رفتن به محتوای اصلی

ما و قضیه سفیر سعودی!
15.10.2011 - 18:39

محتوای مطلبی که نوشتن‌اش را آغاز کردم و بیان آن را به مثابه‌ی وظیفه‌ای می فهمم هیچ چیز نخواهد بود جز ضرورت برخورد قاطع و منفی ما، فعالان سیاسی و اپوزیسیون ایرانی با کشفیات اخیر دولت آمریکا. حس و درک من این است که پذیرش ادعای آنها حتی بر بستر بی درایتی های گذشته و حال جمهوری اسلامی نیز ممکن نیست و طعنه ای به بیداری و خرد خودمان محسوب می شود.

این بار سناریوی جنایی ـ سیاسی آمریکایی ها که نقش قربانی را برای سفیر بیگناه سعودی نوشته است، حتی به اندازه ادعاهایشان درباره رژیم صدام حسین نیز که از بیخ و بن دروغ بود، زمان لازم نداشت تا مخالفت ها را بربیانگیزد. تقریباً همزمان با سخنرانی های مقامات آمریکایی درباره خطر مهلکی که جان سفیر و امنیت آمریکا را نشانه رفته بود، چهره های سیاسی مشخصی در سراسر جهان آن را بی معنی و موهوم خواندند و صداهایی که سعی می کند با داستانسرایی آمریکایی ها هم آوایی کند، با همه بی‌مضمونی که در قصد انجام چنین عملی آشکار است، رفتار «سیاسی» جمهوری اسلامی را که از مظاهر ماندگار بی سیاستی است، مثال و دلیل می آورد.

اما استدلالی که بی درایتی سیاسی دولت ایران را دلیل بر صحت آن ادعا می آورد، این پرسش را پاسخ نمی دهد که که حکومت ایران در موقعیتی که به واقع در محاصره دشمنان و رقبای خود قرار دارد و حتی دوستی ادعایی اش با ترکیه مضمونی جز رقابت نیافته است، با حذف فیزیکی یکی از کارمندان دولت سعودی کدام چشم انداز سیاسی مثبتی را باید در مقابل خود یافته باشد و بر پایه کدام احتمالات که چنین هزینه سنگینی را به لحاظ امنیتی، تشکیلاتی، سیاسی و حتی اقتصادی در خاک آمریکا تقبل کند؟

این درست است که ما از تدبیر سیاسی حاکمان ایران، کمتر نشانه ای دیده ایم، اما در همین رفتار نامعقول نیز نکاتی هست و از سوی دیگر در این ادعای آمریکاییان ابهاماتی که ما را از پذیرفتن کشفیات آنها به عنوان واقعیات معذور می کند! گرچه آمریکایی ها دوست دارند که ما مسیر ادعاهایی را که صدام حسین را صاحب سلاحهای کشتار جمعی اعلام و حتی به همه جهان القا کرد فراموش کنیم.

البته این نیز واقعیت است که دولت ایران مصلحت مردم و کشور را تنها در سایه مصلحت نظام تعریف و دنبال می کند چه در اتخاذ یک تصمیم، چه در اجتناب از آن، محک مصلحت و امنیت نظام است. اگر صلاح ملک و ملت با این مصلحت قابل جمع باشد می تواند در نظر آید و اگر نه از بیخ و بن مردود.

علیرغم این اما، که شاید ویژگی اغلب حکومت های استبدادی باشد، برای هر دولت و نظامی موقعیت هایی بوجود می آید که مصلحت مردم و مصلحت حکومت آشکارا به هم گره می خورد! حمله نظامی یا فشارهای اقتصادی علیه سیستم یا حکومتی که موجود است، بارزترین نمونه از چنین شرایطی است. کما اینکه جز به قیمت گرسنگی و افلاس فلسطینی ها نمی توان با حماس دشمنی کرد.

و این البته در حالی است که طبق معمول همیشه، کسانی در میان اپوزیسیون تمایل و حتی اشتیاق دارند که ادعاها علیه دستگاه حکومت ایران را هرچه که باشد واقعیت بنمایانند، حتی بدون آنکه خود بتوانند به آن باور کنند! احتمال پذیرش شایعاتی از این دست که دولت های رقیب یا دشمن در آن تبحر دارند، فقط در میان مردم عادی جامعه که وقتی مصروف زیر و بالای سیاست نکرده اند وجود دارد، والا در ذهن کسانی که زمانی و کوششی را در این راه سپری کرده اند، و تاریخ صد ساله اخیر رقابت های سیاسی میان دولت های بزرگ را می دانند، نوعی مقاومت طبیعی نسبت به این نمایشات بوجود آمده است.

و همه سعی من در نوشتن این مطلب متوجه همین دوستان است که معتقدم علیرغم اینکه چنین تعمدی در راست نمایاندن این کجی ها به عامه مردم دارند، می توانند خیرخواه کشور نیز باشند! این دسته عموماً کسانی هستند که در دعوای سرنگونی یا اصلاحات جز به تعویض نظام حاکم نمی اندیشند و علیرغم اینکه بیحاصلی و حتی زیان های انسانی و سیاسی ی مبارزه سرنگونی طلبانه و از سوی دیگر نتایج مثبت سیاست اصلاح طلبانه را دیده اند، با پیگیری سالیان بر این هدف، ناگزیر به این نقطه نیز رسیده اند که جز با قربانی شدن بخشی از مردم این نتیجه به دست نمی آید. معتقدند از درون خون و کشته و ویرانی می تواند دمکراسی بروید و احتمالاً مدل حضور خارجی را در عراق مثبت ارزیابی کرده و می کنند و باز احتمالاً رویدادهایی را که در منطقه ما بو وقوع پیوسته و جریان دارد، حاصل مبارزه دمکراتیک و منجر به ایجاد حکومت های دمکراتیک می بینند.

ما با این دوستان و با این گرایش، همچنان که با نقشه خطرناک آمریکا، باید مخالفت کنیم. جان و امنیت مردم ایران در خطر اهداف ریز و درشت این سناریوی آمریکایی- اسرائیلی قرار دارد.

در بیان و اعتراض به اینکه سیاست خارجی غلط و بی خردانه جمهوری اسلامی جز زیان حاصلی به بار نیاورده است، لحظه ای هم تردید و توقف نباید داشته باشیم؛ اما باید این را نیز تأکید کنیم که سوء استفاده ای که آمریکا می تواند از این سناریو سازی ها بکند، جنایتی همه جانبه در حق مردم ایران است. زیرا بسیار محتمل است که از منظر سیاست های غلط آمریکایی این ادعاها زمینه ساز حمله نظامی به ایران باشد؛ حمله ای که دیگر بر سیاق این روزها ناتو بیشتر پرچمدار آن است تا دولت آمریکا.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال
برگرفته از:
جرس

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.