رفتن به محتوای اصلی

بازخواني نظر مستشار بر بيانيه جامعه بهايي
16.03.2009 - 12:57

جناب آقاي ناصر مستشار گرامي ،

مطلب " نظري كوتاه به نامه جامعه جهاني بهايي به حاكمان اسلامي " شما را در ايران گلوبال و گويا نيوز خواندم ولي پس از آن متوجه شدم شما نا خواسته – يا خواسته ، نمي دانم ؟ - با اين نوشته تان لبخندي بر لبان حسين شريعتمداري سردبير روزنامه كيهان آورده ايد چرا كه دقيقا" آنطور درباره ديانت بهايي نوشته ايد كه ايشان و همكارانشان مينويسند و به دلايل و مداركي استناد فرموده ايد كه ايشان و حاج روح الله حسينيان در مركز اسناد انقلاب اسلامي چاپ و منتشر كرده اند كه عدم صحت وسقم يا بهتر بگويم جعلي بودن اين اسناد بر همه آزاد انديشان ايراني پوشيده نيست زيرا كه هر روز بسته به اوضاع مملكت ، ناگهان مدارك جديدي از اشخاص يا گروهي توسط اين آقايان رو ميشود ( در واقع اختراع ميگردد) يك روز مدارك جاسوسي گلشيفته فراهاني پيدا ميشود يك روز پروژه آمريكا در ساخت فيلم " درباره الي " رو ميشود روز ديگر كتاب خاطرات فريده ديبا چاپ ميشود و امروز هم كتاب درباره بهاييان و رابطه شان با پهلوي انتشار ميابد و... اما همه اين كارها برنامه ايست كه اين دو نهاد براي گمراه كردن افكار عمومي از حقيقت اجراء ميكنند .

البته شما را نميشناسم يعني نمي دانم در حيطه اپوزيسيون هستيد يا پوزيسيون ، در ايران ساكنيد يا خارج از آن ولي يادداشت شما نشان دهنده آنستكه اگر در ايران نيستيد حداقل به روزنامه كيهان چاپ تهران و كتابهاي منتشره سازمان اسناد انقلاب اسلامي دسترسي داريد . به هر حال هر كه و با هر چه هستيد در مطلبتان دچار اشتباهاتي عمدي يا سهوي شده ايد كه مناسب ديدم جهت تنوير افكار خوانندگان اين اشتباهات را گوشزد و تصحيح نمايم .

مقاله تان را با اين جمله آغاز فرموده ايد كه : " جامعه بهائی در ايران در ۳۰ سال گذشته ۳۰۰ اعدامی بدست رژيم اسلامی داشته اند اما در دوره شاه يکنفر اعدامی به جرم بهائی بودن وجود نداشت. " متاسفانه از همين جمله ابتدايي مرتكب اشتباه شده ايد زيرا در طي 30 سال گذشته كه حكومت اسلامي بر ايران حاكم شده است طبق آمار رسمي جامعه جهاني بهايي حدود 210 نفر بهايي اعدام يا كشته شده اند نه 300 نفر ، در ضمن از بين اين تعداد نيز همه اعدام نشده اند بلكه بعضي مانند پرفسور حكيم ترور شد يا مانند خانم و آقاي معصومي توسط اشخاصي ناشناس – ولي در واقع شناس – سوزانده شدند و هيچ مرجع قانوني هم حاضر به دستگيري قاتلين نشد پس تعداد بهايياني كه اعدام شده اند از 210 نفر هم كمتر ميباشد ( بايد اين نكته را خاطر نشان كرد كه اين قتلها هيچگاه توسط مسئولين محلي پيگيري نشده و حتي در بعضي موارد رد پاي بعضي از مسئولان محلي هم در اين قتلها ديده شده است ) اما در دوران شاه هر چند فردي به جرم اعتقاد به آئين بهايي اعدام نشد ولي بهاييان بسياري كشته شدند كه هيچ پيگيري توسط حكومت در مورد آنها صورت نگرفت يك نمونه آن يكي از نزديكان خودم به نام مهندس عباس شهيدزاده بود كه توسط اشخاصي به دريا برده ميشود و سپس در همانجا وي را غرق ميكنند اما هيچكدام از مسئولان محلي با آنكه ميدانستند قاتلين چه كساني بوده اند ولي حاضر به دستگيري يا پيگيري قاتلين نشده اند از ديگر بهايياني كه در دوره شاه كشته شدند ميتوان به سه بهايي كشته شده در شاهرود همچنين قتل دكتر سليمان برجيس در كاشان اشاره كرد كه نه تنها اين موارد هيچ پيگيري نشد بلكه قاتلين با خيال راحت در شهر به ادامه زندگي خود مشغول شدند نكته جالب توجه اينجاست كه در هر سه مورد فوق رياست شهرباني با شخصي به نام سروان فاطمي بوده است .

در ادامه مطلبتان به عبارت " سرکوب وخشونت ساواک بی رحم عليه بهائيان " در بيانيه جامعه بهايي اشاره كرده ايد البته متوجه منظورتان نمي شوم آيا با ذكر اين مطلب ميخواهيد به رحم وعطوفت ساواك اشاره كنيد يا معتقديد ساواك با بهاييان بي رحم نبوده است ؟( بر پايه اين سخن ساواك بيرحم بوده ولي نخواسته با بهاييان بيرحم باشد ) البته خودتان در چند خط پايين تر ميفرماييد : " اگر نامه جامعه بهائی از بی رحمی ساواک به بهائيان سخن می گويد ،اشاره به اقدام وحشيانه در ويرانی زيارتگاههای بهائيان است که توسط تيمور بختيار بنيانگذار سازمان ساواک پس از کودتای ۲۸ امرداد سال ۳۲ جهت خشنودی روحانيونی است که در کودتا همکاری کرده بودند حکايت می کند " ( اين اماكن زيارتگاه بهاييان نيست بلكه محلهايي مشابه مسجد يا كليساست كه بهاييان در آنجا به دعا ونيايش پروردگار يكتا ميپردازند ) به دليلي كه شما براي چنين رفتاري مياوريد ، كاري ندارم ولي آيا پيامد آن يعني تخريب اماكن مذهبي بهاييان ، نشان دهنده بي رحمي ساواك نسبت به يك اقليت مذهبي بي دفاع در ايران نيست ؟ ( چرا نبايد به بي رحمي ساواك اشاره كرد ؟ ) جناب مستشار عزيز ، فكر نميكنم شما از دستگيريهاي بهاييان توسط ساواك اطلاعي داشته باشيد ولي بنده كه در خانواده بهايي بزرگ شده ام يادم ميايد هر وقت در منزل يكي از بهاييان جمع مي شديم هنگام خروج از آن منزل همه ماشينها پنچر يا خط خطي شده بود و وقتي بهاييان در اين مورد اعتراضي ميكردند ساواك يا شهرباني ( ژاندارمري ) بجاي متهم ، شاكي را – بهايي – دستگير مي كردند و پس از تعهد آزادش ميكردند البته اين دستگيريها موقتي و كوتاه مدت بوده است ( حقيقتا با زندانهاي طويل المدت اين 30 ساله اصلا قابل قياس نيست ) ولي جامعه بهايي ايران چون طبق تعاليم ديني شان موظفند با صدق و وفا و پرهيز از جوسازي و دشمني ، به خدمت مملكت متبوعشان بپردازند لذا پس از رفع اين مشكلات ، شكايتي هم به مجامع جهاني نكرده اند اما امروزه چون فشارهاي حكومت اسلامي ايران به بهاييان زياد شده و هيچ منبع قضايي در ايران هم حاضر به پاسخگويي به بهاييان نمي باشد لذا جامعه بهايي ايران مجبور شده براي احقاق حقوق از دست رفته شان به مجامع جهاني حقوق بشري شكايت كند .

در دنباله مطلبتان نوشته ايد كه : " جامعه بهائی ايران که اينک سالهاست زير سلطه حکومت اسلامی همه حقوق ابتدائی شهروندی خود را از دست داده است اما در دوره قبل از انقلاب از همه حقوق شهروندی مانند ديگر ايرانی ها برخوردار بودند و توانسته بودند تا بالاترين سطوح وزرات ،مدارج علمی دانشگاهی درسطوح اساتيد و غيره بدست آورد که اينک داشتن همه آن حقوق ها به يک رويا تبديل گشته است "

با بخش اول پاراگراف فوق الذكر موافقم زيرا در حكومت اسلامي ايران بهاييان از كوچكترين حق ابتدايي شهروندي مانند تحصيل و كار محرومند ولي اين بدان معنا نيست كه بهاييان در دوران پيش از انقلاب از همه حقوق شهروندي برخوردار بوده اند ( اين چه حقوقي است كه بزرگترين اقليت مذهبي در ايران از داشتن حتي يك نماينده در مجلس قانونگذاري كشورشان محرومست يا به عنوان يك ديانت رسمي در كنار ساير اديان كشور نامي از آنان در قانون اساسي كشورش برده نمي شود) البته بهاييان از حق تحصيل در دوران شاه محروم نبودند و چون هر بهايي موظف به تحصيل و تكميل علوم و فنون نافعه عصرش مي باشد لذا در سطوح بالا دانشگاهي ، شاهد حضوربهاييان بسياري در آن دوره هستيم اما سطوح بالاي وزارت ! جاي پرسش دارد كه كدام بهايي توانسته در سطوح بالاي وزارت قرار گيرد ؟ شايد منظورتان هويداست زيرا در مطلبتان هم به آن اشاره اي داشته ايد : " دراواخر سال ۵۷ برای رضايت روحانيون ـ هويدا را به جرم های مختلف و از جمله بهائی بودن روانه زندان نمود " جناب آقاي مستشار گرامي ، بهايي بودن هويدا از آن اتهاماتي است كه آقاي شريعتمداري و همكارانش با چاپ مقالات و كتابهاي مثلا تحقيقي ، شايع كرده اند تا بهانه اي شود براي سركوب بهاييان در ايران كه ظاهرا" اين شايعات توجه شما را هم به خود جلب كرده است . اگر فرصتي مي كرديد و كتاب معتبر " معماي هويدا " نوشته دكتر عباس ميلاني را مطالعه ميكرديد به بي اعتباري اتهام بهايي بودن هويدا واقف ميشديد در اين كتاب ، نويسنده به ارائه دادن مدارك و دلايلي متقن و محكم بر نادرستي اتهام فوق پرداخته است(

قابل ذكر است اين كتاب از سال 1380 تا كنون 19 بار در ايران تجديد چاپ شده كه همين امر ثابت ميكند كه نبايد كتابي باشد كه مطالبي به نفع بهاييان داشته باشد والا اينقدر در حكومت اسلامي ايران اجازه چاپ پيدا نمي كرد ) در اين كتاب از غير مذهبي بودن پدر هويدا و مسلمان بودن مادرش سخن فراوان رفته حتي خاطره اي از زيارت امام زاده اي توسط هويدا ومادرش هم در آن ذكر شده است . جالب آنستكه از قول فريدون هويدا ( برادر هويدا ) در اين كتاب آمده كه تا سن 14 سالگي حتي نام بهايي را هم نشنيده بوده و وقتي جايي مي شنود از دوستانش در مورد آن سؤال ميكند . جناب مستشار ، جهت اطلاعتان بايد عرض شود كه آقاي هويدا در طي عمرش دو دفعه به حج رفته و مراسم ازدواجش را نيز طبق قوانين شرع اسلام انجام داده است . آخر دوست گرامي كدام بهايي را ميشناسيد كه به حج اسلامي برود يا طبق قوانين اسلامي عقد كند ؟ جالب آنكه در دوران نخست وزيري هويدا بسياري از بهاييان كه در شركت نفت كار ميكردند بدستور ايشان از اين شركت اخراج ميشوند آنوقت با اين شرح چگونه ميتوانيد هويدا را بهايي بدانيد ؟

در بخشي از مطلبتان ميفرماييد كه : اما بعدها مناصب فوق امنيتی سازمان ساواک از آن خود بهائی ها شد که جامعه جهانی بهائی از آن سخن نمی گويد؟ "نمي دانم اين مطلب را از روي چه دلايل و مداركي عنوان ميفرماييد چه كه اتهامي بدين شكل ، انسان را ياد كيهانيان و مركز اسناديان مياندازد آنها نيز اين سخن را در نشريات خود چاپ ميكنند بدون آنكه مدركي براي صحت ادعاي خود ارائه دهند يا از شخص بخصوصي نام برند البته شما براي اولين بار كشف كرده ايد كه ارتشبد نصيري رئيس ساواك ، بهايي بوده است ( قابل توجه آقاي حسين شريعتمداري براي اضافه كردن در آمار بهاييانشان ! ) آيا اين فرد كه طبق نوشتجات موجود تاريخي در زندان حكومت اسلامي ايران همواره قرآن ميخوانده و در چند دقيقه بازجوئيش كه در روزهاي آغازين پيروزي انقلاب از تلويزيون پخش شد خود را مسلمان معرفي ميكند ، شما به چه دليل و مدركي وي را بهايي مي ناميد ؟ ( دوست گرامي چه خوب بود اجازه ميداديم هر شخص خود عقيده اش را انتخاب كند و از دين تراشي براي زندگان و مردگان بپرهيزيم مخصوصا برا ي فردي كه حتي يكي از نزديكانش هم بهايي نبوده كه بخواهيم به بهاييت منسوبش كنيم .)

در مطلبتان دليل مخالفت نيروهاي مذهبي با بهاييان را چنين عنوان مي كنيد كه : " مبارزه خمينی وجريانات مذهبی مانند حجتيه با جامعه بهائيت وحمايت ضمنی وغير آشکاربرخی از نيروهای سياسی در آن راستا با خمينی که مجموعه اعتراضات نيروهای سياسی در آن دوره را نيز در بر می گرفت از حضور مقامات بهائی در راس حکومت ناشی ميشد.خمينی و نيروهای سياسی معتقد بودند که بهائی ها در دستگاههای امنيتی و نظامی و سياسی و اقتصادی و فرهنگی شاه ـ بيش اندازه نفوذ کرده اند و شاه به آنها موقعيت ويژه ائی داده است. " جناب مستشار گرامي ، اگر به كتاب عمادالدين باقي تحت عنوان " در شناخت حزب قاعدين " يا به كتاب ديگري تحت عنوان " جريان شناسي انجمن حجتيه " نوشته سلمان علوي نيك مراجعه ميفرموديد درميافتيد كه ساواك ، انجمن حجتيه را در جهت مقابله و زير نظرداشتن جامعه بهايي ايران بوجود آورده بوده و اشخاصي از اين انجمن را هم به عنوان علاقمند به ديانت بهايي به مجامع بهاييان ميفرستاده تا از فعاليتهاي بهاييان برايشان خبر بياورند ( اگر بهاييان بزعم شما از مقامات بالاي ساواك بودند ديگر ساواك چه احتياجي به خبرچين و نفوذي بين بهاييان داشت تا از فعاليتهاي آنها مطلع شود ) البته نبايد فراموش كرد كه ساواك با تاسيس انجمن حجتيه سعي داشت تا توجه نيروهاي جوان مذهبي را كه در سر، شور انقلابي هم داشتند را به طرف بهايي ستيزي معطوف كند تا بدين طريق انرژي انقلابي آنها را از بين ببرد . اما مطلبي را كه درباره نيروهاي مذهبي نزديك به آقاي خميني هم نوشته ايد به نظر بدون تحقيق بيان شده چرا كه همانطور كه در بالا هم بدان اشاره شد هيچ فرد بهايي در راس حكومت نبوده كه آقاي خميني بدان سبب بخواهند به حكومت معترض شوند و اين ادعا كه بهاييان در مناصب بالاي حكومتي بوده اند ساخته ذهن مريض كيهانيان و مركز اسناديان ميباشد كه طي اين سالها ، جعل شده و هيچ مدركي هم در اين مورد وجود ندارد . جناب مستشار گرامي ، وقتي شاه مملكتي دستور ميدهد همه ايرانيان بايد عضو حزب رستاخيز شوند و هر فرد ايراني كه عضو آن نشود بايد از ايران خارج شود . با اين حال چطور ميشود بهاييان كه از معدود ايرانياني بوده اند كه هيچكدام عضو حزب مذكورنشدند را در راس مقامات كشوري قرار داد ! ؟ خاطره اي از دكتر مهدي حائري ( پسر بنيانگذار حوزه علميه قم ) در كتاب مصاحبه اش با حبيب لاجوردي چاپ شده كه نشان ميدهد خانواده پهلوي ميانه خوبي با بهاييان نداشته و مترصد فرصتي براي آزار بهاييان بوده اند.

"م ح : عرض كنم كه آن وقت آقاي خميني جزو نزديكان آقاي بروجردي بود و حتي معروف بود كه وزير خارجه آقاي بروجردي است ، هنوز رابطه اش با آقاي بروجردي به هم نخورده بود ، حداقل يك بار در آن قضيه آقاي خميني از طرف آقاي بروجردي به دربار رفت و شاه را ملاقات كرد . بعد از اين كه شاه را ملاقات كرد ، من خودم ايشان را ديدم ، آقاي خميني را ديدم . خودش براي من تعريف كرد . گفت كه بله ، من از طرف آقاي بروجردي رفتم شاه را ملاقات كردم . در آن جلسه آقاي خميني واقعاً شاداب و نيرومند به نظر مي رسيد . آقاي خميني به طوري كه براي خود من نقل كرد ، گفت : بله ، من به اعلي حضرت گفتم كه شاه فقيد ، پدر تاجدار فقيد شما ، اين گروه ضاله را داد به طويله بستند .گويا رضا خان يك همچي كاري كرده بود "

در دنباله مطلبتان به دو نكته جالب اشاره كرده ايد :" جريانات مذهبی به لحاظ اصول شيعه با بهائی ها در تضاد بودند که به اعتقاد آنها امام زمان يعنی همان حضرت باب است که ظهور کرده است و نيازی به انتظارآمدن دوباره ايشان وجود ندارد که آخوندها با پذيرش و به رسميت شناختن اين تئوری ،عملا قتدار و نفوذ تمام حوزه های مذهبی و دستگاه روحانيت را برای هميشه از دست ميداند.اما نيروهای سياسی غير مذهبی از زاويه ديگر و ضد امپرياليستی با بهائی هاضديت نشان می دادند و آنها را دست ساخته استعمار و اسرائيل تلقی می کردند وهيچگاه هيچ اعتراضی به ظلمی که به آنها به عنوان اقليت مذهبی ميشد هرگز واکنشی از خود نشان ندادند و نابودی تاسيسات و سرمايه های بهائی ها در ايران را مساوی با نابودی پايگاه های امپرياليست ها تلقی می کردند." با قسمت اول گفتارتان موافقم چرا كه با قبول آئين بهايي عملا دستگاه آخوندي از كار و كاسبي مي افتد ولي در رابطه با ضديت نيروهاي سياسي غير مذهبي با بهاييان كمي اختلاف نظر داريم چرا كه تنها گروهي از نيروهاي سياسي غير مذهبي كه به بهاييان به چشم پايگاه امپرياليست نگاه ميكرد حزب توده و گروههاي نزديك به آن بود كه خود رهبرانش از تئوريسين معروفشان يعني احسان طبري تا دبير كل حزب يعني آقاي كيانوري همگي در كتابهايشان يا بر صفحه تلويزيون اعتراف كردند كه خط مشي و نظرياتشان را از شوروي كمونيستي ميگرفته اند و به طور مقطعي در جهت اهداف حزبي ، مسائلي را هر چند نادرست شايع ومطرح ميكرده اند پس آنچه در مورد نظر نيروهاي سياسي غير مذهبي عنوان فرموده ايد جاي تامل بيشتري دارد و نمي توان براحتي پذيرفت . خوشبختانه شاهد آنيم كه سازمانهاي مختلف سوسياليستي و كمونيستي مانند چريكهاي فدايي خلق يا حزب كمونيست كارگري در طي چند ماهه اخير با بيانيه هاي مختلف حمايت خود را از جامعه تحت فشار ايرانيان بهايي اعلام كرده است كه همين حركت نشان دهنده نادرستي نظر شما در رابطه با وابسته به امپرياليست بودن بهاييان از نظر ايشان ميباشد ( البته پيش كشيده شدن بحث اسرائيل مربوط به نيروهاي مذهبي بعد از انقلاب بوده و قبل از انقلاب چنين بحثي وجود نداشته است ) .

از شخص ديگري به نام هژبر يزداني بعنوان بهايي نام برده ايد خوشبختانه ايشان زنده اند و ميتوانند بهايي نبودن خود را اعلام كنند اما جهت اطلاعتان بايد عرض شود ايشان در جواني بهايي بوده اند ولي بعد بدليل آنكه با داشتن همسر ، زوجه دوم را هم اختيار كرده اند لذا طبق تعاليم بهايي ، چون فرد بهايي اجازه ندارد در زمان واحد بيش از يك زن بگيرد بهمين دليل از جامعه بهايي خارج شده و اسمش حذف گرديده است لذا در حال حاضر نه جامعه بهايي ايشان را بهايي ميشمارد و نه خود ايشان ، خود را بهايي ميداند متاسفانه كيهانيان به عمد مدارك جدايي ايشان را از بهائيت ارائه نمي دهند و در عوض به بهايي بودن ايشان ، تاكيد و اصرار دارند . اما آقايان ثابت پاسال و دكتر ايادي بدرستي بهايي بوده اند هر چند بنده نمي دانم چرا در مملكت ما همه چيز بيخود سياسي ميشود بازرگان موفق بودن چه ربطي به سياست دارد و يا اينكه اگر كسي پزشك فرد اول مملكت باشد يعني در سياست دخالت كرده ؟ و يا داراي منصب مهم سياسي است؟ آيا شما ميدانيد پزشك آقاي اوباما چه كسي ميباشد ؟ يا پزشك خانم آنگلا مركل بودن يعني داراي منصب مهم سياسي در آلمان ؟ فكر كنم اينجور همه چيز را باهم قاطي كردن و دنبال مسائل خصوصي و شخصي افراد رفتن فقط در كشورهايي نظير كشور ما كه هنوز فاصله زيادي با سكولاريسم دارند ، اتفاق ميافتد . به اين اميد كه مسائل را فقط با احساس و اندك دانسته هايمان ننويسيم و كمي تامل و تحقيق را نيز چاشني مطلبمان كنيم .

انتهي

آدرس سايتهايي كه مطلب آقاي مستشار را چاپ كرده اند عبارتند از :

http://gooyanews.fw.nu/politics/archives/2009/03/…

http://iranglobal.info/node/42173

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.