اگرنیچه بانبرد فلسفی خویش، توانست خدا را از آسمان به زمین آورد تا حاکمان قدرتمند نتوانند در پناه کلیسا در اروپا ـ دیگر بنام خدانتوانند فرمانروائی کنند،مردم ایران نیز با مبارزات پیگیر خود علیه ظلم وستمی که بنام الله اعمال میشود ـ خط بطلانی تاریخی بر نمایندگی ولی فقیه در سرزمینی به اسم ایران کشیدند.تمام مشکل سیاسی دوره قبل از انقلاب نیز در برابر شاه در این نهفته شده بود که شاه خود را سایه خدا می دانست و بدینسان خود را پاک ومنزه ودرمقابل همه پرسش ها و انتقاد ها مصون می پنداشت.اماشاه عاقبت با تظاهرات گسترده وسیع مردم در خیابانها صدای انقلاب را شنید ودر برابر خواسته های آزادی خواهانه مردم سر تعظیم فرود آورد اما ولی فقیه که خود را نماینده الله و ولی امر همه مسلمین جهان می داند ،هنوز نمی خواهد به نمایندگی دروغین خود از جانب خدا اقرار نماید.امپراتورژاپن نیز پس ازشکستی که در جنگ جهانی دوم نسیب کشورش شد، از خدائی در آسمان به زمین آمد.اینک بسیاری از دولتمردان جمهوری اسلامی نیز صدای انقلاب را شنیده اند اما ولی فقیه هنوز خود را به ناشنوائی زده است ونمی خواهد صدای دادخواهی مردم را بشنود.خامنه ائی همچنان خود را نماینده الله برروی زمین می داند و اطاعت مردم از فرامین ضد انسانی خود را یک تکلیف الهی می پندارد. در بیت رهبری همچنان اطرافیانی تملق گو مانند مصباح و طائب وخرعلی و جنتی همچون خواجه سرایان عصر شاه سلطان صفوی نیز بر نمایندگی ولی فقیه پافشاری می نمایند و به خامنه ائی فشار می آورند تا مثل گذشته از اختیارات الهی خود یاری بگیرد تا اعتراضات مردم را سرکوب نماید. اما این در حالیست که خداوند هیچ نماینده ائی بر روی زمین ندارد و هرکس بگوید من نماینده خدا بر روی زمین هستم یک دروغگوی بزرگ و خائن به کائنات است.اعتراضات برحق مردم همچنان ادامه دارد.رژیم اسلامی اعتراضات 13 آبان را به شدت سرکوب می کند تا مردم در 16 آذر دیگر به خیابانها سرازیر نگردند اما ناراضی باردیگر از جانشان میگذرند وبرای اعتراض به خیابانها می آیند.آیا سی سال تجاوز به نوامیس و حقوق مردم کافی نیست؟همه این کنیسه ها و کلیساها و مساجدی راکه بشر در طول تاریخ بنام خانه خدا بدست خود ساخته است تا به قدرت حکومت های انسانی مشروعیت و رسمیت بدهد نیز خانه خدا نیست بلکه مراکزی برای اعمال ونفوذ جباریت حاکمان علیه مقام شامغ انسانی هستند.اگر آغاز وپایانی برای جهان معلوم نیست پس خانه ائی نیز برای خداوند لازم نیست.خداوند اگر محتاج خانه ائی بود؛خودش می ساخت نه بدست انسان حیله گر!

واعظان کین جلوه بر محراب و منبر می کنند،،،،،، چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند ... اینها گوشه ای از اتهاماتیست از حافظ به زاهدان دروغگو وتزویر کار و ریارکار که برای رزق وقدرت انجام می دهند که از ابیات بالا استخراج میشود.

انسان کیست که بتواند نماینده قادر مطلق بر روی زمین شود.خداوند برای اجرای منویات خویش به نماینده نیازی ندارد.مگر وزش طوفان وبارش باران در طبیعت به قدرت ناچیز بشر محتاج است که خداوند نیازمند نماینده ائی بر روی زمین باشد. اینک مدتهاست که بخشی وسیعی از بنیان گذاران و کسانیکه قانون اساسی ارتجاعی جمهوری اسلامی را به تصویب رسانده اند به این باور رسیده اند که مشروعیت و رسمیت هر حکومتی از طریق آرای اکثریت مردم بدست می آید.حکومتی که از طریق مردم انتخاب گردید نیازی به توشیح الهی ندارد چون آنگاه قدرت مردم شریک رای قادر مطلق می گردد که در اسلام بدان شرک می گویند.یکبار برای همیشه باید در ایران حاکمیت خالص ملی وبدون پیشوند و پسوند بر سرکار آید تا سرنوشت همه آحاد مردم بشکل کاملا دمکراتیک تعین گردد.