رفتن به محتوای اصلی

استراتژی شیعه گراییِ گذشته و امروز در ایران چیست ؟
17.01.2015 - 22:49

 

●  در شرایطی که بنیادِ متون دین اسلام محتوای اصلی تئوری خود را در پراتیک در اشکال مختلف بربریّت به نمایش گذاشته و جنایات سنگین در طول تاریخ بشری 1400 سالهء خود را در جهان، در اروپا و آمریکا، در اسکاندیناوی، در آفریقا، در خاور میانه دور و نزدیک، در آسیای میانه، در جغرافیای کردستان، در عراق و سوریه، در ترکیه، در ایران، در پاریس، در بلژیک، در اسپانیا، در آلمان و سایر نقاط دیگر جهان تکرار میکند و همچنان به خشونت و خونریزی و دگرستیزیِ خود ادامه میدهد و خشتِ زیر بنای دین اسلام و بینادگذاران آن زیر سئواال جهان پیرامونی قرار گرفته است.

 ● در چنین شرایطی که حکومت و نظام اسلامی ولایت فقیهی، حاکم بر ایران در درون و در عرصه هایِ بین المللی با شکستِ قطعی مواجه شده و در حقیقت خلعِ سلاح شده است، در شرایطی که نظام اسلامی اقتصاد کشور را به یک ارگان مافیایی تبدیل و آنرا به نابودی کشانده و  روزگار امروز و فردا  را بر نسل جوان کشور  به روز سیاه نشانده است، فساد فرهنگی و اجتماعی و رانتخواری و رشوه خواری و رابطه کاری و تبعیض طبقاتی و بیکاری  و سر درگمی در  جامعه و بویژه در بین نسل جوان در کشور بیداد میکند،

 ● در چنین شرایطی که دین اسلام مجبور شده است که به رفرماسیون  و تغییر و تحول پایه ای تن در دهد، در چنین شرایطی که حکومت اسلامی  و نظام اسلامی حاکم بر ایران دورانِ پایانی بدونِ مشروعیّت و بی اعتباری را در عرصه هایِ درونی و بین المللی را طی میکند، در شرایطی که نظام اسلامی در پروسهء برنامهء اتُمی خود بر سر دو راهی قرار گرفته  و دچار بحران جدی است، در چنین شرایطی که جایگاه و پایگاهِ سرانِ نظام اسلامی و رهبر انقلاب در جامعه به زیر 10 درصد رسیده است و دیگر مشروعیّتِ حقوقی، قضایی، و سیاسی ندارند، در چنین شرایطی که تضاد های طبقاتی در جامعهء ایرانی به نقطهء اوج خود رسیده است، و نشان از انفجار اجتماعی وسیاسی برای برکناری این نظام هست،

● در چنین شرایطی در فضای مطبوعاتی در درون و خارج از کشور از سوی چند نفر با داشتن پایگاه و جایگاههای طبقاتی و اجتماعی مختلف،  موجی جدید از شیعه گری (نئو شیعه گرای) را مطرح کردند. این پشتیبانی از نظام اسلامی و سر نهادنِ بر پایِ منبر قدرت و رهبر انقلاب، منحصر به سه و یا ده و صد نفر نیست، بلکه این  یک جبههء فکری  و  یک تاکتیک و استراتژی  است که در تاریخ تحولاتِ سیاسی ایران سایقه دار میباشد که تا کنون روشنفکران سکولار و ناسیوالیست ایران، همچنین روشنفکران به اصطلاح دینی یا به آن نپرداخته و با روشهای صوفی گری با گوشه و ابعاد جانبی آن خود را مشغول و هرگز بصورت راسیونال و مطابق با شاخص های عصر روشنگری  بر این جبهه و اندیشه پردازی آنها پرده برداری نکرده اند.

 ●  ادیب برومند رئیس شورای رهبری جبههءِ ملّی ایران با بیان "احترام گذاشتن ایشان به همهء ادیان الهی و متافیزیک"، هویّت و ناسیونالیسم ایرانی را به شیعه گری پیوند زدند و تمامیّتِ ارضی کشور را مدیونِ شیعه گری، همچنین حاصل تلاش پادشاهان صفوی، که دین شیعه گری قزلباش، مسلک و ایدئولوژیِ قومی آنها بود ارزیابی کرد.

 مسعود بهنود، روزنامه نگار، در گفتگویی در بی بی سی، گفت که : " اصولأ روشنفکر ایرانی بدون شیعه گری معنایی ندارد"، و در همین راستا هویدا را روشنفکر بیگانه و فرانسوی، امّا در مقابل محمّد خاتمی رئیس جمهور سابق حکومت اسلامی را "روشنفکر میهنی و ایرانی" دانست. جالب توجه هست که وقتی چنین افرادی در ایران درجستجوی خزید کالایی از جمله مسواک و خمیر دندان هستند، دنبال خارجی آن میگردند، امّا وقتی در بازار خرید و فروش روشنفکری میشود، روشنفکر وطنی شیعه گری قزلباش از جنس و ساخت حوزه ای قم  و سایر مکتب خانه های دینی مشهد و در سایر شهرهای حاشیهء کویر نشین یزد و کرمان  و سمنان و اصفهان و در شیطان خانه های تهران، و در نهایت مرغوب ترین آن روشنفکر ساخت عصر صفوی را به دیگران میفروشند.

عطاءالله مهاجرانی داماد محسن کدیور و  وزیر ارشاد دورهء خاتمی و اصلاح طلب حکومتی امروز، در مقالهء [...روشنفکر ايرانی و فرهنگ شيعی" خود می نویسد که  روشنفکر کسی است که با زبان و فرهنگ مردم خود نسبتی سامان يافته و با مفهوم از سوی مردم خويش پيدا کند وگرنه روشنفکر ايرانی بيگانه با زبان فارسی و بيگانه با فرهنگِ شيعی با چه کسی سخن می گويد ؟ و قلمرو انديشه او کجاست ؟...]  و از دیدگاه و نسنجیده گفته هایِ مسعود بهنود پشتیبانی و آنرا بازتر و گسترش و تکمیل میکند.

 ● پرداختن به موضوعات مطرح شده از سوی این سه نفر مذکور به نمایندگی از جبهه ای متشکل از طبقات اجتماعی در ایران، و پرداختن به  چگونگی صدور و ورود دین اسلام و پروسهء  شیعه گری به شیوهءِ بدتر داعش در ایران، سخن را بسیار به درازا خواهد کشاند، ضرورت هست که بطور فشرده بیان شود، که  محتوای شیعه گری و اسلامگرایی بیانیه های آقای ادیب برومند بر علیه مبانی و پلاتفرم  سکولار دمکرات بنیادگذاران جبههء ملّی میباشد.

 تفاوت اساسی جهان بینی جبههء ملّی با نهضت آزادی در این بود و هست که نهضت آزادی اساس حرکت و روش نایل آمدن به اهداف خود را بر محور دین گرایی و شیعه گری بنا نهاد، در مقابل جبههءِ ملّی رهایی و جایگزینی دمکراسی و موفقیّت در مبارزاتِ ضدِ استعماری خود را بر اساس سکولار دمکراسی با خمیرهء ناسیونالیسم ایرانی پیگیری میکرد. با این برداشت موضعگیری و محتوای بیانیّه های آقای دکتر ادیب برومند با مبانی جبههء ملّی هیچگونه همسویی ندارد و سیاست ورزی ایشان ضدِ دمکراتیک و کسی که شیعه گری را زیر بنا و حتّی شاخه ای از ناسیونالیسم ایرانی بداند، این فرد بدون شک ضد ملّی و ضد ایرانی و در خدمت بیگانه میباشد.

● عطاءِ الله مهاجرانی و مسعود بهنود با برداشت غلط و تعریف نادرست مضمونی و محتوایی مطابق با دورهء تکاملی از تحولاتِ اجتماعی، سیاسی، و اقتصادی از"روشنفکر، و روشنفکری" مقولهءِ روشنفکری در ایران را از دین اسلام و شیعه گری بیرون میکشد، در نتیجه بنا به این برداشت و تعریف نادرست، بهترین روشنفکران ایران، باید امثال شیخ فضل الله نوری، روح الله خمینی، نواب صفوی، صادق خلخالی، جنتّی،  خامنه ای و هاشمی رفسنجانی و غیره باشند.

این فرمول بی مفهومی و بی معنایی روشنفکریِ بدون شیعه گری، ادعایی پوچ و ارتجاعی و به غایت واپسگرانه و ضد هویّتِ ایرانی میباشد. 

● چراغ راه و سلاح یک روشنفکر دانش تجربی و تجربیّات پراتیک روزانه و متحول اوست که نیازمندیهای امروز و فردا را پاسخگو باشد، در مقابل ابزار دین باوران و روشنفکر به اصطلاح دینی شریعت، سنت ها، داستان و حدیث ها، امامان بی نام ونشانِ کوچک بزرگ، خدایان و پیامبران تخیلی  متافیزیک است.

● پروسه و نقطهء اوج کمال دین باوری و روشنفکریِ به اصطلاح دینی در سه مرحله است: 1- شریعت 2- طریقت 3- حقیقت است، که امّا هرگز به حقیقت حتّی نزدیک هم نمیشود و دست آخر  نتیجه این پروسه دیوانگی، خونخواری و کشتار و برهم زدن نظم و واپسگرایی در عرصهء عمومی است.

موضوع روشنفکر و روشنفکری دست آورد عصر مدرنیته است، در عصر مدرنیته و در دورانِ روشنگری است که دورانِ گسل  و فروپاشی دین محوری و تعریف جهان پیرامونی بر پایه های دین شناختی به رهبری کلیسا فرا میرسد. در عصر مدرنیته انسان محوری و خردگرایی بر مبنای علوم تجربی و این جهانی جایگزین  دین و کلیسا و مسجد محوری شد.

 ● در عصر مدرنیته ساختار حکومت زمینی این جهانی(جمهوریّت و دمکراسی) جایگزین حکومت آسمانی دین سالار به رهبری کلیسا و مسجد شد. پروسهءِ روشنفکری و دین باوری ( بویژه دین اسلام و مسلک شیعه گری)  دو عرصهءِ متضاد با هم هستند و یکی، دیگری را نفی و انکار میکند، در عرصهء دین باوری فرد، لازم به تلاش در شناخت بیشتر و ضرورت در اندیشیدن و آفرینش که نیروی محرکهء فرآیند و از شاخصه های فردی و گرهی روشنفکری است را ندارد، به عبارتی روشن تر فرد روشنفکر، اندیشه ها و اندوخته های دینی را به کناری ریخته و  پوسته ها و دیوارهای دینی باوری را در وجودِ خویش فرو ریخته و از بین برده است.

● فرد دین باور  و یا هر روشنفکر دینی چهار امر را پیوسته فقط تکرار میکند که دیگر لازم به تفکر و اندیشه ورزی روشنفکری نیست: 1- تاریخ دین 2- متن های دین 3- ریتوالهای دین 4- و دکان داری دینی است. بنا بر این روشنفکر دینی وجود خارجی ندارد. گروهی که در ایران روشنفکر دینی نامیده شده اند و میشوند، همان رمالان و دکانداران دینی و مبلغ جهالت و ریتوالهای دین سنتّی بودند و هستند.

جامعه ای که امثال عطاءالله مهاجرانی و یا یک خبرنگارمعمولی مانند مسعود بهنود  و امثال این افراد را در جایگاه یک روشنفکر مینشاند، حکومتی مانند ولایت فقیه شایستهءِ اوست.  شیعه گری (حزب علی) چیری نیست جز طرفدار یک ساختار حکومتی قرون وسطایی امامت و موروثی است که امروز نه علی است و نه اهل بیت او که به حکومت و خلافت برسند، بنا بر این کسی که خود را روشنفکر شیعه میداند، هدف پایداری و پشتیبانی از همین حکومت اسلامی موجود به رهبری خامنه ای است،  اصولأ شیعه گری در انواع و اقسام دین اسلام، از نوع ارتجاعی ترین و غیر دمکرات ترین شاخهء آن است، و کسی که طرفدار آن باشد، ارتجاعی و عقب ماندهء فکری و به انواع بیماریها و کج روی های  روانی و اجتماعی گرفتار  است.

● کردار و گفتار کسانیکه شیعه گری را یکی از پایه های ناسیونالیسم ایرانی معرفی و نماد روشنفکری میداند، و روشنفکری را بدون شیعه گری بی معنا میداند، و مردم را به پابوسی رهبر انقلاب و به فرمانبری حکومت و نظام اسلامی دعوت، و  قبرهای مردمان مهاجم به ایران در مشهد و قم و یا هر جای دیگر را مقدس میشمارد و مردم  عوام را به زیارت آن قبرها تشویق میکند، به این میماند که دیروز و امروز به مردم  اسرائیل و یهود بگوید که ایدئولوژی نازیسم و فاشیسم برنامه زندگی و باعث رستگاری شماست که تنها همین ایدئولوژی دروازهء بهشت را بر روی شما باز میکند و با مقدس شمردن قبرهای گمنام آدلف هیتلر و موسولینی، آنها را به اسرائیل انتقال دهیم و مردم یهود را به زیارت این قبرها تشویق و مجبور کنیم و مردم اسرائیل را  با تهدید به مرگ واداریم که با فراموشی دین، تاریخ، فرهنگ، و هویّت  یهودی خود  رو به قبر این رهبران نازیسیم و فاشیسم عبادت کنند !.  و روشنفکر یهودی وجود نخواهد داشت مگر افکارش از نازیسیم و فاشیسم سرچشمه گرفته باشد.

● از آنجا که صفویان تُرک تبار، وابستگی جغرافیایی، هویتّی، زبانی، فرهنگی، و از همه مهمتر نسبت شاهی و پادشاهی نداشتند که بر ایران حکومت کنند، دین و مسلک شیعه گری را اساس ایدئولوژی  و دین رسمی حکومتی خود در ایران قرار دادند. و تُرکان عثمانی دین اسلام سنّی را بر گزیدند. بجز دوره هایی کوتاه، از زمان صفویان تا کنون قدرت سیاسی و اقتصادی حکومت مرکزی ایران در چنگ دو طبقه و گروه از مردمان ساکن ایران قبضه شده است که این دو گروه و طبقه عبارتند از:

 1- مردم تُرک تبار در ایران 2- ایرانیان غیر پارسیِ، ایران مرکزی و ایرانیان شهرهای مذهبی. گروه دوّم یعنی ایران مرکزی و شهرهای مذهبی پیوسته خدمتگزار و فرمانبر گروه اوّل تُرک تبار بوده است چنانکه امروز ساختار طبقاتی و هرم قدرت سیاسی و اقتصادی هم چنین هست.

این دو گروه از مردمان مبلغ شیعه گری در ایران بوده اند و آنرا به جهان بینی و به ایدئولوژی و ابزار کسب قدرت سیاسی حکومت مرکزی برای سرکوب سایر نقاط ایران و برای تسخیر گردش اقتصاد در کشور تبدیل کرده اند، و سایر اقوام و تیره های ایرانی ازجمله کُرد و بلوچ  و ایرانیان زاگرس نشین از شمال غربی تا خلیج فارس که بنیادگذار فرهنگ و تمدن ایرانی  و مؤسس سه امپراطوری  بزرگ ایران قبل از اسلام بوده اند را به حاشیه پرتاب کرده اند، دشمنی نابود کنندهء این دو گروه از مردمان در بالا مذکور با مردمان ایرانی ناحیّهء زاگرس از ورود اسلام تا به امروز ایران در ایران بروشنی پیداست.

● با ورود مردم تُرک تبار به ایران و با همدستی ایرانیان خود فروخته و بی هویّت، یک فرهنگ دینی بر اساس ایدئولوژی اسلام و شیعه گری قزلباش تُرک تبار، رواج پیدا کرد که با محور قرار دادن آن، فروپاشی فرهنگ و تمدن ایرانی آغاز گشت، فرهنگی که از هجوم اعراب و با تسلط تُرک تباران تا کنون در ایران رشد و تکوین و تمکیل یافته است ایرانی نیست، در نتیجه عقب ماندگی در همهء عرصه ها را باعث شده است.

●  اگر آمیختگی دو فاکتور دین یهود و ناسونالیسم یهودی باعث تداوم این مردم بوده است، اگر امروز می بینیم که جدایی اسلام از فرهنگ و ساختار سیاسی جهان عرب بسیار سخت است و مقاومت نشان میدهد، اگر دین ارتدکس و ناسیونالیسم تزاری روسی باعث پایداری آنها بوده است، اگر تُرک تباران در ایران از شیعه گری و در ترکیه از اسلامگرایی سنّی دست بر نمیدارند و با داعش و القاعده و سایر ارگانهای رادیکال  دینی دیگر همسو  و در یک جبهه هستند، منافع  ملّی و هویّت تاریخی و فرهنگی آنها در این موضعگیریها نهفته است، به حکومتها و ساختار های سیاسی آنها مشروعیت حقوقی و قضایی و اخلاقی میدهد، امّا در طول تاریخ اسلامگرایی و شیعه گرایی جز بدبختی و عقب ماندگی چه ارمغان دیگری برای ما ایرانیان به همراه داشته است ؟.

● امروز هم که پایه های حکومت اسلامی سست شده است و دوران گذار به دمکراسی فراهم گشته است، این دو گروه از مردمان تُرک تبار و ایرانیان غیر پارسی خود باخته و وطن فروش از آن وحشت دارند که در ایران فدرال و دمکراتیک فردا، قدرت سیاسی و اقتصادی از دست آنها خارج شود، در نتیجه با چرخش سیاسی روشن و مطرح کردن روشنفکری شیعه گری، طبق استراتژی قبل خود، ماندن همین نظام اسلامی را ترجیح میدهند و از آن حمایت میکنند.  

● مطرح کردن شیعه گری و جدایی ناپذیری آن از فرهنگ و اندیشه ورزی ایرانی، از سوی ادیب برومند، مسعود بهنود، و عطاءالله مهاجرانی بیانگر تجدید همان عهد و پیمان دو طیف تُرک تبار و همان گروه از ایرانیان خودفروخته و خودباختهء رانتخوار ایران مرکزی از دوران صفوی تا به امروز است، که با مشترک بودن در شیعه گری در مقابل سایر جغرافیای ایران، بویژه در مقابل ناحیّهء زاگرس، در مقابل مردم کُرد و بلوچ بسود پایداری نظام اسلامی به رهبری علی خامنه ای تُرک تبار جبهه بندی کنند. بی جهت نبوده و نیست که مردم تُرک آذری در جنبشهای آزادیخواهی از جمله جنبش سبز بسود نظام اسلامی و علی خامنه ای شرکت نمیکند.

● اگر نظام جمهوری اسلامی نباشد، آیا اینهمه افراد نالایق مانند احمدی نژاد و حسن روحانی، از سمنان، یزد، کرمان، قم، اصفهان، و تهران رئیس جمهور خواهند شد و مقامات قضایی و حکومتی و امامت نماز جمعه، رؤسای سپاه پاسداران و ارتش، و سایر مقامهای کشوری را تسخیر خواهند کرد و درآمد منابع نفتی و گاز جنوب غربی و جنوب را در کیسهء خود خواهند ریخت ؟ و یا مردم تُرک تبار همچنان در محورقدرت سیاسی حکومت مرکزی خواهند ماند و همچنان چرخهء اقتصاد کشور را در چنگ خود قبضه خواهند کرد ؟ بطور یقین نه !.

● تا زمانیکه حکومت صفوی قاجاری جمهوری اسلامی بر ایران حکومت میکند، سرگذشت گذشته و آیندهء ما ایرانیان مانند روزگار اسفبار میرزا آقاخان کرمانی است. استبداد قاجاری و کشتار غیر انسانی این سلسله مانند نظام اسلامی امروز، بر این فرد تأثیر بسزایی گذاشته است. در 30 سالگی از کرمان به اصفهان و پس از آن به تهران میرود، بعد ازصدور دستگیری او بوسیلهء فرمان ناصر الدین شاه به مشهد فرار میکند، 1886 به استانبول میرود، با  مبارزهء جمال الدین اسدآبادی در استانبول همسو میشود با میرزا ملکم خان همکارمیگردد، در سال 1895 به "ترابسون" تبعید میگردد، در نهایت با اینهمه دربدری از سوی تُرکان عثمانی دستگیر و به حکومت قاجار در ایران تحویل داده میشود، و در زندان تبریز او راعدام میکنند.

● امروز هم علی خامنه ای بدون اجازه ار آنکارا تصمیمی نمیگیرد که بر خلاف منافع تُرک تباری باشد، کمبودهای میلیارد دلاری مالی حکومت ترکیه را تأمین میکند، هزاران شرکتهای با نام و بی نام در ترکیه تأسیس کرده است بازار کار و رونق اقتصادی راه انداخته است.

هاشمی رفسنجانی با خاندان آل سعود روابط خانوادگی و دوستی عمیق دارد، و نمایندهء پادشاه عربستان بر پیشانی اش بوسه میزند،  ایران از هر سو از سوی رقیبان و دشمنان خود غارت و چپاول میشود و ایرانیان هر روز شکننده تر و تهی دست تر میگردند، نسل جوان ما، این سرمایه های ملّی ما دارد از بین میرود.

● اقوام ایرانی بویژه کُرد و بلوچ نباید تحت تأثیر شعارهای ضد حکومتی و شعارهای تجزیه طلبی و استقلال طلبی فریبکارانهء مردم تُرک آذری قرار گیرند، و با آنها در یک کانال و در یک جبهه قرار گیرند، پیشوایان و نخبه گان مردم تُرک آذری نقش ستون پنجم را برای نظام جمهوری اسلامی و برای حکومتهای ترکیه و جمهوری جعلی آذربایجان بازی میکند، اینان تنور گرم میکنند و نظام جمهوری اسلامی یکی یکی جوانان کُرد و بلوچ را در این آتش می اندازد.

 ● از سال 1984 میلادی به بعد حکومتهای ترکیه گروهی از مردمان کُرد خود فروش و وفادار به حکومت ترکیه و  نوکر تُرک تباری  را بر علیه جنبش ملّت کُرد در منطقه بکار گرفت و استخدام  و گروهی را در لباس رسمی یونیفرم و یا در لباس شخصی مسلح کرد و گروهی دیگر را در سازمانهای اطلاعاتی تُرک تباری در ترکیه و فراتر از آن بکار گماشت.

وقتی حکومتهای ترکیه و سازمانهای اطلاعاتی آن موفق میشود با وجود بیش از نیم فرن مبارزه و جنگ با ملّت کُرد و بیش  از 40 هزار نفر قربانی از زن و کودک و مرد کُرد، در حال حاضر 58500 نفرکُرد را به عنوان نگهبان و جاسوس برعلیه جنبش ملّت کُرد استخدام و پرداخت حقوق کند و تعداد 23000 نفر از افراد کُرد خیانتکار به ملّت کُرد، مسلح و غیر مسلح بطور آزادانه و خودشیرینی بدون دریافت به حکومت ترکیه و به سازمان اطلاعاتی آن در منطقه و پراکنده در خاورمیانه و فراتر از آن خدمت کند، میشود تصور کرد که پیشتازان قومی تُرک آذری ازسه سو و از سه کانال به نظام جمهوری اسلامی و به حکومتهای ترکیه و جمهوری  آذربایجان خدمت میکند و سرنوشت ایران و مردمان دیگر برای آنها بی اهمیّت خواهد بود.

● تنها در یک حکومت سکولار دمکرات و در یک ساختار فدرال است که میشود، این اتحاد شوم دو طیف تُرک آذری و ایرانیان خودفروخته و میهن فروش مرکزی را در هم شکست و قدرت سیاسی و اقتصادی را از چنگ آنها بیرون آورد.

● در همین جا ضرورت هست که به ایرانیان خود و میهن فروخته مانند عطاءالله مهاجرانی و مسعود بهنود و امثال اینها، هشدار داد، که اگر شما براساس شیعه گری و بر اساس منافع منطقه ای خود با مردم تُرک آذری تشکیل جبهه ای را بر علیه سایر نقاط ایران سامان میدهید، و در حال حاضر بسود پایداری نظام دیکتاتوری اسلامی قدم بر میدارید، سایر جغرافیای ایران از شرق، شمال، جنوب و از همه مهمتر از شمال غربی، غرب، جنوب غربی و جنوب  و جنوب شرقی جبهه ای بسیار قوی تری را در همهء عرصه ها تشکیل خواهند داد، و شما را امروز و فردا از هر سو محاصره خواهند کرد. جلوی ضرر را هر وقت بگیرید بسود همگان و کمک به جایگزینی دمکراسی در ایران هست.

 

| ژانویه|2015| آلمان| ناصر کرمی|

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ناصر کرمی
آرشیو نویسنده

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.