رفتن به محتوای اصلی

موشکافی مختصر در جنبش مردمی سبز!
17.02.2010 - 15:19

بنظر من باید آن اتفاقات و تحولاتی را که در هرجامعه در جریان است پذیرفت نه آرزوهای خود را د ر آن دیدو ترسیم کرد! اما نیروی های سکولار و لائیک جامعه سیاسی ایرانی سالهاست که در افکار دست یافتن به ایده های خود زندگی می کنند ،بی آنکه برای آن اهداف اگر با موازین جامعه ایران مطابقت داشته باشد تلاشی کرده باشند.براستی نیروهای سیاسی در ایران در مبارزه به دست یافت یک حکومت سکولار و جامعه لائیک از چه قدمت تاریخی برخوردارند؟دکتر سنجانی رهبر جبهه ملی بعنوان یک جریان سیاسی غیر مذهبی در 26 دیماه سال 57 در مصاحبه با روزنامه اطلاعات گفته بود:از آنجائیکه 98 درصد مردم ایران مسلمانند ،پس شکل گیری حکومت اسلامی کاملا قانونی است! نیروهای سکولار دراه دست یافتن به مبانی خود به دلایل گوناگون باز مانده اند.برای مثال دکتر منصور بیات زاده از جبهه ملی و عضو دانشجویان کنفدراسیون خارج کشور در مقاله ائی مفصل در باره پیروزی انقلاب 57 در سالهای گذشته اقرار نمود که نیروهای سیاسی در مورد جدائی دین از حکومت هیچ آگاهی نداشتند.انقلاب ۵۷ نیروهای سیاسی را بیدار نکردکه در میان مردم نفوذی نداشتند .دوم خرداد 76 هم نیز آنها را بیدار نکرد و فکر می کنم وقایع۲۲ خرداد امسال نیز هیچ اثری بر آنها نگذاشته است. هنوز بسیاری از روشنفکران سیاسی خارج کشور در سطور مفاهیم کتابی در جامعه های غربی خود را سحر کرده اند.نشستهای جمهوری خواهان لائیک پس از برگزاری چندین جلسه بدون نتیجه ماند .به شکست انجامید .اتحاد جمهوری خواهان که از هم آغاز به نیروهای اصلاح طلب داخل امید بسته بودند! ما با جامعه ائی روبرو هستیم که تا زنده بودن آیت الله منتظری ،همه نگاه ها به مصاحبه های کوبنده ایشان دوخته شده بود. چرااعتراضات و انتقادهای آیت الله منتظری بعنوان یک متفکر اسلامی ویکی از بنیان گذران نظام ولایت فقیه به حکومت اسلامی می توانست اورا به جایگاهی مرتفع برساند اما نیروهای سکولار را بدان مرتبه نرسانده است؟چرا مردم به فراخوان وبیانیه ها و جمع آوری امضاء های بی شمار نیروهای سکولار توجه ائی نمی کنند؟این در حالی بود که قبل از اعتراضات آیت الله منتظری به نظام ، نیروهای ملی ،چپ و سلطنت طلب بیشترین افشاگری ها را علیه رژیم اسلامی بعمل آورده بودند وحق با آنها بود که به رهبری جنبش اعتراضی دست یابند،اما چرا نشد؟اینک نیز رژیم اسلامی بشکل موذیانه ائی همه دستگیر شدگان تظاهرات را با انتساب به سلطنت طلبان اعدام می کند.با جرات می توان گفت که بعد از فوت ناگهانی آیت الله منتظری ـ جنبش مردمی سبز یکی از قوی ترین نیروهای بالقوه و همزمان بالفعل خود را از دست داد.

اگر موسوی و کروبی تا کنون با فراز و نشیب های گوناگون بر مواضع خود ایستاده اند ،رمز آنرا باید در ایستادگی مردم جستجو کرد که همواره به کروبی و موسوی قوت قلب می دهند .کروبی و موسوی نیز بدین موضوع بخوبی آگاهی دارند که بعد از سرنگونی احمدی نژاد آنها به رهبری خواهند رسید و بدین خاطر نیز بر مواضع خود پای می فشارند.آنها مطمئن هستند که در جنبش سبز رقبای دیگری برای دست یافتن به رهبری ندارند! رنگ سبز که در ابتدا بعنوان نماد انتخاباتی مهندس میرحسین موسوی در ماههای پیش از انتخابات 22 خرداد تعین شده بود اما بسرعت به یک جنبشی داخلی و خارجی تبدیل گردید.اینک مدتهاست که جنبش سبز مردمی به یک واقعیت تاریخی در برابر حاکمیت ایران تبدیل شده است و بدین لحاظر جنبش سبز میرا نیست بلکه همچنان پویا مانده است.بسیاری از نیروها وشخصیت های سیاسی در اپوزیسیون داخل و خارج کشور در آغاز از بکار بردن نماد سبز اباء داشتند اما کم کم همه آنها موجودیت جنبش سبز را بعنوان آخرین شانس تاریخی مردم ایران برای نائل آمدن به دمکراسی و آزادی به رسمیت شناختند.اینکه جنبش سبز از کدام نحله سیاسی در تاریخ جنبش های سیاسی ایران برخاسته است ، گفتمان های فراوانی در مورد جنبش سبز وجود داد.بعضی آنرا از جنس نهضت مشروطیت می دانند که نمی خواست از سلطنت قاجار عبور کند و تنها برای حاکمیت قانون و محدود کردن اختیارات شاه بعنوان قبله عالم نزج گرفت به بررسی می پردازند وبعضی دیگر جنبش سبز را ادامه انقلاب 57 و سرنگونی طلب ارزیابی می نمایند.کم نیستند کسانیکه جنبش سبز را مانند نهضت ملی شدن نفت به رهبری دکتر مصدق بررسی می نمایند که آن نهضت نیز خواستار عبور از سلطنت پهلوی نبود بلکه خواستار سلطنت شاه نه حکومت کردن او بود.اما در کنار همه اینها ما به لحاظ تاریخی شاهد هستیم که در انقلاب مشروطیت ـ نیروهای انقلابی سرنگونی طلب مانند حیدر عمو اوغلی نیز بسیار فعال بودند که حتی به ترور نا موفق محمدعلی شاه قاجار دست زد.یا در نهضت ملی شدن نفت در کنار دکتر محمد مصدق نخست وزیر قانونی ورهبر جبهه ملی ایران ، دکتر حسین فاطمی بعنوان وزیر امور خارجه وقت اصرار می ورزید که از سلطنت پهلوی باید عبور کرده و در ایران رسما جمهوری اعلام گردد. اما غالب نیروهای کار آمد در نهضت مشروطیت و ملی شدن نفت به سیاست غلبه بر استبداد فردی شاهان قاجار و پهلوی اعتقاد داشتند تا آنها را به آرای اکثریت مردم مطیع کرده تا شاه به قوانین مجلس قانون گذاری و تفکیک قوا رضایت دهد.اما بنطر اکثر نیروهای سیاسی وضعیت خامنه ای هیچ شباهتی به موقعیت محمدعلی شاه و محمد رضاشاه ندارد.بیشتر نیروهای سیاسی خامنه ای را بعنوان ولی فقیه و رهبر جمهوری اسلامی را عامل همه فجایع اخیر و کودتای انتخاباتی ارزیابی می نمایند.اما با همه این حال ـ خاندان هاشمی رفسنجانی بعنوان یکی از بنیان گذران نظام جمهوری اسلامی در تلاش است تا خامنه ای را از بدنه جناح احمدی نژاد ومصباح و سپاه پاسداران جدا نموده و بسوی خود جلب نماید.اما شخص خامنه ای بدین موضوع اشراف دارد که اگر چرخش کوچکی بسوی خواسته های رفسنجانی از خود نشان دهد ـ بسرعت توسط جناح احمدی نژاد مصباح و سپاه برچیده خواهد شد. خامنه ائی آنچنان بدست نیروهای مافیائی حاکم وسپاه به استیصال کشیده شده است که نتوانست اسفندیار رحیم مشاعی معاون احمدی نژاد و همزمان پدرعروس رئیس جمهوری کودتائی را از دولت برکنار نماید.

«« پارلمان‌نيوز: رئيس‌جمهور انتقادات عليه مشايی را يک روش سوخته ناميد.به گزارش سفير، لحظاتی قبل دکتر محمود احمدی نژاد در کنفرانس مطبوعاتی خود در پاسخ به سئوالی درباره افکار رئيس دفتر خود گفت:«مشايی از نيروهای اصيل و دلسوز با انديشه بسيار روشن و زلال است و ايشان از بهترين همکاران دولت است و شبانه روز در خدمت دولت است.»«

با همه تفاسیر مختلف بگذاریم برای یکبار هم شده خود مردم مسائل خود را رهبری کنند.جنبش سبز مردمی میرا نیست بلکه با روند زمان بسیار پویا شده است و هرچقدر جلو می رود منطقی تر می شود.بر خلاف نظر بعضی از دوستان که فکر می کنند کروبی و موسوی ابزار این جنبش هستند(( که این خود نشانگر اندیشه های شیطانی و فریب کاری آنها مانند ۳۰ ساله گذشته است و تاکنون به چیزی دست نیافته اند)) باید به صراحت بگویم که آنها نه ابزارند نه وسیله موقتی بلکه آنها بخوبی می دانند که بعد از سرنگونی احمدی نژاد و خامنه ای ،آنها براحتی خواهند توانست جمهوری اسلامی دیگر را با اصلاحات و تغییرات کلان می توانند کشور را رهبری و اداره نمایند.در تمام شهرهای کوچک و بزرگ ایران اصلاح طلبان بعنوان آلترناتیو حضور دارند و روز شماری می کنند تا دوباره به قدرت برسند.اما در شهرهای مختلف ایران ما چقدر نیروی سکولار و لائیک داریم؟به جزء تهران بقیه شهرهای ایران فاقد نیروی سیاسی سکولار ولائیک است. بیشتر نیروهای سیاسی مدرن و سکولار و لائیک سالهاست که در خارج زندگی می کنند و هیچ رابطه توده ائی با مردم داخل کشور ندارند واصلا معلوم نیست آیا روزی در فضای باز سیاسی بخواهند به ایران برگردند؟ تا به فعالیت سیاسی و شرکت در دولت دل خواه و مفروض شرکت نمایند . شکست انقلاب 57 و اعدام و زندانی و شکنجه بعضی از اعضای کنفدراسیون تجربه بسیار تلخی برای فعالین سیاسی خارج کشور بر جای گذشته است،اما باهمه این حال ـ آینده ایران آزاد محتاج زنان ومردان دمکرات وبا تجربه که از صداقت ، صراحت، صلابت ،صمیمیت به انتظار نشسته است.به امید اروز

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.