضد تورک با شرکت کنندگان فارس و کورد رقابت کنند برای همین تعداد قبولی آنها که از نظر جمعیت بیش از هفت برابر کوردها هستند، از تعداد قبولی کوردها کمتر شود!! آیا همۀ اینها بی هدف است؟ در سالهای پیش شاهد کتک خوردن دانشجویان تورک در دانشگاههای اردبیل و دیگر شهرهای آزربایجان جنوبی به دست دانشجویان کورد و فارس، که علیه تورکان متحدشده­بودند، بوده و هنوز هم هستیم که توسط عوامل مانقورت دانشگاه و حراست و وزارت اطلاعات لاپوشانی شده و دانشجویان تورک کتک خورده تهدید شدند که چیزی بیرون درز نکند. اما هدف از این تزریق دانشجویان کورد به دانشگاههای شهرهای آزربایجان جنوبی یک چیز دیگر هم هست: جاسوسی به نفع تروریسم کورد و "شناسایی نقاط مهم نظامی و استراتژیک شهرهای مظلوم آزربایجان" توسط این به اصطلاح "دانشجویان". احمق کسی است که دشمن خود را دست کم بگیرد و ضعیف بپندارد. تروریسم کورد با این حامیان جهانی اش، هرگز ضعیف نیست هرگز هرگز و بیداری ملی و سیاسی کوردها بسیار بسیار بیشتر از ملت خوابیدۀ تورک اوغوز ما است.پس هیچ بعید نیست که آن گشادشلوارهای ظاهرا بی سواد اما متخصص ساعت فروش شهرهای اردبیل، تبریز، ارومیه، زنگان و همدان به نفع تروریستهای مخوف کورد جاسوسی نکنند چه برسد به دانشجویان این ملت که همانا آگاه­ترین قشر و مبارزترین آنها هستند.

و نیز از همین قرار است عملکرد مغرضانۀ جمهوری اسلامی ایران در آزادگذاشتن کوردهای حامی تروریسم کورد و حمایت از آنها در شهرهایی مثل "بانه" که با کالاهای قاچاقی بازار آزاد و تجارت و خرید و فروش بدون پرداختن مالیات به حاکمیت جمهوری اسلامی ایران ایجاد کرده­اند و اجناسی مثل تلویزیون و وسائل الکترونیکی را ارزان­تر از تمام شهرهای ایران می فروشند و ملت بدبخت تورک ما و دیگر ملتهای ایران (گیلکها، تالشها، مازندرانیها و غیره) برای خریدن لوازم خانه هایشان به چند هزار تومان ارزانتر، عملا به یکی از بازروهای حمایت مالی گسترده از تروریستهای کورد مبدل می شوند که با همان پولها سلاح می خرند و سربازان مظلوم خودمان را در شهرهای خودمان بی محابا و در بایکوت خبری مغرضانۀ مدیای پارسی­زبان شهید می کنند! و با قاچاق مواد مخدر و مشروبات الکلی امکان می­آفرینند تا کوردها زمینها و خانه های بسیاری از ملت تورک فقیر و بدبخت و بیکار شدۀ شهرها و روستاهای آزربایجان غربی بخرند و قبرستانهای آنها را تخریب و سنگ قبرهای کوردی به جای آنها بگذارند و نیز با خرید خانه های تورکان با سند محضری سُربدار رسمی به اشغال آزربایجان غربی در جلوی چشم جهانیان رسمیت و سندیت بخشند . چرا که سازمان ملل و سازمانهای رسمی بین المللی به مدارک و اسناد و قباله­های رسمی محضری توجه خواهندکرد نه به قولنامه­های دستی  و ... !

 

 

حاکمیت نژادپرست و ضد تورک جمهوری اسلامی ایران و تمهید مقدمات برای قتل عام ملت تورک آزربایجان به دست تروریستهای کورد

 در خبر و تحلیلی دهشتناک مربوط به هفت سال قبل با تعجب تمام می­بینیم که جمهوری اسلامی ایران، خودش دست اندرکار «آموزش نظامی دادن به کوردهای غیرنظامی» به بهانۀ استفادۀ از آنها بر ضدّ پ. ک. ک. شده که هنوز هم ادامه دارد: استفاده از کورد بر ضدّ کورد؟!! امری که بیشتر شبیه شوخی بی مزه سیاسی است تا واقعیّت عریان. خواندن این سطور ماهیت خبیث و پلید و ضد تورک حاکمیت جمهوری اسلامی ایران را به خوبی نشان می­دهد: «هشدار به تمامی ملت تورک آذربایجان : قضیه واقعا جدی است! ۱۱ دی ۱۳۸۶- سایت آزاد تبریز - بنا بر شواهدی که خودمان نیز آن را پس از گزارش دریافتی مشاهده کردیم، جمهوری اسلامی (شونیزم فارس) که ملل ایران را فقط آریایی فارس  می داند و بس و تورکها و اعراب را متجاوز و بیگانه معرفی میکند اخیرا اقدام به مسلح کردن اکراد مهاجر به قول خودشان "ایرانی" کرده اند! طبق اعلامیه هایی که در روستاهای کوردنشین (بخش کوهسار سلماس) به در و دیوار مساجد و مدارس چسبانیده اند تمامی افراد بالای ۱۸ سال سن باید مسلح شوند و دوره های آموزش نظامی را بگذرانند و این در حالی است که فقط کوردها را مسلح میکنند و آموزش نظامی می­دهند و بهانه شان هم آمادگی کوردها برای مبارزه با تروریستهای پ.ک.ک است! و سهم تورکها از این خدمات جمهوری اسلامی فقط ترویج ریش و چفیه و جاسوسی ]بر ضد فعالین مظلوم حرکت ملی آزربایجان جنوبی[ است که نهایتا موجب نفاق میشود و فکر نمی­کنم برای دفاع مورد استفاده قرار گیرند! جمهوری اسلامی خودش به خوبی میداند که کوردهای ساکن روستاهای بخش کوهسار سلماس و قطور خوی و بورالان ماکو و…  دیگر بخشهای آذربایجان غربی به تروریستها کمکهای اطلاعاتی و مالی میکنند و حتی در بعضی مواقع کمکهای درمانی و پزشکی به تروریستها میرسانند.حال باید تامل کنیم که چرا جمهوری اسلامی در سرزمین آذربایجان که وطن مادری تورکهای آذربایجانی است و اکراد مهاجر که طی سالهای بعد از انقلاب در این نواحی دیده شدند و قبل از آن فقط در کوهها زندگی میکردند وحال نیز با ادعاهای ارضی خود در مورد کردستان شدن آذربایجان غربی  و تشکلهای تروریستی خود که ریشه در دولت جمهوری اسلامی نیز دارند را مسلح میکند!؟ آیا کوردها را مسلح میکنند که به جنگ پ.ک.ک بروند با به کمک پ.ک.ک بروند!؟ آیا اکراد مسلح نمی­شوند تا در آینده نزدیک آذربایجانیان را از آذربایجان غربی و خانه و کاشانه خودشان برانند و هر کس را که مقاومت کرد به قتل برسانند؟ همان تاکتیکی که در قره باغ به کار برده شد اما آنجا ارمنی های تروریست نقش کوردها را بازی میکردند وحالا نیز بازیگران این سریال به ترتیب جمهوری اسلامی در نقش روسها، کوردها در نقش داشناکهای ارمنی و تورکهای آذربایجان هم در نقش دیرینه خود ]یعنی قربانیان نسل­کشی و ژنوساید وحشیانه و بی­رحمانه[ اجرای نقش خواهند کرد و این واقعیتی بس ناگوار خواهد بود اگر شرایط را به نفع خودمان عوض نکنیم. به نظر می­رسد شرایط فقط در صورتی عوض میشود که ملت بزرگ تورک به اندازه کافی سلاح و مهمات در اختیار داشته باشد تا تجربه های قره باغ و کرکوک ] و آمرلی و تل­عفر و روستاهای بشیر، چرداغلی، براوچی، قره ناز ترکمن در عراق و …[ تکرار نشود.عزیزان من موضوع به قدری جدی است که هر انسان آزاده ای که خون تورک در رگهایش جاری باشد نمیتواند بی تفاوت از کنار این موضوع بگذرد.فقط بدانید که دشمنان قسم خورده آذربایجان شبها فقط برایمان نقشه میکشند و میخواهند که سر به تن تورکها نباشد. از تمامی دانشجویان و بازاریان و معلمان و پاسداران و نیروهای مسلح تورک و فعالین و کمیته های آذربایجانی و احزاب درخواست می­کنم که این مطالب را حدالامکان به اطلاع همه برسانند و عوامل این نقشه شوم را رسوا بکنند تا این توطئه را یا خنثی کنیم و یا اینکه شرایط مبارزه و دفاع را داشته باشیم.یا آماده دفاع برابر باشیم و دشمنان را خوار و ذلیل کنیم و یا اینکه در جنگی نا برابر شکست خورده  ]و نسل­کشی شویم و با ذلت و حقارت از خاک تاریخی آزربایجان جنوبی بیرون برویم[ و نابود شویم؟!! کدام را انتخاب می­کنیم؟ اویان آذربایجان! اویان!!».

 

 

 برخورد دوگانه و مغرضانۀ فاشیسم راسیست فارسی زبان و کورد و هواداران غربی آنها در قبال مسئله کوبانی در مقایسه با تلعفر و آمرلی و روستاهای مظلوم تورکمان­نشین عراق و سوریه

 جالب این که این روزها شهر کوردنشین کوبانی در سوریه در محاصرۀ داعش است و ابر و باد و مه و خورشید و زمین و زمان و جمادات و گیاهان و حیوانات و چهارپایان و سه پایان و دوپایان و البته درندگان و چرندگان و جوندگان به همراهی آمریکاییها، انگلیسیها، اسرائیلیها، آلمانیها، فرانسویها روسها، ارمنیها، یونانیان و ایتالیاییها و جمهوری اسلامی ایران و کل قدرتهای ضد تورک و کوردپرست و ملتهب تر از همۀ آنها فارسی زبانهای نژادپرست و بیمار داخل و خارج از ایران بسیج شده اند که جان عزیز کوردهای مظلوم و بی گناه "ایرانی­تبار" (!) را در سوریه و عراق از چنگ آدمخواران داعش نجات دهند. برای نمونه به عیان شاهدیم که تلویزیونهای فاشیستی و نژادپرست فارسی زبان صدای آمریکا و رادیو فردا، بی بی سی فارسی و تلویزیون نژادپرست فاشیستی و پلیدِ من و تو1 و تمامی تلویزیونهای سیاسی فارسی­زبان ماهوراه از جمله ایران آریایی، پارسی تی وی، اندیشه، کانال1 ، ایران فردا و امثالهم بارها و بارها اخبار مربوط به کوبانی و کوردهای تروریست را با رویکردی جانبدارانه و با قصد و غرض "قهرمان­سازی از کوردهای تروریست"، و "مظلوم­سازی از ملت تروریست­پرور کورد" در بوق و کرنا می­کنند و به بهانه­های مختلف آن قدر در این پروپاگاندای ضد تورک و مغرضانه طریق افراط و اطناب را می­پیمایند که گویی واقعاً کوبانی مهمتر از تهران و واشنگتن و لندن و منتهای آمال آمریکا و انگلیس و اسرائیل و کلّ جهان است.

 

 

حال چرا همه نگاهها به کوبانی جلب شده است: کوبانی مرکز منطقۀ خودمختار کوردیستان سوریه است. سه سال پیش بشار اسد که نمی توانست همزمان در دو جبهه (با نیروهای ارتش آزادیبخش سوریه و کوردها) بجنگد، به کوردهای تروریست سوریه خودمختاری داد. توضیح این که « با تشدید اعتراض‌ها و درگیری‌های خونین در سوریه سیاست بشار اسد طی تغییر رویه‌ای به همکاری با گروهک‌های تروریستی کرد مانند "حزب اتحاد دمکراتیک کردستان" (پ. ی. د.) که زیر مجموعه پ. ک. ک. در ترکیه است دست دوستی داد. با متفق شدن بشار اسد و کردها ( گروهک‌های تروریستی) در سوریه موجب سرکوب شدید مخالفین و کشتار مردم بی گناه معترض گردید و بشار اسد توانست حکومت فاسد و نامشروع خود را با همکاری و حمایت بی دریغ اکراد در سوریه، هر چند از نظر وسعت جغرافیایی کوچک پا برجا ماند. اما ماحصل آن برای اکراد ایجاد حکومت نیمه مستقل و خودمختار توسط حزب اتحاد دموکراتیک و یگان‌های مدافع خلق موسوم به "ی. پ. گ." بود که در ژانویه ۲۰۱۴م. در شهرهای عفرین، قامشلی، عین‌العرب و سری‌کانی خودمختاری دولت کوردی سوری را اعلام کرده بود. (عین‌العرب که کوردها نام آن را به "کوبانی" تغییر داده­اند، در وسط این منطقه خود مختار کوردی قرار دارد)» (ر.ک. مقاله "اورمیه در موج بیداری ملی"، از "سون ار تورانلی").

 

 

طبق معمول این کوردهای تروریست منطقۀ خود را با اشغال شهرها و روستاهای تورک نشین سوریه (در مرز جنوب تورکیه و شمال سوریه) تشکیل دادند. شهرهای مثل "قامیشلی و دیریک و حسکه" همان گونه که از اسمشان پیداست تورک نشین بوده و هستند اما به اشغال کوردهای مسلح "پ. ی. د." و "ی. پ. گ." درآمده اند. کوردهای تروریست سوریه حامی وفادار بشار اسد هستند. بشار اسد علوی شیعه که دستش به خون بیش از سیصدهزار عرب و تورک سوری آغشته است که بیش از پنجاه هزار نفر کودکان و نوزادان بی گناه هستند. این خود نشان می دهد که کوردها به هیچ چیز حتی سنی بودن اهمیت نمی دهند و هدف بزرگ آنها تجزیۀ کشورهای چهارگانه عراق، سوریه، ایران و تورکیه و به ویژه اشغال مناطق تورک نشین و تشکیل کوردیستان بزرگ است و بس. و در این راه حتی سلاح در دست گرفته و از جنایتکاران مخوف منطقه مثل بشار اسد حمایت می کنند.

 

 

مدیای فارسی­زبان داخل ایران و خارج از ایران در خردادماه و تیرماه امسال در مقابل مخوف­ترین نسل­کشی امسال یعنی فاجعۀ قتل­عام بیش از دو هزار تن از ملت مظلوم تورک عراق (تورکمانان) به دست داعش در شهرهای تل­عفر و آمرلی و طوزخورماتو، و روستاهای بشیر، چرداغلی، براوچی، قره ناز ترکمن و دیگر روستاهای تورکهای مظلوم و بیکس عراق در قبال نسل کشی هزاران انسان بی دفاع و مظلوم تورک به دست تروریستهای خونخوار و ناجوانمرد داعش، با بی­شرمی و دورویی  تمام سکوت مغرضانۀ نژادپرستانه پیش گرفته­بودند و خبرهای مربوط به این نسل کشی مخوف را در سایۀ "اخبار داغ مربوط به جام جهانی فوتبال برزیل" و "اخبار هجوم نظامی اسرائیل به غزّه" با توطئۀ سکوت به طور تمیز و کاملا بهداشتی پاک و بایکوت کردند!! و هنوز که هنوز است بر خلاف مسئولیت مقدس و خطیر و پرینسیپ مقدس شغلی خبرنگاری و وجدان سالم انسانی و مسئولیت و تعهد اخلاقی این بایکوت رذیلانه ادامه دارد. همین مدیاهای انسان­پرست دموکرات (!) در خبرهای مربوط به هجوم داعش به یزیدیهای عراق (کوردهای یزیدی) که نام آنها را پانفارسهای پان­ایرانیست جمهوری اسلامی ایران و اوپوزیسون آن در خارج، حتی مدیای رسمی آمریکا و انگلیس با اغراض سیاسی نژادپرستانۀ رسوا، البته بدون کسب اجازه رسمی و کتبی از خودشان، به نام بی­مسما و مسخرۀ پانفارسی- زردشتی- ایرانی «ایزدی» تغییر داده­اند (!) چنان راه اغراق را پیمودند که از شدّت التهاب و اضطراب نزدیک بود "نافشان پاره شود"! در حالی که حجم جنایات داعش نسبت به تورکمانان بی کس و مظلوم عراق بسیار بسیار گسترده تر از یزیدیها بود، امّا مدیاهای یادشده حاضر نبوده و نیستند حتی یک بار هم شده، موجودیت ملت مظلوم تورک را در عراق و سوریه و حتی موجودیت "یک موجود دوپای تورکمان و تورک" را در دو کشور عراق و سوریه بپذیرند چه برسد به این که اخبارشان را نیز منعکس کنند. آنها در حرف زدن از ساکنین عراق و سوریه با غرض و خباثت هر چه تمام تر، همواره به "شیعیان، سنی­ها و کردها" اشاره می­کنند. خیلی جالب است: در نظر این نژادپرستان ایدئولوگ و استراتژیست ضد بشر و مغرض و ضد تورکِ ذاتی و بالفطره که ریاکارانه ادعا می کنند انسان دوست و ضدّ نژادپرستی هستند، کوردها فراتر از ترمینولوژی ایدولوژیک و سیاسی- مذهبی "تشیّع و تسنّن" هستند و در اشاره به آنها سنّی بودنشان تحت شعاع زبان و نژادشان قرار می­گیرد. اینها همگی با هم مثل آن که به قول ما تورکان «بیر بیرینین آغزینا توپوروبلر» (!)، نژاد و اتنیک کوردها را برجسته می­کنند و با بی­شرمی و وقاحت و غرض و مرض تمام نژاد تورکمان و تورک عراق و سوریه را زیر سایۀ مخوف ایدلوژیک مذهبی «شیعه بودن» مخفی می­سازند و خبرهای جانکاه مربوط به آنها را بایکوت می­کنند!! و گویی تورکمانان (تورکهای آزربایجانی عراق) در نظر این خبرپراکنان و تحلیل گران نژادپرست مغرض، ریاکار و خبیث "انسان" نیستند که از نسل کشی خوفناک بیش از 2000 تن از آنها به دست تروریستهای داعش- که خود دست پروردۀ آمریکا و عربستان از سویی و جمهوری اسلامی ایران از سوی دیگر هستند- حتی یک خبر کوتاه پخش نمی شود!! جالب این که این نسل­کشی مخوف­ترین نسل کشی در دهۀ اخیر میلادی است و این پنهانکاری آن قدر آشکار و رسوا است که حقیقتا باید در فهرست رکوردهای "گینس" ثبت شود! حقیقتاً که صدای امریکا (VOA) و بی بی سی فارسی (BBC) همان گونه که خود بارها و بارها و بارها مدعی هستند "بی طرف"  و "انسان پرست" و "ضد نژادپرستی" هستند!! چه انسان دوستی آریایی تر و تمیز جالبی!! آری! با کمک ماهواره­ها و تجهیزات فوق پیشرفتۀ فضایی «گر بر سر خاشاک یکی پشه بجنبد» «عیان در نظر آنهاست» و صادقانه و انسان­دوستانه "همه اخبار" را منعکس می­کنند!! عجب بی­طرفی  تر و تمیز و استریلیزه و پاستوریزۀ پانفارسی و پانکوردی جالبی!!

 

 

بر خلاف هیاهوی تبلیغاتی آمریکا، انگلیس و متحدانشان در کوبانی یک نفر هم غیرنظامی وجود ندارد و غیرنظامیان قبل از آغاز هجوم داعش به شهرهای کشور تورکیه پناهنده شده­اند و هیچ قتل­عامی در کوبانی اتفاق­نیفتاده­است آمریکا و متحدانش با این هیاهوی تبلیغاتی به نفع کوردها چه هدفی دارند جز آفریدن کوردیستان بزرگ؟!

 

 

باز گلی به جمال برخی از معدود سایتهای غیرمریض فارسی زبان که – به دلایل معلوم سیاسی- مذهبی- ایدئولوژیک هم شده- خبرهای مربوط به نسل­کشی تورکمانان عراق (تورکها) به دست جنایتکاران مخوف داعش را چنین منعکس کرده­اند: «سایت ایرانویچ: قتل عام 700 ترکمن عراقی توسط داعش: بنا بر اعلام سازمان ملل، حدود 700 نفر از شیعیان ترکمن عراق که بیشتر آنها از زنان، کودکان و سالخوردگان بودند به دست تروریست های داعش قتل عام شدند. جنایات داعش: پس از حمله داعش به روستاهای ایزدیان (یزیدیان) در عراق، تمام امکانات رسانه ای غرب و خبرگزاریهای آنها بسیج شدند تا درخطر بودن جان انسانها و نیاز مبرم به کمک های فوری از طریق شبکه های صوتی و تصویری خود به نمایش درآورند به طوریکه در بخش های مختلف خبری با تصویر لحظات فرار آوارگان از چنگ نیروهای داعش خود را به مانند ملکه نجاتی که عده ای را از مرگ حتمی نجات می دادند، برای مخاطبان جهانی خود به تصویر کشیدند. این در حالی است که مقامات عراقی از بی توجهی جامعه جهانی به محاصره برخی از شهرها و مناطق عراق از جمله شهرهای مسلمان و شیعه نشین به خصوص منطقه آمرلی و قتل عام زنان و کودکان این منطقه به شدت انتقاد می کنند. بیش از 17 هزار تن از اهالی «آمرلی»، شهری از توابع طوزخورماتو در استان صلاح الدین در شمال عراق، در معرض خطر کشتار جمعی توسط داعش و مرگ به دلیل بی آبی و گرسنگی هستند اما کمتر خبری از آنها بر تلکس خبرگزاریها و یا صفحات تلویزیونهای جهانی مشاهده می شود، مقامات عالی رتبه و سیاسی کشورها علاقه­ای به اظهار نظر در این باره ندارند و حتی داعش را برای این کار به شکل جدی سرزنش نمی کنند، بر خلاف آنچه که در مورد ایزدیان (یزیدیان) انجام شد و اخبار حوادث مربوط به شکل لحظه ای (لحظه به لحظه) به اطلاع افکارعمومی جهان می رسید. کامل امین سخنگوی وزارت حقوق بشر عراق می گوید: «مساله مسیحیان و ایزدی هایی (یزیدیهایی) که با تهدیدات داعش در عراق مواجه بودند، ابعاد بین المللی گسترده ای پیدا کرد، حال آن که مساله آمرلی که ساکنان آن ترکمن های شیعی هستند، مورد غفلت واقع شد». نگاه تبعیض آمیز قدرتهای جهانی به کشتار انسانها و اولویت بندی کردن آنها براساس نوع دین، مذهب و ملیت رویکردی نژاد پرستانه است که در حال حاضر جامعه جهانی را برای کمک به انسانهای گرفتار در چنگ عده ای ددمنش به "طبقات مختلف و با درجات مختلفی از حق زندگی" رده بندی کرده است. به گزارش ورلد بولتن، مارکو بابیل نماینده صندوق کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف) در عراق، گفت که تروریست های داعش در عراق در تاریخ 11 الی 12 ژوئیه 2014 م. (20 و 21 تیرماه 1393 هـ.ش.) در حدود 700 شهروند عراقی متعلق به جامعه شیعیان ترکمن را در روستای بشیر در نزدیکی شهر آمرلی قتل عام (نسل­کشی) کرده اند. وی افزود: در مناطقی که در ماه ژوئن (خرداد) به تصرف داعش درآمده است، رفتار و اقدامات خشونت بار علیه کودکان (و نوزادان تورک) در قیاس با ماه های قبل به چهار برابر افزایش یافته است. قوم ترکمنها (تورکمانان یا تورکهای عراق) در حدود 4 درصد از کل جمعیت عراق را تشکیل می دهند (آمار واقعی بسی بیش از این رقم است). این گروه که مذهب شان شیعه است یکی از اهداف مستقیم داعش محسوب می شوند. ناوی پیلای رییس کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل نیز درباره شرایط وخیم هزاران ترکمن که اکنون بیش از دو ماه است تحت محاصره داعش قرار دارند، هشدار داده است. وی طی بیانیه ای اعلام کرد که دست کم 13 هزار نفر از اعضای جامعه شیعیان ترکمن عراق از 15 ژوئن (25 خرداد) در آمرلی تحت محاصره داعش قرار دارند. از این تعداد 10 هزار نفر کودک و زن هستند. ساکنان این منطقه در شرایط بسیار دشوار به سر می برند و با کمبود شدید آب، غذا و دارو مواجه هستند.وی همچنین درباره احتمال قتل عام قریب الوقوع این افراد هشدار داده بود. نخستین بار گزارش قتل عام شیعیان ترکمن عراق  (تورکمانان یا تورکان عراق) توسط خبرگزاری آسوشیتدپرس منتشر شد. این خبرگزاری اعلام کرد داعش در ماه ژوئن (خرداد- تیر) با حمله به روستاهای بشیر، چرداغلی، براوچی و قره ناز ترکمن ها را قتل عام کرده است. روزنامه آمریکایی واشنگتن پست نیز در همان زمان به نقل از معاون رییس پلیس شهر کرکوک گزارش داد که هنوز هم مشخص نیست چند نفر از ساکنان این منطقه در حمله داعش به چهار روستای مذکور کشته شده ند. طبق مصاحبه صورت گرفته با 200 نفر از بازماندگان و 16 نفر از شاهدان عینی این قتل عام، مهاجمان داعشی بین هزار تا 1500 نفر از اسرای ترکمن را سوار بر کامیون کرده و به منطقه خالی از سکنه همجوار منتقل کردند.شاهدان عینی در باره یکی از کشتارها می گویند: داعشی ها به اسرا فحاشی کرده و آن ها را در چهار صف ردیف کرده و حدود 670 نفر را قتل عام کردند.کمیسر عالی حقوق بشر در این رابطه گفت: قتل عام بی رحمانه اما عمدی و نظام مند غیر نظامیان به دست داعش پس از گزینش آن ها بر اساس مذهب درحکم جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت است.نگاه دوگانه و تبعیض­آمیز آمریکاییها در قبال قربانیان تجاوز گروه تروریستی تکفیری داعش در عراق، واکنش های منفی در این کشور به دنبال داشته است، به طوری که هیات علمای عراق، مهمترین مرجع روحانی اهل سنت این کشور نیز به این معیارهای دوگانه در قبال اقلیت های عراقی حمله کرد. کامل امین سخنگوی وزارت حقوق بشر عراق با طرح این پرسش که چرا مساله آمرلی در قطعنامه 2170 شورای امنیت نادیده گرفته شد و اسمی از این منطقه در آن مطرح نشد، افزود: ساکنان شهر آمرلی بیش از دوماه است که در محاصره هستند و کمک رسانی های بین المللی که به این منطقه شده، قابل مقایسه با کمک های ارسالی به منطقه سنجار و سد موصل نیست».

 

 

و بدین ترتیب محاصرۀ خونبار آمرلی ادامه یافت تا بعداز 80 روز قتل عام بی امان و وحشیانۀ ملت مظلوم تورک (تورکمان) به دست داعش، تورکان قهرمان که از هرگونه کمک خارجی حتی کوچکترین کمک مادی و معنوی و تسلیحاتی از حزب حاکم عدالت و توسعه تورکیه به ریاست رجب طیب اردوغان (آک پارتی)، که بی هیچ گمانی "بی غیرت ترین حزب حاکم تورکیه در حمایت از تورکان جهان به ویژه تورکهای عراق و سوریه پس از برپایی جمهوری تورکیه در سال 1923 م. است"، دلسرد شده بودند عزم خود را جزم کردند و در 15 شهریور 1393 آمرلی را "بدون کمک امریکا و انگلیس و آلمان و اسرائیل و هیچ دولت خارجی" (حتی تورکیه) با دستان خالی (با دادن صدها شهید دیگر، علاوه بر قربانیان نسل کشی داعش در خرداد ماه و تیرماه) نجات دادند. بگذارید این مطلب را به قلم شیوای "شریفه جعفری" بخوانیم: « آمرلی را به یاد داریم ، شهری کوچک با جمعیتی 15 – 20 هزار نفر ، شیعه و ترکمن در 240 کیلومتری بغداد، زمانی که گروه تروریستی داعش با خوی وحشیگری در عراق توجه دنیا را سمت خود جلب کرده بود ، و به هر کجا که می رسید کشت و کشتار راه می انداخت یک دفعه ، در برابر ترکانی قرار گرفت از پیر و جوان زن و مرد بدون ترس که ابهت درّندگی داعش را به خاک افکندند. مردمی که با دستان خالی ، با شکم های گرسنه ، لب های تشنه شبانه روز به دفاع از خاک خود پرداختند ، تمام راهها بسته شده بود ، حتی آب و برق شهر نیز قطع شده بود ، 80 روز  (از 25 خردادماه  تا 15 شهریورماه امسال) طولانی ترین و سنگین ترین محاصره زمان ، ملتی که مرگ با عزت را به زندگی ننگین ترجیح دادند ، حتی سرکردگان داعش که بارها خواستار مذاکره با بزرگان آمرلی بودند جهت تسلیم کردن آمرلی در برابر زیان نرساندن داعش به اهالی آمرلی چنین پیشنهادی را نیز قبول نکردند، و نهایت با شکست ابهت داعش اصالت روحیه ی مقاومت ، شرف و جنگاوری خود را بدون نیاز با مدعیان حقوق بشر به اثبات رساندند ، و در روز نهم شهریور سال جاری محاصره شکسته شد و آمرلی پیروز گردید». اما هنوز خطر به تمامی دفع نشده است و ممکن است تحت سکوت مغرضانۀ رسانه های آمریکایی، انگلیسی و اسرائیلی و پانفارسهای کوردپرست نسل کشی دوباره ای در مناطق تورک نشین عراق توسط داعش اتفاق بیفتد.

 

 

نمونۀ کوچکی از برخورد دوگانۀ مدیای فارسی زبان ایران­پرست با مبارزان جوانمرد ملت بلوچ و تروریستهای ناجوانمرد ملت کورد

حال برای این که به عمق خباثت و رذالت و تورک ستیزی و کوردپرستی مدعیان فارسی زبان ایران­پرستی و حامیان تمامیت ارضی ایران در داخل (مدیای رسمی جمهوری اسلامی ایران) و هماهنگ با جمهوری اسلامی، رسانه­های غربی، به ویژه صدای امریکا و بی بی سی فارسی انگلیس و نیز تلویزیونهای سیاسی فارسی زبان ماهوراه­ای (من و تو1، فارس تی وی، اندیشه، ایران آریایی، ایران فردا، رادیو فردا، کانال وان و...) پی ببریم مقایسه­ای می­کنیم بین اتفاقی نه چندان دور با اخبار مربوط به گروههای مسلح منتسب به ملت بلوچ  و ملت کورد و برخورد متناقض و دوگانۀ این مدیاها با این دو ملت تا بدانیم با چه اعجوبه­های نژادپرست مغرضی طرف هستیم: در اخبار سال 1392 این خبر در رأس اخبار رسانه­های فارسی زبان داخل و خارج ایران به ویژه صدای آمریکا، بی بی سی فارسی و من و تو1  بود. خبری که بارها و بارها با شدت و وسواس دیوانه واری هر روز به آن پرداخته شد: « به دنبال ربوده شدن 5 نفر از مرزبانان ایرانی در منطقه جکیگور در شرق ایران که در شامگاه 17 بهمن ماه اتفاق افتاد، گروه موسوم به "جنبش جیش العدل"  روز شنبه 19 بهمن ماه با انتشار تصاویری در توییتر خود مسولیت ربودن این پنج مرزبان ایرانی را بر عهده گرفت» تا سرانجام بعد از در ۱۵ فروردین ۱۳۹۳ پس از 57 روز، این خبر به این آشوب و غوغای بی نظیر رسانه­ای و "ناف پاره کردنها"ی رسانه های فارسی زبان ایران پرست داخل و خارج از ایران فیصله داد: «پیکر شهید جمشید دانایی‌فر یکی از 5 مرزبان ربوده شده ایرانی توسط گروهک تروریستی جیش‌العدل به همراه 4 مرزبان ایرانی ربوده شده، تحویل رابط جمهوری اسلامی ایران در پاکستان شده است». جالب این که این سربازان وطن ساق و سالم به آغوش مام میهن برگشتند امّا درست 9 روز بعد در24 فرودین 1393 در آزربایجان غربی هشت آذربایجانی در منطقه سرو اورمیه در حال انجام وظیفه و در راه حفاظت از وطن به دست تروریستهای کورد پژاک به قتل می­رسند امّا همین تلویزیونها، رادیوها و سایتهای اینترنتی فارس­نشان و کوروش­نسبِ ایران پرست فارسی زبان داخل و خارج از ایران به ویژه بی بی سی فارسی و صدای آمریکا و من و تو1 و رادیو فردا و پارس تی وی و اندیشه و ایران فردا و ایران آریایی و امثالهم که برای جیش العدل بلوچ و سربازان مرزی اسیر ایران در بلوچستان شکم پاره می­کردند، همگی و همگی همراه با رسانه­های رژیم ضدّ تورک جمهوری اسلامی ایران، سکوت کثیف و مغرضانه می گیرند و با توطئۀ سکوت این خبر به این مهمی آن هم راجع به شهید شدن 8 سرباز و درجه دار و افسر تورک آن هم "در حال انجام وظیفه و خدمت به ایران" را، همان ایرانی که صبح تا شب و شب تا صبح از عشق آن و وطن پرستی دم می زنند، بایکوت می­کنند. نکند به برادران و خواهران کوردِ همخون و همنژادِ آریایی این نژادپرستان بیمار کوچکترین آسیب معنوی و مادی از پخش این خبر برسد!! موضوع اصلی این است که به راستی بین جیش‌العدل که بلوچ است و پژاک که کورد است در تهدید مرزها و شهرهای ایران چه تفاوتی هست؟ آیا بین سربازی که در راه حراست و حفاظت از مرزهای ایران در بلوچستان و آزربایجان غربی خدمت می­کند تفاوتی هست؟ البته که در نظر نژادپرستان کوردپرست پارسی­زبان ایران هست! آیا به گروگان گرفته شدن سربازان توسط یک گروه مهمتر است و باید "فاجعۀ ملی" قلمداد شود یا سلاخی شدن دسته جمعی آنها به دست کوردهای تروریستی که بیش از سی و پنج سال است که همین کار را تکرار می­کنند؟  آیا ما فعالان حرکت ملی و کل ملت مظلوم آزربایجان جنوبی که در هر زمانی به دست تروریسم کورد و فارس و ارمنی در مقابل چشمها و سکوت معنی دار جهانیان سلاخی شده ایم، این تبعیضهای مغرضانه را نمی بینیم؟!

نکتۀ اساسی در این بین این است که جیش‌العدلِ بلوچ آن قدر جوانمرد و انسان دوست بود که سربازان اسیر را که "مجبور" به انجام خدمت وظیفۀ عمومی بوده و هستند نکشت امّا پژاکِ کورد این جوانمردیها را دو قرن است فراموش کرده­است، از این ناپرهیزیها نمی کند و بی محابا می کشد و آقایان و خانمهای شیک کروات زده اروپا و امریکانشین مثل پشمالوها و عمامه به سرهای جمهوری اسلامی ایران خبرها را به نفع کوردها سانسور و بایکوت می کنند!!

 

 

 

بررسی ریشه­های کورد پرستیهای جمهوری اسلامی ایران و نژادپرستان فارسی­زبان خارج از ایران

حال ببینیم ریشه­های این کوردپرستی پانفارسهای نژادپرست حاکمیت جمهوری اسلامی و پان­ایرانیستهای نژادپرست ضد تورک داخل و خارج از ایران کجاست؟ برای پی بردن به این ریشه­ها تلاش زیاد و نیز بهرۀ هوشی بالایی لازم نیست. برای مثال "حزب پان­ایرانیست" حزبی است که هم در طول رژیم پهلوی دوم هم امروز در جمهوری اسلامی ایران، حد و مرز سیاستهای نژادی هژمونی فارسی­زبان حاکم بر ایران و گفتمان سیاسی- فرهنگی ایرانشهری- ایرانویچی را که در مغز مریض فارسی­زبانان نژادپرست ضد تورک و ضد عرب و کوردپرست جاذبه­ای دیوانه­وار، عمیق و همیشگی دارد، تعیین و تبیین می کند. در کتابی به نام "حزب پان­ایرانیست" که یک سال بعد از جریان غوغای اصلاح­طلبان حاکمیتی در انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 هـ.ش. و بنا به اغراض خاص سیاسی توسط نهاد امنیتی حاکمیتی "مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی" در تهران چاپ شده­است مطالبی ارزنده در باب کوردپرستی گستردۀ حاکمیت پهلوی، اعضای حزب فاشیستی و راسیستی پان­ایرانیست و ساواک می­خوانیم (تصریحات و توضحیات داخل پرانتز از نگارنده مقاله است): «... از دیگر موضوعات مورد علاقه پان­ایرانیستها حمایت از حقوق کردهای عراقی در برابر رژیم بغداد بود. پان­ایرانیستها در راستای همان ایدۀ ناسیونالیسم نژادی و سرزمینی، خود را مدافع اکراد عراق می­دانستند. در آن برهه رژیم پهلوی به دلیل اختلافات سیاسی دامنه­دارش با حکومت مرکزی عراق نفوذ مداخله­جویانه­ای در کردستان عراق و در میان کردهای آن کشور می کرد. در این میان به ویژه موساد (سازمان اطلاعات اسرائیل) برای ناامن ساختن کردستان عراق و شوراندن کرئهای آن کشور بر ضد حکومت مرکزی عراق همکاری بسیار نزدیک و گاه بسیار تعیین­کننده­ای با ساواک داشت. رژیم پهلوی مایل بود که حزب پان­ایرانیست در جایگاه بازوی تبلیغاتی و سیاسی حکومت و در پوشش دفاع از حقوق و خاستگاه تاریخی و نژادی کردهای عراقی، از یک سو ارتباط آنان با مقامات سیاسی و اطلاعاتی ایران را تسهیل کند و از سوی دیگر موضع مقابله کردها با رژیم بغداد و کمکهای ایران به کردها را توجیه­پذیر نماید. ساواک ترتیبی داده بود تا شعب و تشکیلات حزب پان­ایرانیست با نظارت مأموران آن سازمان در مناطق غربی کشور و از جمله در کردستان ایران، که هم­جوار با کردستان عراق بود (و هست)، تشکیل و تقویت شود و در همان حال نشریات این حزب دربارۀ حقوق و مصالح کردهای عراقی مطالب و مقالات سفارشی چاپ و منتشر کنند. میان رهبری حزب پان­ایرانیست (محسن پزشکپور) با ملا مصطفی بارزانی، رهبر (وقت) حزب (دموکرات) کردستان عراق هم، که خود روابط بسیار نزدیکی با ساواک داشت، مراودات سیاسی و تبلیغاتی هر از گاهی وجود داشت... ساواک تسهیلاتی فراهم­آورده­بود تا موضع­گیریها، سخنرانیها و کنفرانسهای رهبران حزب پان­ایرانیست در دفاع از حقوق اکراد عراقی که می­توانست از تمایلات تجزیه­طلبانۀ برخی افراد و گروههای کردستان ایران هم بکاهد، از رادیو کردی ایران پخش شود. برخی از گردانندگان رادیو کردی در تهران میان رهبران حزب پان­ایرانیست با رهبران کردستان عراق نقش واسطه را ایفامی­گردند. پان­ایرانیستها مدعی بودند کردهای عراقی که به زعم آنان "آریایی­نژاد" و در واقع "ایرانی" بودند، پس از گسستن یوغ سلطۀ حکومت مرکزی (عراق) به خاک اصلی خود، یعنی ایران، ملحق خواهندشد. محسن پزشکپور در ششم اردیبهشت ماه 1346 هـ.ش. مدعی شد، ملا مصطفی بارزانی اظهار داشته­است «آرزوی او و یارانش پیوستن به ایران و تشکیل ایرانی بزرگ در نظام شاهنشاهی می­باشد. ]ضمنا[ از طرف حزب پان­ایرانیست قرار است نمایندگانی به ملاقات ملامصطفی بارزانی بروند تا ضمن این ملاقات برای مردم ایران روشن شود که "بارزانی علاقه­مند است با چند استان اشغالی خود (استانهای اشغالی عمدتا تورک نشین شرقی عراق) به ایران بپیوندد"!! (دروغی آشکار و تبلیغاتی و کثیف) این اظهارات و مدعیات محسن پزشکپور که علی­الظاهر با سیاستهای وقت حکومت (پهلوی)، همخوانی چندانی نداشت، با تذکر ساواک روبه­رو شد که به او یادآور می­شدند در این باره تعادل پیشه کند. نمایندگان حزب پان­ایرانیست که در اواسط تیر 1345 هـ.ش. در کردستان عراق با ملامصطفی بارزانی ملاقات کردند، به او پیشنهاد داده بودند (که) میان دو حزب پان­ایرانیست و دموکرات کردستان عراق همکاری نزدیکی برقرار شود که او در ضمن موافقت با این پیشنهاد، عملی شدن آن را منوط به اخذ "اجازۀ شاهنشاه آریامهر" کرده بود» (ر. ک. کتاب "حزب پان­ایرانیست (1388-1330 ش)، مظفر شاهدی، تهران: مؤسسه مطالعات پژهشهای سیاسی، 1389، صص 86-88).

 

 

تمامی کتاب یادشده سرشار است از مطالب "مدح شبیه به ذم" نسبت به حزب پان­ایرانیست، که در واقع خطوط اصلی نگاه گفتمانی حاکمیت ضد تورک و پانفارس و کوردپرست جمهوری اسلامی ایران را نیز علاوه بر حاکمیت پهلوی دقیقا ترسیم می­کند. اما آیا این کوردپرستیها در جمهوری اسلامی ایران کم­رنگ­تر شده­اند؟ پاسخ منفی است. شواهد فراوان است اما ما به مهمترین آنها می­پردازیم: دربارۀ ریشه­های کوردنوازیهای جمهوری اسلامی ایران سایت حکومتی "تابناک" محسن رضایی که طبق مرامنامۀ خودش هدفش را چنین تبیین کرده­است: «ما از زاویهٔ مطالبات انقلاب اسلامی، آرمان‌های امام و شهدا و ارزش‌های انقلاب به هر آنچه در کشور می‌گذرد نگاه کنیم. هر میزانی که این اتفاقات با آن آرمان‌ها تفاوت داشته باشد به همان میزان مورد نقد ما قرار می‌گیرد»، سند ارزنده ای در اختیار ما می گذارد. مقاله­ای از پانفارس کوردپرست مریض و ضد تورک بالفطره "دکتر میرمهرداد میرسنجری" با نام بسیار گویا و آشکار: «هر جا کرد هست ایران است»!! هم اکنون هر کسی بخواهد با یک جست و جوی ساده و کلیک می توانید این مقاله را از اینترنت و از سایت تابناک دریافت کرده و بخواند. این سایت متعلق به محسن رضایی از تئوریسینها و سردمداران و ایدئولوگهای شاخص نظام جمهوری اسلامی ایران است که سالها در جنگ ایران و عراق که بهتر است با توجه به جبهۀ قدرتمندی که تروریستهای ملت کورد در شمال غربی ایجاد کرده بودند و دست به قتل و کشتار سربازان و بسیجیان و سپاهیان و ارتشیان و نیروهای انتظامی در استانهای آزربایجان غربی و کوردیستان می زدند، به آن جنگ ایران و احزاب تروریست کورد (حزب دموکرات کردستان ایران، کومله و غیره) را نیز اضافه کنیم، با وجود این که به خوبی می داند که تروریستهای همین ملت در جنگ چه بلایی به سر سربازان، پاسدارها، بسیجیها و افسران مدافع ایران، چه آزربایجانی و چه غیر آزربایجانی، آورده­­اند و هنوز هم در قالب تشکیلات پژاک و پ ک ک و حزب دموکرات کوردیستان ایران و کومله و امثالهم می آورند، موضع رسمی و کاملا جانبدارانۀ جمهوری اسلامی ایران را دربارۀ ملت کورد و تروریسم کورد به روشنی هر چه تمام تر نشان می­دهد. در مقالۀ مزبور می­خوانیم که گویا نام عجیب آن برگرفته از سخنی از تروریست بزرگ و حیله­گر و ریاکار کورد ملامصطفی بارزانی است که نویسندۀ نژادپرست پانفارس و پان­ایرانیست عقده­ای و ضدتورک بالفطره : « دکتر میر مهرداد میرسنجری» با ریاکاری فطری و مداهنه و تملق و ریاکاری خاص و ذاتی­اش چنین می­نویسد: «جمله‌ای مشهور از ملامصطفی به یادگار مانده كه هنوز در اذهان میهن پرستان ایرانی زنده است و آن این‌كه «هرجا كرد است، آنجا ایران است»!! در مقدمۀ مقالۀ مزبور جناب میرسنجری که گویا چشمان خبیث و نژادپرست پان­ایرانیستی­اش از دیدن خیل شهیدان تورک آزربایجانی که هنگام انجام وظیفه و حراست از ایران هر روز توسط تروریستهای آریایی کورد پژاک، پ. ک. ک. و حزب دموکرات کوردیستان ایران و کومله در در آزربایجان غربی و کوردیستان در طول ی و پنج سال سلاخی شده و می­شوند، کور و نابینا است، اهداف نژادپرستی کوردپرستانۀ خبیثانه­اش را چنین ترسیم می­کند: « در تاریخ کهن ایران زمین، کردستان با توجه به پیشینه غنی تاریخی فرهنگی ، بخشی پر اهمیت و انکارناپذیر از تاریخ کهن 8000 ساله سرزمین ایران ویج را تشکیل داده است. در این میان شکل گیری و استقرار حکومت نیمه مستقل اقلیم کردستان  در شمال عراق از دیدگاه ژئوپلتیک وسیاستهای راهبردی بلندمدت منطقه­ای از اهمیت بسیاری برای ایرانیان برخوردار است  چرا که همجواری ایران با  برادران هم خون ایرانیان به جای دشمنان غیر ایرانی، همچون گذشته های دور تاریخی، تعاملی دوسویه را می تواند رقم زند. بر این اساس پشتیبانی از اقلیم کردستان عراق به عنوان حائلی در برابر رقیبان  تاریخی آریانژادان (تورکها و عربها) محسوب می شود که شایسته است سیاست گذاران ایران در همه برهه های تاریخی از هیچگونه همکاری و پشتیبانی سیاسی ،اقتصادی،فرهنگی و...  از "این پاره تن ایران­زمین" فرو گذار نکند (؟!). بی تردید استقرار ثبات و آرامش در  مرز های باختری ایران زمین و توسعه داد و ستد های اقتصادی دو سوی مرز، فرصتی مغتنم است که با پشتوانه سترگ پیوند های مستحکم تاریخی می تواند آینده ای سازنده و در خور را برای همه آریایی تباران دو سوی مرز به دنبال داشته باشد. به رغم تفرقه افکنی های دیرینه دشمنان یکپارچگی ایران زمین جهت تجزیه کشور ایران، بی‌تردید وضعیت  تاریخی اجتماعی كردهای ساکن ایران به هیچ روی با كردهای ساكن تركیه، عراق و سوریه نباید در یك قیاس قرار گیرد. چراكه هموندی چندهزارساله كردها در بستر تمدن آریایی، شاكله سترگ تاریخی، فرهنگی، نژادی و زبانی را شكل داده كه فجایع عظیم تاریخی همچون حمله اسكندر و رومیان و ... هم نتوانسته این پیوندها را از هم بگسلد. پیوستگی های تاریخی کرد ها با ایرانیان: مردم کُرد از اقوام آریایی‌تباری هستند که  علاوه بر ایران در بخش‌های دیگری از خاورمیانه و  قفقاز نیز زندگی می‌کنند...» (ر.ک. مقالۀ "هر جا کرد هست، ایران است" در سایت تابناک».

 

 

 کل این مقالۀ نژادپرستانۀ ضد تورک و ضد آزربایجانی و پان­ایرانیستی و خبیثانه و جانبدرانه و کامنتهای زیر آن سرشار از خباثت و توهین به روح تورکان مظلوم آزربایجانی است که در راه حراست از همین ایران مورد ادعای نویسنده و همفکران پارسی­زبان مریض و کوردل کوردپرست او همه روزه به دست تروریستهای کورد آریایی­نژاد و دارای خون و پوست و استخوان و چربی و مغز استخوان صد در صد خالص آریایی و ایرانی و اهورایی، به شهادت می­رسند و نویسنده و همفکران خبیث او، که تعدادشان در ایران متاسفانه زیاد است، انتظار دارند با این خباثت و جانبداری کثیف علنی که از تروریستهای کورد می کنند ما تورکان قهرمان و غیور ایران و آزربایجان جنوبی که هر روز شاهد به خاک غلتیدن گلهای جوانمان هستیم، به آنها و کوردها به چشم "هموطن" نگاه کنیم و فکر "استقلال آزربایجان جنوبی" و جداشدن از این پان­ایرانیستها و پانکوردها، یعنی جرثومه­های خباثت و نژادپرستی و دروغ و ریا و رنگ و نیرنگ به سرمان هم نزند! چه تصور ابلهانه و خبیثانه­ای!! چه خیال خامی!!

 

 

  البته جمهوری اسلامی به خوبی می­داند که کسانی مثل "مصطفی چمران" به دست همین کوردهای تروریست و تروریستهای کورد سلاخی شدند امّا بعد از جنگ و با وجود این که کوردها کمافی السابق به خیانت علیه ایران ادامه دادند و باز با کمینها و گشتها سر سربازان تورک آزربایجانی را با چاقوی کند یا در قوطی کنسرو از قفا گوش تا گوش می بریدند، باز به ویژه در زمان ریاست جمهوری آقای سیدمحمد خاتمی به شدت از سوی حاکمیت مورد تفقد و مهرورزی پارسی- آریایی همه جانبه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و تبلیغاتی و فرهنگی قرار گرفتند و این امر ادامه داشت تا زمان سفر تاریخی آقای سید علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، به سنندج در تاریخ ۱۳۸۸/۰۲/۲۲ که از قضا مصادف بود با سربریده شدن سربازان و درجه داران و افسران یک پاسگاه مرزی آزربایجانی به دست تروریستهای پژاک ، که ظاهرا به جرم غفلت این سربازان وطن به دلیل تماشای سریال تلویزیونی معروف کره ای "جومونگ" انجام شد و تروریستها این قربانیان ناجوانمردیشان را به عنوان "نثار پا قدم آقا" تقدیم ملت مظلوم آزربایجان کردند اما آقا، که ظاهرا این "خیانت آشکار به ایران" را شنیده و نشنیده گرفت در "بیاناتی گهربار" چنین چاپلوسی تروریستهای کورد را کردند: «کردستان سرزمین فداگاریهای بزرگ است!! سرزمین هنر و فرهنگ است!! سرزمین صفا و وفاداری است!!! سرزمین مردمِ وفاداری است که در حساسترین سالهای عمر این نظام و این کشور با مردانگی خود و با رشادت خود، توطئه‌های بزرگی را خنثی کردند!!! سرزمین مردم با رشادت و با رشد عقلی و آگاهی است که توطئه‌ی دشمن را در لحظات حساس تشخیص دادند و با فداکاری خود فتنه‌ی بزرگی را خاموش کردند، پیش از آنکه آن فتنه بتواند به هدفهای شوم خود برسد!! این از یاد ملت ایران نخواهد رفت!! کردستان در تاریخ انقلاب اسلامی، نشان افتخاری را با خود حمل میکند که در کمتر استانی نظیر آن را میشود دید!!!... استان کردستان یک استان فرهنگی است!!! شما به طبیعت سرسبز و زیبای این استان نگاه کنید! به روحیه‌ی مهربان و باصفای مردم این استان نگاه کنید!! به تاریخ این استان - که علما و شعرا و اهل فرهنگ و اهل هنر در همین تاریخ نزدیکِ این استان فراوانند - نگاه کنید؛ همه‌ی اینها نشان میدهد که این استان، یک استان فرهنگی است»!!!

 

 

آری سخنان حضرت امام خامنه ای (سه بار صلوات!!!) با واقعیات عریان مشهود و حقایق تلخ جامعۀ ایران و آزربایجان اصلا نمی خواند و سرتاسر تناقض و مداهنه و ریاکاری است. ملت کورد یک ملت فرهنگی و هنرمند هستند و هنرشان این است: پرورش تروریستهای ناجوانمرد و ترسوی پژاک، پ. ک. ک.، حزب دموکرات کردستان ایران، کومله، پ. ی. د.، ی. پ. گ. و... که هیچ وقت در تاریخ مانند ملت غیور تورک آزربایجان جرأتِ مبارزۀ جوانمردانه و رودررو نداشته اند و هنرشان کمین کردن، شبیخون زدن و غافل کشی از دور و بریدن سر سربازان وظیفۀ وطن از پشت سر و خیانت به هر کشوری که تبعه­شان هستند (ایران، تورکیه، عراق و سوریه)؛ انسان­دزدی، کودک ربایی، حمله به مدارس و آتش زدن آنها و انهدام ابزار آموزشی و کشتن معلمان، ترور پزشکان، خواننده­ها و هنرمندان و هزاران جنایت دیگر و فرهنگشان: خیانت آشکار به کشورهای ایران، تورکیه، عراق و سوریه در حمایت همه جانبه مادی و معنوی از تروریستهای کلاشینکف به دست کوه نشینشان است!! چه هنر و فرهنگ جالبی!!

 

 

 دقیقا از همین تاریخ ۱۳۸۸/۰۲/۲۲ به بعد سیل "چاپلوسیهای مقلدان "ذوب شده در مقام معظم رهبری"،  "حضرت امام خامنه­ای" شروع  و "مد روز" شده است و تا کنون چاپلوسی به تروریسم خائن کورد و کوردپرستی و کردستان را "سرزمین فرهنگ و هنر خواندن" و چشم پوشی از خطاهای نابخشودنی تروریسم دست پروردۀ همین ملت با هنر و با فرهنگ در قتل و کشتار پاسداران سپاه پاسداران، بسیجیان تورک آزربایجانی، سربازان وظیفه مظلوم و درجه داران نیروهای نظامی و انتظامی که اغلب و با توطئه تقریبا "همه" تورک و از شهرهای آزربایجان هستند هنوز ادامه دارد و این گونه که نشان می­دهد تا سرنگونی جمهوری اسلامی ایران و "نسل کشی بزرگ ملت تورک آزربایجان جنوبی توسط اتحادیه ضد تورک که کوردهای تروریست را جلو خواهند انداخت"، ادامه خواهدداشت. اظهارات کوردپرستانۀ کسانی چون سردار محمدرضا نقدی دربارۀ ایجاد "استان کردستان شمالی" با اشغال آزربایجان غربی بعد از هایهوی نمایندگان کورد در مجلس شورای اسلامی دقیقا در راستای همین ارادت به حضرت آقای خامنه­ای نژادپرست ضد تورک و کوردپرست ارزیابی می­شود. جالب این که مانقورتهای تورک ذوب شده در وجود آقا نیز کاملا همسو با نژادپرستان فارس­زبان و غیرفارس­زبان کوردپرست ایران "به تقلید از مقام معظم ولایت" برای خودشیرینی (شیرین کیشی شدن!!) و عرض ارادت به آقا، غیرت و تعصب ملی آزربایجانی و نیز تعصب مذهبی را کنار گذاشته­اند و کوردپرستی و چاپلوسی می فرمایند و کسانی مثل ما را که در همه جا فریادمان به خاطر "جنایات آشکار کوردها" و "خیانت آشکار فارسی­زبانان جمهوری اسلامی ایران و اوپوزیسیون قلابی آن در خارج از ایران به خون سربازان مظلوم تورک آزربایجانی و ملت تورک آزربایجان در حمایت از این تروریستهای کورد" بلند است، به اصطلاح "لو می­دهند" که "بر خلاف منویات قلبی مقام معظم رهبری در مورد کوردها بد می­گوید"!!

 

 

آری! در نظر پان­ایرانیستهای فاشیست فارس "هر جا کرد است ایران است" پس طبق استراتژی اساسی و نگاه فرامرزی "تورک ستیزی و عرب ستیزی" پانفارسها، تروریسم کورد در نوک حملۀ پان­ایرانیسم به دشمنان ازلی، ابدی و تاریخی اش: "جهان تورک" و "جهان عرب" ایفای نقش می کند. جالب این که استراتژیستها و تئوریسینها و ایدئولوگهای پان­ایرانیستِ فارس­پرست و کوردپرست همین استراتژی مزورانۀ خبیثانه و نژادپرستانۀ برون­مرزی را به داخل خاک ایران نیز تعمیم می­دهند و منعکس می­کنند و اشتباه بزرگ آنها هم دقیقا همین جاست. همین جاست که مشتشان باز و نیت خبیثانه و جانبدارانۀ ضد آزربایجان و ضد تورکشان رو می­شود چرا که در داخل ایران معادلۀ سیاسی با خارج آشکارا فرق می­کند: آن کسانی که به خاطر حفظ و حراست و دفاع از مرزها و شهرهای ایران شهید می­شوند کوردها نیستند بلکه جوانان مظلوم ملت تورک آزربایجان هستند و آن تروریستهایی که به این جنایات دست می زنند دقیقا کوردهایی هستند که این اولین بارشان نیست بلکه هزاران بار از این ترورها انجام داده­اند و هنوز هم با پشتیبانی و بی غیرتی  و بلکه رضایت ضمنی کامل حاکمیت جمهوری اسلامی ایران در حال انجام دادن هستند. پس تعمیم سیاست برون­مرزی تحبیب کوردها و ضدیت با تورکها و عربها، که نقطۀ اشتراک تمامی پان­ایرانیستهای فارسی­زبان ایدئولوگ سیاسی و فرهنگی است به داخل ایران و نگاه مغرضانه و نژادپرستانه به تورکان و نگاه محبت­آمیز  و نژادپرستانه به کوردها برای ما و ملت مظلوم تورک ما که در طول تاریخ تا کنون بارها و بارها برای حراست از همین ایران سلاخی شده و هنوز هم در بایکوت مغرضانه خبری هر هفته و هر ماه جوانان سلاخی شده­مان به در خانه­هایمان می­آیند، بیدارکننده و هشداردهنده خواهدبود. بر این اساس این، سیاست مشترک فارسی­زبانان ضد ایران و ضد آزربایجان داخل و خارج ایران که مزوّرانه و با ریا و تزویر و درورویی و صدچهرگی  در "کوردپرستی به بهانۀ پان­ایرانیسم" اغراق می­کنند و جنایات بی­شمار گروههای پرتعداد تروریستی ملت کورد را به لطایف الحیل لاپوشانی می کنند،، شاید در عراق و سوریه و ترکیه جواب بدهد اما در آزربایجان جنوبی که هر ماه حداقل یک سرباز، درجه دار، افسر و پاسدار و بسیجی اش توسط تروریسم ناجوانمرد کورد "آن هم در حین انجام وظیفه و دفاع از ایران" کشته می شود و "گرم گرم" به آغوش پداران و مادران داغدار آزربایجان در سکوت مغرضانۀ کامل و بایکوت خبری همه جانبۀ نظام کوردپرست جمهوری اسلامی ایران و رسانه های نژادپرست ضد تورک و کورد پرست ماهواره، تحویل داده می شود، قطعا جواب نخواهدداد و خوشبختانه سبب گسترش بیداری ملی ملت مظلوم آزربایجان و اتحاد گسترده آنها علیه کوردها و شووینیسم کوردپرست فارسی­زبان حاکم بر ایران و خارج از آن خواهدشد. مشروط بر این که شاهد عزم ملی تورکی در سراسر ایران و توسط رهبران و سردمداران حرکت ملی آزربایجان و البته حرکت ملی تورک ایران شویم. ولی تا زمانی که رهبران و سردمداران ما به جای تروریسم کورد به جان هم می افتند خیال این اتحاد و اتفاق ملی و همه جانبه را باید به گور ببریم.

 

 

بدین وسیله از مانقورتهایمان که هنوز هم امید خیر به جمهوری اسلامی ایران دارند خواهشمندم این مقاله  را با وجود بلندبودن و پردرد بودنش بخوانند و با وضعیت امروزمان که هشت سرباز تورک آزربایجانی در 24 فروردین 1393 به دست تروریسم کورد (پژاک و پ ک ک) سلاخی شدند و خبری نه در ایران و نه در خارج از مدیای فارسی زبان بلند نشد مقایسه کنند با خبر پارسال و جیش العدل بلوچها و گروگانگیری پنج سرباز در بلوچستان و هیاهوی خبری- تبلیغاتی مدیای فارسی زبان تا بفهمند نژادپرستی فارسی یعنی چه و "ایران پرستی" فارسی چه قدر "سو­گیرانه" و "نسبی" و جالب و مغرضانه و دروغ و ریاکارنه و خبیثانه است. در مقابل کشته شدن سربازان تورک مغرضانه سکوت می کند و در مورد خون آمدن از بینی یک کورد کلاشینکف به دست کوه کمررو – که در نظر آقایان و خانمها پارس ابدا تروریست نیستند و "هرگز قصد تجزیۀ ایران را ندارند" (؟) چه قیشقراقی به راه می­اندازند؟ لطفا کامنتهای "ضد تورک و ضدّ آزربایجانی" زیر مقالۀ نژادپرستانه "هر جا کرد هست ایران است" را در سایت تابناک نیز دقیقا بخوانید تا به عمق کینه و دشمنی و وقاحت این "هموطنان" (؟) فارسی­زبان ایران­پرست و کوردپرست مغرض و ریاکار را که به دروغ و ریا ادعای تمامیت ارضی ایران را شعار خود کرده اند و در قبال سلاخی سربازان تورک همین ایران سکوت مغرضانه و نژادپرستانۀ ضد تورکی و کوردپرستانه می گیرند، بیشتر و بهتر و عمیقتر پی ببرید. قضاوت با شما. این حرف حساب ما با نژادپرستان فارسی­زبان است که شب و روز در شبکه­های تلویزیونی ماهواره­ای و در اینترنت و فیس بوک و امثالهم با مکاری هر چه تمام تر و با "شعارهای پوچ و های و هوی تبلیغاتی" "ایران فرهنگی" و "ایران بزرگ" و "کوروش کبیر" و الخ، سنگ ایران و کوردها را به سینه می زنند و به خاطر ایران و کوردهای تروریست سینه چاک می کنند و ناف پاره می کنند: "آیا ایران پرستی به دادن شعارهای پوچ و خرافات پان ایرانیستی و پان آریاییستی است یا فداکاری در راه ایران و جان دادن در راه وطن و سلاخی شدن به دست تروریستهای آریایی و ایرانی الاصل کورد عزیزدردانۀ همخون و همزبان شما آن هم در حین انجام وظیفه و حراست از مرزهای همین ایران مورد ادعای شما"؟ اگر شرف دارید که هرگز و هرگز و هرگز نداشته و ندارید، پاسخ دهید.

 

 

این طرز فکر احمقانۀ ساده انگارانه که "حساب گروههای تروریستی ملت کورد را باید از حساب خود آن ملت جدا کرد" که توسط برخی از پان­ایرانیستهای مکار کوردپرست و کمونیست یا مانقورتهای بی غیرت کمونیست یا مذهبی یا راستی به ظاهر بشردوست و دموکرات بدتر از آنها سرداده می شود، به هیچ وجه درست و عاقلانه نیست. طرز فکری مغرضانه، حیله گرانه و ریاکارانه است که مخاطب خود را ابله و ساده و هالو فرض کرده است. آیا ملت کورد هموطن من است؟ باور کنم؟! پس چرا جوانان مظلوم ملت تورک مرا با نامردی و از دور به گلوله می­دوزد و شهید می کند؟ چرا با ناجوانمردی سر هزاران تورک مظلوم را در هنگام انجام وظیفۀ سربازی اجباری از پشت سر بریده و هنوز هم می برد؟! آیا حامیان حاکمیتی و پانفارس این کوردها هموطن من هستند؟ پس چرا اخبار این جنایات و ترورها را مخفی می­کنند؟ ملت تورک آزربایجان بزرگترین ملت ایران است و اگر می خواست به ایران خیانت کند و "دست به اسلحه ببرد" دیگر ایرانی وجود نمی داشت که پان­ایرانیستهای ضدتورک نژادپرست سنگ آن را به سینه بزنند. اما در طول تاریخ ملت تورک هرگز و هرگز به هموطنان ایرانی خود (کوردها، عربها، بلوچها، فارسها، گیلکها، تالشها، مازنیها، لرها، لکها، لارها و...) خیانتی نکرده است و هرگز و هرگز سر سربازان وظیفۀ وطن را با نامردی و از پشت سر نبریده است. این بدان معنی نیست که ملت تورک ما در قبال نخبگان و برگزیدگان هویت خواه و حق طلب خود و جریان موسوم به حرکت ملی آزربایجان جنوبی هیچ مسئولیتی ندارد. از این رو ملت کورد در ایران باید حساب جنایات بی­شمار عمدی و غرض­ورزانۀ  تروریستهای کورد را که در دامن خود با تبلیغات سیاسیون و حتی روحانیتِ ضد بشر خودش (ماموستاهای ضد تورک و ضد شیعه) پرورده است، به صورت کامل پس بدهد. این "خوردنها" "بالا آوردنها" هم دارد.  ما قسم خورده­ایم و قسم می­خوریم که  انتقام جوانان مظلوم و بی گناه خودمان را که گناهی جز حفظ و حراست از مرزها و شهرهای ایران نداشته و ندارند به طور کامل و تماما از تروریستهای این ملت تروریست پرور و حامیانشان خواهیم گرفت. و تا زمانی که یک نفر حتی یک نفرشان باقی بماند با آنها خواهیم جنگید. این حق ماست.

 

 

شووینیسم فارسی زبان ایران پرست داخل و خارج که به دلیل حمل پلاکاردی به زبان انگلیسی در بازی بین "العین و تراختورسازی" با این مصمون که "آزربایجان جنوبی ایران نیست" لرزه بر اندامشان افتاده و شکمشان را پاره کرده و هنوز هم پاره می فرمایند و فریاد "واایرانا"  "و وطنا" و "واکوروشا" و "واداریوشا"یشان به فلک بلند می شود جواب دهند که این خواستۀ مسالمت آمیز جدایی یک ملتی طبق قوانین حقوق بشر سازمان متحد بد است یا سلاخی "عملی و عامدانۀ" هزاران سرباز وظیفه وطن به دست تروریستهای مسلح ملت کورد در خاک همین ایران به جرم پاسداری از خاک وطن؟ ما تورکان آزربایجان که پانصد سال است به خاطر ایران جان و خون داده­ایم و در همین جنگ ایران و عراق 400 هزار شهید داده­ایم و هنوز هم هر ماه جوانانمان به خاطر ایران به خون خود می غلتند، به بهای خون همین شهدایمان از ایران استقلال می خواهیم. آیا بهای کمی پرداخته و می-پردازیم؟ چرا به غافل کشی تروریسم کورد که به روشنی علیه تمامیت ارضی همین ایران مورد ادعای شماست، هیچ اعتراضی نمی کنید و بالعکس این تورک­کشی­های بی پایان به اصطلاح "قند در دل شما آب می کند"؟! با شما هستم فارسی­زبانان ریاکار و هزارچهرۀ کوردپرست. به زبان فارسی دری تاجیکی افغانی الاصل اهورایی­تان می نویسم تا حالی شوید: آیا دلیلش همین نیست که این فریاد ایران­پرستی شما روباه­صفتان کفتارخو جز پروپاگاندای ضد تورک و ضد عرب و تشفی مرض نژادپرستی آریایی­پرستی تان چیزی نیست و هیچ حقیقتی ندارد ؟ شما خوب می­دانید که ایران با این همه ظلم و پایمال کردن حقوق بشر دیر یا زود تجزیه خواهدشد پس به قول ما تورکان «هارای بو باشدان» از هم امروز شروع کرده­اید به کوردپرستی و ساختن چهرۀ قهرمان از کوردهای تروریسم تا اگر روزی ایران تجزیه شد لااقل آزربایجان و مناطق تورک نشین ایران به دست تورکها نیفتد و کوردها با نسل کشی دلاورترین ملت ایران صاحب آزربایجان شوند؟ آیا حرکت ملی آزربایجان جنوبی مسالمت آمیز و به دور از خشونت و کاملا منطبق با مبارزات مدنی ملتهای دربند نیست؟ آیا اگر ما تورکان ایران مثل کوردهای تروریست به ایران مورد ادعای شما خیانت می­کردیم و دست به اسلحه می­بردیم باز هم شما ایران­پرستان دروغین و مکار و مغرض، سکوت مغرضانه و نژادپرستانۀ مألوف می کردید و از ما نیز "حمایت" می کردید؟ آیا ما تورکان آزربایجان حق نداریم به هموطن بودن و مغرض نبودن شما "شک" کنیم؟ آیا با وجود این قرائن و شواهد روشن­تر از آفتاب این ایران­پرستی مکارانه، ریاکارانه و رذیلانۀ شما را باور کنیم و شماها را "بی طرف" و "بی غرض و مرض" بدانیم؟!

 

 

از آقایان و خانمهای پانفارس نژادپرست و مانقورتهای ذوب شده در این آقایان و خانمها می پرسم و انتظار دارم بر خلاف صدچهرگی همیشگی شان یک بار هم شده رک و راست و صحیح جواب دهند: "آن ملتی که سلاح برمی­دارد و مسلحانه سربازان وظیفۀ ایران را می کشد و علنا و بدون هیچ ترس و واهمه ای مرزها و شهرها و روستاهای ایران را بارها و بارها و بارها تهدید می کند، چه قصدی جز تجزیۀ ایران و ایجاد کوردیستان بزرگ و آزاد را دارد؟ چرا مغرضانه و "دوگانه" برخورد می کنید و خبرهای مربوط به این ملت محبوب کورد خودتان را با رسوایی و بی شرمی سانسور می کنید؟

 

 

مخاطب سخنم پانفارسهای نژادپرست و مانقورتهای ایران پرست است. و خواهش می کنم عزیزان هموطن از هر ملتی باشند، تالش و گیلک و مازندرانی و لر و عرب و بلوچ و تورکمن و لک و لار و... نیز بخوانند و با وجدان پاک و نیت صادقانه بخوانند و جواب دهند:

 آیا ملت تورک آزربایجان هرگز در طول تاریخ به ایران خیانت کرده است؟ آیا همین تورکان قیزیلباش آزربایجان نبودند که جلوی توپهای پرتقالیها تکه تکه شدند و بندر گمبرون (قوم بورون) را از دست آنها گرفتند و به نام "بندر عباس" به خاک ایران ملحق کردند؟ آیا همین تورکهای آزربایجان، پدران ما نبودند که در لشکر عباس میرزا جلوی توپهای روسها تکه تکه شدند و سر آخر با خیانت شما فارسها که آزربایجان مظلوم را ناجوانمردانه جلوی لشکر محهز روس تنها گذاشتید و گله گله برای فراماسون شدن و نوکری بیگانه به لندن و پاریس می رفتید، آزربایجان دو تکه شد؟ آیا مزار شهرهای آزربایجان هم اکنون در شهرهای آزربایجان پر از شهیدان همین جنگ نیست؟ آیا همین شماها نبوده و نیستید که با بی شرمی تمام خیانت و ترسویی ملت فارسی زبان را در تنها گذاشتن آزربایجان مظلوم جلوی روسها را در نوشته ها و تحلیلهای کذایی تان به لطایف الحیل لاپوشانی می کنید و گناه تجزیه ایران را تمام و کمال، با مرض علاج ناپذیر ضدیتِ نژادپرستانه با تورکان و تورک­ستیزی بی امان، خباثت و پروریی و رندی و بی شرمی هر چه تمام تر با تبلیغات رذیلانه و ضد حقایق مسلم تاریخی بر گردن فتحعلی شاه قاجار تورک می اندازید تا مانقورتهای بدبخت ما را با این "تورک ستیزی" بی شرمانه بفریبید؟ آیا بدنۀ اصلی لشکر قاجار در زمان ناصرالدین­شاه قاجار همین تورکان آزربایجان نبودند که با استعمار تجزیه طلب انگلیس در هرات و افغانستان می جنگید و خونها تقدیم ایران می کرد و دست آخر با خیانت شما پارسها- متحدان نوکرصفت همیشگی و ابدی استعمار انگلیس - افغانستان از ایران جدا شد؟! آیا به همین دلیل نبود که انگلیس روباه دعوای تورک و فارس راه انداخت و نخبگان حلقه به گوش شما به این موج کثیف نژادپرستانۀ ضد ایرانی و ضد انسانی دامن زدید؟ آیا نخبگان فراماسون فارسی­زبان، پدران شماها نبودند که جانفشانی ستارخان و سیصد تفنگچی تورک همراهش را در نهضت مشروطیت که با خیانت و دادن اسلحه به دست یپرم خان ارمنی (برادر همخون آریایی تان) و گروه ارمنیهای ضد تورک همراهش پاداش دادند و ستارخان را با گلولۀ برادر آریایی­تان شهید کردند؟ آیا هم اکنون شماها تاریخ را وراونه نقل نمی کنید؟ همین شماها نبوده و نیستید که شجاعت و از جان گذشتگی تورکان دلاور و قهرمان قشقایی را در مبارزۀ مسلحانۀ پرافتخارشان با انگلیسیهای خبیث در جریان جنگ جهانی اول با لطایف الحیل به نفع گمنامان مجهول فارس "دلیران تنگستان" و "رئیس علی دلواری" مصادره کرده و به جهت مرض تورک ستیزی نگذاشته و نمی گذارید چهار میلیون تورک قشقایی در ایران صاحب یک نیمچه استان شوند؟ آیا شما ایران پرست بی غرض و مرض هستید؟ باور کنیم که برایتان خاک ایران بارارزش­تر از نژادپرستی آریایی و کوردپرستی­تان است؟! آیا همین ملت تورک در طول جنگ ایران و عراق 400 هزار شهید در راه دفاع از همین ایران تقدیم نکرد و قبرستانهایش آباد و چراغانی  و شهرهایش ویران و تاریک نشد؟ آیا این کوردهای نورچشمی شما پان­ایرانیستها و پانفارسهای نژادپرست نبودند که با تشکیل احزاب تروریستی تجزیه طلبانه و زیاده خواه مثل حزب دموکرات کردستان ایران، کومله، پژاک و پ.ک.ک. و زدن ضربه از پشت به فرزندان مظلوم آزربایجان و دیگر مدافعان مظلوم ایران، به صدام و عرقیها کمک نکردند و جبهۀ غرب را در مقابله با مدافعان ایران داغ نگه نداشتند؟ کو آن وجدان و شرافت آریایی شما؟ آیا همین کوردهای ایرانی و آریایی-الاصل شما نژادپرستان 35 سال نیستند که هزاران سرباز وظیفۀ مظلوم و درجه داران و افسرهای رشید تورک را که برای دفاع از ایران به منطقۀ آزربایجان غربی و کوردیستان اعزام می شوند به جرم دفاع از تمامیت ارضی ایران و امنیت آن بی محابا و قربة الی الله به قتل می رسانند؟ چرا این همه از این تروریستها جانبداری آنها را می کنید؟ آیا این حقیقت عریان نشان از این امر ندارد که شما مرض نژادپرستی ضد تورک دارید و "ایران ایران" گفتنتان و "ایران پرستی و داریوش پرستی و کوروش پرستی"هایتان و شکم و ناف پاره کردنهایتان، همگی مغرضانه، سیاسی و نژادپرستانه است؟ آیا حقیقت عریان این نیست که شما نژادپرستان حتی به قیمت تجزیۀ ایران آریایی­تان به نفع کوردها کوشیده­اید و می­کوشید و خواهیدکوشید کردستان بزرگ را با اشغال خاک تاریخی آزربایجان جنوبی بسازید و اساسا خاک ایران برایتان اهمیتی ندارد بلکه امراض نژادپرستانۀ پان­ایرانیستی و عقده و حقد و کینۀ هزاران­سالۀ ضد تورک و ضد عربتان است که نقش تعیین کننده دارد؟ آیا تورکان مظلوم آزربایجان جنوبی در ابتدای خلقت تعهد کتبی و محضری و ثبتی به خدا داده اند که به خاطر دفاع از این ایران و نژادپرستان عقده­ای و ضد تورک همچون شما، که علنا از دشمنان جان و ناموس و مال و خاکمان حمایت و با ما دشمنی می­کنید، «قربانی» شوند و حتی خبر کشته شدنشان را به نفع برادران و خواهران تروریست همیشه در صحنه کوردتان لاپوشانی فرمایید و منعکس نکنید؟! آیا ابلهید یا ملت تورک ما را ابله فرض کرده­اید؟! آیا ما حیوانیم که دسته دسته به دست تروریستهای نورچشمی کورد شما سلاخی شویم و نگاه کنیم و دم برنیاوریم؟ روی سخنم با مانقورتهای کوردپرست و فارس­پرستمان است: ای مانقورتهای آزربایجان­فروش و تورک­فروش و کوردپرست پان­ایرانیست سلطنت­طلب یا کمونیست یا مذهبی آیا اندیشه نمی کنید؟ این تناقض در حرف و عمل نژادپرستان فارسی­زبان را نمی-بینید؟ این تناقض را چگونه می توانید حل کنید؟ این ناف­پاره کردنهای تحلیل گران شبکه های من و تو1 و صدای امریکا و بی بی سی فارسی به همراه تمام تلویزیونهای سیاسی ماهواره ای و شبکه کمونیست نگاه شما را در کوردپرستی بی محابا به بهانۀ شهر کوبانی و ضدیت با تورکان مظلوم جهان در بایکوت و لاپوشانی دهها خبر مربوط به قتل و کشتار و نسل کشی آنها به دست کوردها و داعش و چینی های هان (در تورکیستان شرقی اشغالی) را چگونه توجیه می کنید؟

 

 

چرا فارسی­زبانان ایران­پرست حاکمیت ضد تورک جمهوری اسلامی ایران مثل محسن رضایی و مخالفان محسن رضایی و نظام- اوپوزیسیون نژادپرست مغرض فارسی­زبان خارج ­نشین جمهوری اسلامی ایران- موقعی که یک کودک آزربایجانی ورزشگاه تبریز شعری ساده و کودکانه و معصومانه دربارۀ زبان مادری اش و وطنش "آزربایجان" می­خواند و به خاطر صفا و سادگی آن از برنامۀ "نود" پخش می­شود، از شدت خشم و تعصب شکم­درد نژادپرستانه می­گیرند و فریاد "وایرانا" و "واسلاما"شان گوش فلک را کر می­کند و دم به دم هشدار می­دهند که "ایران از دست رفت!" "ایران تجزیه شد!" اما همین محسن رضایی کوردپرست و ارمنی پرست همراه و همصدا با مخالفان خارج­نشین جمهوری اسلامی، اوپوزیسیون کوردپرست و ارمنی­پرست و ضد تورک، با تمام وجود کردستانِ تروریست پرور، کردستان پژاک پرور، کومله پرور، حزب ئموکرات پرور و در یک کلمه ضد ایران و ضد آزربایجان پرور را سرزمین فرهنگ و هنر و موسیقی صد در صد ایرانی و 24 عیار آریایی می­دانند و از هر فرصتی برای تبلیغ کوردها و جانبداری از آنها بهره­می برند و حتی در مقابل سلاخی هشت سرباز وطن در 24 فروردین 1393 همراه و همنفس با جمهوری اسلامی ایران سکوت مغرضانه می­گیرند؟! آیا همۀ اینها به این دلیل نیست که همۀ این پانفارسها و راسیستهای فارس چه مذهبی و چه لائیک چه شیعه چه آتئیسم مغرض و ضد تورک هستند و فریاد حمایت از تمامیت ارضی ایران برای اینها فقط "شعاری توخالی" برای تورک­ستیزی و کوردپرستی و ارمنی­پرستی است؟ آیا این حمایتهای آشکار نژادپرستانه­ فارسهای نژادپرست از کوردها و ارمنیها بهترین دلیل بر این امر نیست که برای اینها آنچه اهمیت دارد نژاد دشمنان ضد تورک (کوردها و ارمنیها) است و آنچه اهمیت ندارد خاک ایران است؟ آری! ایران بهانۀ بسیار خوبی است برای رسیدن به اغراض سیاسی نژادپرستانۀ ضد تورک و ضد آزربایجانی همسو با مدیای فارسی زبان امریکا، انگلیس و اسرائیل. و امروز که تروریستهای کورد کوبانی را از کف داده­اند و مثل یک بچۀ ننر و لوس به همۀ جهان ناز و عشوه می فروشند و امریکا، انگلیس، آلمان و تمام متحدانشان، همانها که در مقابل قتل عام هزاران انسان تورکمان و تورک در عراق به دست داعش سکوت کثیف مغرضانۀ نژادپرستانه گرفته بوند، نازشان را می­کشند و به کشور تورکیه، که خود یکی از قربانیان اصلی تروریسم کورد است فشارهای سیاسی و دیپلماتیک وارد می کند، چه بهانه­ای بهتر از این برای تورکیه­ستیزی به دست این نژادپرستان فارس می­افتاد: به بهانۀ عدم دخالت مستقیم تورکیه در جنگ به نفع تروریسم کورد تورکیه ستیزی و در اصل تورک ستیزی می­کنند و به بهانۀ انتساب گروه تروریستی مهیب داعش به اعراب عرب ستیزی می فرمایند.

 

 

مدیای فارسی­زبان ماهواره به ویژه صدای امریکا، بی بی سی فارسی و نژادپرستان نر و مادۀ خوش­تیپ مودراز دم اسبی بسته و جوان و کورش پرست و رضاشاه پرست و محمدرضاپرست و پانفارس تلویزیون من و تو 1 ، کشته شدن "ستار بهشتی" وبلاگ نویس نگون بخت فارسی­زبان منتقد نظام جمهوری اسلامی ایران در سال 1391 را در بوق و کرنا کردند و ماهها هیاهوی تبلیغاتی راه انداختند ولی همۀ این رسانه های بی طرف از پخش خبر مربوط به شهادت "ناصر خانزاده" فعال مدنی مظلوم آزربایجانی در 17 آذرماه همان سال در زیر شکنجۀ هولناک مأموران وزرات اطلاعات در تبریز دنده­هایش شکست و قلبش ترکید و شهید شد، سکوت مغرضانۀ نژادپرستانه می گیرند به قول سایت دانشجویی آزربایجانی آذوح: « در حالی که خبر شکنجۀ یک فعال مرکزنشین در زندانی دورافتاده در صدر اخبار این رسانه ها قرار می گیرد، خبر شهادت مظلومانه و غریبانه ی یک فعال آذربایجانی “هیچ” جایی در این رسانه ها نمی یابد»! گویی انسان تورک هویت طلب  و در کل موجود دوپای تورک در ایران در نظر این آقایان و خانمهای متمدن و دموکرات و خوش پوش "انسان" نیست. هم اکنون راجع به اسیدپاشی بر روی زنان بی گناه فارسی­زبان در شهر اصفهان همین هیاهو را راه انداخته اند که البته همۀ ما فعالان تورک حرکت ملی آزربایجان نیز اسیدپاشی بر روی بانوان و دختران را، فارغ از این که که باشند و متعلق به کدام گروه اتنیکی باشند، رسما، قطعا و شدیدا محکوم می کنیم اما پرسش ما این است: اگر همین اسیدپاشی در شهر تبریز یا اردبیل یا زنگان یا اورمو روی می داد نیز رسانه های مزبور چنین برخوردی می کردند؟ یا این که همان گونه که قبلا شاهد بودیم آن را به حساب ضعف فرهنگی یا بی فرهنگی ذاتی و جبلی تورکان و امثال این خزعبلات نژادپرستانه می گذاشتند. آری! تورک در نظر این اعجوبه های نژادپرستی قرن بیست و یکم میلادی انسان نیست برای همین نژادپرستی پارسی چشم روی کشتار سربازان تورک ایران که به دست تروریستهای کورد سلاخی می شوند می بندد و خبرهای مربوط به این سربازان وطن را بایکوت می کند. پس ما هویت طلبان و فعالان تورک حرکت ملی آزربایجان حق داریم که از این مدیا بپرسیم که چرا بین یک انسان تورک و فارس و کورد در جهت برخورداری از حق زندگی تبعیض آشکار قائل می شوید؟

 

 

سناریوی داعش و هدف اصلی و بزرگ آن: تشکیل کوردیستان بزرگ

به راستی این داعش از کجا آمد؟ چه هدفی پشت این عروسک خیمه­شب­بازی که نخش در بالای صحنه، در دستهای پنهانِ آمریکا، انگلیس، اسرائیل، ایران و "دیگران" است، وجود دارد؟ پرکردن دست تروریستهای کورد به بهانۀ مبارزه با داعش آیا جز برای تجزیۀ کامل عراق و سوریه و تورکیه و ایران و ایجاد کوردیستان بزرگ است؟ آیا سر بریدن چند خبرنگار نگون­بخت امریکایی و انگلیسی، که پیداست که "برای خرج شدن و رسیدن سیاستمداران به اهداف پلید سیاسی" آنجا فرستاده­شده­اند، آن هم جلوی دروبین فیلم­برداری با آن وضع دلخراش و غیرانسانی ، دقیقا مثل آن کاری که تروریستهای کورد در آزربایجان جنوبی با سربازان و پاسدراهای تورک ما انجام داده و می­دهند، توسط شخصی که نقاب­زده و هویتش معلوم نیست اما به زبان انگلیسی فصیح و لهجۀ لندنی سخن می­گوید (؟!)،به جز یک شوی مشئوم تبلیغاتی توسط سیاستمداران آمریکایی و انگلیسی نیست، می­تواند مجوزی برای پرکردن دست خطرناک­ترین تروریستهای منطقه (کوردها) باشد؟! این چه بازی مسخره­ای است؟!

 

 

"بازی داعش ستیزی" آمریکا، انگلیس و جمهوری اسلامی ایران برای این است که با تجزیۀ چهار کشور عراق، سوریه، تورکیه و ایران (آزربایجان جنوبی) "گردستان بزرگ" زودتر و راحت تر آفریده شود. با توجه به این که از عمر جمهوری اسلامی ایران نیز چیزی نمانده است، این سناریوی کثیف کوردپرستانه دارد حدود یک قرن است دارد اجرا می شود و اکنون به قدمهای آخرش نزدیک می شود. از زمان شکست امپراتوری عثمانی در پایان جنگ جهانی اول و تجزیۀ آن تا کنون آفریدن "کوردیستان بزرگ" هدف اصلی قدرتهای اروپایی و امریکا و نیز اسرائیل است. تاریخ را که می نگریم می بینیم که نیروهای صلیبی متّفقین در پایان جنگ جهانی اول (انگلیس، فرانسه، ایتالیا و ...) و یونانیهای جنایتکار صلیبیِ جنایتکار دهشتناک تر از ارمنیها که می خواستند با استفاده از آشوبهای حاصل از جنگ و در سایۀ تبلیغات گستردۀ ضد تورک پایان جنگ، نسل کشیهای بی امان و گستردۀ تورکان تورکیه را راه بیندازند و کشور تورکیه را از صحنۀ گیتی و از  صفحۀ جغرافیا محو کنند و "به تاریخ بسپارند" و عوضش "یونانستان بزرگ" ایجاد کنند! با پایمردیهای تورکان مسلمان عثمانی به رهبری "مصطفی کمال آتاتورک" قهرمان ملّی تورکان پرافتخار تورکیه، در جریان جنگ جهانی اول نتوانستند در جنگهای موحش اتحادیۀ ضد تورک صلیبی متحد در زمان اشغال غرب تورکیه (استانبول و ازمیر) به پیروزی برسند چون تاریخ شاهد بود که آتاتورک چگونه مردانه قیام  و نیرو جمع کرد و در جنگ معروف به «چاناق قالا» (چاناق قلعه) در سال 1915م. با رشادتی شبیه افسانه و اسطوره، با فرماندهی سربازانِ جان بر کف و غیور ملّت تورک تورکیه و با دادن 250000 دویست و پنجاه هزار نفر شیهد جاویدان از تورکان غیور مسلمان از وجب به وجب خاک مقدّس تورکیه در مقابل صلیبیان اروپایی نیروهایی از انگلیس ، فرانسه ، استرالیا ، زلاند نو و سربازهایی از هند دفاع کرد. ملّت تورک تورکیه با رهبری چنین شخصیّت بزرگی در سالهای افتخارآمیزِ 1919 تا 1922م. (پس از جنگ جهانی اوّل) در مقابل حملۀ قوای متحّد غربی انگلیس ، فرانسه، ایتالیا و یونان که قصد محو بزرگترین کشور تورک جهان و الحاق کل خاک تورکیه به یونان و نسل کشی موحش ملّت بزرگ تورک و نابودی این کشور بزرگ را داشتند بارها مقابله کرد و با تقدیم بیش از 250000 شهید دیگر از الحاق خاک تورکیه امروزی به یونان  و توطئۀ صلیبی محو کامل عنصر تورک از فلات آنادولو (آناطولی) جلوگیری کرد.

 

 

 حال که سناریوی پلید و نژادپرستانۀ یادشده با رشادت و شهادت تورکان مظلوم تورکیه نتوانست اجر شود و مظلوم نمایی ارمنیهای جنایتکار ضد تورک نیز در ادعای نسل کشی خیالی شان با وجود این همه شواهد قطعی تاریخی در خیانت بی امان ارمنیها به تورکان و جنایتهای انکارنشدنی آنها علیه تورکان تورکیه و آزربایجان راه به جایی نبرده است سناریوی دیگری که کلید خورده است "ایجاد کوردیستان بزرگ" است که همه قدرتهای بزرگ اروپایی و امریکا و اسرائیل در پی اجرای آن هستند و "قدم به قدم" آن را اجرا می کنند. کوردپرستی مدیای نژادپرست فارسی­زبان داخل و خارج ایران بخشی از این سناریو است تا با تبلیغات مغرضانه مظلومیت و حقانیت ملت مسلح و تروریست کورد را به افکار عمومی جهانیان جار بزنند!! همۀ هدف این است: افزودن کوردها به عناصر متخاصم قبلی (تورکها، عربها و فارسها) و در التهاب نگه داشتن منطقۀ خاورمیانه برای دو هدف: غارت و چپاول آسان و راحت نفت و مواد معدنی و ثروتهای مادی و معدنی و منابع روزمینی و زیرزمینی کشورهای خاورمیانه و دیگر مشغول شدن این عناصر متخاصم با هم تا توجهی به اسرائیل که در حا گسترش شهرکهای یهودی نشین در خاک فلسطین است جلب نشود و در نتیجه لطمه ای از هیچ یک از این عناصر متخاصم به اسرائیل نخورد.

 

 

 سناریوی داعش طوری چیده شده است که هر کس مثل فعالین حرکت ملی آزربایجان موضوع را عمیقا و در راستای منافع ملت تورک آزربایجان تحلیل و بررسی کرده و به این رفتار دوگانۀ مغرضانۀ تبلیغاتی ضد تورک و کوردپرستِ مدیای آمریکا، انگلیس و مدیای سیاسی فارسی­زبان داخل ایران و خارج از آن شک کند و اعتراضی و "امّا"یی بیاورد متهم به حمایت از تروریستهای داعش می­شود! سیاست طراحی شدۀ آمریکا و غرب، در نسل کشی تورکمانان عراق و گرفتن شهرها و روستاهای تورک نشین عراق به بهانۀ حمایت از آنها و دادن آن به کوردهای تروریست در زیر چتر سیاه و سنگین تبلیغات به نفع کوردها و بی غیرتی مطلق و آشکار حزب حاکم بر تورکیه، چیزی نیست که پی بردن به آن بهرۀ هوشی فراوانی لازم داشته باشد. هر ناظر بی طرف خارجی می تواند این معادلۀ سیاسی حساب شده را حدس بزند. داعش این دست پروردۀ آمریکا، انگلیس و جهان غرب و اسرائیل و جمهوری اسلامی ایران دقیقا زمانی به نسل کشی تورکمانان مظلوم و بی دفاع و غیرمسلح عراق پرداخت که زمان پخش جام جهانی فوتبال بود. هیچ صدایی از رسانه های غربی بلند نشد اما همین رسانه ها کوبانی را برای تبلیغات همه جانبه به نفع تروریسم کورد که خود در جنایت و خیانت و ناجوانمردی و آدمکشی به هیچ روی دست کمی از داعش ندارد، همه با هم همصدا شده اند!! آیا در زمانی که جمهوری اسلامی ایران "ناگهان فروریخت" همین حمایتها را از تروریستهای کورد متحد بین­المللی نخواهندکرد؟! چه استبعادی دارد؟ کدامین مکانیزیم و کدام منطق و کدام ارادۀ سیاسی سبب می شود که ما تورکان آزربایجان جنوبی و ایران باور کنیم برخلاف این اتفاق خواهدافتاد؟

 

 

 پر کردن دست کوردهای تروریست سوریه، عراق، تورکیه و ایران با پیشرفته ترین سلاحها و تجیزات نظامی، زیر پوشش سنگین تبلیغات کوردپرستانه توسط آمریکا، انگلیس، آلمان و متحدانشان و ناتو در حالی که همین کوردها بیش از چهل هزار انسان تورک را در تورکیه و بیش از دو برابر آن را از تورکهای ایران (آزربایجان مظلوم ایران)، به دلیل "سرباز وطن بودن" بی محابا کشته اند و در سوریه بر خلاف همۀ نیروهای مخالف بشار اسد، برای رسیدن به اهداف پلید توسعه طلبانه و جدایی خواهانه شان بر ضد نیروهای مردمی سوریه (ارتش آزادی سوریه) و به نفع رژیم جنایتکار و منحوس بشار اسد به جنگ با آزادیخواهان سوری پرداخته اند، به بهانۀ مبارزه با داعش دقیقا به مفهوم استفاده کردن همان تروریستهای کورد متحد از همین تجهیزات و سلاحها بر ضد تورکهای مظلوم تورکیه، تورکهای آزربایجان مظلوم ایران، تورکهای عراق و تورکهای سوریه است. چرا که همۀ احزاب تروریستی کورد از پ. ک. ک. گرفته تا پژاک و از پژاک گرفته تا حزب دموکرات کوردیستان ایران و کومله تا تروریستهای اتحادیۀ میهنی کوردیستان عراق، پ. ی. د. ، ی. پ. گ و.... همه با هم سرهای یک "اژدهای هفت سر" به اسم "تروریسم کورد" هستند که دقیقا همانند آسالا و داشناکسوتیون، احزاب تروریست ارمنی، برای رسیدن به هدف توسعه طلبانۀ مغرضانه شان، یعنی تشکیل کوردیستان بزرگ با اشغال هر چه بیشتر زمینها، شهرها و روستاهای تورک نشین چهار کشور عراق، سوریه، تورکیه و ایران است، از هیچ جنایتی تأکید می کنیم از هیچ جنایتی خودداری نکرده و نخواهندکرد و نسل کشی های دهشتناک و کشتن نوزادان و کودکان و دخترکان و زنان و پیرزنان و پیرمردان و نوجوانان غیرنظامی تورک را همان گونه که تا به حال راه انداخته اند، راه خواهند انداخت. تاریخ سیاه آزربایجان غربی و جنایات تروریستهای جنایتکار و بی رحم کورد مثل شیخ عبیدالله، سیمیتقو، عبدالرحمن قاسملو در روستاها و شهرهای آزربایجان غربی در گذشته که هنوز توسط پژاک و پ.ک.ک. ادامه دارد این را موضوع دهشتناک را کرارا اثبات کرده­است و هنوز هم اثبات می کند. برای همین موضع حرکت ملی آزربایجان در قبال این کوردنوازیها "نگرانی شدید و به­حق از آیندۀ آزربایجان جنوبی و آزربایجان شمالی و تورکیه و سوریه و عراق (سرنوشت تورکهای سوریه و عراق)" است.

 

 

نگاهی به اقلام و ارقام کمکهای نظامی که فقط توسط آلمان در هفته­های اخیر به کوردهای تروریست کرده­است، مو را از وحشت بر تن انسان سیخ می­کند. کوردها دیگر تروریستهای یک لاقبا با یک کلاشینکف  و چاقوی زنگ­زده نیستند بلکه جهان دارد به بهانۀ داعش این زنگی مست (کوردهای تروریست) تیغهای زیادی برای سلاخی تورکان تورکیه و ایران و عراق و سوریه می­دهد: «50 عدد ضد تانک/520 عدد تفنگ ماشینی مدل جدید / عینک های مخصوص با تعداد نا مشخص / 4000 کاسک / 200 عدد بی سیم .680 عدد دوربین با قدرت دید در شب / 20 عدد فلزیاب /30 عدد مین یاب / 40 صندوق تجهیزات / 4000 یدک تفنگ. 75 تن مواد غذائی / 25 تن وسایل پزشکی / 100 تن کمکهای انسانی ، / اسلحه میلان ، ساخت آلمان 30 عدد و 500 عدد راکت. 16000 اسلحه گ .3 و گ .36 / / 8000 اسلحه دستی / 200 عدد ضد تانک سنگین / 10000 بمب دستی / ماشین جیپ ساخت آلمان جدید با قابلیت حرکت در یک و نیم متر در آب / تانک دین قو ، 5 عدد / مجهز کردن 4000 سرباز با تمام وسایل مدرن جنگی / دوربین 680 عدد. این ارقام در نشریه (DER SPİEGEL) نوشته شده است . که دو هفته اخیر توسط هواپیماهای" ترانسل" که قابلیت حمل 50 الی 100 تن بار را دارد ارسال گردیده است. و نیز در چند روز آینده 15 هواپیما با تجهیزات نظانی به اربیل خواهد رفت . و نیز 50 نفر از پیشمرگه­های کرد را به آلمان آورده و آموزش می دهند .همان­طور که می­دانید جدای از آلمان همه کشورهای ملل متحد اقدام به چنین کمکهایی کرده اند» (ر.ک. مقالۀ "آیا مقایسه ی فعالیت تروریستی کردها با حرکت فرهنگی ، ملی آذربایجان جنوبی درست است؟" از خانم شریفه جعفری).

 

 

مگر روسیه بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در اواخر قرن بیستم میلادی (1988 تا 1992 م.) با پشتیبانی ایران و "شرکا" همین "لطف" را دربارۀ تروریسم ارمنی (داشناکسوتیون، آسالا و ...) نکرد و سبب نسل­کشی هزاران انسان بی­گناه و غیرمسلح تورک آزربایجان شمالی زنان، نوزادان، اطفال بیگناه و پیران غیر مسلح و بی خبر از همه جا در قاراباغ سیاه بخت اشغالی نشد؟ آن هم در زمانی که همین ملت مظلوم و قهرمان تورک آزربایجان شمالی در زمان جنگ جهانی دوم و مقابلۀ اتحاد جماهیر شوروی با آلمان هیتلری در قالب ارتش اتحاد جماهیر شوروی 600 بیش از هزار شهید تورک تقدیم تمامیت ارضی شوروی کرده بودند؟ روسهای نژادپرست، دقیقا مثل فارسهای ایران در زمان جنگ ایران و عراق، در قبال آزربایجان جنوبی که 400 هزار شهید در جنگ ایران و عراق داد، هر جای جنگ با نازیها که کارشان سخت می شد "سربازان و افسران تورک آزربایجانی را به جلوی دشمن می فرستادند چون عقیده داشتند تورکان مسلمان با ایمانند و از مرگ هراسی ندارند و بهتر از ما می جنگند. در حالی که در اصل با نیتی نژادپرستانه و خبیثانه می خواستند جان پلید خودشان در امان بماند و هر چه قدر می توانند، به قول خودشان، از این "تاتارها"ی غیرروس را به کشتن دهند. مگر ما تورکان آزربایجان خود شاهد نبودیم که  در جنگ ایران و عراق فارسهای عزیز گرامی هر وقت کارشان گره می خورد و دشمن فشار وارد می کرد و لشکرهای فارسی­زبان با دادن تلفات زیاد در کار جنگ درمی­ماندند، بسیجیها و سپاهیهای تورک لشکر قهرمان 31 عاشورا  و گردانهایی مثل گردان ویژۀ شهید قاضی تبریز و گردان قاسم اردبیل را به جلوی دشمن نمی فرستادند و دسته دسته، گروهان به گروهان و گردان به گردان به کشتن نمی­دادند؟  الان چه شده که پانفارسهایی که "خرشان از پل گذشته" و از جانب جنگ خیالشان راحت شده، آشکارا کوردپرستی می­فرمایند و از شهیدان تورک لشکر 31 عاشورا و امثال مهدی باکری و حمید باکری شرم نمی­کنند؟ مگر نژادپرست شرم می­شناسد؟! مگر میخائیل گورباچف روس برند جایزۀ صلح نوبل(!) که از دید ملت مظلوم آزربایجان شمالی یک جنایتکار صلیبی نژادپرست تورک کش و مسلمان کش و ضد آزربایجانی و ارمنی پرور وداشناک پرست است ،به عنوان آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی چه کرد؟ او (همان گورباچف محبوب لیبرال اصلاح طلب ضد دیکتاتوری پرولتاریا و ضد سیستم تک حزبی بلشویک و برندۀ جایزۀ نوبل و حلیم و کریم و...!) به عنوان یک نژادپرست صلیبی ارمنی پرست نمی خواست به آزربایجان استقلال دهد،ارتش جنایتکار تا به دندان مسلح سرخ را در 20 ژانویۀ سال 1990م./1368هـ.ش، به سراغ مردم بی دفاع و مظلوم و بی سلاح باکو فرستاد تا جنایتکاران روس و ارمنی صدها نفر از مردم و نخبگان شهر را با تانک و سلاح های پیشرفته به خاک و خون بکشد. و در جریان اشغال قاراباغ شمالی توسط ارمنیهای جنایتکار داشناک و آسالا روسیه خود در کنار "برادران ارمنی"اش دست به جنایت علیه بشریت میزد؛ برای نمونۀ کوچکی از این جنایات بزرگ: « در بامداد ۲۶ فوریه سال ۱۹۹۲ (دوم اسفند) باز با مشارکت مستقیم لشکر ۳۳۶ شوروی سابق (روسیه) که در آن برهه در شهر خان کندی قاراباغ (قره باغ) کوهستانی مستقر بودند به شهر خوجالی که حدود ۷ هزار نفرآذربایجانی در آن سکونت داشتند حمله کردند قلدرهای سرکش ارمنی با کمک روسها و هواداران خارجی خود (اتحادیه صلیبی ضد تورک جهان) در همین شب شهر خوجالی را با خاک یکسان کردند. با پشتیبانی بخش وسیعی از وسایط سنگین نظامی متعلق به لشکر ۳۳۶ شهر کاملا” نابود شده و به آتش کشیده شد؛ اهالی غیر نظامی و غیر مسلح هدف قتل عام وحشیانه واقع شدند .نوزادان، کودکان، زنان، دختران، افراد سالمند و بیمار تورک آزربایجانی با سفاکی غیر قابل تصوری زنده زنده سلاخی شدند؛ به دیوار میخکوب گشتند تا از شدت درد بمیرند؛ پوستشان تا ریخته شدن آخرین قطرۀ خونشان به طور کامل و با زجر و شکنجه کنده شد؛ جنینهای تورک را با پاره کردن شکمهای مادرانشان با شرط بندی بر سر جنسیتشان، با چاقو بیرون کشیدند و به صخره ها کوبیدند؛ پدران و ماردان را جلوی چشم دخترکان با زنجیر بستند و با بنزین به آتش کشیدند تا آن اطفال معصوم به نظاره بیاستند، به صدها دخترک معصوم تورک تجاوز شد و هزاران جنایت موحش و نسل کشی مهیب دیگر» .  آیا با این همه کوردپرستی آمریکا، اسرائیل، انگلیس، آلمان و شرکا به همراه جمهوری اسلامی ایران هیچ استبعادی دارد که همین جنایات در مقیاسی وسیع تر و دهشتناکتر زیر بمباردمان تبلیغاتی آمریکا و انگلیس و اسرائیل توسط تروریسم ناجوانمرد کورد و "شرکا" در آزربایجان جنوبی اتفاق نیفتد؟ برای همین رو به رهبران حرکت ملی و ملت مظلوم آزربایجان جنوبی می کنم و فریاد می­زنم: وقت وقت چیست؟

 

 

آمریکایی که صدام حسین را با آن همه قدرت و نیروی زبدۀ نظامی در عرض سه روز ساقط کرد؛ آمریکایی که صربهای جنایتکار را در عرض چند روز به زانو درآورد، آمریکایی که با تجهیزات فوق پیشرفته می تواند هر نیروی نظامی مخالف را بدون هیچ دخالت فیزیکی از دور متلاشی و نابود کند چگونه باور کنیم که از پس چند جنایتکار فاشیست بینادگرای پلید ضداسلامی (داعش) برنمی­آید و به بهانۀ "عدم مداخلۀ مستقیم در جنگ" به این نمایش مسخرۀ "تبلیغ بی محابای ملت کورد" و البته و صد البته "تسلیح تروریسم کورد با پیشرفته ترین تجهیزات نظامی" و این نمایشگاه رسوایی سیاسی دست می­زند؟! آیا باور کنیم که هدف از خلق داعش به دست بشار اسد، آمریکا و انگلیس و اسرائیل به همراه جمهوری اسلامی ایران و دیگر "شرکا" برای این نبوده است که به بهانۀ داعش، عراق و سوریه و ایران و تورکیه به نوبت تجزیه شوند و کشور "کوردیستان بزرگ" در زیر بمباردمان مضحک تبلیغاتی غرب و بازی سیاسی بازیگردانان جهان که جمهوری اسلامی ایران نیز یکی از آنهاست، با قتل عام تورکان عراق، سوریه، تورکیه و ایران (آزربایجانیها) و بر وری گوشت و خون و استخوان تورکان مظلوم هر چهار کشور و اشغال سرزمینهای مادری و تاریخی متعلق به تورکان هر چهار کشور تشکیل شود؟   

 

 

تلویزیون بی بی سی فارسی ادعا و تبلیغ می­کند که در ایران 11 میلیون بیننده دارد و "چون بی طرف است" و وقایع ایران و جهان را "همان گونه که اتفاق افتاده است، بی کم و کاست به سمع و بصر مخاطبان فارسی زبان خود در ایران، افغانستان و تاجیکستان می رساند، پس این حجم عظیم مخاطب بی دلیل نیست"!! از سوی دیگر مدام تبلیغ می­کند: "هیچ چیز پنهان نمی­ماند"!!! ولی نژادپرستان ایران­پرستش به دستور اربابان مغرض، نژادپرست، ضدّ تورک و کوردپرستِ آنگلوساکسونشان اخبار مربوط به جنایات آشکار و علنی تروریستهای جانی و ناجوانمرد کورد را علیه سربازان مظلوم تورک آزربایجانی در روز روشن و حتّی بهتر از جمهوری اسلامی ایران بایکوت و سانسور می کند!

آری! آمریکا ادعا می کند: "بزرگترین دموکراسی جهان است"! تنها کشوری که نیویورکش مقر سازمان ملل متحد است و نژادپرستی را به هر نحوی از انحاء محکوم می کند. افتخار رئیس جمهور سیه چردۀ دموکراتش این است که "مزیّت دموکراسی آمریکایی این است که در هر زمانی حاضر است اشتباهاتش را قبول کرده و محکوم نماید"!! و دربارۀ خبر به این مهمی یعنی کشته شدن هشت سرباز وطن سکوت نژادپرستانۀ پانفارسیتی می گیرد و بدتر و ناشیانه تر از هر نژادپرست پان­ایرانیست کوردپرستی اخبار مربوط به سلاخی سربازان وطن آزربایجانی را به دست کوردهای تروریست مخفی و بایکوت می کند مبادا مبادا نگاه جهان متوجّه ملت شریف و مظلوم و ایراین نسب و دارای خون آریایی 24 عیار تروریست کلاشینکف به دست و غافل­کش و نامرد کورد متوجّه شود.  

 

 

استراتژی مغرضانه و نژادپرستانۀ "فوکوس خبری" شگرد صدای امریکا، بی بی سی فارسی و رسانه­های فارسی زبان داخل و خارج از ایران

فوکوس (Focus) خبری، کانونی کردن خبر یزیدیهای کورد و متمرکز شدن روی کوردهای تروریست و "در مرکز توجه و کانون نگاه قرار دادن کوردهای تروریست" (Focus one’s attention on Kurds) آن هم در دنیای امروز، "عصر ارتباطات" و "انفجار اطلاعات"، "دهکدۀ جهانی" و ... استراتژی نژادپرستانه، مذبوحانه و مغرضانۀ تلویزیونهای صدای امریکا، بی بی سی فارسی، من و تو1 و تمام تلویزیونهای فارسی زبان سیاسی ماهواره است. این استراتژی را به دلیل مغرضانه و نژادپرستانه و پروپاگاندایی بودن و ضدّ بشری بودن و جانبدارانه و تبعیض آمیز بودن می توان با اصطلاح "فوکوس شیطانی" (Satanic Focus) در ترمینولوژی سیاسی- تبلیغاتی اتحادیّه ضد تورک و کوردپرست جهان در این روزها  ترویج کرد و جا انداخت. از همین قرار است فوکوس روی اخباری که قاعدتا نباید "آن همه" جدی تلقی شوند؛ مثل "گروگانگیری سربازان ایرانی در بلوچستان" به منظور غافل­نکه­داشتن افکار عمومی ایران و جهان از اخباری که "باید" جدی­تری گرفته­شوند؛ مثل سلاخی­شدن سربازان، افسران و درجه­داران نیروهای نظامی و غیرنظامی تورک ایران در آزربایجان غربی و کوردیستان در حین انجام وظیفه به دست تروریسم وحشی و ناجوانمرد کورد. در اصل مدیای جمهوری اسلامی ایران و اوپوزیسیون قلابی فارسی­زبان خارج­نشین (صدای آمریکا، بی بی سی فارسی، من و تو1، پارس تی وی، اندیشه، کانال1، ایران آریایی، رادیو فردا، رادیو اسرائیل، سیمای آزادی و امثالهم) در کار رد و بدل کردن "سوژه" به همدیگر برای فوکوس روی آنها به منظور لاپوشانی­کردن مهمترین فجایعی هستند که جان و هستی ملت آزربایجان و ملتهای دیگر ایران را تهدید می­کنند: فاجعۀ ملی خشک کردن عمدی دریاچۀ ارومیه به دست رژیم ضد تورک و ضد انسان جمهوری اسلامی ایران که تهدیدکنندۀ تمامی استانهای شمال غرب و مرکز کشور ایران است، خطر تروریسم کورد و جریحه­دار شدن افکار عمومی بزرگترین ملت ایران، ملت تورک آزربایجان و سرکوب گستردۀ تظاهرات ضد تروریستی تورکان آزربایجان در شهر اورمیه در 24/7/1393 با ضرب و شتم بهترین جوانان غیور تورک در حالی که خبر تظاهرات ضد تورکیه­ای و جانبدرانه و خبیثانۀ کوردهای ترورریست­پرور در شهرهای سنندج و اورمیه درست یک هفته قبل از آن با اسکورت و حمایت کامل و بی­نقص نیروهای انتظامی رژیم جمهوری اسلامی ایران و همیاری و ملاطفت کامل نیروهای امنیتی انجام شده بود. و رسانه­های فارسی­زبان مخالف جمهوری اسلامی با شور و شوق وصف­ناپذیری روی تظاهرات کوردها فوکوس و آن را برجسته­کردند اما هیچ خبری از تظاهرات ضد تروریستی ملت تورک آزربایجان در اورمیه نشد!! همۀ اینها شیوه­ها و ترفندهای انحراف افکار عمومی ایرانیان و جهانیان برای مقاصد مغرضانۀ سیاسی است. 

 

  

در مرکز توجه و کانون نگاه قرار دادن کوردهای تروریست در چهار کشور عراق، سوریه، تورکیه و ایران توسط تلویزیونها و رادیوهای ماهوراه های هاتبرد و یوتل ست و سایتها و شبکه­های خبری- سیاسی اینترنتی اتحادیه ضد تورک داخل و خارج ایران نکته ای است که فعالان حرکت ملی آزربایجان جنوبی و ملت مظلوم آزربایجان جنوبی و تمامی تورکان ایران حتما و حتما باید به آن توجه و به کل جامعه تورک ایران و خارج از ایران هشدار دهند که "گرفتار این بازی تبلیغاتی- سیاسی نژادپرستانۀ پلید و خبیث نشوند". در دنیای امروز و در نزد افکار عمومی جهان حذف و بایکوت کامل خبری یک ملت (ملت تورک عراق و سوریه و ایران) به نفع ملت کورد (تروریسم ناجوانمرد کورد) خبر از فاجعه­ای به مراتب دهشتناک تر از نسل کشی قاراباغ کوهستانی و مناطق همجوار آن در آزربایجان شمالی به دست تروریسم ارمنی تحت حمایت روسیه ؛ یعنی نسل کشی ملت مظلوم تورک در آزربایجان جنوبی و مناطق غرب (ارومیه، سلماس، خوی و...) و جنوب آن (استانهای زنگان و همدان) می دهد. کوبانی و تبلیغات بی محابای مدیای فارسی زبان امریکا و انگلیس و اسرائیل از تروریسم کورد مقدمه و طلیعۀ این نسل کشی موحش است. این نژادپرستان پانفارس و پانکورد از هم اکنون چنین به ذهن جهانیان حقنه می کنند که در عراق و سوریه و ایران "تورک" وجود ندارد. این سی و پنج میلیون نفری که در آزربایجان جنوبی هستند و به زبان تورکی سخن می گویند "تورک" نیستند، ایرانی هستند و هیچ فرقی با "فارس" ندارند اما کوردها همان گونه که مظلومترین ملت دنیا هستند که طفلکیها صاحب دولت و مملکت نشده اند و بهتر است برای این که عدالت رعایت شود با تراش دادن چهار کشور عراق، سوریه، تورکیه و ایران (آزربایجان جنوبی)، "در راه رضای خدا" به اینها هم کشوری و دولتی بدهیم!

 

 

 بهتر است اغراض سیاسی نژادپرستانه و جانبدارانه برخی از امریکاییهای کورد پرست را از قلم "رالف پیترز" نظامی برجستۀ آمریکایی بخوانیم (علامتهای تعجب و تصریحات از من نگارنده است!!): « آمارها نشان می دهند که کردها بزرگترین ملت بدون دولت در جهانند!! و بدتر از آن ظلم وستمهایی است که حکومتهای اشغالگر کردستان مدام بر ساکنان این سرزمین روا داشته اند. سرزمینی که تاریخ به یاد دارد که حداقل از زمان گزنفون قلمرو و محل سکنای کردها بوده و است!!! آمریکا و هم پیمانان او پس از سقوط بغداد شانس بسیار بزرگ و برحقی را بدست آوردند که تا ظلم و ستمهای را که بر کردها رواداشته شده بود جبران کنند و یا در راه جبران به خود آنها کمک می کردند. ما (آمریکائیها) باید هر چه سریعتر عراق را به سه کشور "کرد، سنی و شیعه" تقسیم می کردیم!! (پس تورکمانها چه؟!) اما متاسفانه چنین چیزی  به دلیل ترسویی در سیاست خارجی و فقدان تصور آینده ای روشن شکل نگرفت. تحکیم قدرت کردها در حکومت مرکزی که با حمایت مشتاقانه آمریکاییها روبرو شد تنها یک روی سکه است. جالبتر از آن اجرای همان همه پرسی آزادی (!!) است که برای اولین بار به دست کردها و برای کردستان در حدود دو سال قبل انجام شد.در این همه پرسی نتیجه جالبی بدست آمد و آن اینکه: نزدیک به 100% کردهای عراق به استقلال رای دادند و این همان روی دیگر سکه بود. در ترکیه نیز کردها دهه هاست فشار سخت و کشنده نظامیان ترک را تحمل می کنند!! سالهاست از این ملت متمدن به عنوان” ترکهای کوهی” یاد می شود و حاکمیت ترک در صدد نابودی و ریشه کن کردن هویت ملی و از آن فراتر نابودی فیزیکی آنهاست!!! به سهولت می توان دید که در سه دهه اخیر خشونتها شدت گرفته است و در واقع می توان گفت که شرق ترکیه (کردستان) مانند منطقه جنگی اشغال شده است. چنین وضعی برای کردها در سوریه و ایران نیز قابل شرح است!! همگی کردها علاقه مند به هم پیوستن در کشوری مستقل به نام کرستان هستند و می­خواهند اگر بتوانند. با این تفاسیر، خودداری قدرتها و دموکراسیهای قدرتمند جهان و عدم پشتیبانی آنها  از استقلال کردها مغایر با رعایت دموکراسی و اصول حقوق بشر می باشد.علاوه بر آن غفلت از این مسئله می تواند که ترکیب وحشتناکی از حوادث ناخواسته را در آینده رقم بزند. جدا از خطا وسهل انگاری دولت در این زمینه، مشکل بزرگتر عدم توجه رسانه های ما (آمریکا) در برخورد با قضیه کردهاست. به هر جهت در صورت شکل گیری، دولت مستقل کردستان منطقه ای را شامل خواهد شد از “دیاربکر” تا “تبریز” (؟!!) که از لحاظ استراتژیک تنها کشور خواهد بود که حامی غرب و در ائتلاف با آنهاست در پهنه وسیع جغرافیایی از بلغارستان تا ژاپن...»!!! (ر.ک. مقاله "مرزهای خونین، چگونگی تصور خاورمیانه ای بهتر"، نوشته: رالف پیترز، منبع: مجله نیروهای مسلح وزارت دفاع آمریکا ترجمه از انگلیسی: مسعود حقیقت فر».

 

 

 با دیدن نقشه خاورمیانه جدید که این نژادپرست کوردپرست بیمار و ضد تورک امریکایی در مقاله­اش چاپ کرده­است، به عمق رذالت و بغض و کینۀ تورک ستیزانه و کوردپرستانۀ او و همفکران دیوانه اش می توان پی برد. در ذیل قسمتی از نقشۀ او را که مربوط به "کوردیستان آزاد" و حاصل تجزیۀ چهار کشور عراق، سوریه، تورکیه و ایران است می­آوریم. ملاحظه می­شود که استانهای آزربایجان غربی، زنگان، همدان به اضافۀ قسمت عمده­ای از آزربایجان شرقی و تبریز از خاک آزربایجان جدا و به کوردها تقدیم شده­است!! در ضمن قسمتی از استانهای لرستان و استان مرکزی نیز به افتخار کوردیستان بودن شرفیاب شده ­اند!!! نکتۀ جالب تر این که کوردیستان مزبور در شمال شرقی با ارمنستان و کرجستان هم مرز شده است و علاوه بر جنوب شرقی تورکیه تا نزدیکی دیار بکر، نخجوان و کل شرق تورکیه نیز از آزربایجان شمالی و تورکیه تجزیه شده و ارتباط زمینی تورکیه و آزربایجان شمالی کرجستان بالکل قطع گردیده­است اما به کشور عزیز دردانۀ ارمنستان هیچ آسیبی وارد نشده­است!! و این هدف بزرگ و مقدّس و صلیبی این بیمار کوردپرست است که برای رضایت اسرائیل و گروههای صلیبی ارتدوکس و بینادگریان صهونیست اسرائیلی و پروتستان آمریکایی این نقشۀ عجیب و مغرضانه را در مقالۀ خود به عنوان حق مسلم کوردها چاپ کرده­است. با مطالعۀ این نقشه تشابه عجیب آن را با نقشۀ مسعود بارزانی که در اقلیم کوردیستان عراق ان را بر دیوار اتاقش نصب کرده است درمی­یابیم:

 

 

 

 ملاحظه می­شود که در نظر این نژادپرست کوردپرست و ضد تورک آمریکایی که ترجمۀ مقاله اش در تمامی سایتهای کوردی و فارسی سیاسی جا خوش کرده است، منطق و فلسفه این است: چون دولت تورکیه به کوردهایش "ظلم" کرده و می کند!! پس بهتر است برای دلجویی از ملت برگزیده و مظلوم و موعود کورد (؟!) "تبریز" را هم از دو میلیون تورک آزربایجان که جناب آقای پیترز آنها را اصلا "نمی بیند" یا "خودش را به ندیدن می­زند" یا "کوررنگی نژادپرستانۀ تورک­ستیزیانه" نمی­گذارد آنها را هم به عنوان انسانهای زنده ببیند، با نسل کشی موحش بگیریم و به کوردها بدهیم و سی و پنج میلیون آزربایجانی را آوراۀ کویر لوت و دشت کویر پارسستان بگردانیم!!

 

 

 ولی راستی، آیا دولت تورکیه واقعا به کوردها ظلم کرده است؟! آیا ما تورکان آزربایجان در ایران یک هزارم آزادیها و امکانات کوردهای تورکیه را در زیر سلطۀ جهنّمی فاشیسم منحوس فارس جمهوری اسلامی ایران داریم؟! امکاناتی مانند حق تحصیل و آموزش و پرورش به زبان مادری کوردی، داشتن روزنامه ها، مجلات به زبان کوردی و احزاب مخصوص کوردی و حتی کانال تلویزیونی ماهواره ای اختصاصی! آیا این ها را ما تورکان ایران در زیر سلطۀ پلید نژادپرست ترین حاکمیت تاریخ جهان: نژادپرستی پارس، در خواب هم می توانیم ببینیم؟ برای فهمیدن نمونه هایی از امکانات انسانی برای کوردان تورکیه که توسط حاکمیت دموکرات و انسان دوست تورک تورکیه به آنها داده شده است (ر.ک. مقاله "تركی در ایران، كردی در تركیه: آغاز بكار موسسه عالی آموزشی كردی زبان در تركیه"، از مهران بهاری).  نژادپرستان فارس­پرست و فاشیست حاکمیّت جمهوری اسلامی ایران هیچ کدام تأکید می­کنم هیچ کدام از این حقوق بشری و مسلم را به ما تورکان آزربایجان و هیچ کدام از تورکان ایران نداده­اند.چه بسیار جوان هویت طلب آزربایجانی که به خاطر طلب کردن حق انسانی آموزش و پرورش به زبان مادری تورکی اش در زیر مشت و لگد و باتوم نژادپرستان فارس رژیم کوفته شده و گاهی کشته شده اند؛ برای مثال سعید متین پور روزنامه نگار مبارز مظلوم مدنی ما را به دلیل این که خواستار اجرای اصل پانزدهم از قانون اساسی بود، دنده هایش را زیر شکنجه شکستند و بعد از کوبیدن استخوانهای تمام نقاط بدنش او را به هشت سال زندان محکوم کردند! در کجای تورکیه با کوردها این معامله شده و می شود؟ تازه مبارزۀ ما با فاشیسم فارس حاکم بر ایران مبارزه ای "فرهنگی" و "مسالمت آمیز" و "به دور از خشونت" و "بر پایۀ دیالوگ" است و تنها خواستار برخورداری از ابتدایی ترین حقوق بشر مصوب سازمان ملل متحد و مورد قبول تمام ملل عضو آن سازمان از جمله خود ایران، یعنی برخورداری از ابتدایی ترین حقوق انسانی درج شده در "اعلامیه‌ جهانی حقوق بشر مصوب سازمان ملل متحد "، "اعلامیه جهانی حقوق زبانی تصویب­شده در سازمان ملل متحد "، "کنوانسیون بین المللی حقوق مدنی و سیاسی سازمان ملل متحد" و "میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سازمان ملل متحد" هستیم. آن هم نه با مبارزۀ تروریستی مسلحانه مثل کوردها (پ. ک. ک. در تورکیه و پژاک و حزب دموکرات کوردیستان و کومله در ایران، "پ. ی. د." و "ی. پ. گ." در سوریه، اتحادیه میهنی کوردیستان عراق و...) بلکه مبارزه­ای مسالمت­امیز به دور از خشونت و کاملا مدنی و فرهنگی که حتی خون از بینی یک فاشیست فارس و مانقورت بیرون نریخته ایم. اما همین نژادپرستان فارس حاکم بر ایران و مانقورتهای وکر آنها، بارها و بارها دنده های بزرگان ما را شکسته اند؛ مثل مورد عباس لسانی و سعید متین پور دندانها را خرد کرده اند و با زدن و کوبیدن بی­رحمانۀ ما، ما را با محاکمه پوشالی و حتی بدون محاکمه به زندان انداخته اند؛ مثل صدها طرفدار جوان تیم محبوب تراختورسازی آزربایجان و حتی در مواردی بزرگان حرکت ملی و فعالان مظلوم مدنی و فرهنگی ما را به قتل رسانده اند؛ مثل پروفسور محمّدتقی زهتابی شبستری، مهندس غلامرضا امانی که به همراه دو برادر مظلومش، فرهاد محسنی نگارستان، ستار سلیمی، محمدرضا صبوحی، مجید خدایی، افشین عرفان خسروشاهی، دکتر روح الله دیندار، و ناصر خانزاده و دیگران که پانفارسها و مانقورتهای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران در شهرهای مختلف آزربایجان جنوبی آنها را در سکوت و بایکوت کامل خبری مدیای فارس داخل و خارج ایران زیر شکنجه کشتند. نکتۀ جالب این که حاکمیت تورکیه آن قدر سعۀ صدر دارد که با وجودی که صدها تن از کوردهای آن کشور علنا و در خفا اعضای حزب تروریستی و مخوف پ. ک. ک. هستند که به صورت پیشمرگه و گریلا کلاشینکف به دست گرفته چهل و پنج هزار سرباز و غیرنظامی تورک آن کشور را در فرصتهای مختلف کشته اند، این آزادیهای مدنی و حقوق انسانی را به آنها می دهد، اما حاکمیت فاشیست فارس در ایران با وجود مسالمت آمیز بودن حرکت ملی آزربایجان جنوبی از دادن هیچ حقی به ملت سی و پنج میلیونی ما دریغ کرده که هیچ تازه به قتل فعالان برجستۀ حرکت ملی ما هم دست می زند!  و با وجود این هر گونه اخبار مربوط به فعالان مظلوم حرکت ملی آزربایجان به طور کامل و تمیز و "بهداشتی" از طرف مدیای فارسی زبان داخل  و خارج ایران بایکوت می شود، مدیای فارسی-زبان از هر فرصتی برای تبلیغات به نفع ملت کورد و به ویژه گروههای تروریستی کوردی استفاده می کند.

 

 

نگاهی به ترمینولوژی سیاسی مدیای پارسی­زبان داخل و خارج  از کشور ایران دربارۀ دو ملت کورد و تورک ما را به غرض­الود و مکارانه بودن تبلیغات این مدیا بیشتر رهنمون می­شود. بی بی سی در تنها گزارشی که از اعتراضات ملّت تورک آذربایجان در اورمو (اورمیه) در سال 1391 در اعتراض به «خشک کردن عمدی دریاچۀ ارومیه توسط حاکمیت جمهوری اسلامی ایران» منتشر کرد، به جای "خشم آذربایجانیها" یا حداقل "خشم آذریها" از اصطلاح "خشم مردم محلی» استفاده کرد!! ما در نظر این نژادپرستان مغرض "مردم محلی ایران" هستیم و کوردها "صاحبان اصلی آزربایجان" که به هر بهانه­ای در اشاره به اخبار آنها به آن تأکید می­کنند!! پیداست که استعمال واژۀ مقدس "آذربایجان" در نزد سیاست­پیشگان انگلیسی و آمریکایی و اسرائیلی و پان­ایرانیستهای خبیث رسانه­های سیاسی آن سه کشور "تابویی سیاسی" است. و این در حالی است که همین مدیاها در به کار بردن "فعال سیاسی کرد"، "روزنامه­نگار کورد" و "فعال فرهنگی کرد" آن هم در اشاره به تروریستهای ساکن در شهرهای آزربایجان غربی اغراق می کنند!! پیداست که این نژادپرستان فاشیست با حذف عمدی نام مقدس "آذربایجان" از اخبار خود که عینا به زبانهای انگلیسی و عربی و غیره نیز انعکاس می­یابد، در حقیقت با دیدگاهی راسیتی و فاشیستی می­خواهند موجودیّت ملت تورک آزربایجان را در ایران به طور کامل بایکوت و انکار کنند و این کار «سالهاست» که به طور مستمر و سماجت­باری از طرف مدیای فارس خارج نشین (تلویزیونهای سیاسی فارسی زبان ماهواره ای) همصدا با مدیای رسمی جمهوری اسلامی ایران، در گسترۀ وسیع تکرار می­شود: یک استراتژی دقیق و حساب شده: "می خواهی ملت تورک آزربایجان و ایران را از اذهان جهانیان پاک کنی موجودیت آن را تا می توانی انکار کن"!!. در داخل ایران نیز همین وضعیت به چشم می­خورد: رژیم کوردنواز و ضد تورک جمهوری اسلامی ایران نیز در نام بردن از احزاب تروریستی کوردی دموکرات، پژاک و غیره که در تاریخ معاصر ایران دستشان به خون بیش از دویست هزار تورک آزربایجانی مدافع ایران و وفادار به تمامیت ارضی آن آغشته است، همواره از اصطلاح «اشرار مسلح» استفاده می­کند. نکند به تریج قبای انگلیس و امریکا و اسرائیل و "شرکا" به ویژه ملت ایرانی­الاصل و ملت آریایی خالص و عزیزدردانۀ تروریست پرور و همیشه در صحنه (؟) کورد بربخورد. بی بی سی فارسی نیز مکارانه تروریسم کورد را در ایران و تورکیه با نام مضحک "پیکارجویان کرد" معرفی می کند! همۀ اینها برنامه­ریزی شده و مغرضانه و نژادپرستانه و ضد تورک هستند و به هیچ وجه اتفاقی نیستند بلکه یک تفکر پلید و آلودۀ نژادپرستانۀ ضد تورک و صلیبی پشت اینها هست.

 

 

خواهش از رهبران و سردمداران حرکت ملی آزربایجان جنوبی

  به عنوان یک ملتچی تورک آزربایجانی هنگام خواندن کتابهای دربارۀ قتل عام سیصد هزار تن از ملت مظلوم تورک آزربایجان جنوبی در ارومیه و سلماس و خوی به دست جیلوها (آشوریان)، ارمنیها و کوردها در سال 1918م. و اوج جنگ جهانی اول خونم به جوش می آید و چون توانایی بازگرداندن گذشته و تغییر تاریخ را ندارم، در عالم خیال تصوّر می کنم اگر روند تاریخ به گونه ای دیگر بود و در بایکوت خبری آن روزگار که اتّفاقا توسط روسها، انگلیسیها، آمریکاییها، فرانسویها اعمال شده بود – کما این که امروز نیز در قرن بیست و یکم میلادی و در عصر ارتباطات با وجود دسترسی نخبگان ملت ما به ماهوراه و اینترنت در فضای خفقان ایجاد شده توسط حاکمیت ضدّ تورک و پانفارس جمهوری اسلامی ایران در داخل کشور به طرز احمقانه­ای اعمال می شود- اگر "جوانمردی" پیدا می شد و به ملت از همه جا بی خبر تورک در ارومیه و سلماس و روستاهای آزربایجان می گفت که در شب چرشنبه سوری سال 1296 ه.ش. قرار است توسط آسوریان و ارمنیان صلیبی به مدت شش ماه سلاخی شوند آیا این ملت برای دفاع از خودش به ابتدایی ترین وسائل و وسایط متوسل نمی شد؛ مثلا جلوی در خانه اش گودالی نمی کند و آن را پر از نیزه و چوب تیز نمی کرد و روی آن را نمی پوشاند تا ان آسوری و ارمنی پلیدی که نان و نمک همین مردم را خورده بود و نمکدان شکسته بود و برای تجاوز به دختران زنان نگون بخت و غارت اموال و بیرون بردن نوزادان مظلوم تورک برای بریدن سرشان و بازی فوتبال گل کوچک با آن سرهای مظلوم گرم (!) به خانه های این ملت مظلوم هجوم می آورد، در آن گودالها بیفتد و سقط شود و آیا برای از جان و ناموس و هستی و کیان خود به ابتدایی­ترین وسلیل و وسایط، حتی به تیر و کمان و نیزه و چوب و چماق و مشعل و نفت متوسل نمی شدند؟! افسوس! تاریخ بی­رحمانه می گذرد و همواره به بی­رحمانه­ترین صورت ممکن بارها "تکرار" می­شود و اگر ما فعالین تورک حرکت ملی آزربایجان و فعالین حرکت مقدس ملی تورک ایران به تخریب هم مشغول شویم و بخوابیم و ملت مظلوممان را بخوابانیم این نسل­کشیهای مخوف نه تنها در آزربایجان غربی، زنگان و همدان بلکه در "جای جای مناطق و شهرها و روستاهای تورک نشین ایران" بی رحمانه "تکرار" خواهدشد و با توجه به حجم تبلیغات شوونیسم نژادپرست پارسی­زبان و عمق توطئه­های دشمنان متحد ضد تورک ما یقین بدانیم که هرگز در سطحی محدود نخواهدبود و همۀ  گروههای ملی و قومی تورک ایران: تورکان آزربایجان، تورکان قشقایی، تورکان خراسان، تورکان خلج، تورکان افشار، تورکان بیچاقچی، تورکمنها و تمام تورکان ایران را که در مناطق دوزبانه یا چندزبانه زندگی می کنند دربرخواهدگرفت و مطمئن باشیم که گسترۀ فاجعه هرگز از یوگسلاوی سابق کمتر نخواهدبود.

 

 

حال رو می کنم به رهبران و سردمداران تورک حرکت ملی آزربایجان: آیا امروز وقت کشمکش و دعوا بر سر "هیچ" است؟ بزرگان تورک حرکت ملی آزربایجان در داخل و خارج از ایران: عزیزان و بزرگواران و سروران ما، آیا بهتر نیست برای پیشگیری از این که ملت مظلوم ما در مناطق مرزی دواتنیکی یا چنداتنیکی آزربایجان غربی، به ویژه مناطق مرزی غرب  و جنوب غرب و جنوب آزربایجان جنوبی گرفتار نسل کشی موحشی نشوند که هر ده یا بیست سال در دو قرن اخیر دچارش شده ایم، شروع به اتحاد با هم و روی هم گذاشتن فکرهایمان و فکر چاره برای ملت مظلوم تورک باشیم؟ آیا این زمان زمان افتادن به جان هم است؟! آیا بهتر نیست به جای افتادن به جان هم و تخریب همدیگر چاره ای برای درد این ملت مظلوم تورک خودمان بکنیم که در شهرهای مرزی آزربایجان و به ویژه در غرب آزربایجان در معرض نسل کشیهای مخوف هستند؟! آیا این خطر مرگبار: اتحاد مغرضانۀ تروریسم کورد با پان­ایرانیستهای مذهبی و غیرمذهبی به همراه امریکا، اسرائیل، انگلیس، آلمان، ارمنیها، روسها و "شرکا" را نمی بینید یا برایتان هیچ "مفهومی" ندارد که به جای دشمن به جان خودتان افتاده اید؟ آیا یکی از مهترین اهداف حرکت ملی آزربایجان این نیست که حرکت با کمترین هزینه (هزینۀ انسانی و مادی و معنوی) و در کوتاه ترین زمان ممکن به اهداف مقدس ملی خود برسد؟ آیا زمان آن نیست که برای جلوگیری از این خطر بزرگ: اتحاد تروریسم کورد و نژادپرستی پارسی ایرانی در داخل و خارج از کشور فکرهایمان را روی هم گذاشته و فکر چاره ای برای ملت مظلوم خودمان باشیم. علاوه بر تروریسم کورد، پان فارسیسم بیکار ننشسته و "تالشها" و "گیلکها" و دیگر ملیتهای ایران را نیز با رندانه ترین و مرموزانه ترین حیله ها و پروپاگاندای خشک و خالی ایران­پرستانه و کوروش و داریوش پرستانه و دادن شعارهای پوچ و میان­تهی وطن پرستانه (بدون دادن هیچ حقی از حقوق انسانی­ آنها)  تحریک می کنند تا در شهرهای مرزی آزربایجان جنوبی "حمام خون" راه بیندازند و "ترکان را از ایران آریایی بیرون کنند تا به مغولستان بروند"!! به قول یکی از فعالان حرکت ملی آزربایجان: «به نظر می­رسد نبردهای کوبانی و موج حملات تبلیغاتی بر علیه ترکیه ظرفیتی برای عقده گشائی پان­ایرانیستهای نژادپرست علیه تورکها ایجاد کرده و نسل باستان­پرستِ در اوهام فرورفته­ای که احساس خودکم­بینی (عقدۀ حقارت) دیوانه­اش کرده با سخیف ترین کلمات و توهین ها به تورک ها حمله ور شده­است. در کارزار این­ها حتی صورت ظاهر نیز حفظ نمی­شود و مساله به سیاستهای دولت ترکیه محدود نمی­شود. اینها علنا و صریحا به همه تورکها توهین میکنند، با نثار اصطلاحات و تعابیر نژادپرستانه و رذیلانه از ترکها می­خواهند به مغولستان بروند و یا بمیرند»!! (ر.ک. مقالۀ کوبانی نقطه اتحاد محافل ضد ترک ایران، از یاشار گولشن). همین تورکانی که برای دفاع از خاک ایران هنوز که هنوز است جان فرزندان دلبند خود را تقدیم می کند که به دست تروریسم آریایی­الاصل همه جا و همیشه ایرانی کورد(؟) کشته می شود؟  آیا اینها را نمی بینید یا خودتان را به ندیدن زده اید؟ یکی، تنها تلویزیون ملی آزربایجان جنوبی، گوناز را تخریب می کند و گوناز این تخریبات را جدی می گیرد و به جای روشنگری بی وقفه و بدون اعتنا به این تخریبات ابلهانه، وقت باارزش و حیاتی خود را به جواب دادن به "این و آن" تلف می کند. یکی از عزیزترین سردمداران حرکت ملی، با اشتباهی دور از شأن یک رهبر آگاه و آینده­نگر، به مبارزین تشکیلاتی­مان که از قضا تعدادی از باارزش­ترینشان به زندان ناعادلانۀ طویل المدت شوینیسم فارس دچار شده­اند، می تازد و دیگری در مقابل، همین انسان باارزش حرکت ملی را "بی سواد" می خواند و ... . روی سخنم با شما عزیزان، رهبران و سردمداران عزیزتر از جان حرکت ملی دموکراتیک آزربایجان جنوبی است که شماها را از جانمان نیز دوست­تر داریم چون برای این ملت هزینه داده اید؛ شکنجه دیده اید و زندانی شده اید و ازجان گذشتگی کرده­اید برای همین چشم ملت مظلوم به شماست:

 

 

 تا کی این بازی بیهودۀ سیاسی "تخریب همدیگر" را ادامه خواهید داد؟ اگر ما در برابر دشمنان متحد متجاوزمان به دفاع و پایداری نپردازیم، آنها که برای قتل و کشتار تورکان ایران، چه تورک آزربایجانی چه تورک قشقایی چه تورک خلج چه تورک افشار چه تورک خراسانی و حتی زنان، دختران، کودکان و نوزادانمان آماده و مصمم­اند به زودی خاک آزربایجان و تمام نقاط تورک­نشین ایران را در بایکوت خبری کامل و تر و تمیز، همانند آنچه در عراق و در نسل کشی ترکمانان به عیان دیدیم، از خون هموطنان مظلوم تورک ما رنگین نخواهند کرد؟ آیا در جریان شکست حکومت ملی آزربایجان به رهبری پیشه وری قهرمان همین نسل کشی موحش را، در بایکوت کامل خبری و در سایۀ تبلیغات مربوط به دادگاه نورنبرگ و جشنهای شکست نازیسم و فاشیسم بعد از پایان جنگ جهانی دوم انجام ندادند و رژیم پلید پهلوی، آمریکا و انگلیس علاوه بر این که به کمک هم  75 هزار از بهترین جوانان و جوانمردان تورک آزربایجانی را بی محابا کشتند و صدها هزار تن از ملت مظلوم ما را در عرض پنج سال (از سال سیاه 1326 تا 1330 هـ.ش.) با ایجاد قحطی مصنوعی نسل کشی نکردند؟ آیا از حرکات و عقده های این فاشیستها به عیان ملاحظه نمی فرمایید که در پی نسل کشی بزرگ ملت تورک ایران هستند؟ آیا "قرائن و شواهد" را نمی بینید؟ آیا زمان آن نیست که به ملت مظلوممان مخصوصا در نقاط مرزی آزربایجان جنوبی هشدار دهیم که برای دفاع از جان و ناموس و مال و خاک و دارایی و خانه­هایشان بهتر است فکر "چاره"هایی باشند؟ آیا این اختلافها بین شماها "طبیعی" است و کار "دشمنان ما" نیست؟ پس چرا ما فعالان مستقل حرکت ملی آزربایجان داخل این گود وحشتناک نیستیم و از دور با تأسف کامل به این جنگ ناخوش شماها نگریسته و افسوس می خوریم اما کماکان همه شما را دوست و سرور خود می­دانیم؟ آیا این همان جدایی و اختلافی نیست که دشمنان متحد ما آرزوی آن را دارند و حمله دشمنان متحدمان را به داخل خاک مقدس آزربایجان جنوبی ممکن و آسان می کند؟ آیا نباید برای فتح و پیروزی نهایی ملت تورک، همه با هم (تورک آزربایجانی، تورک قشقایی، تورک خلج، تورک خراسانی و غیره)  متحد باشیم و از خود جسارت و ازخودگذشتگی نشان دهیم و در برابر هر انتقادی و خرده­انتقادی آن هم از دوستان واکنش نشان ندهیم؟ رک و پوست کنده می گویم کسی که در این شرایط سردمدار حرکت ملی آزربایجان شود و از فحش مادر و خواهر و زن و امثالهم بترسد، بهتر است عطای حرکت ملی را به لقایش ببخشد چون حرکت سیاسی درست و بر حق در اهریمنکده ای به نام ایران با این خفقان سیاسی بی­نظیر و دهشتناک مستلزم "پوست کلفت" بودن و تحمل فحش و ناسزا و  جسارت است. در این زمان آن چه ما لازم داریم گذشت در برابر دوستان و روشنگری همه جانبه علیه دشمنان متحدمان و نیز جسارت است؛ جسارت! زیرا آزربایجان تنها با جسارت فرزندان تورک خودش نجات خواهدیافت.

 

 

عزیران، بزرگان، بزرگواران باید بدانیم و بفهمیم که هیچ کدام از ما به فلان شهر و روستا یا به فلان حزب و تشکیلات تعلق نداریم بلکه همه ما وابسته به چیزی هستیم که نامش آزربایجان جنوبی است. ملت مظلوم تورک ما چیزی جز "خون" ندارد و اگر درست بیدارشان کنیم، بی شک آن را هم در راه حراست از آزربایجان جنوبی خواهدداد. شما به جای "هر چیز" ملتی دارید که "بهترین پشتوانه" برای آزادی وطنمان و استقلال کشورمان است. پس چه جای پریدن به سر همدیگر و تخریب یکدیگر است آن هم زمانی که جز ملت مظلوممان "هیچ چیز" در دستمان نیست و قبل از هر چیزی ملت مظلوممان به اتحاد و روشنگری و گذشت جوانمردانه و قهرمانانه شماها نیازمند است؟ بزرگان خوب می­دانید ما "حق نداریم" که در این عصر ارتباطات و قرن بیست ویکم میلادی مانند صد سال پیش و فاجعۀ نسل کشی مخوف و مهیب ملت مظلوم و از همه جا بی خبر تورک ما به دست تروریسم آسوری، ارمنی و کورد موسوم به "جیلوولوق" نسل کشی شد، اجازه دهیم یک بار دیگر هم فاجعه­ای همانند آن در آزربایجان غربی یا زنگان یا همدان تکرار شود؟ ما اگر با مشغول شدن به همدیگر و غفلت از این مهم اجازۀ این کار را بدهیم در پیش تاریخ و نسلهای آینده­مان- البته اگر نسلی باقی بماند- شرمسار ابدی خواهیم بود و آیندگان ما را نخوهند بخشید. "خطر کوردهای تروریست" و "خطر خشک شدن دریاچۀ اورمیه" که با توطئۀ کثیف رژیم جمهوی اسلامی ایران و "شرکا"، هر دو باهم، در آزربایجان غربی در شرف وقوف هستند اولویت اول و بلکه تنها اولویت ما در این زمان هستند نه هیچ چیز دیگر. دفاع از زبان مادری و هویت تورکی و حقوق انسانی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سایر را نیز می­توانیم انجام دهیم اما اولویت ما همین دو مورد بود که گفتم و بقیه را باید زیر این اولویتها قرار دهیم.. از این رو  همه با هم باید ناقوس هشدار را در سراسر آزربایجان و ایران به صدا درآوریم. مسلح کردن کوردها به بهانۀ مبارزه با داعش، یعنی قتل عام ملت مظلوم تورک آزربایجان جنوبی چون بر طبق اصل اصیل و سخن حکیمانۀ پدران خردمندمان که "آیی قاندی کورد قانمادی"، من، اوجالان ساوالان، و دهها تن مثل من با قلم و مقاله و کتاب نخواهیم توانست در مقابل سلاحهای سنگین و تجهیزات فوق پیشرفتۀ کوردهای تروریست، که به مثابه "زنگی مست همه جهان به دستشان تیغ بران داده­اند" مقابله کنیم. وظیفۀ ما در این زمان حساس، افشاگری نیتها و توطئه­های خبیثانه و پنهان دشمنانمان متحدمان، آگاه سازی گستردۀ ملت مظلوممان و بیدارکردن حس غیرت تورکی و شعور ملی تورکی و آزربایجانی است. اگر این کار را نکنیم ما و تمام ملتمان همراه با مانقورتهای بدبخت همه با هم با زن و فرزندانمان سلاخی خواهیم شد. ما باید تا می توانیم بنویسم و آگاه کنیم و از دردها و رنجهایی که همه مان می کشیم خبر دارم نباید از سختی راه بترسیم. خدا برای همین هدف ما را آفریده است و هدف و معنای زندگی ما در این زمان و زمانۀ حساس همین است: دفاع از ملت مظلوممان. پس باید بگوییم ای سپاهی، ای بسیجی، ای انتظامی، ای ارتشی، ای اطلاعاتی و ای نیروی مسلح  تورک آزربایجانی، "بهوش! آزربایجان در خطر است"؛ جان و ناموس و مال و هستی و زنها و جنینها و نوزادان و بچه­ها و دخترکان و پسرکان و نوامیس و پدران و مادرانمان و خواهران و برادرانمان در خطر هستند. این زنگ خطر و ناقوس هشدار برای همه ماست. فردا اگر این فرصت عزیزتر از جانمان را از دست دهیم تاریخ نه منتظر ما خواهدشد و نه به ما فرصتی دوباره خواهدداد و نه امان خواهدداد و نه رحم خواهدکرد. آگاه باشید که جمهوری اسلامی ایران و بالانشینان آن به ما رحم نخواهندکرد و به ثمن بخس فرزندان دلاور آزربایجان را که بر عکس کوردها که از پشت به آنها ضربه می زدند، در جریان جنگ ایران و عراق و "یامان گون" صدهاهزارتن شهید به ایران فدا کردند، به کوردها خواهندفروخت تا همه با هم، خشک و تر سلاخی شویم. سیاستی کثیف و نژادپرستانه و جهانی و بر اساس منافع قدرتهای بزرگ غربی و کشورهای تحت حمایتشان است و سردمداران جمهوری اسلامی ایران هم به دلیل "فارس بودن و ایرانی­بودن و مأمور بودن، معذور"ند اما ما تورکان چرا به دست خود خویشتن را به هلاکت بسپاریم؟ به امید که نشسته­ایم؟ آمریکا، انگلیس؟ فرانسه؟ آلمان؟ ایتالیا؟ روسیه؟ ارمنستان؟ چین؟ اینها که همگی با هم در کوردپرستی سر و دست می­شکنند! به امید چه کسی هستیم؟ آیا به امید این حزب حاکم بی غیرت تورکیه و اودوغان و داووداوغلو نشسته­ایم؟ اگر این حزب حاکم تورکیه، غیرت ملی تورکی داشت پس چرا در مقابل نسل­کشی ملت مظلوم تورک عراق سکوت رذیلانه وذلیلانه کرد؟ آیا به جز سنی­گری و حمایت از اعراب سنی سوریه و سنی­های جهان کاری از این دولت بی غیرت تورکیه برمی­آید؟ پس ما به جز خودمان و آزربایجان مظلوم شمالی که خود گرفتار غافل­کشی و ترور ارمنیهای اشغالگر متجاوز است، چه کسی را در این دنیای بی­رحم ضد تورک داریم؟ چه جای نشستن و صبر و تحمل است؟ شرف و وجدان ما کجا رفته است؟ آیا نباید آتاتورک وار و تورکیه وار  و تورک­وار و مردانه و جوانمردانه در جلوی دشمنان متحدی که در پی نابودی همۀ ما و نابودکردن آزربایجان جنوبی و قتل عام گستردۀ ملت مظلوم تورک آزربایجان در زیر تبلیغات پلید و فوکوس خبری مغرضانه روی "دشمنان ملت ما و منافع ملی ملت تروریست کورد" هستند، بایستیم و وطن و فرزندان وطن را حفظ و حراست کنیم؟

 

 

عزیزان و سروران، شما تا به حال وظیفۀ ملی خود را به درستی انجام داده­اید. شما می­گویید فلان بزرگ از وظیفۀ ملی خود دور شده­است و مردم را گمراه می کند، لکن شما با ذکر کردن از او عمل او را "برجسته" می کنید تا توجه ملت عوض دشمنان مشترکمان روی یک شخص یا گروه آن هم در بدنۀ حرکت ملی جلب شود؟ شما خود شما چرا مردم را به راه درست و صحیح، که همان آمادگی گسترده در برابر نسل­کشی توسط اتحادیه ضدتورک ایران و جهان است راهنمایی نمی­کنید و وقت ارزشمندتر از جان را در راهی پوچ، تخریب همدیگر، تلف می کنید؟ از دکتر محمودعلی چهرگانی و احمد اوبالی الگو بگیرید که چه "زیبا" برای رسیدن به هدف مشترک و دفاع از ملت مظلوممان اختلافهای کوچکشان را کنار گذاشتند. و با همدیگر نشستند و علیه دشمنان مشترکمان حرف زدند و روشنگری کردند؟ آیا نباید از بزرگانمان الگو بگیریم؟ بدانید که هر چه زودتر به هم نزدیک شویم در این صورت به زودی متوجه این حقیقت خواهیم شد که حرکت ملی آزربایجان و در کل حرکت ملی خلق تورک در ایران نمی­تواند پیش برود و هرگز تشکیلات منسجم و مستحکم نخواهدیافت جز به وسیلۀ تودۀ مردم در حال بیدارشدن. و این شما هستید که می­باید از این بیداری مغتنم در راه رسیدن به آرمانهای بزرگ و مقدس ملی­مان بهره­بگیرید. اگر شما بخواهید در کنار ملت به طرف آماج مقدسمان بروید و پرشورتر از همیشه به بیدارسازی و روشنگری   بپردازید باید بدانید که حرکت ملی چون سیلاب خروشان و سهمگینی موانع را از جای کنده و راه خود را باز می­کند و شما را خودبه خود و بدون این که تلاشی برای "شناساندن خویش و یا تبرئۀ خودتان یا دفاع از خودتان بکنید" با جریان تند و خروشان خود به سوی خود و به رأس خود خواهدکشید. ملت مظلوم تورک را مورد توجه و پشتوانۀ خویش قرار دهید، چرا که بدون بیداری گسترده و قدرت و ارادۀ ملت به هیچ مقصود و آرمان بزرگ سیاسی و اجتماعی دست نخواهیم یافت که هیچ، ملت مظلوم و از همه جا بی خبرمان را نیز به دست جنایتکاران بی رحم متحدمان خواهیم سپرد و در مقابل خدا و وجدانمان، ملتمان و تاریخ مسئول و مورد سرزنش خواهیم بود.

 

 

عزیزان و سروران، دشمن خونخوار و متحد "پشت دروازه­های ما"ست و ما هر یکی را دیگری را "پاره" می کنیم! آیا تمامی این کشمکشها یک تروریست جانی کورد و همپیمانان تروریست ضدتورک و جانی آنها را کشته­است؟ آیا دشمنانمان در دلشان از این اختلافات "بی­جا"ی شما شاد و خرم نیستند؟ حرکت ملی در این هنگام به خون تازه­ای نیاز دارد و آن این است که مشعل بیداری گستردۀ ملی و به دنبال آن احساسات مقدس ملی هم میهنانمان تورک خودمان را مشتعل کنیم و روشن نگه داریم . شما اگر آزربایجان جنوبی و ملت تورک را نجات ندهید گناهی بزرگ و غیرقابل بخشایش به انگیزۀ احساسات و یا حماقت یا خودخواهی یا هر انگیزۀ دیگری مرتکب شده­اید. وطن، فناناپذیر و ابدی است، اگرچه دشمنان ما باز هم به پیشرفتهایی نائل می شوند و یا مناطقی ازخاک مقدس ما را توانسته اند با لطائف الحیل از چنگ ملت مظلوم ما بیرون بکشند، ولی سرانجام، اگر به همین بیدارسازی مقدس ملتمان با شور و شوق ادامه دهیم و مغز و دست آنها را مسلح کنیم، دشمنانمان نابود و محو خواهندشد، چرا که عدم موفقیت و ناکامیهای مقطعی ما تغییر جهت نداده و در مسیر پیشرفت قرارخواهدگرفت و آن وقت آزربایجان به مرزهای بر حق خود خواهدرسید و از نو نیرو و قدرت جدیدی خواهدیافت.

 

 

با توجه به آنچه گفته شد برای آخرین بار از شما سردمداران و رهبران عزیزتر از جان حرکت ملی آزربایجان جنوبی عاجزانه خواهشمندیم اختلافهای جزئی خودتان را با خودتان موقتا و تا زمان آزادی ملت تورک آزربایجان جنوبی و استقلال وطن و خوشبختی ملت مظلوم تورک کنار بگذارید و با اتحادی جانانه علیه دشمنان متحدمان که "قصد و نیت پلید و دهشتناکی" دارند متحد شویم. اگر به این اختلافات دشمن­شادکن بیهوده و بی­جا ادامه دهید فعالین حرکت ملی مجبور خواهندشد تا تصمیم دیگری که به نفع منافع ملی ما اتخاذ کنند.

 

 

خائنها به حرکت ملی آزربایجان کسانی هستند که با تمهید مقدمات برای دفاع از جان و ناموس و مال و خانه و هستی توسط ملت مظلوم تورک آزربایجان به ویژه در مناطق دواتنیکی یا چنداتنیکی مرزی آزربایجان جنوبی مخالف باشند. چه ایرادی دارد ملت مظلوم ما در مقابل تروریسم بی رحم و ناجوانمرد کورد که بارها و بارها ناجوانمردی، توحش و درنده خویی خود را اثبات کرده است، در خانۀ خود یک سلاح گرم داشته باشد یا فکری برای خرید جلیقۀ ضد گلوله و نیز ایجاد تمهیدات و تجیهزات دفاعی و ضد حمله و هجوم ناگهانی تروریستی در داخل خانه و محله و شهر خود بکند؟ سلاح گرم، نه برای استفاده از آن علیه عوامل رژیم جمهوری اسلامی ایران (فرزندان مانقورت و فریب خوردۀ خودمان) بلکه برای دفاع از جان و ناموس و مال و خانه و هستی مان در مقابل تروریسم کورد و نژادپرستان دیوانۀ پانفارس پان ایرانیست که متأسفانه با لطایف الحیل و ریاکارانه و با دادن شعارهای مسخرۀ توخالی ایران پرستانه توانسته اند طیفی قابل توجه از جوانان بی تجربه و دهن­بین ملتهای غیر تورک ایران، تالشها، گیلکها، مازندرانیها، لرها، بختیاریها و امثالهم را علاوه بر کوردهای تروریست، مغزشویی و بر ضد ما ملت تورک تحریک کنند که هرگز و هرگز و هرگز به ایران خیانت نکرده ایم و فقط در پی آزادی ملتمان و رسیدنمان به ابتدایی ترین و بدیهی ترین حقوق بشر تشکیل کشور خودمان در چارچوب قوانین سازمان ملل متحد زیر نظر مجامع بی المللی هستیم.

 

 

با توج به آنچه گفته شد لازم است رهبران و سردمداران عزیزتر از جان حرکت ملی آزربایجان جنوبی دربارۀ مطالب مندرج در این مقاله "اعلام موضع" فرمایند.

موضع و راهکاری پیشنهادی این حقیر این است: عزیزان "سگ را گربه دیدن" و گفتن "انشاء الله گربه است"! به تمامی به ضرر حرکت ملی آزربایجان است. تروریسم کورد سگ هاری است که بیماری تا مغز استخوانش رسوخ کرده و علاجش فقط کشتن و سوزاندن آن است. پس از هم اکنون جوانان و نوجوانان آزربایجان اگر ذره­ای غیرت دینی و شرف ملی تورکی دارند باید بی وقفه و به طور همه جانبه به آموختن و آموزاندن ورزشهای رزمی و دفاع شخصی، کوهنوردی و آموزش نظامی امثالهم بپردازند در منطقۀ خاص آزربایجان غربی و شهرها و روستاهایی که در معرض تهدید دائمی تروریستهای ناجوانمرد کورد هستند، همکاری با رژیم جمهوری اسلامی ایران جهت ضربه زدن هر چه بیشتر به تروریستهای کورد و همکارانشان (عضویت گسترده در شهرها و روستاهای آزربایجان غربی در سپاه پاسداران، بسیج، نیروی انتظامی و ارتش جمهوری اسلامی ایران و حتی همکاری دواطلبانه و جدی  با اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران به صورت "لو دادن جا یا مهره­های تروریست کورد" و امثالهم) - البته این عضویت صرفا به قصد مسلح شدن و ضربه زدن هر چه بیشتر به تروریسم کورد و جلوگیری از غارت پادگانهای شهرهای پرخطر آزربایجان غربی مثل ارمو، سلماس، خوی، سولدوز، تیکان تپه، سویوق بولاغ، قوشاچای و غیره است نه خیانت به فعالان حرکت ملی آزربایجان. تا در زمان مناسب بتوانیم با دستهای پر و در شرایطی ایده آل جلوی این تروریسم ضد انسان مقاومت کنیم. باید به آماده سازی مقدماتی برای دفاع از شهرها، روستاها و محله ها و کوچه های خودمان بپردازیم. پولدارهای ملتچی تورک اگر به فکر ملت مظلوم ما هستند بهتر است به خرید زمین و ملک و خانه در شهرهای اورمیه، سلماس، خوی، سولدوز، قوشاچای، تیکان­تپه و امثالهم بپردازند و قبالۀ سربدار و رسمی ثبتی دریافت کنند و نگذارند تروریستهای کورد با پول حاصل از قاچاق کالا، مشروبات الکلی و مواد مخدر و قاچاق انسان خانه­ها و زمینهای شهرها و روستاهای مظلوممان را صاحب شوند. از این پولها در جهت خرید اسلحه و جلیقۀ ضد گلوله و دادن آن به جوانان غیور تورک در شهرهایی مثل سولدوز، قوشاچای و امثالهم بهره برد. این هم یکی از بهترین راههای اثبات ملتچی بودن برای پولدارهایمان. البته روشها ابتکاری و بسته به نظر رهبران حرکت و جوانان محترم است و نیازی به فاش کردن همۀ آنها نیست. روشهایی ابتکاری برای تهیۀ سلاحهای گرم و سرد و تولید جلیقه های ضدگلوله و تجهیزات دفاعی طبیعی، آموزش گستردۀ نظامی به صورت تیمی و گروهی، تمهیداتی برای دفاع از خانه و جان و ناموس  و مال در مناطق و شهرهای دوزبانۀ حساس مرزی آزربایجان جنوبی و هر شهر و روستا و منطقۀ تورک نشین ایران، مثلا ایجاد تله هایی مخصوص در جلوی در خانه ها مثلا کندن چاله هایی مخصوص و پوشاندن موقت آن با بلوکهای سیمانی و امثالهم و استفاده از همانها در موارد مقتضی و زمانی که مورد حمله و هجوم ناگهانی قرار می گیریم با پر کردن آنها با نیزه ها و مواد مناسب و دهها و صدها راه ابداعی و ابتکاری دیگر برای "به آتش کشیدن تروریستهای ناجوانمرد کورد" که با همفکری همه­جانبه می توان به آنها رسید.

 

 

"کلّ یوم عاشورا کلّ ارض کربلا" . این متن را در ماه محرم و "قربة الی الله" نوشتم و به نظر من "حسینی بودن" و "عاشورایی بودن" و "راه حسین را رفتن" یعنی همین کاری که من کردم.

به امید رسیدن آزربایجان جنوبی به استقلال کامل از ایران و محو کامل تروریسم کورد از صفحۀ روزگار

اوجالان ساوالان- جمعه 9/8/1393 برابر با 31/10/2014

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آ. ائلیار

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.