رفتن به محتوای اصلی

از جان همسرم چه می خواهند؟
18.03.2012 - 14:54

متن نامه:

در ملاقاتی که پس از ۴۲۰ روز در تاریخ ۲۷/۱۱/۹۰ برای مدت ۲۰ دقیقه آنهم با دستور کتبی قاضی صلواتی شعبه ۱۵دادگاه انقلاب تهران با همسرم در زندان رجایی شهر داشتیم به وضوح دیدم که هنوز پریده رنگ بوده و آثار رنج جانفرسای سلول انفرادی بند ۲۰۹ اوین بر چهره مقاوم او کاملا هویداست .

در این ملاقات مختصر که به منظور شنود بهتر صحبتهای ما ،به دیگر ملاقات کنندگان اجازه حضور همزمان در اتاق ملاقات راه نداده بودند و در حضور دو مامور حفاظت اطلاعات نیز انجام شد اینجانب با یاداوری اینکه رژیم چپاولگر فقیه ۱- مرا سالها در رنج شکنجه ،تبعید و زندان قرار داده ..۲- خانه مان یعنی تنها دارایی مان را پس از پلمپ کردن با سند بخس به ایادی خود حاتم بخشی کرد ۳- تمام وسایل زندگی اعم از قالی، یخچال ،تلویزیون ، موبایل ، لب تاب و ….. را به غنمیت برده و ۴- حتی کفش ولباسهایمان را نیز غارت کرده است !! از جان همسرم چه می خواهند؟ و آیا تحت این رژیم سفله پرور کسی حق ندارد از همسر زندانی اش دفاع کند ؟!

با توجه به توصیه قاضی صلواتی که از مشار الیها خواسته بود حرفی نزند که برای او دردسر درست بشود او فقط اشک ریزان اشاره ای به بدرفتاریهای ماموران وزارت اطلاعات یویژه از بازجوی بند ۲۰۹ بنام علوی می نالید که علاوه بر توهین و فحاشی های رکیک به خود و خانواده اش به طور مداوم پدر مرده او را دشنام و ناسزا می داده است. متاسفانه در این فرصت کوناه حتی مجال آن نبود که وی را کمی دلداری بدهم

برای آگاهی بیشتر آزدیخواهان جهان بویژه هم میهنان از جنس و جنم نیروهای اطلاعاتی ،امنیتی ،حفاظتی و حراستی رژیم ستمگر فقیه به اطلاع همگان می رسانم که به جرات می توان تصور کرد که این جانیان بالفطره از میان کسانی گزیده شده اند که هنگام صبح از طویله که خارج می شوند اول دست پدرشان را گاز می گیرند بعد به صورت مادرشان آب دهان پرتاب می کنند سپس بر سر همسرشان می کوبند و در آخر کار هم فرزندان خود رااز فوش و کتک بی نصیب نمی گذارند زیرا چنان ازصمیمیت حاکم بر زندانیان سیاسی با خانواده هاشان بویژه عواطف عمیق همسران نسبت به یکدیگر احساس حقارت و حسادت دارند که از تماسهای تلفنی و ملاقاتهای آنان نیز عقده گشایانه جلوگیری به عمل می آورند

از مزدوران رژیمی که آنچنان جنایتکار که فجایعی چون تابستان ۶۷ را مرتکب می شوند و چنان وقیح است که ماجراهایی مثل کهریزک رقم می زند چه انتظاری می توان داشت مگر از گرگها به جز توحش چیز دیگری می توان انتظار داشت .مشکل اینجاست که ظاهرا قوم بدوی ولایت فقیه که در مقام قیاس با اصحاب کهف باید انان را اصحاب وحش نامید پس از هزاران سال از خواب غفلت در دل غارهای تاریخ بیدار شده اند ولی صد رحمت به سگ اصحاب کهف که به هر حال پی نیکان گرفت و مردم شد .صد رحمت به لاشخورها و کفتارها که حداقل پعد از خوردن طعمه دیگر استخوانهایشان را در هم نمی کوبند .

هم میهنان

در تابستان ۸۶ در بند ۲ الف مربوط به سپاه مستقر در زندان اوین فریاد زدم که صد رحمت به ساواکیهای شاه چون انها صفر بودند ولی صفر درجه سانتیگراد .اما نیروهای حکومتی رژیم فقیه صفر درجه کلوین هستند و باید ۲۷۳ مرتبه خود را بالا بکشند تا شاید بتوانند قدو قواره فرومایگان ساواک ظاهر شوند .در این تابستان یعنی در تابستان سال ۹۰ که از سلول انفرادی بند ۲۰۹ به دادسرای مستقر در زندان اوین اعزام شده بودم در شعبه ۳ در حضور بازپرس امین ناصری و در اعتراض به رفتار ماموران اطلاعات نسبت به همسرم و با یاد آوری همیتن فریاد فوق الذکر گفتم صد رحمت به نیروهای امنیتی سپاه در بند ۲ الف زیرا که ماموران اطلاعات بند ۲۰۹ به مراتب از انها هم پلیدترند.

ایران هرگز نمی میرد ،

ارژنگ داودی

زندانی سیاسی،شاعر،نویسنده

اسفند ۱۳۹۰

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

اقبال اقبالی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.