اطاق فکر یعنی چاره جوئی برای راه گشائی و خروج از بن بست سیاسی اما اطاق فکر آقایان به گره سیاسی تبدیل شده است!

خمینی لااقل این هوشیاری را داشت که قبل از رسیدن به قدرت سیا سی در ایران به همه وعده بهشت داد نه جهنم! اما اعضای خود برگزیده اطاق فکر که در جامعه ایران هیچ نفوذی ندارند و از هم اکنون وقبل از رسیدن به قدرت سیاسی در ایران ـ شمشیررا از رو بسته اند و به غیر خودی ها خط و نشان می کشند!جامعه ای کنونی ایران را به مرحله ای رسیده که خارج از اراده این و یا آن نیرو وشخصیت سیاسی درون وخارج از حکومت بسوی نقطه ای نامعلوم سرازیر شده است.حوادث گوناگون چه داخلی و خارجی درهمه زمینه ها دائما در حال ارسال اخطارهای مختلف هستند!مشکل اینجاست که سکان کشور دیگر قابل کنترل نیست و نیروهای مرموز و ماموریت دار در حال کندن ریشه های کشور ومردم هستند!همه تلاشهای نیروهای ارتجاعی کشور می خواهند وضعیت را بدانجا برسانند تا همه زمینه ها برای ظهورامام زمان مهیا گردد!« روزنامه رسالت: عضو خبرگان رهبري گفت: آن ولايت فقيه که ما به آن اعتقاد داريم و به آن قائل هستيم، ولايتي است که خدا خواسته به آن عمل شود و زمينه ظهور حضرت وليعصر (عج) را فراهم کند.« حکایت و ضرب المثل معروف « یکی را به ده راه نمی دادند سراغ خانه کدخدا را می گرفت « به نوعی مصداق حال و بیان کننده اظهارات اخیر آقای مهاجرانی شده است که گفته است : اشخاصی که با انقلاب، نظام جمهوری اسلامی، و مرحوم امام خمينی مخالف بودند، نمی توانند مدعی جنبش سبز باشند!

«نخستین مصاحبه من با صدای آمریکا در ضمن دهها مسئله مهم اشاره ای کوتاه به شعار "هم غزه هم لبنان جانم فدای ایران" شد. طرفداران شعار "نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران" و هکذا طرفداران رژیم ایران پنداشتند که من وقوع شعار اخیر در روز قدس سال گذشته را منکر شده ام.« نخستین تحریف را آقای محسن کدیور با شعار "هم غزه هم لبنان جانم فدای ایران" باب کردند واینک آقای عطاءالله مهاجرانی آنرا خط کشی های کاملا کودکانه تکمیل نمودند!

بگذارید با عدم تحقق چنین آرزویی که نامش را جنبش سبز دولت مداران سابق جمهوری اسلامی نامیده اند به همه بگوییم که سالیکه نیکوست از بهارش پیداست ! باید اقرار کرد که در یک ساله گذشته انواع و اقسام قرائت ها از جنبش سبز وجود داشته است! بخشی از آنرا به جنبش سبز نیروهای که از حکومت کنار گذاشتگان می توان نامید ! همه تهمت هائی که جناح احمدی نژاد اینک به خاندان رفسنجانی وارد می آورد، همان انتقاد ها و افشاگری های سابق اپوزیسیون داخل و خارج کشور در مورد رفسنجانی و تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی در گذشته هست که ثروت های ملی مردم ایران را بلعیده است ولی از آنجائیکه اپوزیسیون ایرانی هیچگاه حافظه تاریخی مشخص و معینی نداشته است اینک رفسنجانی را به فرشته نجات تبدیل نموده است !جنبش سبزی که پس از یکسال یا به منشور نویسی ومصاحبه و عقب نشینی مبتلا شده است!در انقلاب سال 57 شخصیتی کارسیما به نام خمینی وجود داشت که با صراحت اعلام نمود که شاه باید برود! حالا خوب و یا یابد همان نیز شد! سرنگونی شاه بسرعت به شعار محوری انقلاب 57 تبدیل گردید اما پس از یکسال که از جنبش سبز مخنلف گذشته است ،هنوز شعار محوری این جنبش تبین نشده است تا یک درک واحد از آن به وجود آید.هرکس به میل خود رهبر این جنبش می شود و آنرا تفسیر و تحیل می کند و برای آن حد و مرز تعین می کند! هرچقدر نیروهای بازدارنده می خواهند تا جنبش سبز مردمی ارتقاء نیابد اما از طرف دیگر خانم زهرا رهنورد به بعنوان سخنگوی بخشی از جامعه زنان ایرانی که در عرض 30 ساله گذشته بیشترین صدمات را متحمل شده اند برخلاف میوحسین موسوی به پیشتازی ممتاز تبدیل گشته است«« همسر موسوی خواستار لغو مجازات اعدام در ایران شداعتراض زهرا رهنورد به تایید حکم اعدام یک زن سیاسی کُرد خواستار لغو مجازات اعدام در ایران شدالعربیه: زهرا رهنورد همسر میرحسین موسوی از رهبران معترضان ایرانی، در بیانیه ای که به بهانه انشار اخباری در خصوص احتمال اعدام زینب جلالیان فعال سیاسی کرد منتشر شده است، نسبت به مجازات اعدام در ایران اعتراض کرد.««

قبل از آقای عطاءالله مهاجرانی ،سال گذشته آقای موسوی نیز به نیروهای اپوزیسیون خط و نشان کشیده بودند که بدان به اندازه کافی برخورد نگردید!

(میرحسین موسوی همچنین بر "رهایی بخش" بودن "اسلام راستین" و ضرورت پرهیز از دخالت دادن "بیگانگان" در ماجرایی که "یک اختلاف خانوادگی" است تأکید کرده است.اطلاعیه میر حسین موسوی 10/4/88

« همانطوریکه همگان مشاهده می کنیم، متاسفانه آقای موسوی همه جنبش کنونی مردم ایران را به"یک اختلاف خانوادگی"تقلیل داده است و آنطوریکه بنظر می رسد آقای موسوی بیشتر غم دین و نظام ورژیم را دارد تا غم مردم و ایران را ؟

آیا شکست اصلاح طلبان مساوی با ناکامی مردم است؟آیا سازشکاری اصلاح طلبان با استبداد ولایت فقیه به معنای کنار آمدن مردم با دیکتاتوری است؟آیا جنبش کنونی مردم ایران ـ آنچنان به رهبری اصلاح طلبان وابسته است که بدون رهبری آنها منزوی و خانه نشین خواهند شد؟ آیا مردم ایران بدون اصلاح طلبان نیز به مبارزات خویش برای رسیدن به آزادی ادامه خواهند داد؟

با بیانیه 3 تیرماه موسوی خطاب به ایرانیان خارج از کشور

،اینگونه می توان از همه در گیری های انتخاباتی 22 خرداد ـ دریافت که همه دعواهائی که تاکنون بین آنها صورت گرفته ـ تنها نزاع خانوادگی پایوران نظام بوده است وهیچ ربطی به مردم و اپوزیسیون نداشته و ندارد ، بلکه همه نزاع های آنها تنها برای کسب قدرت در جمهوری اسلامی و بدست آوردن کلید رهبری کشور بسیار حساس ،ایران بوده است.

«(اینجانب ضمن تشکر مجدد از اعتراضات مسالمت آمیز شما هموطنان خارج از کشور که انعکاس وسیعی در جهان داشت از شما میخواهم که با استفاده از کلیه راهکارهای قانونی و وفاداری به نظام مقدس جمهوری اسلامی، صدای اعتراض خود را در تقلب گسترده انتخابات به گوش مسئولین کشور برسانید. من کاملاً بر این نکته واقفم که خواسته مشروع و برحق شما هیچ ارتباطی با فعالیت گروههایی که معتقد به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نیستند، ندارد. بر شماست که صفوف خود را از آنان جدا کرده و اجازه سوء استفاده از موقعیت کنونی را به آنان ندهید.ا

میرحسین موسوی

1388/4/3)«)

مردمی که از ظلم حاکمان اسلامی ـ جانشان به لب رسیده است دیگر خواهان برگشت به دوران خمینی و اجرای صحیح قانون اساسی نمی باشند!همه آن نیروهائی که می گویند که مشکلات کنونی جامعه ایران در عدم اجرای صحیح قانون اساسی ولایت فقیه نهفته است باید به مردم نشان دهند که از چه زمانی قانون اساسی جمهوری اسلامی بدرستی اجراء نشده است تا معلوم گردد که دوران طلائی قانون اساسی در چه دوره ای بوده است؟