تقریبا" دهماه پیش و درجریان اعدام ناجوانمردانه زندانیان سیاسی وابسته به حزب حیات آزاد کردستان ـ پژاک ـ زندهیادان (فرزاد کمانگر، علی حیدریان، فرهاد وکیلی و شیرین علم هولی ) توسط حکومت اسلامی ایران، اعتصاب عمومی درکردستان دراعتراض به جنایت یادشده انجام گرفت و باردگرروحیه تسلیم ناپذیری ملت کرد را درمقابل ظلم وستم نشان داد.
مقارن با آن که فضا بر سران جنبش سبز تنگتر می گشت و حتی بعداز محکوم نمودن جنایت یادشده ازطرف آقایان مهدی کروبی و میرحسین موسوی، که نقطي عطفی درنزدیکی مبارزه ملت کرد با جنبش سبزمحسوب می شد، گروه تحلیلگران سبز در مقالهای تحت عنوان آدمکشی عامدانه برای ایجاد وحشت از خط و نشان کشیدن سران نظام علیه آقایان کروبی وموسوی پردهبرداشتند. درهمان ایام بنده در مطلبی تحت عنوان اعتصاب در کردستان، تحصن در ایران ازضرورت بکارگیری تحصن دراماکن مذهبی برای مقابله با استبداد پیشنهادنمودم.
اینک بعداز نزدیک به دوسال ازسرکوب وبازداشت بسیاری ازمخالفین معترض به انتخابات تقلبی، خانواده برخی اززندانیان سیاسی موسوم و منتسب به جنبش سبز درنامهای بهبرخی مراجع مذهبی شیعه ازایده اقدام بهتحصن دراماکن عمومی درصورت عدم تحقق خواستههایشان کههمانا آزادی بستگانشان می باشد، خبردادهاند. لازم بهذکراست اندکی بعدازنامه حضوری آنان به مراجع، شورای هماهنگی راهسبز امید نیزدرسومین بیانیه خوداعلام نموده که برای تحقق اهداف خود از روشهای مختلفی استفاده که نوشتهاند: " از راهکارهای دیگر مانند تحصن، اعتصاب، تحریم و مقاومت مدنی برای تثبیت حاکمیت قانون به معنای واقعی، شناسایی و تضمین حقوق بنیادین شهروندان نیز بهره خواهند برد".
شنیدن و یابعبارتی بهتر به ضرورت روشهای سیاسی و همخوان با تعاریف سیاسی بعداز فرصت سوزیهای بسیارجای خوشحالیست. تکیه برحرکات محفلی ـ اسلامی نظیرروزه سیاسی و افطاری و ازاین قبیل که درگذشته بکارگرفتهشده تصویر زشتی از جدی بودن مبارزات داخل برای تحقق مردم سالاری نشان داده و آنگونه اقدامات فرسایشی و تظاهر به مذهب من درآوردی بخشی از فعالان سیاسی ایران و درهیچ جای دنیا کاربردی نداشته است.
حال هرچند دیرهنگام اما باید گفت که تنها راه رهایی ازدیکتاتوری فعلی، توسل به اقدامات جدی نظیر تحصن و بست نشینی است و تجربه حرکت بیست و پنج بهمن اثبات نمود که حضور خیابانی بهتر از صدها بیانییه است. برای پیروی از تحصن نکاتی تاریخی ارزندهای در تاریخ معاصر ایران وجود دارد که یادآوری آن خالی از ارزش نیست.
اول اینکه به لحاظ تاریخی تحصن و بست نشینی یکی ازشیوههای مبارزاتی بسیار قدیمی مردم ایران بویژه درپیش لرزههای انقلاب مشروطه بوده است که تا به امروز جای افتخار ایرانیان است. اوج این نوع مبارزه در آن دوران در اعتراض به اعدام دو تن از تجار قند و شکر مورد احترام شهر تهران در شاعبدالعظیم بود که بست نشستند و منجر به پیروزی طرفداران مشروطه گردید. حوادث بعدی آنزمان و ناتوانی حکومت پوسیده قاجار درنهایت منجر به سقوط کامل آنان گشت.
نباید فراموش نمود که طبق اسناد تاریخی دربار قاجار مخالفان خود را گروهی از تروریستهای جیرهخوار انگلیس خطاب می نمود. ( این واژگان را امروزه بازهم از زبان رهبران فعلی نظام می شنویم) اما حقیقت امراین است که اگر درآنزمان شاه قاجاررا با معاویه مقایسه می نمودند این روزها از خامنهای نیز بعنوان معاویه یاد می شود و بیهوده نیست که بسیاری از میانجیگران نظام منجمله اقای مهدوی کنی مدتها پیش از اقای میرحسین موسوی خواستند که امام حسن گونه از در صلح با خامنهای درآید.
مورد دیگر اینکه بست نشینی سید جمال الدین اسدآبادی در حرم شاعبدالعظیم مهمترین حرکت علیه قاجار بود که خارج از بست نشینی که بیش ازهفت ماه بست نشست محلی برای برگزاری اجتماعاتی در اعتراض به سیاست شاه بود، صورت گرفت و این دگرگونی بست را به مفهوم تحصن نمایان ساخت که در نهایت دولت ناچار به بست شکنی ایشان گردید و او را به استانبول تبعید نمود و در استانبول هم از مبارزه دست نکشید و سیدجمال الدین درتاریخ ایران نام خود را برای همیشه بهنیکی ثبت نمود.
البته موارد بسیاری همچون بست نشینی ایرانیان درآن زمان در محوطه سفارت روسیه و بریتانیا هستند که درتاریخ ایران جای خودرا دارند. درتاریخ جدید نیز مواردی از تحصنها را داریم که می توان به تحصن نمایندگان مجلس ششم در اعتراض به رد صلاحیت ها از سوی شورای نگهبان، اعتصاب سه روزه آقای اکبر گنجی و دهها نفرازایرانیان کشورهای مختلف، و اعتصاب زندانیان سیاسی کرد در سال ۲۰۰٨ درزندانهای ایران اشاره نمود.
درخاتمه بقول آقای عطاالله مهاجرانی اگر باسکوت خود درمقابل حصر آیهالله منتظری کارنامه تاریکی برای خود ثبت نمودیم اینبار نگذاریم که تاریخ دوباره گردد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید