رفتن به محتوای اصلی

آیا کمونیسم باز خواهد گشت؟
10.04.2009 - 18:57

کابوس بحران بر سراسر جهان سایه افکنده. روزنامه‌ها و مجلات هر روز خبرها و تحلیل‌های جدیدی منتشر می‌کنند. کمتر روشنفکری است که مقاله، تحلیل، یا یادداشتی درباره بحران ننوشته باشد. بحران به بحث‌های عمومی نیز دامن زده. بحث درباره ریشه‌ها و عوامل آن. از سوی دیگر، از همان اوایل بروز بحران خبرگزاری‌ها و رسانه‌های گروهی از اقبال دوباره مردم به «سرمایه» مارکس خبر دادند. با این‌حال سرمایه‌داری تاکنون به نحو معجزه‌آسایی توانسته از بحران جان سالم بدر برد. باید دید که این‌بار بحران به کجا می‌رود؟

حدود دو هفته پیش، کنفرانسی با عنوان «در باب ایده کمونیسم» در موسسه علوم انسانی بیرک‌بک به سرپرستی اسلاوی ژیژک، فیلسوف اسلونیایی معاصر، برگزار شد که به بررسی موضوع «بازگشت به کمونیسم» از منظرهای مختلف اختصاص داشت. در این کنفرانس سه‌روزه افرادی همچون اسلاوی ژیژک، آلن بدیو، آنتونیو نگری، مایکل هارت، تری ایگلتون، ژاک رانسیر، آلبرتو توسکانو، پیتر هالوارد، ژان‌لوک نانسی، جیانی واتیمو، الساندرو روسو، و جودیت بالسو در موسسه علوم انسانی بیرک‌بک واقع در لندن (‌Birkbeck Institute for the Humanities) از 13 تا 15 مارس 2009 حضور داشتند و به ارائه مقاله و بحث آزاد پرداختند. آنچه در پی می‌آید گزارشی است که ابتدا مارک فیشر به‌طور خلاصه از این کنفرانس در مجله فرایز و سپس کامل آن را در سایت «تفکر نامتناهی» منتشر کرده است.

***

اسلاوی ژیژک سخنان افتتاحیه کنفرانس را این‌چنین آغاز کرد: دوره مشخصی فراروی ماست: یک جنبش کمونیستی رادیکال آن‌هم پس از دوره حزب-دولت. مخمصه ما - اظطرار جدیدی پیش آمده اما در عین‌حال باید بار دیگر به گونه‌ای رادیکال فکر کرد. ما نیاز به صبر و شکیبایی مفهومی داریم. مردم خواهند گفت: «وقتی که کودکان دارند از گرسنگی می‌میرند، چگونه می‌توانیم وقت خود را صرف نظرورزی مدام و فکر کردن به این چیزها کنیم.» جواب من این است که «برو و با بیل گیتس صحبت کن». در عوض این‌جا زمان تفکر است. سختی، مشقت و رنج‌های هسته سخت تفکر نظری. تا‌کنون یک چپ رادیکال بودن به معنای رنج بردن از داغ بزرگی بوده است. داغ ننگ اخلاقی خاص [چشم‌پوشی بر کشته‌شدگان]. زمان این داغ به سر آمده. زمان عذر‌خواهی گذشته. جنایتکاران حاکم باید معذرت بخواهند. گذشته از این ما می‌توانیم فاجعه کمونیسم را خیلی بهتر از محافظه‌کاران و لیبرال‌ها تبیین کنیم. به تئوری اعتماد کنید! لنینیست باشید! لنین 1915 باشید که به سوئیس رفت و منطق هگل خواند. در واقع این کنفرانس را باید در حکم سمینار دو روزه‌ای درباره منطق هگل دانست!

مهم‌تر از آنچه ژیژک درباره این کنفرانس فلسفی و منطق هگل گفت البته این بود که سخنرانان کنفرانس به نمایندگی از حزب خاصی سخن نمی‌گفتند. هر کس به نمایندگی از خودش حرف می‌زد. هیچ حزب یا قدرتی در کار نبود. کیم یونگ ایلی در کار نبود. فیدل کاسترویی وجود نداشت. این کنفرانس صرفاً پژوهشی گروهی بود برای کشف کاربرد جدیدی از واژه کمونیسم پس از پشت‌سر گذاشتن تجربیات وحشتناک قرن گذشته.

آلبرتو توسکانو، که خود را "جامعه‌شناسی خارج از جریان رسمی" معرفی می‌کند، مقاله‌اش را با عنوان "در باب ایده کمونیسم"، با مروری کوتاه بر کتاب آخر آلن بدیو، معنای سارکوزی (آلبرتو توسکانو2009) آغاز می‌کند: «‌وقتی بدیو مؤیدانه از مائو نقل قول می‌کند و درباره محاسن و معایب انقلاب فرهنگی دو پهلو و مبهم سخن می‌گوید، قطعاً نمی‌توان به تجربه‌گرایی روزمره آنگلو-ساکسونی افتخار نکرد، که ما را نسبت به خودکامگیِ انتزاع ناب سیاسی واکسینه می‌کند.» شاید این واکسیناسیون چندان که توسکانو امید‌وار است سخت و استوار نباشد؛ مقاله او تا آنجا پیش می‌رود که وی اذعان می‌کند کتاب بدیو "به‌طرز غریبی جالب و گیرا" است. به هر تقدیر، الان زمان عجیبی برای افتخار به "تجربه‌گرایی آنگلو-ساکسون" است، چرا که این قسم تجربه‌گرایی، در حکم نوعی دریافت همگانیِ غیر‌تاملی و به زبان ساده است که شارحان انگلیسی به‌واسطه آن به خود می‌بالند، و منجر به گرفتار شدن انگلستان در خودکامگیِ نوع دیگری از انتزاع، یعنی انتزاع سرمایه مالی شده است.

همان‌طور که انتظار می‌رفت، بحران اقتصادی جاری موضوعی بود که در کنفرانس سه‌روزه مرتب تکرار می‌شد، و در حقیقت، احتمالاً تاحدودی دلیل محبوبیت فراوان این رویداد به شمار می‌آمد؛ کنفرانسی که به‌دلیل استقبال زیاد و علاقه وافر مخاطبان با کمبود جا مواجه بود و بهتر بود در محل بزرگتری برگزار می‌شد. تقریباً اغلب سخنرانان معتقد بودند که برای متزلزل‌ساختن کاپیتالیسم نیاز به چیزی بیش از بحران داریم. همچنان که اسلاوی ژیژک به‌درستی و با سماجت اشاره می‌کند، روایت غالب از بحران - که به‌موجب آن، به‌جای مقصر‌دانستن خود نظام سرمایه‌داری از افراط و تفریط سرمایه‌داران خاص و جزئی انتقاد و گلایه می‌شود - صرفاً مردم را قادر می‌سازد در جامه بیداری به خواب خوش خویش ادامه دهند. آیا زمان بازگشتی به کمونیسم فرا رسیده؟ اگر بله، ما باید به کدام ایده از کمونیسم بازگردیم؟

آلن بدیو"در باب ایده کمونیسم" موضوع سخنرانی آلن بدیو بود. بدیو سخنرانی خود را با چند نکته ساده در خصوص کلیت کنفرانس آغاز کرد: «کنفرانس درباره "کمونیسم" به این معناست که ما هدف مشخصی داریم و آن این‌که درباره معانی دقیق واژه "کمونیسم" بحث کنیم و ببینیم که آیا باید این واژه مرده به واژه ایجابی و مثبت جدیدی در فلسفه و سیاست بدل شود یا نه. این کنفرانس حول اظهار‌نظر عمومی درباره تفکر سیاسی یا شیوه‌های متفاوت سیاست انقلابی نمی‌چرخد بلکه راجع به معانی مختلف و استفاده‌های ممکن از واژه کمونیسم است. همه سخنرانان کنفرانس باید امروزه به استفاده ایجابی از واژه کمونیسم باور داشته باشند. قرار نیست انتقادات قدیمی نسبت به این واژه را بازگویی کنیم. در واقع حتی گاهی خود ما این انتقادات را قبول داریم. ما نمی‌گوییم کمونیسم واژه‌ای مقدس و بیگناه است. اما آنچه اکنون بدان نیازمندیم احیای این واژه است. نقطه مشترک آنها که امروز در این‌جا حضور یافته‌اند این است که مفهوم ایجابی و مثبتی از واژه کمونیسم پیش نهند.»

بدیو سرسختانه در زمانه‌ای به مفهوم کمونیسم وفادار باقی مانده که، پس از 1989، مرگ کمونیسم اعلام شده، آن را مجرم و جنایتکار قلمداد کرده، و در کنار توتالیتاریسمی می‌نشاندند که سرمایه‌داری لیبرالِ پیروز خود را در تضاد با آن تعریف می‌کرد. سه مرجع اصلی برای تفسیر ضد-دولت‌گرایانه بدیو از کمونیسم عبارتند از: ژان‌ژاک روسو، ژاکوبن‌ها، و انقلاب فرهنگی چین. واضح‌ترین غایب این لیست کارل مارکس است، و صحبت‌های بدیو در میزگرد نهایی این کنفرانس ثابت کرد که او ایده - بنیادین مارکس - مبنی بر غیر‌قابل تقسیم بودن دو حوزه اقتصاد و سیاست را نمی‌پذیرد. از منظر بدیو، امر سیاسی همواره باید فاصله اصولی خود را با امر اقتصادی حفظ کند. اما آیا "کمونیسم" بهترین نام برای فلسفه برابری‌خواه و رهایی‌بخش بدیو است؟ و آیا واژه "کمونیسم" هیچ‌گونه قابلیت اجرای سیاسی دیگری دارد؟

آنتونیو نگریدو سخنرانی که با قاطعیت تمام به این پرسش دوم "نه" گفتند الساندرو روسو، استاد جامعه‌شناسی، و جودیت بالسو، نویسنده، بودند. روسو استدلال کرد که ریشه‌های فروپاشی شوروی در اواخر دهه 80، در انقلاب فرهنگی دهه 60 نهفته است - انقلابی که گرچه کانون آن در چین واقع شده بود، اما به‌واقع بروز و ظهوری جهانی داشت. مشکل این‌جاست که مشخصات این بحث - حزب-دولت در تقابل با سازمان‌دهی سیاسی - از خیلی قبل ترسیم شده بود و به‌نظر می‌رسد چندان ارتباطی با وضعیت کنونی ندارد. مدل بالسو از "دولت" به قدری گزاف بود - و شامل افکار عمومی هم می‌شد - که حتی هر چیزی را که خود او رد می‌کرد نیز در بر می‌گرفت. مسلماً تاکید بالسو بر شیوه‌ای که در آن دولت، بدون پناه‌بردن به سرمایه‌داری متاخر، با بکارگیری ابزارهای سرکوبگر علیه مهاجران، تجلی به‌خصوص ناگواری از این گرایش، روز‌به‌روز مستبد‌تر می‌شود، بجا است؛ گر‌چه بعد از اعطای کمک‌های مالی به بانک‌ها، از هر زمانی واضح‌تر است که دولت آرزوی سرمایه جهانی را در سر می‌پرورد.

مایکل هارت نیز سخنان خود را با اشاره به مباحث مطرح‌شده آغاز کرد: «همان‌طور که بدیو و ژیژک گفتند ما باید برای استفاده از واژگان کهنه و قدیمی شیوه‌های نوینی ابداع کنیم. وقتی شما واژه جدیدی خلق می‌کنید همه بدشان می‌آید، اما پیکار علیه واژگان کهنه نیز مشکل است. کمونیسم در رسانه‌ها یعنی "کنترل دولتی" که کاملاً برخلاف معنای واقعی آن است. به همین قیاس دموکراسی فاسد است، ما نیازمند نبرد علیه این معنا نیز هستیم - این پیکاری بر ضد این دو مفهوم همزاد است. اما همچنین نقدی بر اقتصاد سیاسی و مالکیت خصوصی نیز هست. ما نیازمند وضع مجدد فرضیه کمونیستی برای زمانه خود هستیم. ما نیازمند حرکتی از لنین به مارکس هستیم.»

تری ایگلتونتری ایگلتون تنها سخنران انگلیسی‌الاصل کنفرانس بود، و افکار معمولی خود را با ارجاع طعن‌آمیزی به این واقعیت آغاز کرد که به عنوان "فردی که بیش از همه آنگلوساکسون است" حضور در چنین جمعی باعث افتخار اوست. فارغ از عمق بحث ایگلتون در پانلی با حضور بدیو و ژاک رانسیر، سخنرانی خودبینانه وی، که به‌طرز مایوسانه‌ای، برای نشان‌دادن این نکته کلیشه‌ای که کمونیسم حقیقی بیشتر نوعی سکون اشرافی خواهد بود تا زحمت کارگری، از ارجاعات آشنای شکسپیر بهره می‌برد، به این موضوع اشاره داشت که نظام دانشگاهی انگلیس به منحطی رسانه‌های چاپی آن است. با این‌که ایگلتون به‌طرز بی‌شرمانه‌ای مباحث را عامه‌پسند کرد و نظریه شکاکیت را به عنوان پادزهری در مقابل انتزاع نظری پیش کشید، پیام ضمنی سخنرانی وی روشن بود: نیازی به فکر کردن نیست، لازم نیست ذهن خود را با همه این چیزهای سخت فرانسوی مشغول کنید.

تفاوت میان ایگلتون و امثال بدیو، رانسیر و آنتونیو نگری به همان اندازه که در محتوای سخنان آنها مشهود بود، در حرکات دست و نحوه ارائه آنها نیز به چشم می‌خورد. نگری و ژیژک، گرچه هر یک به شیوه خود اما، بیشتر ژست روشنفکران مبارز را داشتند تا ادا و اطوارهای یک آکادمیسین از‌خود‌راضی.

سخنرانی ژیژک در این کنفرانس صحبت‌های بدیو، استاد ظاهری او، را تحت‌الشعاع قرار داد. حرف ژیژک مبنی بر اینکه لازم است بار دیگر از ابتدا آغاز کنیم، بازتابی بود از فراخوان بدیو برای کشف دوباره "فرضیه کمونیستی" چنان‌که گویی برای نخستین‌بار. بدیو منتقد تند و فرح‌بخش احیای مدیریت‌گرایانه قدرت و امتیاز باقی می‌ماند، اما نمی‌توان مطمئن بود که او پایبند تفکر به آینده بماند. بر عکس، تمرکز ژیژک، همچون نگری و مایکل هارت، به‌طور گسترده‌ای بر این موضوع بود که چگونه وضعیت (‌آخرالزمانیِ) کنونی - همچون فاجعه بوم‌شناختی، بحران مالکیت شخصی که توسط فرآیند دیجیتالی‌شدن پدید آمده، تاثیر نوروساینس و مهندسی ژنتیک بر هویت انسان - ممکن است به امکان‌های جدیدی منجر شود. ژیژک آماده است تا پتانسیل‌های رهایی‌بخشِ کمرنگ شدن قلمرو‌ها و هویت‌های علمی-‌تخیلی سرمایه را با آغوش باز بپذیرد. اگر آنچه که اکثر سخنرانان کنفرانس "کمونیسم" می‌نامیدند دست‌یافتنی باشد، این امر مستلزم چیزی کمتر از ساختن گونه‌ای جدید از نوع بشر نیست. (چیزی که همچنین به‌نظر می‌رسید این کنفرانس، با بخش‌های طولانی طاقت فرسایش، می‌خواهد بدان برسد: تمرکز کردن بر سه سخنرانی 45 دقیقه‌ای پشت‌سر‌هم از حد تحمل ارگانیسم بشر خارج است.) همانطور که توسکانو و هارت تصریح کردند، مفاهیمی همچون برابری و الغای مالکیت صرفاً بدیهی به نظر می‌آیند؛ در واقع در حال حاضر تنها به طرز مبهمی می‌توان به این مفاهیم فکر کرد. نظریه، جهت نابودی "تجربه‌گرایی روزمره آنگلو-ساکسون" که با مالکیت خصوصی و کالاها همچون مفاهیمی طبیعی و واضح برخورد می‌کند، باید در ساختن این سوژه جمعی جدید نقشی را ایفا کند.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال
برگرفته از:
روز آنلاین

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.