رفتن به محتوای اصلی

لوزان، توافقی شکننده در آستانه سقوط
08.05.2015 - 23:33

 با پایان ضرب الاجل تعیین شده، کلید روحانی در "ایران گیت" چرخید و پس از سالها تنش، گروکشی های سیاسی-اقتصادی و صرف میلیاردها دلار هزینه، ایران و 5+1 به راهکاری جهت حل بحران هسته ای دست یافتند. جدای از مباحث فنی و تناقضات متنی-محتوایی در ترجمه، صرف آنکه مدعیان دموکراسی، نادیان آزادی و حامیان حقوق بشر با شاخص ترین دیکتاتوری و برجسته ترین ناقض حقوق بشر در منطقه، به نقطه تفاهم و تعامل می رسند جای تامل دارد.

اما انچه پس از لوزان قابل توجه است:

- خاورمیانه همچون نقطه تلاقی ملل و آوردگاهی ایدولوژیک، همچنان بحرانزا، متشنج و بی ثبات باقی خواهد ماند.

-محور فعالیت ها در منطقه، از رقابت استرتژیک، تلاش جهت پیشبرد منافع و گسترش نفوذ، به نبردی برای بقا، دفاع از موجودیت و تقابل رودررو خواهد انجامید.

-تغییر موازنه‌ی کنونی، منافع و مرزبندی ها را بازتعریف  و وجود مولفه ها و قواعد بازی نوین، ظهور بازیگران جدید را به دنبال خواهد داشت.

پیش از لوزان:

ایران با تداوم سیاستهای خصمانه، حمایت آشکار از تروریسم، نقض گسترده حقوق بشر و گام نهادن بسوی اتمی شدن، با واکنش جهانی-منطقه ای-داخلی روبرو شد و با در نظر گرفتن:

-انزوای جهانی و بحران اقتصادی ناشی از تحریم ها،

-تهدید حمله نظامی و درگیری در چندین جبهه خارجی-داخلی،

-تضعیف متحدان جهانی-منطقه ای،

-ناتوانایی اقتصادی در حمایت از متحدان و کاهش نفوذ به تبع آن،

-ظهور نیروها و تهدیدات جدید در غرب و شرق،

- بحران مشروعیت در بدنه نظام و شکاف در ارکان قدرت،

- گسترش جنبش های اجتماعی، اعتصابات و اعتراضات صنفی،

-بحران جانشین رهبری،  

-کاهش جهانی قیمت نفت،

-تهییج کردها در سایه تحولات بخش های دیگر و آغاز تحرکاتی در سایر مناطق

 در آستانه فروپاشی و سقوط قرار گرفته و ناچار به عقب نشینی و چرخش در استراتژی گردید.

با آنکه تا پیش از پایان مهلت توانسته بود، با حفظ متحدان در قدرت، نفوذ وسیع در عراق، تهدید مرزهای اسرائیل و باج خواهی در یمن، دست بالا را بگیرد، با شکست در تکریت، مواضع کنگره و هم پیمانان امریکا، همچنین دخالت نظامی ائتلاف عربی در یمن، برتری خود را از دست داد.

در سوی دیگر،

-دخالتهای کور و نظامی غرب به رهبری امریکا، موجبات افزایش بی اعتمادی و غرب ستیزی در منطقه را فراهم ساخته و دموکرات ها را برآن داشت تا با شعار ضد جنگ و بهبود شرایط اقتصادی (پس از بحرانی جهانی)، درصدد بازسازی وجهه امریکا برآیند.

-دولت اوباما با اصرار بر راه حلی دیپلوماتیک، تمام توان و اعتبار خود را  بر موفقیت مذاکرات متمرکز کرده و با وجود مخالفت جمهوریخواهان و همپیمانان منطقه ای، به مانند هم حزبی های پیشین، به دنبال دستاوردی دیپلوماتیک در حوزه خارجی بود. همچنین:

-ترس از ترویج نا امنی و ظهور پدیده ای بنام داعش در منطقه،  

-احتمال شیوع و صدور افراطیگری،

و نبود آلترناتیو و اپوزسیونی تاثیرگذار در ایران،  دستیابی به چنین توافقی را محتمل کرده بود.

آنچه ایران به دست آورد

زمان و فضای کافی در راستای:

-حفظ و بقای نظام،

-بازسازی و گسترش روابط اقتصادی، ترمیم زیرساخت ها و صنایع سنگین،

-تامین پدافند هوایی کارآمد،

-تمرکز بر حمایت از متحدان منطقه ای،

و تداوم سرکوب ها همزمان با تلاش در جهت آرام سازی فضای ملتهب داخلی،

همچنین:

- لغو قطعنامه های شورای امنیت و تحریم اشخاص حقوقی و حقیقی (بخش هسته ای)،

- آزادسازی بخش عمده ای از دارایی ها،

- مشروعیت بخشی به برنامه هسته ای،

- و حفظ ساختار و زیربنای هسته ای،

که در کنار تجربه پیشین، او را قادر خواهد ساخت تا در صورت نیاز بسوی اتمی شدن گام بردارد.

در سوی دیگر نیز، غرب با:

-ایجاد محدودیت و ممنوعیت 15 ساله در گسترش برنامه هسته ای،

-کاهش چشمگیر ذخایر اورانیوم با غنای بالا،

-پذیرش دائم پروتوکل الحاقی از سوی ایران و نظارت کامل آژانس بر فعالیتهای هسته ای،

-تغییر در کاربری و کاربرد برخی از تاسیسات و پیشبینی زمان گریز هسته ای یکساله،

برنامه هسته ای ایران را متوقف کرده و با شفافیت صورت گرفته می تواند، به تحولات آتی چشم دوخته و در صورت نیاز به گزینه هایی دیگر، از جمله اقدام نظامی متوسل شود.

اگرچه با مشاهده دستاوردها و در نگاه اول، می بایست جمهوری اسلامی را برنده، غرب را در مقام رضایت و مردم و اپوزسیون را متضرران اصلی توافق لوزان دانست. اما با نگاهی در عمق و بررسی:

تبعات سیاسی:

1-رژیم با کنش هایی تنش زا و شعار استقلال وآزادی، از ابتدا آهنگ ضدیت با جهان را نواخت و جهت تضمین بقا، صدور انقلاب ولایی و تحکیم هلال شیعی،  با بحران سازی، ایجاد نالمنی و تداوم دست اندازیها در منطقه، همچنین حمایت از گروههای شبه نظامی که نقش بازوهایی اجرایی را دارند، نبض تحولات را در آنسوی مرزها به دست گرفت.

2- با ایجاد فضای نظامی-امنیتی در داخل ، اتخاذ سیاست حذف، انکار و تصفیه مخالفان و بر مبنای استراتژی اقناع و فریب، همچنین کنترل ورودی و خروجی های انتخابات، کسب مشروعیت کرده و به بقایش ادامه داده است.

3-با طرح سناریوهایی چون دشمنی با غرب، تداوم جنگ با عراق، شعار بازسازی و آبادانی، دوران اصلاحات و گفتگوی تمدن ها و دولت مهدوی-هسته ای، همواره غرب را سرگرم، مخالفان را سرکوب و حامیان سنتی را راضی نگاه داشته است.

اما پس از لوزان:

-در نبود دشمنی که مدام در حال تهدید، تحریم، توطئه و تحریک است، دچار خلا ایدولوژیک-اقتداری می گردد.

- با شکستن هیمنه و تابوی اقتدار نظام، نیروهای اعتقادی دچار وادادگی سیاسی و تزلزل عقیدتی خواهند شد.

-عبور از خط امام و افول معیارهای انقلابی-اسلامی، سبب شکاف بر پیکر اصولگرایان و سپاه خواهد شد و اصلاح طلبان نیز مطالباتی دارند که با عقب نشینی تندروها، برای تحققشان خواهند جنگید.

افزون بر آن:

-ریزش در میان حامیان سنتی و تردید و بی اعتمادی نسبت به اصول بنیادین نظام 

- ترغیب اپوزسیونی چشم به راه برای اقدامی مشترک، تنها بخشی از مشکلات ایران در داخل خواهد بود.

که

-ارجحیت مسائل تروریسم، نقض حقوق بشر و حقوق اقلیت های ملی-مذهبی در نبود بحران هسته ای،

- تهدید منافع سیاسی رقبای استراتژیک و ایجاد جبهه مشترکی برعلیه ایران به تبع آن، 

- معطوف شدن نگاه جامعه جهانی به تقویت و حمایت از اپوزسیون،

 و آغاز رقابت اتمی-تسلیحاتی در منطقه را هم، در بعد خارجی باید به آن افزود.

 تبعات اقتصادی:

بنا بر آنکه:

-اقتصاد ایران ساختاری دولتی، وابسته به نفت و رانتی دارد که در انحصار نهادهای امنیتی-مذهبی است، درآمد ناشی از رفع تحریم ها و دسترسی به منابع مالی، افزایش سرکوب، سانسور و ترویج فساد مالی و اختلاس را در پی خواهد داشت. مازاد آن نیز به تقابل ایدئولوژیک، تقویت گروههای تروریستی و تداوم دخالتهای فرامنطقه ای اختصاص می یابد.

-تحریمهای ایران با ساختاری پیچیده و تلفیقی، بر اصول هسته ای، حمایت از تروریسم و نقض حقوق بشر استوار است و از سوی نهادهای مختلف و به طور یک یا چندجانبه وضع شده است، که در صورت توافق نیز، تنها تحریم های مربوط به بخش هسته ای  لغو و یا به حالت "تعلیق" در خواهد آمد.

-آسیب های وارده به زیرساخت های اقتصادی ایران عمیق و جدی است.

-بخش عمده ای از دارایی های آزاد شده صرف نوسازی صنایع سنگین و ترمیم زیربنا خواهد شد.

-ترمیم شکاف و بهبود شرایط اقتصادی امری زمانبر و نیازمند مدیریتی کارآمد است.

-بازگشت ایران به چرخه اقتصادی، با مقابله و مقاومت رقبای اقتصادی در منطقه توام خواهد بود .

و چنین توافقی، سستی روابط با متحدان پیشین و چالش یافتن شرکای اقتصادی جدید را بدنبال خواهد داشت:

1)چین پس از ایران به سوی پاکستان متمایل شده و روسیه نیز پس از اوکراین با انزوا و تحریم روبروست.

2)تا زمانی که ثبات و امنیت ایران جای تردید است، یافتن شرکای دراز مدت و کلان اقتصادی دشوار خواهد بود.

این توافق در کوتاه مدت، تاثیرات عمیق و چشمگیری بروضعیت اقتصادی و معیشتی مردم نخواهد گذاشت.

تبعات اجتماعی:

1- جنبش های اجتماعی، مطالبات صنفی و اعتراضات خودجوش به هر بهانه، از بازخوانی رای تا مطالبات کارگری، دانشجویی، زنان، جوانان و محیط زیستی در حال گسترش بوده و اعتراض به اعدام، خودکشی، حجاب اجباری، اسیدپاشی و... عرصه را بر رژیم تنگ کرده است.

2- تنوع و تعدد کانالهای ارتباطی و توسعه ارتباطات، توان سانسور و فیلترینگ رژیم را کاهش داده و تمایل جامعه برای دستیابی به آزادی، دموکراسی و تعامل با غرب، انگیزه و امید به تغییر را افزایش داده است.

3-بحرانهای اجنماعی در ایران تا آستانه فروپاشی اجتماعی پیش رفته است.

فرجام:

اگرچه با بررسی شرایط تا پیش از لوزان، رسیدن به یک توافق قابل پیش بینی بود، اما با در نظر گرفتن:

- موانع موجود، اختلافات باقیمانده و سنجش واکنش ها

-تاکید کنگره بر تصویب لایحه ای جهت نظارت بر متن نهایی توافق  

-طرح مسئله برنامه نظامی و موشکی ایران از سوی مقامات دفاعی امریکا و مخالفت صریح نظام

-جزئیات و محدودیت های اجرایی در چگونگی برداشته شدن تحریمها

-آغاز اعتراضات وسیع مردمی

و همزمانی با اکثریت جمهوری خواه در مجلس نمایندگان و کنگره امریکا و نزدیک شدن به پایان عمر دولت اوباما،

و با نیل به آنکه:

-چنین توافقی سیاست های کلان خارجی - منطقه ای و رویکرد داخلی ایران را تغییر نخواهد داد.

-جمهوری اسلامی همواره یک دیکتاتوری ایدولوژیک – مذهبی و با ساختاری غیر متعارف و تک حزبی باقی خواهد ماند.

-هرگونه تغییر عمده در رویکرد فعلی نظام به مثابه ی فروپاشی ماهیت کنونی آن است. 

-خروج رژیم از انزوای کنونی، به معنای گسترش تروریسم و نا امنی در منطقه خواهد بود.

و ایران در چند ماه آینده آبستن حوادث بزرگی است، قوام و دوام آن با تردید روبروست.

نفوذ گسترده سپاه، توسعه برنامه نظامی-موشکی و حمایت از تروریسم، مجددا واکنش بین المللی را به همراه داشته و تداوم سرکوب، نقض گسترده حقوق بشر و فروپاشی اجتماعی در داخل، شورش و قیام مردمی را به دنبال خواهد داشت.

در این میان، اپوزسیون ایرانی و در راس آن کردها که دارای تجربه، سازماندهی و جایگاه مردمی هستند و تاکنون مورد بی مهری قرار گرفته اند، می توانند با اعلام موضع مشترک، تببین استراتژی متناسب و اعتراضاتی در جهت تاکید بر مطالباتشان، هزینه هایی را بر رژیم تحمیل نموده و در راستای  ممانعت از تاثیرات نامتعارف ناشی از بقای استبداد، گام بردارند. 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

سمانه گرمرودی
ایمیل ارسالی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.