قبلا نوشته ائی از خانم مسیح علی نژاد روزنامه نگار شجاع در دفاع از هنرپیشه نام آور خانم گلشیفه فراهانی را خواندم که به شدت مرا اندوهگین کرد. ایشان چنین نوشته اند( چه کسی فاحشه گری می کند؟ آنکس که لباس و رخت از تن می کند یا آنکس که عنان از زبان می کند و روح از ایمان و دل از وجدان خالی می کند؟ به گمانم برای فاحشه گری باید تعریفی دگر گونه نوشت . آنقدر این پا و آن پا کرده ایم تا فتوای فاحشه گری هم از جریده کیهان برای زنانی که به هالیود می روند صادر شد و بعید می دانم در رسانه های داخلی باز هم جرائت پاسگخویی به این همه اقتدار فتوا صادرکنندگان وجود داشته باشد . قبول ما می هراسیم، کیهان تو بتاز .)

جامعه ایران که اینک در ورطه سقوط گرفتار آمده است از جانب گروهی" پاپوش دوز" زیر سرپرستی حسین شریعتمداری مستقردر کیهان تهران دائما بر دامنه فروپاشی همان جامعه انگشت گذاشته است و بطور سیستماتیک با و بی پرنسیبی همه موازین انسانی را زیر پا گذاشته است وهمه غیر خودی ها را تحریک می نماید!روزنامه ائی که از جانب شخص ولی فقیه حمایت می شود واز صندوق در آمد های ملی تامین می گردد .وگرنه تیراژ روزنامه کیهان آنقدر پائین هست که به سختی می تواند هزینه های مالی آن بنگاه انتشاراتی بزرگ با کارمندانش تامین نماید!روزنامه کیهان که از خوانندگان بسیار کمی برخوردار است اما بیشترین نقش را در سیاست گذاری های اصلی حکومت و جامعه به عهده گرفته است.معمولا در کشورهای آزاد ،نشریاتی توانائی برتر در تاثیر گذاری در همه صحنه های سیاسی،اقتصادی و غیره به دوش می کشند که از محبوبیت و خوانندگان بسیار بالائی برخوردار باشد.اما در ایران برعکس روزنامه ائی بیشترین تاثیرها را بر ارکان حکومت و جامعه می گذارد که نه از محبوبیتی برخوردارست ونه از خوانندگان بالائی برخوردار است!اما کماکان رونامه کیهان زیر نظر بیت رهبری این آزادی را دارد که به همه بدون دلیل ومدرک حتی در حوزه مسائل خصوصی بتازد وانگ بزند و هیچگاه مورد مواخذه قرار نگیرد.آیا اگر حمایت های بی شمار رهبری از روزنامه کیهان وجود نداشت ،آیا حسین شریعتمداری اجازه داشت تا علیه همه غیر خودهای پرونده بسازد؟ همه اینها در حالی در جریان هست که بار دیگر شاهد خبری تلخ و تکان دهنده بودیم. این بار مردی در شیراز سه فرزندش را به قتل رساند و علت این جنایت خود را مانند بسیاری از فرزند کشی ها فقر اعلام کرد. متاسفانه در سال جاری نسبت به سال گذشته با افزایش ۸ تا ۱۰ درصدی آمار فرزندکشی و کودک آزاری های شدید مواجه بوده ایم.سرمایه های ملی به حزب الله لبنان و حماس و سوریه و دیگر سازمانهای تروریستی واریز می شود و یا توسط خود رهبران اسلامی غارت می شود اما مردم در بدبختی و کودک فروشی و تن فروشی و اعتیاد بسر می برند.تاریخ گذشته ایران نیز نشان داده است که ایرانیان در دوران سخت و حاکمیت جباران به جای مقاومت فراگیر یا دست به مهاجرت زده اند ویا در بدتر شدن گوی سبقت را از دیگران برده اند و بالعکس برای بهتر شدن کمتر تلاش کرده اند ودر مقابل زور و ستم به عرفان و صوفی گری برای گریز از سیاست مقاومت و مبارزه روی آورده اند ویا به سوی فرهنگ منحط کریم شیره ائی دوره قاجار روی آورده اند. همه اینها در حالی صورت می گیرد که احمدی نژاد از بلند پروازی های بیمار گونه اش دست بر دار نیست!اگرکمی نجنبیم رژیم اسلامی،جامعه ایران را مانند موریانه از بین خواهد برد!!! این اولین باری نیست که پدری در جامعه کنونی ایران از فرط فقر وتهیدستی و ناامیدی فرزندانش را قربانی می کند.در 3 سال پیش نیز پدری در شهر تبریز همه شش عضو خانواده اش را کشت و سپس خود را نیز به دار آویخت!آمار خود کشی بخصوص در میان زنان جامعه در ایران سرسام آور است! ملتی که در برابر ظلم هائی از قبیل سرکوب های سیاسی ، روحی ، اقتصادی ، فرهنگی ، اخلاقی به جامعه می شود ، دست به هرکاری مانند اعتیاد ، خود فروشی تا آنجائیکه بقول سایت آفتاب 30% زنان با اطلاع شوهرشان بدین کار دست می زنند ، کودک فروشی برای زنده ماندن ودزدی حتی میان اعضای خانواده و ارتشاء و چاپلوسی و تزویر و ریاکاری تنها برای کسب نیاز مالی و ارتقاء شغلی مبادرت می ورزد و تنها به یک قیام ملی و یا نافرمانی مدنی در برابر حاکمان جبار دست نمی زنند باید به حال چنین ملتی تاسف خورد!در روزگاری که ملت ها در حال رشد هستند اما ایرانیان توسط حکومت اسلامی، در حال فرسودگی تاریخی بسر می برند!

حرفی که امروز اسفندیاررحیم مشائی برای فریب مردم در باره ایرانی گری می زند تا بتواند بخشی از روشنفکران بی مایه را خلع سلاح نماید تا به ابزاری برای ادامه حاکمیت جهل و جنایت بکار آید ، سابق بر این شادروان مهند س بازرگان بد ینگونه گفته بود و هزینه های مملو از تهمت و ناروا را نیز قبلا پرداخت! ((من اول انسانم، دوم ایرانیم و بعد مسلمانم. شادروان مهندس مهدی بازرگان))

ازآقای مشائی باید پرسید ،آنروزها ی که د ستگاه کیهان علیه انسانها آزاده و بیگناه تهمت ناروا می ساخت شما کجا بودید که از حرمت انسانی دفاع نمائید؟امروز شترکیهان در خانه شما نشسته است و فریاد شما را در آورده است!آری آقای مشائی! امروز دیگر برای شما بسیار دیر شده است که ازحرمت انسانی وآزادی دفاع نمائید ،چراکه خود انسانیت را در دولت منسوب ولایت فقیه و کودتا گر نابود ساخته اید!

کیهان شریعتمداری دولت تعین می کند! این روزها کیهان به سراغ مشائی رفته است! » مشايی: روزنامه کيهان دروغ می‌گويد! ايلنا

رئيس‌‏جمهور سابق ایران آقای محمد خاتمی با اشاره به فضاي موجود در رسانه‌‏ها و مطبوعات داخلي کشور گفت: برخي مطبوعات که خود را سخنگوي منحصر به فرد انقلاب و اسلام مي‌‏دانند به نام افشاگري، آبروي افراد را مي‌‏برند و توهين و تحقير مي‌‏کنند و هيچ کس با آنها کاري ندارد. اشاره خاتمی به کیهان:برخي مطبوعات خود را سخنگوي منحصر انقلاب مي‌‏دانند،آبروي افراد را برده و هیچ کس با آنها کاري ندارد

کیهان شریعتمداری در ستون"خبر های ویژه" خود مانند خیاط های ماهر پارچه های رنگارنگ را می برد و می دوزد و عاقبت به زور به تن همه می کند.هرکس هم به پوشاک دوخته شده کیهان اعتراض و انتقادی داشته با شد ،فورا برایش یک پاپوش جدید دوخته می شود تا زبان انتقادو سرخش را کوتاه نماید.از مدتها پیش حسین شریعتمداری بعنوان کار گزار و نماینده تام الاختیار ولی فقیه در روزنامه مصادره شده کیهان تهران مشغول سیاست گذاری کلان نظام اسلامی در همه زمینه های سیاسی ،اقتصادی،فرهنگی،ورزشی،مذهبی، صدا و سیما،روحانیت و حوزه های دینی، وتا تعیین همه امور اصلی حکومت شده است.یکی از اهداف اساسی کیهان تهران خدمات فوری به ملیجک خامنه ائی یعنی احمدی نژاد است تا نامبرده همچنان برای فتح قله های جهان با "یا حسین " گفتن بدان نیت خوش خیالانه فائق آید!گاهی اوقات آدمی به فکرش خطور می کند شاید این "یا حسین"احمدی نژاد همان" حسین آقا کیهان" است ولی بسرعت این ظن رنگ می بازد چراکه حسین کیهانی خود خوب می داند که معصوم نیست و همین موضوع را به رحیم مشائی گوشزد کرده است. این روزها بزرگترین مسئولیتی که از جانب ولی فقیه بر عهده حسین شریعتمداری گذاشته شده است ،همانا به سرانجام رساند ن به موقع و کامل انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری با رضایت دقیق ولی فقیه در نظام اسلامی است تا به فرمان رهبر، ملیجک ایشان یعنی احمدی نژاد برای یک دوره دیگر بدان کرسی دست یابد تا نامرده به هاشمی و خاتمی نشان دهد که او نیز قادر است دو دوره رئیس جمهور نظام اسلامی شود!اما وقتی به بی فایده گی شرکت در انتخابات جمهوری اسلامی از گذشته تا به کنون و آینده بدقت نگاه می کنیم ،متوجه می شویم که در 30 سال از عمر نظام اسلامی ایران ـ هرچقدر رژیم مذبور انواع و اقسام انتخابات رنگارنگ برگزار می کند اما نظام اسلامی بجای بهتر شدن ـ در حال بدترشدن است. رژیم سیاسی ایران دارد مانند موریانه همه کالبد ایران را در همه سطوح می خورد و پوچ می سازد و برای برای مبارزه با چنین موریانه خطرناکی ، تنها در بیرون حاکمیت می توان با آن مبارزه کرد ،چرا که در درون حاکمیت دیگر هیچ شانسی برای مبارزه نمانده است!این موضوع را حجت اسلام خاتمی با زبانی شیرین این چنین بیان کرده اند: خاتمی در دیدار با معلمان مطرح کرد: باید به فکر کسانی بود که بیایند و وضع موجود را عوض کنند.چه کسی گفته که حتما باید در قدرت حضور داشته باشیم؟ مردم و کسانی که می‌خواهند در انتخابات حضور یابند، مطمئن باشند با وضعیتی که در حال حاضر داریم هیچ دولتی هرچند کارآمد باشد، نمی‌تواند با هیچ معجزه‌ای وضع را به چهار سال پیش برگرداند.)"سایت آفتاب"

اگر آقای خاتمی برگشت به وضع چهار سال پیش رابا هیچ معجزه ائی ممکن ومیسر نمی داند ، آدمی به احوال کسانیکه که هنوز تلاش می ورزند تا نظام اسلامی را عقلانی نمایند تاسف می خورد! پس با برهان آقای خاتمی که هشت سال در مقام ریاست جمهوری با رای بیست میلیونی و حمایت بین المللی در نظام اسلامی حضور بهم یافته بود تا به وعده های خود جامه عمل بپوشاند اما هیچ موفقیتی حاصل نگردیده است ، کدام تجربه عینی و ذهنی را می توان آموخت؟ بنظر نگارنده اظهارات آقای خاتمی اینرا به ما می آموزاند که رژیم اسلامی اصلاح پذیر نمی باشد و ": باید به فکر کسانی بود که بیایند و وضع موجود را عوض کنند".از آقای خاتمی باید پرسید که چه کسانی باید بیایند تا اوضاع را به چه شکلی و چگونه عوض کنند؟ درسی که آقای خاتمی به پیروانش می دهد این هست که بدنبال حرکت های جدی برای تغییرات اساسی در نظام اسلامی دمکراسی ناپذیر نمی توان بود و در همین راستا همه مریدان خود را که به او اصرار می ورزند تاباردیگر به صحنه انتخابات وارد شود آنها را نیز ناامید می سازد.بنظر نگارنده درسی که اصلاح طلبان باید از اوضاع کنونی بگیرند این هست که در کنار مردم و آزادیخواهان راستین وملی بمانند و مانند اکثریت مردم مانند گذشته انتخابات بیهوده را درآینده نزدیک تحریم نمایند تا انحصارگریان ارتجاعی منزوی گردند تا برای خود در چشم انداز نه چندان دور عزت واحترام بیشتری کسب نمایند تا در ایران فردا به تلاش خود جهت آزادی و عدالت اجتماعی و دمکراسی و جهت اجرای حقوق بشر نائل آیند. تا کنون رژیم ارتجاعی به هر شکلی توانسته است امیال خود را به به کرسی بنشاند اما نیروهای خارج از حاکمیت همچنان بدنبال نقشه های رنگارنگ انحصار گرایان در حال دنباله رویی هستند!همه نیروهای یاد شده در تمام رای گیری های نیروهای توتالیتر شرکت کرده اند و هیچ سودی عاید مردم ودمکراسی نشده است ،آیا بهتر نیست یکبار آنها نیز انتخابات فرمایشی را تحریم نمایند تا خواسته های آنها بر آورده شود؟ بنظر اینجانب بخش های صادق و سالم اصلاح طلب که تنها دغدغه مردم و ایران را در سر می پرورانند و کسب قدرت برای آنها ارزشی نداشته وندارد، همیشه جای خالی آنها در خارج از حاکمیت ودر میان مبارزان محفوظ خواهد ماند!