رفتن به محتوای اصلی

تهدیدات برای مخالفان و تشویقات برای نیروهای سرکوبگر
09.12.2009 - 15:18

مقدمه : جمهوری اسلامی همیشه در حال بحران بسر برده است. این رژیم چون با بحران روی کار آمده و نتیجه بحران اجتماعی بوده است، پس همیشه با بحران عجین خواهد بود. رژیمهای بحران زده، خود عامل بحرانهای خود هستند. به این ترتیب که جزیی از بحرانهای پیش از خود هستند. بحرانی که از زمانی بسیار دور در جامعهء ایران بوقوع پیوسته است، در روند منطقی خود چون راه حلی برایش پیدا نشد که آنرا رفع کند، پس جایش را به حکومت بحرانی جدیدی بنام جمهوری اسلامی داد. این بحران همانا دیکتاتوری و استبداد تحمیل شده به جامعهء ایران است.

جمهوری اسلامی در برخورد با ناآرامیهای اخیرکه حاصل اختلاف نظر بین کاندیداهای حکومتی و هوادارانشان در ایران بود و به شدت به در گیری بین آنها کشیده شد، جانب یک طرف را گرفته و به سرکوب ناراضیان پرداخته است. ناراضیان تابحال اکثرا از میان طیف دانشجویان بوده اند. جمهوری اسلامی از این وضعییت استفاده لازم را کرده و به تهدید طیف گسترده اپوزیسیون پرداخته است . مثل اینکه جمهوری اسلامی تا بحال اپوزیسیون را 30 سال تمام سرکوب و کشتار نکرده است. جمهوری اسلامی در طول حیات خود سالی نبوده است که بخاطر نقض شدید حقوق بشر که شامل سرکوب مخالفان می شود در نهادهای بین المللی محکوم نگردد. تهدیدها ی جمهوری اسلامی برای اپوزیسیون چیز چندان جدیدی نیست. اگر جمهوری اسلامی تهدید و سرکوب نکند، که دیگر جمهوری اسلامی نیست. در مقابل جمهوری اسلامی مرتب به ناز و نوازش نیروهای سرکوبگرش ضمن سواستفاده از آنها پرداخته است. تهدید برای ملت و تشویق برای نیروهای سرکو.بگر. امر چندان پیچیده ای نیست که جمهوری اسلامی برای راضی نگه داشتن نیروهای سرکوبگرش احتیاج به تشویق آنها دارد. همین رژیم در موقع خاص خود هم به این نیروهایش بیشترین ضررها را می رساند. معلولین جنگ ها و درگیرها نمونهء بارز این مثال هستند. حتی بعضی از این معلولین دست به خودکشی می زنند و یا خود را به آتش می کشند، چون دیگر برای رژیم اهمیتی ندارد.

نیروهای سرکوبگر رژیم: رژیم جمهوری اسلامی از زمانی که روی سر کار آمد با مخالفانش به خشونت رفتار کرد. ریشهء این خشونت ها در برنامه و اهداف رژیم نهفته است. جمهوری اسلامی بعنوان نظامی مذهبی هیچوقت نمی خواهد برای خودش رقیبی داشته باشد. اگر این رقیب خدا و آیین اسلام را قبول نداشته باشد، شدت سرکوبش از طرف رژیم بیشتر است. چون جمهوری اسلامی خود را نماینده و حافظ منافع اسلام و دین در روی زمین می داند. این مخالفان هم از نظر اسلامیون حاکم بر ایران کافربحساب آمده و خونشان برای ریختن حلال است. رژیم برای این سرکوبها احتیاج به نیروی سرکوب داشت و در اولین فرصت به درست کردن این نیرو در قالب سپاه پاسداران و کمیته ها و بعدا اطلاعات و بسیج مستضعفین پرداخت. حکومت جدید نمی توانست به ارتش و پلیس شاه اعتماد لازم را داشته باشد و به همین دلیل ناتوان از انحلال کاملشان به قرینه سازی برای آنها روی آورد. آنها برای بخشهای دیگر حکومتی هم همین کار را کردند، از جمله برای سیستم قضایی کشور دادگاه انقلاب اسلامی را ساختند. دادگاه انقلاب کارش در محکوم کردن مخالفان سیاسی نظام خلاصه می شود. این دادگاه حکمش همواره از دادگاه های دادگستری هم بالاتر بوده است. حاکمان این دادگاه از میان آخوندهایی انتخاب شده اند که حقوق شرعی را بر حقوق عرفی و زمینی مقدم تر می شناسند. این نیروها در سرکوب مکمل یکدیگرند. هدف اصلی آنها حفظ وحراست جمهوری اسلامی است. آنها هر مخالفی را که به چنگ بیآورند به شدت قلع وقمع می کنند. در این راه هم به هیچ قانونی به غیر از قانون خودشان پایبند نیستند. در جمهوری اسلامی تفکیک نیروهای سرکوب برای ناظران بیرونی بسیار مشکل است. در مواردی دستگاه اطلاعاتی خود اقرار کرده است که حکم ها را آنها خود صادر می کنند و به اسرایشان اعلام داشته اند که ما حکم صادر می کنیم. اگرچه نیروهای سرکوب نامهای مختلف دارند، اما همهء آنها در واقع یکی هستند. سپاه پاسداران هم اطلاعات است و هم سپاه پاسداران و هم بسیج و اگر خود حکم هم صادرکند، دادگاه انقلاب هم می شود. آنها یک کل هستند که می خواهند خود را به اجزاء مختلف نشان دهند. البته نباید هرم و الیگارشی در میان آنها را نادیده گرفت. در جمهوری اسلامی نمی توان که الیگارشی وجود نداشته باشد. این الیگارشی به تقسیم قدرت هم منجر می شود. اینها در عین حال که قدرت واحدی را تشکیل می دهند، به قدرتهای مختلفی در بین هم تقسیم می شوند که گاهی به تصادم بین آنها منجر می شود. هدف اصلی همهء اینها حفاظت از نظام جمهوری اسلامی است. همیشه نیروهای سرکوبگر شامل بخشهایی از فاناتیک ها هم می شود. این عناصر فناتیک که در ایدئولوژی یا مذهب ذوب شده اند حاضرند برای این امر هم به هر کاری دست بزنند، که نتیجهء کارشان هم به ضرر جامعه است و هم به ضررخودشان.

تشویق: جمهوری اسلامی برای نیروهایش دو نوع تشویق عمده دارد. تشویق مادی و تشویق معنوی. هر چند جمهوری اسلامی بیشتر سعی می کند که به نیروهایش بقبولاند که در دنیای دیگر پاداش آنها خوبتر است ولی نمی تواند از پاداش و تشویق مادی این دنیای آنها چشم بپوشد. اگر این کار را بکند، بخش بزرگی از این نیروها کارشان را تعطیل خواهند کرد. کیست که نداند که بخشی از پاسداران و بسیجییان بخاطر شغل به این نهادها روی آورده اند. هر چند که رژیم می خواهد نشان دهد که بخش اعم اینها برای اسلام در این نهادها هستند، اما خیلیها می دانند که بحران بیکاری و زندگی سخت جامعه ایران بسیاری از نیروها را در دامن این نهادها انداخته است. رژیم این را درک کرده است و دربسیاری موارد رحمت مادیش را شامل حال این نیروها و خانواده هایشان می کند. از پاداشهای پولی تا فرستادن آنها به مراکز دانشگاهی، آنهم بدون هیچ ظابطهء علمی و ورودی. رژیم از این کارش هم نیروهای سرکوبگرش را تشویق می کند و هم آنها را نمک گیر خود می کند، تا آنها خوبتر بتواند در حفاظت رژیم بکوشند. این مسئلهء مهمی است هم برای رژیم و هم برای نیروهای سرکویگر رژیم. تشویق های رژیم بخشی هم به تبلیغات و دستگاه تبلیغی رژیم بر می گردد، که آنها در این مسئله برای هوادارانشان استاد هستند. آنها در تریبونهایشان مرتب از این نیروها تعریف و تمجید می کنند و مغزشویی آنها را به هیچ وجهه تعطیل نمی کنند. این به دستگاه ایدئولوژی رژیم برمی گردد، تا هم نیروهای فناتیک را آماده نگه دارد و هم نیروهای دیگر را به سمت فاناتیسم بکشد. در بعد خارجی هم نیروهای مخالف را مرعوب کند.

تهدید و ارعاب: بر کسی پوشیده نیست که جمهوری اسلامی رژیمی است دیکتاتور. این رژیم اجازهء نفس کشیدن به مخالفانش را نمی دهد. آنها را اصلا تحمل نمی کند. هدف رژیم عبور کردن از صف مخالفان و له کردن آنهاست تا بتواند یک جامعهء یکدست مورد نظر خود را بسازد. جمهوری اسلامی تا چه حد بتواند به این امر دست یازد، پیروزیش از ناممکنات است. تا کنون در هیچ نقطه ای از این کرهء زمین حکومتی نبوده است که بتواند مخالفانش را کاملا محو کند. یکی از سلاح های جمهورس اسلامی برای سرکوب تهدید و ارعاب است. رژیم مخالفانش را تهدید می کند تا دست از مخالفت و عمل مخالف بر دارند. جمهوری اسلامی می داند که در ایران نمی تواند با آرامش به اهدافش برسد، چون بخشی از مردم ایران اصولا نمی توانند این رژیم را قبول داشته باشند. منافع مادی و معنوی این بخش از مردم کاملا تضادی آشکار با این رژیم دارد. برای همین هم آنها مرتب با این رژیم مخالفند. ندای مخالفت آنها چون قدرت بگیرد می تواند برای رژیم خطرناک باشد و به عمر رژیم پایان دهد. پس برای همین که شده رژیم به موج تهدید وارعاب روی می آورد و آشکار و پنهان به سرکوب می پردازد.

نتیجه: جمهوری اسلامی حکومت بحران است. این رژیم از نوع حکومت های دیکتاتور می باشد که احتیاج دارد که مردم را تمام و کمال تابع خود نگه دارد. چون این کار ابدا شدنی نیست، پس حکومت ناچار است که مخالفان که از همین مردم هستند را سرکوب کند. رژیم برای سرکوب به ابزار سرکوب و نیروهای سرکوبگر نیاز دارد. رژیم باید این نیروهایش را از هر نظر تامین کند. یک قسمت تامین مادی می باشد و بخش دیگر تبلیغاتی می باشد. در بخش تبلیغات به تشویق و مهم نشان دادن نیروهایش می پردازد. مغزشویی یکی از کارهای رژیم در حق نیروهایش است. رژیم جمهوری اسلامی دستگاه تبلیغش را درجهت پروراندن نیروهای سرکوبش برای سرکوب مخالفان ودر نتیجه حفظ خود به کار می برد.

8.11.2009

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.