رفتن به محتوای اصلی

نه، آقای جیلو دروغ نیست همکار رژیم اکنون در صف مبارزه باید گذشته خود را نقد کند
14.02.2015 - 23:05

امروزه با گسترش رسانه‌های ارتباطی امکان دسترسی همگانی برای استفاده از رسانه‌های جمعی و اجتماعی بالاتر رفته وهرکسی می‌تواند با داشتن یک حساب کاربری عقاید و نظرات خود را بیان کند. رسانه از تملک اقلیت محدود درآمده و به زمینی برای تملک عموم تبدیل شده است. البته در این بین هنوز کمپانی‌های بزرگی مثل «مرداک» هدایت و رهبری اطلاع‌رسانی را در دست داشته و خط و خطوط کلی آن را تعیین می‌کنند. اما با گسترش دسترسی استفاده از اینترنت، رسالت اطلاع‌رسانی از خط و خطوط سیاست‌های کلی صاحبان سرمایه و قدرت به درآمده و عرصه را برای اکثریت جامعه فراهم کرده است. بر همین مبنا است که دیگر کاربران اطلاع‌رسانی، کارمندان رسمی، روزنامه‌نگاران حق‌التحریر و خبرنگاران استخدام شده برای یک رسانه نیستند و مفاهیم جدیدی همچون شهروند خبرنگار، فری‌لنس ژورنالیست جای آن‌ها را گرفته است. رسانه‌های بزرگی که همچون «سی ان ان» و «بی بی سی» که سابقه‌های طولانی در اطلاع‌رسانی دارند برای این‌که از این قافله عقب نمانند صفحاتی را برای این شیوه اطلاع‌رسانی باز کرده و این شیوه بیش‌تر با استقبال همگان روبه‌رو شده است. ایران گلوبال و سایر سایت‌های فارسی‌زبان هم که نوشته‌های من را منتشر می‌کنند، به مثابه‌ی یک رسانه‌ی آزاد فعالیت می‌کنند همین روال را قطعآ طی خواهند کرد. من نه کارمند رسمی ایران گلوبال هستم و نه برای این رسانه به صورت رسمی کار می‌کنم. انتشار نوشته‌های من در این سایت نه با امضای ایران گلوبال است و نه خود این سایت ادعا کرده است که نظرات نویسنده همسو با نظرات ایران گلوبال است. امروزه در بزرگ‌ترین رسانه‌ها هم مدام با نوشته‌ای کوچک در زیر نوشته‌هایشان از طرف رسانه‌ی مذکور تاکید می‌شود که "نوشته فوق الزامن نظر رسانه‌ی مورد نظر نیست و مسئولیت آن با نویسنده است" این جزء حقوق پایه‌ای است و حداقل پرنسیب مورد نظر برای فعالیت این‌گونه رسانه‌هاست. بارها پیش آمده است که در همین رسانه‌های فارسی‌زبان نوشته‌ای به مذاق عده‌ای خوش نیامده و کسی در مقام پاسخگویی برآمده است و جواب آن را داده است همانند کاری که شما در مورد نوشته من کردید. البته هنوز پاسخ این سوال به درستی برای من مشخص نیست که نفع شما در برآشفتگی‌تان و دفاع از گیتی شیرزاد چیست؟ و چرا خود گیتی شیرزاد تا اکنون سکوت کرده و لب نگشوده است.

این نوشته درصدد پاسخ به طرح سوالات آقای اصغر جیلو در نوشته‌ای با عنوان «بار کج به منزل نمیرسد، ایران گلوبال پاسخ دهد» به تاریخ پنج‌شنبه 12 فوریه 2015  است که در سایت ایران گلوبال منتشر شده است.

آقای جیلو شما در اول نوشته‌تان نوشته‌اید که: «شایان ذکر است که به جز سایت ایران گلوبال سایتهای مجازی دیگری هم هر چند وقت یکبار، به عرصه یکه تازی غیر قابل کنترل کسانی تبدیل میشوند که دادگاهی خود ساخته را برای بدنام و محکوم ساختن کسانی در انظار عمومی بر پا می دارند و بعد هم پی کار خود میروند بدون اینکه در قید پاسخی به پیامدهای اقدامات خلاف اخلاق و قانون خود باشند.»

آقای جیلو شما احتمالآ "اصل برائت در محکمه" به گوش‌تان خورده اما نمی‌دانید که این اصل در مورد "شاهد" صادق نیست و این از ابتدایی‌ترین و پایه‌ای ترین مفاهیم حقوقی در جهان امروز است. آقای جیلو شما باید این را هم بدانید که "شاهد" کسی است که مشاهدات، شنیده‌ها و مستندات خود را در دادگاه در اختیار قاضی و دیگر طرفین دعوا و اصحاب آن در میان می‌گذارد. من هم مشاهدات عینی، بخشی از مستندات( که شامل شهادت افراد قربانی دیگر و هم‌بندان خانم شیرزاد بود) و همچنین شنیده‌ها را بدون سانسور و دخل و تصرف در اختیار جامعه قرار دادم و قطعآ این شهادت و روند پیگیری آن صرفآ محدود به یک نوشته و درد دل نبوده و از طریق مراجع ذیصلاح اقدامات لازمه صورت گرفته است. این اختیار را دارید که بگویید شهادت من و نوشته‌های من در مورد خانم شیرزاد کاملـآ غیر واقعی است و با آن موافقت نکنید، متاسفانه شما کلشهادت مرا نه بر پایه مستندات و فکت‌های عینی بلکه بر پایه‌ی حدس، گمان، توهم و احتمالا توجه ویژه ایی که به متهم داشته اید بصورت دلبخواه و اراده گرایانه مردود شمرده اید.ادعاهای شما زمانی می‌تواند از طرف جامعه و مراجع ذیصلاح قابل قبول باشد که خود شاهد این ماجرا بوده و با ارائه مدارک( مشاهدات، شنیده‌ها و شهادت افراد دیگر) خلاف آن را ثابت کنید. شهادت من توسط افراد دیگری نیز مورد تایید قرار گرفته است و برای اثبات آن و طی کردن مراحل خاص این پرونده لازم نمی‌بینم که به دلیل امنیت این افراد و بدون اجازه آن‌ها لیست طویلی را تهیه کنم و آن را منتشر کنم، در این رابطه همین کافی بود که خود این افراد بدون کم و کاست نوشته‌هایشان و شهادت‌شان به صورت موردی منتشر شد و من آن را در اختیار همگان قرار دادم. دفاع خانم شکرایی هم از گیتی شیرزاد نه بر اساس حضور ایشان در آن مقطع تاریخی و در زندان، بلکه بر اساس دوستی و رابطه خانم شکرایی با گیتی شیرزاد است و در حد یک پیشداوری و یک واکنش طبیعی می‌توان به آن نگاه کرد.

جناب جیلو در بالا هم اشاره کردم، شما که نه در آن تاریخ بودید و نه گوشه‌ای از دردهای من و دیگر قربانیان را تجربه نکرده‌اید، نفع شخصی و قانونی‌تان در دفاع از خانم شیرزاد چیست؟ شما ایشان را از نزدیک می‌شناسید؟ شما که در دهه‌ی 60 عضو کمیته مرکزی سازمان اکثریت بوده‌اید، چگونه گیتی شیرزاد را که برای سازمان پیکار فعالیت می‌کرد و بعدها دستگیر شد و روند تواب شدن را در زندان طی کرد می‌شناختید؟ اگر هیچ‌کدام از این‌ها نیست، احتمالآ وکیل قانونی خانم گیتی شیرزاد هستید، که به جای او می‌اندیشید، به جای او فکر می‌کنید، به جای او دفاعیه می‌نویسید، به جای او جواب می‌دهید. در عقب‌مانده‌ترین جوامع که محکمه‌های قانونی برای رسیدگی به این شهادت‌ها تشکیل می‌شود، قبل از این‌که بگذارند شما دهان بگشایید از شما برگه‌ می‌خواهند که بدانند کجای ماجرا هستید، چه ارتباطی با متهم دارید؟ اگر در مقام دفاع از او برآمده‌اید می‌توانید به صورت یک شخصیت حقوی که در آن تاریخ مشخص و در آن مکان مشخص حضور داشتید این کار را انجام دهید؟ اگر وکیل قانونی ایشان هستید برگه‌ی وکالت‌تان را به محکه ارائه بدهید.

اگر ادعاها و شهادت‌های من و دیگر شاهدین غیر واقعی است، چرا خانم گیتی شیرزاد در تمام این مدت خودشان فکری به خدشه‌دار شدن آبرویشان نکرده‌اند؟ چرا در دو سال پیش  زمانی که خواهر یک اعدامی در مورد نقش گیتی شیرزاد در اعدام خواهرش فرشته و نامزدش صحبت کرد ایشان واکنشی نشان ندادند؟ سکوت گیتی شیرزاد نشانه چه چیزی است؟ آقای جیلو دوسال پیش که این نوشته در رادیو زمانه منتشر شد کجا بودید؟ چرا شما پاسخ ندادید؟ خیلی باورش سخت است که بگویید از انتشار این گفته‌ها آن هم در رادیو زمانه بی خبر بودید.در ضمن شما باید بدانید که دست نوشته فرشته از زندان توسط پدرش به حزب کمونیست ایران تحویل داده شده بود.

جناب جیلو شما در نوشته‌تان اشاره کرده‌اید: «طراح  این ادعا به روشنی به عموم اطلاع و هشدار میدهد که یک جاسوس  احتمالی وابسته به جمهوری اسلامی که قبلن هم نگهبان زندان سنندج بوده، در موقعیتی قرار دارد که به پرونده پناهندگان سیاسی در کانادا دسترسی پیدا کند و امکان اطلاع دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی از این پروندها  را مهیا سازد.»

در مقام کسی که چهارده سال در زمینه حقوق پناهندگان فعالیت می‌کنم و کارنامه من در این زمینه کاملآ روشن و واضح است، با مفاهیم پناهندگی و روال قانونی و تقسیم کار مربوط به آن آشنایی دارم و نیازی به یادآوری وظایف قانونی فعالان این عرصه را بر خودم نمی‌بینم. من به عنوان یک داوطلب در این کار که با تمام جان و دل در این زمینه کار می‌کنم، از تمام جزییات پرونده پناهنده‌ها خبر دارم. حال خانم گیتی شیرزاد به عنوان مترجم پناهنده ها باید از ریزترین جزییات پناهنده‌ها با خبر باشد.اینرا چندین پناهنده در مونترال هم به ما گفته اند. گیتی شیرزاد در مقام یک «سوشیال وورکر» که وظیفه‌اش راهنمایی، مشاوره و ترجمه در راستای کمک به پناهندگان است و فرم‌های مربوط به پناهندگان را پر کرده است، چگونه می‌تواند به تمام اطلاعات و مشخصات آن‌ها دسترسی نداشته باشد؟ من در هیچ کجا این دعوی را باز نکرده‌ام که ایشان با این اطلاعات چه کار کرده‌اند. فقط این برای من جالب بود کسی که اطلاعات ما را در زندان در اختیار جمهوری اسلامی قرار می‌داد، آیا نمی‌تواند همین عمل را در مورد اطلاعات پناهندگان تکرار کند؟ آن هم کسی که یک خط در مورد گذشته‌ی خودش حرفی نزده است و در مقام یک عذرخواهی ساده هم از خانواده‌ی قربانیان برنیامده است.

جناب جیلو شما گفته‌اید: «مدعی نوشته است که متهم در کنفرانس سالانه در مرکز پژوهشهای زنان در سال 2006 سخنرانی کرده، و برای اثبات آن لینکی را از سایت عصر نو ذکر کرده اند. خوب، حتی اگر متهم در این کنفرانس سخنرانی کرده باشد نشانی از آن را در این لینک نمیتوان یافت.  تنها دو چیز در این لینک قابل دریافت است؛ اولین نکته وجود یک خبر مختصر بدون هیچ حاشیه و توضیحی از معرفی خانمی به اسم بیات برای سخنرانی از سوی متهم است، و سپس یک عکس از متهم در کنار دیگران. هیچ نشانه ای از سخنرانی وی در این لینک و یا توضیحی مختصر از محتوی این سخنرانی نیست تا بتوان القائات مدعی و شاکی را در مورد نقش فعال متهم در محافل سیاسی ایرانی مثل کنفرانس پژوهشهای زنان ایرانی باور کرد»

آقای جیلو شما که در سایت عصر نو چیزی نیافته‌اید، احتمالآ صحبت‌های خانم شکرایی که بارها به آن استناد کرده و آن را برحق می‌دانید باید برای شما معتبر باشد. الهه شکرایی نوشته است: « گیتی تنها یکبار در سال 2006 در کنفرانس بنیاد پژوهش های زنان رئیس جلسه بوده است.» حتی اگر ما ادعای خانم شکرایی را بپذیریم و آن را مبنا قرار دهیم، چگونه است که کسی بدون نقد گذشته‌ی خود و شفاف کردن آن به صورت گستاخانه با شرکت در یک کنفرانس زنان علیه ارتجاع و علیه جمهوری اسلامی صف خود را عوض کرده است. گویا دو نفر از زنان کرد که به عنوان مهمان از اروپا در آن کنفرانس حضور داشتند به حضور گیتی شیرزاد اعتراض کرده بودند.

آقای جیلو شما در سوال سوم‌تان پرسیده‌اید که: « موضوع بعدی، مربوط به رابطه دستگیری و اعدام همسر سابق متهم با دستگیری خود متهم است. خانم همیلی در کیفرخواست خود، متهم را دخیل در اعدام همسرش معرفی کرده، و با استناد به گفته شخص زندانی دیگری حتی مدعی شده است که متهم از اعدام همسر خود نیز دفاع کرده است؟»

جناب جیلو من مسؤل شهادت و مشاهدات خودم هستم نه نقل قولهایی که از شاهدین دیگر آورده ام. دادگاه قطعآ ادعای ما شاهدین را بررسی می‌کند. متن کامل شهادت ها نزد وکیل موجود است و در مراحل بعدی رسیدگی به پرونده می‌توان به آن استناد کرد. لازم به ذکر است که ابهاماتی در مورد تاریخ دستگیری گیتی، اعدام همسر گیتی شیرزاد و مواردی که ما از آن بی‌خبر بودیم وجود داشت که خوشبختانه هفته گذشته شهادت احمد مطلق مسئول تشکیلات سقز سازمان پیکار کمک زیادی به روشن شدن اینموارد کرد. من در اینجا بخشی از صحبت های بهزاد مطلق  که به صورت شهادت کامل در اختیار من و وکیل قرار گرفته است را می آورم

احمد بهزاد مطلق اهل سنندج در بهار 1359 مسؤل سازماندهی تشکیلات پیکاردر سنندج بوده است. اواخر بهار به شهر سقز می‌رود و در آنجا مسؤل تشکیلات سقز می‌شود.پس از لو رفتن تشکیلات در پاییز 1359 به بوکان می‌رود. آقای مطلق اشاره می‌کند: « پیکار سه کمیته داشته است که شامل کمیته های شمال مرکزو جنوب بوده است» ایشان عضوی از تشکیلات کمیته مرکز شامل بوکان، سقز و سردشت بوده است و مدتی هم در تشکیلات علنی بوکان فعالیت داشته است. پس از این فعالیت‌ها ایشان دوباره به سقز برگشته و تا لو رفتن تشکیلات پیکار در این شهر در سال 1361 می‌ماند. احمد بهزاد مطلق با تشکیلات سازمان پیکار در سنندج در ارتباط بوده و گزارشات مربوط به آنجا را هم رویت می‌کرده است. علاوه بر این ایشان تمامی اعضای تشکیلات سنندج را می‌شناخت و ناظر بر کارهای تشکیلاتی در آنجا هم بود.

احمد بهزاد مطلق در مورد صارم و فرشته شهادت داده است که ازطریق اعضای مقاوم درون زندان که خوشبختانه تعدادی از آنان هنوز زنده هستند و ازطریق پدرو مادرها به آنها گزارش رسیده که گیتی شیرزاد در دادن اطلاعات فعالیتهای این دو اعدامی هیچ کوتاهی نکرده بود.همچنین نظام حسنی اهل شهرستان سقزو دانشجوی اخراجی پرونده‌اش توسط گیتی شیرزاد آنقدر سنگین شد تا اعدامش کردند.

آقای جیلو شما در ادامه نوشته‌اید: « هم چنین برای اثبات صدق گفتار مدعی، دو فقره شهادت از دیگران هم در پای نوشته وی، و هم در پای یادداشتهای اعتراضی و هم چنین "صفحه شما" در ایران گلوبال به نقل از "فیس بوک"و سایت رادیو زمانه بارها پشت سر هم و بارها تکرار شده است. در یکی از این دو لینک که متعلق به فیس بوک خانمی به نام نسرین سلیمانی است شهادت ذکر شده علی الاصول وجود خارجی ندارد. نگاهی به پستهای این خانم از هنگام عضویت در فیس بوک از سال 2010 تا کنون نشانه ای از چنین شهادتی را آشکار نمیکند؟ معلوم نیست لینک صحیح این شهادت  فیس بوکی اگر وجود خارجی دارد کجا هست؟ در لینک داده شده به رادیو زمانه هم، هیچ نکته ای، اضافه بر آنچه در خود کامنت آمده که تکرار قسمتی از متن شهادت یک زندانی سابق در مورد متهم است، موجود نیست.»

جناب جیلو ای کاش این همه وقت خود را صرف پیدا کردن لینک نوشته نمی‌گذاشتید. قرار نیست که بتوان همه چیز را در فیس‌بوک یک شخص پیدا کرد. اطلاعات مربوط به شهادت نسرین سلیمانی که سال‌ها پیش در مورد گیتی شیرزاد شهادت داده بودند نزد وکیل است و در زمان مقتضی جزییات آن یک به یک آشکار می‌شود. برای کسب اطلاعات بیش‌تر در مورد نوشته خانم نسرین سلیمانی می‌توانید به فیس‌بوک من مراجعه کنید و پست پابلیک من در این مورد و کامنت خانم سلیمانی را مطالعه کنید. کپی صفحه مربوط در پایین این مقاله آورده شده است.

یکی از شهادت‌هایی که آقای جیلو نمی‌توانید در اینترنت آن را جستوجو کنید و جزییات آن نزد وکیل است، شهادت آذر آل کنعان است که من با اجازه ایشان قسمتی از آن را در اینجا برای شما می‌آورم.

آذر آل کنعان: « "در سال 1362 در بند زنان زندان داگاه "انقلاب سنندج" به شهادت همبندیهایم در آنزمان من آذر آل کنعان بعد ازدر یافت حکم خود معترض شدم که من کاره ایی نبودم جرم من تنها این است که همسر یک مبارز و پیشمرگه بوده ام چرا بعد از یک سال و نیم بلاتکلیفی دو سال و نیم به من حکم داده‌اند که گیتی شیرزاد به وی گفته"کلاه ات رو بنداز هوا چون تو پیک بودی و اینقدر به تو حکم کم داده اند."»

آقای جیلو، کسی که در گذشته با رژیم همکاری داشته، میشود الآن فعال ضد رژیم شود و در صندلی هر کنفرانسی آزادیخواهانه ای بنشیند. اما اصول مبارزاتی حکم میکند که نقدی بر این گذشتۀ خود داشته باشد. نمیشود در این مورد به راحتی جابجا شد وصف خود را تغییر داد.

آقای جیلو در پایان باید گفت که شهادت دهها نفر که شخصیت‌های حقیقی هستند و در آن‌زمان شاهدین این وقایع بوده‌اند با چند ایراد ویرایشی و نقطه و کاما و حتی مورد اشتباهی در شنوده ها خدشه‌دار نخواهد شد. تازگی‌ها یکی از این سلطنت‌طلبان که در مقام دفاع از ساواک برآمده بود گفته بود که ماموران زحمتکش ساواک هیچ شکنجه‌ای انجام نداده‌اند، فوق فوقش با شلاق به کف پا می‌زدندو غافل از اینکه بداند شلاق زدن به کف پا هم شکنجه است. این سلطنت‌طلب در ادامه گفته بود کسانی که در ساواک شکنجه شده اند یک عکس از شکنجه‌های خود در آن دوران برای ما ارسال کنند؟  شما هم احتمالآ مثل ایشان به دنبال عکس و فیلم از چگونه لو دادن و همکاری گیتی شیرزاد با رژیم جمهوری اسلمی هستید، با حافظه و اذهان شهری که گیتی شیرزاد را به یاد دارند چه می‌کنید؟

 Missing media item.

Missing media item. 

Missing media item. 

Missing media item. 

  

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.