اكنون بيش از يكسال از تاريخي ميگذرد كه شهر تهران به يك فاجعهٌ مداوم زيستمحيطي دچار شده است، ولي رژيم قرونوسطايي آخوندي، بهجز مشتي شعارهاي توخالي، هيچ كار جدي جهت مبارزه با آلودگي هواي تهران صورت نداده است.
در شهريورماه سال72، براي اولين بار كارشناسان عاليرتبهٌ ملل متحد نسبت به وضعيت بسيار وخيم و «مرگبار» آلودگي هواي تهران اخطار دادند و، به قول يكي از مطبوعات داخل كشور، معلوم شد كه «در ميزان آلودگي هوا به مقام اول دست يافتهايم» (صنعت حمل و نقل، شمارهٌ125).اين طنز تلخ مطبوعاتي، در عين حال نشانهيي از يأس و نااميدي مردم نسبت به امكان تغيير و تحولي توسط اين رژيم هم بهشمار ميرفت. شش ماه پيش از اينكه «مقام اول آلودگي هوا» نصيب رژيم آخوندي شود، جارچيهاي رژيم با بوق و كرناي كركنندهٌ شهردار تهران، در صفحهٌ اول نشريهٌ همشهري (يكشنبه 9اسفند71) و ديگر مطبوعات دولتي، «رئوس برنامههاي مبارزه با آلودگي هواي تهران» را اعلام كرده بودند: كنترل آلودگي خودروها، توسعهٌ پارك و فضاي سبز، انتقال صنايع آلودهكننده به خارج شهر، تبديل مناطق مستهلك به مراكز فرهنگي و تجاري، افزايش وسايط نقليهٌ عمومي، ايجاد واحدهاي سنجش آلودگي هوا، افزايش محدودهٌ زماني تردد در نقاط مركز شهر و…
در آن زمان، اين حرفهاي مردمپسند را فقط در صفحات روزنامهها نميخوانديم، در نطقهاي توخالي نمايندگان رژيم در كنفرانسهاي بينالمللي، از جمله در كنفرانس جهاني شهرداريها به دعوت ملل متحد، نيز به گوش ميرسيدند. اما در زمينهٌ برنامهريزي واقعي و كار جدي جهت كاهش آلودگي و وضعيت فاجعهبار هواي تهران، نهتنها تغيير محسوسي پيش نيامد، كه درجهٌ آلودگي و وخامت اوضاع شدت مخاطرهآميزتري يافت. در آستانهٌ اعلام رأي محققان ملل متحد بود كه همان نشريهٌ تبليغاتي شهــــرداري تهران، به ناچار، اقرار كرد كه «بررسيهاي مربوط به آلودگي هواي تهران ـ تاكنون نيمهكاره، ناقص و پراكنده بوده و هيچ نتيجهٌ مشخصي نداشتهاند» (همشهري،20شهريور73).
درواقع ساخت و ساز نامناسب شهري تهران، توسعهٌبيرويهٌ جمعيت و تراكم معضلات ترافيكي، وجود صنايع آلودهكننده در داخل محدودهٌ شهري،نقص فني قريب به تمام خودروهاي موجود در ايران، عدم استفادهٌ سيستماتيك از فيلترهاي ضدآلودگي، رايجبودن بنزين سربدار و بسياري عوامل ديگر، از مدتها پيش هواي شهر تهران را به يكي از آلودهترين هواهاي شهري در جهان تبديل كرده بود. اين وضع در زندگي روزمره هميشه توسط مردم حس و بيان ميشد، ولي نه انعكاس مداومي مييافت و نه دولت و مسئولان مربوطه احساس مسئوليت نشان ميدادند. پس از موضعگيري مقامات علمي ملل متحد، يك چند مطبوعات مجالي يافتند در اين زمينه گزارشهاي مفصلي چاپ كنند و در صفحات گوناگون، به نقل از «مسئولين ذيربط»،نيز كلي قول و وعده و خبر طرح و تغيير به چاپ رسيد. مثلاً شهرداري تهران اعلام كرد براي يافتن راهحل – نه رفع آلودگي هواي تهران -، «شركت كنترل كيفيت هوا» تأسيس كرده است. در پاسخ به پرسش خبرنگاري كه هدف از تأسيس اين شركت چيست؟ «كارشناسان» شهرداري پاسخ ميدادند: «سالمسازي محيط زيست شهر از عمده وظايف شهرداري محسوب ميشود. در حال حاضر آلودگي هواي تهران قابل توجهترين معضل زيستي اين شهر است. ولي از آنهمه سخنپردازي در كنفرانسهاي بينالمللي و اين حرفهاي «كارشناسي» شهرداري در عمل چه چيزي براي تغيير وضع خطرناك زندگي مردم در تهران حاصل شد؟ چه چيز تغيير كرد و كدام اقدام لازم و ضروري براي تخفيف آلودگيهاي گوناگون هوا صورت گرفت؟
چهار ماه بعد، در طول دو هفتهٌ اول ديماه72، هواي تهران چنان وضع بدي پيدا كرده بود كه سر و صداي مردم همهجا بلند شد و كار به صفحات مطبوعات دولتي هم كشيد. در همان نشريهٌ معلومالحال شهرداري اظهاراتي از مردم به چشم ميخورد كه مشابه آن در هر مملكت ديگري شهردار و مسئولان مربوطه را از كار بركنار ميكند. فشردهٌ چند مورد را نقل ميكنم: «من براي انجام كاري به محدودهٌ مركزي شهر و حوالي ميدان بهارستان رفته بودم، اما از شدت آلودگي هوا نزديك بود قلبم از كار بيفتد… امروز دود مه تهران را خفه كرده بود، امسال براي نخستين بار بيش از ده روز وضعيت وارونگي دما و انباشت گازهاي سمي در هواي تهران ماندگار شده است. آيا ما منتظر وقوع فاجعه هستيم… بيش از يك هفته است لباسها و رختخوابهايمان هر روز آلوده به دود سياهي ميشود. ما به جاي هوا داريم سم تنفس ميكنيم…».
گزارشهاي پزشكي و آمار و ارقام مرگ و مير در اثر آلودگي هوا نيز، با وجود تلاشهاي هميشگي رژيم براي مهار اين اخبار و جلوگيري از پخش آنها، درز پيدا كرده بود. هم در مطبوعات داخلي از رابطهٌ مستقيم ازدياد امراض حاد قلبي، ريوي، آلرژيك، پوستي، عصبي و… با سموم موجود در هواي تهران گزارش ميشد و هم در مقالههايي كه خبرنگاران فرنگي از مشاهدات خود در تهران مينوشتند، از «مرگ تدريجي مردم تهران در اثر آلودگي هوا» سخن ميرفت. مصيبت آشكار بود و رژيم هم ميان مظاهر فاجعه و درماندگي و بيعرضگي نهادين خود دست و پا ميزد.
در زمينهٌ تبليغات و ظاهرسازي هم ديگر حنايش رنگي نداشت و مشتش باز شده بود.
در يكي از اين تلاشهاي مطبوعاتي شهرداري تهران براي سوءاستفاده از استادان با اسم و رسم ايراني و مصارف تبليغاتي از گفتگو با آنها و… پروفسور مرتضي رحمتيان، استاد دانشگاه كاليفرنيا، انگشت ميگذارد روي اصل مسأله:
«… مسألهٌ آلودگي هوا چنانكه بايد و شايد در تهران جدي گرفته نشده است. طي چند روز اخير كه آلودگي هواي تهران بارها به چندين برابر وضعيت اضطراري رسيد، به جز چند بار اعلام اين درخواست از راديو كه افراد مسن از خانه خارج نشوند، عكسالعمل ديگري مشاهده نشد.هشدارهاي كارشناسان و رسانههاي گروهي در رابطه با آلودگي هوا، غالباً بينتيجه بوده و مشاهده ميشود كه اين موضوع به خاطر نداشتن بازتاب مناسب در بخشهاي اجرايي بيشتر به يك پاورقي تكراري مطبوعاتي مبدل شده است!» (همشهري، 29ديماه72).
از زماني كه كارشناسان ملل متحد مدال اول آلودگي هوا را به حضرات دادهاند، اين «پاورقي تكراري» به صورتهاي گوناگون، گاه حتي به شكل اندرزنامهٌ اخلاقي، ادامه دارد، ولي نه در واقعيت تداوم فاجعه تغييري لمس ميشود و نه كسي خود را جوابگو و مسئول جدي مسايل ميشمارد.
طبق آمار خودشان، نزديك به هفتاد هشتاد درصد آلودگي هواي تهران توسط خودروها ايجاد ميشود. از اين رو رسيدگي به مسايل متعدد نقص فني كارخانههاي مونتاژ اتومبيل در ايران، كه تكنولوژي همهٌ آنها دست كم سيسال از استانداردهاي بينالمللي كهنهتر ميباشد، از اولويتهاي مبارزه با آلودگي هواي شهر تهران است.همينطور حل و فصل مشكلات مربوط به قوانين و آييننامهٌ اجرايي كنترل فني خودروها، كه هنوز در ايران هيچ نظم و نسقي نيافته است.
استقرار ايستگاههاي لازم براي تنظيم موتور با قيمتهاي قابل پرداخت براي اهالي، تجهيز ناوگان حمل و نقل عمومي به فيلترهاي مدرن، توسعهٌ شبكهٌ حمل و نقل عمومي در تهران، گازسوز كردن خودروها و اتوبوسها و تاكسيها، گسترش طرح استفاده از اتوبوس برقي و تنظيم صحيح مسيرهاي آن، افزايش سريع فضاي سبز داخل شهر و فضاي سبز حاشيهٌ شهر، تأسيس پاركينگهاي مرحلهبندي شده در فاصلههاي گوناگون از مركز شهر و، بالاخره، از همه مهمتر، اجراي جدي طرح قديمي «محدوديت و ممنوعيت ترافيك در مراكز شهري»، كه از نقطهنظر طرحهاي ضربتي و مبارزه با شرايط اضطراري آلودگي هوا در شهرهاي بزرگ جزو الفباي كار بهشمار ميرود. اما در هيچكدام از اين رئوس برنامهيي كه، بهعنوان اصول و قواعد اساسي مبارزه با آلودگي هوا، در تمام جهان، اعم از ممالك شمال يا جنوب، مطرح و در دستور كار قرار دارند، رژيم آخوندي به طرح عملي و پيشرفت واقعي دست نيافته است. آخوند حرف زياد ميزند، ولي از عمل و اجرا و نتيجه خبري نيست. حتي به سهلالوصولترين شيوههاي مبارزه با آلودگي هوا نيز روي خوش نشان نميدهد، چون حاضر نيست در اين زمينه سرمايهگذاري كند. در همان گفتگوي مورد اشارهٌ روزنامهٌ همشهري با پروفسور رحمتيان، وي تصريح ميكند كه: «براي حل مشكلات آلودگي هوا هميشه نياز به برنامهريزيهاي پرهزينه و درازمدت نيست» و از كاربرد بسيار مؤثر «دستگاه سوخت پالا»سخن ميگويد كه به ابتداي سيستم تخليهٌ اگزوز اتومبيل نصب ميشود و دود ناشي از سوخت ناقص را بهطور كامل ميسوزاند و به اين ترتيب از خروج هيدروكربورها و اكسيدنيتروژن به هواي شهر جلوگيري ميكند. اين دستگاه با برق ماشين كار ميكند و معمولاً بدون احتياج به تعمير يا تعويض و هزينهٌ نگهداري، سالها كار ميكند و به لحاظ قيمت هم مناسب است.
ولي مصاحبهكننده، از اين مبحث طفره ميرود و نقش اين پيشنهاد و نظايرش در حد همان «پاورقي تكراري» باقي ميماند. البته گاهگاهي آنچه در اين پاورقيها به چشم ميخورد،«تكراري» نيست ولي خندهدار است. مثلاً در همان نشريهٌ رنگينصورت شهرداري، در شمارهٌ اول خرداد73، مقالهيي از يكي از «كارشناسان» شهرداري چاپ شده كه بيشتر به هزل و شوخي شباهت دارد. تيتر درشت مقاله اين است: «شكل ديگر راندن براي حفظ محيط زيست» ـ روشهاي ساده و بيهزينه براي رانندگي بدون آلودگي ـ و دو طرف اين «شاهتيتر» با جملات قصاري تزيين شده است:«اغلب رانندگان تهراني از روشهاي پاكراندن بياطلاع هستند» و «پاكراندن از استهلاك برخي قطعات موتور نيز جلوگيري ميكند»!
حالا اين اصطلاح پرمعناي «پاكراندن» برگردان كدام مفهوم علمي در اصول و قواعد رانندگي و كارشناسي ترافيك است، بر صاحب اين قلم معلوم نشد، چون در خود نوشته شرح آن نيامده بود ولي ميتوان حدس زد كه به موقع دندهعوض كردن ، آهسته كلاچ گرفتن، زياد تند نرفتن و… منظور «كارشناس» شهرداري و دجالي بوده است و با اين روش «ساده و بيهزينه» ميخواهند فاجعهٌ آلودگي هواي تهران را برطرف كنند! در سراسر اين نوشته، كه بيشتر به اندرزهاي ديل كارنگي شباهت دارد «نويسندهٌ متخصص» مرتب و به تكرار توصيه ميكند «سعي كنيد همواره فيلتر هوا و روغن را عوض كنيد… سعي كنيد دهانهٌ خروجي اگزوز را معاينه كنيد… سعي كنيد… سعي كنيد بدنه و پوستهٌ موتور را تميز نگه داريد…». شخص شهردار و معاونانش هم شبيه اين پندهاي خيرخواهانه را بارها تكرار كردهاند ولي هيچ نتوانستهاند به اين پرسش ساده پاسخ دهند كه اگر با اين حرفها درد مزمن آلودگي هوا درمان ميشد، چرا از سالها پيش تصويب و اجراي قوانين كنترل فني خودروها را در دستور قرار ندادهايد؟
واقعيت اين است كه اين رژيم تروريستي و مليتاريستي از يك سو دار و ندار مملكت را به پاي دستگاه اختناق و سركوب و سپاه و ساواكش ميريزد و از سوي ديگر ظرفيت علمي و مديريت و منش كار متناسب با ادارهٌ شهرهاي بزرگ ميليوني را ندارد. دستگاهي است برآمده از افكار قرون وسطايي و در تضاد با مدنيت معاصر. همين است كه بحرانهاي گوناگون جامعه، از جمله فاجعهٌ زيستمحيطي آلودگي هواي تهران را تداوم بخشيده است و گرهٌ اين كار هم از سرنگوني رژيم باز ميشود. در اواخر مردادماه گذشته در همان نشريهٌ شهرداري تهران آمده بود كه:«گاز اگزوز خودروها كودكان را در معرض سرطان قرار ميدهد».فاجعه ادامه دارد.
=============
+ اين مقاله 16 سال پيش در نشريه ايران زمين,شماره 22/28مهر 1373, نوشته شده است. خواننده كه اكنون از بحران آلودگي امسال و مرگ و مير هموطنان مطلع مي شود, خود مي تواند قضاوت كند وضع در اين 16 سال چه تغييري كرده و اين شيّادان جنايتكار كه به عنوان « مسئولان» بر سر كار بوده اند و هستند – رفسنجاني, خاتمي, احمدي نژاد و....جملگي تحت ولايت خامنه اي - در اين 16 سال جز فريبكاري و بالاكشيدن امكانات كشور واقعاً در زمينه مبارزه با آلودگي هواي تهران و ديگر شهرهاي كشور چه غلطي كرده اند؟
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید