رفتن به محتوای اصلی

اندر فوائد گاو
05.04.2009 - 19:57

بنا بر ستاره شناسی قدیم امسال سال گاو است

نوروز امسال سالی بود که اکثر رجُال جهان ایرانی شدند...واز این طریق ما دانستیم ایران سرزمینی است که فرهنگی غنی دارد و این فرهنگ به بشریت خدمت فراوانی کرده است و یکی از نماد های این فرهنگ غنی هم مراسم نوروز است که البته بدور از چشم آقایان تازه ایرانی شده و به زعم رژیم جمهوری اسلامی زنان و مردانِ بسیاری آن را جشن گرفته و خواهند گرفت.

اما امسال ناگهان این روز به روز امید و آرزو ی این رُجال وسخنگویان جهان امپریالیستی بدل شد.

در انگلستان، سوئد،اسرائیل... و امریکا به ایرانیان و سایر مردمانی که این روز را جشن میگیرند تبریک گفته و رهبران این کشورها بی دریغ پیامهای شاد باش صادر کردند و حتی برخی کوشش کردند تا به زبان فارسی نیز این روز را شاد باش بگویندو با زحمت بسیار "عید شما مبارک"

را تلفظ کردند، و از آنجا که سال، سالِ گاو بود رهبر کشور گاوچرانان در این مورد با اجازه همگی به بزرگداشت سُنن و فرهنگ غنی ایران و مردم پُرکار وکاردانِ آن پرداخت و آنقدر گفت که آدمی از خود می پرسد چه شده که یکباره این رجُالان همزمان با هم ایران را کشف کردند؟ و با فرا رسیدن نوروز همه ایرانی شدند؟ می شود فکر کرد که شاید برای همبستگی با مردم ایران باشد!!! آیا مگر ایرانیان همان مردمی نیستند که سالهاست فریاد می زنند: آی آدمها، رژیم جمهوری اسلامی فرزندان ما را بر سر چهار راهها بدار می کشد. و یا می گفتند و می گویندکه رژیم جمهوری اسلامی با بُولدزر های ساخت کشورهای شما حتی گورستان عزیزان ما را زیرورو میکند و این در حالیست که رژیم جمهوری اسلامی به اصطلاح هیچ اثری از جنایت خود باقی نمیگذارد! در طول این سالها گوش این "فرهنگ دوستان" و "سُنت پرستان" بدهکار این فریادها نبود و به کارهای عام المنفعه تری مشغول بود. بله به جنگ.

مگر امسال چه اتفاق تازه ای افتاده است و یا دست چه نیرویی در کار است که رهبر جنگ آفرین ترین دولت جهان "فرهنگ دوست" شده است؟ شاید بشود گفت که این از معجزات "گاو" است! آنوقتها! سالها پیش در زمانی که ما به دبستان می رفتیم "گاو و فوائد آن" همواره یکی از موضوع های انشاء ما بود. از فوائد گاو سخن بسیار می گفتیم و اینکه از همه چیز این حیوان می شود استفاده کرد و دست آخر هم گفته می شد که "گاو" فوائد بسیار دارد. اما اصلاً فکر نمی کردیم که " گاو " فایده سیاسی هم داشته باشد، آن هم در سطح جهانی و آن هم از جانب سرکرده ی گاوچرانان جهانِ ماورای دریاها! کشف این موضوع درست در سال خود " گاو " البته که مبارکِ مبارک است، آن هم در سالگرد سال نو و آن هم به بهانه "بزرگ داشت" فرهنگ غنی ایران زمین!

در آن وقتها اگر کسی کار ناپسندی می کرد می گفتیم که عجب آدم " گاوی" است...

واقعاً چه تو هین ها که به این حیوان مفید نمی میشد... اما این گاو عاقبت با همه درد و آزاری که از جانب مردم به او روا شد به وظیفه اش عمل کرد و در سالی که متعلق به او بود و بنام او بود ایران را به جهانیان شناساند و مجبورشان کرد تا به سودمندی این سرزمین نیز اعتراف کنند و مهُمتر از آن، کاری کرد که بزرگترین کشور گاوچرانان دنیا از عظمت ایران سخن گفت، فرهنگ درخشان آ ن را ستود و دستهای خود را جهت صُلح و دوستی بسوی جهانیان و بویژه ایرانیان دراز کرد.

آن هم چه دستیهایی؟ هردو آلوده به خون. خون مردم عراق و افغانستان و... البته اگر اشکالی نداشته باشد! رویالیست های وطنی و متُحدان آنها که سالهاست آن را بی اشکال دانسته اند. باید پرسید که دست چه نیرویی در کار است؟ "گاو" که برائت خود را سالهاست به ثبوت رسانده است. بسی حیرت انگیز است! تو گویی که دیگر زور گویی و قُلدر منشی نیاز نیست و مُشکلات را باید با گفتگو حل نمود. حضٌرات تا جایی پیش میروند که گویی میخواهند از

"خرد جمعی" در حل مشکلات استفاده کنند. می گویند از بمب و خمپاره هم باید پرهیز نمود. جهانیان باید یکدیگر را در همانندی هایشان پیدا کنند و نه در اختلافاتشان.

شاید آقای "برکت اوباما" می خواهد بگوید که بمب ریزان و قربانیان آن نباید در این مُعضل سخن بگویند، بلکه بهتر است راجع به اشتراکاتشان حرف به زنند و مثلاً بگویند که یک دهان دارند و دو گوش و عاقبت روزی هردو خواهند مُرد و گر نه وجه مشترک دیگری نیست!

آقای "برکت اوُباما " مردم ایران و رهبران آن را خطاب قرار میدهد، اما هرچه او و کارورزان فکری اش جستجو میکنند وجه مشترکی با مردمان زحمت و کار نمی یابند غیر از همان داستان گوش و دهان و یا احیاناً جشن های خانوادگی که در آن مردم به یکدیگر هدیه میدهند و برای یکدیگر آرزوی سالی بهتر را دارند و در رُویا هایشان، آرزوی نابودی نظم موجود و جهانی به دور از جنگ و کشتار را امید دارند. ولی آیا آقای "برکت اوباما" با این رویا ها موافق است؟

رُویا ها! آخر رُویا ها و آرزوها این آخرین میراث ماندگار از دوران آزادی بشریت است که هنوز به یغما برده نشده و در حقیقت بخشی از هستی مردمان ستم و کار شده است و اتفاقاً بخش خوبی ها و زیبایی های زندگی شده. آنها در آنجا در رُویاها و آروزها یشان در کنار یاران و عزیزانشان هر چند کوتاه دیداری می کنند و از آن نیروی تازه ای می گیرند تا باز دوباره با دیو خبیثی، دیو ظلم وستم جهان موجود مبارزه کنند و از این طریق معنایی انسانی برای زندگانی خویش فراهم سازند...

باری، آقای " اوباما " و یارانش براستی که وجه مشترکی با مردمان عادی کار و ستم نمی یابند، و در ادامه گفته هایش باز به سراغ سرانِ رژیم جمهوری اسلامی میرود، نصیحتشان میکند که عاقبت اندیش باشند و بفکر فرزندان خویش، زیرا زمان زود می گذرد. تو گوئی آقای

"اوباما" جمهوری اسلامی را "گاو" کوچکی میداند که تازه زبان بزرگتر ها را آموخته باشد. با صراحت و به آرامی برایشان حرف میزند و در عین حال از نشان دادن ماهیچه های خود نیز ابایی ندار و تهدید لازم را هم فراموش نمی کند، باصراحت می گوید آری حق انتخاب با شماست، و ادامه میدهد که این مصلحت روزگار است! به بینید چگونه من بر صندلی قدرت نشسته ام! ذکاوت زیادی نیاز نیست، دیگر نیاز ی نیست که بترسید، من برای جنگ نیامده ام. این بار صحبت از صُلح و دوستی است! گر چه این بار هم باز همان ماجراست اما شما در امان هستید. به بینید که چگونه مردم را به دوستی با شما تشویق میکنم و از آنها میخواهم که همرا ما و شما مُشکلات را با گفتگو حل کنیم. او دست آخر برای اینکه مُطمئن شود که حرفش را فهمیده اند با فارسی نو آموخته ای میگوید: "عید شما مبارک". این بار یقیناً رژیم جمهوری اسلامی قسم حضٌرت عبٌاس را باور میکند و با خود میگوید : " دُم خروس که همیشه پیدا بوده است " ما که از آغاز هم سر جنگ نداشتیم و تازه ما که با رضایت خود اینها بر سر کار آمده ایم، این را خودشان بهتر از ما میدانند...

در پایان ناگفته نماند که ژست آلکاپونیِ آقای "برکت اوباما" و نوروز تازه رسیده که دیگر جمهوری اسلامی هم در بیان خواص آن سر از پا نمی شناسد، بسیاری از مُفسران خبری، سیاسیون سابق و اِکس(x) مُسلمانانِ خسته از بد اخلاقی های جمهوری اسلامی را هم دچار هیجان کرده است، تا جایی که بسیاری از آنها خطر جنگ (جنگ که اساساً همزاد امپریالیسم است) را منتفی میدانند و فیلسوف مآبانه با تکیه بر ژستهای آقای "برکت اوباما" و مقایسه او با

"جورج دبلیو بوش" - رئیس جمهور پیشین امریکا- سایه جنگ را از سر مردم بدو ر می دانند و بدینسان دلایل خود را از مجرای خُصوصیات فردی افراد توضیح میدهند، چنانکه تو گویی آقای "اوباما" مرد خویشتن است و یا "جورج دبلیو بوش" ارباب خود بوده است و در نهایت به همان نتیجه ای می رسند که " واشنگتن " میخواهد. اینکه این فرد است که نقش آفرین است و هم اوست که تاریخ را می سازد و نه مردمان کار و زحمت.

تازه این همه در حالی است که جنگ سالهاست شروع شده و تا زمانی هم که جنگ جاری باشد امپریالیستها حاکمیت خود را تأمین شده می بینند. مگر کسی به معجزه ی "امام زمان" باور داشته باشد و ...

باری امسال سال گاو است و حالا که نقش سیاسی گاو آشکار شده است انتظار میرود که دیگر کسی ادعا نکند که سیاسی نیست و به هیچ سازمان وگروه سیاسی هم کاری نداشته و ندارد. این انتظار، انتظار بیجایی نیست زیرا ما در دورانی زندگی میکنیم که حتی گاو ها هم ناچارند سیاسی باشند و نقش سیاسی ایفا کنند...

س_نیاکان

بهار 2009

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.