رفتن به محتوای اصلی

گفتمان ما «شعر و ور» نامیدن فرهنگ دیگری نیست
28.04.2011 - 17:14

آقای یئنیلیک عزیز؛ راستش من از این کامنتی که خطاب به من نوشته اید چیز زیادی دستگیرم نشد. اما به هر حال سعی خواهم کرد که به بعضی نکات اشاره کنم. ضمناً این کار را با صراحت لهجه انجام خواهد داد. خودتان می دانید که یکی از خصوصیات ما ترکها رک گویی است.

1- فکر کنم در قضاوت در مورد شما حتی عجله هم نکرده باشم، چه رسد به عجله زیادی!. به هر حال همه کاربران این صفحه با مدتهاست که با نظرات شما آشنایی دارند و ضمناً شما کامنت نویس پرگویی هم هستید که فی نفسه اشکالی هم ندارد.

2- چرا فکر می کنید که سیستمی که به قول شما ایران را فارس و زبان را فارسی تعریف میکند "شبح وار" هژمونی خودش را بر ایران گسترانده؟. من تا آنجا که می بینم خیلی هم واضح و روشن حضورش را از همان ابتدا اعلام کرده و تا به امروز هم از مواضعش ذره ای عدول ننموده. یک زمانی امثال دکتر افشارها می گفتند که حتی با 5 دقیقه تدریس زبانهای غیر فارسی در مدارس مخالفند و امروز امثال دکتر حداد عادلها همان حرفها با الفاظ دیگری تکرار میکنند. مگر آنها افکارشان را تا به حال استتار کرده اند که شما از شبح صحبت می کنید؟. مگر آقای کرمی کوششی در پنهان کردن افکارش داشته؟.

3- کسی از شما انتظار ندارد که برای صحبت با آقای کرمی رغبتی نشان بدهید. مباحثه با آقای کرمی مثل مباحثه با یک دستگاه گرامافون است که صفحه اش هم به شدت خط خطی باشد و صدایش را هم تا آخر بلند کرده باشی. ایشان مشخصاً چند جمله ای مثل "ما اجازه شمشیر کشی به شما ترک تباران نخواهیم داد"، "شما ترک تباران در جهان به خشونت مشهورید"، " ترک تباران مسؤول تمام گرفتاریهای ما ایرانیان هستند"، "ما که موافقت خودمان را با جدایی اردبیل و آذربایجان شرقی اعلام کردیم، پس ترک تباران منتظر چه هستند" و چند جمله بی معنی و کلیشه ای دیگر نظایر آن از بر کرده اند و وقت و بی وقت تکرار میکنند. اما خود شما هم یک نگاهی به نوشته های خود بیاندازید!. آنگاه یک جمله در میان عباراتی مثل "بحران امروزی ایران بحران زبان فارسی است"، "فارسی با داشتن فلان تعداد فعل ساده زبانی غیر علمی است و به درد شعر و ور می خورد"، "کشور ترکیه به فلان و بهمان پیشرفت شگرف و محیرالعقول دست یافت اما فارسستانیان در چاه جمکران و خرافات و توهمات تخم سیمرغی دست و پا میزنند" و امثال آن برخورد خواهید کرد که قابل مقایسه است با همان جملات آقای کرمی. درست مثل اینکه یک گرامافون دیگر را روبروی گرامافون قبلی نشانده باشی و در انتظار رسیدن به توافق و حصول نتیجه را بمانی!. این صحنه به خلأ و سکوت آن شباهتی ندارد. بیبشتر مثل این است که شما در یک کارگاه صنعتی پر سر و صدا و مثلاً در نیم متری یک ماشین تراش بخواهید در مورد عصر روشنگری یا فلسفه یونان باستان یا چیزهایی مشابه آن بحثی انجام داده، به نتیجه برسید. طبیعی است که امکان یک چنین امری در حد صفر است. بحث در فضای توهین و تحقیر به طرف مقابل هم چنین حال و احوالی دارد.

یک بار دیگر تأکید میکنم که کسی انتظار بحث با امثال آقای کرمی را از شما ندارد. اما آیا شما نمی توانید با ملت فارس یا خلق فارس یا همان "فارسستانیان" خودتان هم وارد بحث شوید؟. چرا شما عادت دارید که همه افراد این جامعه بزرگ را کپی برابر اصل آقای ناصر کرمی ببینید؟. آیا این اسمش راسیسم نیست؟. من همان اندازه که به بر آمدن آفتاب در صبح فردا یقین دارم، به آمدن روزی هم اطمینان دارم که روشنفکران فارس به راسیسم حاکم در بازه ای از تاریخ ایران و آسیبهای دهشتناک ناشی از آن (حتی به خود ملت فارس) اعتراف خواهند نمود و از پیشینه توأم با بی توجهی و بی اعتنایی خود به این مسأله انتقادات شدید خواهند کرد. این اتفاق قطعاً در مسیر رشد و تکامل فکری این جامعه روی خواهد داد. چه آن زمان کشوری به نام ایران باقی مانده باشد، چه باقی نمانده باشد.

حال من به عنوان یک آذربایجانی از شما می خواهم که در خدمت این پروسه مترقی و در خدمت روشنگری باشید. از شما می خواهم با مطالعه و تحقیق و ترجمه به این ملت نشان دهید که سرکوب آزادیخواهان و فعالین ملی در آذربایجان هرگز در خدمت مردم ساکن در کرمان و سمنان نبوده و نیست چون این سرکوب، تحدید آزادی و در خدمت طبقه حاکم فاسد است. من از شما می خواهم این ملت را قانع کنید که سرکوب جنبش فرقه دموکرات آذربایجان و اعدام شهیدان فریدون ابراهیمی و قاضی محمد هرگز راه را برای سعادت مردم شیراز و اصفهان و آریاییهای افغانستان و تاجیکستان نگشود. بلکه با اعدام آنان، این خود آزادی بود که اعدام شد. نشانشان بدهید که یک ایران دموکراتیک هرگز نمی تواند ایرانی تک زبانی و تک فرهنگی و محل سیادت و یکه تازی یک زبان، یک مذهب و یک دیدگاه نسبت به تاریخ باشد. اما (و اینجا یک امای بزرگ وجود دارد) برای شروع این پروسه، خود شما باید تحولی در خود بوجود آورده و باور کنید که این ملت استعداد و توان تغییر و قابلیت درک حقیقت را دارد. من یکی که به این امر ایمان دارم. شما را نمیدانم.

4- در دیدگاه من، هرگز و تحت هیچ شرایطی نفی خط مشی استقلال طلبی جایی نداشته است. لیکن همیشه اعتقاد داشته ام که استقلال طلبی بایستی از دریچه مصالح و منافع مشروع ملت توجیه شود نه از دیدگاه و دریچه شوونیستی و خوار شمردن ملتی دیگر. استقلال طلبان دور و بر من هم کم نیستند و لذا خوب میدانم که یک استقلال طلب صادق و واقعی هرگز و تحت هیچ شرایطی به ملتهای دیگر و زبان و فرهنگ آنان به چشم تحقیر نگاه نمی کند چون خود قربانی یک چنین تفکر ارتجاعی است. به دفعات دیده شده که اشخاص و رسانه هایی که وجه تمایزشان شعارهای تند و تیز، دروغ پراکنیهای تاریخی و اهانت به ملتهای دیگر بوده است، هرگز جریانات سالمی نبوده اند که هیچ، معمولاً جریانات دست سازی هم از آب در آمده اند. رابطه این جریانات با گفتگو و دیالوگ با نمایندگان سیاسی جریانات دیگر همیشه رابطه جن و بسم الله بوده و در یک چنین شرایطی همواره شروع به انگ زنی، پراکندن افترا و پان فارس و پان ایرانیست نامیدن فعالین شناخته شده ملی کرده اند. هیچ کس تا به حال از اهانتهای این افراد بر کنار نبوده است و آنها هیچ مرزی را رعایت نکرده اند. صابون اینها به تن خیلیها مثل فعالین حاضر در جنبش فدرال دموکرات آذربایجان، سیروس مددی و همکارانش، دکتر صدرالاشرافی، احمد اوبالی و گوناز تی وی و ... خورده است. جریانات مشکوکی مثل سایت بای بک، پیمان پاکمهر و اخیراً هم جناب مهران بهاری که حداقل برای شخص من ثابت شده که یا جریانی وابسته است و یا جریانی به شدت انحرافی. هر چند که متأسفانه باید اعتراف کنم خود من علی رغم انتقادات زیادی که به این شخص یا جریان داشته ام، در مواردی هم از دیدگاههای آن حمایت کرده ام. مشخصه مشترک همگی این جریانات، تند رویهای بسیار و کوشش در تخریب -که البته با انتقاد فرسنگها فاصله دارد- فعالین سابقه دار ملی بوده است.

گفتمان امروزی امثال آقای کرمی و آقای یئنیلیک دو لبه یک قیچی هستند که قصد قطع امکان هرگونه تفاهم را دارد. این گفتمان همان سر و صداهای اضافی هستند که بر هم زننده آرامش محیط بحث می باشند. گفتمان حرکت ملی آذربایجان هرگز توهین به زبان و ادبیات ملل دیگر نبوده است. هرگز گفتمان شعر و ور نامیدن اشعار حافظ و سعدی و مولوی و خیام نبوده است. حرکت ملی آذربایجان هرگز این قدر با سماجت خود را به ترکیه نمی چسباند و محیط مبارزه اش را محیط و جامعه ترکیه تعریف نمی کند. هرگز خود را این چنین در معرض اتهام خادمی بیگانگان قرار نمی دهد. حرکت ملی آذربایجان در خدمت ملت آذربایجان و منافع مشروع آن است و منافع این ملت مظلوم و زحمتکش ارتباطی با منافع کلان سرمایه داران ترکیه و برنده شدن یا نشدنشان در فلان مناقصه انبوه سازی ندارد. سخن بر زبان فعالین ملی آذربایجان همواره با در نظر گرفتن مصالح عالیه ملت جاری شده است و نه از باب تخلیه خود و عقده گشاییهای بی حاصل. ممکن است خود آقای یئنیلیک از لطماتی که گفتمان آنها به منافع ملت آذربایجان و حرکت عدالت طلب آن می زند بی اطلاع باشند. شاید از روی ناآگاهی است که در این مسیر در حرکتند. اما این تفاوتی در اصل قضیه ایجا د نمی کند..

من امروز به عنوان یک آذربایجانی تا مغز استخوان معتقد به مشروعیت و حقانیت مبارزه ملی ملت قهرمان آذربایجان، از مواضع آقای یئنیلیک برائت می جویم و آنها را محکوم می کنم. امید است روزی برسد که ایشان با تجدید نظر در افکارشان شرایطی را فراهم کنند که موجب افتخار شوند و ما نوشته های ایشان را مرجع حرفهایمان قرار دهیم. مسلماً ایشان یک چنین قابلیتی را دارند.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال
برگرفته از:
کامنتهای ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.