رفتن به محتوای اصلی

چرا صمد بهرنگی را در گور هم آرام نمیگذارند؟
مرده کشی( در پی هتک حرمت به قبر صمد بهرنگی)
15.12.2014 - 02:06

 

 

در بسیاری از ممالک و ملتها، گذشتگان همواره چراغ راه آیندگان هستند ؛ و کسانی که در گذشته های دور و نزدیک برای مردمشان و یا وطنشان دست به  کاری زده اند امروزه از طرف بازماندگان و میراث داران خود به عنوان سرمایه های تاریخی و فرهنگی ارزیابی میشوند. به مناسبتهای مختلف در قدردانی از زحمات آنان، اسمشان را زنده نگاه میدارند.  و بدون آنکه توجهی به نوع افکار و عقیده و ایده لوژی آنها شده باشد  افراد ملی و مردمی شناخته میشوند. با این امید که  فرزندان برای باور به خویش و حس تعلق به وطن در باز سازی سرزمین خود سرمشق گیرند.کسانی که بتوان به وجودشان افتخار کرد و در بین ملتهای دیگر برای پیشرفت خود اعتماد به نفسی  آفرید. 

Missing media item.

بحث ماندگاری افراد مهم و زحمتکش  یا قهرمانان ملی از زمانهای بسیار قدیم ، از بشر اولیه شروع شده و تا امروز ادامه دارد. انواع کتیبه ها مقبره ها و آثار باستانی که امروزه مهمترین پشتوانه یک ملت بشمار می آیند و از فرهنگ غنی ملتها در قرون گذشته خبر می دهند . همه و همه نمونه هایی از ماندگاری اشخاص و  کارها و افکار گذشته اند. حتی از هزاران سال پیش وقتی سلسله ای بر قدرت می رسید و بر سلسله و قدرت قبلی کشور چیره می گشت با وجود اینکه دشمنی فراوان بین آنها بود هرگز در تاریخ دست به پاکسازی آثار فرهنگی و هنری و غیره..  نمی زدند . به جز استثناها.  و تنها سعی در ساختن آثاری جدید تر و بزرگتر از پیشین برای ماندگار سازی اسم و سلطنت خویش می کردند . حتی برخی ایام به مرمت و باز سازی آنها نیز اقدام می نمودند ؛ بدون کوچکترین تاملی بر افتراق عقیده و نوع حکومت. چرا که تجارب یک ملت راه پیشرفت او را هموار می سازد و اعتماد به نفسش را برای اکتشافات فرهنگی و هنری و حتی صنعتی استوارتر می کند.

متاسفانه با این وجود ،امروز در مملکتی که در آن زندگی می کنیم گاهی حتی به مرده ها نیز رحم نمیشود.  اجساد بی جانشان گاهی منبع و پایگاه تهدید برای افکاراوتوریته ای و توتالیتر میشود . و یا افکارشان با ایده لوژی و افکارکنونی برخی ها متناسب نمیشود و دست به ویرانی  مقبره یا آثارش و یا بازماندگانش میزنند . بدون اینکه کوچکترین زحمتی به خود داده باشند برای بررسی زحماتشان و کارهای به جا مانده ی آنها. راحتترین راه را که حذف و نابودی است انتخاب میکنند و دکمه دیلیت را به مانند همیشه میزنند تا فرهنگ و زحماتش بمانند جسم و روح وخاطره و اسم اش نیز پاک شود. چرا باید  وجود  گور  فردی که سالهای دورتر از ما  زیسته و زحمتهایی برای افکارخود در حیطه ی وطنش کشیده ،  تهدیدی برای حکومت یا افرادی باشد که  ساز و برگ انتظامات و سپاهیان و امکاناتشان صدها برابر افزونتر و مدرنتر از دیروزیهاست؟
چرا باید جسمی بی جان که شاید استخوانهایش نیز توسط گذر زمان پوسیده شده برای قدرت و اقتداری مایه تهدید و ترس باشد؟  کسانی که امروز در قبرستانها و یا زیارتگاها زیر خروارها خاک آرمیده اند اگر از قدرتمندان پیشین حکومتی بودند و یا خالق ایده لوژی در گذشته می بودند شاید حذف آثارشان بهانه ای داشت . اما کسانی که در گذشته نیز توسط رژیمهای قبلی مورد آزارو زندان و حتی مرگ قرار گرفته اند چگونه می توانند دشمن رژیمی نوین باشند که خودش نیز دشمن ورقیب رژیم قبلی بوده است؟
آیا  این سخن که ،  دشمن دشمنم، بمانند دوستم است نیز  استثنا دارد؟Missing media item.

چندی پیش به همراه چند تن از دوستان به دیدار صمد بهرنگی ، نویسنده ای که زندگیش با سختی و کوشش برای آموختن و آموزاندن گذشته بود،  به یکی از گورستانهای تبریز رفتیم. تا بگوییم که هنوز در خاطرمان هست و برایمان زنده است.
صمد بهرنگی نویسنده ای  که شاید به معنای واقعی  وی را دوست حقیقی و صمیمی بچه ها خواند میزبان جمعی از جوانان شهر تبریز بود.
خانه ی جاودانه اش گرمی همیشگی و مهمان نوازی دایمیش را نداشت . سردی قبرش به هوای اطراف منعکس شده و دلهای گرممان را سردتر از همیشه می کرد. شرایطی که قبر صمد داشت و اتفاقاتی که برای خانه  ابدیش افتاده بود دلمان را آغشته به خون کرد. معنای کلمه افسوس را شاید بتوان در چنین شرایطی خوب درک کرد. گوری بی دفاع که دلگرم کننده دل دوستان اهل قلم و زبان بود مورد دست درازی و تجاوز و هتک حرمت از طرف قدرتمندان زمان شده بود . عکس و تابلوی فلزی را -که نقش صمد با افتخار رویش نقاشی شده بود - کنده بودند ومعلوم نبود در کجا کنار عکس و هیکل گذشتگان دیگر، بی کس و ساکت  آرمیده است.

خبری از  ماهی سیاه کوچک خانه ی صمد نبود. ماهی کوچکی که انگار تهدیدی برای نهنگان مسلح زمان بود که توسط قلاب کج اندیشی صید  شده بود.
نمی دانم شاید صمد واقعا خطرناک است. شاید قلمش هنوز زنده و دلگرم کننده کودکان تبریز است. چه کسی می داند شاید قبرش هنوز می نویسد و نقش روی قبرش هنوز زندگی می کند. در اذهان و روح و روانمان، که امروز چنین مورد حمله قرار می گیرد.

با نگاهی به آثار صمد دلیل چنین رفتار اقتدارگرانه  را نتوانستم درک کنم . حتی دیدار کنندگان و میهمانان خانه صمد نیز به آن اندازه نبودند که تحریکی برای دیگران و انحصار طلبان اندیشه بوجود آورند.
صمد بهرنگی از پایه گذاران ادبیات کودکان و قصه نویسی در ایران بود . قبری کاملا ساده مانند زندگیش داشت که تنها عکسی از وی با نقشی از ماهی سیاه کوچولو در آمیخته بود و بر سر مزارش او را تداعی میکرد .
امروز از همان نقش و تابلوی فلزی نیز بی نصیب گشته و شاید فردا سنگ قبرش را نیز از دست بدهد . گاهی در زندگی آنقدر چیزهای متناقض می بینیم که معنای خود زندگی را در تلاطم این پارادکسها گم می کنیم.
چرا ما که مردمی مرده پرستیم و هر کسی که حتی کوچکترین زحمتی برای ملتش نکشیده زیارتگاه و مکانها از زر و سیم برایشان می سازیم ، چگونه گور کسی که تا آخرین روز زندگی کم سن و سالش برای ادبیات این دیار زحمت کشیده از داشته های قبلیش هم محروم می گردد.؟!

 چرا صمد ؟

چرا کسانی که ساده  زیستند و کامل ؟ ...
کاش جوابی واقعا آرام بخش داشتیم 

چقدر مظلوم و بخت برگشته ای صمد ! 
 رژیمی خودت را ازبین  برد
و رژیمی دیگر نام و نشانت را .

 متاسفم برای همه چیز
که هیچ چیز واقعی در درونش نیست.

 ------
ترکی پاراگراف آخر از آ.ائلیار

نیه صمد؟
نیه اونلار کی بزه ک سیز یاشادیلار
و کامل...

نه یازیق،
اوغورسوزسان صمد!
بیرحوکومت اؤزویون محو اتدی
بیرده نم-نشانین

افسوس
هرشئ یه افسوس
کی هئچ بیردوغروسو یوخدو...

____________
یوسف آذربایجان

اسم قبرستان امامیه است و مزار صمد درست در سمت راست مقبره امامیه که این قبرستان را وقف اهالی تبریز نموده قرار دارد و این چهار چوب آهنی سیاه رنگ بعد از انقلاب ٥٧ گذاشته شد یعنی قبل از انقلاب فقط یک سنگ کوچکی بود و رفتن به سر مزار صمد و مخصوصا گل گذاشتن به مزار کار آسانی در روزهای پنجشنبه وجمعه نبود.
چرا که امکان بازداشت ساواک بود . یاد احد قاضی بخیر که شاگرد صمد بود و توسط رژیم خمینی اعدام شد . احد در زمان شاه همیشه سعی میکرد بدون اینکه کسی متوجه شود مزار صمد را جارو کند و هر از گاهی گل نیز میگذاشت .
احد تعریف میکرد که یک روز دوشنبه مزار را تمیز میکردم که یک نفر از نزدیک سلام کرد . و من از ترس که ساواکی است گفتم:
" یک نفر پول داده و من تمیز میکنم .»
گفت نترس من اسد برادر صمد هستم .

 

 

 

----------
ادیت :آ.ائلیار

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آ. ائلیار
برگرفته از:
ایمیل رسیده

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.