رفتن به محتوای اصلی

در پاسخ به تبلیغات خود قاضی شدگان
18.02.2015 - 06:38

peerooz

سرکار خانم رؤیا غیاثی*, فرمودید " مگر اینکه با دلیل و سند ثابت کنید که این شهادت‌ها کذاب است. پس سند ارائه دهید و اگر سند ندارید سکوت نموده و منتظر رأی دادگاه باشید.". من تا همینجا فرمایشات شما را خواندم و گمان ندارم خواندن بقیه بحر طویل چیزی از اهمیت این جمله شما بکاهد. اگر اطلاع ندارید عقیده ده ها بار تکرار شده ما این بوده است که چون سرکار خانم همیلی به فرمایش خود و وکیلشان به دادگاه پناه برده و شکایت فرموده اند باید منتظر حکم نهایی دادگاه باشند و سپس آنچه دلشان میخواهد بگویند. هر ماه و یا هرسال عده زیادی, خاطرات خود را گاه به امید منافع مالی, منتشر میکنند و ایران گلوبال و سایر نشریات بیطرف اگر بخواهند صحت این ادعا ها را تحقیق کنند باید یک سرویس جاسوسی - تحقیقاتی راه بیاندازند. بنا بر این بهترین گزینه اینست که اگر خواستند چیزی در این باره بنویسند منتظر رای دادگاه باشند. 
ایران گلوبال نباید خود را وارد این ماجرا میکرد و به آن مقر است و نمیدانم چرا به این استخوان لای زخم ادامه میدهد و نمیدانم شما که به این خوبی لای لای بلدید چرا خوابتان نمیبرد.؟
**
جناب  نادر خلیلی*, بعد از شرح کشافی از نیکی های آزادی بیان و و بدی های سانسور میفرمایند " تنها چیزی که می­توان ازنظر دهندگان و صاحبان نوشته­ها داشت این است که لطف کنید از درج ریز مسائل در نوشتارها؛ خودداری کنید؛ زیرا که مسلم وزارت اطلاعات رژیم به همه­ی آنچه مطرح می­شود دسترسی دارد" . آن غربالی که باید ریز را از درشت جدا کند البته ریزی و درشتیش بدست ایشان است که قبل از برگزاری جلسات دادگاه مبادا مطالبی ناگوار در دادگاه رو شود. آیا میشود ساده تر از این به قضییه نگاه کرد که اگر پرونده ای در دادگاه رسمی و قانونی مطرح است نباید در دادگاه افکار عمومی مورد بحث قرار گیرد؟ مگر ما غیر از این چه گفتیم؟

اژدر بهنام
خانم غیاثی گرامی، به نظر من شما مرتکب چند اشتباه شده اید:
1- شما دفاع از حقوق خانم شیرزاد را با دفاع از خانم شیرزاد یکی می‌دانید، در صورتیکه اینگونه نیست.
آقای امرالله ابراهیمی هم تلاش کردند این کار را بکنند و به مدافعین حقوق خانم شیرزاد، این انگ و اتهام را زدند که از خانم شیرزاد دفاع می‌کنند. 
این کار، وارونه جلوه دادن واقعیت، تلاش برای تغییر صورت مساله و به عبارتی، لوث کردن مساله برای ساکت کردن مخالفین است.
شما در نظر نمی گیرید که حتی مجرمین هم دارای حق و حقوقی هستند. از نظر شما در این میان متهمی وجود ندارد بلکه تنها مجرم وجود دارد و این مجرم هم هیچگونه حق و حقوقی ندارد.
ولی واقعیت این است که در این میان خانم شیرزاد متهم است. ممکن است مجرم هم باشد. ممکن است تمامی حرفهای خانم همیلی حقیقت محض باشد. کسی منکر این نیست ولی ماده 11 اعلامیه جهانی حقوق بشر می گوید:
"هر شخصی که به بزه کاری متهم شده باشد، بی گناه محسوب می شود تا هنگامی که در جريان محاکمه ای علنی که در آن تمام تضمين های لازم برای دفاع او تأمين شده باشد، مجرم بودن وی به طور قانونی محرز گردد."
در دادگاه رسانه ای ایران گلوبال که شما و دوستانتان برقرار کرده اید، تضمین های لازم برای دفاع تامین نشده اند.
معمولا قوانین جزایی کشورهای دمکراتیک جهان، این ماده را مد نظر داشته اند و کشور کانادا هم از این امر استثنا نیست.
خانم همیلی می گویند که در کانادا به دادگاه مراجعه کرده اند. بسیار عالی. ایشان می توانند در این دادگاه شهادت دهند و منتظر حکم دادگاه بمانند و هرگاه دادگاه حکم محکومیت خانم شیرزاد را صادر کرد، به افشاگری بپردازند و شهادتهای خود را علنی کنند و این چهره کریه شیرزاد را به جامعه بشناسانند. اگر هم نمی خواهند منتظر حکم بمانند تا زیانی به ایرانیان خارج نشین وارد نیاید، می توانند به دادگاه مراجعه کرده و با ارائه دلایل محکمه پسند خود، حکمی از دادگاه بگیرند که افشای این شهادتها بلامانع است. و آنوقت می توانند به افشاگری بپردازند و فکر می کنم که آنموقع سایت ایران گلوبال هم از آن استقبال می کند.
2- شما به درستی دیگران را دعوت می کنید که: "منتظر رأی دادگاه باشید" و درباره شهادتهای خانم همیلی از آنها می پرسید که "شما چه تحقیقاتی انجام داده‌اید که واهی بودن آن برای شما روشن شده است؟" ولی وقتی نوبت به خودتان می رسد، نه منتظر رأی دادگاه می مانید و نه از خودتان می پرسید که چه تحقیقاتی انجام داده‌اید که درست بودن آن برای شما روشن شده است؟ و در ضمن، فراموش می کنید که اینجا اساسا صحبت بر سر درستی و نادرستی این شهادتها نیست بلکه صحبت بر سر این است که اینجا جای ابراز این شهادتها نیست.
شما به درستی می پرسید: "آیا مینو همیلی این حق را هم ندارد که از نظر قانونی موضوع را دنبال کند؟"
به نظر من خانم همیلی یا هر کس دیگری حق دارد که موضوع را از نظر قانونی دنبال بکند و در همانجا هم شهادت خود را ارائه دهد. متاسفانه خانم همیلی، آقای ابراهیمی و شما، رسانه ها را با صحن دادگاه عوضی گرفته اید!
3- شما نوشته اید: "مدافعان گیتی شیرزاد از آن دسته هستند که برای رئیس مجلس، رئیس جمهور و مقامات بلند پایه سابق رژیم هم، که اکنون در حبس و یا در تبعید به سر می برند، سینه چاک می دهند"
من نمی دانم مدافعان گیتی شیرزاد چه کسانی هستند ولی اگر منظورتان از مدافعان گیتی شیرزاد، مدافعان "حقوق" خانم شیرزاد باشد، من هم یکی از آنها هستم. من از حقوق رئیس مجلس، رئیس جمهور و مقامات بلندپایه سابق و فعلی رژیم هم دفاع می کنم. آنها حتی به عنوان جنایتکاران جنگی و جنایت علیه بشریت، دارای حق و حقوقی هستند که باید از آن دفاع کرد. ولی این دفاع از حق و حقوق آنها بدین معنی نیست که بگوییم، بیایید جنایتهای آنها را فراموش کنیم. آنها باید در دادگاههای صلاحیت دار محاکمه و مجازات شوند. متاسفانه شما در اینجا هم مساله را دگرگونه جلوه می دهید تا مخالفین خود را ساکت کنید!
در مورد نوشته شما حرف بسیار است ولی جای آنها در یک کامنت نیست.
به امید روزی که قوانین مدنی دمکراتیک و فرهنگ مدنی در میان ما ایرانیان نهادینه شود.
**
زمانی که این اشخاص در خارج از ایران به سر می‌برند، هر کسی این امکان را دارد که از این اشخاص به دادگاه شکایت کند و این دادگاهها صلاحیت رسیدگی به این موارد را دارند.
بگذارید خاطره‌ای را برایتان تعریف کنم تا متوجه بشوید که چرا من با این دادگاههای خودساخته رسانه‌ای مخالفم:
در سال 1356 یک زندانی را به بند ما در زندان اوین آوردند که از نظر ما مشکوک به همکاری با ساواک بود. این شخص به مدت حدود دو ماه در بایکوت زندانیان سیاسی بند بود و پس از آن متوجه شدیم که اشتباه کرده‌ایم. از او معذرت خواهی شد. من به این نمی‌پردازم که آن بیچاره در این مدت دو ماه چه فشار روحی و روانی را تحمل کرد. این شخص اکنون یکی از فعالین شناخته شده حقوق بشری است.
سالها بعد، یعنی حدود 4-5 سال پیش، در جمعی نشسته بودیم. یکی از حاضرین که در همان زمان هم‌بند ما بود با آوردن نام ایشان گفت: ببینید که چطوریک ساواکی با بی‌شرمی تمام شده است فعال شناخته شده حقوق بشر.
من و یکی دیگر از حاضرین توضیح دادیم که او ساواکی نبوده و چون شما را پیش از روشن شدن موضوع به زندان قصر منتقل کردند، شما از این موضوع بی خبر مانده‌اید.
حالا تصور کنید که این دوست ما بر می‌داشت و خاطرات زندانش را می‌نوشت و او را ساواکی معرفی می‌کرد و خاطراتش را در 10-15 سایت اینترنتی منتشر می‌کرد. و فرض بگیریم که 10-15 هزار نفر آن را می‌خواندند و این شخص را به عنوان یک ساواکی می‌شناختند.
و فرض را بر آن بگیریم که من و دیگرانی که در آن بند بودند، متوجه می‌شدیم و در یکی دو تا سایت، توضیح می‌دادیم و یکی دو هزار نفر از این 10-15 هزار نفر هم نوشته ما را می‌خواندند.
حالا شما به من بگویید که چگونه می‌شد که به بقیه آن 10-15 هزار نفر اطلاع رسانی کرد و اشتباه دوستمان را توضیح داد؟ مسلما این کار شدنی نیست.
حالا با آبروی رفته این شخص چه می‌شد کرد؟ آیا می‌شد آن را جبران کرد؟ مسلما نه!
به همین دلیل هم من با اینگونه افشاگریها، و دادگاههای خود ساخته که در آن یک نفر هم شهادت می‌دهد، هم نقش دادستان را بازی می‌کند و هم قاضی است، و متهم هم اصلا از این محاکمه رسانه‌ای خبر ندارد، مخالفم.
اگر اشخاصی را سراغ داریم که با رژیم همکاری می‌کرده و جرمی مرتکب شده‌اند و الان در خارج از کشور زندگی و احیانا فعالیت سیاسی می‌کنند (یا نمی‌کنند)، بیاییم از آنها به دادگاههای کشوری که در آن زندگی می‌کنند، شکایت کنیم. باور کنید این کار در اروپا به راحتی آب خوردن است. و بگذاریم که دادگاهها در باره آنها تصمیم بگیرند و زمانی که حکم محکومیتشان صادر شد، می‌توانیم آنها را به همه بشناسانیم.

آ.ائلیار
خانم رؤیا غیاثی ، با احترام به خاطره ی جانگذار خواهر شما،کبری غیاثی، که او را خواهر خود هم میدانم، و با تأیید بر پی گیری عاملان این جنایتها در ایران آینده- با دادگاههای صلاحت دار و حتی جهانی، باید خدمت شما عرض کنم که کسی مخالف طرح اتهام در محکمه نیست. اگر شاکی مایل است میتواند در دادگاه طرح اتهام کند. از جریان پیداست که شاکی این کار را کرده، پس بهتر است منتظر جواب باشد. یا از دادگاه سند بیاورید که «حق افشای مسایل پرونده را دارید.» شما 
1-با رأی دادگاه 
2- یا دستور افشای پرونده 
حق طرح ادعاهای خود را دارید. در غیر این صورت کار شما-ابراهیمی-همیلی و کسانی که « طرح مطلب» در رسانه ها میکنند و یکی را «متهم» و «مجرم» نشان میدهند غلط است. ایران گلوبال هم جای این کار نیست. و محکمه نیست.
اما جرم «شماها» :
1- افشای پرونده
2- اتهام زنی
3-مجرم نشان دادن دیگری
4-آسیب روحی روانی به فرد
5- اعمال شکنجه ی روحی فرد
6- نقض حقوق «بشری و قضایی متهم»
اینها را شماها در جلو چشم خوانندگان مرتکب شده اید و خلاف حقوق بشر است. شما ها تنها با حفظ اصول حقوق قانونی و بشری میتوانید «حقوق خود» را پی گیری کنید. با ارتکاب جرم نمی توان حقوق خود را دنبال کرد.
-------
اما حکم دادگاههای کشورهای متمدن:
- صدر این حکمها ، هیچ دلیل بر درستی آنها نیست. برای نمونه در موارد زیادی از دادگاههای اروپایی حکم صادر کرده اند که «فلانی فرد سیاسی» نیست.
اما از این افراد بعضی ها به محض برگردانده شدن به کشورشان به زندان فرستاده شده و بعد اعدام شده اند. تاریخ پناهندگی در اروپا از این نمونه ها زیاد دارد.
- موارد غیر سیاسی هم کم نیست که بعدها نادرستی حکم دادگاه روشن شده و متهم یا مجرم شناخته شده «بیگناه» بوده است.
بنابرین این احکام هم خیلی حرف تویشان هست و صدور یک حکم «همیشه دلیل درستی حتمی جرم و اتهام» نیست.
پس مسایل علاوه از بعد قانونی «بعد اخلاق انسانی» هم دارد. 

توابان:
مسئله توابان از قدیم در تاریخ سیاسی بود و هست. اینان در کل «قربانی هستند». چه آنان که 
- تنها از عقاید خود توبه کرده اند و آزاد شده اند
- و چه آنان که توبه کرده و به شکنجه گر تبدیل شده اند.
هر دوی این دو دسته قربانی هستند . اگر آزادی بود نه آن توبه میکرد و نه این با توبه به شکنجه گر تبدیل میشد.

آگاهی دادن به جامعه :
- در مورد توابانی که در شکنجه دادن دوستان خود و دیگر افراد شرکت داشتند لازم است «حقوق انسانی و قضایی» اینان رعایت شود.
همانطور که قرار است «حقوق انسانی و قضایی خامنه ای » هم رعایت شود. پس:
-سایت محکمه نیست.
-جواب دادگاه را منتشر کنید.
-قبل از جواب دادگاه هر اقدامی بکنید ناقض حقوق بشر و ناقض حقوق قضایی ست.
-بهتر است «شماها» بیش از این مرتکب جرم نشوید که به اندازه ی کافی مرتکب شده اید.

خلایق «مست و منگ»:
خلایقی «مست و منگ» اند که «اسیر احساسات و کینه جویی و انتقام گیری» اند. و «حقوق قضایی و بشری» را بر این آستانه سر می برند. و «حقوق متهم و مجرم» را نقض میکنند. این کار تنها با مستی و منگی توسط احساسات«انتقام گیری» -مثل «احساسات خلخالی و گیلانی» قابل توضیح است. 
قرار است پیشرو جامعه کارش با خلخالی و گیلانی یکی نباشد. اگر چنین قراری نیست لطفاً آنرا هم آگاهی دهید.

داغدار:
تنها من و شما نیستیم که داغداریم. در ایران «همه داغدار و متلاشی اند» -هرکس به نوعی. اگر قرار باشد با «احساسات» 
«قانون قضایی و بشری» نقض بشود آنوقت ما آدمهای ایرانی باید آماده بشویم فردا « همدیگر را در خیابان تکه پاره کرده بخوریم ». کاری که شما ها میکنید عاقبت اش «آدمخواری در کوچه و خیابان» است! 
هدف و پیام جانباختگان راه آزادی و دموکراسی و عدالت اجتماعی این نبود و نیست. جانباختگان «خواهران و برادران واقعی» کسانی هستند که به این پیام آنها پایبند اند؛ نه اینکه « برادر و خواهر تنی اند» و میکوشند از حالا زمینه های 
«آدمخواری» را در کوچه و خیابان مهیا کنند. 
راه آزادی آدمخواری نیست. رعایت حقوق متهم و مجرم است. که آزادی ست. و حفظ حیثیت و کرامت هر انسانی،گیرم دشمن، گیرم مجرم. 
آدمخواریهای 57 آخوند ها تحت هیچ عنوانی نیاید تکرار شوند. حتی بنام دموکراسی-بنام شکنجه شدگان-اعدام شدگان، به نام سوسیالیسم... ، و حتی به نام خود قانون و آزادی. 

بیگناهی:
طبق قوانین قضایی و حقوق بشری کسی که توسط شماها «متهم و مجرم» قلمداد شده، و دادگاه رأیی هم صادر نکرده ، هنوز «بیگناه» است. پس نکوشید بیگناهی را در انظار «گناهکار» جلوه دهید. این کار شایسته پیشروان جامعه نیست. و شایسته ی حرمت «جانباختگان» هم نمیباشد.
**
جناب «نادر جلیلی» هم در نوشته ی خود قاضی شده و چکش محکومیت بلند کرده است. متهم را پیش از رأی دادگاه مجرم میداند و اصرار دارد پرونده ی اتهامات در رسانه ها پخش شود و «کرامت و حیثیت انسانی و حقوقی او» نقض شود. 
ایشان هم از حفظ حقوق بشری و قضایی سر سوزنی آگاهی ندارد. و بر نقض حقوق کوشیده است.
نشان میدهد از زندگی چیزی یاد نگرفته . بااین مایه ها که افراد توسط این «تبلیغات پیش خودی » متعلق به ماقبل تاریخ ، نشان داده اند روشن است که حکومت و چنین مخالفانی دریک چیز مشترک اند:«نقض حقوق قضایی و بشری فرد».
اگر فردا چنین کسانی در ایران کاره ای بشوند به یقین ما با داعش دیگری سروکار خواهیم داشت. کسی که اکنون نتواند -درک نکند- حقوق دیگری را رعایت کند فردا درقدرت ابدا رعایت نخواهد کرد. «چنین گرایشاتی ضد انسانی،و ضد حقوق و دمکراسی»ست و از بقایای « تفکر حکومت داعشی ایران» است.

نیاز جامعه زدودن این «گرایشات ضد دموکراتیک و ضد قانون» است. اینها نشانه و پس مانده های تفکرات عقب مانده ی فرهنگ دیکتاتوری و مذهبی مسلط بر جامعه است. فرهنگی که باید دور انداخته شود. 
پاسخ فرهنگ مترقی این است:
« آقاجان! برو دادگاه! عوضی آمده ای. قانون را نقض کرده ای. ضد قانون عمل کرده ای». 
بروید کمی تمدن یاد بگیرید. و دست از این بی تمدنیها بردارید.
ایران گلوبال هم شریک جرم است. شریک جرمهایی که «شماها» مرتکب شده اید. و نقض اصول خود که انتشار اتهام به افرد حقی و حقوقی را ممنوع کرده است.
ایران گلوبال به دنبال حفظ حقوق بشری فرد نیست بدنبال «کسب کلیک» بیشتر است. از طرح ماجراها استقبال میکند. چون کلیک میاورد. بنابرین ماهیت انتشار این قبیل چیزها در ایران گلوبال روشن است و هیچ حقانیتی بر اتهام زندگان ایجاد نمی کند. 
ایران گلوبال با نقض اصول خود توانسته این «فرهنگ عقب مانده و متعفن افشا گری پیش خود» را علنی کند و نشان دهد که چگونه این «فرهنگ خود قاضی خوانده» بوی گند میدهد. این نقطه ی مثبت «سیاست کلیک بیشتر» است. به بهای نقض اصول خود.

علیرزاده

اینجانب که هفتاد سال از عمرم می گذرد وبجز از 18 سال اول زندگی ام ،سرم تو ی سیاست ایران گرم است ولی تا کنون با اسامی مینو همیلی و یا گیتی شیرزاد به گوشم نخورده بود ولی انبوه نوشته جات در دو هفته گذشته پیرامون خانم گیتی شیرزاد مرا بر آن داشت که تحقیقات مستقلی انجام دهم. از سوی دیگر در مورد امرالله ابراهیمی، گیتی ، مینو ، ابوالفضل محققی، اضغر جیلو حس کنجکاوری ام را برانگیخته و توسط موتور جستجو گر گوگل بسراغ این موضوع و اشخاص حقیقی رفتم . نتایج حاصله نشان داد که گوگول بیچاره سرگیجه گرفت و اطلاعاتی جمع آوری کرد که هیج کدام با پرنیسب های سیاست در گذشته نمی خواند, می پرسید چرا؟! پس در ادامه بخوانید:

گیتی شیرزاد که همسر جاویدی شهید است و کل خانواده جاویدی ها که رنجانی باشند ، به سازمان پیکار تعلق داشتند.امرالله ابراهیمی که در عراق با سازمان مجاهدین فعالیت داشته است و اکنون در هلند سازمانی تاسیس کرده است و ظاهرا با سازمان امنیت کشور هلند کار می کند و بشدت در جستجوی اعضای جدا شده مجاهدین می گردد . مینو همیلی را در صفحه فیس بوکی اش پیدا کردم که دستش را انداخته روی پاهای مجسمه مارکس و انگلس و از لحاظ فکری بیشتر با اسرف دهقانی و مارکسیست های یخ زده در قبل از انقلاب کثیف 57 مطابقت دارد.اضغر جیلو و ابوالفضل محققی هر دو روزگاری به سازمان فدائیان خلق اکثریت تعلق داشته اند وسالهاست که ارتباطی با اکثریت و اقلیت ندارند. اضغر جیلو با اتحاد برای دمکراسی فعالیت دارد و ابوالفضل محققی نویسنده و روزنامه نگار مستقلی است و تنها نقطه اشتراک آنان با گیتی شیرزاد ، ترک وزنجانی بودن آنان است . برخی منابع می گوید که ارتباط مینو و ابراهیمی به واسطه هم سازمانی بودنشان در تشکیلات مهدی سامع است .
جمع بندی گوگل چنین نشان می دهد که مینو و امرالله ابراهیمی بشکلی با شورای مقاومت مجاهدین قرار دارند و از انجا که سازمان پیکار که همان سازمان مجاهدین خلق اصلی بودند که تغییر ایدئو لوژیک داد ه و مارکسیست شدند وکینه مسعود رجوی و رزیم خمینی از پیکاری ها قابل درک است ، یپکاری ها، همواره هدف مجاهدین خلق قرار داشته اند و مسعود رجوی حتی از مرده پیکاری هم می ترسد. رزیم در سال 59 و 60 بشکل بسیار بی رحمانه ای سازمان پیکار را نابود کرد و کسانی که در زندانهای رژیم بوده اند حکایت های وحشتناکی از شکنجه پیکاری ها می گویند و به دلیل سرکوب شدید ، سازمان پیکار تنها سازمان سیاسی بود به وسیله رزیم منحل شد و کلیه رهبران و اعضا و هواداران پیکار اعدام شدند و انانی که مثل گیتی شیرزاد تواستند از مرگ رهایی یابند ، چاره ای جز اینکه ازاینکه از عقاید خود ظاهرا توبه نمایند ؛ نمانده بود و منهم اگر جای گیتی بودم ؛ همین کار را می کردم و افتخار می کردم که توانستم سر رزیم را کلاه بگذارم و جان عزیز خودم را نجات دهم. اما اینکه چرا مینو پس از 30 سال که از زندان ازاد شد ، به تقلید و یا بدستور امرالله ابراهیمی سازمان ضد جاسسوی تند را تشکیل داد که وظیفه اش شناسایی عوامل رزیم است و تقسیم کاری کردند اعضای جدا شده مجاهدین بعهده ابراهیمی قرار گرفت و اعضای قدیمی سازمان پیکار بعهده مینو همیلی مارکسیست قرار گرفت. تا درسی باشد برای جدا شدگان مجاهدین آتی که یکهو هوس جدایی از سازمان نکنند. اری چنین بود که مینو خانم فیل اش یاد هندوستون کرد و به سی سال و اندی سال قبل بازگشت که گیتی شیرزاد او را به درمانگاه زندان برد.

 

 

 --------
* نوشته های مورد بحث:
1- نادر جلیلی:سایت ایران گلوبال، به‌جا و درست نوشته‌ها را منتشر کرده است
2- رؤیا غیاثی : یاوه خلایق! مستید و منگ؟ یا به تظاهر تزویر می کنید

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آ. ائلیار
برگرفته از:
کامنتهای ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.