کامنت برگزیده
آقای غیاث آبادی متأسفانه شما تاکنون نشان داده اید که در این زمینه فاقد صداقت و مسئولیت و احاطه ی لازم هستید. تمام این سالها ساز دیگری می زدید و هیچ گونه روشنگری انتقادی بر متن این استوانه و این دوره ی تاریخی نداشتید، زمانی که گند آن تبلیغات سیاسی - تاریخی با روشنگری این و آن حسابی درآمد شروع کردید، حرفهای خود را برگرداندن و تعدیل کردن. شما همیشه تبلیغ می کردید که در متن استوانه کورش می گوید من برده داری را بر انداختم. اما حتا یک جمله در آن متن نیست که دال بر چنین چیزی باشد.
25- من در پی رفاه شهر بابل و همۀ مراکز مقدّساش بودم. همچنین برای جمعیّت بابل، [... که بر آ]نها او (یعنی نبونید) بیگاری را روا داشته بود که خواستِ خدا نبود و درخور آنان نبود، /[…، کـ]ـه گویی بدون خواست آسمانی یوغی را تحمل کرده بودند که بر ایشان مقدر نبوده، 26 - من خستگیشان را تسکین بخشیدم و آنان را از خدمت آزاد ساختم/ (... من آنان را برهانیدم از قیدهاشان [؟]). مردوک، سرور بزرگ، از رفتار ِ [نیکِ من] مسرور شد. "میبینیم که در سطرهای 25 و 26، سخن از هر نوع "بیگاری"/بردگی [و برای هر کسی] نیست. اینجا آن نوع "بیگاری" مراد است که "خواست خدا نبود"، که "درخور آنان نبود".
سخن از "یوغی" است که "بدون خواست آسمانی" بود. بنابراین در پیام کورش این خود اصل بیگاری و یوغ و بردگی نیست که برچیده میشود، بلکه تنها اشارهایست به رهانیدن گروههایی ویژه از "قید/خدمت" ناروا. کیستند این "آنانی" که یوغ "بر ایشان مقدر نبود"؟ این اشارات میتواند، از جمله، به یهودیانی برگردد که از کاست خانوادۀ سلطنتی، اشراف، تاجران و ... بودند و حالا زیر فرمان شاهان بابلی قرار داشتند. آنان براستی "درخور بیگاری و یوغ" نبودند چرا که به کاست بردگان تعلق نداشتند. تنها این گروه از تبعیدیان (نه همۀ اسرا و بردگان)، دلائل کافی داشتند که به پشتیبانی و ستایش کورش علیه "نبونید" (شاه ِمغضوبِ ماهمذهب ِ ایشتار- دوست) برآیند." در خوانش یک متن تاریخی باید به بستر سیاسی - طبقاتی واژه ها و مفاهیم آن دقت کرد، اگر نه تنها سؤتفاهم و توهم و پروپاگاند سیاسی دستگیرمان خواهد شد. در بابل حتا گروه هائی از کاست آزادگان و نیمه آزادگان به دولت خدمات بدون دستمزد سالانه می دادند و دولت هم در قبال آنها ملزوم به اجرای خدماتی بود.
اینها در متن قانون حمورابی مردوک پرست آمده است. این که چه کسی آزاد یا نیمه آزاد یا برده محسوب می شود و چه خدماتی باید بدهد یا ندهد و چه خدماتی باید بگیرد یا نگیرد و چه حقوقی دارد یا ندارد ، تعریف تاریخی دارد. مثلا باید دانست که سه واژه متفاوت برای "مرد" و "زن" در متون بابلی وجود دارد که هر کدام جایگاه طبقاتی وی را تعیین می کند. پس واژه "مردم" در متن استوانه نیز شامل هر "مردمی" نمی شود. - "مفهوم تاریخی "اسارت یهودیان" در بابل را هم با "غل و زنجیر دائمی" و "حبس دائمی در دخمهها و سیاهچالها" یکی نگیریم. اسارت آنان بیش از همه به معنای ممنوعیت/محدودیت در رفت و آمد بود" -"پیداست که یهودیان تبعیدی در جامعۀ بابل حاشیه نشینی نمیکردند و در زندگی اجتماعی- سیاسی بابلیان سهیم گشته بودند. در فاصلۀ کوتاهی پس از تبعید، نامهای یهودی (به عنوان صاحب منصبان) در کتیبههای بابلی ظاهر میشود.
شواهد نشان میدهد که فرادستان این قوم به سرعت جذب ساختارهای اداری و نظامی بابل شدند؛ و حتا زیر نفوذ آئین مردوک بودند. آنان میتوانستند مشغول کسب و کار شوند، زمینداری، کشاورزی، بناسازی و حتا بردهداری کنند. داندامایف اشاره دارد که یهودیان در بابل تبدیل به تودۀ بردگان نشدند، زیرا ساختار چندمرکزیتی، مستقل و خودگردان دولت – شهرهای بینالنهرین مانع جذب نیروی کار تودۀ وسیع بردگان میشد." -"باید توجه کرد که "آزادی بردگان" حتا با مبانی تئولوژیک کاهنان مردوکی در تضاد میافتد، زیرا مردوک کسی است که "انسان" را در اساس به عنوان "برده" میآفریند: "و من خون را بیانبارم تا استخوان برآید. یک وحشی برخواهم ساخت، "انسان" نامش نهم. آری، انسانی وحشی خواهم آفرید به خدمت خدایان گماشته خواهد شد تا آنان [خدایان] در راحتی باشند." (اسطورۀ مردوک، اِنوما اِلیش) اشراف نو- بابلی و کاهنان مردوکآئین که از حامیان و ستایندگان کورش بودند، خود از سنت زنستیز و بردهپذیر مکتب حمورابی (سدۀ هژدهم پ.م.) برخاسته بودند. در معبد اساگیل نیز جایی که کورش در آن به "خدمت پر هیبت مردوک" شتافت و "شاه چهار گوشۀ جهان" شد، [در همان زمان] بردگان مشغول به خدمت بودند. "*
***
http://www.shahrzadnews.org/index.php?page=2&arti… 4 - لطفا اگر حرف جدی دارید، خود را معرفی کنید و بگوئید که کجای این نکات مورد بحث نادرست است و چرا؟ 6 - این هم لینک آن سری مقالات درباره ی متن استوانه کورش دوم لیست مقالات را با لینک شان این زیر کپی کردهام، ترتیب تاریخی آنها از پائین به بالاست: استوانۀ کورش در هنگامۀ نابهنگامیها: یهودیان تبعیدی و بردگی http://www.1oo1nights.org/index.php?page=2&articl… استوانۀ کورش در هنگامۀ نابهنگامیها: آزادی یهودیان http://www.1oo1nights.org/index.php?page=2&articl… استوانۀ کورش در هنگامۀ نابهنگامیها: دروغ شاخدار http://www.1oo1nights.org/index.php?page=2&articl… استوانه کورش در هنگامۀ نابهنگامیها- سپاه صلح؟ http://www.1oo1nights.org/index.php?page=2&articl… استوانه کورش در هنگامۀ نابهنگامیها/ مذهب و جنسیت http://www.1oo1nights.org/index.php?page=2&articl… استوانۀ کورش در هنگامۀ نابهنگامیها نمونۀ عبدالمجید ارفعی http://www.1oo1nights.org/index.php?page=2&articl… ترجمۀ فارسی متن استوانۀ گلی کورش http://www.1oo1nights.org/index.php?page=2&articl… این توضیح اصلاحی باید در کنار ترجمه ی متن بیاید: اصلاح یک سهو در سه سطر آخر پانویس در "ترجمۀ فارسی متن استوانۀ گلی کورش" نادرست: :"داریوش اول در کتیبۀ بیستون آن را دریای پارس نامید" درست: در کتیبهای از داریوش اول منسوب به "پارس" شد. استوانۀ کورش در هنگامۀ نابهنگامیها- پیشگفتار http://www.1oo1nights.org/index.php?page=2&articl… فاتحان بابل و جاهلان جاعل http://www.1oo1nights.org/index.php?page=2&articl…
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید