رفتن به محتوای اصلی

ا عدام ها در روند جنبش مردم ایران چه تاثیری می گذارد؟
03.01.2011 - 16:22

اول بنابود که در روز یکشنبه گذشته حبیب اله لطیفی دانشجوی کرد را اعدام کنند ولی با آکسیون هایی که در مقابل زندان سنندج و فعالیت های خارج از کشور صورت گرفت وی را موقتا اعدام نکردند . اما دو روز بعد در 8دی 89 علی صارمی به طرفداری از مجاهدین و علی اکبر سیادت را به اتهام جاسوسی بر ای موساد اسرائیل در سحرگاه سه شنبه در تهران اعدام کردند .

علی صارمی از زندانیان دو نظام بودکه بعد از انقلاب سالها (بیش از 23 سال )را در یا زندان های رژیم سپری کرده و یا در تعقیب و گریز بوده است بار اول او را در سال 60 بخاطر خواندن روزنامه های مجاهدین دستگیر کرده اند که در ابتداء حکم اعدام به او می دهند ولی بعدا با یک خفیف برای او ده سال حکم می برند و در آخر به گفته خودش در اوایل سال 65 آزاد شده است . وی را مجددا در سال 68 دستگیر می کنند در سال 1384 برای دیدار پسرش در اشرف (پایگاه مجاهدین ) به عراق می رود که بعدا در همان سال در احمد آباد بر سر مزار دکتر مصدق دستگیر می شود [1] در جریان جنیش سبز فعال بود ه است که در سال 86 (19شهریور ) زمانی که بر مزار شهدای خاوران حضور پیدا می کند بعد از سخنرانی اش دستگیر می شود .که این بار بعد از عاشورا ی 88 دوباره حکم اعدام می گیرد ، او در آخرین فایل صوتی خود می گوید :

« علی صارمی هستم که در آبان ماه گذشته (89) حکم اعدام به من ابلاغ کرده اند ، وقتی آمدن حکم را ابلاغ کنند) به آنها گفتم این حکم را به وکیل ابلاغ کنید تا اون آگر لازم ببیند یک اعتراضیه بزند ولی اینها نه به وکیل ابلاغ کردند و نه به من ، خودشان با دستور خودشان تجدید نظر و بعد تجدید نظر هم تائیدش کرده اند ( یعنی اعدام) این را خود دادستان گفت و نه من و نه وکیلم ! هیچکدام حکم را اامضاء نکردیم . من هیچ کاری نکردم . کاری که من کرده ام ، رفته ام به خاوران سر خاک شهدا ء برای تجلیل از شهدای سال 67 و سال 86 به خاطر این آمدن ما را گرفتند و بعد ش هم به خاطر همین اعدام دادند »

چرا اعدام ؟ چرا رژیم براحتی حکم اعدام می دهد؟ چون رژیم خمینی گزیده بند نافش رابا اعدام بریده اند، رژیم با اعدام ژنرال ها و وزرای و شخصیت های شاه شروع کرده و در ادامه به قلع و قمع مجاهدین و فدائیان خلق و سایر گروه های سیاسی و اجتماعی دینی /سنی و شیعه و یهود و... به جنایات خود ادامه داده است . باید گفت اگر اعدام های سال 60 جواب داشت حال می باید همه چیز بر وفق مراد چنین رژیمی باشد و اوضاع آن طور که خود می خواست پیش می رفت ، ولی چنین نشد . از شورش زندانها تا تظاهراتهای داخل دانشگاه و اعتراضات گسترده در کارخانه ها و تظاهراتهای سراسری در شهرهای بزرگ و کوچک با وجود این همه ارعاب مبارزات مردم نه تنها ادامه پیدا کرده است که گسترده و سازمان یافته ترهم نیز شده است .

بعد از جریان انتخابات 88 تظاهرات های میلیونی بر علیه کل نظام در واقع رژِیم را آچمز کرد بطوریکه کشتار ها ر ا در خیابانها علنی کرد رژِیم که در طول این سی سال بگیر و ببند و اعدام و شکنجه در زندانهایش انجام می گرفت حال این جنایت را در خیابانها ی شهرها با به رگبار بستن زن و مرد و پیر و جوان انجام می دهد ودر جلوی دوربین ها آنچه جنایت بود انجام داد و دیگر کاری نبود که انجام ندهد و باز فکر می کند با چنین خشونتهایی می تواند بر خر مرادش سوار شود .

باید گفت هیچ رژیمی با کشتارهای درون زندان و کشتار در خیابانها نتوانسته است ثباتی برای خود به ارمغان آورد رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی و پینوشه در شیلی و رژیم پهلوی ( شاه ) در ایران و ... هیچکدام نتوانستن با کشتار و بگیر و ببند باقی بمانند و سرنگون شدند. پس اعدام و شکنجه زندانی سیاسی جز بی ثباتی بیشتر ، جوابی دیگر برای رژیم فاشیتی ایران در بر ندارد . کشتارهای گسترده ی سالهای 60 و 67 و ادامه آن در سال 78 و حمله به خوابگاه دانشجویان خود دلیل بر درستی این تحلیل است که کشتار راه حل مسئله ایران نیست ، باید گفت ، کشتار درست نتیجه عکس داده است .

خشونت ها و کشتارهای سی ساله رژیم و شکنجه در زندان کهریزک و حتا اعدام های اخیر در زندانها تهران و زاهدان یحرانها را بیشتر خواهد کرد و مسائل را مجددا به جامعه و دانشگاه ها خواهد کشاند که باعث انسجام بیشتر مردم خواهد شده و آنرا به یک جنبش سیاسی استخوان دار تبدلیل می کند در واقع خون اعدام شده گان تداوم بخش این جنبش شده است . علی صارمی در یکی از صحبت هایش گفته بو.د « ماجان خود را برای آزادی مردم در کف گرفته ایم و ذره ای از این خواسته امان کوتاه نمی آییم » حال رژیم خون ریز و آدمکش باید برای این خونهای به ناحق ریخته شده حساب پس بدهد .

علی صارمی و علی اکبر سیادت را با دو اتهام سیاسی و جاسوسی وزندانیان دیگر را با دلایل آبکی دیگر اعدام کرده ا ند تا در ایران رعب و وحشت ایجاد کنند ، اعدام کردند تا از اعتراضات و آتش زیر خاکستر جامعه جلوگیری کنند اعدام کردند تا بار دیگر برای بقای شان دندانهای خونین خود را نشان دهند ، اعدام کردند تا اپوزیسیون داخلی را بترساند. اینکه چرا رژیم در چنین وضعیت بحرانی به اعدام روی آورده است کاملا مشخص است ، رژیم قصد آن دارد که صورت مسئله را پاک کند در حالیکه جامعه ایران آبستن حوادث است و رژیم می خواهد با اعدام هایی که شروع کرده است با رعب و وحشت جلوی این حوادث را بگیرد . در چنین وضعیتی تضادهای داخلی رژیم در حال اوج گرفتن است حذف یارانه ها و فشارهای اقتصادی مردم را بیشتر به صحنه سیاسی می کشاند و رژیم با اعدام ها کاری را به پیش نخواهد برد ، باید گفت همین رعب و وحشت و اختناق بیش از حد است که مردم را به صحنه آورده است . نمونه اش علی صارمی بود .

موسوی و کروبی و اعدام ها :

این که می گویند چرا موسوی و کروبی نسبت به اعدامهای غیر جنبش سبز موضع نمی گیرند ، درجریان جنبش سبز موسوی و کروبی چنیدین بار از کشته شدهای جنبش دفاع کرده اند ولی موضع هردو آنها درمقابل مجاهدین وسایر گروه ها ی سیاسی کاملا مشخص است ، باید گفت اگر من و شما هم در داخل بجای این دو بودیم شاید چنین موضعی می گرفتیم ، فراموش نکنید که آنها زیر سر نیزه گله پاسداران رژیم هستند و از چپ و راست زیر فشارند و در صدد دستگیری و محاکمه آنها هستند باید گفت تا همین جا هم که آمده اند باید سپاس گزار بود ، بقول معروف کنار گود نشتن و شعار لنگش کن را دادن راحت است .

در حال حاضر آنها زیر فشار باند خامنه ای و دولت کودتاگر هستند ، بیشتر تحلیلگران بیش بینی می کنند که هر لحظه امکان دارد که باند های حاکم (غالب ) رژیم آنها را دستگیر کنند و از طرفی می خواهند خاتمی و رفسنجانی را به طرف باند غالب بکشانند و بعد هردو آنها را دستگیر کنند ،در چنین شرایطی ما توقع داریم نسبت به اعدامی هایی مثل علی صارمی و یا علی سیادت که با مارک مجاهد و جاسوس موساد اعدام شده اند موضع بگیرند درحالیکه می دانیم هردو (موسوی و کروبی ) چندین بار اعلام کرده اند ما پشت سر مردم هستیم و با مردم تا آخرش می مانیم به قول قدیمی ها «کاچی به از هیچی است » هردو اینها هر از چندی مصاحبه ها و اطلاعیه هایی که می دهند به مردم امیدوار ی می دهند و مردم هم به آینها تکیه زده اند با اینکه مردم می دانند آنها در درون رژیم و زمان صدارت شان چکارهایی انجام داه اند و چه بودن و چه کردند . مردم می دانند که این دو ایده ال برای آینده ایران نیستند ولی فعلا بطور تاکتیکی هم شده باید از آنها باید حمایت کرد بقیه ماجرا بدست مردم حل خواهد شد تا این رژیم را ساقط کنند و برای نظام بعدی تصمیم بگیرند . با ید گفت حمایت مردم از آنها موضع استراتژیکی نیست .

وقتی مردم می توانند از طریق این دو به روی رژیم فشار بیاورند چرا از وجود آنها استفاده نکنند مردم می دانند آنها از جنس خود رژیم هسند و برای همین هم این بار می خواهند از ا ین تاکتیک استفاده کنند برای نمونه اگر این دو را دستگیر کنند همانطور که موسوی گفته است اعتصابات سراسر ی باید آغاز شود شروع اعتصابات کمر رژیم را خواهد شکست و فضای ایران را تغییر خواهد داد و رژیم دیگر نمی تواند اعدامها را ادامه دهد و مردم را به صحنه مبارزات علیه دولت کودتا می کشاند و در چنین شرایط حساسی که رژیم درگیر تضادهای درونی خود است ، دولت را به را به زانو درخواهد آورد .

____________________________

http://www.pezhvakeiran.com/page1Video1.php?id=654

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.