عهدنامه «صلح» ترکمانچای Туркманчайский мирный договор
25.01.2015 - 01:31
این بحث به عهدنامه ترکمانچای میپردازد که در تاریخ دیپلماسی، روابط بین المللی و اوضاع داخلی ایران نقطه عطف مهمی تلقی میشود.
قراردادی که اول اسفندماه ۱۲۰۶ (۲۱ فوریه ۱۸۲۸)، از سوی روسیه تزاری با همگامی بریتانیا، بر ملت و دولت ایران تحمیل شد و بر اثر آن ایالت ایروان و نخجوان و بخش بزرگ دیگری از ایالت تالش از دست رفت که مرز کنونی ایران با جمهوری آذربایجان، ارمنستان و نخجوان، فرآیند آن است.
افزون بر از دست رفتن باقیماندۀ سرزمینهای قفقاز (قفقاز شمالی و قفقاز جنوبی)، حق داشتن نیروی دریایی در دریای مازندران هم از ایران گرفته شد و بالاتر از همه، در پیامد عهدنامه ترکمانچای برای نخستین بار مقررات کاپیتولاسیون (قضاوت کنسولی) از طرف دولت روسیه تزاری به ایران تحمیل گشت. این موضوع را در
بازکردهام. دولت روسیه قرار و مداری را که بین دولتهای اروپایی و دولت عثمانی برای مسیحیان بسته شده بود، برای همه افراد روس در ایران طلبیده، به روشنی زور میگفت و تصریح میکرد هیچ فرد دولتی ایران اجازه ندارد به ساختمان یک روس در ایران وارد شود مگر اینکه مجوز از سفارت روسیه در دست داشته باشد، ولی تمامی روسها در ایران تنها قانون روسیه شامل آنها خواهد شد.
...
ابتدا اشاره کوتاهی به جنگهای ایران و روسیه در دوره صفویه و افشاریه نموده، سپس درگیریهای زمان قاجاریه (با روسها) را توضیح میهم. که در دور اول به عهدنامه گلستان و در دور دوم به عهدنامه ترکمانچای انجامید.
در سایت خودم موجود است.
از آنجا که پیمان آخال (آخال-تکه) Treaty of Akhal، همچنین «قرارداد مودّت ۱۹۲۱»، بنوعی با عهدنامه ترکمانچای مربوط میشود، به دو مورد فوق هم اشاره میکنم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جنگهای ایران و روسیه
در جنگ ایران و روس در دوره صفوی (۱۶۵۱-۱۶۵۳ میلادی) هیچ کدام از طرفین برتری کامل نیافت٬ هر جند پس از این دوره جنگها نفوذ ایران بر قسمتهای شمالی قفقاز مستحکم شد.
جنگ ایران و روس در دوره افشاریه (۱۷۲۲-۱۷۲۳ میلادی) در آغاز به شکست ایران انجامید و روسها توانستند بخشهای زیادی از قفقاز و شمال ایران را اشغال کنند٬ اما ۹ سال بعد این نواحی مجدداً به ایران باز گشت.
در دوره قاجاریه با مرگ کاترین دوم Екатерина II Великая (کاترین کبیر) (۱۷۹۶ میلادی)٬ ارتش روس از نواحی اشغال شده ایران عقب نشینی کرد اما زمانفتحعلیشاه سالهای ۱۸۰۴- ۱۸۱۳ میلادی درگیری دو کشور از سر گرفته شد که شکست ارتش ایران و عهدنامه گلستان را به دنبال داشت.
...
در دور بعد (۱۸۲۶-۱۸۲۸ میلادی) دوباره روسها پیروز جنگ شدند و با سوءاستفاده از ضعف و شکست ایران، عهدنامه ننگین ترکمانچای را به ما تحمیل نمودند و درنتیجه، بخشهای شمال رود ارس به روسیه الحاق و امتیازات ویژه ای برای آن کشور در داخل خاک ایران لحاظ شد و بخشهایی از کشور ما (قفقاز و ترکمنستان امروزی) به قلمرو امپراتوری روسیه پیوست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هدف اصلی روسیه دسترسی به آبهای آزاد بود
در اوایل دوره قاجار رابطه ایران با روسیه شکر آب بود. تنش میان دو کشور در دوره آقامحمدخان قاجار و در پی حمله سهمگین سپاه ایران به گرجستان آغاز شد و پس از آن در زمان زمامداری فتحعلیشاه ادامه یافت. هدف اصلی روسیه دسترسی به آبهای آزاد بود، روسها همچنین به خاک قفقاز که ساکنان آن خواستار خودمختاری بودند نظر داشتند.
مردم مناطق قفقاز شرقی (گنجه، شیروان، تالش، باکو) علاوه بر مسلمان بودن، طرفدار ایران بودند و این برای روسها خوشایند نبود.
در هنگام تثبیت حکومت قاجار، والی گرجستان به پشتوانه همکیشی با روسها علَم استقلال برداشت. آقامحمدخان برای وی نامهای نوشت و با یادآوری اشتباهات گرجیها در طی هشتاد سال گذشته، به او فهماند در صورتی که روابط خود را با روسها قطع نکند، هر چه دیده از چشم خودش دیده است...
آراگلی خان (والی گرجستان) بی محلی کرد و جواب نامه را نداد.
آقا محمد خان هم به آن ناحیه لشکر کشید و تفلیس را به خاک و خون کشید...
چهار سال پس از مرگ آقا محمدخان، حاکم گرجستان تحتالحمایگی روسها را پذیرفت ولی برادرش چون مخالف الحاق گرجستان به روسیه بود به دربار ایران پناهنده شد. تزار روسیه همین امر را بهانه کرد و به قفقاز لشکر کشید.
فتحعلیشاه که از الحاق گرجستان به روسیه ناراحت بود با این گمان عبث که انگلیس در جنگ با روسیه پشت او را خواهد گرفت و با امید واهی به ناپلئون بناپارت که گفته بود «همه کوشش خود را به به کار میبرَد تا روسیه مجبور شود گرجستان را ترک کند و..» و فرمان حمله به گرجستان را صادر کرد.
در ماده سوم عهدنامه فینکنشتاین Treaty of Finckenstein (قرارداد دفاعی بین ایران و فرانسه ۴ می ۱۸۰۷) قید شده بود:
«جناب امپراطور اعظم ادای شهادت نمود که مملکت گرجستان ملک حلال موروثی اعلیحضرت پادشاه ایران میباشد و حقیقت مطلب بر جناب امپراطور مشخص و معلوم است. ناپلئون تعهد کرد که در برگرداندن گرجستان به ایران و مجبور ساختن روسیه به واگذار نمودن آنجا تلاش نماید و...»
بگذریم...
...
درگیری با روسیه شدت گرفت و طی آن شهر گنجه و خانات ایروان نیز توسط نیروهای روسیه تصرف شد و آنان تا حدود ارس پیشروی کردند و ایروان و قره باغ از دست رفتند.
در واکنش به این اشغال، فتحعلیشاه سپاهی به فرماندهی پسرش عباس میرزا را روانه آنجا کرد. فرمانده روسیه سه روز سپاه عباس میرزا را گلوله باران کرد و چون از عهده آنها برنیامد. درصدد برآمد به سواحل گیلان لشکرکشی کند و سپس تهران را بگیرد.
مقارن رسیدن سپاه ایران به ساحل رود ارس نیروهای روسیه به عزم تسخیر گیلان راهی شدند. عباس میرزا، فوجی را به همراه توپخانه راهی گیلان کرد. نیروهای ایران در ساحل خزر با سپاه روسیه درگیر شده و آنان را وادار به عقبنشینی نمودند.
البته نبود بندر و لنگرهای مناسب در گیلان باعث شد کشتیهای بزرگ روسیه نتوانند تا ساحل پیشروی کنند و نیروی خود را در بندر انزلی پیاده کنند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سپاه ایران در کنار رود ارس مستقر شدند
جدا از ایستادگی مردم گیلان در برابر ارتش روسیه، کمبود علوفه، آذوقه و لوازم لشکری برای سپاه روسیه قوز بالا قوز شد.
روسها از سر ناچاری دم از آشتی زدند اما شرط گذاشتند که مناطق اشغالی در تصرف آنها باقی بماند و نیز ایرانیها به آنها اجازه عبور از داخل کشورشان برای حمله به عثمانی را بدهند که پذیرفته نشد.
...
سر گور اوزلی Sir Gore Ouseley (سفیر وقت بریتانیا در ایران) به علت رابطه دوستی که میان انگلیس و روسیه ایجاد شده بود تلاش کرد بین ایران و روسیه، صلح برقرار کند و خواستار آن بود که افسران انگلیسی که در سپاه ایران بودند از جنگ با روسیه دست بردارند. اما عباس میرزا اصرار داشت کار یکسره شود.
خلاصه، جنگ ادامه یافت و سپاه ایران در کنار رود ارس مستقر شدند. در این هنگام روسها غافلگیرانه به اردوی ایران حمله کردند. اگرچه سپاه ایران مقاومت زیادی نشان داد اما در نهایت مجبور به عقب نشینی به سمت تبریز شد و آذربایجان مورد تهدید قرار گرفت.
این وسط ترکمانان خراسان هم شورش کردند. فتحعلیشاه که درصدد آماده کردن سپاهی برای سرکوب نیروهای روسی بود به علت اوضاع ناآرام در چند جبهه، تقاضای صلح کرد. صلحی که عهدنامه گلستان Гюлистанский мирный договор را در پی داشت و در قریه گلستان از محال قره باغ منعقد شد. (۲ آبان ۱۱۹۲ /۲۴اکتبر ۱۸۱۳)
من پیش تر به عهدنامه مزبور پرداختهام.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فشار روحانیون بر دولت و عَلَم کردن جهاد در برابر کفار
مشخص نبودن مرزهای بین ایران و روسیه و شورش و ناامنی در سرحدات، حکم آتش زیر خاکستر را داشت. زخم عهدنامه گلستان هم عُود کرده بود.
نیکلای اول، امپراتور روسیه، برای به قول خودش حل نهایی مسائل ایران و روسیه، پرنس منشیکوف را به تهران فرستاد. وی زمانی به ایران رسید که به سبب نقض مُفاد عهدنامه گلستان از سوی سپاه روس، در ایران زمزمه جنگ به گوش میرسید.
اگر چه با انعقاد عهدنامه گلستان و واگذاری بخشهایی از خاک ایران به روسیه ظاهراً آبها از آسیاب افتاده بود اما برخی بندهای عهدنامه گلستان روشن نبود؛ برای مثال تعیین خط مرزی در عهدنامه گلستان (هر کشوری تا هر جا که تصرف کرده بماند) مبهم بود؛ از این رو نماینده ایران ابوالحسن شیرازی برای حل بحران مرزی و حل اختلافات راجع به گنجه، شیروان و تالش به روسیه رفت اما دربار روسیه جواب سر بالا داد:
«بلاد متصرفی به قهر و غلبه نبوده بلکه حکام هر محل با کمال رغبت حکومت روسیه را پذیرفتند....»
دست اندازی روسها به ارس، نارضایتی حاکمان قفقاز، نگرانیهای دولت ایران از جهت از دست دادن سرزمینهای وسیع، همچنین فشار بعضی از روحانیون بر دولت و علَم کردن جهاد در برابر کفار... میرفت تا آتش جنگ میان ایران و روسیه را دوباره مشتعل کند.
تابستان ۱۸۲۶ میلادی (۱۲۰۵ هجری شمسی) فتحعلی شاه و شاهزادگان و سران دربار و علمای بزرگ ایران و عتبات عالیات در چمن سلطانیه (مركز فرماندهی نیروهای ایران در نزدیكی تبریز در قسمتی ازفلات زنجان - ابهر)، مجمعی تشکیل دادند.
مجمع بزرگ علمای ایران، به زعامت سیدمحمد طباطبایی اصفهانی معروف به سیدمحمد مجاهد، و ملا احمد نراقی، تشکیل و مقرر شده بود که فتحعلی شاه باید «با دولت روسیه ترک مصالحه و مدارا کند و لازم است و واجب شرعی که عداوت و منازعت آشکار سازد.»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مهربانی با کفار حرام است
درخواست منشیکوف مبنی بر فرستادن سفیری از ایران به روسیه به بهانه «تهنیت جلوس امپراتور جدید» و «تعزیت امپراتور متوفی» که از نظر او ژست حسن نیت بود، پذیرفته نشد و علما نیز تقاضای وی را برای ملاقات و گفتگو قبول نکردند و تأکید کردند که مهربانی با کفار بنا بر نص کلام الهی، حرام است و افزودند که «در صورت ردّ ولایات، باز جهاد با ایشان واجب تر از روزه ماه صیام است»
منشیکوف که تلاشهایش برای ایجاد صلح، به رغم تمایل عباس میرزا، بی نتیجه مانده بود بسرعت به روسیه رفت و بدین ترتیب، در سال ۱۸۲۶ میلادی (۱۲۰۵ هجری شمسی) جنگهای ایران و روسیه از سرگرفته شد.
روز از نو و جنگ از نو...
...
سیدمحمد طباطبایی اصفهانی، ملا احمد نراقی، ملا محمد جعفر استرآبادی، آقا سید نصرالله استرآبادی، سیدمحمدتقی برغانی، سید عزیزالله مجتهد طالشی، ملا احمد نراقی، ملا عبدالوهاب قزوینی و ملا محمد مامقانی و... برای جنگ دوباره با روسها، فتوای جهاد را پیش کشیدند...
شاه به توصیه روحانیون و برای تفهمیم فتوای علما، خوانین و سران عشایر را احضار کرد و در حضور آنها که همه رَجَز جنگ میخواندند و زره و خفتان (نوعی از جبه و جامه ٔروز جنگ) بسته بودند و از درگیری با روس جانبداری میکردند از ضرورت نبرد و فتوای دینی گفت.
شاه در آن نشست نظر قائم مقام فراهانی (صدر اعظم ایران) را پرسید، اآن مرد بزرگ بهانه آورد که:
«کار جنگ و لشکرآرایی را باید از لشکریان خواست که من مرد قلمم».
شاه اصرار کرد. قائم مقام پاسخ خود را با این سؤال بیان کرد:
«شاهنشاها! مالیات ممالک محروسه چقدر تواند بود؟»
شاه روی در هم کشیده پاسخ داد:
«شش کرور»
البته، شاه میدانست که قائم مقام خود این را بهتر میداند. آنگاه قائم مقام پرسید:
«آیا مالیات ممالک روس به عرض مبارک رسیده است؟»
شاه پاسخ داد:
«آری ششصد کرور است، میدانیم»
و قائم مقام گفت:
«جنگ شش کرور و ششصد کرور نه شرط عقل است».
قائم مقام خیلی نگران بود...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
میدان در دست شیادان و رمالان بود...
قائم مقام لابد قصه شاه سلطان حسین و اطرافیانش که وی را که با همین ترفندها تشویق به بیخیالی کردند تا محمود افغان به اصفهان رسید، در نظر میآورْد.
عاقبت این جنگ برای آن مرد بینا و برنا روشن بود، پس دم درکشید و ساکت شد، که میدان در دست شیادان و رمالان بود...
شرر شرارت بر چخماق زده شد و فریاد جنگ جنگ همه جا پیچید. فتحعلیشاه، بار دیگر پسرش عباس میرزا را راهی نواحی تصرف شده کرد و سپاهیان ایرانی بر باکو، دربند، شوشی، داغستان، ایروان و تالش مسلط شدند، غافل از اینکه به قول قائم مقام «چرخ بازیگر از این بازیچهها بسیار دارد» و جوجه را آخر پاییز میشمارند...
ایوان پاسکویچ سردار معروف روسیه درصدد برآمد نواحی متصرف شده توسط ایرانیان را بازپس بگیرد. ابتدا قره باغ و سپس ایروان را گرفت و در جبهههای تالش و لنکران قوای ایران را شکست سختی داد. سپس با شتاب خود را به گنجه رساند. عباس میرزا نیز عازم آنجا شد. در این نبرد که به جنگ گنجه معروف شد ایرانیان فاصله کمی تا پیروزی داشتند اما به علت نرسیدن نیروهای کمکی، در سپاه ایران بی نظمی به وجود آمد و تلاشهای عباس میرزا در نظم بخشیدن به امور فایدهای حاصل نکرد و ناچار به عقب نشینی پرداخت. معابر ارس به دست روسها افتاد و آنان با ترکمانان و ایلات یموت ساخت و پاخت کردند تا آنها علیه دولت ایران طغیان کنند.
این وسط، قوای ایران از ساحل چپ رود ارس به داخل آذربایجان عقب نشستند و در نتیجه تبریز و در پی آن مرند و خلخال و مشکین شهر و سراب و گرمرود تا میانه، همه به محاصره نیروهای روسی درآمد. سپاه روسیه وارد تبریز که شد ذخایر و مهمات دولتی را غارت کرد. با تصرف تبریز پایتخت ایران مورد تهدید نظامی قرار گرفت و عباس میرزا چارهای ندید جز آنکه برای «صلح» پا پیش بگذارد. صلحی که طرف مقابل فقط با شرایط جانکاه و سنگینی به آن رضا داد و عهدنامه ننگین ترکمانچای را هم در پی داشت.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حالا نوبت «مک دونالد» است!
قوای روس همین جور پیش میآمد و هیچ چیز و هیچکس جلودارش نبود.
مک دونالد John Kinneir Macdonald - سفیر انگلیس در تهران - از ترس پیشرویهای غیرمنتظره روسها، بیشتر از فتحعلی شاه به هراس افتاد و وی را مجبور به قبول شرایط صلح کرد و بدین ترتیب عهدنامه ترکمانچای به ایران زورچپان شد.
...
البته مسئول اول عهدنامه ترکمانچای ندانم کاریهای فتحعلیشاه و امثال آصفالدوله بود و مک دونالد که شاه را «قلقِلک» داد فقط نقش «معین عمل» را بازی کرد. خانه از پای بست ویران بود.
خلاصه، اول فوریه ۱۸۲۸، در اردوگاه پاسکویچ در قریه ترکمانچای (که چند فرسخ بالاتر از قراچمن از توابع شهرستان میانه قرار داشت) مجلسی تشکیل و عهدنامه ترکمانچای در ۱۶ فصل (و یک قرارداد تجاری الحاقی در ۹ فصل) نوشته شد.
ایوان پاسکویچ Иван Паскевич، الکساندر اوبرو سکوف А.Обресков، عباس میرزا، آصف الدوله، قائم مقام، منوچهرخان معتمدالدوله، جان مک نیل (مک دونالد؟)، میرزامسعود (مترجم زبان فرانسه)، میرزامحمدعلی منشی الممالک و میرزاابوالحسن خان شیرازی (وزیر دول خارجه ایران)، گفتگوهای صلح را به انجام رساندند و نمایندگان ایران و روسیه عهدنامه ترکمانچای Treaty of Turkmanchai را امضا کردند. (۱۱ بهمن ۱۲۰۶/اول فوریه ۱۸۲۸)
انعقاد عهدنامه ترکمانچای از یکسو تا حدودی به خواستهای سیاسی و توسعه طلبانه روسیه و نفوذ سرمایه داری تجاری آن تحقق بخشید و از سوی دیگر، رقابت دو دولت توسعه طلب روسیه و انگلستان را تشدید کرد و عرصههای سیاسی و اقتصادی جامعه ایران را دهها سال تحت تأثیر مستقیم و غیرمستقیم خویش قرار داد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مضمون عهدنامه ترکمانچای
• واگذاری خانات ایروان و نخجوان به دولت روسیه و تخلیه تالش و مغان از سپاه ایران
• پرداخت ده کرور تومان. معادل ۲۰ میلیون سکه مناتِ سفید روسی (مُنِتا) монета، یا سه میلیون و نیم لیره انگلیسی، به طور اقساط از طرف ایران به روسیه به عنوان غرامت جنگی
• اجازه عبور و مرور آزاد به کشتیهای تجاری روسی در دریای مازندران
• رضایت به انعقاد یک عهدنامه تجاری بین ایران و روسیه و حق اعزام کنسول و نمایندگان تجاری به هر منطقه از مناطق ایران که روسها میلشان بکشد.
• حمایت از ولیعهدی عباس میرزا و کوشش در به سلطنت رساندن وی پس از مرگ شاه (البته عباس میزا پیش از پدرش درگذشت)
• استرداد اسرای طرفین
• اعطای حق قضاوت کنسولی (کاپیتالاسیون) به روسیه
جدا از موارد فوق امضای عهدنامه ترکمانچای تمام بازار ایران را هم بدون هیچ مانعی (واقعاً هیچ مانعی) در اختیار روسها قرار داد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عهدنامه ترکمانچای سراسر تحقیر و ننگ بود
عهدنامه ترکمانچای در دو بخش سیاسی و بازرگانی، بترتیب در ۱۶ و ۹ مادّه، تنظیم شده بود که هر کدام شرایط سنگینی را به مردم و حکومت ایران تحمیل میکرد. روسها در عرصه سیاسی و اقتصادی دارای چنان امتیازاتی در ایران شدند که خوابش را هم نمیدیدند و تا آن زمان از هیچیک از همسایگان خود به دست نیاورده بودند.
آنان برای سالهای متمادی با در دست داشتن امتیازات عهدنامه ترکمانچای، شمال ایران را قبضه کردند که خود داستانی دیگر است.
...
عباس میرزا از این قرارداد ننگین رنج میبرد، او و یارانش خون خود را میخوردند اما تیغ شان کند بود.
ایل زعفرانلوی کرد تبار ساکن خراسان در واکنش به از دست رفتن قفقاز، بر دولت قاجار شورید و بسیاری از ایلهای کرد و ترکمان و دیگر مردم خراسان را به واکنش به این پیمان ننگین برانگیخت اما کاری از پیش نبرد.
عهدنامه ترکمانچای هیچ، قرارداد آخال هم که پر از تحقیر و ننگ بود و در ادامه بحث از آن خواهم گفت، واکنش چندانی برنیانگیخت.
قرارداد آخال ۵۳ سال بعد از ترکمانچای، از سوی امپراتوری روسیه بر ایران تحمیل شد و هدف، تصاحب گستره ترکستان و بخش خاوری دریای مازندران بود.
افسوس که اینگونه حوادث دردناک بر بسیاری از ما پوشیده است و پژوهشگران ما آن را برجسته نمیکنند.
...
سالی که عهدنامه ترکمانچای به امضا رسید، نقطهی عطفی در تاریخ ایران است. ما فقط قفقاز و نخجوان و قسمتى از آذربایجان...را از دست ندادیم بلکه در پناه پس لرزههای این قرارداد، تجّار روسی توانستند با پرداخت فقط ۵ درصد عوارض، هر نوع کالایی را که دلشان میخواست، به ایران وارد کنند. این بند از عهدنامه به همراه غرامت نقدی، کشور ما را به خاک سیاه نشاند.
در منابع روسی دستاورد تجاری فوق برجسته میشود.
Одновременно с договором был подписан «Акт о торговле», по которому русские купцы получали право свободной торговли на всей территории Ирана, на ввоз российских и иранских товаров вводилась единая пятипроцентная пошлина.
ارزان بودن پارچههای خارجی که با تعرفه بسیار پایین ۵ درصد وارد ایران میشد، هرگونه تلاشی را برای نجات صنعت نساجی ایران، به بنبست دچار میکرد.
...
آمارهای تکاندهندهای دربارهی وضعیت اقتصادی کشور ما در قرن نوزدهم وجود دارد که نشان از ورشکستگی شدید اقتصاد ایران دارد. به عنوان مثال از حدود ۵۰۰ واحد بافندگی دستی در شیراز در سال ۱۸۰۰ میلادی، فقط ۱۰ واحد آن تا ۱۸۵۷ باقی ماندند. یعنی ما فقط درجا نزدیم، پس پسکی هم رفتیم. کندی و ناپیوستگی تکامل اجتماعی ایران بی دلیل نیست.
حریربافی در اصفهان سیری نزولی داشت. شهرهای دیگر هم دچار همین بدبختی بودند.
سال ۱۸۲۰ تعداد کارگاهها ۱۲۵۰ واحد است، بیست سال بعد میرسد به ۴۸۶ واحد، اوائل ۱۸۵۰ دویست و چهل و اواخر ۱۸۷۰ به ۱۲ واحد سقوط میکند.
بافندگی که استخوانبندی اقتصاد پیشهوری ایران را تشکیل میداد در نیمهی اول قرن نوزدهم با شتابی روزافزون ضربه زیادی دید و پارچههای انگلیسی جای پارچههای ایرانی را گرفت. به این ترتیب ایران از کشوری بیرون از نظام جهانی به کشوری پیرامونی تبدیل شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
روسیه با انقلاب روبرو میشود و بلشویکها از راه میرسند
با عهدنامه ترکمانچای واردات با آهنگی سریعتر افزایش یافت. علاوه بر این ترکیب صادرات و واردات تغییر کرد اما این همه ماجرا نبود.
عهدنامه ترکمانچای بوی تحقیر میداد. کاپیتولاسیون یا قضاوت کنسولی که بیش از یک قرن، به استقلال ایران آسیب زده و زمینههای نفوذ بیگانگان را فراهم کرد، با عهدنامه ترکمانچای به ما تحمیل شد.
البته اوضاع بدین منوال باقی نماند. سال ۱۹۱۷ در روسیه همه چیز کُن فیکون شد و بلشویکها بر سر کار آمدند.
بعد از پیروزی بلشویکها و روی کارآمدن لنین، گفته شد پایههای این قرارداد (ترکمانچای) سست میشود. اما درواقع چنین نبود.
بلشویکها نه تنها قفقاز را رها نکردند، به گیلان هم نظر داشتند... (...)
برای رسیدگی به این وضع، جامعۀ ملل، با شکایت دولت ایران ۱۶ ژوئن ۱۹۲۰ (۲۶ خرداد ۱۲۹۹)، تشکیل جلسه داد اما تصمیم روشنی گرفته نشد.
انگلیسیها با روسها بر سر تصاحب قفقاز و خوارزم و فرارود (ماوراءالنهر) به توافق رسیده و نیروهای روسی شهر رشت را تخلیه کردند. البته چند هفته بعد دبه درآوردند و به بهانۀ اینکه انگلیسیها از تخلیۀ خاک ایران خودداری میکنند، در بندرانزلی نیرو پیاده کردند و گروهی را نیز، دوباره در رشت مستقر نمودند. متاسفانه این مسائل واقعی است و نباید عشق به انقلاب اکتبر (که البته نقاط بسیار مثبتی هم داشت) و دافعه نسبت به تزارها (که با ستم و سرکوب میانه داشتند) باعث شود تا وقایع را نه آنچنان که اتفاق افتاده، بلکه آنجور که ما مایلیم روی داده باشد، ببینیم.
پیاده شدن واحدهای دریایی ارتش سرخ در انزلی و تسخیر شمال ایران در ۱۸می ۱۹۲۰، ۲۸ اردیبهشت ۱۲۹۹ شایعه ارتجاع و سرمایهداری نیست.
...
در آغاز یادآور شدم که پیمان آخال، همچنین قرارداد مودّت ۱۹۲۱، بنوعی با عهدنامه ترکمانچای مربوط میشود...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پیمان آخال (آخال-تکه) Treaty of Akhal
آخال تِکّه، يا اَخَل تِکّه، نامی است که در سالهای ۱۸۸۲ـ۱۸۹۰میلادی بر شهرستانی از استان ماوراء خزر اطلاق میشد و هماکنون قسمتی از آن معروف به عشقآباد، مرکز ترکمنستان شوروی است. آخال اسم محل و تِکه يا تِکّه نام قبيله ترکمن ساکن در اين سرزمين است.
۵۳ سال بعد از ترکمانچای، پیمان آخال (آخال-تکه) از سوی امپراتوری روسیه بر ایران تحمیل شد. ظاهراً هدف تعیین مرزهای دو کشور در مناطق ترکمننشین شرق دریای خزر بود اما در عمل تصاحب گستره ترکستان و بخش خاوری دریای مازندران را در پی داشت. (۲۱ سپتامبر ۱۸۸۱ میلادی/۳۰ شهریور ۱۲۶۰ هجری شمسی)
انعقاد این پیمان در شرایطی صورت گرفت که نیروهای روس پیش تر بر اطراف آرال، سمرقند، تاشکند، خاننشین بخارا و خوارزم مسلط شده و سرزمین ترکمنهای تَکه را هم با نام «سرزمین ماورای خزر» تصرف کرده بودند.
...
ناصرالدینشاه برای عقد این قرارداد وزیر خارجهاش را به روسیه فرستاد تا پیمانی را در تهران امضا کنند.
با این پیمان، ناصرالدینشاه که هیچگاه نتوانسته بود ترکمنها را شکست دهد، حکومت روسیه را بر این مناطق به رسمیت شناخت و ایران و روسیه برای نخستینبار در ناحیهٔ شرق دریای خزر با یکدیگر همسایه شدند.
پیمان آخال تأثیر دوگانهای بر ایران داشت. از یکسو ایران تا حدی از یورشهای ترکمنها رهایی مییافت؛ اما این امر به بهای گران از دسترفتن سرزمینهایی به دست آمد که ناصرالدین شاه ادعای سلطنت بر آنها را داشت. همچنین خط مرزی کاملاً به نفع روسها طراحی شده بود.
روسها در ضمن انعقاد قرارداد مرزی نه تنها کوههای بلند مرتفع سرحدی را در مرز خودشان انداختند، سرچشمهٔ رودخانهها را نیز جزء خاک روسیه ثبت کردند که هروقت اراده نمایند آب را از دههای ایران قطع کنند و در نتیجه محصول خراسان را تباه سازند.
در عوض دولت ایران تعهد کرده بود که اجازه ندهد در امتداد رودهایی که وارد خاک روسیه میشود، روستای جدید ساخته شود یا اراضی زراعی آن مناطق گسترش یابد یا برای زمینهای در حال کشت بیش از حد، آب مصرف شود.
پیمان آخال به ضرر ترکمنها بود و با مصالح سنتی قوم ترکمن همخوانی نداشت. میان آنان مرز کشیده شده و در دو کشور قرار گرفته و اتحاد آنان به هم خورد. یموتهای ایران که بر اساس موافقتنامه دو دولت هرسال برای چراندن گلههای خود به آن سوی مرز کوچ میکردند، باید به هر دو دولت مالیات میدادند و تلکه میشدند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قرارداد مودّت ۱۹۲۱ Russo-Persian Treaty of Friendship
۲۶ فوریه ۱۹۲۱ (هشت اسفند ۱۲۹۹)، قرارداد مودت بین ایران و شوروی به تصویب رسید. از آنجا که قرارد جدید به عهدنامه ترکمانچای مربوط میشود، اشاره به آن لازم است.
...
حدود یک سال بعد از انقلاب اکتبر در شوروی در ۲۷ جولای ۱۹۱۸ (۴ مرداد ۱۲۹۷) دولت ایران در مصوبهای الغای عهدنامه ترکمانچای و دیگر امتیازات واگذار شده به دولت روسیه تزاری را اعلام نمود که این اقدام شامل لغو امتیاز قضاوت کنسولی(کاپیتولاسیون) برای اتباع روسیه نیز میشد.
(به همت داور و دیگران، قانون لغو کاپیتولاسیون، اردیبهشت ۱۳۰۶/ ۱۹۲۷ در مجلس شورایملی به تصویب رسید)
...
با لغو قرارداد ترکمانچای به طور منطقی بخش تصرفشده میهن ما نیز باید ملغی میشد. اما همان طور که انتظار میرفت از سوی مسکو ارادهای جدی (در عمل) پشت این کار نبود.
از این گذشته بریتانیا هم بازی درآورد و با این در و آن درزدن عملاً مانع استرداد حاکمیت ایران بر آن مناطق شد و خیلی راحت بخشهایی از خاک کشور ایران برای همیشه از این کشور جدا شد.
...
در ۱۹۱۹ میلادی (۱۲۹۸ هجری شمسی) میان دولت بریتانیا با دولت وقت ایران پس از ۹ ماه مذاکره پنهانی با وثوق الدوله و با پرداخت رشوه، قراردادی منعقد شد که بر مبنای آن تمامی امورات کشوری و لشکری ایران زیر نظر مستشاران انگلیسی و با مجوز آنان صورت میگرفت.
مخالفت شدید و سرتاسری مردم ایران با قرارداد ۱۹۱۹ از یک سو و پیاده شدن واحدهای دریایی ارتش سرخ در انزلی و تسخیر شمال ایران توسط روسها، ادامه زمامداری وثوق الدوله (عامل قرارداد ۱۹۱۹) را ناممکن کرد.
دولت بعدی را مشیرالدوله پیرنیا تشکیل داد و او از همان آغاز کار، نماینده ای به مسکو فرستاد تا از سوی دولت ایران مستقیما با مقامات دولت شوروی درباره عقد قرارداد مودت میان ایران و آن کشور به گفت وگو بنشیند بلکه تکلیف سرزمینهای اشغالی هم روشن شود.
...
قرارداد مزبور (مودت) شامل ۲۶ فصل داشت و براساس آن، شوروی متعهد میشد به سیاست تجاوزکارانه روسیه تزاری در ایران واقعاً خاتمه بدهد و از معادل ۱۱میلیون لیره انگلیسی بدهی ایران به روسیه نیز بگذرد. امتیاز خطوط راه آهن، راه های شوسه، تاسیسات بندری و گمرک های شمال ایران که در اختیار روسیه بود به ایران بازگردانده شود و حق قضاوت کنسولی (کاپیتولاسیون) که با عهدنامه ترکمانچای به روسیه داده شده بود، لغو شود. همچنین بانک استقراضی روس، خطوط تلگراف شمال کشور، جزیره آشوراده (آشیرآدا) و سایر جزایر واقع در جنوب شرقی خزر و حق کشتیرانی آزاد در این دریاچه را به ایران واگذار کند. در مقابل دولت ایران متعهد میشد حقوق و امتیازاتی را که آنان بازگردانده بودند به دولت دیگری ندهد و روس های سفید را از استفاده از خاک ایران منع کند...(...)
در فصل یک قرارداد مودّت آمده بود:
دولت شوروی، از سیاست جابرانهای که امپراتوری روسیه نسبت به ایران تعقیب مینمودند، قطعاً صرفنظر کرده و تمام قراردادهایی را که دولت تزاری با ایران منعقد نموده و حقوق ملت ایران را تضییع مینمود، ملغی و از درجه اعتبار ساقط شده اعلان مینماید.
خب، این وعده نیکویی بود. حالا ببینیم در عمل چه میشود.
قراردادهای مزبور مهمترینشان اینها بود:
عهدنامه گلستان، عهدنامه ترکمانچای، و عهدنامه آخال
...
بر پایۀ فصل یازدهم قرارداد مودّت، بلشویکها ظاهراً روی قرارداد ترکمانچای خط میکشند و تصریح میکنند عهدنامۀ ترکمانچای که فصل هشتم آن داشتن بحریه را در دریای خزر از ایران سلب نموده بود، از درجۀ اعتبار ساقط است...
اما علیرغم این در باغ سبز، در فصل سوم، دولت بلشویکی ایران را ناچار از شناسایی مرزها بر پایۀ قرارداد آخال (که تزارها به ما تحمیل کردند) مینماید:
دولتین معظمتین متعاهدتین، رضایت میدهند که سرحد مابین ایران و روسیه را مطابق تعیین کمیسیون سرحدی ۱۸۸۱ تصدیق و رعایت نمایند...
دولت ایران (همچنین) رضایت میدهد، سرخس معروف به سرخس روس... در تصرف روسیه باقی بماند.
فصل اول و یازدهم قرارداد ۱۹۲۱، به روشنی میگوید که عهدنامه ترکمانچای و با همان استدلال، عهدنامه گلستان فاقد اثر است و میبایست سرزمینهای جدا شده وسیلۀ این دو قرارداد، به ایران بازگردد.
آیا چنین شد؟ متاسفانه خیر
...
با انعقاد عهدنامه «مودت» بین ایران و شوروی، آب رفته به جوی باز نگردید!و محدودیتهای پیشبینی شده در عهدنامه ترکمانچای تنها در حرف و شعار برداشته شد.
متاسفانه هیچ یک از دولتهای ایران هم گامی جدی در راه بازگشت دادن سرزمینهای از دست رفته ایران برنداشتند.
...
عهدنامه مودت حق یکجانبهای برای شوروی مبنی بر مداخله نظامی در ایران در صورت وجود عناصر مخل امنیت آن کشور (وابسته به دول ثالث) را پیش بینی کرده بود که پس از پیروزی انقلاب بزرگ ضد سلطنتی از سوی ایران ملغی اعلام شد.
...
قرارداد مزبور نقاط مثبتی هم داشت. مساله شناسایی «حق کشتیرانی انحصاری و برابر برای دو کشور» مهمترین دستاورد عهدنامه مودت بود. همچنین بر قرارداد ۱۹۰۷ و نیز متمم آن در سال ۱۹۱۵ خط بطلان کشید.
قرارداد ۱۹۰۷ میان کشورهای روسیه تزاری و بریتانیا امضا شده بود و براساس آن ایران میان روسها و بریتانیاییها تقسیم میشد. بر همین اساس شمال ایران به اشغال روسها درآمد و پس از جنگ جهانی اول نیز بریتانیاییها با اشغال بوشهر به سوی شیراز پیشروی کرده و مناطق جنوبی ایران را به تصرف خود درآوردند.
(منطقه میانی هم باید به عنوان منطقه بی طرف کار میکرد.)
...
قرارداد ۱۹۰۷ بدون آگاهی یا مشارکت دولت ایران در زمان اوج جنبش مشروطه امضاء شد و با پاسخ تند مجلس شورای ملی رو به رو گشت. ولی با وجود اعتراضات ایران به این قرارداد، مفاد آن عملاً اجرا میشد و در زمان جنگ جهانی اول نیز به بهانه جنگ با عثمانی، مناطقی از ایران مدتی به اشغال روسیه و بریتانیا در آمده بود.
...
روسها تا زمان انقلاب اکتبر بر حفظ منافع به دست آمدهشان از این قرارداد اصرار داشتند. با پیمان مودت، این قرارداد که با قرارداد ۱۹۱۹ هم چندان بی ارتباط نبود عملاً ملغی شد.
پانویس
ترکمانچای کجاست؟
بخش ترکمانچای در شمال غربی شهرستان میانه قرار دارد و مشتمل بر چهار دهستان است.
از شمال به شهرستان سراب، از مغرب به شهرستانهای بستان آباد و هشترود و از جنوب به دهستانهای اوچ تپه غربی و کله بوز غربی (در بخش مرکزی) و از مشرق به بخش کندوان محدود است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آشیرآدا = آشوراده
«آشوراده» تنها جزیرهٔ ایرانی دریای خزر و درواقع دهی در مرکز شبه جزیره میانکاله در شهرستان بندرترکمن، استان گلستان است.
لفظ «آشوراده» در زبان ترکمنی به معنای «جزیرهٔ آشور» است. و دارای دو بخش آشیر (آشور) و آدا (جزیره) {آشیرآدا = آشوراده} است. ترکمنها به این جزیره «مال آشیر» هم میگویند زیرا در زمانهای قدیم از ساحل بندر ترکمن دامهای خود را جهت چراندن به جزیره میرساندند و در این لفظ «مال» به معنای «دام» و «آشیر» به معنای مصدری «رساندن» است.
...
در سال ۱۸۳۷ این جزیره با وجود اعتراض ایران به دست نیروهای روسیه اشغال شد. پس از این اشغال، نیروهای روسی تا چندین دهه یک پاسگاه نظامی در آن داشتند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عهدنامه ترکمانچای و شایعات اینترنتی
متاسفانه هرکسی هرچه باب کیفش باشد و عشقش بکِشد در وب فارسی وارد میکند و وب فارسی شدهاست آش شله قلمکار.
نامههای دروغین عمر بن خطاب و یزدگرد ساسانی تا جعل عریضه و دستخط امیر کبیر که گویا به ناصرالدین شاه نوشته بود: ادارهی امور مملکت به توصیهی عمه و خاله نمیشود،
پخش نامه غیرواقعی چارلی چاپلین به دخترش، عکس کورت گودل Kurt Gödel ریاضیدان و فیلسوف اتریشی با آلبرت اینشتین را «دکتر حسابی و آلبرت اینشتین» جا زدن
همچنین پخش این شایعه دروغ که صدمین سال عهدنامه ترکمانچای به سر رسیده و آن قرارداد حالا منتفی و هیچی شدهاست!..
اینگونه دروغها در اینترنت یکی دو تا نیست.
صدمین سال عهدنامه ترکمانچای ؟
...
اول اینکه در هیچیک از بندهای عهدنامه ترکمانچای موضوع تعیین وقت انقضا برای این قرارداد، مورد اشاره قرار نگرفته است و مشخص نیست که منظور شایعه پردازان از پایان مهلت ۱۰۰ ساله چیست.
درثانی، تاریخ انعقاد عهدنامه ترکمانچای همانطور که در انتهای آن آمده، مصادف با فوریهی سال ۱۸۲۸ میلادی است. یعنی بیش از ۱۸۷ سال پیش!
بنابراین اگر قرار بر انقضای قرارداد در پایان ۱۰۰ سال بود، باید دهها سال پیش این اتفاق میافتاد و سرزمینهای از دست رفته، به ایران باز میگشت.
واقعش تبعات عهدنامه ترکمانچای، همچنان بر زندگی مردم ستمدیده ایران سایه افکنده و نسلهای بعد هم تاوان این سرسپردگی به بیگانگان را به گونه ای دیگر خواهند پرداخت.
- متن عهدنامه ترکمانچای به زبان فارسی و روسی
- عهدنامه گلستان و کارچاقکن آن «گور اوزلی»
Гюлистанский договор - امینی، علیرضا؛ و حبیب الله ابوالحسن شیرازی، تحولات سیاسی اجتماعی ایران از قاجار تا رضاشاه
- م. بیشتاب. سیمرغ و صیاد
- طالع، دکتر هوشنگ. قرارداد ترکمانچای، دیروز و امروز
- محمدبن سلیمان تنکابنی، قصص العلماء
- شمیم، علی اصغر؛ ایران- دوره سلطنت قاجار،
- آرین پور، فواد. انقلاب فراموش شده
- بهنود، مسعود. کشتگان بر سر قدرت
- اسناد رسمی در روابط سیاسی ایران با انگلیس و روس و عثمانی، چاپ غلامحسین میرزاصالح
- محمدتقی بن محمدعلی سپهر، ناسخ التواریخ: تاریخ قاجاریه، معاهدات و قراردادهای تاریخی در دوره قاجاریه،
- عبدالرزاق بن نجفقلی مفتون دنبلی، مآثرسلطانیه: تاریخ جنگهای ایران و روس، تبریز ۱۲۴۱
- نفیسی، سعید. تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دوره معاصر،
- رابرت گرانت واتسون، تاریخ ایران از ابتدای قرن نوزدهم تا سال ۱۸۵۸، ترجمه ع. وحید مازندرانی،
- هدایت، فهرس التّواریخ، چاپ عبدالحسین نوائی و میرهاشم محدث،
- متن قرارداد مودت۱۹۲۱ / به زبان انگلیسی
- متن قرارداد مودت۱۹۲۱ / به زبان فارسی
ویدیو با مرورگر موزیلا Mozilla Firefox و از کامپیوتر معمولی قابل استفاده است. نمیتوان با «آی پاد» و Google Chrome تمام آن را شنید.
...
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
همنشین بهار
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید