رهبران حزب الله لبنان و جمهوری اسلامی از یک جنس و یک قواره اند و آرزوهای مشترکی در راه فتح منطقه خاورمیانه در سر می پرورانند.

حزب الله تاکنون تحت فرمان رهبران جمهوری اسلامی بسر برده است.جمهوری اسلامی سالهاست که با برپائی سازمان دست نشانده خود یعنی حزب الله در جنوب لبنان ،عملا با اسرائیل هم مرز شده است. حزب الله همواره بیشتر کمک های مالی خود را بطور مستقیم از جمهوری اسلامی دریافت کرده است. جنوب لبنان اینک سالهاست که بعنوان یکی از استان های کشور جمهوری اسلامی ـ بخشی از بودجه ودر آمد نفتی مردم ایران را به خود اختصاص داده است.بهمین خاطر حزب الله همواره تحت اوامر جمهوری اسلامی علیه اسرائیل در آماده باش بسر برده است.اینک که جنبش مردم ایران می رود تا به قله های پیروزی دست یابد ،رهبران حیله گر جمهوری اسلامی درصدد تحریک حزب الله لبنان علیه اسرائیل بر آمده اند تا جنگ تازه ائی آغاز گردد تا جنبش مدنی مردم ایران یا ساکت شود ویا به انحراف کشانده شود.جمهوری اسلامی با یک اشاره کوچک به حزب الله لبنان می تواند باعث آغاز جنگ حزب الله با اسرائیل گردد تا همه افکار عمومی را از جنبش مردمی به جنگ تازه ائی مشغول سازد.درراه نیات پلید و ضد انسانی رهبران جنگ طلب جمهوری اسلامی که تنها انسانهای بی گناه کشته می شوند اما رهبران جمهوری اسلامی در اماکن ایمن به زندگی خفت بار خود ادامه می دهند تا همچنان فرمان تجاوز به دختران و پسران و شکنجه و کشتار فرزندان مردم ایران را صادر نمایند .اسرائیل اگر واقعا طرفدار صلح است و بازهم اگر دولت اسرائیل به نیات جنگ طلبانه رهبران جمهوری اسلامی آگاهی کامل دارد در این روزها باید با تمام قوا از خود خویشتن داری نشان داد تا جنگ ناخواسته بین آنها و حزب الله لبنان آغاز نگردد تا رهبران جمهوری اسلامی و حزب الله در برابر افکار عمومی مردم ایران و لبنان وهمه جهانیان رسوا گردند.اسرائیل نباید بطور ناخواسته به خدمت جمهوری اسلامی در آید تا جنبش مردمی ایران به خاموشی و انزوا بگراید.این خواست مردم صلح طلب مردم ایران است که هیچ جنگی آغاز نگردد .لذا باید در این راستا هوشیار باشیم وبه همه جهانیان اعلام نمائیم که جنگ حزب الله لبنان با اسرائیل به مردم ایران هیچ ربطی ندارد وایرانیان طرفدار صلح و زندگی مسالمت آمیز با قوانین شناخته شده بین المللی در کنار همه همسایگان خود می باشند.در خبرها امروز بدینگونه مطلع گشته ایم که :

با شدت گیری تنش مرزی اسرائیل و لبنان، معاون وزیر خارجهاسرائیل به حزب الله هشدار داد. کشتی های "امداد رسانی" حزب الله لبنان و جمهوری اسلامی ایران، به هدف درهم شکستن محاصره غزه در حال حرکت بسوی سواحل مشترک اسرائیل و غزه هستند. در صورت بازرسي محموله‏هاي ايران، به خدمت كشتی‌های آمریکا و انگلیس خواهیم رسید

رییس مجلس در جلسه علنی امروز صبح خطاب به آمریکا و انگلیس گفت: به آمریكا و برخی كشورهای ماجراجو هشدار می‌دهیم در صورتی كه وسوسه بازرسی محمولات هواپیما و كشتی ایرانی را در سر داشته باشند، مطمئن باشند در خلیج فارس و دریای عمان به خدمت كشتی‌های آنان رسیدگی خواهد شد.

با شدت گرفتن تنش در مرزهای شمالی اسرائیل با لبنان، و به دنبال تهدیدهای جنگی دوباره سرکردگان حزب الله علیه مردم اسرائیل، ابراز نگرانی کردند که حزب الله همچنان در تلاش انجام یک اقدام تروریستی گسترده علیه اسرائیل است تا به خیال خویش انتقام خون عماد مغنیه را بگیرد«.

در پایان باید به نیروهای سیاسی مترقی و ضد جنگ لبنانی و اسرائیلی خاطر نشان سازیم که تن به جنگی ندهند که اهداف پلید رهبران جمهوری اسلامی را بر آورده می سازد.طرفین درگیری باید همه دعواهای حقوقی و ارضی ومرزی خود را از طریق دادگاههای بین المللی حل و فصل نمایند.در همین راستا دولت اسرائیل باید هرچه زدوتر از شهرک سازی دست بردارد و به مرزهای قانونی 1967 میلادی برگردد تا بهانه ائی بدست جنگ طلبان ندهد.دولت اسرائیل که بارها گفته است با برادران فلسطینی خود حتما روزی به صلح دست خواهد یافت ،آنرا به واقعیت تبدیل نماید و هرچه سریعتر به یک صلح دائمی و پایدار با همسایگان خود برسد تا باردیگر خون بی گناهان ریخته نشود. اینک سازمان فتح بر خلاف حماس آماده صلح است.محمود عباس اخیرا گفته است که جمهوری اسلامی فلسطین را بر گروگان گرفته است تا به نیات خویش در منطقه دست یابد.فلسطینی نباید خود را ملعبه رهبران ضد انسانی حکومت اسلامی نمایند بلکه از زاویه منافع ملی خویش برای کسب کشور مستقل فلسطین مبارزه نمایند.جنگ و برادر کشی بین سازمان فتح وحماس به فرمان رهبران تهران آغاز شد تا منطقه به صلح دست نیابد. حکومت اسلامی بدون جنگ زده نخواهد ماند برای مثال به اظهارات تاریخی زیر توجه نمائید!

*/** دو تا موشک به ناو آمریکا بزنید، مسئله حل می‌شود!*

*(دو سماجتی که یکی سی سال پیش فاجعه آفرید و یکی همچنان آرام فاجعه می‌آفریند)*

*/** صحنه‌گردان این جنگ جاسوسی کیست؟***

*۱*

حسین زاهدی در این مقاله خاطره‌ای را نقل کرده است از مهدی بازرگان که شرح جلسه‌ای است، جلسه‌ای که سرسختی وسماجت آیت‌الله خمینی در آن راه را برای گرگتازی صدام‌‌حسین آماده می‌کند و در کنار عواملی دیگر جنگی را دامن می‌زند که ۸ سال جان‌ها و سرمایه‌های بسیاری را از ایران به یغما برد:

مطلب حسین زاهدی :

در یکی از سفر هایم به ایران حدود سال 1371 /1992، روزی در حضور مرحوم مهندس بازرگان صحبت به جنگ ایران و عراق کشید واینکه ایا ممکن بود در ان شرایط از این جنگ پیش گیری کرد؟ ایشان ‏خاطره زیر را در این زمینه نقل کردند:روزی در سال 1359 از شورای انقلاب از من خواستند برای مشورت در مسئله مهمی در جلسه شورا شرکت ‏کنم . وقتی به جلسه رفتم دیدم اقای دعائی سفیر ایران در عراق نیز در جلسه حضور دارد. گفتند اقای دعایی ‏گزارشی دارند. اقای دعایی بیان کرد که در ماههای اخیر هر چند وقت یکبار و گاهی گاهی هرهفته مرا به ‏وزارت امور خارجه احضار و با ارائه مدارکی به دخالتها و کوشش ایران برای اخلال و اشفتگی در عراق ‏اعتراض مینمایند و من توضیح میدهم که این ها کار دولت ایران نیست و گروههای خود سرند که دنبال قدرت ‏نمایی هستند و نظایر این نوع استدلالها برای رفع اعتراض. اما هفته گذشته صدام حسین مرا احضار کرد و پس از ‏بیان اعتراض شدید به دخالتها و اخلالها گفت این وضع برای من قابل تحمل نیست. شما بروید تهران و به اقای ‏خمینی بگویید من اولین دولتی بودم که جمهوری اسلامی را به رسمیت شناختم و اگر اجازه بدهند من (صدام) ‏خودم شخصا به ایران میایم تا با مذاکره اختلافاتمان را حل کنیم اگر مایل نیستند با من مذاکره کنند من یک هیئت ‏عالیرتبه به ایران میفرستم و یا دو لت ایران یک هیئت عالی برای مذاکره به عراق بفرستدتا اختلافات فیما بین حل ‏شود زیرا ادامه این وضع برای من قابل تحمل نیست و من برای خاتمه دادن به این وضع به ایران حمله نظامی ‏خواهم کرد. سپس اقای دعائی تاکید کرد که این ادمی است که حمله خواهد کرد.‏شورای انقلاب تصمیم میگیرد که اقای دعایی به اتفاق اقای مهندس بازرگان و اقای دکتر بهشتی برای بیان ماجرا ‏و تعین تکلیف به دیدار رهبر انقلاب بروند. در این دیدار ابتدا اقای دعایی شرح کامل ماجرا ونهایتا تهدید صدام را ‏بیان میکند رهبر انقلاب در پاسخ به او میگویند محلش نگذارید. سپس اقای مهندس بازرگان به استدلال میپردازد ‏که باید توجه کرد که امروزه موقعیت ما به علت اعمال تندی که شده ومواضع تندتری که اتخاذ گردیده است در ‏بین ملل جهان چندان مطلوب نیست و اگر گرفتار جنگ شویم کسی از ما حمایت نخواهد کرد بلکه از طرف مقابل ‏ما حمایت خواهند کرد. ازاین گذشته وضعیت ارتش به علت اعدام بسیاری از فرماندهان عالی و درجات پائین تر و اهانت های بسیاری که به ارتش و ارتشیان از افراد وگروههای مختلف شده ومیشود وضع بسیار نامناسبی دارد ‏وبکلی فاقد روحیه لازم است. از این گذشته تسلیحات نظامی ما عمدتا امریکایی است و با مشکلات میان دو کشور ‏دیگر دسترسی به لوازم یدکی مشکل و شاید غیر ممکن باشد. براینها باید اضافه کرد که جهان غرب و حتی کشور ‏های عربی محال است بگذارند ما پیروز شویم.

بنا بر این باید از وقوع جنگ جلو گیری کنیم. رهبر انقلاب در ‏پاسخ میگویند گفتم محلش نگذارید. مجددا اقای دکتر بهشتی شروع به استدلال میکند اما ایت الله خمینی تا سخن او ‏پایان گیرد تحمل نمیکنند واز جایشان برمیخیزند و برای بار سوم تکرار میکنند که گفتم محلش نگذارید و بطرف ‏در اندرونی حرکت میکنند .

اقای دعایی که بسیار ناراحت شده بود میگوید اقا من به بغداد نخواهم رفت اقای ‏خمینی که نزدیک در اندرونی رسیده بودند پس از تامل کوتا هی رویشان را را بطرف دعایی برگردانده ومیگویند ‏وظیفه شرعی ات می باشد که بروی وبدون اینکه منتظر پاسخ شوند به قسمت اندرونی وارد میشوند. به شورای ‏انقلاب برمیگردند و اقای دعایی بسیار ناراحت بوده در حالیکه گریه میکرده است میگوید به خدا قسم او (صدام) ‏حمله خواهد کرد. هیچ کس کاری نمیتواند بکند و مدتی بعد عراق به ایران غافلگیرانه حمله میکند.‏ ...

همین امروز هم خبرگزاری فارس مصاحبه‌ای دارد با علی‌اکبر پرورش، از چهره‌های سیاه جمهوری اسلامی و از رهبران حجتیه و نزدیک به آیت‌الله مصباح.

این مصاحبه از چند جهت به خواندنش می‌ارزد: از بابت نوع نگاه خامنه‌ای به رفسنجانی، دیدگاه‌ها در باره‌ی شخصیت میرحسین موسوی و ...

مطلب را بخوانید

ولی یک نکته مهم در این مصاحبه این خاطره از قول آیت‌الله خامنه‌ای است که با خاطره‌ای که آقای زاهدی از بازرگان نقل می‌کند شباهت‌ها و پیامدهایی دارد:

در اواخر جنگ به ما اطلاع قطعي دادند كه ناوگان دريايي آمريكا در حال حركت به سمت خليج فارس است. اين خبر خيلي مهمي بود، من هم به آقاي هاشمي و به چند تاي ديگر گفتم و به اين نتيجه رسيديم كه بايد برويم به امام اطلاع بدهيم. به احمد آقا تلفن كرديم و 5-6 نفري رفتيم خدمت امام. در آن جلسه آقاي هاشمي، آقاي موسوي اردبيلي، من و چند تا از فرماندهان نظامي حاضر بوديم. امام فرمودند چه شده كه دير وقت آمديد؟ گفتيم ما آمديم يك خبري را خدمتتان عرض كنيم. گفتيم كه آقا ما اطلاعاتي كه داريم نشان مي دهد ناوگان دريايي آمريكا دارد به سمت خليج فارس مي‌آيد. آمديم ببينيم كه نظر شما چي است؟ امام فرمودند كه اين ناوگان چقدر به ما نزديك است؟ گفتيم مثلا حدود 500 كيلومتر فاصله دارد. بعد امام گفتند كه اين ناوگان دريايي را رصد كنيد همين كه نزديك شد دو تا موشك به آن شليك كنيد. با موشك هايي كه داريد بزنيدش. نظامي هاي جلسه گفتند كه بله آقا ما مي‌توانيم بزنيم، اما اين ناو آمريكا است و مساله خيلي حساس است. اما امام فرمودند دو تا موشك پشت سر هم شليك كنيد. خلاصه هرچي در آن جلسه گفته شد، امام گفتند كه دو تا موشك شليك كنيد. خود ماها يك مقدار تعجب كرديم و برايمان باوركردني نبود. دائم در جلسه من و آقاي هاشمي به هم نگاه كرديم. امام ديدند كه مثل اين كه جلسه براي شليك موشك مجاب نشد. فرمودندكه نظر من همان است اما شور كنيد، به هر نتيجه‌اي كه رسيديد من هم قبول دارم. البته نظر من همان است كه گفتم، اما اگر به نظر ديگري رسيديد همان را انجام بدهيد. موقعي كه داشتيم از محضر امام خارج مي‌شديم، امام گفتند كه آقاي خامنه اي شما بمانيد، من برگشتم.

امام فرمودند من هنوزم نظرم همان شليك دو موشك است. اين را بدانيد كه هر وقت بخواهيد با آمريكا و انگليس مسامحه كنيد، فشارشان را بيشتر مي كنند.

بهترين كار با آمريكا اين است كه با شجاعت و شهامت با آن برخورد كنيد. شما بعد از من يادتان باشد كه با آمريكا نبايد مسامحه كرد. بايد با آن برخورد محكم كرد و نترسيد كه هيچ غلطي نمي تواند بكند. امام اينها را به من گفتند و ما آمديم بيرون.

از اين نمونه‌ها زياد است و براي همين است كه من فكر مي كنم امام داشت ايشان را در تمام احوالات براي رهبري مي‌ساخت. من از آقا خيلي درس‌ها و خاطرات گوناگون سراغ دارم؛ تعريف هاي مختلفي كه مي كردند انسان متوجه مي شد كه همان است و امام داشتند ايشان را براي امروز آماده مي كردند. براي اين كه بعد از خودشان يك كسي باشد كه تمام ديدگاه‌ها و افكار انقلاب را پياده كند.

آیا نمی‌توان گفت که خصومت و کینه‌ای که همچنان در گفتار و کردار رهبرجمهوری اسلامی نسبت به آمریکاست قسماً از تاثرات و اقتدای به درس و آموزه‌هایی است که از رهبر خود آموخته‌ است و نمونه‌اش هم در خاطره‌ی بالا بارز است؟ آیا سماجتی که در موضع آیت‌الله خمینی در این جلسه بوده و خوشبختانه بلافاصله به فاجعه‌ای نمی‌انجامد، اینک ۲۵ سال نیست که مبنای دشمنی با جهان غرب و آمریکا شده و آرام آرام حیات و ممات کشور را بر باد می‌دهد؟