رفتن به محتوای اصلی

چرا خصومت با تندیس فردوسی؟
26.02.2015 - 05:23

در یک دهه گذشته همواره تلاش شده تا چهره سه ارتجاع نشان داده شود و نقش بازدارنده و مخرب انها در ایجاد همبستگی ملی ایرانیان و نیز تخریب و تحریف دستاوردهای ملت ایران فاش گردد. 37 سال است که پان اسلامیست ها در ایران بقدرت رسیده و از موضع اسلام به نفی هرآنچه رنگ و بوی غیر اسلامی دارد، پرداخته اند.

اسلامگرایان بر این باورند که تاریخ ما با تهاجم اجداد سیدعلی خامنه ای و سید روح الله خمینی و .. آغاز شده است و مصمم هستند تا تاریخ پیش از مصیبت اسلام و اسلامگرایان در ایران را از حافظه ملت ایران پاک کنند. آنهاد با تحریف و نفی ایرانیت، قصد دارند افکار پلید خود را در اذهان بخش های نااگاه جامعه تزریق کنند و شعور ملت ایران را تا حد فهم اسلامگرایان حاکم تقلیل دهند.

تهاجم اسلامگرایان از دانشگاهها و مراکز تولید اندیشه اغاز شد، تا با قلع و قمع اندیشمندان کشور، راه ترکتازی را باز کنند. پس از نسل کشی دهه 60 و  کشتار و قتل عام فله ای فرزندان ایران، کشور دچار شوک، ضربه و خونریزی مغزی گشت و اکنون پس از دو دهه، بار دیگر خود را بازیافته است.

اسلامگرایان هرگز نتوانستند تاریخ، فرهنگ و منش ایرانیان را دریابند، با ایرانیت پیوند عاطفی برقرار کنند، و از همینرو از منظر بخش آگاه جامعه، آخوندها همواره بعنوان زائده هائی (دمل های چرکین) بر پیکر ایران نگریسته می شدند. در یک دهه گذشته بر همگان اشکار شده است که اسلامیزاسیون ایران به شکست انجامیده و دیگر نمی توان با مهره اسلام در شطرنج سرکوب ملت بازی کرد و در چنین شرایطی ارتجاع جهانی، منطقه ای و داخلی برآنند تا مهرهای دیگر را به بازی بگیرند.

دو نیروی فاشیستی – ارتجاعی پان ترک و پان عرب با پان اسلامیسم دارای پیوند تاریخی؛ مذهبی هستند، در هدف انحلال ایران وحدت اراده داشته و همواره با حکومت اسلامی همسو بوده اند.

ائتلاف این سه نیروی ایران ستیز پان اسلامیست، پان ترک و پان عرب، در عرصه سیاسی، اقتصادی ، فرهنگی بخوبی مشاهده می شود.

در حوزه سیاسی ، اهرم های اصلی قدرت سیاسی  در دست مافیای سید علی خامنه ای می باشد.دولت در سایه ولی فقیه سرنخ همه امور کشور را در دست دارد و دولتهائی که ظهور و سقوط می کنند تنها دکور بوده و صرفا جنبه زینتی دارند تا چهره کریه استبداد و بربریت را بپوشانند.تمامی ارگانهای سرکوب به لانه فساد (بیت) رهبر وصل شده اند و نقش اوباشان خامنه ای در سرکوب خیزش ملی – مردمی 1388 برای همگان آشکار است.

در حوزه اقتصاد؛ اکثر سرنخ های سرمایه های به غارت رفته ملت ایران به ترکیه و حاشیه نشینان خلیج فارس وصل می شوند. پان اسلامیست ها در 37 سال گذشته بهترین سرویس را به ترکیه و حاشیه نشینان خلیج فارس داده اند. نگاهی به تمرکز سرمایه های "کثیف" و "تمیز"، پیوند ولی فقیه با پان ترکها و پان عربها را فاش می کند.

اکنون که بیداری ملی، گسترش بیسایقه اسلامگریزی و سربلند کردن جنبش ملی با مضمون سکولار دمکراتیک در چشم انداز نزدیگ قرار گرفته است، حاشیه نشینان خلیج فارس و پان ترکها به جنب و جوش افتاده، و همسوئی و همکاری ائتلاف سه گانه گسترش یافته است.

این همسوئی ها در شرایطی تشدید گشته که ملت ایران در استانه خیزش دیگر قرار دارد و آلترناتیو سکولار دمکراسی بعنوان محتمل ترین گزینه در برابر آنها قرار دارد،

همزمان با بی رمق شدن حکومت اسلامی، پان ترکها، الترناتیو ترکیزاسیون ایران را بعنوان جایگزین اسلامیزاسیون تبلیغ می کنند و برآنند تا ملت ایران را از چاه اسلامگرایان راهی چاه قومپرستان کنند، و پان عربیسم با اتکاء به دلارهای نفتی، سیاست جدائی طلبی را تشویق کرده و بعنوان پشت جبهه نیروهای ایلیاتی – عشیرتی عمل می کند.

در حوزه ائتلاف شوم سه نیروی ارتجاعی و خصومت با فرهنگ و تاریخ ایران، راه دور نمیرویم، همین سایت ایرانگلوبال نشان می دهد که با حمله به فردوسی چه آوانسی به حکومت اسلامی داده میشود. قلمزنان فاشیست اماده اند تا تندیس "الله" و حکومت اسلامی را بر دوش خود تا میدان سلماس حمل کنند، ولی اسطور فرهنگ مقاومت ملی ایرانیان را لحظه ای تحمل نکنند.

واقعیت اینست که نیروهای ائتلاف سه گانه اهداف سیاسی - تاریخی خود را پیگیری می کنند.

اسلامگرایان در 37 سال گذشته، سیاستهائی را پیش بردند که در چارچوب اهداف اعراب مهاجم به ایران قابل تبیین می باشند و اکنون بی ابروتر از همیشه، و منفور در جامعه ایران با بن بست های سیاسی، ایدئولوزیک ، فرهنگی  اخلاقی مواجهه شده اند.

در مورد پان ترکها باید اعتراف کرد که از اینکه ایران از عصر حکومت قبیله ای گذر کرده است بشدت دلخوراند و خواهان بازگشت جامعه به دوران قاجار هستند. اما جهان و ایران تغییر کرده است  و «آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت» . باید اهداف سلطه گرانه را کنار گذاشت و در جامعه شهروندی برای ساختن فردای بهتر همپیمان شد.

اما ما کدام هدف را تعیقب می کنیم؟ ملت ایران اهداف شریف انقلاب مشروطه جهت لغو سلطه مذهب و قبایل را دنبال می کند. و ما هدفی جز ازادی و رهائی از حکومت دینی و حکومت های قبیله ای نداریم. خوشبختی مردمان در آزادی، سکولاریسم، دمکراسی و نفی تبعیض است و پیش شرط این مهم، همبستگی ملی ایرانیان است.

اما در باره تندیس فردوسی

پرسش اساسی این است که چرا تندیس برداشته شد؟ نماد حکومت اسلامی بر شاهنامه ارجحیت دارد؟ کدام سیاست و ائتلاف به برداشتن تندیس فردوسی رای داد؟ اصل موضوع اندیشه و اهداف کسانی است که چنین کرده،  وگرنه همانگونه که ملت سرنوشت ایران را تعیین می کند، هر استان، شهر، شهرستان، روستا، محله و ...، خود مختار است تندیسی را برپا کند و یا پائین بکشد و این اصل بدیهی دمکراسی و خودگردانی در نظام نامتمرکز سکولار دمکرات ایران فرداست!

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

اقبال اقبالی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.