اکبر گنجی برای اولین بار در سال 2000 درکنفرانسی در برلین به سخنرانی پرداخت که شوربختانه در سایه توطئه ها ائی از پیش طرح ریز شده از جانب رژیم وبخشی از اپوزیسیون مدعی وناشناخته به آشوب کشانده شد.در آنروزها رئیس جمهور وقت حکومت اسلامی حجت اسلام محمد خاتمی با تبانی دولت مردان میانه باز آلمان می خواست تا از نظام خونریز و ضد تمدن جهانی جمهوری اسلامی ـ چهره ائی متعادل به همه جهانیان به نمایش بگذارد که جناح مقابل با توطئه چینی از قبل طرح ریزی شده همچنان بر درندگی جمهوری اسلامی علیه مدنیت بشری پافشاری کرد و کنفرانس سال 2000 را به آشوب کشانید.

اکبر گنجی در تابستان 2007 در برلین با نظارت نماینده ائی از وزرات اطلاعات جمهوری اسلامی به سخنرانی پرداخت ودر آن دوره به اتحاد اپوزیسیون سیاسی جمهوریخواه و مشروطه خواه حمله کرد. در تابستان جاری نیز اکبر گنجی به بهانه بر افشاندن پرچم شیر و خورشید ایران که جهت حمایت از جنبش سبز در امریکا بر گزار گردیده بود ، آنرا به انشعاب و تفرقه کشاند.

اما این بار سخنرانی اکبر گنجی در برلین برای اولین بار در سایه یک انشعاب اختلاف انگیز به نام جنبش سبز در برلین برگزار گردید.تا کنون بین همه برگزار کنندگان و راهپیمائی های جنبش سبز در برلین هیچ اختلافی نبود.اما مدتهاست بخشی از نیروهای جوان منتسب به جنبش سبز در برلین که اساسا از دانش سیاسی لازم نیز برخوردار نیستند وبیشتر به اطلاعات سیاسی پدران ومادران قدیمی عضو حزب توده و سازمان اکثریت وابسته هستند دست به انشعاب تفرقه آمیز زده اند وخود را از جنبش سراسری مردم ایران جدا کرده اند. همانطوریکه که در دهه شصت با نفوذ حزب توده ایران در همه سازمانها و تشکلات سیاسی و فرهنگی مانند کانون نویسندگان ایران به انشعاب کشیده شدند این بار ایادی بازمانده حزب توده در برلین نیز به جنبش سبز ایران تعرض سیاسی نموده اند تا آنرا به انشعاب کشیده و به خدمت خود بگیرند. حزب توده ایران که در به انشعاب کشاندن جریانات سیاسی قدمت طولانی دارد اینبار سعی می نماید تا جنبش سبز مردمی ایران را به انشعاب و در خدمت خود بگیرد.حزب توده ایران همچنان بر این باور پافشاری می نماید که حمایت از خط ضد امپریالیستی امام خمینی درست بوده است ودست های مرموز و ناشناخته جریانات فراماسونری و سازمان حجتیه در نهایت آماج های انقلابی و خلقی امام خمینی را آنرا به انحراف کشاندند.حزب توده همچنان براین باور است که حمایت از مهندس میرحسین موسوی بعنوان نماینده دولتی کردن اقتصاد وتجارت ایران از مشروعیت تاریخی برخوردار بوده است.حمایت های بی دریغ حزب توده ایران از مهندس میرحسین موسوی این روزها این شبهه را در میان سیاست گذاران جمهوری اسلامی به وجود آورده است که میرحسین موسوی نیز مانند حجت اسلام خوئینی ها بعنوان تئوریسن گروگانگیری سفارت امریکاکه قبل از انقلاب در مسکو بسر برده است به بخش جنبش اسلامی ضد امپریالیستی حزب توده وابسته بوده است.

در تاریخ 29 نوامبر اکبر گنجی در برلین به سخنرانی پرداخت.سخنرانی اکبر گنجی از چند مرحله برخوردار بود.وی ابتدا به همه انقلابات وسرنگونی های بی ثمر پرادخت سپس به آشتی اپوزیسیون برانداز با حکومت اسلامی اشاره نمود.اکیر گنجی به تئورهای انقلاب لنینی انتقاد نمود.هرچند بیشتر شرکت کنندگان سخنرانی از طرفداران سابق انقلاب بلشویکی و لنینی تشکیل یافته بود اما همه آنها برای سخنرانی اکبر گنجی کف زدند. اکبر گنجی انقلاب بلشویک را در دورانی به نقد کشاند که چنین پدیده ائی سالها قبل یعنی در دهه هشتاد توسط کمونیستهای نو اندیش به نقد کشیده شده بود و بطور کامل مردود اعلام شده و مورد تازه ائی نبود.اکبر گنجی موقعی به مردم ایران توسعه می نماید که از انقلاب و سرنگونی رژیم اسلامی پرهیز نمایند که مردم ایران ماههاست به جنب وجوش انقلابی برای تغییرات سیاسی روی آورده اند. گذشته سیاسی اکبرگنجی اصلا مهم نیست بلکه شرط اساسی در این است آیا اکبر گنجی در راه سرنگونی تمام و کمال حکومت اسلامی تلاش می نماید و یا در حفظ رژیم اسلامی در قاموسی دیگر می اندیشد؟اکبر گنجی برای به اثبات رساندن مردمی بودن خود و آن هم به لحاظ تاریخی یک راه بیشتر در پیش روی خود ندارد یا باید در کنار جنبش تاریخی و تحولاتی مردم ایران مبارزه نماید ویا اگر اکبر گنجی بخواهد به ترمزی برای چرخش کنونی انقلاب مردم ایران تبدیل گردد،آنموقع در گردش تاریخ محو و نابود خواهد گردید.انتخاب این دو راه به اختیار اکبر گنجی است!