رفتن به محتوای اصلی

مجموعه کامنتهای ناصر کرمی از تاریخ 19.04.2011 تا 01.12.2011 در سایت پیشین
01.12.2011 - 11:41

توضیح ایران‌گلوبال

کامنتهایی که ملاحظه می‌کنید، نظراتی است که آقای ناصر کرمی در فاصله 19.04.2011 تا تاریخ اول دسامبر 2011 در سایت پیشین نوشته‌اند.

متاسفانه در حمله هکرها به سایت پیشین و نقل و انتقال به سیستم جدید، کامنتهای پیش از آن از دسترس خارج شدند و بازسازی آنها ممکن نشد.

کامنتهایی که فاقد "تیتر مقاله" هستند، در صفحه شما نوشته شده‌اند.

بسیار مایل بودیم که تیتر مقالات را به صفحه مربوطه لینک می‌دادیم، ولی به دلیل وقت زیادی که لازم دارد، این کار را نکردیم و امیدواریم که خوانندگان گرامی، در صورت نیاز، با استفاده از فرم جستجوی سایت و یا در گوگل، آنها را بیابند.

 

کامنتهای نوشته شده توسط آقای ناصر کرمی در سایت پیشین

 2011-03-22

اربر گرامی،...آقای اژدر بهنام،.. آقای هدایت سلطان زاده ها و امثال شما چرا مرتکب خطا شوید و پا را از گلیم خود فراتر بگذارید تا با گیر افتادن در دامی که خود می اندازید گرفتار آیید و و از روی ناتوانی آنوقت گریه کنان از آقای توکلی تقاضای کمک کنید،

من در آلمان زندگی میکنم، در این کشور دانشمند، سیاست مدار، اقتصا دادنی مانند تیلو زاراسینThilo Sarrazin آزادانه کتابی مینویسد و انتشار میدهد. اگر نمیدانید این فرد چه کسی هست و در کتابش چه نوشته است، از هم تباران تُرک خود اگر اهل مطالعه باشند در آلمان بپرسید،

در دانمارک هم جرم من از کاریکاتور معروف این کشور که محمد پیامبر را زیر سئوال برد بیشتر نیست. که مورد حمایت جهانی بویژه در آلمان قرار گرفت. شما هنوز با فرهنگ راسیونال و انتقادگر و پویای جوامعی که در آن زندگی میکنید بی خبرید. هنوز در فکر شیوه های حذف فیزیکی مخالفان خود هستید.

از اینها گذشته من یک شهروند آلمانی هستم، و از حق بیان برخوردار میباشم، مطالبی را هم که من نوشته ام نه اینکه خلاف قانون نیست، از پشتوانه علمی منابع اطلاعاتی و دانشگاهی آلمان هم مورد تأیید هست و منبع اطلاعاتی من در بارهء تُرک شناسی ادبیّات آلمانی هست و نه ایرانی.

من نه اینکه از حکومت آلمان و از هیچ کسی ترسی ندارم، تازه بارها بر آن بوده ام که به صدر اعظم، به پارلمان این کشور بنویسم که جلوی مسجد سازی تُرک تباری را در آلمان بگیرد، آلمانی ها نمیدانند که اسلام و مسجد سازی تُرک تباران در هر نقطه از جهان فاز اوّل تسخیر سرزمین و کسب مالکیّت میباشد. ولی ما بشدت در بین شهروندان آلمانی به این تاکتیک تُرک تباری تبلیغ و دامن می زنیم و بسیار هم موفق بوده است.

شما و هم تبارات شما در آمریکا و تمام جهان هر چه از دستان بر می آید به حکومت و به ارگانهای قانونی آلمان در مورد من داد و شکایت کنید، باور کنید نه اینکه به من صدمه ای وارد نخواهد شد، در مقابل در آلمان فردی مشهور خواهم شد. چرا که همین مشکلی را که ما ایرانیان با تُرک تباران در ایران داریم، آلمانی ها هم با آن در آلمان روبرو هستند،

امروز این ارگانها و انجمنهای تُرکی هست که تحت مراقبت پلیس آلمان و سازمان اطلاعاتی این کشور میباشد، یک بار دیگر به شما تُرک تباران هشدار میدهم کاری نکنید که عرصهء زندگی بر شما در ایران و در آلمان تنگ تر شود.

--------------

  2011-04-19

کاربران گرامی، چند جدول در این نوشتار را میتوانید، در لینکهای زیر ملاحظه کنید.

http://www.facebook.com/#!/photo.php?fbid=2036361…

http://www.facebook.com/#!/photo.php?fbid=2036703…

● کاربر گرامی >>>>>>>Yenilik >>>>>صداقت من با خوانندگان در مطالبی هست که به آنها تقدیم میکنم، صداقت در جامعه مترقی معنی و مفهوم اندیشهء راسیونال داشتن را میدهد. شما میتوانید نادرستی و بی صداقتی من را در این نوشته ها به روشی مستند راسیونال با نرمهای جوامع آگاه در نوشتار رسمأ انتشار دهید، من مشکلاتی را مطرح میکنم، تا فردا افسوسی نباشد که چرا آنها را به موقع بیان نداشتیم. اتفاقأ یکی از مسائلی که برای من از چند نظر مزاحمت جدی و سلامتی با روابط اجتماعی ام را به خطر انداخته، صداقت در نگرش به مسائل و تلاش در یافتن راه حلّی مترقی هست، امروز صادق و راسیونال بودن جرم و دیوانه بودن هست، بویژه در فرهنگ جوامع شرقی. این شما شعار دهندگانه و نویسندگان و تحلیل گران تُرک هستید که باید با خود کمی خلوت کنید و از خود بپرسید تا چه اندازه در بیان مطالب صداقت دارید و راسیونال می اندیشید !!!

● بر عکس شما که جهان را فقط جمهوری اران و ترکیه می بینید، نگرانی همهء انسانها به تمامی نیروگاههای اتمی در سراسر جهان هست، تا چه رسد به ارمنستان که در همسایگی ماست و از تکنولوژی لازم برخوردار نیست، امّا همین بحث شما در بارهء نیروگاه ارمنستان کینه توزی و دشمنی هست، زیرا طبق جدول در لینک زیر 39 درصد و حتمأ بیشتر برق ارمنستان از همین یک ا نیروگاه تأمین خواهد شد، که شما خواهان خراب کردن بدون آلترناتیو آن هستید تا ملّت ارمنستان را به گور سیاه بنشانید، اگر راست میگویید، از نفت گاز جمهوری اران (آذربایجان) که سرزمین اصلی ارمنیان، کُردها، تالشی ها و سایر مردم ایرانی تبار هست، به مردم ارمنستان بدهید تا آنها فکری به بستن نیروگاه اتمی خود کند، اروپا هم میتواند تکنولوژی انرژی طبیعی را آنجا پیاده کند، ارمنستان انرژی و برق میخواهد نه پول. از این گذشته ارمنستان یک نیروگاه اتمی خود را بسته است.

● وجود نیروگاه ارمنستان با هر خطراتی، خیلی انسانی تر از کشور ترکیه شماست که با سد کردن آب رودخانه های دجله و فرات تولید برق میکند، و کشورهای همسایه و اعراب را به خاک سیاه کشانده است، ترکیه یک قطره آب را به کشورهای عربی در برابر یک قطره نفت معامله میکند و میفروشد، حال شما و تُرک تباران با شعارهایتان دست برادری به اعراب داد ه اید و میخواهید خلیج فارس را خلیج عربی کیند ؟ این هم صداقت شما تُرک تباران با مردم عرب، که خوشبختانه مردم عرب هم بیدار هستند،

● صداقت شما هم با مردم کُرد ایرانی تبار، با یونانی ها، با تمام ملّتها روشن هست، کوتاه سخن شما در جهان یک ملّت را بنامید که بدون در نظر گرفتن منافع اقتصادی و نظامی و خومتگزاری با مردم تُرک براستی دوست باشد، با پوزش به علّت کمی وقت به ادامهءِ بحث پایان میدهم.

------------------

2011-04-21

چشم اندازی به مخارج ساخت و از بین بردن نیروگاههای اتمی مطابق با قوانین محیط زیست که در این نوشتار به آن اشاره شده است در لینک زیر:

http://www.facebook.com/#!/photo.php?fbid=2042454…

--------------------

2011-06-24

● در کتاب تاریخ:" ایران در سده های میانه" نوشته « ای.پ. پتورشسفکی» تاریخدان و ایران شناس فرهنگستان علوم شوروی، قیام بایک خرمدین ایرانی تبار را زیر مجموعه ای از سلسله جنبشها و شورشهای خلقی و کشاوری ایرانیان بر علیه خلافت عباسیان در ایران به رشتهءِ تحریر درآورده است. بویژه بعد از قتل ابومسلم که کشاورزان او را پیشوای خود میدانشتند. این شورشها بخصوص در شمال اوج بیشتری بخود گرفت. از جمله:

1 - شورش کشاورزان به رهبری "سنباذمغ" در زیر شعار: قصاص خون ابومسلم" از خراسان تا آذربایجان را فرا گرفت 2- در خراسان به رهبری" استاذسیس" آتش شورشی دیگر شعله ور شد 3- در گرگان شورش خلقی دیگر موسوم به شورش " سرخ علمان" ریداد. 4- شورش گروه دیگر بنام« سپید جامگان» به رهبری مردی گازر ملقب به مقنع (یعنی نقابدار) ماوراءی النهر را فرا گرفت

5- شورش خلقی دیگر، جنبش خرمدینان ( خرم دینان که آنها را مزدکیان نیز مینامیدند) بوقوع پیوست، بزرگترین شورش خرمدینان ( سرخ) جنگ بزرگ کشاورزی به رهبری بابک خرمدین بود که در کوههای تالش در آذربایجان آغاز شد و در شرق ایران تا اصفهان، کرمان گسترش یافت و بارها ارتش بزرگ خلیفه را درهم شکستند. بابک خرمدین با بستن پیمان اتحاد با فئودالهای ارمنی و آلبانی جبههء مقاومت خود را تقویت کرد.

● امّا همین فئودالهای متحد بابک خرمدین با دریافت و به چنگ آوردن زمین و املاک بسیار با خلیفه عباسی از در آشتی در آمدند و به بابک خرمدین خیانت کردند و او را در مقابل سپاه بازسازی شدهء خلیفه که فرماندهی او را به افشین فئودال آسیای میانه واگذار کرده بود تنها گذاشتند و سرانجام دژ خرمدینان ( دژ بذ در کوهای تالش) پس از یک سال محاصره سقوط کرد، بابک که نزد یک شاهزادهءِ آلبانی گریخته بود از سوی او به خلیفه تحویل داده شد و به قتل رسید و پس از آن شورش مازیار در طبرستان هم سرکوب گردید.

● بنا به دلایل و فاکتورهای مستند تاریخی و مردم شناسی با شرق شناسی، و با توجه با جغرافیای سیاسی آنزمان، بابک خرمدین ایرانی بود و ایرانی خواهد ماند، همانطور که در نوشتار آقای اوستا جم که با همت و سفارش دکتر رنجبر در سایت گذاشته است بعداز حدود 300 سال بعد از قیام بابک خرمدین و سایر شورشهای خلقی دیگر ایرانیان بر علیه خلفای اسلامی، تازه تُرک تباران مهاجرت اصلی خود را بطرف غرب آغاز کردند. همانطور که بارها گوشرد کردیم، مایهءِ شگفتی ما بوده و خواهد بود که چگونه با اینهمه امکانات اطلاع رسانی امروز ( بویژه منابع غربی) عده ای تُرک تبار بابک خرمدین را غیر ایرانی میدانند، تُرک تباران ( گذشته از مغولان) هیچگاه ضد اسلام نبودند، تُرک تباران هیچ دین و مسلک و ساختار سیاسی و فرهنگی خاصی را نداشتند، امّا چگونه به یکبار مزدکی شدند !!!.

● منابعی هست که حکایت از آن دارد که شخصِ کمال اتاتورک که موضوعی رادیکال ضد اسلامی داشت، اصولأ تُرک نژاد نبوده و در واقع از مردمان کُرد در آسیای کوچک ( ترکیه امروز) که در نهایت ایرانی تبار خواهد بود میباشد. اینکه در زمان آتاتورک رهبران دینی و پیشتازان کُرد اعدام میشوند انگیزهءِ تُرکی برعلیه کُرد را نداشته، بلکه بیشتر جنبهء مذهبی داشته که در آنزمان عده ای از مردم کُرد با رهبران دینی آنها طرفدار سرسخت سیستم سلطانی و خلیفه گری عثمانی بودند و در مقابل کمال آتاتورک یک سکولار دیکتاتور بی رحم بوده است. بی جهت نیست که بعد از بیش از 80 سال که فرهنگ تُرکی با دیدگاه کمال آتاتورک سازگار نبود، اکنون حکومت آنکارا راه بازگشت به دین اسلام را می پیماید تا پُست عثمانیسم را دوباره مطرح کند.

● سایر تحقیقات در مورد ایرانی بودن و زبان فهلوی ( پهلوی) تاریخ سرزمین آذربایجان کاملأ درست هست، و با منابع دست اوّل و راسیونال امروز هماهنگ میباشد، حتّی در همین نظام جمهوری اسلامی در کتاب برگزیدهء جامعه شناسی و مردم شناسی سال 1366 در صفحات 59 و 60 این کتاب درستی این داده ها را تأیید میکند. این کتاب تألیف ایرج افشار سیستانی میباشد.

● من بارها تأکید داشته ام که تاریخ ایران و منطقه احتیاج به یک بازنگری و بازنویسی عمیق دانش محور و راسیونال دارد. بشرطی که کسی خود را استاد نداند بلکه همهء ما در جایگاه یک دانش آموز، دانشجو، و پژوهشگر بی طرف روشنگری و در هدف نزدیک شدن به واقعیّت ها قدم بر داریم. از آکتورهای اساسی عقب ماندگی شرق بر این هست که تمامی استراژیهای سیاسی و فرهنگی آنها بر غیر واقعیّتها پایه گذاری میشود. مثلأ که بابک تُرک هست و ایرانی نیست، تا بر این ادعای بی اساس استراتژی دست یابی به حقوق قومی را مطرح کنند.

--------------

2011-07-21

کاریر و مسئول سایت ایران گلوبال،......آ. ائلیار ...ایران گلوبال

● اگر آقای منوچهر جمالی بیش از حدِ موازین پژوهشی موضع سیمرغ را آنقدر مطرح کرده است که باعث آزار اعصاب کاربران سایت شده است، به همان اندازه و حتّی بسیار بسیار فراتر از آن مسئلهءِ آذربایجان، حکومت ملّی آن، استقلال تُرکان ساکن ایران، و در کُل بزرگ کردن آذربایجان و سایر مسائل سطحی دیگر در همین رابطه، آنقدر..... بدون برنامه و خارج از نُرمهای شناخته شده برای حلّ یک مشکل اجتماعی و سیاسی مطرح شده است، که آزار اعصاب که چه عرض کنم به حد خرابی اعصاب و لوث کردن مسئله، و سطحی کردن محتوای مطالب در مقالات و نوشته ها،و همچنین پریشانی و سر درگمی در اهداف سایت ایران گلوبال ، فراموش کردن مسائل اساسی و عدم دامن زدن به شناخت عمیق اندیشه ها و فلسفه های دیروز و امروز برای برون رفت از بحرانها منجر شده است.

● خواهش من این هست که از هم تباران تُرک خود بخواهید تا با دیدگاهی عمیق تر و کارشناسانه تر همراه با مطالعه و تحقیقات بی غرض علمی در چهار چوب فرهنگی متین خواسته های فرهنگی و اجتماعی خود را مطرح کنند. شعار دادن و جنجال راه انداختن بازاریِ بی اساس و یا تهدید به جدایی آذربایجان، استقلال آن، تشکیل حکومت ملّی آذربایجان، کسی دیگر به آن توجهی نخواهد کرد. تازه وقتی ما خود بارها عملأ اعلام کرده ایم که جمع آوری همهء تُرک تباران و جدایی آنها فقط در اردبیل و آذر بایجان شرقی، بسود دمکراسی و منافع ملّی و باعث همبستگی بین تیره های ایرانی تبار خواهد شد، و فقر و عقب ماندگی و منزوی شدن تُرک آذربایجانی پیامد آن هست، دیگر میخواهند چه کسی را از شعار دادن جدایی آذربایجان بترسانند !!!.

● مردم تُرک آذربایجان چند قرن در رأس حکومت ایران بودند که میتوانستند شایستگیهای خود را در خدمت به ایران و پیش برد روند دمکراسی به نمایش بگذارند، دست آورد آنها فقط گسترش شیعهءِ دوازده امامی هست که حکومتهای صفویان، قاجاریان، و حکومت جمهوری اسلامی ولایت فقیه نتیجهء آن هست، خواهش من از شما و سایر هم تباران شما این هست که کمی نسبت بخود واقع بین تر باشید و تلاش بیمورد در آن نداشته باشید که ناحیّه آذربایجان را در تاریخ دیروز و امروز و فردا برجسته کنید و شما هم از سایت درونی هر کامنتِ احساسی از مردم تُرک تبار را به عنوان تحلیل کارشناسان با مهر تأیید مدیریت سایت ایران گلوبال در سایت بیرونی نگذارید، دو گانه بازی کردن و رابطه بازی مدیریّت سایت پذیرفتنی نیست و ارزش راسیونال سایت و تبادل اندیشهءِ مدرن را بشدّت کاهش خواهد داد.

● از طرف دیگر شما در پانویس نوشته جدید من که اکنون در سایت هست، مطلب زیر را نوشته اید: (گزینش وانتشارهر نوشتاری در ایران گلوبال در راستای باور و احترام به آزادی اندیشه و بیان و گردش آزاد آن است و لزوما تائیدی بر محتوا و مضمون آن نیست و همواره نویسنده، مسئول و پاسخگو می باشد).

● ممکن هست بفرمایید، کجای مطالب تاریخی و سیاسی این نوشته اشتباه هست، مگر آدرس دقیق و حتّی تاریخ روز و سال آنها آورده نشده است، چرا اگر شما و همفکران شما اشتباهی در آن می بینید، بصورت نوشتاری و گفتاری حاضر به برخورد نیستید، ؟. و فقط مُهر بد و خوب می زنید !.

● شما چرا شناخت کاربران را دست کم میگیرید، و از قبل برای آنها تعیین تکلیف و از همه مهمتر آنها را در اظهار نظر و نقد مطالب پاسیو میکنید، این را همه میدانند که نویسندءِ هر مقاله ای مسئول و پاسخگوی محتوای نوشته اش میباشد، من تاکنون چند بار برای آقای کیانوش توکلی نوشتم، که من پاسخگوی و مسولیّت نه فقط اخلاقی بلکه برابر با شناخت تاریخی و علمی امروز در هر مکان و زمان هستم، اکنون هم حاضر هستم فعلأ در هر اتاق پالتالکی از ناسیونالیست های تُرک آذری و یا هر کجای دیگر برای مناطره و گفتگو از نوشتهءِ خود دفاع کنم.

● مطمئن باشید مطالبی که در یک نوشتار بطور فشرده جایگزین میشود و به خوانندگان تقدیم میشود، حاصل زحمت گاهی بیش از یک سال هست، و آن بخشی که انتشار می یابد فقط برای آغاز بحث و مطرح کردن موضوع میباشد، بقیّه آن ثبت و نگهداری میشود، که در ادامهء آن در صورت ضرورت انتشار خواهد یافت.

● من خود را در مورد عملکرد و آغاز تاریخ تمدن تُرک تباری بعد از مهاجرت آنها از سال 1071 میلادی به جغرافیای مسکونی امروز آنها بسیار سانسور کرده ام، بیش از این سانسور کردن یعنی مُردن و بستن پروسهءِ دمکراسی است که برای ما امکان پذیر نیست، نوشته های ما فقط عکس العمل و دفاعی است، بنا بر این سرچشمهء پرداختن به مسائل تُرک تباری م مطرح کردن بیش از اندازهء سیمرغ از سوی آقالی جمالی و هم تباران شماست !

● امّا همین جا من به عنوان یک کاربر از همهءِ ایرانیان، و انسانهای دمکراتیک از هر قوم قبیله تمنّی میکنم که خود را با ادبیّات و تاریخ نگاری بخشی از افراد تُرک تبار و یا با تاریخ افرادی مانند یوسف بنی طرُف عرب تبار ، و افراد اطلاعاتی و سازمان جاسوسی ترکیه و جمهوری آذربایجان تحت نام مردم کُرد مشغول نکنند و به مسائل عمده بپردازند، در ایران و منطقه به اشکال ممکن به بیداری و هوشیاری مردم بویژه طبقهء جوان بپردازند، از همه مهمتر در غرب و جنوب غربی و جنوب برای پاسداری از منابع انرژی در این مناطق در روز های بحرانی که انتظار آنرا داریم و در آمادگی آن اکنون کوشا هستیم.

-----------

2011-07-22

لازم نبود بخودتان زحمت دهید و وقت تلف کنید تا پاسخی را ارائه دهید چون از قبل پاسخ شما را میدانستم، امّا برای نگرفتن وقت سایت و مزاحمت برای کاربران بطور شتابان به چند نکته اشاره میکنم،

1- هر تاریخی و نوشتاری که تاریخ تمدن 500 سالهءِ تُرک تباری را در قفقاز در آسیای صغیر ( ترکیه امروز) به چند هزار سال تبدیل نکند برای تُرک تباران آن تاریخ پشیزی ارزش ندارد

2- تا زمانیکه شما تاریخ راسیونال و معتبری ارائه ندهید که تاریخ نگاری سیاسی ما را بی اعتبار کند و اشتباهات آنرا بر نشمارد گفته و ادعای شما از روی احساس و کینه ورزی علمی و عدم شناخت پایه ای است

3- اگر نوشته ها و تاریخ نگاری ما پشیزی ارزش ندارد چرا شما آنرا در سایت ایران گلوبال میگذارید، من خواهان بی اعتباری سایت ایران گلوبال نیستم، برای من مهم نیست که چه کسی و یا چه کسانی مسئولیّت سایت ایران گلوبال هستند، آنچه برای من مهم هست سایت ایران گلوبال یک سایت فارسی زبان هست که در میان سایت های ایرانی برای اولین بار قدم به ادبیّات و فرهنگ ژورنالیستی مدرن راسیونال، سکولار، مطابق با عصر روشنگری نهاد. و هدف من بار آوری و دامن زدن به عرصهء روشنگری مدرن در این سایت هست.

3- روش تاریخ نگاری نظری که شما آنرا مطرح میکیند، مربوط به زمان اولیّه دوران قرون وسطی هست، تاریخ نظری امروز باید از زوایهء و فیلتر علمی جغرافیای سیاسی و تاریخ نگاری سیاسی مورد بررسی قرار گیرد، که در این زمینه معلوم نیست شما و هم تباران تان تخصص دارید یا من ؟ تاریخ نگاری گذشته در ایران و از سوی شماها اگر از سوی ما تأیید شد آنوقت دارای اعتبار هست، دوران تاریخ نگاری کذاب و با شمشیر خشونت سرزمین تسخیر کردن گذشت!. شما هنوز در مراحلی از تکامل و خویشتن شناسی هستید که سیاست ورزی و تاریخ نگاری سیاسی را دانش نمیدانید

4- آقای منوچهر جمالی بخوبی میداند چکار میکند و و چه روش و فلسفه نگاری را در پیش گرفته است، طبیعی است برای شما و امثال شما که بازگشت به گذشته به دوران ایران باستان را کابوس میدانید قابل درک و فهم نیست ، از سویی بیانگر این هست که شما و همفکران شما به پروسهءِ تئوریها و متدولوژیک دمکراسی در جوامع غربی و دمکراتیک اطلاعی ندارید، در صورتیکه عصر مدرنیته بر پایه بازگشت به گذشته و دوران آنتیک، آغاز گشته است.

5- روشی را که آقای جمالی بکار گرفته است فیلسوفان مشهوری مانند: توماس فُن آکویین ، مارسیلیوس فُن پادوا، پیکو دِلا میراندولا، نیکولو ماچیا ولی، توماس هابس و غیره در پیش گرفتند تا از استبداد دینی رهایی و و بستر عصر روشنگری را هموار و بازخویشتن شناسی راسیونال بدون دین و قیصر را مهیا کنند، در آینده ای نزدیک، به این موضوع خواهم پرداخت، گرچه برای شما پشیزی ارزش نخواهد داشت.

ولی من از همین جا از آقای منوچهر گرامی تقاضا دارم که بیشتر به مسائل روز و فلسفهءِ برون رفت از بحران کنونی در ایران بپردازند.

6- من با مفاهیم "تبلیغ و توضیح" و تفاوت آنها مشکلی ندارم حداقل برای قبول شدن در امتحانات رشتهء "مدیریّت عمومی" مجبور بودم آنها را مانند شاگر دبستانی حفظ کنم، و زمانی میتوانم یک موضوعی را حفظ کنم که آنرا عمیق درک و فراتر از آن هم تحقیق کنم، این شما و هم تباران شماست که باید از خدشه دار کردن تاریخ ایران دست بردارید، از تبلیغ وسیع اقتصادی و از شگردهای جوامع تُرک تباری و بزرگ کردن آذربایجان کوتاه بیایید، و بیشتر از این خود و فرهنگِ تُرکی را از جهات مختلف ارزان به معرض نمایش نگذارید، و مکانی را یعنی سایت ایران گلوبال را به صحنهء تئاتر و خمیه شب بازی بدون تاریخ و فرهنگ به بازار زرگری تبدیل نکنید،....

6- مسئلهءِ قومی و ملّی زیر مجموعه ای از روند دمکراسی های مدرن امروزی هست، که با برقرای دمکراسی در ایران حل خواهد شد، امّا شما هنوز در عصر پسا مدرن فئودالیته، خاندانی و قبیله ای هستید، من به شهادت فقط و فقط مطالب کم ثبت شده خودم در آرشیو همین سایت ایران گلوبال اکتفا میکنم، و از شما و هم تباران شما می پرسم کدامیک از شماها بیشتر از من در مورد راه حلّهای مسائل ملّی نوشته اید و سخن رانده اید، من باردیگر تکرا میکنم، ما آماده با ابزارهای تئوریک در آخر کانال منتظر شما ها ایستاده ایم، این شما ها هستید که باید از گذرگاهای دمکراسی و شناخت بگذرید و تجربه کنید تابتوان به بحث گفتگو نشست،

7- آیندهء سیاسی ایران را آذربایجان، تهران، خراسان، کرمان، مازندران، گیلان، رقم نخواهد زد، بلکه زاگرس نشینان از ترکیه تا خلیج فارس، جایگاه اصلی امپراطوریهای ایران باستان خواهد بود. این شناخت و آمادگی و همبستگی در بین مردمان جغرافیای زاگرس هر روز مهیّا تر خواهد شد. و به حاکمیّت مرکزی از همدستی تُرک تباری و ایرانیان خود فروختهءِ شاه و شیخی با فرهنگ اسلامی پایانی خواهد بخشید. فراموش نکنید که هشتاد در صد نخست وزیران دوران حکومت پهلوی 1 و 2 تُرک تبار بودند.

از شرکت شما در بحث سپاسگزارم، با اجازه من به علّت کمی وقت به این بحث پایان میدهم.

--------------

2011-07-23

● این مصاحبهءِ با دکتر جواد طباطبایی چندی قبل و بارها تکراری در سایت ها گذاشته شده است، که اکنون بار دیگر در سایت ایران گلوبال گذاشته میشود. گرچه من به امر تخصص در مورد مسائل اهمیّت میدهم، ولی در جامعهءِ ایران که متأسفانه ( صد بار متأسفانه) آکادمیکها و جامعه شناسان آن هنوز در دوران قدما بسر میبرند،

دو مسئله دیگر گذشته از تخصص برای من حائژ اهمیّت است 1- صداقت و رستگاری و هدف سیاسی نویسنده در باره آن مطلب علمی که می نویسد و عرضه میدارد 2- متأسفانه باید دانست که این فرد نویسنده به کدام قوم و قبیله و نژاد ردر ایران وابستگی دارد.

● بدون هیچ ادعایی وقتی برای اولین این مصاحبه و نظریات دکتر جواد طباطبایی دربارهء مدرنیته و سنت گرایی را در سایت مشروطه خواهان خواندم، با تعجب فراوان دوباره به همان دلیل های عقب ماندگی در ایران پی بردم که مقصران اصلی این عقب افرادی مانند طباطبایی هابودند و هستند، که حتی در قرن 21 با این همه امکانات تکنولوزی اطلاع رسانی چطوری یک شخص میتواند اینهمه مسائل علمی و فلسفی را تحریف و با روشی قشری گری سفسطه پردازی کند. چرا اینهمه خوانندگان را نادان تصور میکند ؟ .

● جالب اینجاست که بکارگیری واژه های فلسفی و جامعه شناسی آقای دکتر طباطبایی از ابن خلدون مراکشی، و مثالهای دیگر ایشان از امام حسین، منتظری، و متأخران را در حوزهءِ علمیّه قم و مجتهدان و آخوندهای دینی ایراسیونال جستجو میکند، آقای دکتر طباطبایی روشی را بکار میگیرد، که کیانوری ها دیروز و میر حسین موسوی های امروز بکار میبرند که در ایران شناخته شده هستند.

● آقای دکتر طباطبایی مانند ماتریالیسم های شرمگین ، اسلامگرای شرمگین هست امّا جسارت بازگویی آنرا ندارند و بر آن هستند که بحث فلسفی همچنان در دایرهء دینی اسلامی در حرکت باشد. و به فرهنگ و جهان بینی ایران شهری و به جهان بینی راسیونال کشیده نشود

مدرک دکترای دکتر شریعتی و ابوالحسن بنی صدر، طباطبایی از کشور فرانسه هست تمام تزهایی که این افراد در ایران بکار گرفتند و میگیرند، از داستانهای معمولی و عوام جوامع شمال آفریقا، و عرب گرفته شده بود که با جامعهء ما سازگاری نداشت. دکتر بختیار هم در فرانسه دانش آموخته بود.

● آقای دکتر طباطبایی مدرنیته یک عصر و زمان هست، طبقه و فرد و یک دیدگاه فلسفی بی جان نیست بحثهای فلسفی مناسب فصل زمستان هست که امیدوارم در چند ماه اینده بشود به آن بویژه این مصاحبهءِ آقای دکتر طباطبایی را به بحث جدی گذاشت.

------------------

2011-07-23

تیتر مقاله       سنت، نگاه وارونه

به کاربر گرامی...... هرمس...

●آنچه من از شما تا کنون با نام هرمس خوانده ام، روش نگارشیِ" کتاب کَلیله و دمنه"، که کتابی: ازجملهء آن مجموعه های دانش و حکمتست که مردمانِ خردمندِ قدیم گرد آوردند و "بهر گونه زبان" نبشتند و از برای فرزندانِ خویش بمیراث گذاشتند و در اعصار و قرون متمادی گرامی میداشتند و می خواندند و از آن حکمت عملی و آداب زندگی و زبان می آموختند. این گنجینه کتاب را بُرزویه طبیب مَروزی در عصر انوشَروان خسرو پسر قباد پادشاه ساسانی آنرا بپارسی در آورد و ابواب و حکایاتِ چند برآن افزود.

● آقای هرمس خدمت شما عرض شود که مِهتَر آن بُوَد که شما اوّل همین نگارش کلیله و دمنه را که پیشه کرده اید و صعود عزت و آوازه و بلندی شهره تان در بین کاربران را فراهم آورده است، به نکویی بیاموزید، و از بابها و اندرزهای اخلاقی مزید بر حیات خفته در آن را که هر روزر به سر و کوپال کاربران می ریزید را به کمال دریابید، آنوقت پیراهن و عبای امیر کبیری بپوشید، دستی را بر نیمهء قامت مثلث کنید و در دستی دیگر کلیله و دمنه را بر فراز نگهدارید و بر ما زمینیان باران رحمت دانش و اخلاق فرو بارید تا تشنگان لب به گور را حیاتی دگر آید و صحت بدانید هر نفسی را آواری نیایشی و هر قدمی را فدای سجود مبارکتان خواهیم کرد..

● کسانیکه خانواده و فرزند دارند و ایّام تعطیلات تابستانی، طولانی بودن روز و استفاده از وجود کوتاه مدّت خورشید، مسافرت، میدانند که وقت کافی برای پرداختن به مسائل آنهم فلسفی و یا هر تحقیق درستِ دیگر، که زمان و آرامش خاص خود را میخواهد باقی نخواهد ماند، زمستان از آخر ماه آگوست هست که مدرسه ها باز شده، روزها کوتاهتر میشود زمان لازم برای پرداختن به سایر مسائل بهتر فراهم میشود.

● آقای دکتر طباطبایی فلسفهء آلمانی را تحریف کرده است، نه آنرا تشریح و یا به کمک گرفته است، محتوای مصاحبهء آقای دکتر طباطبایی آنقدر ساده و دلیل و برهان های آن آنقدر ضعیف و چاه جمکرانی و حوزه ای هستند که نقدی بر آن گذاشتن زنگ استراحت در جستجوی مطالب دانش محور میباشد، شما سلامت باشید دکتر طباطبایی را هم دعوت کنید، زمستان هم نزدیک نزدیک هست، ما هم تا آنزمان تمرین تقویت روح و تن خواهیم کرد که از سیل دانش و برهان های فلسفی شما ها فرار نکنیم.

● فلسفه و مبنای فکری امثال دکتر طباطبایی را جلال آل احمد در کتاب غرب زدگی به نگارش در آورد، مهدی بازرگان آنار مهندسی کرد، انقلاب مشروطه را از پای در آورد، شیخ فضلالله نوری در این راه بر دار رفت، و بسیار مسائل دیگر که زمان پرداختن به آنها نیست. دکتر طباطبایی همان شیخ فضالله نوری دارای برگ دکتری در قرن 21 هست، همان کیانوری ها میباشد که از شکم ماتریالیسم دیالکتیک، دین اسلام شیعه گری را بیرون آورد، از همان قشری هست که میخواهند سرزمین ایران نه به گذشتهءِ ایران شهری خود برگردد و نه به مدرنیتهءِ راسیونال به جلو قدم بر دارد و باید در همان دوران قرون وسطیایی اسلامی صفوی و قاجاری و جمهوری اسلامی امروز باقی بماند و در جا یزند،و....

● فلسفهء مدرنیته زمینی و راسیونال هست، آقای دکتر طباطبایی آنرا در آسمان جستجو میکند، تحلیل های فلسفی ایشان با فیلسوفان غیر دینی قبل از میلاد هم همسویی ندارد، بستر دلایل و داده های فکری دکتر طباطبایی در دایرهء فلسفهءِ دینی و متافیزیکی آریولیوس آگوستین هست، که خود بحثی است طولانی.

● برای پایان دادن به این بحث تا زمستان، چند سطر دیگر از کتاب کلیله و دمنه را می آورم تا کار بران را خوابی خوش اید:

[.. و در اثنای آن بسمع او رسانیدند که در خزاین ملوک هند کتابیست که از زبانِ مرغان و بهیم وحوش و طیور و حشرات جمع کرده اند، و پادشاهان را در سیاستِ رعیّت و بسط عدل و رأفت، و قمع خصمان و قهر دشمنان، بدان حاجت باشد، و آن را عمدهء هر نیکی و سرمایه هر علم و راهبرِ هر منفعت و مفتاح هر حکت می شناسند، و چنانکه ملوک را از آن فواید تواند بود اوساطِ مردمان را هم منافع حاصل تواند شد، و آنرا : کتاب کلیله و دمنه خوانند....]

با سپاس از شرکت در بحث.

-------------

2011-08-12

تیتر مقاله        مجيد تفرشي- اسناد بريتانيا در مورد 30 سال پيش (فیلم )

اعلامیه تاریخی دکتر شاپور بختیار

پاسخ به کسانی که گفتند دکتر بختیار صدام را به جنگ علیه ایران تحریک کرد

متن اعلامیه : در شرایط ناگوار و خطیری که ملت قهرمان ایران در حال مبارزه علیه حکومت سیاه و استبدادی خمینی است، تحریکات مستمر و مغرضانه رژیم روحانی نمایان در تحمیل حکومت خود از یک سو و دخالت در امور سایر کشورها از سوی دیگر به دولت عراق امکان داده است تا با استفاده از آشفتگی حاکم بر کشور به خاک میهن عزیز ما حمله ور گردد و مصیبت تازه ای برای مردم ستم دیده ایران ببار آورد.

با درود فراوان به ارتش دلیر ایران که علیرغم همه نامردمیها و بی عدالتی های رژیم غاصب خمینی در برابر تجاوز بیگانه مردانه قد بر افراشته و جان بر کف از خاک وطن دفاع می کنند و همچنین با درود به مردم شجاع و از جان گذشته ایکه همدوش ارتش خود، در این جنگ میهنی شرکت نموده اند، آمادگی خود را، همانطور که قبلا هم اعلام داشته ام، جهت بکار بردن کلیه امکاناتی که در اختیار دارم به منظور دفاع از تمامیت ارضی و استقلال میهنم اعلام میدارد.

دکتر شاپور بختیار – پاریس 21 مهرماه 1359

پاریس 21 مهرماه 1359 مرغ توفان، صفحه 164

-----------------------

2011-08-13

کاربر گرامی، مژدهی، .......بحث اینکه دکتر شاپور بختیار، صدام حسین را تشویق به حمله به سرزمین ایران و پیامدهای ناگوار آن کرده، به یک تحقیق اساسی و گردآوری آن در یک رسالهءِ مستند تاریخی در مورد پروسهء سیاسی در خاورمیانه و رابطهء تاریخی ایران با کشورهای عربی در خود منطق احتیاج دارد.

امّا به چند نکته اشاره میکنم:

1- پژوهشگران ایرانی بدون تحقیق و تحلیل مسائل سیاسی شخصی خود، داده های دیگران را حال چه منابع اطلاعاتی و چه ارگانهای جاسوسی و از طرف چه کشورهایی مطابق با منافع خودشان بیرون داده باشند را نشخوار و چشم و گوش بسته می پذیرند و بخورد مردم میدهند. این روش تا کنون ضربات سنگینی را بر کشور ما وارد کرده است. بنا بر این اطلاعات بریتانیا همانقدر درست هست که رادیو بی بی سی خمینی را در کرهء ما نشاند.

2- برای نتیجه گیری از این بحث شما باید دلایل انقلاب اسلامی را 57 را بدقت مطالعه کنید که اصولأ چرا این انقلاب صورت گرفت، آیا شما باور دارید که واقعأ ملّت ایران انقلاب کردند، ایا امروز شما باور دارید که حکومت جمهوری اسلامی ضد غرب هست، ....

3- تحلیل شما از سیاست و استرآتژی دوآلیسم کشورهای غربی بسرگردگی آمریکا و انگلستان در مقابل ایران و عراق چیست ؟ 4- شناخت شما از قرارداد الجزایر 1975 و مناسبات آن چیست، آیا دکتر شاپور بختیار نمیدانست که عراق به اجبار این قرارداد را امضاءِ کرده است، ایا شما باور دارید که صدام حسین مایل بود حکومت شاه ژاندارم خلیج فارس و شاخ آفریقا و دریای سرخ، و همدست کشور اسرائیل در قدرت باشد و شاپور بختیار هم نخست وزیرش باشد ؟

5- نقش لیگا یا اتحادیّه عربی در شکل گیری انقلاب 57 چه بود و اصولأ شناخت شما امروز به سیاست ورزی این اتحادیه چیست ؟ 6- آیا میتواند شاپور بختیار با فردی بنام صدام حسین همکار و همقدم شود که اوّل این شخص قرارداد الجزایر 1975 میلادی را در تلویزیون رسمی عراق پاره کرد و بعد از آن به ارتش عراق فرمان حمله به ایران را صادر کرد، آیا دکتر بختیار میتوانست شاهد تسخیر سرزمین ایران آنهم استان خوزستان باشد ؟

7- مسئلهء تاریخی ملّی شدن نفت ایران و زخمی بودن انگلیس، و نقش ایران در سازمان اوپیک از سال 1975 میلادی چه تأثیری بر اقتصاد غرب گذاشت ؟ 8- براستی آیا شما هنوز نمیدانید که حملهء ارتش صدام حسین به ایران استرآتژی غرب و تحریک کشورهایی مانند آمریکا و انگلیس بوده است ؟

9- بر اساس یک منبع تأیید نشده برادر صدام حسین هم با دکتر بختیار ملاقات داشته اند، و دکتر بخیتار تلاش کرده است که صدام را از حمله به ایران بر حذر دارد و گفته است که ملّت ایران ناسیونال و میهن دوست هستند، حملهء نظامی عراق به ایران غرور ملّی مردم ایرانیان را بر انگیخته میکند و پُشت سر خمینی خواهند ایستاد، آیا دکتر بختیار قصد داشته است که با حملهءِ صدام حسین به ایران دستگاه خمینی را پایدار و قوی تر کند ؟ 10- براستی چرا همزمان با بیستمین سالگرد دکتر بختیار سازمان اطلاعاتی بریتانیا اقدام به انتشار چنین مطالبی میکند، و چرا در همین زمان مجید تفریشی به این موضوع می پردازد، این مجید تفریشی کیست ؟ اهداف انگلیس و نظام جمهوری اسلامی از این رویداد مسئلهء دکتر بختیار چیست ؟

11- نظام جمهوری اسلامی و آقای مجید تفریشی چرا به مسئله تیمسار قره باغی که ارتش ایران را منحل کرد و تسلیم خمینی شد نمی پردازد ؟ 12- افرادی مانند مجید تفریشی ها چرا ریشه های شناختی انقلاب اسلامی و حامیان آن نمی پردازند، چرا به نشستها و بست و بندهای همین کشورهای غربی و نمایندگان خمینی که چگونه توافق کردند ایران را بر باد دهند خود را مشغول نمیکنند /، بهرحال ماهیّت آقای تفریشی و هدف از تحقیقات یک جانبه و غیر علمی آن هم مانند سایر عرصه های دیگر شناخته خواهد شد.

12- اگر همکاری مستقیمی بین دکتر بختیار و کشورهای عربی وجود داشته است، بر اساس آینده نگری و جلوگیری از اسلام سیاسی و شیعه گری و گسترش جنگهای عقیدتی در خاورمیانه بوده است، در پایداری و برکناری نظام جمهوری اسلامی همین امروز هم کشورهای عربی نقش بسیار مهمی را دارند که در دو مقالهء پیشین به آنها اشاره کرده ام که نظام جمهوری اسلامی عامل بحران و آنارشیسم در منطقه هست که با کمک مردمان دمکراتیک منطقه میشود به این بحران پایان داد و در کمال صلح و آرامش مسائل و اختلافات را پیش برد.

13 – دکتر شاپور بختیار هیچگاه وطن فروش نبوده و به کشور و ملّت خیانت نکرده، نمیتوانسته شاهد باشد که زنان و کودکان ایرانی زیر بمبارانهای رژیم صدام از بین بروند و خانه بدوش شوند، چنانکه نسل گذشتگان بسیار دور و نزدیک او هم وطن فروش نبوده و نخواهند بود، اسناد بریتانیا و شایع پراکنی و پراکندگی گویی شخصی گمنام بنام مجید تفریشی، و سیاست نظام جمهوری اسلامی جایگاه تاریخی دکتر شاپور بختیار را در تاریخ جاودانه تر خواهد کرد،

14- اگر شاپور بختیار را میگذاشتند از ژنرال دوگل ها هم بسیار فراتر میرفت، ژنرال دوگل در مقابل ارتشی و اشغالگری بپا خواست، دکتر بخیتار بر علیه اشغالگران و بر علیه جهل و جهالت، بپا خواست. او سنگ زیربنای راهی را گذاشته است که نسلهای آیندهء ایرانیان راستین آن راه را خواهند رفت، دست بریتانیا و جمهوری اسلامی و افراد گمنامی مانند مجید تفریشی هم از پا درازتر، عملکرد و شیوه های ناشایست آنها عظمت اندیشهء و شخصیّت دکتر بختیار را والاتر خواهد کرد.

15- بنطر من جایگاهی مانند فیروزآبادی پاسدار به قد و قوارهءِ آقای مجید تفریشی بیشتر شایسته هست تا یک آکادمیک پژوهشگر.

به علّت کمی وقت این بحث را تا وقتی مناسب به پایان می برم. با سپاس از شما

-----------------

2011-08-13

■ جناب آقای توکلی،.... با سپاس از گذاشتن نتیجهءِ تحقیقات آقای مجید تفرشی در سایت ایران گلوبال. که در سایتهای مختلف هم آمده است. در مورد اینکه دکتر شاپور بختیار صدام را به جنگ علیه ایران تبلیغ نکرده، دیگر لازم به تحقیقات طولانی نیست در همین گزارشات بریتانیا که آقای مجید تفرشی آنرا جمع آوری کرده او شما اکنون آنرا در سایت گذاشته اید بروشنی معلوم هست که دکتر بختیار پیوسته مخالف حملهء ارتش عراق به ایران بوده است. امّا هدف این بوده است که از عراق به عنوان سکوی پرش بر علیه نظام اسلامی استفاده شود، عملی که در جهان تا کنون مرسوم بوده است. یکی از دلیل اصلی حمله عراق به ایران رژیم اسلامی بود که میخواست از عراق به بیت المقدس برسد، و بسیار مسائل دیگر که جای بحث آن نیست.

■ تازه از نزدیکان خانوادهء دکتر بختیار هم این نوشتار های آقای مجید تفرشی را به عنوان دفاع از دکتر بختیار در صفحهءِ فیس بوک خود گذاشته اند چرا مطلبی علیه دکتر بختیار در آن نیست، و اتفاقأ پرده از بسیاری مسائل بر میدارد.

■ امّا چگونه شما عنوان این نوشتار آقای مجید تفرشی را، " اسناد زیر نشان می دهد که شاپور بختیار و اویسی صدام را تشویق به حمله ایران کردند" جای تعجب هست. چون محتوای این اسناد و نوشته های پیوست آن بیانگر تیتر انتخاب شدهءِ شما نیست. مگر اینکه اسناد و مدارک معتبر دیگر از آقای مجید تفرشی را در اختیار داشته باشید !.

■ آنچه ما در این نوشتار می بینیم و میخوانیم گزارشات معمولی و زبان تبادل بین نهادهای امور خارجهء کشورهای غربی است که روزانه ادامه دارد که بیشتر آنها صحت ندارد و واقعیّت آنها نسبی هست، ولی اینکه شما نوشته اید این اسناد"نشان میدهد" یعنی مطمئن هستید و به زبان اثباتی تأکید دارید که دکتر بختیار صدام را به حمله به ایران تشویق کرده است، در صورتیکه چنین نیست.

■ هدف همهء ما روشنگری راسیونال هست، بنا بر این بر اساس فرضیات نباید حرکت کرد، سایت ویکی لیکس با افشا گریهای خود در مورد سیاست مداران و گزارشات نهاد های امور خارجهء آنها در مورد شخصیّت ها، وزیران، رئیس جمهورها بسیار نوشته بودند که کودکانه بودند، پس بستر تحقیقات ما نباید چنین منابعی باشد.

■ چند بار همین نهادها گزارش کردند که در عراق بمب اتم هست، چقدر پیش بینی های اشتباهی را مطرح کردند، حملهء ارتش آمریکا و همدستان آن به عراق بر اثر چنین گزارشهایی بود، که از زبان یک کارگر معمولی عراقی که به آلمان پناهده شده بود نقل گردید، و سازمان اطلاعاتی آلمان آنرا در اختیار پنتاگون آمریکا گذاشت. و کودکانه ارتش آمریکا به عراق حمله کرد.

■ من امیدوارم که افرادی مانند مجید تفرشی به کارهای اساسی تری بپردازند، زیرا با چنین نوشتاها و رونویسی کردن از گزارشات یک نهاد کشور غربی، درجه و شناخت آکادمیک فردی را نمی رساند، و امیدوارم که آقای تفرشی تز دکتری تاریخ شناسی خود را با فتوکپی زدن از این و آن گزراش مهیا نکرده باشد، در آلمان تا کنون چندین مدرک دکتری افراد سر شناس مثلأ وزیر جنگ، نماینده در پارلمان اروپا، و افرادی دیگر در همین ردیف پس گرفته شدند و به دادگاه احضار و از سمت خود کناره گیری کردند،

■ من به عنوان یک ایرانی که مایل به تحقیقات هستم، مایلم آدرس اینترتی موضوع تز دکترای آقای مجید تفرشی را دریافت کنم، تا از تحقیقات ایشان بهره مند شوم.

---------------------

2011-09-13

تیتر مقاله       « خاندان پهلوی و تُرک تباران در ایران »

● جناب آقای م- سحر ، من خودم را در این نوشتار و سایر مقالات دیگر معرفی کرده ام، شما بفرمایید چه کسی هستید ؟ که خودتان را در مرکز هویّت ایرانی قرار داده اید، که یک بار با لُرها هستید، باری دیگر با عربها و خوزی ها، یا با گیلی ها و مازندرانی ها ، و باری دیگر با ترکمن و تُرکان آذری و دمی دیگر با بلوچها و سایر حاشیه نشینان ایران که شما خود را در مرکز ثقل جغرافیای سیاسی این حاشیه نشینان قرار داه اید.

این تنهءِ درخت تنومندی که شما باشید و بقیه شاخ و برگ هستند ریشه در کجا دارد ؟ از این شاخه به آن شاخه پریدن نشانه از بی هویّتی و سر درگمی تاریخی و یا سر کار گذاشتن دیگران هست، لطفأ یک بار هم که شده شما خودتان باشید، همانکه در اصل و جوهر هستید.

● درس آموزی فلسفهء هومانیسم و مکتب دمکراتیک و آمیختن آنها با اخلاقیّات و معنویات دینی روحیهء شما به ایران امروز و فردای ما کمکی نخواهد کرد، اصولأ این مباحث موضوع و مشکل ما نیست و در این نوشتارها به آنهاا نپرداخته ایم و نخواهیم پرداخت، مشکل ما سیاسی است، و از این زوایه مسائل مورد نقد و تحلیل قرار میگیرند، گویند هر سخن جایی دارد و هر نکته مکانی !

● آقای سحر یزد و کرمان چه زمانی مرکز بوده و از اهمیّت تاریخی و سیاسی برخوردار بوده و یا شده است که امروز مرکز قرار گیرد، تاریخ تأسیس و تمدن سازی این مناطق از زمان هجوم اعراب و اسلام به ایران هست یعنی تقریبأ هزار سال بعد از امپراطوری هخامنشیان. آثار باستانی انگشت شماری که در آن مناطق هست مربوط به دورهء ساسانیان هست و در دورهء هخامنشیان وجود نداشته اند. امروز هم یزد هم مانند گذشته بیشتر هویّت اسلامی دارد تا ایرانی !

● بنا بر این شما رعایت اصول دمکراسی را بکنید، و فقط از زاداگاه خودتان یزد و کرمان سخن برانید، من هم طبق پای بندی به همین اصول از جغرافیای زادگاه خود و گذشتگانم سخن رانده ام. تنها فاکتورهایی که شما و من را به هم مرتبط میسازد، مشترک بودن در جغرافیای سیاسی ایران، و ارگانی بنام حکومت، همان نسبتی که ایالت بایرن آلمان با آیالت هامبورگ دارد، هر دو آلمانی هستند، امّا در بسیار موارد منافع مختلف.

● در دربار حکومتهای تُرک تبار در ایران شاعران و سخن سرایان ایرانی تبار هم بودند که در مدح و ستایش از آنها بسیار شعر سرودند، شما هم میتوانید یکی از آن شاعران در عصر امروز باشید، این حقوق دمکراتیک شماست. و کسی شما را مورد سرزنش قرار نخواهد داد. همانطور که کتاب قرآن را بزرگترین گنجینهء تاریخ ارزیابی کردید.

● من طبق معمول پاسخگوی مطالبی که انتشار میدهم هستم، شما اگر سئوال روشن تحلیلی تاریخی دارید مطرح کنید، و یا نوشتهءِ من را مستند مورد نقد و تصحیح کنید، برای گفتگوی حضوری و یا در فضای سایبری هم حاضر به گفتمان هستم، پس لطفأ از پراکنده گویی خودداری کنید.

● لطفأ بار دیگر در انتخاب واژه ها و سئوالاتی را که مطرح میکنید کمی رعایت فرهنگ و روابط اجتماعی را داشته باشید، میدان پژوهش و نقد پویا، بازار مشاعره و نقاله گویی و روضه خوانی شعر گونه نیست.

---------------------

2011-09-16

تیتر مقاله       رویکرد ترکیه و دگرگونی های منطقه

سر دبیر و سایر مسئولین سایت ایران گلوبال، با درود مقالهءِ "رویکرد ترکیه و دگرگونی های منطقه" آقای دکتر محمد حسین یحیایی اکنون دوبار و تکراری در سایت گذاشته شده است، یک بار در بخش مقالات سیاسی و باری دیگر در بخش کارشناسان، لطفأ کنترل کنید، تا با صرفه جویی در فضا و مکان امکان ابراز سایر اندیشه و مقالات دیگر هم باشد. با سپاس.

-------------------------

2011-09-30

تیتر مقاله       «بهائی ستیزی ریشه در فرهنگی ایرانی انسان ستیز دارد »

 آقای هادی صوفی زاده، بادرود:

شما این نوشتار را درکنار افرادی دیگر بطور مستقیم برای من هم فرستاده اید، و اکنون می بینم که این مقاله خوشبختانه در سایت ایران گلوبال هم گذاشته شده است. حال که نوشتار شما عمومی انتشار یافته بطور رسمی و علنی شده از شما تمنی میکنم بفرمایید که: 1- تخصص شما در چه رشته و در کدام عرصه هست 2- آیا شما با ناصر پورپیرار همکاری دارید ؟ 3- ایرانی ستیزی شما و امثال شما چه کمکی به مردم کُرد در برخورداری از حقوق خویش در منطقه خواهد کرد ؟ 4- ایران ستیزی شما در منطقه بسود کدام جبهه و قطب بندیهای کلان سیاسی و نژادی هست ؟

● نوشتار شما نتیجهءِ یک مصاحبه و گفتگوی حضوری یک ساعته نیست، این برنامه از قبل هدفمند پیش بینی شده است. شما سئوالات را دریافت کرده اید و در مدّت زمانی که خود معیّن کرده اید مطالبی را با موضعگری مشخص در جواب آنها کنار هم گذاشته اید. که هیچ ربطی به مردم کُرد ندارد و هیچ کمکی به سرنوشت آنها در امروز و فردا نخواهد کرد، نظام جمهوری اسلامی و سایر پان های دیگر در منطقه بهترین استفاده را از آن خواهند برد. سازمانهای اطلاعاتی رژیم جمهوری اسلامی و کشور ترکیه هرگز موفق نخواهند شد مانند شما با نوشتارهای این چنینی به مردم کُرد زیان وارد کنند و به تفرقه افکنی و ایجاد شکاف عمیتر بین مردم کُرد و سایر ایرانیان دامن بزنند و دشمن تراشی کنند.

● هرچه زمان میگذرد من به هویّت کُرد بودن شما و به هویّت چند نفر دیگر در سایت درونی ایران گلوبال شک بیشتری دارم. بر این باور هستم که شما و امثال شما واقعأ در پی حقوق مردم کُرد نیستید و در پی اهداف و در جستجوی مسائل دیگری میباشید.

● شما هم در این نوشتار خود دو اشتباه بزرگ و تاریخی مردمان کُرد را در پروسهء تاریخی ایران تکرار کرده اید : 1- در خدمت بیگانه بودن و ضربه زدن به ایرانیان برای شاید دست یابی به حقوق خود 2- مرکز گریزی و ترویج فرهنگ غیر ایرانی و بیگانه بودن مردم کُرد از سوی احزاب و سازمانها و افراد پیشتاز مردم کُرد در جغرافیای ایران، حال سئوال اساسی از شما و همفکران شما این هست، آیا اگر کردستان از ایران جدا شود، مردم کُرد خوشبخت و به توسعهءِ فراگیر دست خواهند یافت.

● نوشتهء شما حقایقی در بارهء ستمی که بر بهائیان رفته است را گرد آوری کرده است. امّا تحقیقات شما و ستم ناگواری که بر بهائیان ایران روا شده است شاخه و لایه ای بسیار نازک از تاریخچهء ورود دین اسلام به ایران است. اوّلین قربانیان دین اسلام در هر شعبهءِ آن ایرانیان بویژه ایرانیان مرکزی است. بنا بر این ستم بر بهائیان زیر مجموعه ای از ستمی است که بر ایرانیان و بر فرهنگ ایرانی بوسیلهءِ دین اسلام و حکومتهای برخاسته از آن رفته است.

● امّا ظاهرأ شما مفهوم سیاست و قدرت سیاسی حکومت ها را درک نکرده اید، که بدانید آن اعمالی که در ایران صورت گرفته از سوی حکومت های بر اساس دین اسلام سیاسی و ایدئولوژی سنتّی حوزه ای به مرحلهء عمل در آمده است که ربطی به مردم ایران ندارد، گیرم که گروهی از ایرانیان چاه جمکرانی ساده لوح قربانی سیاستهای حکومتهای دینی شده باشند. چنانکه روشنفکران جغرافیای ایران که مناطق مرز نشین کشور هم سهیم بودند خمینی را به ایران آوردند. ظاهرأ شما فلسفه و سیاست بنیادگذاری دین شیعه را در ایران نمیدانید، از اینها گذشته اصلأ فلسفه و محتوای دین اسلام چه هست، که شما در شیعه و سنّی بودن، و یا بهایی بودن، یا شش امامی و دوازده امامی آن چه باشد، با این برداشتها شما هنوز از پارامترها و شاخص های یک روشنفکر بر خوردار نیستید، که بتوانید نمودار یک ملّتی را رسم بنمایید.

● تحلیل شما به این میماند که یک نفر به پروسهء تاریخی مردم آلمان بپردازد، امّا از همان اوّل مردم آلمان را انسان ستیز بخواند و فقط دوران نازیسم و یهودی کشی را به سراسر تاریخ مردم آلمان نسبت دهد، آقای صوفی زاده " ویلهلم ریشارد واگنر" آهنگ ساز و اپرا پرداز، رهبر ارکستر، نویسنده،... آلمانی یهودیستیز و نازیسیم پیگیر بود، ولی مردم یهودی او را و نازیسیم آلمان را بخشیدند و آهنگهای موسیقی او اکنون در تلوآیو کشور اسرائیل بوسیله کمپونیستها و رهبر ارکستر، با هنرمندان و شنودگانه همه یهودی نواخته میشود، ولی شما حاضر نیستید دست از سر ملّت ستمدیدهء ایران بردارید،

● واقعأ وجود افرادی مانند شما برای ملّت کُرد جای تأسف دارد و حالا می فهمم چرا این مردم در تاریخ بازیچهء دست این و آن شدند، آقای صوفی زاده، مردمان کُرد ماد اوّلین سلسله و امپراطوری ایرانی را بنیاد نهادند، ولی چون پیوسته درگیر جنگ و گریز بودند، و به مسا ئل اساسی نپرداختند، موفق نشدند از خود آثار باستانی و سازندگی از جای بگذارند، در نتیجه در تاریخ زیاد برجسته نمانده اند، این خصلت و فرهنگ را در قرن 21 در افکار شما و همفکران شما بخوبی میشود خواند،

● ما عملکرد و نقش منفی شما را به پای مردم کُرد نمیگذاریم، ولی شما و هفکرانتان آزادید که هر چه در توان دارید بر علیه ایرانیان انسان ستیز بکار گیرید، تا از شر آنها خلاص شوید، اگر شما به این امر اعتقاد دارید که ایرانیان از آغاز و در جوهر و سرشت انسان ستیز هستند، دروازهءِ بهشت سنّی گری و شیعه گری خدایی دین اسلام شما بر روی شما باز خواهد شد اگر ایرانیان را از رویزمین پاک سازی قومی کنید، البته اگر بتوانید. شما و امثال شما اگر خود را غیر ایرانی معرفی کنید و از تاریخ و فرهنگ ایرانی فاصله بگیرید، در جهان امروز بی هویّت خواهید شد، حتّی کسی دیگر هویّت و صفت تُرک کوهی را هم به شما تقدیم نخواهد کرد.

●این یادداشت کوتاه نقد مستند و تحلیل نیست و فقط یک کامنت میباشد،

--------------------

2011-10-06

با دکتر مهرداد مشایخی در اوّلین همایش اتحّاد جمهوری خواهان ایران در شهر برلین آلمان، از نزدیک آشنا شدم، در آخرین ارتباط ما بوسیلهء ایمیل و در فیس بوک، انشعاب ایشان با چند نفر دیگر از اتحّاد جمهوری خواهان ایران را به ایشان صمیمانه تبریک گفتم و برای ایشان نوشتم که اکنون با کمال میل میتوانم در کنار دکتر مشایخی و گروهِ انشعابی باشم، که ایشان با سپاسگزرای بسیار استقبال کردند. دکتر مهرداد مشایخی یک حقیقت فلسفی بود، انسانی بسیار متین، با فرهنگی غنی و شایسته و پایدار، با اندیشه ای راسیونال و با همّتی دانش گستر، دکتر مشایخی یک چهرهءِ ملّی و آکادمیک ماندگار، یک جامعه شناس زبردست و یک آموزگار واقعی جامعه بود، درگذشت دکتر مهرداد مشایخی را به خانوادهءِ ایشان، به خانواده های های مشایخی، آریان پور، به وابستگان و دوستان ایشات تسلیّت عرض می نمایم. بدون شک دکتر مهرداد مشایخی یادگاری است که در خاطره ها فراموش نخواهد شد.

----------------

2011-10-07

مدیریّت سیاست ایران گلوبال، بادرود...». 

یروز که این نوشتار : طرح پیشنهادی برای تشکیل کنگرهءِ ملّی را برایتان فرستادم، یادآوری کردم که: « .. مسئولیّت نوشتار را می پذیرم و طبق معمول پاسخگوی همهء سئوالات خواهم بود، امیدورام که کاربران با مشارکت خود این موضوع را تکمیل کنند...». از این گذشته طبق قوانین معین شده از سوی مدیریّت سایت، " کامنت ها باید توهین آمیز نباشد و از این گذشته نقد سازنده و مستند و با دلیل و برهان حال با هر شدت و عبور از خط قرمزها باشد.

اکنون نمیدانم که به چه مناسبتی شما کامنتِ کاربری با نام مستعار: "محمد ایرانی" را در پانویس این نوشتار گذاشته اید، این وظیفهء شماست که از محمد ایرانی بخواهید، بجای به نمایش گذاشتن چنین فرهنگی که جایی در فضای قانونمند سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ندارد، نقد و دلایل مستند خود را در مقابل این طرح بیان بدارد. یا اگر ایشان و دیگران طرح بهتری دارند بنویسند تا به به برون رفت بحران کمک کند، و اشتباهات ما را هم بگیرند و ما را سر فراز فرمایند.

جهان مدرن و خود آگاه امروز از مرحلهءِ تعریف و توضیح فلسفی و شناختی هستی و اونیورزم گذشته است، و در فاز جهان بینی راسیونالیسم، رشد تکنولوژی، و حلّ مسائل با تئوریهای سیاسی است. بنا بر این بحران و مشکل اساسی جامعهء امروز ما سیاسی در فاکتورهای مشخصی است، که باید به آنها بدون پرده پوشی پرداخت. در این مقاله تلاش شده است تا این مشکلات و فاکتورها را جمع آوری کند و طرحی را هم برای برون رفت از آنها پیشنهاد داه است.

در فرهنگ ما ایرانیها رایج هست که همه از درد و رنجهای فراوان مینالند، ولی وقتی کسی و یا گروهی مستقیم دست روی این دردها بگذارند به آن حمله میکنند و صفتهای ناشایست به او نسبت میدهند، یکبار عرض کردم، درستی نظرات و دیدگاهها را گذر زمان مشخص خواهد کرد.

من نمیدانم که کجای این نوشتار نژاد پرستی و عقب مانده است که کاربری بنام "حامد ایرانی" چنین بر داشتی داشته است، از این گذشته ایشان نوشته اند که این فقط سایت ایران گلوبال هست که مقالات مرا انتشار میدهد، باید به اطلاع ایشان برسانم، من تا بحال برای سایت های دیگر نوشتاری برای انتشار نفرستاده ام و بفکر آنهم نیستم، از این گذشته سایتهایی که چنین مقالاتی را انتشار نمیدهند، دز زمان امروز نیستند و هنوز تا قوانین و اصول ژورنالیستی مدرن و نقاد و راسیونال قرنها فاصله دارند. در یک کلام عقب مانده و خود پرست و دیکتاتور منش جهان سوّمی میباشند.

من میخواستم، از مدیریّت سایت خواهش کنم که این مقاله را موضوع بحث اتاق پالتالکی سه شنبه آینده بگذارند، تا مورد بحث و نقد قرار گیرد، تا راه حلهای دیگر مطرح شوند. گفتم شاید حمل بر خود بزرگ بینی و تعیین تکلیف برای مدیریّت سایت هست، در هر حال همانطور که کاربری بنام "حامد ایرانی" این موضوع را هم مطرح کرده است، گمان کنم این حقوق دمکراسی و طبیعی ما نویسندگان ثابت سایت ایران گلوبال هست، که نوشته های اختصاصی برای سایت ایران گلوبال ما هم مورد بحث قرار گیرند و آنها را در میان انبوه و ترافیک مقالات از سایتهای دیگر برداشته شده پنهان نکنند و آنها را زود از میدان چشم رس خوانندگان بیرون نیندازند. با سپاس.

------------------------

2011-10-08

 

تیتر مقاله       طرح پیشنهادی برای تشکیلِ کنگرهءِ ملّیِ ایرانیان

کاربر گرامی "حامد ایرانی" ،.... به شما پیشنهاد میکنم کتابی از Russell Bertrand انگلیسی را که در مورد "فرمهای قدرت و قدرت طلبی" هست را بخوانید، تا اوّل خود و دیگران و انواع قدرت طلبی فردی و گروهی را بشناسید. اگر در عرصهء سیاست فعال هستید شناخت اهرمهای قدرت و قدرت طلبی مربوط به زمان امروز که در این این کتاب مطرح شده به شما کمک خوبی خواهد کرد. من این کتاب را به زبان آلمانی خواندم.....

به شما پیشنهاد میکنم کتابی از Russell Bertrand انگلیسی را که در مورد "فرمهای قدرت و قدرت طلبی" هست را بخوانید، تا اوّل خود و دیگران و انواع قدرت طلبی فردی و گروهی را بشناسید. اگر در عرصهء سیاست فعال هستید شناخت اهرمهای قدرت و قدرت طلبی مربوط به زمان امروز که در این این کتاب مطرح شده به شما کمک خوبی خواهد کرد. من این کتاب را به زبان آلمانی خواندم.....

● دوباره تکرار میکنم که تا کنون نوشته ای برای سایتهای دیگر ایرانی برای انتشار نفرستاده ام و نخواهم فرستاد، از این گذشته من تحمّل قدرت طلبی و تبعیض آشکار، اطاعت زشت، و سانسور اندیشه ها و رابطه بازی و باند بازیها ها، و خالی کردن عقده های شخصی جهان سوّمی مدیریّت سایت های ایرانی را که بدرستی این نوع از قدرت طلبی در کتاب در بالا مذکور بروشنی آمده است را ندارم. اگر مطالب من در هیچ سایتی انتشار نیابد، نوع کار و گسترش مطالب خود بشکلی دیگر صورت خواهد گرفت. حداکثر این هست که با کمک کارشناسان در رشته های مختلف دیگر اقدام به باز کردن سایتی جدید ایرانی خواهد شد.

● جوهر و پیام اصلی این طرح پیشنهادی من، فدرالیسم چه در شکل همگون و چه در فرم دوالیسم رقابتی است، و مشارکت سراسر جغرافیای ایران است که محدودهء آن تا مرز استقلال کامل هم میباشد، بنا براین هدف و خواستهء شما دیگر چیست ؟ از این گذشته این بحث بیشتر ایران مرکزی را شامل میشود تا نواحی مرز نشین را.

● در این مقاله من فقط یکبار از قوم آذری نام بردم، که در شورای هماهنگی و نهادهای کلیدی اتحاد جمهوری خواهان ایران را در دست داشتند. شورای هماهنگی اتحاد جمهوری خواهان از 5 تا 12 نفر بود، حال من تا آنجا که بیاد دارم نامهای افراد آذری را نام می برم : بایک امیر خسروی، حسن شریعتمداری، بهروز خلیق، بهزاد کریمی، رضا چراندابی، کمال ارس، نادر زرگاری، ضیاء، انصاری، مسعود فتحی،، خانمی بنام اعظم، خانم سطوت، فرهاد، بقیه اکنون خاطرم نیست، ایا بیان این حقیقت نژادپرستی و ضد تُرک آدری است !!!.

در مورد سکولارهای سبز که خود از امضا کنندگان و بنیادگذاران آن هستم مطالب مستند و چندین نوشتهءِ آرشیو شده وجود دارد،، در مورد کنگرهء ملیّتهای فدرال هم همینطور،

● مطمئن باشید صحبتی بدون سند و مدرک نخواهم کرد که حداقل در ده سال دیگر برایم نقطه ضعفی شود. یکی از شاخص های فلسفی و روان شناختی با جامعه شناسی انسانها این هست که انسانها مانند سایر موجودات دیگر، برای حفظ و امنیّت فردی خود و برای داشتن مکان و مجبوبیّتی در این جمع خیلی محتاطانه عمل میکند و خود را همسو با جمع میسازد، ولی من بنا به شناخت و تحلیلهای راسیونال خودم در شرایط فعلی ضرورتی نمی بینم که با جمع همسو باشم، به همین مناسبت نوشته های من برجسته میشوند، درستی و اشتباه این روش و نوشته ها را به آینده موکول میکنم،.

● شما باید به واقعیّتهای درون این نوشتار و جامعهءِ ایرانی بیشتر تحقیق کنید، مسئول تُرک تبار ایران گلوبال و حسن نیّت آقای کیانوش توکلی به شما تُرک تباران در واقع کمکی به حلّ مسئله نخواهد کرد.

● شما برای چندمین بار بیان داشته اید که این فقط سایت ایران گلوبال هست که بر ما لطف داشته و بر سر ما منت میگذارند و نوشته های نازیستی و نژاد پرستی من را انتشار میدهد، اوّل اینکه مدیریّت سایت تاکنون میتوانست بدون هیچگونه رو دربایستی، از انتشار مقالات من خودداری کند.

دوّم حال گرچه من در سیاست ورزی از فرهنگ قهر و خشونت و رفتن بیزارم، زیرا سیاست ورزی فرهنگ خاص خودش را دارد، ولی من برای مدّتی از فرستادن نوشتارهای مشمئز کنندهءِ خود برای سایت ایران گلوبال خود داری میکنم تا فضای حاکم بر سایت دلنشین شود و میدان برای شما و دیگران برای حلّ بحران و مشکلات باز باشد.

با پوزش به این بحث پایان میدهم، اگر مایل بودید میتوانید بوسیلهء ایمیل تبادل گفتگو داشته باشیم.

-------------------

2011-10-27

 

جناب آقای توکلی با درود

 ● من به نظز شما و به پرنسیپ و اصول سایت ایران گلوبال احترام میگذارم، امّا در نوشتهءِ کوتاه همراه مقاله که در ایمیل برایتان فرستادم، عرض کردم که اگر صلاح هست و با پرنسیپ سایت هماهنگ باشد لطف کنید و آنرا انتشار دهید.........

● مطالبی که در این نوشتار هست به هیچ عنوان اتهام زنی نیست، بلکه آقای اسماعیل نوری علا در یکسال گذشته مرتکب چنین اعمالی در شبکیّه خداقل در رابطه با من شده است. البته این مشکل شما نیست و وظیفهء شما هم نیست که وقت خود را صرف چنین مطالبی بکنید، ولی شما هر دلیل مدرکی در رابطه با مسائل ذکر شده در این نوشته آمده را بخواهید در احتیار شما میگذارم.

● دلیل و مدرک مستند خود من در خدمت شما هستم، که در نوشته هم برایتان عرض کردم که مسئولیّت این مقاله را بر عهده دارم و حاضر هستم که در هر مناظره با آقای اسماعیل نوری علا و یا رضا جسین بُر شرکت کنم. از این گذشته آن شب چهل نفر در تالار بودند، خانم و آقایی را هم در مقاله نام برده ام. تاریخ مطالب فرستاده شده و سانسور شده را همه در آرشیو دارم. و مسائلی از این قبیل.

● از این گذشته جدیدترین عمل غیر دمکراتیک این افراد نامبرده را هم برایتان نوشتم. تاریخ و ایمیل فرستاده هست، میتوانم برای شما بفرسنم.

● آقای اسماعیل نوری علا حداقل صاحب چهار سایت اینترنتی و دستگاهی حاص دارد و مبتواند از خود دفاع کند، و اتهامات مرا بیمورد و بی اساس بخوانند و من را در حضور شما ها و جمع خوانندگان و شبکیه رسوا کنند.

● چنین درگیریها و مشکلات سیاسی در جوامع دمکراتیکی که شما و من بسر می بریم در سطح بسیار بالایی هم صورت میگیرد، و مردم این جوامع آنرا به فرهنگ بالا شهری و پایین شهری طبقه بندی نمیکنند و آنرا بسیار جدی هم میگیرند، این رسانه های گروهی و ژورنالیستهای ماهر هستند که بنا به وظیفه عمق جریان را بر ملا میکنند. امر دمکراسی در بعضی مواقع بسیار خش عمل میکند، متأ سفانه در جامعهء ما ایرانیان هنوز در گیر اخلاقیات دینی و سنتّی هستند. در پایین مقاله هم یاد آوری کرده ام، که قصد تجاوز به حقوق کسی نیست.

● برای شما هم نوشتم که چه مشکلی برای فرستادن ایمیل بشکل گروهی دارم، به هر حال تلاش میشود که به هر طریق ممکن این نوشتار را در اختیار اعضای شبکیّه بگذارم.

این وظیفه دمکراتیک من هست که باید به آن عمل کنم، عکس العمل افراد اعضا شیکیه چه باشد به آنها مربوط هست. دیگران چه برداشتی از من و فرهنگ من داشته باشند ، آنها نه معلم اخلاقند، و نه برای من مهم هست.

با سپاس

-------------------

2011-11-03

جناب آقای کیانوش توکلی، با درود ● در پاسخ برداشتن نوشتار: "به اعضای شبکیّه سکولارهای سبز" من از سوی شما در سایت ایران گلوبال، نوشتم که من به نظز شما و قوانین و اصول سایت ایران گلوبال احترام میگذارم......

● در پاسخ برداشتن نوشتار: "به اعضای شبکیّه سکولارهای سبز" من از سوی شما در سایت ایران گلوبال، نوشتم که من به نظز شما و قوانین و اصول سایت ایران گلوبال احترام میگذارم......

● اکنون در سایت درونی با آقای ناصر ایرانپور این جریان تکرار شده است. پیشنهاد من و یا شیوهءِ درست این هست که اگر با مطالعهءِ مطلبی از قبل دریافتید که انتشار آن با اصول سایت هماهنگ نیست، بطور کلی از انتشار آن حوداری و یا اگر شحص شما دلیلی برای انتشار آن داشتید مانند سایر موارد دیگر باید در مقابل انتقادات بعضی افراد با همکاری فرد نویسنده پایداری داشته باشید و تخت تأثیر این و آن قرار نگیرید.

● من نمیدانم از گذاشتن کوتاه یک نوشتار در سایت و حذف آن بعد از مدّت زمانی چه نتیجه ای و بسود چه کسی گرفته خواهد شد ؟ انتشار یک مطلب برای مدّت زمان بسیار کوتاه و برداشتن آن هم مغایر با اصول دمکراتیک و خلاف قوانین ژورنالیستی میباشد. این عمل هر چند نا خواسته علاوه بر اینکه بی طرفی سر دبیر سایت را نمی رساند، یک نوع سر مچ گیری نویسنده و یا فرد انتقادگر را به همراه دارد، از سویی دیگر به فردی که مورد نقد و انتقاد قرار گرفته است امتیاز ویژه ای داده خواهد شد و در عمل و افکار غیر دمکراتیک خود تشویق شده است که بیشتر از این به فرهنگ سیاسی دمکراتیک ضربه وارد کند و فرصت سوزی تاریخی را عا مل شود.

چنین عملی نه برای شما جایگاه اجتماعی برتری و نه اندیشهء مساواتگری شما را شامل میشود و نه رعایت حقوق بشر و نه آزادی فردی از سوی سایت ایران گلوبال را میرساند.

● از این گدشته شما در دفعات دیگر مطالبی را در سایت انتشار دادید که در اوّل و یا در پانویس آن پاراگراقی را با خط آبی می نوشتید که: این نوشتار مطابق با دیدگاه مسئولین و اصول سایت ایران گلوبال نیست، امّا بنا به احترام به آزادی بیان و اندیشه انتشار می یابد و شحص نویسنده مسئول آن هست. آیا دیگر در سایت ایران گلوبال احترام به آزادی اندیشه از اهمیّتی بر خوردار نیست ؟

● برای اینکه این «گذاشتن و برداشتن مقالات» به یک اصل و به یک فرهنگ در سایت ایران گلوبال تبدیل نشود، پیشنهاد مجدد من این هست که اگر صلاح نیست یک مطلب انتشار یابد، آنرا بطور رسمی در سایت نگذارید، همان نوشتهءِ کوتاه که دلیل شما برای برداشتن نوشتارها در سایت شده است را بطور خصوصی و بوسیلهءِ ایمیل به منظور نگذاشتن آن در سایت برای نویسندگان بفرستید. به نظز من این روش پاسداشت دمکراسی و حفظ حقوق فردی نویسندگان و اعتبار بخشیدن بیشتر به سایت و اعتماد افزون تر نویسندگان به سر دبیر و مسئولین و گردش کار سایت میباشد.

● راستش را بخواهید من به روش کار سایت و به مرزها و خط قرمزهای شما چشم انداز دقیقی ندارم. زیرا دیگر میشود هر نوشته ای را بهر دلیل از جمله توهین و نبود سند و مدرک رسمی حذف کرد و موقعیّت فرد نویسندهءِ آنرا زیر سئوال می برد.

من در مورد نوشتار خودم میتوانم قضاوت کنم، که مطالب در نوشتار من صرفأ دفاع از اصول دمکراسی بود و بطور کلی برخورد شخصی و یا توهین با کسی نبود و نیست. این مطالب به مدّت 6 ماه با فرهنگ و زبان دمکراتیک در جوّی دوستانه در یک نهاد سیاسی ایرانی مطرح شد، که بجای رعایت فرهنگ دمکراتیک در این شبکیّه با وعده دادن امتیازاتی به من، قصد چشم پوشی از آن اصول را مستقیم و غیر مستقیم از من انتظارداشتند، و من همچنان بر آن اصول دمکراتیک تأکید داشتم و دارم.

● اگر قرار باشد هر تحلیل سیاسی شفاف و به نقد کشیدن فرهنگ و دیدگاهِ غیر دمکراتیک افراد پیشتاز سیاسی توهین محسوب و بدون سند و مدرک تلقی شوند، در پارلمانهای کشورهای مترقی که دمکراسی در آنها قرنها نهادینه شده است و در جوامع دمکراتیک جهان امروز، روزانه هزاران توهین بدون سند و مدرک بطور رسمی در رسانه های گروهی ملّی و فراملّی انجام میگیرد، و فقط در کشورهای دیکتاتوری مانند ایران که پلورالیسم فرهنگی و تکثر احزاب و آزادی بیان و اندیشه وجود ندارد، هیجگونه توهینی مطابق با ادبیّات سیاسی مدرن صورت نخواهد گرفت.

با سپاس از زحمات شما.

---------------------

2011-11-11

تیتر مقاله       ساختار یک دمکراسی پرزیدنتی (حکومتِ ریاستی)

کاربران گرامی، امید هست که در لینک های زیر نمودارهای مربوط :به یک دمکراسی پرزیدنتی و یک دمکراسی پارلمانی را بتوان واضح مشاهده کرد، در صورت تمایل با فرستادن آدرس ایمیل نسخهء های اصلی برای شما فرستاده خواهند شد.........

مودار یک دمکراسی پرزیدنتی در لینک زیر:

http://www.facebook.com/photo.php?fbid=2901079010…

نمودار یک دمکراسی پارلمانی در لینک زیر:

http://www.facebook.com/photo.php?fbid=2798830287…

-------------

2011-11-17

تیتر مقاله        نشستن بر تخت شاهی:جانشین رضا شاه: ولیعهد پهلوی یا قاجار؟

انتخاب و بر جسته کردن عنوان: نشستن بر تختِ شاهی، جانشین رضا شاه: ولیعهد پهلوی و یا قاجار ؟ عنوانی بسیار نامناسب یکطرفه و هدفدار سیاسی غیر علمی تاریخی دانش محور زنده به سود تُرک تباری است که حتّی با محتوای همین نوشتار کوتاه اکنون در سایت ایران گلویال هماهنگ نیست،....... این درست نیست که از یک کتاب تاریحی بیش از 700 صفحه ای دو کلمه را فقط از یک صفحهءِ آن به منظور امتیاز دادن به بیگانگان که از جمجمهءِ ایرانیان اهرام مصر را ساختند، و قبل از ترور دسته جمعی ایرانیان، چشم های آنها را در می آوردند و دستهایشان را قطع میکردند. حکومت سلسلهء قاجار ننگین ترین فصل تاریخ ایران هست،

آقای هرمس اگر هویّت شما برای آقای توکلی شناخته شده است، این حق دمکراتیک ما هم هست که با هویّت شما آشنا شویم. شما وارد گود نمیشوید ولی در جایی نشسته اید و فقط مانند دادرسی به قضاوت می پردازید و چرخهءِ تاریخ عوض میکنید، سند مالکیّت می نویسید و بر نژادها چوب میرانید و مُهر تأیید میزیند، حدس من این هست که خود شما در جستجوی هویّتی هستید، امّا زحمت اینکار را به دیگران واگذار کرده اید و یا آنرا در پانویسهای تاریخهای روایتی جعلی می جویید.

تاریح نگاری امروز یک دانش زنده و پویا هست که ادبیّات تاریخ نگاری نویسنده این کتاب بیشتر روایت هست تا شاخه ای از یک علم راسیونال امروز. در همین مقالهء کوتاه، مسئلهءِ ایران و رضاشاه و رابطهء آن با آلمان، با تاریخ نگاری و ادبیّات ثبت شده در منابع آلمانی، در تضاد کامل هست،

کشور ایران به علّت همکاری پنهان و آشکار با آلمان مانند خود کشور آلمان بعد از جنگ دوّم جهانی به تصرف برندگان این جنگ در آمد و ایرانیان در امور کشور دخالتی نداشتند، به فرض اینکه فاتحان این جنگ یک نفر قاجار را بر تخت سلطنت می نشاندند، ولی بیاتگر این نبوده و نیست که قاجاریان این قوم مهاجم و تجاوزگر در ایران از حقوقی قانونی برخوردار بوده اند و یا حق مالکیتِ یک وجب از خاک ایران را داشتند و یا دارند، کشور یونان هم بیش از 200 سال در تصرف تُرک تباران بود، آیا امروز هم که یونان با بحران روبروست، باید بروند یک نفر و یا گروهی از تُرک تباران را بیاورند و بر این سرزمین حاکم کنند ؟

این تاریخ نویسی های غیر علمی روایتی و داستانی،هم مانند قضیّهءِ، داستان ساختگی جدید رادیو بی بی سی هست که فردی بنام دکتر مازیار اشرفیان بناب، که ظاهرأ اهل آذربایجان شرقی هست، ادعا میکند که اغلب ایرانیان آریایی تبار نیستند، و مسیر ورودِ هخامنشیان را صد در صدر عوضی و گمراه کننده نشان میدهد، در هر حال تلاش برنامه ریزی شدهءِ ایشان این هست که با آفرینش یک آنارشیسم هویّتی و نژادی در ایران، دست آخر نتیجه بگیرد که تَرک تباران ساکن ایران با تُرکهای دیگر فرق دارد و آنها را به ایرانیان اصیل تبدیل میکند و جغرافیای مسکونی آنها را هم ایران مرکزی تعیین میکند، روایتی کاملأ مضحک و بی اساس. که تاکنون در هیج منبع باستان شناسی و آرشیتکتور پیدا نمیشود.

اگر آقای توکلی و شما روز یکشنبه در تالار پالتالکی آذربایجان که در آن آقای دکتر علیرضا اصغرزاده تُرک ناسیونالیست و آقای یوسف عزیزی بنی طرُف عرب تبار ضد ایرانی می بودید، آنوقت در انتخاب چنین عنوانهایی بنام قاجار حتمأ اساسی تر فکر میکردید، مگر اینکه خود شما چنین دیدگاهی مانند آنها داشته باشید. بحث عمدهء آن شب در تالار آذربایجان، این بود که ایرانی ها وحشی هستند و آقایان سخن ران که پان ترکیسم و پان عربیسم را رسمأ نمایندگی میکردند، رهنمود میدادند که چگونه میشود ایرانیان را اهلی کرد. در ضمن هر 5 دقیقه یک بار همان فیلم ساختگی بی بی سی را نشان میدادند و تبیلغ میکردند. از سویی از هر ابزاری استفاده میکردند که نشان دهند ایرانیان در مالکیّت سرزمین ایران کمترین سهم را دارند.

آقای هرمس اگر شما هم با عنوان چنین تیترهایی قصد اهلی کردن ما ایرانیان را دارید، ما اهلی شدنی آنطور که دیگران دوست دارند هرگز نخواهیم شد، و وحشی تر از هر زمان دیگر حواهیم شد.

در ضمن به آقای نویسندهءِ این تاریخ روایتی بفرمایید که جنگ جهانی اوّل از 1914 تا 1918 بوده است، ایشان در نوشتار خود چنین نوشته است: درسال 1318 (1939) با آغاز جنگ اوّل. که بجای جنگ اولف تاریخ جنگ دوّم جهانی را نوشته است.

سئوالی که این جا مطرح هست، چرا رضا شاه را بر داشتند و به آفریقای جنوبی تبعید کردند؟

نام پارس و پرسیس بدستور نازیسم هیتلری از روی نام خارجی و جهانی ایران برداشته شد، و همان نام ایران ( سرزمین آریا، آنجا که اریایی ها زندگی میکنند) گذاشته هم در درون که تاریخی کهن دارد و در عرصهء بین المللی گذاشته شد.

از شما چه پنهان شخص هیتلر به زبان آلمانی از مردم کُرد صحبت کرده است که باید در منطقه دوباره مطرح شوند، تا چه رسد به سرزمینی که نام آریا را در خود دارد. برای من مسئلهء نژادی آریایی و یا تُرک و یا عرب کوچکترین نقشی را بازی نمیکند و جدأ بی اهمیّت هستند،

امّا اگر کسی بخواهد هویّت ایرانیان و سرزمین شان ایران را به بازی بگیرد، ما از هر آریایی، آریایی تر، و اصلأ خود نژاد آریایی اصیل هستیم، نژاد ژرمن یکی از شاخه های هخامنشیان هست. این را نه من میگویم بلکه یک آلمانی دکتر شرق شناس و باستان شناس م متحصص در تاریخ باستان بطور مستند در کتاب 434 صفحه ای خود به آن پرداخته است که نام نویسنده و مشحصات کتاب را در پایین می آورم. در منابع آلمانی کتابهای فراوان دیگر در همین مورد هست.

Josef Wiesehöfer

Das antike Persien

ISDN 3-491-96151-3

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.