براي خوانندگان سايت شما

پاسخي به چند نظر در سايت " ايران گلوبال"

در خصوص مقاله "اپوزسيون ايران در سالى كه گذشت"

سربلند سى ام مارس 2009

آقاي كيانوش توكلي

بطور اتفاقى متوجه انتشار مقاله" اپوزسيون ايران در سالي كه گذشت" در سايت شما شدم و با دقت به نظرات و كامنت هاي خوانندگانتان در خصوص مطلب فوق توجه كردم. از روي اينكه معتقدم هر آدمى كه بنوعي كاري اجتماعي يا سياسي انجام ميدهد بايد مسئوليت پاسخگويي به مخاطب را هم بپذيرد، قصد دارم به برخي از كامنت گذارانتان پاسخي دهم. هرچند اين پاسخ خود ميتواند سبب پرسش هاي تازه اي شده و يا اصولا به عنوان جوابگويي مورد قبول قرار نگيرد اما به هر دليل ما نميتوانيم و حق نداريم تحت هيچ شرايطي خود را از پاسخگويي به آنچه كه ادعا كرديم و نوشتيم مبرا بدانيم. كه اين يكي از ضعف هاي بزرگ اپوزسيون چپ ايران در اين ساليان گذشته بود كه نه تنها سبب تضعيف شدن هرچه بيشترشان شده، بلكه در نهايت باعث صدمات جبران ناپذيري بر پيكره جنبش چپ ايران شد.

اسامي را بدون لقب عزيز و آقا و جناب و رفيق ادا ميكنم چون اصولا اعتقادي به اين القاب ندارم و ضمن پوزش از آن دوستان ، هر لقبي كه خودشان ميپسندند در مقابل نامشان از سوي من بگذارند!

بهروز ستوده به نكته مهمي اشاره كرد. او نوشت " ...... حتی یک بقالی هم اگر بخواهد در کار خودش موفق شود ، آخر هر سال می بایستس حساب دخل و خرج و سود و زیان خود را بکند . گروههای سیاسی که در این نوشته از آنانیاد شده است بدرستی از یک بقالی هم عقب مانده تر اند . آنها بیلان یک ساله که چه عرض کنم بیلان 40 -50 ساله خود را در دست ندارند و یا اگر در دست داشته باشند به بهانه ی "مسائل امنیتی" !! در گاوصندوق های حزبی و گروهی پنهان کرده اند تا دست هیچ نامحرمی به آنها نرسد ، وقتی هم که وزارت اطلاعات رژیم فاسد آخوندی برایشان تاریخ نگاری می کند فریاد می زنند که : "دروغ است ......." .

ستوده به يكي از ضعفهاي كشنده اين اپوزسيون اشاره كرد و آنهم عدم پاسخگوييشان به مردم و مخاطبينشان است. آنها هروقت كه خواستند كارنامه اي را بنويسند ان را مملو از پيروزي تصوير كردند، پيروزي هايي كه هزگر معلوم نشد نماد واقعي و عملي شان كجاست؟

در حالى ارتجاعي ترين سيستمهاي جهان هر سي چهل سال اسنادشان را براي ثبت در تاريخ بيرون ميدهند كه در اپوزسيون ما هرگز چنين چيزي سابقه نداشته است، نتيجه اش هم اين ميشود كه دشمن با چاپ كتاب، راست و دروغ را به جامعه عرضه كند كه حتي دروغهايش با توجه به اينكه " حقيقت" هميشه مخفي نگه داشته شده است " راست" جلوه ميكند

كامران و فرهاد و مازيار به موضوع سازمان چريكهاي فدايي ( شوراي ملي مقاومت) اشاره داشته و نظراتي را در خصوص چرايي نبودشان در اين نوشتار اعلام كردند. من بر اين باور بودم كه وقتي از " مجاهدين" مينويسم يعني همان جريان موصوم به " پيرو هويت و مهدي سامع" كما اينكه اين جريان بخشي از سازمان مجاهدين بوده است و هرگز جز چند نشريه و يك وبسايت موجوديت مستقلي نداشته اند. حتما شما بارها تصاوير شهر اشرف و مجاهدين آنجا را ديده ايد، مهدي سامع هم مدعي است كه سازماني دارد كه دوشادوش مجاهدين است، اما آن افراد كجايند كه هرگز ديده نشدند؟! آيا در آنهمه تصوير و ويدئو از مجاهدين در عراق ديده ايد زني روسري بسر نداشته باشد؟ آيا شما هيچ كمونيستي در سرتاسر جهان را ميشناسيد كه " روسرى" سركند تا ما بگوييم در ميان مجاهدين هم كمونيست ها هستند؟! آيا شما هيچ جنبش كمونيستي را در جهان سراغ داريد كه هدف و استراتژي اش رسيدن به " جمهورى دمكراتيك اسلامى" باشد؟!! با همين بديهيات ميتوان آيا باور كرد كه اصولا جزياني بنام " سازمان چريكهاي فدايي خلق" در ميان مجاهدين فعال باشند؟!

در خصوص پيدايش گروه هويت و مهدي سامع هم مقاله اي به آدرس زير دارم:

از ميان 3400 نفر ساكن در شهرك اشرف بيش از 2300 نفر داراي اقامت هاي موقت و دائم اروپايي و آمريكايي بودند. حالا حتي اگر ادعاي كامران مبني بر هم همان 800 تا 900 نفر را هم پذيريم سئوال اينجاست كه چرا همان تعداد هم توان خارج شدن از عراق را ندارند؟! آيا جز اين است كه مدارك سفر و اقامتي شان كه در دست سازمان است را به آنها باز پس نميدهند؟

مسعود در كامنتي اينطور نوشته كه "‌پته همه را روی آب ریخت و از همه ایراد گرفت بدون اینکه یک کلمه بگوید که خود شخص شخیصش در سال گذشته چه کرده است . کارنامه خودش چه بوده است. ایشان از همه حتا از گروه منفردین هم ایراد گرفته بدون اینکه بگوید که خود در چه گروهی قرار دارد.در این آشفته بازار و رکود جنبش و فعالیت سیاسی که بیشتر مدعیان از فعالیت سیاسی بریده اند، باید ازهمه کسانی که هنوز در صحنه هستند و حتا با صدور چند اعلامیه و جلسه پالتاکی در مقابل جمهوری اسلامی ایستاده اند حالا از هر طیف و گروهی که باشند ،تشکر کرد."

من هم به هر حال خودم را به عنوان يك " منفرد سياسي" ميشناسم با همان ضعفهايي كه در آن مقاله آورده بودم. اما بنده اين " منفرد" بودن را نه افتخار و مباهات، بلكه از روي شرمساري ميشناسم. اينكه بزرگتين معضل ما در قبال جمهوري اسلامي همان نداشتند تشكلات قوي سياسي است كافي خواهيد بود كه هر انسان باشعوري با شرم و خجالت از " منفرد" بودنش بگويد و نه از روي افتخار و مباهات.

يكي از مشكلات دائمي اين راه همين است كه عده اي جايگاه و ميزان مسئوليت هاي يك شخص منفرد را با يك تشكيلات سياسي همسان ميپندارند كه اينطور نيست. بنده يك سايت اينترنتي را ميگردان كه هميشه اعلام كرده نه تشكل است، نه گروه سياسي، نه توان سرنگوني جمهوري اسلامي را دارد و نه توان تغييرات ساسي در عرصه جهانى بلكه فقط يك تعداد صفحات اينترنتي است كه آدمهاي مختلف نطراتشان را منتشر كرده و با يكديگر بحث ميكنند. چرا اين را ميگويم ؟ چون هر ادعايي بيش از اين نه تنها غيرعلمي و غير واقعي است كه سبب هرج و مرج بيشتر نظري و سرخوردگي هاي آينده ميشود. آيا تا بحال كم ديده ايم يك نفر با براه انداختن يك وبلاگ خود را تشكل سياسي معرفي كرد و دو روز بعد هم غيب شد و ديگر هيچ كس چيزي از آن نشنيد؟ مجموعه اينها يعني كوث كردن تشكل و به تعويق انداختن هرگونه تلاش براي ايجاد سازمانهايي علمي و منسج و كارآمد.

حالا بنده بايد چه كارنامه اي را ارائه دهم؟ ماكزيمم ميتوان بگويم چند نفر به سايت ما مراجعه كردند و چند مقاله منتشر كرديم. اما اگر فراخوان ميدادم كه " ملت به من بپيونديد" يا ادعا ميكردم توان ساختن دنيايي نوين را برايشان دارم يا ميگفتم من تنها تشكل واقعي شما هستم آنزمان بايد كارنامه ميدادم. بايد به هر چيزي پاسخگو ميشدم و حداقل وظيفه ام اين بود كه بگويم چقدر به اهداف و درونماهايم نزديك شدم، كجا پيروز بودم و كجا شكست خوردم و چرا شكست خوردم.

كيانوش توكلي در نظراتش به دو محور اشاره داشت. اول اينكه در يادداشت من جاي تشكل هاي اجتماعي داخل ايران خالي است و دوم اينكه بر اشارات من بر چند سايت اينترنتي كه آنها را تحت تاثير سياسيتهاي سازمان اكثريت و حزب توده ميدان ايراد داشت.

در خصوص مورد اول اين فقدان و ضعف را ميپذيرم و علتش در اين است كه با فضاي داخل كشور و نيروهاي عمل كننده آن آشنا نيستم. به همين دليل ساده كه بنده در خارج از كشور زندگي ميكنم و اخبار داخل را عموما از طريق وبسايتهايي كه اخبار يكسويه را منتشر ميكنند دنبال ميكنم.وقتي به نشريات و وب سايتهاي همان جريانات داخل كشور هم كه مراجعه ميكنم تنها چيزي كه ميبينيم " فتوحات و پيروزي هاي درخشان" است! اما وقتي از يك لايه نازك روشنفكر وبلاگ نويس و دارنده سايتهاي اينترنتي ساكن آن سرزمين فاصله گرفته و به كنكاش در لايه هاي ديگر اجتماعي ميپردازم ميبينيم كه خبري از اين فتوحات نيست و مردم عموما از اكثر اين ادعاها بي اطلاع هستند.

در مورد دوم من گفتم كه امروزه بسياري از فعالين سازمان اكثريت و حزب توده با پنهان كردن گذشته سياسي شان ، گرداننده وب سايتها و نشريات خبري متعدد هستند كه برخي از آنها را نام بردم. طبيعتا پيشينه اين دو جريان سياسي باعث شده كه فعالينش يا اين ارتباط را از بيخ و بن انكار و پنهان كنند و يا به شيوه مرسوم اين زمانه، بيكباره در نقش لباس منتقد و گرايش راديكال و گسست كردگان از آن خود را معرفي كنند!. اما آن چيزي كه مهم است همان خط اين دوجريان است و نه پرچم و پلاكاردشان. خطي كه امروز در دفاع از اصلاح طلبى ، تقبيح هرگونه خشونت و قهر انقلابي بر عليه سيسيتم موجود، ترويج شعارهاي پوچ و بيمحتواي حقوق بشري و گوشه چشم داشتن به سياستهاي اروپايي در قبال ايران خود را نشان ميدهد. چون اهل صراحت قلم هستم بايد همينجا بگويم كه نام نبردن سايت " ايران گلوبال" در آن كاتاگوري ناشي از بي توجهي بنده بود!

در انتها از شما كه با انتشار آن مقاله سبب آشنايي من با پاره اي از نظرات خوانندگانتان شديد تشكر ميكنم.

پيوست :

اپوزسيون ايران در سالي كه گذشت

نظرات مندرج در سايت ايران گلوبال

كامران:

آقای کیانوش توکلی سال جدیدتان مبارک. تحلیل های سربلند خیلی سطحی و گاها نادرست هستند. من و شما به نمونه هائی از انها اشاره کردیم که مشتی است نمونه خروار و نیازی نیست به تک تک جملات آن پرداخت. در شهر اشرف ظاهرا 800 تا 900 نفر اقامتهای اروپائی و آمریکائی دارند که شامل 25 درصد این 3500 نفر می باشد ولی این رفیق مدعی هفتاد درصد می شود و بر اساس داده های غلط دنبال نتیجه گیریهای مشخص می باشد. این فرد منکر تهاجمات مستمر دستگاه ولایت فقیه به ایرانیان در اشرف است و می خواهد مجاهدین را چوپان دروغگو جلوه بدهد که شایعه راه می اندازند که اشرف در خطر است تا حمایت دیگران را بدست اورند. سربلند از آستین مبارک کارت اتهام وابستگی به امریکا را بیرون می کشد که از امام جمعه های ضد امپریالیست نظام عقب نماند. در مورد کردستان از کومله و پژاک می گوید و از حزب دمکرات کردستان و سازمان خبات کردستان خبری نیست. وقتی از مهدی سامع می گوید خواننده فکر می کند که فردی است که مسلمان شده و به سازمان مجاهدین خلق پیوسته است. این افراد قبل از اینکه بخواهند شفافیت ایجاد کنند دنبال تصفیه حساب شخصی و گروهی هستند.

حرفهای جناب سربلند یک انشا نویسی ساده و غیر علمی است. راه توده بیشتر به ارگانهای امنیتی حکومتی نزدیک است و من فکر نمی کنم که حزب توده و جریان اکثریت با ان ارتباط داشته باشند. سایت گویا هم که متعلق به نبوی بسیجی سابق و از مریدان آخوند خاتمی است. خواندن سریع این گزارشات سطحی و جنجالی ضرر ندارد ولی قابل اتکا و مبنای نتیجه گیری صحیح نیستند. موفق باشید در مبارزه با هرگونه سانسور

كيانوش توكلى:

نظر "سربلند" در باره« سازمان فداييان اكثريت و حزب توده» خواندنی و قابل تامل است او که از بیرون به این 2 سازمان نگاه می کند بنظر من تحلیل چندان دقیق نیست بطور مثال او می نویسد:"انها بواسطه امكانات غير قابل رقابت اينترنتى خود عملا مهمترين و اصلى ترين شاهراه هاى تبادل نظر و اخبار را در اختيار خود درآوردند. سايتهاى " گويا،‌ايران امروز، اخبار روز و پيك نت" تنها نمونه اى از امپراتورى اينترنتى آنهاست " اولا نمی دانم طبق کدام نشانه و دلیل " گویا" ارگان اکثریت و یا نوده عنوان می شود؟ احتیاج به استدلال ندارد که« گویا» بیشتر یک سایت بیزینس و تجارتی است اینکه اخبار و مقالات سیاسی را بعنوان کالا منتشر می کند و با نگاهی سطحی متوجه می شویم که بخش بزرگی از مقالات ازآن سلطنت طلبان مشروطه خواه و افراد ملی گرا و اصلاح طلب است(حد میانه راسیاست گرفته است )

ایران امروز هر چند توسط اعضای سابق اکثریت تاسیس شد ولی حساب خود را با سازمان فدائیان اکثریت جدا کرده اند و در گذشته ارگان اصلاح طلبان بود و پس از شکست 2 خردادی ها ؛ امروزاین سایت در واقع فاقد خط مشی معینی شد. اخبا رروز با ابتکار فردی تاسیس شده بود وآنان نماینده جناح چپ دمکرات و رادیکال اکثریت بود هر دوسایت ایران و امروز هیج ارتباط تشکیلاتی با سازمان ندارند؛بطور مثال آنان برای تبلیغ لوگو « کار »ارگان اکثریت ، پول دریافت می کند. هر دو سایت علیرغم تمایلاتی به جناحین رادیکال و اصلاح طلب اکثریت، سایت های کاملا مستقلی است . در مورد سایت پیک نت هم نظر سربلند درست نیست این سایت متعلق به جریان انشعابی حزب توده (راه توده)است که از طرف حزب توده و بابک امیر خسروی بعنوان یک جریان مشکوک تلقی می شود و این سایت هیج ربطی به حزب توده ندارد نظر سر بلند به قرار زیر است

سازمان فداييان اكثريت و حزب توده:

اين جريانات از جمله فعالترين بخش هاى اپوزسيون در سال گذشته بودند . انها بواسطه امكانات غير قابل رقابت اينترنتى خود عملا مهمترين و اصلى ترين شاهراه هاى تبادل نظر و اخبار را در اختيار خود درآوردند. سايتهاى " گويا،‌ايران امروز، اخبار روز و پيك نت" تنها نمونه اى از امپراتورى اينترنتى آنهاست كه بواسطه همين امكان توانستند تحولات را به نفع اصلاح طلبى و رفرم در ايران شكل داده و مدام تقويتش كنند. امروز ردپاى اكثريتى ها را در همه جا ميتوان ديد. اين دو جريان سياسي بواسطه گذشته آلوده خود سالهاست كه ياد گرفته اند اصراري به معرفي خود با نامهاي گذشته نداشته باشند و نيروهايشان بدون معرفي هاي سازماني در همه عرصه هاي سياسي كشور فعالند. از مصاحبه هاي متعدد تلويزيوني با عنوان محقق و تحليلگر گرفته تا حضور عملي شان در اكثر راديو ها و نشريات اصلاح طلب به آنها قدرت مانور بسيار زيادي داده است. سال گذشته آنها باز هم در حال طي كردن مسير صعودي خود بودند. آنها بدون پرچم كردن سازمانشان اما سياستهايش را ترويج و منتشر كردند تا حدي كه امروز نميتوان آنها را ميان خيل عظيم و قدرتمند جنبش اصلاح طلبي شناخت.

كامران:

آقا فرهاد جریان اقلیت خیلی از طرف سازمان مجاهدین خلق ایران حمایت می شد والا همان سال 59 از طرف اکثریتی / توده ای ها از صحنه خارج می شد. جریانات و انشعابات در اقلیت را می دانم از مدنی و جریان گاپیلون تا مهدی سامع و جریان پیرو برنامه هویت تا زهری و توکل. منهم به اقلیتی ها همیشه کمک می کردم چه در زندان و چه در بیرون زندان. تحولات درونی 63 و 64 در مجاهدین و فدائیان اقلیت بسیار رادیکال پیش می رفت و تضاد این دو جریان بسود آخوندها شد و منجر به اخراج مسعود رجوی از پاریس. خوشبختانه آقای سامع یک خط منسجم اصولی را انتخاب نمود و متداوم آنرا پیش برد. شورا و مجاهدین با همه اشکالات و اشتباهات مهمترین نیروی سازمانیافته جبهه مقاومت علیه حکومت سنگسار ولایت فقیه هستند و این برای جمهوری اسلامی بسیار دردناک و درداور می باشد که نتوانسته این نیروها را از صحنه خارج نماید. امروز مسئله اصلی مقاومت حمایت از ایرانیان شهر اشرف در مقابل هجوم ارتجاع است. فرهاد نازنین ما هم کم و بیش از مسائل اپوزیسیون باخبریم وبا بعضی ها هم کم و بیش دوست هستیم از جمله رفقای فدائی از گرایشات مختلفشان منجمله کسانی که در شورای ملی مقاومت ایران هستند. فرهادخان از طرق مختلف بارها انتقادات به این رفقا یا افراد شورا و حتی آقای مسعود رجوی رسیده. خوب دوست عزیز در خواب نیستیم ولی اگر شما اینگونه فکر می کنید پس جنابعالی حداقل بیدار باشید و جنایات ولایت فقیه و شبکه اژه ای و توفاله های امنیتی اش را برای نسل جدید افشا کنید و دشمن اصلی که جمهوری اسلامی است فراموش ننمایید. سازمان مجاهدین یک گروه سیاسی ایرانی است اما دشمن خلق ایران حکومت تروریستی و ضد انسانی جمهوری اسلامی آخوندهاست. اینرا فراموش نکنیم.

كيانوش توكلى:

تحلیل " سر بلند" طبیعتا در باره گروههای رقیب ؛ ارزیابی دقیق و درستی نیست ( حداقل در مورد سلطنت طلبان ، مجاهدین و اکثریت و حزب توده چنین نیست ) ولی سربلند در این تحلیل انحلال 9 سازمان کمونیستی را مطرح کرده که فقط یک نام است و وجود خارجی ندارند.... بهتر است خود این احزاب و سازمانها ؛ یک جمع بندی از کاری که در سال گذشته انجام داده اند را به اطلاع همگان برسانند

فرهاد:

اقا مازيار زياد ذوق زده نشويد. زيرا اين اقا کامران شما يا خواب است و يا خودش را به خواب زده است!! گويا شما و دوستتان نميدانيد که اقای مهدی سامع که مسئول بخش کردستان سازمان چريکهای فدائی خلق ( اقليت) بودند در جلسه کميته مرکزي سازمان و به اتفاق ارا به جرم سهل انگاري و عدم همکاري و بي لياقتي در سال 1362 از سازمان اخراج گشته است؟؟!!! که تمام اسنادش هم حی و حاضر است. البته من هنوز نميدانم اين سازمانی که اقای سامع و همسرشانبا کمک رجوی در شورای مقاومت و برای خالی نبودن عريضه درست کردند و نام بی مسمای چريکهای فدائی خلق پيرو برنامه هويت را برايش انتخاب کردند چريکهايش کجاست و اقاي سامع در کجا عمليات چريک شهري انجام داده اند.ومقر عملياتی چريکيشان در کجا قرار دارد

مسعود:

این آقا یا خانم "سربلند" که واقعا باعث سربلندی همه ماست، پته همه را روی آب ریخت و از همه ایراد گرفت بدون اینکه یک کلمه بگوید که خود شخص شخیصش در سال گذشته چه کرده است . کارنامه خودش چه بوده است. ایشان از همه حتا از گروه منفردین هم ایراد گرفته بدون اینکه بگوید که خود در چه گروهی قرار دارد.در این آشفته بازار و رکود جنبش و فعالیت سیاسی که بیشتر مدعیان از فعالیت سیاسی بریده اند، باید ازهمه کسانی که هنوز در صحنه هستند و حتا با صدور چند اعلامیه و جلسه پالتاکی در مقابل جمهوری اسلامی ایستاده اند حالا از هر طیف و گروهی که باشند ،تشکر کرد.من بشخصه از همه آنها چه چپ و چه راست سپاسگزارم.مهم این است که میدان را خالی نکرده اند حتا اگر رمق زیادی برای دویدن نداشته باشند.

مازيار:

با درود به کامران: می خواستم جواب شایسته ای به مقاله موسوم به سربلند!! و تنها به قاضی رفتن ایشان و رازی برگشتنش بدهم, که کامنت ترا در پاسخ به مطالب مندرج در مقاله اش خواندم که حق مطلب را بسیار رسا ادا کردی! دستت درد نکنه! خب جناب سربلند امیدوارم استدلال کامران برایت گویا بوده و چشمانت کمی به حقایق گشوده شود.

كيانوش توكلى:

سربلند ، مسئول سایت" من و پا تاک" با اینکه یک کمونیست بسیار رادیکالی است ولی در برخورد با واقعیت های اپوزیسیون خارج کشور مسایلی را طرح کرده است که تا کنون کسی آن را به این شکل ، طرح نکرده است هر چند" سربلند" نیروها اپوزیسیون داخل کشور مثل جنبش زنان و جنبش های نیمه علنی از چپ تا راست را بحساب نیاورده است.بهر حال ، به دوستان پیشنهاد می کنم این تحلیل را به دقت و تا به اخر بخوانند

كامران:

نویسنده از تروتسکی ها و هسته اقلیت اسم برده ولی عمدا از سازمان چریکهای فدائی خلق ایران که عضو شورای ملی مقاومت ایران هستند اسمی نبرده. این رفقا نشریه نبرد خلق را دارند و سایت ایران نبرد و جنگ خبر و نسبتا هم فعال هستند. سخنگوی این تشکیلات رفیق مهدی سامع می باشد. سایر مسئو لان این گروه عبارتند از منصور امان/ زینت میر هاشمی/ لیلا جدیدی و جعفر پویه. در مورد سازمان مجاهدین خلق ایران گزرارش مغرضانه و شاید از روی نا آگاهی تهیه شده باشد. کمتر از یک سوم ایرانیان شهر اشرف پاسپورتهای غربی دارند و اینرا دولت عراق اعلام کرده که در سایت تابناک هم منعکس شده بود ولی اینجا نویسنده بی اطلاع رقم هفتاد درصد را تحویل خواننده می دهد. در جائی روش تهمت زنی را پیشه کرده و مجاهدین را متهم به اخبار جعلی در مورد اشرف می نماید( هر بار عرصه به آنها تنگ می شود خبر تحویل آنان به جمهوری اسلامی را می دهند و وقتی با این اخبار جعلی همه توجه ها و حمایت ها را به خود معطوف کردند آنموقع به در خواستهای سیاسی از دولتهای اروپائی و امریکائی رو میکنند). ظاهرا این رفیق اخبار و تهدید های مستمر علی دباغ و موفق ربیعی را نشنیده یا در خواب و خیال غوطه ور است و خیال می کند این تهدیدات ساخته سازمان مجاهدین خلق ایران است!! اگر این رفیق اخبار جمهوری اسلامی را دنبال می کرد می دید که تهدیدات و توطئه ها خیلی بیشتر از آن است که مجاهدین خلق یا شورای ملی مقاومت انرا به اطلاع عموم می رساند. مجاهدین و شورا از آمریکا و اروپا خواسته اند در نبرد با هیولای ولایت فقیه بی طرف باشند و جانب آخوندها را نگیرند. نویسنده یادش رفته که مجاهدین هنوز در لیست تروریستی امپریالیسم آمریکا هستند و امریکا حفاظت دوستان اشرف را به عراق واگذار نموده است.

بهروز ستوده:

با تشکر از نویسنده و ناشر این نوشته که با صراحت و صداقت و بدون لاپوشانی و تعصبات فرقه ای و ایدئولوژیک ، موقعیت کنونی اپوزیسیون را بیان نموده است . حالا اگر کسی جرأت کند و این آئینه را در مقابل این گروهها قرار دهد تا موقعیت خود را ببینند بلافاصله فریادشان به آسمان بلند خواهد شد که آنان در پیش و بعد از انقلاب چقدر "شهید" و "زندانی" داده اند و این را دلیلی بر حقانیت کنونی خود جلوه می دهند ! حتی یک بقالی هم اگر بخواهد در کار خودش موفق شود ، آخر هر سال می بایستس حساب دخل و خرج و سود و زیان خود را بکند . گروههای سیاسی که در این نوشته از آنان یاد شده است بدرستی از یک بقالی هم عقب مانده تر اند . آنها بیلان یک ساله که چه عرض کنم بیلان 40 -50 ساله خود را در دست ندارند و یا اگر در دست داشته باشند به بهانه ی "مسائل امنیتی" !! در گاوصندوق های حزبی و گروهی پنهان کرده اند تا دست هیچ نامحرمی به آنها نرسد ، وقتی هم که وزارت اطلاعات رژیم فاسد آخوندی برایشان تاریخ نگاری می کند فریاد می زنند که : "دروغ است" . و بیچاره مردمی که برای رهائی از شّر حکومت اراذل و اوباش اسلامی بخواهد به یک چنین اپوزیسیونی دل خوش باشد .