رفتن به محتوای اصلی

راه آزادی: بیمها و خطرها!
27.08.2010 - 13:09

۱

بزرگداشت صد و چهارمین سالگرد انقلاب مشروطیت، گسترده تر از سالیان پیش، در ایران برگزار گردید. در گردهمائیها از آرمان و اهداف این انقلاب تجلیل شد و در ده ها مقاله و مصاحبه و گزارش، تداوم اهداف و مطالبات انقلاب مشروطیت در جنبش سبز ملت ایران مورد تأکید قرار گرفت. اکنون در این عرصه نیز آهسته اما پیوسته، رویکردهای نوید بخش و آینده ساز در صفوف میراثداران خمینی دامن می گسترد. مواضع سران نمادین جنبش – علیرغم آغشتگی به دریافت سیاسی دلخواه از تاریخ – در دفاع از انقلاب مشروطیت ایران و تجلیل آنان از آیات مشروطه خواهی نظیر خراسانی و نائینی و طباطبائی و بهبهانی، نشانه ی فاصله گیری منتقدانه از اسلام فقاهتی و رویگردانی از مشروعه است. راه و مکتب شیخ فضل الله نوری، این آشتی ناپذیرترین مخالف انقلاب مشروطیت، که توسط آیت الله خمینی ادامه یافت و به حکومت اسلامی زیر لوای ولایت مطلقه فقیه در کشور منجر شد، استبداد و انحطاطی ببار آورد که دیگر جائی برای ادامه توهم دستیابی به آزادی از راه مشروعه باقی نمی گذارد.

ناکامی رنجبار ما در دستیابی به آزادی، در طول این صد و چهار سال که از انقلاب مشروطیت می گذرد و نمایانتر از همه، پیروزی مشروعه بر مشروطه به اندازه کافی گویای آن است که راه آزادی ایران، راهی پر از بیم و خطر است. بیمها و خطرهائی که اختیار و آزادی را سرکوب می کنند و زمینه بیرونی و درونی دوام و بقای استبداد را فراهم می آورند.

انقلاب مشروطیت راه نوسازی را به روی ایران گشود. در عین حال این تجربه؛ ذخیره ای از آگاهی ملی در باره موانع و آسیبهائی است که جنبش آزادیخواهی ایران را از پیشروی باز داشتند و مانع از پیروزی آن شدند. این موانع و آسیبها، در بخش بزرگ خود، در اشکال قدیم و جدید باقی هستند و هم از اینرو اهتمام برای فراهم آوردن مکتب آسیب شناسی جنبش سبز، پاسخ به یک نیاز حیاتی در ایران امروز است.

آسیب شناسی در بستر گفتگوی نقادانه، عافیت بخش می شود و بالندگی و زندگی می آفریند. برای آن که گفتگوی نقادانه در میان فعالین جنبش و در صفوف شبکه های اجتماعی صورت مستمر و روشمند و روشنگر پیدا کند، تلاش برای فراهم آوردن یک کارپایه نظری – متدیک برای آسیب شناسی جنبش، از ضرورت مبرم برخوردار است.

۲

وقتی سخن از آسیب شناسی جنبش در میان می آید غالباً چند و چون رهبری جنبش، قدرت سازمانیابی آن، نسبت و رابطه ی آن با جنبشهای اجتماعی و مطالباتی اقشار و اقوام، مطالبات حداقلی و خواستهای حداکثری، هژمون خواهی در برابر تکثرگرائی در عین همسوئی و همرأئی، در مرکز حساسیتها قرار می گیرد. در گفت و گوهای جدیتر، این حساسیتها با تمرکز روی مباحث استراتژیک، پیرامون تشخیص اولویت در پیکار جنبش، محاصره مدنی و نافرمانی مدنی، راهبرد “اجرای بدون تنازل قانون اساسی” و یا “پویش انتخابات آزاد”، و یا “تغییر” ساختار حقوقی و حقیقی حاکم، و داغتر از همه، حول و حوش “سکولاریسم و ضدسکولاریسم” دور می زند. این حساسیتها و مباحث نه تنها کم اهمیت نیستند، بلکه ضرورت گفتگوی نقادانه در این برهه می باشند و اتفاقاً از جمله برای ثمربخشی این مباحث، یک کارپایه نظری – متدیک برای آسیب شناسی جنبش، نیازی است که قویاً احساس می شود.

از وظایف اصلی فعالین آینده نگر جنبش سبز، عمق دادن به جنبش است. به کسی که نه برانگیخته و باعجله بلکه صبور و سنجیده و آگاه می رود نمی توان فرمان ایست داد. برانگیختگی و تعجیل، همزادی دارد بنام اشتباه. و اشتباه و تکرار اشتباه، آدمی را ناگزیر می کند تا دوباره و صدباره، کار را از نو آغاز کند. عمر دراز ناکامی آزادیخواهی در ایران که تا این زمان، صد و چهار سال است ادامه دارد، یک علت اش تعجیل، اشتباه و تکرار اشتباهات بوده است.

استقرار نظام دموکراسی مبتنی بر حقوق بشر یک فرایند زمانبر است زیرا علاوه بر زیرساخت اجتماعی، به فعالیت ایجادگرانه ی آگاهی بخش نیازمند است. گسترش آگاهی مدنی – شهروندی، تشکیل نهادهای مدنی، برپائی یک جامعه مدنی نیرومند، سازمانیابی جنبشهای اجتماعی، تشکیل اعتماد و همبستگی ملی و بالاآخره فراروئی همگرائی و همرأئی گرایشهای متفاوت دموکراسی خواه به ائتلاف سیاسی واقعی و نه مجازی، عوامل و شرایط دموکراسی پایدار در کشور هستند. بدون نقد فرهنگی به شمول نقد سنت و دین، به ترتیبی که ایرانیان را با دموکراسی و حقوق بشر سازگار کند، دموکراسی همواره آسیب پذیر بوده و استقرار پایدار پیدا نخواهد کرد.

اپوزیسیون ایران در حال گذار به فرهنگ سیاسی مدرن است و هنوز نمی توان آن را پایان یافته تلقی کرد. از جمله نشانه هائی که این ارزیابی را تأئید می کند، حضور سنگین استراتژیهای سیاسی است که “قدرتمدار” هستند و نه جامعه محور و یا شهروندمدار.

طبق منطق استراتژیهای قدرتمدار، تنظیم رابطه با هسته اصلی قدرت، عنصر تعیین کننده در طراحی یک استراتژی سیاسی است. در امتداد همین نگاه، هدف و مقصود سیاست کسب و نگهداری قدرت تعریف می شود. می توان گفت که راهبرد اصلی در این طرز نگاه، “کیستی” قدرت، یعنی جایگزین کردن خود – خودی ها – با حکومت کنندگان حاکم است و نه “چیستی” قدرت که پرسش اصلی در استراتژیهای جامعه محور، معطوف به جایگزین ساختن نظام دموکراسی مبتنی بر حقوق بشر و برابر حقوقی شهروندان با رژیم استبدادی مستقر است. رویکرد شناخته شده ی استراتژیهای سیاسی قدرتمدار در صفوف اپوزیسیون ایران، سرمایه گذاری روی این یا آن جناح در ساختار قدرت بر بنیاد این ارزیابی خودغرضانه است که نبرد “که بر که” در حکومت، نیروی اصلی تحول دموکراتیک در جمهوری اسلامی است.

آن دسته از اصلاح طلبان که به چانه زنی در “بالا” دلبستگی دارند اما از جنبش اعتراضی مردم در “پائین” ترسان و گریزانند، نمونه ای از هادیان راهبرد سیاسی قدرتمدار هستند. برآمد جنبش سبز ملت ایران بر ثمربخشی راهبردهائی از این دست در جمهوری اسلامی خط بطلان کشید.

جنبش سبز با گسست از اسلام فقاهتی و نقد اسلام سیاسی بسود جدائی دین از دولت، تعمیق می یابد و امکان پیدا می کند تا چشم اندازی از دموکراسی و حقوق بشر در افق ایران پدیدار کند. در مختصاتی که در حال حاضر جنبش در آن بسر می برد، اکثریت بدنه اجتماعی جنبش – کم یا بیش – برای چنین چشم اندازی مبارزه می کند اما این فرایند در سطح رهبری سیاسی، وضوح لازم را پیدا نکرده و هنوز نمی توان رویکرد سران نمادین جنبش را، پیگیر و بیانگر این چشم انداز بازشناخت. شک نیست که پیشروی و بالندگی جنبش است که به این فرایند شکل نهائی خواهد داد و آن پاسخ بایسته را برای “مسئله رهبری” فراهم خواهد آورد. این پاسخ کدام است؟ در حال حاضر تنها می توان گفت؛ “شب آبستن است”. از طرف دیگر استقامت بالنده ی سران نمادین در دفاع از آزادی و مطالبات حداقلی جنبش سبز و رهبری سنجیده و واقعبینانه و عملاً موجود و مؤثر آنان، یک واقعیت انکارناپذیر است. انکار این واقعیت و نیز مبالغه در واقعیت، مصداق ناتوانی در تحلیل مشخص از شرایط مشخص به نظر می رسد.

خوشبختانه جنبش سبز بر راهبرد تحولخواهی و استراتژی سیاسی جامعه محور استوار است که جنبشهای اجتماعی اقشار و اقوام ملت را نیروی محرکه اصلی تغییر و تحول دموکراتیک می شناسد. گفتمان غالب در جنبش سبز، گفتمان دموکراسی است. شاید برای نخستین بار، همه ی گرایشها در طیف گسترده آزادیخواهان ایران، از تعریف انسان و آزادی بر بنیاد دین و عرفان، مسلک، نژاد، ملیت، جنس، موقعیت اجتماعی و نیز ایدئولوژیهای جزمی و توتالیتر روی برگردانده و بر مفهوم انسان و آزادی به ترتیبی که اعلامیه جهانی حقوق بشر و بیانیه حقوق شهروندی، صورتبندی حقوقی و مبانی و تعاریف آن را بدست داده، گرایش پیدا کرده اند. این گرایش البته باید عمق پیدا کند و به فرهنگ، یعنی عامل تنظیم کننده ی مناسبات درونی و بیرونی اپوزیسیون فرابروید. در این صورت آشکار می شود که آزادی تنها یک مفهوم ایجابی نیست، بلکه حامل مفهومی سلبی نیز می باشد. به این معنی که در عین حال متوجه سلب آزادی از کسانی است که حقوق بشری و برابرحقوقی شهروندان را نقض می کنند و آزادی را از دیگر انسانها سلب می نمایند.

پیکار مدنی و خشونت پرهیز جنبش سبز ملت ایران، علیه استبداد دینی و دولت پادگانی کودتا، پاسخ به “چیستی” قدرت به سود آزادی، در پایبندی به ارزشهای دموکراسی، حقوق بشر و برابرحقوقی شهروندان است.

۳

ضرورت طرح کارپایه نظری – متدیک برای هدفمند و روشمند کردن گفنگوی نقادانه است و می کوشد راهی برای خروج از دور باطل پلمیکهای ارزان، بی اثر و فرساینده بگشاید. موافق این طرز نگاه، ثمربخشی آن وقتی است که ناظر بر واقعیات مشخصی باشد که جنبش سبز را در احاطه خود دارند. تنها در چنین صورتی می توان یک طرح آسیب شناسی بدست داد که نشان می دهد جنبش سبز در هدف آزادی، با بیمها و خطرهائی دست به گریبان است که از خود داشته هایش که به نقد آنها باید اهتمام ورزید، بر می خیزد.

از زاویه نگاه این یادداشت، نقد و نشانه گذاریها بر بنیاد مبانی و ارزشهای دموکراسی، حقوق بشر و برابر حقوقی شهروندی صورت می پذیرد و در نتیجه روشنگریهای ناشی از آن از پشتوانه انسانی و عقلانی برخوردار است که ارجمندترین دستآورد خرد بشری شناخته آمده است.

شبکه های اجتماعی پیشرو در درون کشور، با آگاهی و روشنرأئی فراتر از محافل و فعالین سبز در اپوزیسیون برون مرز، دست در کار آسیب شناسی جنبش و راندن جنبش سبز ملت ایران به “عمق” هستند. اگر موسوی در پژواک صدای بدنه اجتماعی جنبش سبز، در بی اثر نشان دادن ترفندهای دولت کودتا می گوید: “نه اسلام شما و نه ایران شما را قبول داریم” و اگر آقای کروبی در پاسخ به سوأل مردم، شفافتر از همیشه گفته است: “مردم می توانند حکومت دینی یا حکومت غیردینی را انتخاب کنند”. اینها الهامهائی از به عمق رفتن جنبش سبز ملت ایران است.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال
برگرفته از:
کار آنلاین

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.