رفتن به محتوای اصلی

دین اسلام برعلیه دمکراسی و بر علیه دگر مردمان با مذاهب دیگر
پاسخ به هفت سئوال آقای کیانوش توکلی
22.01.2015 - 21:07

 

 دستوارت اسلام زمان حیات محمّد ابن عبدالله که بعداز وفاتش در زمان خلفای راشدین به یک دین تبدیل شد، یک ساختار کاملأ سیاسی و حکومتی است، که تواست جوامع عربی پراکنده را زیر سقف خود جمع کند، و بر علیه دو قدرت آن زمان یعنی امپراطوری رُم شرقی و ساسانیان بپا خیزند. شکست ساسانیان پیامد اوّل جنبش اسلامی است.

امپراطوری رُم شرقی هم بوسیلهء عثمانیان این ادامه دهندگان اسلام سیاسی و خلیفه گری و سلطانی با شکست روبرو شد، کوتاه سخن اگر ساختار سیاسی یونان باستان "پرنسیپ دمکراسی" آنهم دمکراسی بدون واسطه بود، اگر ساختار سیاسی امپراطوری رُم " پرنسیپ جمهوری، جمهوریّت" بود، اگر ساختار حکومتی هخامنشیان و ساسانیان " ساتراپ" غیر متمرکز و میتوان گفت که شکل و ساختاری از فدرالیسم شناختهء شدهء امروز بود،

دین اسلام هم همان نظام و ایدئولوژی و ساختار حکومتی و تمدن سازی اعراب است که در حقیقت نمیشود نام دین و یا مقدسات بر آن گذاشت، پلاتفرم و جهان بینی این ساختار سیاسی و چگونگی به قدرت رسیدن آنرا در کتابی بنام قرآن جمع آوری کرده اند  .

در این ساختار سیاسی دو نهاد قدرت سیاسی و نهاد دین و مذهب را در یک ارگان متمرکز کرده است، و رهبر،پیشوا، یپامبر، امام، خلیفه، سلطان، رهبر انقلاب امروز ایران در نوک هرم سیاسی و دینی آن نشسته است. جدایی دین از سیاست در دین اسلام به معنی واقعی امکان پذیر نیست، مگر اینکه این دین و فرهنگ و مناسبات اجتماعی آن به زیر مجموعه ای از مجموعه های بسیار فرهنگی یک جامعه گنجانیده شود، که در پروسهء گذشت زمان این دین خود بخود به فراموشی سپرده خواهدشد.

 بنیاد گذار جهاد و اسلامگرایی رادیکال امروز در خاورمیانه Wilhelms . II  قیصر آلمان ویلهم دوّم هست. که شخصأ به شرق سفر کرد. استراتژی اسلامگرایی و جهاد اسلامی مسلمانان به رهبری حکومت آنزمان آلمان در خاورمیانه برای رویا رویی با بریتانیا و روسیه بود، که حتّی قصد داشتند این موضوع را  تا به هند تحت فرمان انگلستان هم گسترش دهند.

عملی کردن جهادیسم و سیاست انقلاب اسلامی مسلمانان خاورمیانه بر علیه انگلیس از سوی رهبران آلمان به حکومت خلیفه گری عثمانیان واگذار شد، در واقع تُرکان عثمانی پرجم دار جهادیسم و اسلام سیاسی و حکومتی بعد از خلفای راشدین در خاورمیانه بودند و امروز هم بشکلی دیگر در پیدایش جهادیسم و اسلامگرایی رادیکال سهم بسزایی دارند.

مغز متفکر و نمایندهء حکومت آلمان که باید انقلاب و جهاد اسلامی را  در منطقه و در دستگاه عثمانی بر علیه انگلیس در منطقه و خاورمیانه رهبری و کنترل کند فردی شرق شناس بنام: 

Max Freiherr von Oppenheim بود.

همزمان بااسلامگرایی آلمان به فرمانبری عثماینان،Thomas Edward Lawrence  افسر، باستان شناس، جاسوس انگلیسی، اعراب را که از سیاست ترکیزاسیون (تُرکی کردن) جوامع عربی بوسیلهء عثمانیان به تنگ آمده بودند، بر علیه عثمانیان سازماندهی کرد.

بهر حال نتیجهء آن شکست آلمان در جنگ جهانی اوّل و فروپاشی عثمانیان را به همراه داشت. چند دههء دیگر خود انگلستان لیگ عربی را بر علیه آمریکا و جهان سوسیالیسم وبرای جلوگیری از ورود یهودیان به سرزمین فلشطین تأسیس کرد، در حقیقت دین اسلام بازیچهء دست همه و عامل حماقت و استعمار جهان و خاورمیانه است

 دین اسلام بر علیه دمکراسی و بر علیه دگر مردمان با مذاهب دیگر، بر علیه سایر تمدنها و فرهنگهای دیگر، به مناسبت هژمونی  اعراب و مسلمانان و ادامه دهندگان راه و روش آنها از جمله عثمانیان و تُرک تباران آفریده شده است، این ادعا را میشود به روشنی در خارومیانه، در ترکیهءِ امروز در جوامع عرب، جای پای آنرا در برپایی انقلاب اسلامی در ایران   اثبات کرد.

خشونت و رادیکالیسم و دشمنی با دگر اندیشان و غیر خودی ها در ذات تئوری و پراتیک دین اسلام است، دلیل عقب ماندگی و عدم رشد فراگیر در همهء عرصه ها، بی عدالتی اقتصادی در جوامع مسلمان، خود اسلام و دین اسلام و حکومتهای وابسته به آن است،

اسلام یک دین خشونت گر  و دشمن تراش هست، اسرائیل نباشد کس دیگری است، اندیشه ستیز و ضد آزادی و ضد دمکراسی است، کاریکاتور یست ها و نویسندگان فرهیخته و روشنفکران سکولار با شهامت ماهیّت دین اسلام را زیر و رو کرده اند، و چهرهء پلید آنرا به نمایش گذاشته اند، دین اسلام رادیکال دارد آخرین نفسهای خود را میکشد، قربانیان دیروز و امروز اسلام سیاسی  خود مسلمانان و جوامعی است که اسلام برآن حکومت میکند و برنامهء فرهنگی آن بر شریعت استوار است.

من معتقدم که جهان شرق تا کنون به تنهایی نتوانسته و نمیتواند و یا بعضی از اقوام و نژادها از جمله تُرک و عرب نمیگذارند که اسلام سیاسی از سکوی حکومتی خاورمیانه پایین اید و جایگاه سکولاریسم را بپذیرد،

پروسهء سکولاریسم در جهان شرق و خاورمیانه بوسیله خود جهان غرب شروع شده و بوسیلهء همین اروپا و آمریکا و جهان صنعتی و متمدن جایگزین خواهد شد. که روشنفکران سکولار و مردمان دمکراتیک و مردمان غیر عرب و تُرک باید غرب را در این راه یاری دهند.

این نوشتار فشرده ای از یک بحث طولانی است، که برای باز کردن و تکمیل آن احتیاج به زمان مناسب دارد.

 

| ژانویهء 2015| آلمان| ناصر کرمی|

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ناصر کرمی
برگرفته از:
از آرشیو نویسنده

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.