رژیم با براه انداختن جنگ صعوبانه غزه نیز نتوانست افکار عمومی داخل وخارج را از نیرنگ های خود منحرف سازد.نیروهای سیاسی ومردم بازهم برای مطالبه خواسته های اساسی خود به سراغ رژیم اسلامی آمده اند و انگشت رژیم را در همه توطئه ها کشف و بیرون کشیده اند.رژیم اسلامی به جائی رسیده است که خیلی زود دستش رو می شود و برای مردم جای هیچگونه تردیدی باقی نمانده است که آخوندهای حاکم هم رمالند و هم دجال!

درسایه 30 سال بی برنامگی وعدم جلب اعتماد مردم که ازجانب نیروهای مختلف سیاسی ازاپوزیسیون نا بالغ ناشی شده است ،جمهوری اسلامی می رود تا در اوج دست وپنجه نرم کردن با بحران های سیاسی ،اجتماعی ،اقتصادی ،فرهنگی ـ سی امین سالگرد بنیاد گذاری خود را جشن بگیرد. همه اینها در حالی اتفاق می افتد که اکثریت مردم ـ کاملا از رژیم روی گردانیده اند و دیگر امیدی به اصلاح رژیم از درون اعتقادی ندارند. در 30 سال گذشته به تدریج ریزش توده های مردم از حکومتی که خود بااحساسات گرم اماخالی از خرد برگزیده اند به وقوع پیوسته است(میتوان گفته جیمی کارتر را هنگام سفر درسال 56 به ایران که در ملاقات باشاه گفته بود ایران جزیره ثبات است را بدینگونه تعبیر کرد که چگونه ایران در بی خبری وسکون ایستاده است که نیازمند فضای باز سیاسی است) اما در فقدان یک اپوزیسیون و آلترناتیو "جامع ومانع" که سراسر ایران را پوشش داده باشد ،توده ها همچنان در رویاروئی با تفرقه های نیروهای سیاسی در رنگهای مختلف تاکنون درانتخاب نظام آتی سرگردان مانده اند.اگر زمینه های مذهبی مردم راکه رژیم اسلامی در بکارگیری ابزاری از آن در جهت تحمیق و تثبیت خود با موفقیت نسبی بهره گرفته است معیار قرار بدهیم اما دیگر مولفه هاو عناصری برای طولانی تر شدن عمر رژیم اسلامی کارساز بوده اند ،کدامند؟چرا رژیمی که هزار بار بیشتر از حکومت گذشته به مردم ظلم میکند توانسته است براریکه قدرت بماند اما رژیم قبلی بقول دکتر ابراهیم یزدی در تعجب همگان ، قدرت را بسرعت به آخوندها واگذار نمود ؟شاید بعضی ها بگویند چون رژیم کنونی از یک انقلاب فراگیر و توده وار زاده شده است ودائما بر استقلال خواهی وغرب ستیزی ارتجاعی بطور مزورانه تاکید کرده است وازپشتوانه فرهنگی ومذهبی تاریخی دارا می باشد لذا توانسته است همچنان قدرت خود را حفظ نماید! آیا اقتصاد و کشاورزی و بقیه خواسته های اسا سی استقلال خواهانه مردم ایران به کرسی نشسته است یا مملکت بدتر شده هست؟ اما سئوال اساسی در اینجاست مگر رهبران انقلاب سال57 زندگی بهتر از دوره شاه را به مردم قول نداده بودند ؟مگرنقطه عزیمت مردم در پیوستن به انقلاب کسب آزادی ودمکراسی و عدالت اجتماعی واستقلال کشور نبود ؟آیا همه آنها را تاکنون بدست آورده اند یا بیشتر آنها را باالعکس از دست داده اند؟همه به خوبی میدانند که مردم ایران در سایه انقلاب ارتجاعی و اسلامی 57 نظام شاهنشاهی سرنگون وبجای آن حکومتی را بجای آن نشاند ند که در پرتو آن بیشتر دستاوردهای مد نی مردم که ازآغاز انقلاب مشروطه بدست آمده بود نیز از دست رفته است و بازگشت به حقوق مدنی و حقوقی دوره سابق اینک به یک آرزوی قلبی تبدیل شده است. مقایسه تعداد ناراضیان ایرانی در داخل و وخارج وآمار پناهندگان سیاسی ،اجتماعی ،اقتصادی ،فرهنگی ، اقلیت های مذهبی وقومی در دوره گذشته وکنونی ـ آئینه ای است تمام نما از ظلم وجنایات رژیم اسلامی که علیه مردم ایران بکار گرفته است. باهمه فجایعی که به سبب وجود رژیم منحوس اسلامی در میهنمان اتفاق می افتد ،تورم و ورشکستگی اقتصادی همه فشارهای خود بر روی اقشار تهیدست می گذارد و از بیکاری مفرط و بی انتها ـ فحشاء با اطلاع شوهران ،اعتیاد، بزهکاری ، دزدی ،رشوه خواری وارتشاء و رواج کلاهبرداری و انواع جنایات وآزارها مانند کشتن ،فروختن، درحق کودکان صورت می گیرد. در کنار همه اینها دزدی وتاراج اموال و ثروت های ملی توسط عناصر دولتی از عصر قاجار پیشی گرفته است وکم کم جمهوری اسلامی ایران در همه رتبه های منفی جهان به مقام اول دست می یابد!

درتاریخ دولت های جهان وضعیتی اسفناک تر که حاکی از تفرقه و اتهام پراکنی باشد، تاکنون به شکل دولت نهم ودر بیرون حکومت و از جانب اصلاح طلبان وجود نداشته است. «خاتمی تدارکاتچی است و قطعاً رئیس جمهوری را که تدارکاتچی باشد نمی پسندم». خبرگزاری انتخاب این جمله را از قول سعید حجاریان منتشر کرد. براساس این گزارش حجاریان که سخنان مذکور را در جلسه ای بیان می کرد، افزوده است: اگر خاتمی بیاید روز از نو، روزی از نو.

عضو مرکزیت حزب مشارکت پیش از این هم گفته بود خاتمی با برگزاری انتخابات مجلس هفتم آخرین میخ را بر تابوت اصلاحات کوبید. وی در مصاحبه دیگری، تصریح کرده بود گروه خون خاتمی با امثال حزب مشارکت فرق می کند.

دولتمداران جمهوری اسلامی در این ایام بیشترین افشا گریها را علیه یک دیگرـ در طول چهار سال گذشته بعمل آورده اند و خوشبختانه در همین رهگذر مردم ایران بیشترین شناخت را از بنیانگذاران حکومت اسلامی بدست آورده اند و مردم می روند تا با جمع آوری بیشترین تجربیات از درون وبیرون از حکومت و در شناسائی اپوزیسیون مدعی در رنگهای مختلف به آینده ائی نوین دست یابند . کسانیکه نسخه جنگ غزه را پیچیدند تا فعلا نظام را از بحرانها و فشار هائی که به حکومت وارد میشود نجات دهند نیز به جائی نرسید و برابر گزارشات موثق از ایران ،مردم با فاجعه غزه به لحاظ انسانی همدردی نشان دادند اما خود را مانند گذشته به دام رژیم گرفتار نکردند و در تظاهرات حکومتی شرکت نکردند که بر آیند این واقعه را می توان ادر اظهارات خاتمی در دیدار با اقلیت مجلس مشاهده کرد که گفت: کشورهم اکنون در وضع مناسبی نیست لذا همه باید نگران این وضع باشند!ودرجای دیگر می گوید: آفتاب: رییس جمهور سابق كشورمان اظهار داشت: «متاسفانه این روزها ارزشها خیلی ارزان و آسان مصرف می‌شود و كسانی برای اینکه خود را توجیه کنند اینگونه القا می‌کنند که فقط آنها در مسیر ارزشها گام بر می‌دارند».رمضان زاده : دولت نهم، ناکارآمدترین دولت در دویست ساله اخیر است !سخنگوی دولت اصلاحات با بیان اینکه اصلاح طلبان در انتخابات نهم ریاست جمهوری به تفرقه باختند، دولت نهم را ناکارآمدترین دولت در دویست ساله اخیر دانست و به این پرسش که:« اگر کسی در قدرت قرار گرفت که نمونه عینی بی اعتمادی در جامعه بود چه باید کرد؟ یک نفری دروغ گفته است، مدرک جعل کرده است و بعد هم با وقاحت ایستاده است و می گوید کناره گیری من به مصلحت نظام نیست! آیا باید گذاشت که این اتفاقات ادامه پیدا کند؟)) اول اینکه روزی اولی که دکترای قلابی کردان توسط روح الله حسینیان (نشان از تضاد های درونی رژیم است) کشف شد او بسرعت گفت : بنده دکترای خود را از آکسفورد لندن گرفته ام این در حالیست که آکسفورد شهری است مستقل ودانشگاه آکسفورد در لندن شعبه ندارد!

دوم اینکه روز انتخاب او بعنوان وزیر کشور با رای بسیار شکننده و کم ،وی پس از انتخاب شدن به تقلید از احمدی نژاد (هاله نور) اعلام نمود که مجلس آنروز نورانی بود اما معلوم نیست آیا روز خلع او از وزرات کشور باز هم همان مجلس نورانی بود؟ اما لذ ت کنارگیری عوضعلی کردان در دهان بخشی از خود رژیم ماند نه اپوزیسیون هرچند این اپوزیسیون بود که اولین افشا گری های علیه آقای کردان بعمل آوردند ! اما ببینیم بعدا از پیرزوی اپوزیسیون علیه آقای کردان چه کسی مقام اورا کسب کرد: سردار صادق محصولی وزیر کشور جدید، با فعالان بخش خصوصی دیدار کرده و در باره ثروت خود و تعریفی که از بسیجی دارد نقطه نظراتی را مطرح کرده است که به نقل از روزنامه اعتماد می خوانید:

ثروت من حتی اگر 160 میلیارد دلار هم باشد، باز هم از طریق فعالیت در امور ساخت و ساز به دست آمده است. در هیچ جا ردپایی از رشوه یا معامله با دولت مشاهده نمی شود.

زمانی بسیجی کسی بود که برای دفاع از کشور به جبهه می رفت ولی امروز بسیجی کسی است که بتواند تولید ثروت کند. یعنی با سرمایه گذاری خصوصاً در کارهای مولد اقدام کند." اما سئوال اسا سی در اینجاست که آیا تولید ثروت های افسانه جهت منافع ملی مردم ایران بکار گرفته می شود یا به جیب وحساب های شخصی بسیجی ها سابق که درچتر حمایت های دولت مهرورزی قرار دارند سرازیر می گردد؟ اما باهمه این افتضاح کاریها که از جانب رژیم اسلامی رخ می دهد اما همین رژیم مفتضح می تواند در 30 ساله گذشته بر سرکار بماند وهنوز می خواهند میرحسین موسوی را که یکی از عاملین بدبختی این ملت است با سلام و صلوات به قدرت برگردانند ،اما علت همه اینهادر کجا نهفته است؟

چراکه همانها و حسین شریعتمداری ها عامل سرنگونی او شدند )با اینکه کارشناسان از قبل هشدار داده بودند، نمایندگان ایران رفته اند و در شورای امنیت کاندیدای ریاست شده اند و در پاسخ به منتقدان نیز می گفتند حداقل شصت کشور اسلامی به ما رای خواهند داد و با این کار نه تنها رای نیاورده اند که حیثیت ایران را نیز بر باد داده اند. همچنین برای اولین بار در طول تاریخ سازمان ملل، در نتیجه زحمتی که دکتر احمدی نژاد کشیده اند، مجمع عمومی سازمان ملل در حمایت از اسرائیل و علیه ایران قطعنامه صادر کرده است و این عکس العملی است به رفتار دولت نهم در عرصه سیاست خارجی و در نتیجه همین تحریم هاست که دیگر نمی توانیم حتی یک پروژه بزرگ صنعتی را در کشور اجرا کنیم.اگر ایران ضعیف شود، عقب افتاده باشد و اگر ملت ایران عزت و احترام نداشته باشند باید نگران بود. »سيد مصطفي‌تاج زاده: چنانچه به هر دلیلی کانون قدرت مانع حضور نامزد اصلاح طلبان شد، صحنه انتخابات را ترک مي‌کنیم! وی تاکید کرد: «اگر بتوانیم کاری کنیم؛ می‌آییم ولی اگر زمینه برای کار کردن فراهم نباشد این خدمت به اسلام و ایران نیست که بیاییم و باید کسی بیاید که بتواند در این عرصه کار کند».خاتمی تاکید کرد: «ما هویتی داریم و نمی‌توانیم از آن دست برداریم. ما اگر بیاییم با هویت خود خواهیم آمد و اگر بیاییم باید بتوانیم با هویت خود به اسلام، ایران و ملت خدمت کنیم. اگر آمدن مستلزم این باشد که هویت خود را از دست بدهیم و برای رسیدن به قدرت طوری دیگر بیاییم؛ما اهل این طور آمدن نیستیم»پول کثيف صهيونيسم در دستان اصلاح طلبان، يادداشت محمدجعفر بهداد، مدير عامل ايرنا در روزنامه ايران!در رابطه با انتقادهای گروههای مختلف علیه احمدی نژاد اما ولی فقیه چنین می گوید! به گزارش ايرنا به نقل از پايگاه اطلاع رساني دفتر خامنه اي امروز (چهارشنبه)در ديدار کارگزاران اجرايي و فرهنگي حج، با اظهار ناخرسندي شديد از فضاي تبليغاتي و مطبوعاتي کشور افزودند: اين فضاي بي بند و باري در حرف زدن و اظهارنظر عليه دولت، مسائلي نيست که خداوند به آساني از آنها بگذرد.

خامنه اي تأکيد کرد : تفضلات و رحمت الهي تا زماني است که ما مراقب گفتار، رفتار، و عملکرد خود باشيم زيرا خداوند با ما خويشاوندي ندارد.

ايشان در پايان خاطرنشان کردند: برخي کارها و ظلم ها، فتنه اي به پا مي کند که دامن همه، اعم از ظالم و غيرظالم را مي گيرد بنابراين همه بايد مراقب اظهارنظرها، تبليغات، و اقدامات خود باشند.)

.اين تحرکات و تدابير محفلی در حالی است که افراطی های دوم خردادی برای در آغوش کشيدن شاهد پيروزی در انتخابات آينده با مانع بزرگتری غير از «اتحاد اصولگرايان» رو به رويند و آن هم برکت نداشتن پول هايی است که مشغول مطالبه آن از کمپانی های صهيونيستی مستقر در لندن و واشنگتن هستند. در اين باره گفتنی هايی است که در آينده نزديک به آنها خواهيم پرداخت.

آقای خاتمی می گویند به‌هر حال انقلاب برای ما مهم است وما همیشه دغدغه شهدای انقلاب را داریم !اما در یک مقایسه کاملا ساده باید به آقای خاتمی خاطر نشان نمائیم که:« چرا حکومتی با مجموع شهداي انقلاب اسلامی از 15 خرداد 1342 تا 22 بهمن 1357 با احتساب شهداي گروه‌هاي چپ ومذهبی جمعاً حدود تنها3164 نفر است كه در كتاب «بررسي انقلاب ايران» به صورت دقيق‌تري آمده‌است و از تحقیقات جامع عماالدین باقی کسب شده است که همان تعداد کشته توانست حکومت سابق را ازاریکه قدرت سرنگون گرداند اما حکومتی کنونی علیرغم اینکه یک میلیون کشته در جنگ بیهوده ایران و عراق و اعدام نیروهای سیا سی و در منا طق قومی گرفته است اما همچنان می تواند بر اریکه قدرت بماند؟ ( برابر تحقیقاتی که آقای دکترحسین لاجوردی بعنوان استاد دانشگاه درتهران به سال 1358 خورشیدی بعمل آورده بودند ،آمارکل تعداد کشته های انقلاب به 761 نفر می رسید که دفتر انقلاب دولت موقت مهندس بازرگان در اطلاعیه ائی خطاب به خانواده های شهدا جهت دریافت 100،000 هزار تومان برای التیام مادی از آنها،آمادگی خود را اعلام نمود که تنها ششصد و اندی خانواده برای دریافت آن مبلغ به آن دفتر مراجعه نمودند) روزنامه اطلاعات به تاریخ ۲۴ دی، علت تشکیل این جلسه را نگرانی‌های شاپور بختیار از وقوع یک کودتا در صورت خروج شاه از کشور می‌داند و می‌نویسد:

«به شاه ایران در دیداری که فرماندهان ارتش با او داشتند پیشنهاد شد که برای بازگرداندن قدرت مطلق به مقام سلطنت از نیروهای مسلح چهارصد و سی هزار نفری ایران استفاده شود.»

اما شاه فکر هر‌گونه کودتایی را رد کرد و با تأکید فراوان به فرماندهان ارتش گفت: «کودتا به معنی ادامه خونریزی دهشتناکی است که در جریان یک سال گذشته بیش از هزار و پانصد کشته به بار آورده است.»

حتی دربالا می بینیم که شاه رقم کشته ها را دریک سال ـ بیش از هزار و پانصد نفر برآورد کرده است اما رژیم اسلامی در قانون اساسی خود تعداد شهدا انقلاب را به 60،000 نفر رسانده است و بااین عمل ، یک دروغ بزرگ را به قانون تبدیل نموده است .همانطوری که کشته های پانزده خرداد 42 را بمناسبت 15 خرداد همان پانزده هزار اعلام می کند که رژیم تنها در انفجار ساختمان حزب جمهوری اسلامی، آمار کشته شدگان رااز 130 نفر به 72 تن تقلیل می دهد تا واقعه 72 یاران امام حسین در کربلا را تداعی نماید و از همینجا می توان به همه آمارهای رژیم شک برد!

ایادی رژیم اسلامی در تحلیل از شرائط فعلی جامعه انفجاری ایران با تجربه ائی که از اتفاقات سالهای قبل از انقلاب ارتجاعی و اسلامی دارند بخوبی می دانند که درحال حاضر تلاش های شبانه و روزی نیروهای طرفدار حقوق بشر ودانشجوئی وخواسته های کارگری برای ارکان نظام خطرناک هستند نه نیروهای برانداز ؟ آنها هستند که می روند تا ابتدا بافعالیت های قانونی ومتعارف خود که از نظر بعضی ها بی اثر است، زمینه های اولیه سرنگونی رژیم اسلامی را با شناخت صحیحی که از جامعه دارند مهیا و جامه عمل بپوشانند؟