آنچه رسالت یک نقد را نشان میدهد توجه به خاستگاه آن نقد است و اینکه نقاد چه هدفی را آگاهانه یا نااگاهانه دنبال میکند با توجه به منافع مادی و ذهنی بیانکننده آشکار میشودکه برگرفته از شرایط اقتصادی و اجتماعی او میباشد. در شرایط کنونی که اتحادی بین معلمان به صورت خودبهخودی و در اثر شرایط معیشتی ایجاد شده است باید آگاهانه به خاستگاه نقدهایی که برعلیه وضعیت موجود بیان می شوند دقت نمود. در این شرایط که در ظاهر همه منتقد و معترضاند باید با هوشمندی به اهداف بیانکنندگان نقدها توجه نمود.
تجربه نشان داده است که همواره آن کسی برای حقوق مادیاش دست به اعتراض میزند که چیزهای کمتری برای از دست دادن دارد. اگر امروزه برخی از معلمان برای حقوقشان به اعتراض پرخاستهاند بیانگر تنزل کیفیت زندگی مادی و ذهنی معلمان است. معلمی که جز دستمزد اندک و آبروی بربادرفتهاش چیزی برای از دست دادن ندارد (شرافت که دیگر پیشکش!). در این شرایط نقدی مستقیما به منافع معلمان میپردازد که هدف را درست نشانه رفته و به عاملان اصلی مشکل موجود حمله میبرد. کسانی میتوانند نقد درستی بر وضعیت موجود در جهت خواست بدنه معلمان داشته باشند که اولا خود شرایط مادی و طبقاتی معلمان را درک کرده باشند و دوما به نظریهای درست برای نقد مجهز باشند. نظریهی درست نظریهای است که نگاه را به وضعیت زندگی واقعی، ملموس و عینی متوجه میسازد و سعی ندارد با عبارتپردازیهای ذهنی نگاهها را از واقعیت های عینی دور سازد. نظریه و کنش درست در کنار هم می تواند به نقدی درست و اصولی و هم جهت با منافع معلمان ختم شود. نقد درست نقدی است که اصالت را به پراتیک معلمان بدهد و سعی کند با تجهیز این پراتیک به تئوری و راهکار درست، آن را در مسیری درست هدایت کند. قطعا کنش بدون تئوری درست، به انجام حرکات و اعتراضات هیجانی و مقطعی ختم میگردد و تئوری بدونِ کنشِ عینی به عبارتپردازیهای غیر واقعی منجر میگردد. ترکیب و پیوند تئوری با عمل میتواند باعث تداوم اتحاد شکل گرفته معلمان حول محورها و اصول درست – که یکی از آن همان خواستههای صنفی معلمان میباشد - گردد. آنچه اهمیت دارد تداوم پتانسیل شکل گرفته در چند ماه اخیر است که باید حفظ گردد و با پختهگی بیشتر شاهد کارهای تاثیرگذارتر در جهت منافع معلمان در آینده باشد که این مهم بدون تئوری درست و درنتیجه نقد درست قابل انجام نخواهد بود.
با توجه به این مقدمه کسانی که در شرایط کنونی خودشان را به عنوان فعال صنفی معلمان معرفی میکنند و با نقد وضعیت موجود سعی دارند حرکت معلمان را جهتدهی کنند را به چند دسته میتوان تقسیم نمود. در تقسیم بندی که در ادامه میآید سعی شده است تا حد امکان به تئوری و نوع کنش افراد توجه گردد و در حد توان اشاراتی به شرایط اقتصادی و اجتماعیشان برای شناسایی و غایتِ نقدشان صورت گیرد:
- کسانی که در حین اعتراض به شرایطِ بد معلمان اعتقادی به قدرت پراتیک و حرکت جمعی معلمان ندارند. این گروه جدا از حرکت صنفی معلمان حرکت میکنند و اصولا اعتقادی به نیروی صنفی ندارند و بدون اتکا به نیروی اتحاد صنفی معلمان سعی دارند صرفا در سطح سیاسی به حل مشکل بپردازند. این افراد سعی در معامله با یکی از جناحهای قدرت دارند و با بهانههای مختلف از جمله لابی و گرفتن امتیاز از فلان مسئول و نمایندهی مجلس قدم جلو می گذارند. همواره در حرکتهای مردمی این افراد فرصت طلب وجود داشته و دارند و معلمان باید آگاه باشند و بدانند که این افراد در ادامه، راهشان را جدا خواهند نمود و اگر بتوانند در بازی قدرت جایگاهی بیابند و یا امتیازی کسب کنند نه تنها آنها را رها میکنند بلکه در صورت نیاز جلوی آنها نیز خواهند ایستاد. در شرایطی که معلمان با اتحاد صنفی حول خواستههایشان حرکتی آشتی ناپذیر را تا رسیدن به مطالباتشان آغاز کردهاند وجود چنین افرادی که سعی میکنند با لابیهای سیاسی به حل مشکل بپردازند در نهایت به تضعیف اتحاد شکل گرفته منجر خواهد شد.
- کسانی که به شرایط موجود معترضاند ولی به دلیل تحلیل نادرست از شرایط به موضعگیریهای غلط میرسند و حرکت اعتراضی و جمعی موجود را به بی راهه میکشند. این افراد در اعتراضات مربوط به طبقات متوسط که منافعی در وضعیت موجود دارند بیشتر وجود دارند و در صفوف معلمان نیز بسیار یافت میشوند که با کوچک ترین چراغ سبزی خوشحال می شوند و گمان می برند که مشکلات شان در حال حل شدن میباشد. این افراد نیز به راحتی به سمت بازیهای جناحهای قدرت جذب میشوند و به آنها امید می بندند. همین افراد هستند که گمان میبرند صرفا با رساندن اعتراضشان به گوش مسئولان و وارد چانه زنی شدن با آنها مشکلاتشان حل خواهد شد. تحلیل غلط این افراد ناشی از این امر میباشد که نمیتوانند درک کنند که مسائل و مشکلات معلمان، ساختاری و در سطح کلان میباشد و برای تحلیل آن نه تنها به شرایط داخلی بلکه باید تحلیلی از شرایط منطقهای و جهانی داشت. این افراد نمیدانند که برای درک درست از وضعیت معلمان باید به سیاستهای کلان توجه کرد. قسمت عظیمی از مشکل معلمان و دیگر شاغلان را باید در سیاستهای نئولیبرالی دید که برای رشد سرمایه – خصوصا در کشوری جهان سوم نظیر ایران- پایین نگه داشتن سطح دستمزدها را یکی از راهکارهای اصلی میداند.
- کسانی که خودشان را فعال صنفی معلمان میدانند و در این راه حتی برای هزینه دادن نیز قدم جلو میگذارند ولی به دلیل نگاه تهییجی گمان میبرند صرفا با برگذاری تجمع و در کوتاه مدت به مطالباتشان خواهند رسید. این افراد به دلیل دارا بودنِ خصوصیات آرمان گرایانهی طبقهی متوسطی که منجر به هیجانهای اعتراضیِ مقطعی میشود نمیتوانند افق بلند مدتی را در یک حرکت صنفی ببینند و سعی دارند صرفا با حرکات اعتراضی در کوتاه مدت به نتیجه برسند. این افراد نمیتوانند درک کنند که یک حرکت اعتراضی در طول زمان و با اتحاد بین صفوف و آموزش و آگاهی بخشی افراد میتواند به نتیجه برسد و تجمع و اعتراض بخشی از استراتژی آن برای کسب نتیجه میباشد. چنین فعالانی به سرعت سرخورده میشوند و به این نتیجه خواهند رسید که اعتراض نتیجهای ندارد و در نهایت با نامیدیشان جز در جهت از بین بردن نیروی جمعی شکل گرفته کاری صورت نخواهند داد.
- فعالان صنفی که به وضعیت زندگی شان معترضاند ولی گمان میبرند مشکلات معلمان از بقیهی جامعه جداست و گاه چنان در این موضع گیری پیش می روند که به این نتیجه می رسند که تنها معلماناند که به حقوقشان نرسیدهاند و بقیهی شاغلان در ناز و نعمت زندگی میکنند. اشتباه این گروه درآن است که نمیتواند درک کنند که بخش زیادی از مشکلاتی که جامعهی معلمان درگیر آن است درد مشترک همهی جامعه است. این گروه نمی توانند درک کنند که مشکلات معلمان در پیوند با مشکلات بقیهی زحمتکشان و محرومان جامعه است. این گروه همان کسانی هستند که در نهایت به تقدیس معلم میرسند و نگرانند که مبادا معلمان با قرار گرفتن در کنار دیگر زحمتکشان محروم دامن پاکشان لکهدار گردد. این گروه در نوع حاد آن حتی بیان فقر معلم را در شأن او نمیدانند و به این نتیجه می رسند که معلم باید برای حفظ شأن و منزلت معلمی انواع ناملایمتیها را تحمل کند. این افراد در نوع رادیکال و فعال صنفی آن نیز در نهایت به نوعی خودبزرگبینی خواهند رسید که نه تنها نمیتواند پیوند منافع معلم با دیگر محرومان را دریابد بلکه در نهایت با نگاهی فرقهگرایانه ممکن است به این نتیجه برسندکه تنها معلماناند که مستحق شرایط یهتر میباشند.
- تنها گروهی می توانند فعالان راستنین صنفی باشند که جز پیگیری مطالبات فرهنگیان -به عنوان بخشی از زحمتکشان جامعه که از دست مزد، شأن و شرایط کاری عادلانه و انسانی برخوردار نیستند- هدف دیگری را دنبال نمیکنند. کسانی فعالین راستین صنفی هستند که خودشان را جزیی از معلمان بدانند و همگام با معلمان حرکت کنند و به جای اینکه منتظر حرکت معلمان بمانند و در نهایت در بهترین حالت با یک حمایت خودشان را به عنوان رهبر معلمان معرفی کنند دوشادوش معلمان حرکت نموده و با سازماندهی و ارائهی راهکارهای عملی و پیشرو گامی در رسیدن به هدف برداند. یک فعال صنفی موظف است که نه تنها همراه معلمان باشد بلکه با ارائهی راهکار و آگاهی دادن به بدنه از ظرقیتهای موجود برای شکلگیری ادامهی حرکت برای کسب مطالبات استفاده کند. یک فعال صنفی راستین کسی است که تنها به نیروی جمعی معلمان حول خواستههای صنفی تأکید دارد و در هیچ بازی و چانهزنی از بالا و لابی با جریانات قدرت شرکت نمیکند. یک فعال صنفی آگاه به درستی از پیوند منافع معلمان با دیگر زحمتکشان آگاه است و با هر نوع ظلم بر علیه نیروی کار در جامعه مخالفت میکند. فعالان صنفی واقعی معلمان کسانی هستند که بدون اینکه درگیر انواع هیجانات مقطعی در اعتراضات اخیر گردند در حین حمایت از اعتراضات معلمان و ارائه راهکار در جهت بهترین نتیجهگیری به افقی دور دستتر در جهت تداوم اتحاد هرچه بیشتر معلمان میاندیشند. این فعالان باید سعی کنند حرکت معلمان را با کمترین هزینه در جهت بیشترین نتیجهگیری به پیش ببرند.
در پایان لازم به ذکر است که در شرایط فعلی که حرکت خودبهخودی معلمان و اتحاد خودبهخودی حول مطالبات شکل گرفته است، فعالان صنفی و همچنین کانون صنفی معلمان به عنوان تنها تشکل مورد اعتماد معلمان موظفند که این حرکت خود به خودی که بیانگر خواست معلمان برای مطالباتشان است را با دادن آگاهی به معلمان و ارائهی راهکار و برنامه به بالاترین بازدهی برسانند. این افراد باید پیشاپیش صفوف معلمان حرکت کنند و با در نظر گرفتن همهی موارد ذکر شده در بالا، معلمان را تنها نگذارند و از پتانسیل ایجاد شده برای متشکل کردن معلمان در دراز مدت استفاده کنند و با انواع راهکارها از جمله استفاده از معلمان جدید و پرشور در تشکلهایصنفی، قرار دادن تجربیاتشان در اختیار نسل جدید فعالان، ایجاد انواع راهکارها برای آموزش معلمان و بالابردن سطح آگاهی آنان در جهت منافع صنفیشان، ارائهی راهکار برای پیشبرد اعتراضات با کمترین هزینه برای معلمان و … به تداوم این اتحاد شکل گرفته کمک کنند.*
* یاسر ریگی معلم در ایران است.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید