از بدو انقلاب ۵۷ ایران مناطق کردنشین ایران همواره نا آرام بوده و مطبوعات ایران به ندرت این حوادث را پوشش دادهاند. اما با توسعه شبکه های اینترنتی در ایران و اپلیکشنهایی همچون فیسبوک، تویتر و وایبر هر خبری میتواند فورا به جهان مخابره شود. اما در بسیاری از مواردی که این اخبار از طرف کاربران فضای مجازی منتشر میشود، تایید درستی منبع خبر میتواند مشکل باشد.
روز دوشنبه ۴ مه خبر مرگ فریناز خسروانی در مهاباد اولین بار در سطح وسیعی در فضای مجازی منتشر شد. روایتهای متعددی از نحوه مرگ فریناز نوشته شد. اما آنچه توجه بسیاری از جوانان مهاباد را به خود جلب کرد، داستان "قصد تجاوز یکی از ماموران اطلاعاتی" به فریناز و پریدن او از طبقه چهارم هتل تارا مهاباد برای نجات از متجاوز بود.
فراخوانهایی در فضای مجازی برای تظاهرات در اینترنت منتشر شد. روز پنجشنبه ۷ مه هزاران نفر از معترضان مهابادی به هتل تارا حمله کردند و هتل به آتش کشیده شد. پلیس نیز با معترضین با گاز اشک آور و باتوم درگیر شد. دهها نفر زخمی و دستگیر شدند، به گفته مقامهای رسمی شماری از ماموران پلیس هم در میان زخمیها بودند.
تصویر برخورد پلیس با معترضان و تصاویر مجروحان خونین به سرعت در فیسبوک منتشر و نا آرامیها به برخی از شهرهای کردنشین منطقه کشیده شد.
این اتفاقات باعث شد که علیرضا رادفرد، معاون سیاسی امنیتی استاندار واکنش نشان دهد. او گفت مرد مظنون مدتی پیش زنش را طلاق داده و به فریناز پیشنهاد ازدواج داده بود. به گفته او "فریناز به خواست خودش در اتاق بوده و به سرعت از اتاق خارج میشود، که سرعت باعث شده از طبقه چهار هتل سقوط کند. فرد مظنون مامور اطلاعات نبوده و از بخش خصوصی برای ارتقای درجه هتل آنجا بوده است."
این خبر در بسیاری از رسانههای فارسی زبان منتشر شد و حتی برخی از مطبوعات از احتمال رابطه فریناز با فرد مظنون خبر دادند و گفتند او تصادفا از بالکن هتل سقوط کرده است.
سوال اینجاست که علیرغم توضیحات مقامات استانی و پوشش اخبار فریناز توسط برخی از مطبوعات داخل و خارج ایران، چرا اکثر مردم مهاباد به منابع غیررسمی اعتماد کردند؟
یاسر گلی، از فعالان کرد حقوق بشری در ایران که به آلمان پناه برده، میگوید: "دولت هرگونه عدالت خواهی و مطالبات کردها را که عین خواسته سایر گروههای حقوق بشری در ایران است، جدایی طلبی تلقی کرده و موفق شده ما را از سایر گروههای ایرانی جدا کند. اکثر اعدامها و زندانیان سیاسی ایران کرد هستند، آیا خبر بازداشت آنان در رسانههای فارسی زبان به اندازه سایر زندانیان ایران پوشش داده میشود؟ نه."
این بی اعتمادی مبه دولت و مطبوعات ایران در حوادث اخیر مهاباد به وضوح دیده شد. حوادث مهاباد نشان داد در نبود مطبوعات مورد اعتماد مردم، فضای مجازی میتواند هر حادثهای را به حرکتی بزرگ مبدل کند، که ممکن است کنترل آن مشکل باشد.
رضا حقیقت نژاد یکی از روزنامه نگاران ایرانی، اتفاقات مهاباد را نماد دیگری از اثرگذاری شبکههای اجتماعی میداند و میگوید: "اتفاقات مهاباد نشان داد مردم آن منطقه به مطبوعات و دولت بی اعتمادند، بی اعتمادی همیشه بوده و همچنان باقی است. در ایران هر حرکتی در آن منطقه در چند فاز جدایی طلبی و امنیت اجتماعی تفسیر و دستاویزی برای امنیتی کردن منطقه شده است. و اکثر رسانههای ایرانی هم بی خیال پوشش اخبار آن منطقه بودهاند."
شکی نیست که شبهههای زیادی درباره چگونگی کشته شدن فریناز خسروانی وجود دارد. اما اینکه این شبههها به ناآرامیهای این چنینی منجر میشود نشان میدهد که در نبود مطبوعات مورد اعتماد و پیچیدن اخبار در رسانههای غیررسمی ممکن است باز هم در آینده ناآرامیهای این چنینی بروز کند.
از بدو انقلاب مطبوعات ایران به ندرت حوادث مناطق کردنشین را پوشش دادهاند، و اگر هم پوشش داده شده اغلب دیدگاه حکومت را منعکس کردهاند. شبکههای اینترنتی و شبکههای اجتماعی به سرعت در حال رشدند و کنترل آنها برای حکومت دشوار است.
آنچه که میتواند به کسب اعتماد مردم مناطق کردنشین منجر شود این است که اخبار این مناطق در مطبوعات ایران مانند اخبار مرکز پوشش داده شود.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید