رفتن به محتوای اصلی

فقیــــه در ولآیـت
23.05.2010 - 17:18

اکبر برام دیگه نریز, عــرق مسیـو ایندفعه بوی دود میده, شعله زیرش را زیاد کرده زود دست بده, گمونم سرش خیلی شلوغ شده.

ــ چرا آک بند نمی گیریم؟

ــ آک بند ش اغلب تقلبی است.سپاه روی هر چی دست گذاشته داغونش کرده.

ــ از سمت کردستان که میاد بچه ها تعریفش را میکنند....

ــ واسه دل درد ما توی این خراب شده هیچ چیز بدرد بخور پیدا نمی شه. خدا پدر مسیو را بیامرزه هنوز ارمنی مونده, اونهم اگه مسلمون بشه جنس شو آب قاطی میکنه

ــ خوب عطا.. خبرها رابده برویم روی حرفهایمان.

ــ اکبر گنجی یک ضد حال زد. از همه چی خوب صحبت کرده لاکرداراین سرنگونی چی بود گفت؟ حکومت خودش داره خودش رو میندازه , ملت باید خودش را کنار بکشه تا ترکشش اونو نگیره, آسمون ریسمون بافته که آلترناتیو نداریم نباید شعار سرنگونی بدهیم.

اکبر, بد جوری خراب کردی. پنج سال داغت را تو دل بردیم, اکبر ,اکبر گفتیم. کتاب های تورا خانه به خانه دست به دست دادیم. تو یک کبریت کشیدی به تاریک خانه, ما با تو , با کتاب های تو به هر خانه سرک کشیدیم. روزی هم که آزاد شدی پول هایمان را روی هم گذاشتیم یک دونیم

ویسکی اسکاچ خریدیم , آزادیت را جشن گرفتیم. بد گمان ها می گفتند , باد عبـای هاشمی خورد به تو و تو آزاد شدی ! عجب! ما باور نکردیم . وقتی هم بار سفر بستی رفتی ینگه دنیا, گوش ما

به طول موج حرفهایت اخت شد. اکبر , راه رهبرش را می سازد. ما تازه تو جاده هستیم و داریم پیش می رویم. با ما باش رفیق!

ــ راستی؛ اکبرکه ان حرفها رازد, این مهاجرانی ساز دیگری کوک کرده و پای ولایت فقیه را وسط کشیده است.

ــ انها تو چه فکری هستند.؟ یکی ینگه دنیا رفته , ساختار را می خواهد حفظ کند. یکی لندن نشین شد, هنوز به لبـاده فکر می کند.

ــ همه این ها نشان میدهد که " فکر بازار" درونشان قوی است. فرق نمی کند کی باشند. این روز ها مارکسیست های سابق هم کفشها یشان را عوض کردند , نعلین پوشیدند.

ــ بابا, آنها می خواهد عقب نمانند. خوبیه نعلین این است که شماره ندارد. هم چهل و نه ایها می توانند بپوشند هم پنجاه وهفت ایها,

ــ حرف زیاد است. اما گوشش را باید پیدا کرد. آنها خود را دکمه کت اکبر گنجی و مهاجرانی و یک روز هم اشکوری می کنند تا خلاء سی سال را پر کنند. تازگی ها از مسعود بهنود هم فاکت می آورند. وای مصیبت.

ــ عطا؛ این ولایت فقیه ما را کجا می برد؟

ــ یکی از عوارض وجود ولایت, همین خونه تو نشستن است. خلوت می زدن و صحبت کردن.زوری را که بالای سر تو می گذارد یا باید بگوئی نــه .. بروی زیر خاک, یا باید بگوئی آره بروی تو جلدشان. ما نه می گوئیم آره , نه می گوئیم نه , سرخود را به اطراف می گردانیم. برای همین است که دوام آوردیم این شد زندگیمان.

ــ انقدر دلم می خواهد وقتی از کار مرخص میشویم یک جائی باشد , یک کافه ای, عصری دور هم جمع بشویم, بدون هراس و ترس, آزاد ,آزاد, لبی تر کنیم , با هم گپ بزنیم , بخندیم, خستگی از تنمان در کنیم, وقتی منزل می رویم اخلاقمان گه مرغی نباشد.

ــ دور نیست . جمع ما هم جمع می شود. ما چه کار به ولایت فقیه داریم. اتها را دور می زنیم. ندیده می گیریم. سعی می کنیم در مسیرشان قرار نگیریم. با انها رویرو نمی شویم.

ــ نشد اکبر. انها همه جا هستند. خود را گول نزنیم. از در خانه که بیرون می آئی بیرون تو کوچه تا دوباره برگردی تو لونه, انها با تو هستند.توی خانه ات هم هستند. تا تلویزیون را روشن می کنی قیافه شان می اید توی رویت. بی خود نبود به تلویزیون می گفتند پشم و شیشه , دائم مخ تورامی خورند. و عذاب یه جانت می ریزند. اگر قرار باشد خدا ما راآفریده این همه مجازات برای ما ردیف کرده پس اولین شکنجه گر خداست.

ــ بهروز جان , تو مسیری که مال تو نیست نرو رفیق, ببین زمین به این بزرگی زیر پای ما است. همین بزرگی ما انسان ها را می رساند. زیاد به فکر آسمان نباش. هر چه از آن بالا می آید برای ما نیست.برای آنهائی است که دل بسته اند به یک دنیای دیگر. زمان پیغمبر, یک اعرابی توی بادیه ها تبلیغ میکرد. که یک نفر ظهور کرده می گوید پیغمبر است. عرب بادیه نشین از او سئوال می کند . آنکه از او می گوئی دهان دارد؟ اعرابی می گوید: بعــله. جوابش راداد پس برای خودش دارد حرف می زند. بهرحال این چیز ها درست یا غلط توی دل مردم دل دل می کند و بیرون می زند.

ــ این داستان ولایت فقیه چیه دوباره سرزبان ها افتاد؟

ــ از عطا بپرس, او رفیقاش ریش دار هستند. اغلب با انها میپرد.

ــ ای بابا, رفیقهای من خودشان هم نمی دانند چه می گویند. سابقا هر وقت منزلشان می رفتم تا یک لیوان آب یا چائی می خوردم, خانم هایشان با بیست نوع صلوات لیوان را آب می کشیدند. حالا دیگر مثل سابق نیستند. دهنم بوی عــرق هم می دهد به رویشان نمی آورند. مثل قبل ها برای نماز و روزه پاپی من نمی شوند. منزل ما که می آیند بچه های من سر برهنه هستند و ماهواره را هم خاموش نمی کنیم.نمی شود که همیشه به روی هم تیغ بکشیم .یک طوری با هم سر می کنیم.

ــ خوب چه می گویند؟

ــ دیگر از گفتن کارشان گذشته , چه کار نکردن با این ولایت فقیه شان.... زمانی که آیت الله خمینی زنده بود, دم از قانون می زد. از مجلس شورا, از قوای سه گانه, همه اش فقط حرف بود برای شنیدن, خودش سیصد مورد ضد قانون اساسی عملکرد داشت. به پشتوانه همان ولی بودن, کشتار سال 67 را راه انداخت. به جز یک نفر, توی این مملکت, هیچ کس جرات نکرد از او پرسش کند.پایه دیکتاتوری مذهبی توی بند بند ولایت را به هواداران خود دیکته کرد و انها هم حسابی درس استادشان را از بر شدند.بد بختی ما این است که مردم قدرت به آیت الله خمینی داده بودند. نام آیت الله منتظری و چشم پوشی از قدرت و در کنار قتل عام شدگان قرار گرفتن اوج دفاع از انسانیت و محکوم است. آیت الله منتظری به همان قران و پیغمبری اعتقاد داشت که خمینی و پیروانش داشتند. اما آیت الله منتظری تسلیم" قانون قدرت" نشدو مقابلش ایستاد.

ــ روزی که خمینی مرد, کسی که توی پرونده اش هزاران قتل و کشتار داشت . از کردستان تا خوزستان , جنگ وزندان, اما تشیع جنازه که با هم بودیم, آدم ها مثل باروت گداخته بودند. اینجاست که آدم به بزرگی آیت الله منتظری پی می برد. وقتی جهل حاکم می شود, عقل را خانه نشین می کنند.

ــ اما این دومی, خامنه ای, وقتی مجلس خبرگان با هدایت هاشمی به مسند قرار داد. به هدافشان پس از جنگ رسیدند. جنگ چشمشان را هم به ثروت باز کرد هم به قدرت. در جنگ کانون های قدرت را سامان دادند. چیزی که دیگر به آن پایبند نبودند محرومین و مستضعفین بود. تا توانستند گوشت دم توپ کردندو دستمزدشان را هم آیتالله خمینی با بلعیدن زندانیان سیاسی داد. و خیالشان را تا نسلی بعد آسوده کرد.

ــ بد بختی ما این است که ثروت داریم. منابع داریم. برای همین است که کسی به قدرت می رسد بر گرده مردم سوار می شود و چنگ می اندازد به ثروت و برای ادامه بفای خود از هیچ عملی رویگردان نیست.انها از تمام زوایای پنهان زندگی مردم با خبرند. از تولد تا دم مرگ همراه همین مردم توی خانه هایشان هستند. عقد و عروسی, عزا, سایر مراسم های مذهبی و سنتی, همه جا انها حضور دارند. شیوه ای که مسلط شدند بر ما , برمی گرددبه قدرت" سنت مذهبی" در کشور ما, بسیار زمان لازم است تا انها را از خانه دل بروبیم. زمان پهلویها هم همین عارضه وجود داشت. روابط سنتی و پدر سالاری و مرد سالاری , ریش سفیدی هزار توی حلقه رابطه ها بود. چپ ها ی ما هم مستثنی از این شیوه نبودند. ما نه یاد گرفتیم و نه زندگی کردیم در یک نهاد یا تشکل دمکراتیک. برایمان دیکته کردند و ما هم رو نویسی کردیم. الان انطور نیست. جوانهای ما را ببینید. پسر من , دختر تو, مثل فشنگ و فرفره هستند. یک جا بند نمی شوند. می خواهند از همه چیز سر در بیاورند. توی هر سوراخ و سنبه ای می روند. موسیقی شان , رقص شان, شادی شان, غم شان, لباس شان, ورزش شان, همه چیز شان با ما فرق می کند. پسر من راجع به موسیقی سنتی که من عاشقش هستم می گوید. بابا نیم ساعت طول می کشد ساز را کوک کنند برای دو دقیقه زدن تا نوازنده سازش را کوک کند نصف جمعیت تو سالن خوابشان برده است. اما در مورد موسیقی خودشان می گوید فقط نشاط , تحرک , و رها کردن انرژی, حالا تو بگو به انها موسیقی تو مبتذل است, خالطوریه, محتوا نداره, کو گوش شنوا,

میگویند , ما محتوایش می دهیم, فرم اش را عوض می کنیم, رویش خودما مطلب می گذاریم, کی حریف این وروجک ها می شود ؟ ولایت فقیه؟ بخاطر یک خال کوبی روی بازو حاضر است صد تا کابل بخورد, و زیر بار نمی رود , حالا رفقای ما از حرف یکدیگر می رنجند و به روی هم تیغ می کشند.

ــ این ولایت فقیه با فرهنگ ما بیگانه است. کی می خواهد به خاطر یک عمل خلاف , کسی را سنگسار کنند , دست قطع کنند, و مجازات سخت را تحمیل کنند؟

ــ بخشی از جامعه دارای تفکر نیست. تعبد است. فقط پیروی می کند. با جناق من دبیر است . تاریخ درس می دهد. اما موقع انتخابات که میشود می گوید ببینم که

اقای فلانی چی گفته است. چه فتوائی داده است. ما مقلد او هستیم. تو چه میتوانی به این بابا بگوئی؟ زبانم مو در آورد . به خرجش نرفت که نرفت , عاقبت رفت به احمدی نژاد رای داد.

ــ بهرحال انها سی سال کار کردند. ضمن اینکه سالیا ن طولانی توی مساجد و تکایا و منازل با امام حسین امدند , با یزید رفتند. توی رگ وپی مردم ریشه زدند. به این سادگی ها نمیشود با آن ریشه برخورد کرد.امروز مخالفت با ولایت توی جامعه موج می زند. ولی ولایت فقیه با هزار رشته خود را به درون مردم برده است. خمینی برای مردم قدرتی بود. پشت گرمی بود. شاه اصلا به مردم و قدرت ان ها توجه نداشت. پشتش به آمریکائی ها و تسلیحات و ارتش و مزدوران گرم بود." قدرت مدرن" را درنظرداشت و سر کوب " مدرن " را , اما اینها " قدرت پایه" را برنامه ریزی کردند و همان پایه را با دیدگاه نظامی با مسلح کردن بخشی از مردم به قدرت متصل کردند.

ــ در ادامه وضعیت یکی از انها خورده خواهد شد. این روند پیش برود نظامی ها دستشان بازتر است و ترتیب روحانیت را می دهند.

ــ اینطوری نیست. نظامی ها هنوز رای و تمایل خارجی ها را بدست نیاورده اند. اگر گوشه چشمی به انها شود یک شبه دخل روحانیت را می آورند.

ــ یعنی می گوئی ولایت فقیه بدست ولینعمت هایش از پای در می آید.؟

ــ قدرت مسیرش این است. روحانیت پشت ولایت در اذهان لانه کرده است. در افکار, فردا که سفره ی مردم از دست ولایت گرفته شود و نظامی ها بخواهند یک تاز میدان شوند, تکلیف ولایت را هم خودشان معلوم می کنند.

ــ این دیکتاتوری که الان حاکم است, مشترک است. ولایت فقیه هنوز توان بسیج دارد. اما نه برعلیه رقیب, انجا گلویشان زیز سرنیزه نظامی هاست. به شعار های نظامی ها توجه نکنید که نعلین بوس وار حرف می زنند. با اعمالشان در زندان ها و شکنجه گاه ها ,سپاه درسش را خوب از حفظ است. در احکامی که صادر می شوداز طرف روحانیت, و نفرت عمومی که در جامعه از عملکرد بحش روحانیت در دادن فتاوی تجاوز و قتل, نظامی ها علی الخصوص سپاه , در بیرون از کانون قدرت روجانیت را به چالش کشانده و پایه ها را سوزانده است.اقای دادستان در رابطه با کشتار سال 67 گفت : اقای خمینی انجام داد و کسی هم نمی توانست اعتراض کند.

نظامی ها تا حالا برگ های برنده بیشماری را در دست دارند. با دست اندازی به نفت و انرژی و سایر منابع اقتصادی, و تقویت شبکه های مافیائی, روحانیت را پشت سر گذاشته اند.

ــ پس , از ولایت فقیه, عمر چندانی نمانده است.

ــ نظامی ها با بخش تکنوکرات در حال چپاول ثروت ملی هستند. و اصلا هم ککشان نمی گزد که ایران به کدام سو برود. مسئله غنی کردن اورانیوم... همه اش یک حربه است. برای تجکیم قدرتشان در منطقه و در داخل, بیرون چانه برسر درصد هایش می زنند و در داخل چند درصد سرکوب را ارتقاء بخشند.اعدام فرزاد و رفقای زندانی, توی چه موقعیتی و با چه عجله ای انجام شد. چهارسال قبل دستگیر شدند, در طول این مدت انواع شکنجه ها را به جان خریدندو در داداگاهی که سه دقیقه هم طول نکشید, درست مثل سالهای شصت,با چه سرعتی عمل کردند. آن ها به زمان بسیار توجه دارند. کلوتید را آزاد کردند و دارابی را وارد نمودند. به اپوزیسیون بگویند قدرت ما را ببینید و طرف ما راهم بشناسید. به مادر های زندانیان آمریکائی اجازه ورود دادند و رفقای مارا بدون اطلاع وکیل و خانواده اعدام کردند.بعد " ضیافت اتمی" راه انداختند با " ترکیه و برزیل" روی نعش بچه های این مملکت. میدانید تا کی میتوانند این کارها را می توانند انجام بدهند و به ریش ملت بخندند.؟ تا زمانی که ما هیچ تشکلی نداریم. عادت کرده ایم پراکنده باشیم. و فقط اعتراض بیرونی پراکنده کنیم.ما باید اهرم هایمان را بسازیم و با تشکل هایمان به سمت آنها برویم.

ــ چطور؟!

ــ اعتراضات وسیع است. نیروهای پتانسیل وجود دارند. کمی باید ریسک کنیم. محیط های کاری, محلات, محافل خانوادگی, موقعیت های استثنائی که موج حرکت راه می افتد. مثل روز کارگر , مثل اعتراض به اعدام زندانیان سیاسی, دانشجویان, معلمان , کارگران و هزاران نوع رابطه بین ما وجود دارد و ما از کنارش رد می شویم. حتی عطا میتواند با دوستان ریشوی خود صحبت کند.همه جا جنبش سرش را تو برده است. امید در دل مردم وجود دارد. روحیه ها بسیار بالاست. اراده جمعی شکل گرفته و زمان برپائی تشکل هاست. ما بدون نهاد های دمکراتیک نمی توانیم به جنگ ولایت فقیه و نظامی های خود فروخته برویم. مهندس موسوی را دارند مات می کنند.نمایندگان مجلس به قوه قضائیه نامه نوشتند وصدای اعتراض را تا بیت ولی فقیه کشاندند.

ــ الان همه می گویند احمدی نژاد مسبب تقویت نظامی ها و وجود بحران است.

ــ اینطور نیست. نظامی ها از زمان هاشمی سرشان را کردند توی لانه قدرت. یک شبه این وضعیت پیش نیامده است. بعد از جنگ انها حود را صاحب این مملکت میدانستند. هاشمی هم فکر کرد جامعه را با" تعدیل اقتصادی" می تواند ارام کند و نظامی هارا با ترفیع" مالی و اقتصادی". اشتباه نکرد. خوش و ولی فقیه هم کفه دیگر ترازو شدندبرای چپاول, حالا جنگ" قدرت در سرمایه " است.

ــ انها وطن ما را در بین خود تقسیم کرده اند. نفت, گاز,دیگر منابع, قراردادهای اقتصادی, همه جا با هم و در کنارهم مشغول چپاول هستند.چیزی که اصلا در مخیله شان نمی گنجد کشورومردم است.مجلس آلت دست قدرت شده است.قوه قضائیه منتظر است" امربر"کی از بیت رهبری نامه می آوردکه چه بکند یا نکند.قطب نما دست ولی فقیه است.

گاهی اوقات گراهای اشتباه به هاشمی میدهند. اما از هزار سر به هم وصل هستند.هم تو جنایات هم توی خیانت هایشان.از دامن قدرت فقط اتش نصیب مردم می شود.آنهائی که دل بسته اند به قدرت تا لبه تیغ را کند کنندو بتوانند نفسی بکشند, اشتباه می کنند. فقط مردم قادر هستنداین قدرت و حکومت را به تغییر وا دارند. و این تغییر هر نوع راه و روشی را می تواند در دستور داشته باشد.بخاطر اینکه حافظان قدرت تا بن دندان مسلح هستند و با سلام و صلوات سلاح بر زمین نخواهند گذاشت. تازه با نقل و شیرینی صاحب اورانیوم هم شدند.قدرتی که با انقلاب مردم سر کارآمدوطی سی سال با انواع دسیسه ها مردم را ازهم جداکرد و برعلیه هم بکارگرفت, امروز با قدرتی که بهم زده است دیگر به مردم نیاز ندارد.حالا مردم مقابلش صف کشیده اند.

ــ اصل قدرت پس ولایت فقیه است؟

ــ دقیقا؛ همه کارها را او پیش میبرد. و مسبب تمام جنایات و خیانت ها ولی فقیه است.ما بقی مجری بی چون وچرائی بیش نیستند.اما قدرت در ادامه

روشهایش , شرکایش را هم عیان می کند. امروز , نظامیان بعد از ولی فقیه بیشترین نقش را دارند. هم در خیابان , درزندان, در اقتصاد و در تمام دوائر دولتی, قضائی و مجلس, نظامیان میروند که میهن را اشغال کنند.و از دست اشغالگران فقهی بدر آورند. حالا کی یقه درانی کنند, زمان نشان میدهد.

ــ ممکن است که بخواهند وضعیت موجود را حفظ کنند؟

ــ حوادث بسیار سریع اتفاق می افتد. امروز مانند سی سال قبل نیست. به یک مسئله خوب توجه کنید. نــــدا یک دختر مدرن امروزی بود.اهل موسیقی و فلسفه, و مثل تمام هم سن وسال های خود که بعد از انقلاب به دنیا آمده بود شور وشوق زندگی داشت. در تهران بزرگ اورا در محل زندگی و یکی دو کوچه از منزلش بالاتر یا پائین تر دختر مارا کسی نمی شناخت.وقتی گلوله خورد, صدها میلیون نفر در جهان اورا شناختند. انچنان تاثری پس از مرگ دلخراشش بوجودآمدکه برنده جایزه نوبل صلح, آقای اوباما, نــــدا را سهیم در تلاش هایش دانست.چند خیابان در شهر های دنیا به نامش شد. در دانشگاه ها کرسی درس بنامش نهادند. و نامش در سرود ها و ترانه ها بر زبان جاری است. این از کجا ناشی میشود.

یا اعدام فرزاد و رفقای ما, سال شصت وهفت, چهار هزارو پانصد تن ازاده در بند را اعدام کردند. کشتار کردند. هنوز بعد از بیست ویک سال تلاش می کنند جمهوری اسلامی را گیر بیاندازند.

ولی اعدام فرزاد و رفقایش, یک جنبش عظیم اعتراضی در داخل و خارج براه افتاد.

کردستان تعطیل شد.این ها همه نشانه این است زمان دیگری آغاز شده است.حاکمان دیگر نمی توانند هر چه خواستندپیش ببرند.هیچ دولتی و کشوری دلش برای ما نمی سوزد اما در داخل همان کشور ها جنبش های عظیم اجتماعی و مدنی وجود دارد که پشتیبان جنبش ما هستند. این اهرم کوچکی نیست. با توجه به نقش زندگی اینترنتی و اطلاع رسانی , ماهواره و.....

همه این ها موثر در افشای چهره کریه حاکمان ایران است.

ــ یکسال است , شعار می دهیم, کشته میدهیم, دستگیر شدند, تجاوز شدند.با حکم ولی فقیه به شکنجه گران همه نوع اختیارات دادند. در شعار تا مرگ بر ولایت فقیه , مرگ برخامنه ای, مرگ بردیکتاتور, پیش رفتیم. شعارفقط قادر است تهییج کند.انرژی را تخلیه کند. اما روی دیگر سکه انها یورش آوردندو توان با لفعل جنبش را تضعیف کردند. بچه ها هم گذاشتند رفتند.چند هزارتا, اگر قرار باشد هر حرکت اعتراضی انجام شود و عده ای کوله بار را ببندندو بروند چی نصیب مردم می شود؟ نگرانی , وحشت, و بی فرجامی ادامه کار, این را حکومت می داند.و لای درب را کمی باز می گذارد که بروند. یک استراحت هم به نیروهای سرکوبش می دهد. بعد

روش خود راتغییر میدهدو از دستگیر شده ها , مهم نیست کی هست, عابر پیاده یا دانشجوی اخراجی یا معلم یا کارگر, 2 متر طناب گیر می آورند و "گرد سکوت" و" تخم وحشت" را با اعدام بچه ها سازمان می دهند.و ما هم می آئیم در خیابان و فریاد می کشیم سر دیکتاتور...

ــ این هزینه تغییر است. مجبوریم تا زمانی که تشکل هایمان را بوجود نیاوردیم , ما نیرو ذخیره کنیم. جامعه ما بی شکل است. مردم احیاء تشکل ها را باید لمس کنند تا حرکت انجام شود. با حرف زدن که تشکل انجام نمی گیرد.

زنان طی بیست سال گذشته توانستند با هر وسیله ای بود حضورشان را در جامعه بشدت مذهبی و مرد سالار ثابت کنند.از هر راهی فکر کنید آنها وارد شدند تا به رسمیت شناخته شوند. و امروز با نام دانشجو , کارمند, کارگر توان ابراز وجود دارند. زنان مادر هستند. در خانه و مدرسه و جامعه نقش بسیار فزاینده ای دارند. و حلقه ارتباط خانواده با جامعه هستند. همه جا هم حضور دارند.

دانشجویان, در محیط های آموزشی با استادان خود,کم نیستند. نیروی بسیار متفکر و صاحب نظر در جنبش می باشند. دستگیری ها و زندانی کردن , اراده شان را خدشه دار نکرده است

و همچنان " دانشگاه" صدایش شنیده میشود.

معلمین , در واحد های آموزشی, در میان مردم از نفوذ معنوی بسیار بلائی برخوردار هستند.امروز پایه های اعتراضی این قشر با آکاهی و احساس میئولیت عمیق تری شکل یافته است. امسال معلمین اعتصاب غذا بعد از همبستگی با کارگران در روز کارگررا سامان دادند. و حمایت شدند.

کارگران , بدلیل فعالیت طولانی کار در میان کارگران توسط انجمن اسلامی و شورای اسلامی کارگران و نقش زرد" خانه کارگر" با این تفاسیر, کارگران نقش خود را در تولید و وضعیت معیشت خود را روزانه جستجو می کنند. آنها بی عدالتی را تا مغز استخوان لمس می کنند.اما تشکل های زردی که انها را احاطه کرده است کمربندی بر اعتراضات انها گشته است و حرکت را از انها سلب نموده است. ضمن اینکه نان مسئله اصلی شده است.تامین نیستندو زیر فشار فقر دست وپا می زنند. باید کارگر باشی تا موقعیت آنها را درک کنی. اما با وضعیت اقتصادی که جامعه ما دارد و تورم فزاینده , جامعه را رو به انفجار می بردو در ادامه هیچ ارتشی قادر نیست جلوی پیشروی این نیروی تولید وتغییر را بگیرد.

ــ همه این ها که گفتی چیزی شبیه 57 دارد تکرار میشود.هنوز آن کلاه تا روی چشمان ما پائین افتاده است.

ــ نه.. در سال 57 ما با جکومتی طرف بودیم که میگفت مدرن است و جامعه را به طرف" دروازه تمدن" هدایت می کند. هفت سال قبل از انقلاب, سال پنجاه , شاه , جشن های 2500 ساله شاهنشاهی را تدارک دید و با خود بزرگ بینی به کورش گفت" آسوده بخواب زیرا ما بیداریم"

" بیداری سلطنت" عاقبت حوشی برایش به ارمغان نداشت. 7 سال بعد, همانهائی که شاه , اصلا توجه ای به آنان نداشت و در حاشیه شهرها و تاریخ زندگی میکردندو در بیکاری وفقر و انواع مشکلات " مدرن ساختگی" شاه و همفکرانش بسر می بردند, کاخ آرزوهای شاه را بر باد دادندو رهبرشان را از خارج دعوت کردند که بیاید که هیچ وضو و نمازی بجز امامت ایشان در پیشگاه ولی امر پذیرفته نمی شود." بازار " کارش را بخوبی انجام داد. پنهان از چشم نیروهای امنیتی و روشنفکران جامعه. چریک ها خود را تکه تکه می کردند, در شکنجه گاهای رزیم , شکنجه گران را با مقاومت هایشان به تحسین وا می داشتند, اما نتوانستند مردم را متوجه اهداف خود کنند.و در محدوده نیروهای متفکر و روشنفکر جامعه ریشه زدند. اما " بازاری" ها با اندیشه عقب مانده سنتی و در بافت تشکل های , حجتیه, مهدویه, فاطمیه و حسینیه , مارا به این مصیبت دچار کردند.امروز همان ها در حکومت هستند و مردم مقابلشان قرار گرفته اند.

مردم شاه را با دستگاه عریض وطویل بورکراتیک , امنیتی ـ نظامی اش را به ذباله دان تاریخ سپردند. موضوع نقش مردم است. آیا مردمی که امروز به خیابان آمدند همان مردم هستند.

میتوان گفت اری؟... تغییر در تمام شئون این حکومت در دستور کار مردم قرار دارد.

اعتقاد به دین و اختیارت دین در حکومت بعد از 30 سال عملکرد ظالمانه در روان جامعه خدشه دار شده است.

ــ اینطور نیست. دوست من کامران, تمام مدت وزارت اقای موسوی در زندان بود. چپ هم است. موقع انتخابات, توی یکی از ستاد های اقای موسوی برای موسوی تبلیغ میکرد.

میگفت: موسوی یک امکان تغییر است. ما باید نیرو هایمان را ذره ,ذره جمع کنیم. اپوزسیون خیلی میداند , اما بکارگیریش را در چنته ندارد. موسوی آمد جلو, نباید توی رویش ایستاد. موسوی زبان این جماعت را بلد است. حرف درستی می زند. موسوی تا حالا هم حوب کار کرده است. امروز جنبش از حالت شبکه ای خود فراتر رفته است. . تشکل را نیازمند است.

بافت قدرت ولایت فقیه با اعتراضات عمومی شکاف برداشته است. اما برای عمیق تر کردن این شکاف تشکیلات مدنی الزامی ترین اهرم است. وقتی شکاف پدیدار می شود, توان امنیتی و تسلط دچار بحران می شود. باید این مسئله را ما دقیق ببینیم. زمینه نفی در بین مردم بسیار وسیع شده است. تشتت و بی تصمیمی در قسمت امنیتی کاملا مشهود است. معلوم نیست انها چند نوع امنیت دارند. امنیت سپاه, بیت رهبری, وزارت اطلاعات, عملکرد هر بخشی با نظر ولی فقیه سامان داده میشود. با اصلاح طلبان یک نوع برخورد میشود., با دانشجویان نوعی دیگرو با دستگیر شدگان اتفاقی و مردم عادی شکلی دیگر, خشونت هم در برخوردش لایه بندی شده است. برپائی دار و اعدام مرزی شناخته نمی شود.این است وضعیت امروزما,هر چه باشد این تغییر هزینه های خود راداردو و برای اینکه وضعیت فاجعه باری پیش نیاید و زخم برتن مردم ریشه نزند, احیاء تشکل ها یک اصل است. وقتی ما متشکل باشیم توان مقابله مدنی ما و نافرمانی مدنی گسترش می یابد .

ــ درست می گوید اکبر, مسئله اعتصاب کردستان ثابت کرد که مردم حتی متشکل هم نباشنددر یک اقدام بی سابقه می توانند پیامشان را به حاکمان برسانند. این اوج نافرمانی مدنی است.

صدای کردستان صدای بعدی ایران است. همه جا این نیروی ذخیره وجود دارد. فردا در آذربایجان, خوزستان, سیستان بلوچستان و......

ــ امروز مسئله ملی و قومی استخوانش در گلوی حکومت گیر کرده است. دیگر نمی توانند مارا از هم جدا کنند. همه ما با یک صدا در میدان انها هستیم.

ــ همه این پیامها این را می رساند که خامنه ای آخرین ولایت فقیه است.فصل دیگری برای " نسل نو" باز شده است. دین بساطش را از حکومت باید جمع کند و برور جائی که ارزش هایش را بدست آورد. کجا؟ .... فضای خصوصی مردم, چیزی که امروز پس از سی سال خود بخود بیتوته کرده است . این فقط حاکمان هستند که هنوز به وسیله و ابزار حیات خود بکارش میگیرند. و این قسمت را هم مردم با حرکات خود و اعتراضاتشان به حاکمان تفهیم خواهند کرد.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.