رفتن به محتوای اصلی

دگردیسی گفتمان مخالفان سیاسی در ایران پس از انقلاب
10.04.2009 - 16:57

برخی از صاحب‌نظران انقلاب ۵۷ – ۱۳۵۶ ایران را انقلابی «اجتماعی» خوانده‌اند که دگرگونی‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، روانشناختی بسیاری پدید آورد. سی‌ سال پس از آغاز این دگرگونی، کمتر حوزه‌ای را می‌توان سراغ گرفت که از فرایند پیچیده‌ی انقلاب تاثیر نپذیرفته باشد. هدف اصلی این مقاله پرتوافکنی بر تحولات گفتمانی است که از اواسط دهه‌ی ۱۹۹۰ میلادی در میان طیف مخالفان صورت گرفته است. به طور مشخص گفتمان‌های «اصلاح طلبی» و آنچه که من «پسا اصلاح‌‌طلبی»(Post – Reformism) می‌خوانم، موضوع‌های اصلی این بررسی هستند. به‌علاوه، تلاش می‌شود این دو گفتمان را در ارتباط با ساختار سیاسی حکومتی توضیح دهیم.

به اعتقاد من، رویکرد نظری موسوم به «حکومت محور» (State - Centered theory) در مورد تغییرات سیاسی از این قابلیت برخوردار است که شکل‌گیری گفتمان‌های مخالف را توضیح دهد. اگرچه نظریه‌پردازان اصلی این بحث را در مورد جنبش‌های انقلابی بکار گرفته‌اند، ولی من دلیلی نمی‌بینم که این نظریه را در مورد جنبش‌های غیرانقلابی نیز بکار نگیرم. «جفری گودوین» (Goodwin) گفته است: "برخی ساختارها و رفتارهای حکومتی فعالانه به شکل‌گیری و ایجاد جنبش‌های انقلابی، حتی در مقیاس بهترین انقلابیون حرفه‌ای یاری می‌رسانند. این تأثیرگذاری حکومتی از طریق هدایت کردن و جهت دادن [غیرعمدی] به مخالفت سیاسی در کانال‌های رادیکال است." اگر مشخص‌تر صبحت کنیم، آنچه که زیر عنوان رژیم‌های نئوپاتریمونیال (یا زیر مجموعه‌ای از آن به عنوان «سلطانیستی») طبقه‌بندی شده، معمولا در معرض تهاجم نیروهای انقلابی قرار می‌گیرد.

«هوشنگ شهابی» و «خوان لینز» (Lins) در کتاب خود(۱) درباره‌ی رژیمهای سلطانیستی و خودکامه به تشریح خصوصیات چنین رژیمهایی میپردازند. از جمله، رژیم محمدرضا شاه در این مقوله جای میگیرد. این رژیم میل وافری به حذف نیروهای اجتماعی از مشارکت سیاسی داشت. هم‌چنین خودکامگی، فساد، سرکوب‌گری و مداخله‌گری حکومت شاه در تمامی امور جامعه، اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران را نسبت به او و سیاست‌هایش دچار سرخوردگی کرده بود. در آن شرایط داخلی و جهانی، آنتی‌تز چنین سیاست‌هایی، طبعا، یک جنبش انقلابی خشن بود. طبعا برای درک جزئیات گفتمان انقلابی – ضدامپریالیستی آن سال‌ها می‌باید به مؤلفه‌های دیگری نظیر فرهنگ سیاسی مسلط، شرایط جهانی، شرایط اقتصادی و نظایر آن نیز توجه داشت. هم‌چنین می‌باید هشدار داد که نباید به طور مکانیکی و جبرگرایانه این نظریه را پذیرفت. به عبارت دیگر، اگرچه ساختار حکومت زمینه‌ساز نوع جنبش و گفتمان اپوزیسیون است، ولی الزاما آن را تعیین نمی‌کند. تصمیم و اراده مخالفان سیاسی نیز در این جهت‌گیری بی‌تاثیر نیست.

به‌هر رو، گفتمان انقلابی ضدامپریالیستی ابتدای انقلاب با ارزش‌های فکری دیگری نظیر توده‌گرایی (پوپولیسم)، کیش شهادت، خشونت‌طلبی، تقدم‌انگاری «استقلال ملی» (در برابر آزادی‌خواهی)، ضدیت با لیبرالیسم و روشنفکری همراه شد. اسلام‌گرایان و مارکسیست‌های انقلابی در عین اشتراک وجوه بسیار، هر یک، گونه‌ی مشخص خود را از این گفتمان عمومی ترویج می‌کردند. با سرکوب نیروهای مخالف در سال‌های آغازین انقلاب، این گفتمان از موضع مخالف به در آمده و اجزای معینی از آن، که هم‌چنان با منافع حکومت برآمده از انقلاب همخوانی داشت، بخشی از ایدئولوژی حکومتی شد. گفتمان انقلابی مخالف، تبدیل به ایدئولوژی مشروعیت‌بخش حکومت جدید شد.

اصلاح‌طلبی اسلام‌گرا

تا پایان دهه‌ی اول انقلاب، اثر مشهودی از گفتمان مخالف جدید در میان نبود. پس از پایان جنگ ایران و عراق، درگذشت آیت‌الله خمینی رهبر انقلاب، آغاز ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی و فوران مطالبات آزادی‌خواهانه و البته اقتصادی – رفاهی مردم زمینه‌های اجتماعی، یک گفتمان «مخالف» از درون نظام شکل گرفت. به هر حال، در این‌جا قصد تشریح گفتمان اصلاح‌طلبانه و اجزای آن نیست؛ مقالات بسیاری به این امر پرداخته‌اند. هدف، تنها نشان دادن رابطه میان شکل‌گیری این گفتمان و ساختار سیاسی نظام جمهوری اسلامی است.

نیروی سازمانده‌ی این گفتمان، اسلام‌گرایان چپی بودند که در اوایل دهه‌ی هفتاد خورشیدی مورد بی‌مهری محافظه‌کاران درون بلوک قدرت قرار گرفتند و به حاشیه‌ی نظام رانده شدند. آنها در مبارزه‌ای که برای بقای خود در قدرت درگیر شدند، دریافتند که نمی‌توانند با تفسیرهای ایدئولوژیک و تمامیت‌خواهانه‌ی- فاشیستی ِ جناح حاکم از دین، با اتکا بر خشونت‌طلبی، کیش شخصیت، آمریکاستیزی، و شهادت‌پرستی همراه گردند. این چالش آن‌ها را در مسیر متفاوتی قرار داد و آن‌ها را با فرهنگ سیاسی تازه‌ای در ارتباط قرار داد. مهم‌ترین مفاهیم جدید عبارت بودند از اصلاح‌طلبی، جامعه‌ی مدنی، حکومت قانون، توسعه‌ی سیاسی، آزادی، اقتصاد بازار، تساهل، و اعتدال در سیاست خارجی. ولی، جدا از نقش عواملی چون رقابت سیاسی، فرهنگی و جهانی این تحولات فکری، ساختار حکومتی چه نقشی در مورد این گفتمان بازی می‌کند؟ در توضیح این امر باید از مفهوم «ساختار فرصت‌های سیاسی» (توسط سیدنی تارو) بهره گرفت. به عبارت دیگر، حضور جناح‌بندی‌های نظری – ایدئولوژیک – سیاسی – فقهی در این نظام، نه بیان یک سیاست مقطعی، که بیان یک ساختار نسبتا با ثبات در این حکومت است. موجودیت آنچه که ما آنها را «خودی‌ها» و «غیرخودی‌ها» می‌خوانیم، در واقع بیان همین امر است. جمهوری اسلامی برای مخالفان درونی خود (خودی‌ها) از هنجارها، قواعد و امکانات متفاوتی پیروی می‌کند تا مخالفان سکولار نظام (غیرخودی‌ها). این پدیده از همان اوان انقلاب حضور داشت و به مرور زمان از برجستگی بیشتری برخوردار شد.

در مجموع، عواملی را که به شکل‌گیری گفتمان اصلاح‌طلبی یاری رساندند می‌توان در زیر خلاصه کرد:

۱ – کارآیی دستگاه‌های امنیتی و سرکوب جمهوری اسلامی، در کنار تضعیف فرهنگی روش‌های خشن و انقلابی در سطح ایران و جهان، اکثریت قریب به اتفاق مخالفان درونی و یا بیرونی این نظام را از به‌کارگیری چنین روش‌هایی دور کرده است. انقلابی‌گری و براندازی در محدوده‌های کوچکی، بیشتر در خارج از مرزهای جغرافیایی کشور، هم‌چنان مطرح هستند و نه بیشتر.

۲ – ساختار سیاسی و تشکیلاتی جمهوری اسلامی، همواره شکلی را از عدم تمرکز ممکن ساخته است. از مرکزیت ولایت فقیه اگر بگذریم، در سایر نهادهای حکومتی، جناح‌بندی‌های گوناگون همواره حضوری بارز داشته‌اند. محافظه‌کاران، چپ‌گرایان، سنت‌گرایان، اصلاح‌طلبان، عمل‌گرایان (و ترکیبی از این گرایش‌ها) در حوزه تصمیم‌گیری‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، قضایی، سیاست خارجی و نظایر آن، واقعیت ساختاری این نظام است.

۳ – رابطه میان هر یک از این جناح‌ها با مجموعه‌ی نظام برای آن‌ها که خارج از نظام هستند، بسیار پیچیده و گاه غیرقابل درک می‌نماید. در حالی که برای نیروهای درون نظام، این رابطه بیانگر اصل «کثرت در عین وحدت » است. خطوط قرمزی وجود دارند که غیرقابل مصالحه‌اند، از جمله موقعیت فرادست ولی فقیه، روحانیان و ایدئولوژی اسلامی حکومت، دشمنی با آمریکا و اسرائیل و نظایر آن. در این چارچوب، مخالفت با سیاست‌های دولت وقت، پذیرفته شده است.

۴ – هر جناحی، به هر حال، از امتیازات، رانت‌های دولتی، مناصب، حقوق، فرصت‌ها و امکان بهره‌گیری از نهادها و تشکل‌های رسمی برخوردار است. طبعاً، قدرت‌گیری بیشتر یک جناح در جریان انتخاباتی می‌تواند به افزایش سهم آن جناح از امکانات و فرصت‌های درون نظام بیانجامد. انتخابات ادواری در جمهوری اسلامی در واقع، در بیشتر موارد، عرصه‌ای برای تصفیه حساب‌های درونی نظام و نوعی ساز و کار باز توزیع قدرت بوده است.

۵ – در کنار گرایش‌های «گریز از مرکز» در این نظام، گرایش‌های دیگری نیز حضور دارند که هم‌بستگی درونی نظام را تقویت می‌کنند: تاریخ مشترک بازی‌گران سیاسی، زمینه‌های فرهنگی – تربیتی مشترک، روابط خویشاوندی و ازدواج‌های سیاسی میان افراد جناح‌های متفاوت، مشارکت همه جناح‌ها در موقعیت‌های اقتصادی سودآور و پول‌ساز، مخالفت اصولی همه جناح‌ها (به درجات گوناگون) با سکولارها و یک نظام سیاسی متکی بر سکولاریسم.

۶ – بنابراین، فرصت‌ها و فضاهایی که در سال ۱۳۷۶ نصیب اصلاح‌طلبان اسلام‌گرا شد، در عین حال که عمل آگاهانه‌ی آن‌ها در ایجاد آن شرایط نقش داشت، ولی در اساس، بیان‌گر ساختار سیاسی این نظام و کانالیزه کردن انرژی مخالفت (اسلام‌گرایان درون نظام) در مجراهایی است که به هر حال، به نظام وفادار هستند. در این فرایند، قوه‌ی مجریه، اکثریت مجلس، و اکثریت مطبوعات در اختیار و نفوذ اصلاح‌طلبان قرار گرفت. آن‌ها خود، سهم‌شان را در مجموعه‌ی نظام به چیزی حدود ۲۰ درصد تعبیر کردند.

۷ – در ایجاد گفتمان اصلاح‌طلبی، جدا از نقش راهبردی ساختار حکومت، باید به عوامل دیگری که به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم به برآمدن این گفتمان یاری رساندند، اشاره کرد: تضعیف گفتمان انقلابی – ضدامپریالیستی، سقوط اردوگاه سوسیالیستی، تقویت جهانی گفتمان لیبرال – دموکراتیک، تقویت رسانه‌های جهانی و برنامه‌های فارسی‌زبان آن‌ها و اثر اپوزیسیون سکولار – دموکراتیک ایران.

طبعاً، در این‌جا فرصتی برای پرداختن به افول و دلایل شکست پروژه‌ی اصلاحات ندارم. ادامه‌ی بحث را به نقش گفتمان سکولار دموکراتیک اختصاص می‌دهیم.

گفتمان سکولار – دموکراتیک: شالوده‌ی اصلی گذار به پسا اصلاح‌طلبی

بسیاری از مفاهیم و ارزش‌ها و هم‌چنین شرایط محیطی که در شکل‌گیری اصلاح‌طلبی اسلام‌گرا مؤثر بودند، در به وجود آمدن گفتمان دیگری که آن را سکولار – دموکراتیک می‌خوانیم نیز نقش داشته‌اند. اگر ظهور آن برای مدتی، یعنی تا اوایل سال‌های ۲۰۰۰ میلادی عقب افتاد، دلیل آن را باید در محبوبیت چند ساله‌ی گفتمان اصلاح‌‌طلبی جست‌وجو کرد. روشنفکران، تحصیل‌کردگان و فعالان سیاسی، برای چند سالی، امید خود را به محمد خاتمی و روش‌های «اصلاح از درون» او بسته بودند. در دوره‌ی دوم ریاست جمهوری خاتمی (۱۳۸۴ – ۱۳۸۰) آثار و علائم بن‌بست سیاسی این پروژه ظاهر شد و طبعاً، بخشی از اندیشمندان و کوشندگان سیاسی (به ویژه سکولارها) توجه خود را به روش‌ها و راه‌حل‌های دیگری معطوف نمودند: رویکردی کلی که آن را «پسااصلاح طلبی» می‌خوانیم.

در مقاله‌هایی که به زبان انگلیسی نگارش یافته‌اند، تا کنون نوشته‌ای تحقیقی در این مورد یافت نشد. تنها می‌توان از کتاب تازه‌ی «مهران کامروا»، «انقلاب روشنفکری ایران» (Iran’s intellectual revolution)، نام برد، که در آن او از واژه‌ی «گفتمان سکولار – مدرنیست» نام می‌برد. شاید بتوان گفت که مفهوم گفتمان سکولار – دموکراتیک پیشنهادی نگارنده، زیر مجموعه‌ی سیاسی گفتمان عمومی روشنفکری ارائه شده از سوی کامروا باشد. به هرحال، در گفتمان جدید بسیاری از همان مفاهیم موجود در گفتمان اصلاح‌طلبی حاضر هستند، با این تفاوت که اصلاح‌طلبان هر جا که توانستند این واژه‌ها را «اسلامیزه» کردند (نظیر دموکراسی دینی، مدینة‌النبی، تعاریف حداقلی از سکولاریزم، جمهوری اسلامی و مانند آن).

طبیعی است که گفتمان جدید، مفاهیم دموکراتیک را در چارچوب واقعی خود (معمولا دموکراسی لیبرال) به کار می‌گیرد و تلاشی در «بومی کردن» این مفاهیم جهان‌شمول به‌خرج نمی‌دهد! به‌علاوه، مفاهیم تازه‌ای به تدریج جای خود را در این گفتمان باز می‌کنند: جمهوری‌خواهی عرفی، حقوق بشر- حقوق شهروندی، فمینیسم، لیبرالیسم، سوسیال دموکراسی و غیره. اگر در گفتمان اصلاح طلبی اسلام‌گرا بر سر روشی معین برای تغییر (روش‌های متکی بر انتخابات) توافق وجود داشت، هنوز توافق مشخصی در مورد میزان دگرگونی‌های لازم، روش‌های تحقق آن‌ها، رابطه با نظام جهانی و بسیاری از متغیرهای دیگر صورت نگرفته است. واقعیت آن است که ما در ابتدای فرایند شکل‌گیری این گفتمان هستیم.

نیروی پیش‌برنده‌ی این گفتمان، در واقع، روشنفکران سکولار – دموکرات، نیروهای مدرن جامعه‌ی مدنی، به ویژه جنبش‌هایی هستند که در برابر حکومت اقتدارگرا تلاش می‌کنند فضاهای محدودی را از آن خود کنند. انسداد سیاسی و سرکوب فزاینده‌ی حکومت، طبعاً، مانع از انباشت و انتقال تجربه‌ی سیاسی در میان آحاد اردوگاه سکولار – دموکرات کشور شده است. بنابراین پراکندگی، عدم توافق بر سر مفاهیم و روش‌ها، و رقابت‌های غیرضروری از خصوصیات دوره‌ی کنونی هستند. به عنوان مثال، حتی اگر همه در هویت «پسا اصلاح‌طلبانه»‌ی خود اشتراک نظر داشته باشند، باز هم در مورد چگونگی و نوع تحول سیاسی اتفاق نظر ندارند. هنوز مشخص نیست که در مقابل انقلابی‌گری و اصلاح‌طلبی حکومتی چه روش بدیلی کارساز است: جنبش‌های اصلاحی، انقلاب مخملی (آرام)، اصلاح ساختاری از طریق بسیج برای انتخابات آزاد، یا انجام رفراندوم، ترکیب اصلاحی – انقلابی(Refolution) متکی بر اعتصاب عمومی و نظایر آن. هم‌چنین، چه در میان طیف گسترده‌تر پسااصلاح‌طلبان، و حتی در میان باورمندان سکولار – دموکرات، بسیاری از مفاهیم و روش‌ها مورد بحث جدی هستند: چه نوع دموکراسی؟ چه تعریفی از سکولاریزم؟ چه گونه‌ای از جمهوری؟ اقتصاد لیبرال دموکراتیک یا سوسیال دموکراتیک؟ آیا می‌توان با غیرجمهوری‌خواهان همکاری‌های نزدیک داشت؟

سرکوب‌گری و ترفندهای حکومتی مسلما مهمترین مانع تقویت و انسجام‌بخشی به گفتمان جدید است. ولی دلایل دیگری نیز دخیل هستند، از جمله، روحیه‌ی خودمدارانه‌ی رایج در فرهنگ سیاسی ایران که موجد فرقه‌گرایی مزمن بوده است و هم‌چنین پیچیدگی و گوناگونی نیروهای اجتماعی که شکاف‌های واقعی را در جامعه‌ی مخالفان ایجاد کرده است: جنسیتی، قومی، طبقاتی، دینی - مذهبی، نسلی. آیا نظریه‌ی حکومت محور می‌تواند شکل‌گیری این گفتمان را توضیح دهد؟ دست‌کم، جنبه‌هایی از آن را آری! یعنی به‌طور سلبی:

پیشتر اشاره کردیم که دستگاه‌های قهریه‌ی حکومت جمهوری اسلامی تاکنون از کارآیی قابل توجهی در سرکوب جریان‌های مخالف (به ویژه گروه‌های برانداز) برخوردار بوده‌اند، این عامل، در کنار بی‌اعتبار شدن روش‌های خشن - انقلابی در سطح جهان، اکثریت مخالفان را از بدیل‌های انقلابی دور نگاه داشته است. از سوی دیگر، ساختار فرصت‌های سیاسی این حکومت، امکانات نوعی رقابت (کنترل شده) درون نظام را برای جریان‌های «خودی» فراهم کرده و آن‌ها را به امکان اصلاحات امیدوار ساخته است.

ولی برای بخش‌هایی از جامعه که «غیرخودی» به حساب می‌آیند و مورد تبعیض قرار دارند، نظیر تشکل‌های مستقل وابسته به زنان، دانشجویان، کارگران، گروه‌های قومی، اقلیت‌های مذهبی – دینی، سکولارها و روشنفکران، امکان مشارکت سیاسی چیزی نزدیک به صفر است. بنابراین، دخالت مداوم و آشکار دستگاه‌های حکومتی در برقراری سیاست حذف و تبعیض، این بخش از جامعه را به اَشکالی از مبارزه سوق می‌دهد که نه انقلابی – خشن است و نه اصلاح‌گرایانه ( به معنی فرهنگ سیاسی کنونی). من از این اَشکال مسالمت‌آمیز، مدنی و جنبشی مبارزه و چارچوب نظری آن، که در واقع، تحولات ساختاری را مد نظر دارند، به نام گفتمان سکولار- دموکراتیک (پسااصلاح‌طلبی) یاد کرده‌ام. تشکل‌های رسمی و غیر‌رسمی که در ایران امروز در این چارچوب فعالیت می کنند، به مقدار زیادی از امکانات فنی، اطلاعات و فرصت‌های ارائه شده از سوی جامعه‌ی مدنی جهانی، از جمله امکانات ایرانیان برون مرزی مدد می‌گیرند.

جمع‌بندی

دولت اقتدارگرای محمود احمدی‌نژاد اگرچه محدودیت‌های عملی بی‌شماری را در برابر فعالیت این طیف ایجاد کرده و به یک معنی، به تضعیف آنها شتاب بخشیده، ولی ناخودآگاه، به تقویت گفتمان آن‌ها یاری رسانیده است: نخست، از طریق تضعیف و محدود ساختن کیفی حرکت اصلاح‌طلبی حکومتی، امید به اصلاح از درون نظام را کم‌رنگ کرده است. دوم، با تشدید تبعیض و ستم علیه گروه‌های اجتماعی ذکر شده، نخبگان سیاسی وابسته به آن‌ها را در عرصه‌ی مبارزات اجتماعی فعال‌تر نموده و بر حقانیت تلاش‌هایشان مهر تایید زده است. گفتمان سکولار – دمکراتیک، به نسبت دهه‌ی قبل، از جایگاه به مراتب والاتری در میان روشنفکران و تحصیل‌کردگان و حتی بخش‌هایی از طیف اسلام‌گرا برخوردار است. گشایش فضای سیاسی – که دیر یا زود صورت خواهد گرفت – نمود واقعی این گفتمان را در ایران برملا خواهد ساخت.

پانویس:

Houchang E. Chehabi, Juan J. Linz: Sultanistic Regimes, Johns Hopkins Press, 1998

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال
برگرفته از:
Gozaar, Freedom House

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.