رفتن به محتوای اصلی

آقای آشوری چرا چنین بی منطق؟
28.03.2015 - 18:04

شما در اعلامیه ای به مناسبت برداشتن مجسمۀ فردوسی از میدانی در شهر سلماس می نویسید:

"فردوسی با سرودن «شاهنامه» سند یکپارچگی و هویت ملی تمام ایرانیان را ماندگار و جاودان ساخت...".

به عنوان مشت نمونۀ خروار، من فقط به تحلیل یک سطر از اعلامیه شما می پردازم تا فقدان مزمن منطق را در نوشته های اهل ادب نشان داده باشم.

شما که داعیۀ زبانشناسی دارید و با نقل قول از «فِرگِه» منطقدان "در شهر کوران ادعای یکچشمی می کنید"، توضیح بدهید که آن «سند» کذایی کدام است که فردوسی با سرودن شاهنامه آن را "ماندگار ... ساخت". چون استعمال صفت «ماندگار» در مورد یک موصوف تنها وقتی منطقی است که آن موصوف قبلأ موجود بوده باشد!

شمای زبان شناس و فرگه شناس توضیح بدهید که در متن کدام سیستم منطقی می توان رابطه ای میان «تابع» فرگۀ این صفت با تابع فرگۀ «سند» کذایی برقرار کرد تا بتوان اعتباری منطقی برای این اعلامیه قائل شد؟

شما که داعیۀ زبانشناسی دارید، توضیح بدهید که فردوسی کجا و چگونه «هویت ملی» را تعریف کرده تا شاهنامه اش سند آن باشد؟

شما که مدعی شناختن زبان فارسی و یاد گرفتن منطق در مکتب غلامحسین مصاحب هستید، توضیح بدهید که نهاد منطقی جملۀ مذکور اعلامیه کدامست: یعنی اصلأ لغت "ملت" در کجای «شاهنامه» آمده است تا بتوان ترکیبی چون "سند ... هویت ملی" را به «آن» نسبت داد.

چه اگر شما نمی دانید، اهل منطق می دانند که لغت "ملی" و "هویت ملی" نمی تواند در شاهنامه آمده باشد، چون اصطلاح "ملی" قریب یک هزار سال بعد از عربی مفرّس به معنای امروزی آن تعبیر شده است. پس اجبارأ مقصود شما از "سند ... هویت ملی تمام ایرانیان"، مقوله ای است که هزارسال بعد از فردوسی در ذهن شما تفسیر و مفهوم یافته است. لذا تعبیر "هویت ملی" ارتباطی منطقی با فردوسی و شاهنامه اش نمی تواند داشته باشد. در عصر فردوسی در هیچ جای دنیا "ملتی" نبود تا صفت "ملی" معاصر را از آن استنتاج کنند.

آقای آشوری برخلاف نظر شما، در میان اهل منطق "فرهیختگی" منوط به رعایت منطق در سخن است و نه توصیۀ برگرداندن مجسمه ها به میدان های شهرهای ایران. لذا سوء استفاده سیاسی شما را از نسبت دادن آن به "آذربایجانی ها" ی موافق اعلامیه و لذا نافرهیخته شمردن مخالفین اعلامیه را کاری ناشایست می دانم.

آقای محترم شما باید تشخیص می دادید که "هویت ملی" یک تعبیر ذهنی جدید است و نه شیئی طبیعی و یا قانونی علمی که بتوان امروز دعوی وجودش را در عصر فردوسی کرد.

آقای آشوری شما باید تفاوت "شعر" و اعلامیۀ منطقی را بدانید. پس چگونه می توانید از "یکپارچگی ... ایرانیان" که حوزۀ امکانش به نسبت ترکیبات قومی و جغرافیایی در طول تاریخ به کرات تغییر یافته است، بنویسید. این "ایران" ماوراء تاریخ و جغرافیای شما چه مقوله ایست که شما با زیر پا گذاشتن قواعد علم (و منطق) از "یکپارچگی" ماوراء زمان و مکان "ایرانیان" آن می نویسید. بیان نظر آزادست ولی بیان نظر غیر منطقی ناشایست.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.