رفتن به محتوای اصلی

مرا حکم به سانسور، در آئین نمی گنجد
27.02.2015 - 18:09

جواب آقای پیروز را خیلی کوتاه در قسمت کامنتها نوشتم.  آقای اژدر بهنام با این جمله شروع می کند که من مرتکب چند اشتباه شده‌ام. 1- شما دفاع از حقوق خانم شیرزاد را با دفاع از خانم شیرزاد یکی می‌دانید، در صورتیکه اینگونه نیست. می نویسید: من نمی دانم مدافعان گیتی شیرزاد چه کسانی هستند ولی اگر منظورتان از مدافعان گیتی شیرزاد، مدافعان "حقوق" خانم شیرزاد باشد، من هم یکی از آنها هستم!. این دیگر چه صیغه ای است، می خواهید بگوئید که مثلا خیلی به کلام دقت دارید و سنجیده می نویسید، نه جناب منطور من ازمدافعان کیتی شیرزاد نه مدافعان حقوق گیتی شیرزاد که مدافعان چشم و ابرو و قدو بالای او بوده است. ما را متهم کردند که می خواهیم تا مخالفین را ساکت کنیم و به مدافعین حقوق خانم شیرزاد این انگ را بزنیم که از خانم شیرزاد دفاع می کنند.  می نویسید که من یعنی رؤیا غیاثی  درنظرنمی گیرم که حتی مجرمین هم حق وحقوقی دارند و ماده 11 اعلامیه جهانی حقوق بشر و ...... من می گویم اینکه مجرمین هم حق و حقوقی دارند درست و بر منکرش لعنت. می بینم که وکلایی زبردست  و مسلط برقوانین حقوق بین الملل که گویا متهم  آنها را به عنوان  وکیل خود برگزیده است همه را تارو مارمی کنند تا از حقوق پایمال شده موکلشان  دفاع کنند.در این پرونده شاهدان به متهمان اصلی تبدیل شده اند و من هم درردیف متهمان اصلی قرارگرفته ام و بیخبر از قوانین حقوقی کشورهای" دمکراتیک" جهان همه با هم دادگاه رسانه ای تشکیل داده ایم و این وکیل زبردست بین المللی اعلام می کند که این دادگاه تضمین های لازم را برای دفاع متهم ندارد.  به نظرم  دیگر محکمه ای لازم نیست،آقای بهنام  با وجود شما مسئله حل شد. جناب آقای" وکیل حقوق  بین الملل " شما بهتراست که مطلب من را دوباره بخوانید و به صحتبهای خانم همیلی و دیگر شاهدان گوش فرا دهید. شما چرا به این زندانیان و خانواده آنها توهین می کنید. چرا امر یه سکوت و سانسور می کنید؟. اینجا صحبت از شاهدان زنده ایی است که برشکنجه ها شهادت می دهند، شاهدی که چه ساده گفت  و خیلی ها چه ساده شنیدند، یک ماه سلول انفرادی را. شاهدانی که ساده گفتند وچه ساده شنیدیم که شیرزاد نگهبان زندان و همکار رژیم بوده است. و چه ساده فراموش کردیم جوانی را که به شهادت این یا آن تواب به خوجه اعدام سپرده شد. درحالی که توابی که اورا لو داد،در کتابش از شکنجه هایی که در زندان براو رفت  و" قهرمانی های" خود می نویسد و جایزه حقوق بشری می گیرد. شما می گوئید خموش، سخن مگوئید کسانی که دیده اید، آنچه را که چشم از دیدنش شرم دارد و عقل ازپذیرشش عاجزمگوئید مبادا که توابینی که نه از زجر جسم و روح که دربقای جان، و مال قلم زدند، گفتند و با گفتن و نوشتن آنان انسان بی گناهی را نه فقط شکنجه جسم و جان که اعدام و یا مرگ درزیرشکنجه را روا داشتند، مبادا که آزرده خاطرشوند حکم دادید که سایت نوشته های ما را حذف کد. سانسورکند. چرا که شما نپسندیدید.اما بدانید که مر از اژدربهنام ابائی نیست. چه را صحیح میپندارد مرا به چه متهم و محکوم میکند و چه حکمی صادرمیکند برایم مهم نیست. مرا غم مادری است که فرزند دلبندش را اینها لو دادند و کشتند، مرا غم فرزندی است که هنوزنمی داند قبرمادرش کجاست. حرف من و ما این است: آی کسانی که میدانید بگوئید تا حقایق فاش شود. بگوئید بنویسید تا چراهای بی جواب خانواده جانباختگان جوابی یاید. من بر دهان کسی نمیکوبم که ساکت شود نسل من آموخت که از حقم دفاع کنم، درمقابل ظلم بایستم. اگر کسی احساس میکند بر او ظلمی رفته فریاد برکشد و بگوید، بنویسد، دادگاه  برود.  من مثل شما به خودم این اجازه را نمی دهم که به زندانیان سیاسی بگویم ساکت، حرف مزن، ننویس، مرا حکم به سانسور درآئین نمی گنجد. من به خود اجازه نمی دهم به آنان که بهترین دوران زندگی خود را درمخوفترین زندانهای رژیم گذراندند و لب ازلب نگشودند تا مباد خونی ریخته شود بگویم حرف نزنید. می نویسید: من از حقوق رئیس مجلس، رئیس جمهور و مقامات بلندپایه سابق و فعلی رژیم هم دفاع می کنم. نمی گفتید هم ازنوشته تان به این نتیجه می رسیدیم که اگرقرارباشد مدافع کسی یا کسانی باشید ترجیح میدهد مدافع چه کسانی باشید. شما از هر که میخواهید دفاع کنید، هرقدر که مایل هستید دفاع کنید.  فقط به دیگران نگوید اجازه حرف زدن ندارند مبادا که رئیس مجلس و ..... ناراحت شوند. از سال 1356 می گویید و ازاینکه کسی را به بند آوردند که به نظر شما مشکوک به همکاری با ساواک بود و...... حال میپرسم چه کسی خلط مبحث می کند. چون شما اشتباه کرده اید پس این شاهدین هم اشتباه می کنند. شما سخن از شک می کنید، درحالی که خانم همیلی و دیگرزندانیان سیاسی شهادت به آنچه برآنان روا شده می دهند.

و اما نوشته آ.آئلیار

با تشکر به خاطراحترامات شما به جانباخته کبری غیاثی و تشکر از رهنمودهای شما. اما اول ااینکه شما مرا با مینو همیلی و سایرشاهدین یکی می کنید اشتباه است.  مندر اینمورد هیچ شهادتی نداده ام.  بنابراین جایگاه من با دیگر دوستان فرق می کند. آنان شهادت میدهند که این فرد بعنی خانم گیتی شیرزاد چه اقداماتی علیه خود آنها و دیگرزندانیان سیاسی انجام داده است. ناگفته نماند اگرمن هم شاهد چنین مسائلی بودم شهادت میدادم. ولی دراین مورد بخصوص من جزء شاهدین نیستم. اما برخلاف شما من فکر میکنم که این حق آنان است که ازهررسانه ای و هرامکانی که دارند استفاده کنند و مسائل خود را بازگو کنند. من اگرشاهد بودم هرچه درتوان داشتم بکارمی گرفتم تا هر توابی که درکنارشکنجه گرقرارگرفته و گاه بر صندلی او نیز تکیه زده، جوابگوی اعمالش باشد. الآن خوشبختانه  دربزرگترین رسانه ها افراد می آیند و شهادت بروقوع اتفاقی میدهند که روح و روان هر انسان شریفی را به لرزه در می آورد. شهادت میدهند که فلان شخص آنان را شکنجه کرده است و کسی هم از آنان سند و مدرکی نخواسته، چرا که شهادت یک انسان بالغ، عاقل سند است.  صدا و تصویرزندانیان سیاسی دهه 60 و یا زندانیانی که الان از زندان های رژیم رهایی می یابند ازتمامی رسانه ها شندیده میشود که ازشکنجه های روحی وروانی که برآنان روا شده سخن می گویند. گاهی نام و نشان شکنجه گران را افشا میکنند چه آنانی که هنوز درقدرت هستند و چه آنانی که دیگر خوشبختانه زنده نیستند. آنچه غیر عادیست این است که از شاهد زنده که ا ز خاطرات خود سخن می گوید سند و مدرک می خواهند و هرگونه اتهامی به آنان می زنند. دیگر من شخصأ  نمیتوانم ساکت بمانم. ما شما که درهمین جا مرا و یا ما را به 6 جرم مشخص  متهم کرده اید وذکرمی کنید که درجلو چشم خوانندگان این جرمها رامرتکب شده ایم می توانید به دادگاه شکایت کنید تا ما را محاکمه و محکوم کنند. من حرفم را می زنم و شما هم بروید دادگاه وعلیه امثال من اعلام جرم کنید.

به گفته شما ما درجلو چشم خوانندگان مرتکب این 6 جرم شده ایم. آیابه نظر شما اعمالی که درمقابل چشمان همیلی و دیگر عزیزان زندانی اتقاق افتاده جرم نیست؟! عجب حکمتی است! ضد ونقض نوشته شما را چگونه باید تعبیرکرد. سخن از دادگاهای کشورهای متمدن می زنید که شاهدین باید ساکت شوند و به این دادگاهها رجوع  کنند بعد همین دادگاها را رد می کنید. بقیه نوشته شما هم که چیزی به جز درس" اخلاق" و مثلا آموزش دادن نیست که به اعتقاد من نه من نیازی به آن دارم و نه دیگر دوستان و ما هم  درس اخلاق و اصول انسانی را آموخته و با جان و رو ح ما آمیخته شده. نیازی به آموزش از طرف شما رااحساس نمیکینم. در جایی اشاره کرده اید که -بهتر است «شماها» بیش از این مرتکب جرم نشوید که به اندازه ی کافی مرتکب شده اید.! ین اندازه ای که شما از آن سخن می گویید چه اندازه ای است؟ معیار اندازه گیری شما چیست؟ با این جرمها چه حکمی برای ما صادر می کنید؟ اگر جرم ما از این بیشتر شد برایمان دیگر چه حکمی صادر می کنید؟  بازهم ابائی  نیست. آیا حقوق امثال همیلی و ما نزد شما  وکلا وحقوق دانان بین الملل  و مجرب که از حقوق رئیس مجلس و رئیس جمهور هم دفاع می کنید قابل دفاع نیست؟. ما را از بیان حقیقت و واقعیت باکی نیست. 6 جرم که سهل است می توانید 600 جرم به پای ما بنویسید، نه قلم مارا می توانید بشکنید و نه صدای مارا می توانید خفه کنید. جرا که ما از آنانی که برای آزادی جان خود را از دست دادند، یاد گرفته ایم، قلم هایشان را شکستند، صدایشان را خقه کردند، آنان با خون خود نوشتند. ما هم راه آنان را می رویم. لطفآ بما نگویید توبه کنیم.. می نویسید:  آنوقت ما آدمهای ایرانی باید اماده بشویم فردا « همدیگر را در خیابان تکه پاره کرده بخوریم.  ما آدمهای ایرانی! نمی دانم ما آدمهای ایرانی یعنی چی؟؟همه را یک کیسه کردید و از سوسیالیسم حرف میزنید.! آری  من  انسانم و به انسانهای واقعی سرزمینم عشق می ورزم. خاورانهای ایران عشق مردم این سرزمین را به یکدیگر و برای یکدیگر تا پای جان بیان گراست.  این اعتقاد شما به این که ما آدمهای ایرانی همدیگر را درخیابان تکه پاره کرده می خوریم. از افکار بیمارگونه ناشی می شود و این دیگر نه مستی از سرخوردن شراب ناب شیراز است و نه از منگی بعد از آن و نه به علت عدم تسلط وتحلیل درست برحوادث و آنچه پیش آمده. این دیگر ریا ست ، تزویر است و جز این نیست.

             درد خود و یک مادر جانباخته را در دادگاه ایران تریبونال فریاد زدم

                            دردم را در سازمان ملل فریاد زدم

                             دردم را در تلویزیون رها فریاد زدم

                                        دردم را در قالب شعر فریاد زدم

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

امرالله ابراهیمی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.