رفتن به محتوای اصلی

سفر احمدی نژاد به نیویورک در میان ایرانیان
04.10.2009 - 16:18

تحولات اخیر داخل ایران و بویژه انعکاس

سفر احمدی نژاد به نیویورک در میان ایرانیان

من اخیرا دراطاق گفتگوی پالتاکی یارسان کردستان با حضار آن اطاق بحثی به زبان کردی، لهجه گورانی داشتم در مورد تحولات اخیر داخل ایران و سفر احمدی نژاد به نیویورک. این بحث حدود دو ونیم ساعت بطول انجامید و پرسشهای چندی نیز ازطرف حضار مطرح شدند که تا حد امکان به آنها پاسخ داده شد. به نظرم بی سود نیست، اگر محتوای آن بحث را مفصل تر و با استناد به برخی از اسناد قانونی و گفته های رهبران جمهوری اسلامی، به عرض دیگر هم وطنان نیز رسانده شود. برخی از اولین پرسشهای معمول این هستند که انسان از خود می پرسد، در کل سیاست کنونی جمهوری اسلامی در ایران چگونه است؟ چرا گردانندگان رژیم به وحشت افتاده اند و بی رحمانه هر حرکت آرام و صلح آمیزی را با شدت سرکوب می کنند و نظیر این نوع پرسشها؟ اجازه دهید، در آغاز تیتروار اشاره ای به این مسائل بنمائیم و ببینیم حالا چه نوع سیاستی در جمهوری اسلامی اعمال می شود؟ و چرا مردمان ملیتهای ایران همانند خرمن کاه که بنزین بر روی آن پاشیده شده باشد، منتظر جرقه ای آتش زایند که منفجر کند و بسوزاند و خاکستر این حکومت نا عادل و جنایت کار را به زباله دان تاریخ بسپارد.

1- سیاست جدید خامنه ای برای اداره کشور

در واقع محور خامنه ای - مصباح یزدی - احمدی نژاد در چهار سال گذشته زمینه را برای محکم کردن حاکمیت خود و کوبیدن میخ ولایت فقیه بر سر مردمان ملتهای ایران در برنامه اصلی آنها بوده و هست. تاجائی که قدم به قدم فشار بر زنان، یعنی فشار بر نیمی از جامعه را بیشتر و بیشتر کرده اند و قوانین ضد زن، از جمله طرح لایحه تغییر مسایل خانواده، ساده کردن و سرعت بخشیدن به اجازه طلاق یک جانبه برای مردان، قانون ازدواج دوم مرد متمول، بدون اجازه همسر اول، بیشتر ازپیش رواج داده و به مرحله اجراء در آوردن آنها را جدی تر گرفتن و نیز درنظر داشتن، تغییر نام جمهوری اسلامی به "حکومت اسلامی" و غیره. که این آخری یک آرزوی دیرینه مصباح یزدی و هم فکران او بوده و هست.

مسئله برجسته کردن ولایت فقیه واجرای شدیدتر آن درموقعیت کنونی که به مسئله روز تبدیل شده است. تأکید بر ولایت فقیه، یعنی در اصل تقویت استبداد دینی. اجازه دهید، نخست تعریفی دقیق از ولایت فقیه از دید علماء شیعه، بدست دهیم. آیت الله خمینی ولایت فقیه را اینچنین توضیح می‌دهد: "ولایت عبارت ازنوعی سلطه ‌است که دایره اش نسبت به مواردش گستردگی و محدودیت دارد. یا امر وضعی است که لازمه‌اش چنین سلطه‌ای است. بدین‌سان ولی انسان نا بالغ کسی است که مطابق مصلحت او درامورش تصرف می‌کند. حاکم و ولی یک کشور نیز براساس مصلحت و به اقتضای سیاست آن کشور تصرف و عمل می‌ کند". بنا به این تعریف مردمان ملتهای ایران از نظر سیاسی نا بالغ اند و باید هرچه ولی فقیه برای آنها مصلحت بداند، در باره اش تصمیم بگیرد. در جای دیگر خمینی می گوید:"ولایت فقیه یک چیزی نیست که مجلس خبرگان درست کرده باشد. ولایت فقیه یک چیزی است که خدای تبارک و تعالی درست کرده است، همان ولایت رسول‌الله است." به دیگر سخن ولی فقیه، یعنی حاکمیت خدا بوسیله نماینده او تا "قیام مهدی" برروی زمین! و جنتی یکی دیگر از روحانیون مهم جمهوری اسلامی می گوید: "بعد از آل محمد امت حالت یتیمی را دارد که پدر ندارد و سفارش کرده‌اند که علما به جای امامان از آنها کفایت (شاید منظور کفالت است) کنند و هدایت امت را بر عهده بگیرند مانند قیمی که بعد از پدر متکفل اداره امور ایتام است". بدین ترتیب آیت الله خمینی با صراحت می گوید: ولایت فقیه توسط مجلس خبرگان و امثال تعیین نمی شود، بلکه ازجانب خدا است و جنتی مردم را یتیم و ناتوان می داند که نیاز به قیم دارند و مصباح يزدي آب پاک روی دست همه می ریزد و می گوید: "ولي فقيه در حكومت اسلامي مشروعيت خود را از خدا مي‌ گيرد". یعنی هیچ کس هیچ غلطی نکند که امر امر خدا است. بدیگر سخن یک ملائی که جز دانش دینی چیزی ندارد و نمی داند و هنوز به جن و پری و استخاره اعتقاد دارد، باید برای نمونه، بر دانشمندی که شناخت علمی جهان را در مغز خویش جمع نموده، امر و نهی کند و "راه درست زندگی" را برای او تعیین نماید!

در واقع این به معنی زیر پا گذاشتن ابتدائی ترین حق و حقوقی هستند که در حتا قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران درماده های 23، 24، 25، 26، 27، 38 و 39، تصویب شده و موجود اند. قانون اساسیی که توسط ولی فقیه بر آن صحه گذاشته شده بوده است، دراینجا به پشیزی نمی خرند. اکنون با هم سری به این ماده های قانون اساسی بزنیم و ببینیم چگونه حتا این ماده های قانونی مصوبه رهبران خودرا با تکیه بر قدرت ولایت فقیه، زیر پا می گذارند. برای نمونه، در ماده 23 این قانون آورده شده: "تفتيش‏ عقايد ممنوع‏ است‏ و هيچكس‏ را نمي توان‏ به‏ صرف‏ داشتن‏ عقيده‏ اي‏ مورد تعرض‏ و مواخذه‏ قرار داد". حالا از جنایات در حق همه نیروهای غیر اسلامی یا مسلمانان مخالف ولایت فقیه از اوایل انقلاب تا کنون چشم می پوشیم و فقط به تحولات سه ماه اخیر بعد از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری بسنده می کنیم. به اعتراف صریح برخی از گردانندگان سابق رژیم یعنی بخشی از "خودیها" این حاکمیت خامنه ای، مصباح یزدی و احمدی نژاد نه این که تحمل شنیدن هیچ پرسشی را ندارند، بلکه هر فرد پرسش کننده و معترض و ناراضی از شیوه مملکت داری، اگر مسلمان هم باشد، باشدت تفتیش عقاید و مواخذه می شود. این را دیگر ما مخالفین خارج نشین نمی گوئیم، بلکه خودیها گفته و می گویند. و همین باعث شده است که بیشتر جوانان برای به دست آوردن محل تحصیل یا شغلی، اجبارا به دروغ گوئی روی آورند و آن را به عادت تبدیل کرده اند! در مورد آزادی مطبوعات در ماده 24 همین قانون آورده شده: "نشريات‏ و مطبوعات‏ در بيان‏ مطالب‏ آزادند مگر آن‏ كه‏ مخل‏ به‏ مباني‏ اسلام‏ يا حقوق‏ عمومي‏ باشد تفصيل‏ آن‏ را قانون‏ معين‏ مي‏ كند". در اینجا از نشریات مخالف حاکمیت اسلامی و غیره چشم می پوشیم و می گوئیم باشد، این نشریات مخل مبانی اسلام بودند و بزعم این آقایان باید ممنوع باشند. اما اینها بهیچ وجه نمی توانند نشریات آقای کروبی و امثال را مخل مبانی اسلام یا حقوق عمومی بحساب آورند، چون همین آقای کروبی در نامه دومش به رفسنجانی خودش را از شاگردان "امام" و دلسوز اسلام و انقلاب می داند و شکی هم در گفته هایش نیست. پس چرا با بی شرمی این نشریات و امثال را هم ممنوع اعلام کرده اند؟ این پرسشی است که خود می دانند و باید از همه و به ویژه ازگردانندگان ومراجعه کنندگان پر وپا قرص اطاقهای پالتاکی اسلامی هم نمود.

در ماده 25 همین قانون اسلامی آورده شده: "بازرسي‏ و نرساندن‏ نامه‏ ها، ضبط و فاش‏ كردن‏ مكالمات‏ تلفني‏، افشاي‏ مخابرات‏ تلگرافي‏ و تلكس‏، سانسور، عدم‏ مخابره‏ و نرساندن‏ آنها، استراق‏ سمع و هرگونه‏ تجسس‏ ممنوع‏ است‏ مگر به‏ حكم‏ قانون‏". این یک دروغ محض اسلامی است، زیرا من روی پوست خود هم کنترل نامه و هم استراق سمع را لمس کرده و می کنم و تا کنون هیچ قانون شکنی هم نکرده ام که بگویند به حکم قانون درباره من عمل شده! در همان اوایل انقلاب هشت بسته کتاب تاریخی و جامعه شناسی و دیگر کتبی از نویسندگان اسلامی مانند مرتضی مطهری و خمینی و امثال که هیچ گونه مخالفتی هم با اسلام نداشتند، برای من به آلمان پست کردند. هنگامی که کتابها را دریافت نمودم، متوجه شدم که یک کتاب ویژه، "کرد و نژاد او" نوشته رشید یاسمی در هیچ کدام از بسته ها نیست. فکر کردم، شاید فراموش کرده و توی بسته ها نگذاشته اند، در صورتی که فرستنده اطمینان داشت، بویژه این کتاب را که امضاء شده و هدیه ای بود در آن بسته گذاشته شده بود. چند سال بعد یک فردی که اکنون بازنشست شده و کارمند اداره پست مرکزی بود، شهادت داد که او خودش بسته ها را همه کنترل کرده و جلو چشمش یکی از مأموران پست کتاب کرد و نژاد او را که امضاء یک سرهنگ باز نشسته کرد (اردلان) هم پای آن بود و برای گیرنده (من) امضاء کرده بود، در آورده است و برای خودش بر داشت. ایشان به من گفتند که درجمهوری اسلامی باشدت بیشتری همه نامه ها و بسته ها کنترل می شوند. یعنی به گفته ایشان در رژیم گذشته هم می شد اما نه بشدت جهموری اسلامی. پس بی شرمی است که درسایه اسلام ناب محمدی سر مردم شیره مالیدن و دروغ گفتن وحتا رعایت قانون اسلامی نکردن را. حالا می گذریم ازشنیدن غیرقانونی مکالمات تلفنی همه شهروندان کشور که برای آن به اندازه کافی سند و شاهد در اختیار خود بنده قرار دارد. در ماده 26 این قانون آورده شده: "احزاب‏، جمعيت‏ ها، انجمن‏ هاي‏ سياسي‏ وصنفي‏ وانجمنهاي‏ اسلامي‏ يا اقليتهاي‏ ديني‏ شناخته‏ شده‏ آزادند، مشروط به‏ اين‏ كه‏ اصول‏ استقلال‏، آزادي‏، وحدت‏ ملي‏، موازين‏ اسلامي‏ و اساس‏ جمهوری اسلامي‏ را نقض‏ نكنند. هيچكس‏ را نمي‏ توان‏ از شركت‏ در آنها منع كرد يا به‏ شركت‏ در يكي‏ از آنها مجبور ساخت"‏.

حالا ما از احزابی که در مخالفت با اسلام بودند حرفی نمی زنیم و در باره مذاهب اقلیتی مانند بهائی ها و یارسانیان و غیره هم هیچ نمی گوئیم. خوب اگرچه اینها با اسلام هیچ دشمنی ندارند، اما مستقل اند و با دین حاکم هم خوانی و سر ستیز هم ندارند. پس هیچ بهانه ای هم نیست که از آنان جلوگیری شود، ولی چون در قانون اساسی این آقایان نیامده و دولت هیچ حمایتی از آنها هم نمی کند، ما نیز حرفی نمی زنیم. اما چرا مثلا پیروان مسیحیت، یهودیت و زرتشتی با وصف رعایت قوانین اسلامی، هیچ آرامشی ندارند و دائم باید زیر نام جاسوسی برای بیگانگان تحت توهین و پیگرد قرار گیرند؟ چرا باید حزب توده ایران و سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت که در بست حتا ولایت فقیه را هم بندرت زیر علامت سئوال می بردند و در برنامه و شعار خود پشتیبانی صد در صد از جمهوری اسلامی خط امام، می کردند، توسط گزمه های حکومت نابود شوند و حتا این قانون شامل حالشان نشد؟ و یا حتا مسلمانان سنتی از هیچ گزندی بر حذر نیستند. من واقعا نمی دانم مردم ما کی از خواب بیدار می شوند که جنایت اینهارا به روشنی ببینند؟ در مورد تظاهرات و راه پیمائی مسالمت آمیز در ماده 27 این قانون آمده است: "تشكيل‏ اجتماعات‏ و راه‏ پيمايي‏ ها، بدون‏ حمل‏ سلاح‏، به‏ شرط آن‏ كه‏ مخل‏ به‏ مباني‏ اسلام‏ نباشد آزاد است‏".

هرانسان آگاه و عدالت خواهی در ایران شاهد راه پیمائی های ضد تقلب انتخاباتی دوره دهم ریاست جمهوری بوده و دیده است که تظاهر کنندگان هیچگونه سلاحی را بجز نوشته ها و پلاکارتها، حمل نکرده بودند و فقط شعار ضد تقلب می دادند و در اسلام، شعار ضد تقلب هم نباید مخل با اسلام به حساب آید! زیرا اسلام نباید حامی متقلب باشد. تظاهر کنندگان با بستن پارچه سبز به دست خود، وفا داری خود را به اسلام هم نشان می دادند. اما آنها به گلوله بسته شدند. ندا آقاسلطان، مهندس کیانوش آسا، سهراب اعرابی و ترانه موسوی نه سلاح دردست داشتند و نه شعار می دادند، اما آنها را با نشانه گیری عمدی در خون غلطاندند. این است اجرای قانون در ایران اسلامی؟! در همین قانون اساسی در ماده 38 آورده شده: "هرگونه‏ شكنجه‏ براي‏ گرفتن‏ اقرار و يا كسب‏ اطلاع‏ ممنوع‏ است‏. اجبار شخص‏ به‏ شهادت‏، اقرار يا سوگند، مجاز نيست‏ و چنين‏ شهادت‏ و اقرار و سوگندي‏ فاقد ارزش‏ و اعتبار است‏. متخلف‏ از اين‏ اصل‏ طبق‏ قانون‏ مجازات‏ مي‏ شود".

می گویند آش به آن اندازه شور بود که خود آقای خامنه ای دستور بستن مخوفگاه کهریزک را داد و پدر یکی از شهدای شکنجه و کشته شده کهریزک را در ملاء عام بحضور پذیرفت و با تقدیر از او، غیر مستقیم از اتفاق افتاده عذر خواهی نمود. خود سران مملکت بارها از شکنجه و اقرار گیری در زندانهای ایران حرف زده اند. مرحوم مهندس بازرگان در تریبون مجلس گفت: اگر روزی بازرگان را آوردند پشت تلویزیون و چیزی غیر این گفت، بدانید، آن بازرگان این بازرگان نیست. نقل بمعنی. در سالهای پیش مرحوم دکتر کیانوری یکی از اولین زندانیان سر شناس چپ بود که درنامه خود به خامنه ای و در گفتگو با نماینده سازمان ملل ازشکنجه های وحشت ناک صحبت کرد که چه بر سر خود و همسر 75 ساله اش در زندان آورده اند.

دراین قانون اساسی اسلامی ماده 39 آورده شده: "هتك‏ حرمت‏ و حيثيت‏ كسي‏ كه‏ به‏ حكم‏ قانون‏ دستگير، بازداشت‏، زنداني‏ يا تبعيد شده‏، به‏ هر صورت‏ كه‏ باشد ممنوع‏ و موجب‏ مجازات‏ است"‏.

در صورتی که در همین زندانهای جمهوری اسلامی از اوین گرفته تا کهریزک و دیگر زندانها در شهرستانهای کشور شرم آور ترین تجاوز و هتک حرمت به زندانیان صلح طلب را کرده اند. ما در مقالات متعدد از آنها نام برده ایم. یکی از جدید ترین تجاوزات بی شرمانه هتک حرمت به جوان 18 ساله بنام مهدی در زندان کهریزک بوده. با وصف اینکه او از مأمور و باصطلاح بازپرس التماس کرده که نام من هم مهدی است و مرا به مهدی صاحب زمان ببخشید. گویا در پاسخ شنیده است، گور پدر تو و به جهنم که هم نام مهدی هستی. ما می خواهیم رأی ترا به تو پس بدهیم و یادت دهیم که دیگر عیله نظام به تظاهرات نروید. همین بلا را بر سر ترانه موسوی آوردند و او را نیز کشته و سوزاندند که آثار جنایتشان نماند. اینها نمونه هائی از خروار اند. پس عمل کردن عکس آنچه در قانون جمهوری اسلامی آمده است، لکه ننگی نا زدودنی است که بر دامان این جمهوری واسلام چسبیده است و باهیچ وسیله ای قابل پاک کردن نخواهد بود.

- تقلب در انتخابات ریاست جمهوری بهمین منظور

همان گونه که احمدی نژاد چهار سال پیش با یک نیرنگ و یک شبه در دور دوم آن انتخابات بر مهدی کروبی پیروز شد، این نقشه را هم برای این دوره کشیده بودند.

منتها این دوره سه رقیب داشت و می بایستی طوری تقلب انجام گیرد که مردم عادی باور نکنند که تقلبی بوده. آنها انطور وانمود می کردند که در میان عوام، مردم از خود بپرسند: آخر مگر می شود یازده میلیون تقلب کرد، تقلب صد هزار، دویست هزار، پانصد هزار و یا یک میلیون!! پس احمدی نژاد با "رأی" مردم انتخاب شده! بهر حال این تقلب انتخاباتی را، فقط دشمنان انقلاب اسلامی مطرح می کنند! پس با ساده کردن قضیه و این نوع بر داشت را تحویل مردم می دهند، که طوطی وار تکرار کنند. در اصل این دلایل آبکی طرز فکر گردانندگان جمهوری اسلامی و هوادارانشان بوده و هست. یک نکته دیگر می تواند در این تقلب دخیل باشد و آن انجام کار نیمه تمام احمدی نژاد است. اگر دیگری رئیس جمهور می شد به احتمال قوی مسئله غنی سازی اورانیوم و ساخت بمب اتمی را متوقف نماید. بهمین دلیل می بایست بهر قیمتی احمدی نژاد از صندوق رأی بیرون بیاید. در هرصورت واقعیت چیز دیگری هم به ما می گوید که اینها دردنیای امروز شیوه مملکت داری وحفظ قدرت زیرنام اسلام درایران را شکست خورده ارزیابی کرده و می کنند، لذا از افراطی ترین متد آغاز می کنند که حداقل بتوانند زیر شاخه معتدل تر اسلامشان را در ایران نجات دهند. این هدف اصلی شاخه خامنه ای، مصباح یزدی و احمدی نژاد است. بدین ترتیب نیاز به نه فقط تقلب و نیرنگ بلکه هر کار ناشایست دیگری هم دارند. برایشان مهم نیست خلاف قوانین و دستورات صریح اسلام هم باشد. مهم آن است که به قول خودشان روحانی سر کار بماند. بدون شک خیلی از هموطنان بخاطر دارند که در اوایل انقلاب، آقای دکتر بهشتی که جانش راهم در راه حاکمیت روحانی بر ایران داد، گفت: "اگر جامعه ما بخواهد به راستى اسلامى بماند و اسلام اصيل بر آن حكومت كند، بايد فقيه در جامعه، هم رهبرى فقاهتى كند و هم رهبرى ولايتى؛ يعنى بايد نبض حكومت در دست فقيه باشد." و آیت الله خمینی نیز با تأکید گفته بود: "شکست روحانیت، شکست اسلام است. اسلام بدون روحانیت محال است که به حرکت خودش ادامه دهد." پس تمام این تقلبها و نیرنگها فقط بخاطر سر پا و بر قدرت نگهداشتن روحانیت درایران است و بس. در واقع اگر ما افکار و عمل پشت پرده این آقایان را تحلیل کنیم، هدف اصلی برسر همین قدرت ماندن است، نه اسلام. برای اینها اسلام فقط بهانه است.

- عکس العمل توده های مردم در برابر این نیرنگ بازی حکومتی

کروبی وموسوی، هنگامی که متوجه شدند، این مافیای قدرت بهیچوجه حتا به آنها نیز اعتماد ندارد و همان طور که اشاره شد، هدف حفظ اسلام نیست، بلکه در حال حاضر حفظ قدرت شاخه افراطی است، هواداران خود را به خیابانها کشاندند. در این معامله با اطمینان می توان گفت که، 90 درصد مخالفان جمهوری اسلامی این حرکت را به فال نیک گرفتند و زیر پرچم سبز به خیابانها ریختند (گرچه همه اینها را سر و ته یک کرباس می دانند) اما برای مخالفت با رژیم استبداد، از هر حرکتی به سود آزادی استفاده کردن، مجاز دانستند. در هر صورت آدم، هرگز به این اندازه با قصی القلبی و بی آبروئی خط خامنه ای - مصباح یزدی حساب نمی کرد. اگرچه کاملا ازجنایات رژیم در سی سال گذشته مطلع بودیم اما به این شدت نه! و تصورش نمی رفت که اینها برای حفظ قدرت نه به یاران خود و نه به اسلام، هیچ رحمی هم نمی کنند. با این وصف ملاحظه شد که میلیونها از مردم به خیابانها ریختند و در تظاهرات صلح آمیز شرکت کردند. رژیم هنگام ملاحظه تظاهرات صلح آمیز و بدون در گیری با پلیس، به وحشت افتاد و با بکارگیری تدابیر ومکر ونیرنگ اسلامی، اول توسط لباس شخصی ها و با حمایت مأموران پلیس آغاز به شکستن در و پنجره خانه ها و اتومبیل مردم عادی کرد که آنهارا به گردن تظاهر کنندگان بگذارند و بدین ترتیب آنها را به انزوا بکشانند که بسادگی سر کوب کنند. در صورتی که این جانیان متقلب هیچ فکرش را نکرده بودند که با کمک دستگاههای دجیتال و موبایل فیلم این جنایات مأموران لباس شخصی را می توان توسط مردم گرفت و سند در حال خراب کاری انکار ناپذیر آنها را بعدا بنمایش گذاشت. دوم دستور شناسائی و دستگیری جوانان فعال و حتا تجاوز به آنها و قتل آنها را دادند. این سیاست خشن رژیم در قبال مخالفان و منتقدین است. اکنون که وارد بحث با مسلمانان خارج نشین، هوادار رژیم و بویژه در اطاقهای پالتاکی که می شوی و اگر پرسشی مطرح کنی، یکی از دلالیل سرکوب را همین شکستن در و پنجره خانه ها و اتومبیل مردم عادی را، مثال می زنند، در صورتی که این کارها را خود رژیم انجام می داده و بعد هم تا زمانی که افشاء گری دختران و زنان قهرمان رو نشده بود، تجاوز را هم انکار می کردند. حالا که دیگر راه در رو ندارند، می گویند این اعترافات به خاطر گرفتن پناهندگی است!! خوب، در پاسخ این توجیه گری دیدیم که "خودیها" مانند کروبی و امثال شلوار از پای رژیم در آوردند. این است که مردم دیگر به این رژیم اعتماد نمی کند. اینها اسلام را بهانه کرده اند و هر جنایتی را زیر نام اسلام انجام می دهند. باید این پرسش را واقعا از مردمان پاک دل و معتقد کرد، که آیا صادق محصولی و علی کردان و آقای دانشجو متقلب، به اسلام وقعی می نهند که وزرای دولت، همین رژیم با 24 میلیون رأی بوده و می شوند؟

- کشت و کشتارها و دستگیری و شکنجه و تجاوز به زندانیان

آنچه که به کشتار و تجاوز به جوانان مربوط می شود، نمی خواهد حتا به اعترافات این جوانان اشاره کرد، بلکه حرف خودیهائی مانند کروبی و آیت الله دستغیب و نظیر آنها برای ما کافی باید باشد. نمونه وار همین نماینده مردم فارس در مجلس خبرگان، آیت الله دست غیب، خطاب به اعضای مجلس خبرگان گفته است: "آيا آنچه گذشت شرعى بود؟ مطابق قانون اساسى و آنچه از آن منشعب می شود، بود؟ پس چرا شما خبرگان ساكت بوديد، آيا غم خوردن و نشستن كافى است."

نماینده استان فارس در مجلس خبرگان با طرح این سئوال که"چرا دستهاى مرموز انجمن حجّتيّه را كه امام امت‏ آنها را خطرى براى انقلاب مى‏دانست، در پشت صحنه لمس نمی كنيد" و" چه اشخاصى قواى سه گانه مقنّنه، قضائيه و مجريه را دور زده‏اند" گفت"چه شده كه كسى مسئول آنهمه اتّفاقات غير قانونى نيست. چه شده كه صداى فرياد رسى و عدالتخواهى با حكومت نظامى جواب داده مى‏شود. آيا اينها غير از وجود بيگانگان به انقلاب، در پشت صحنه مى‏باشد."

خوب، اگر ما این جملات آیت الله دست غیب را به زبان دیگر توضیح دهیم، منظور او همه آن جنایاتی است که در همین سه ماه پیش به این طرف اتفاق افتاده و با اطمینان همه احتمالا درباره دستگیری ها، شکنجه ها و تجاوزات به ناراصیان و مخالفان تقلب در انتخابات، می دانند که در این میان بیش از 72 نفر جوان بیگناه کشته شدند و به دهها نفر تجاوز کردند و هنوز هم هزارها نفر برای اقرار گرفتن در زندانهای رژیم نگهداشته می شوند. کروبی در نامه دومش به رفسنجانی صراحتا گفته است که او به عنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت و خبرگان کشور باید تعهدات خودرا در قبال "انقلاب اسلامی" بخاطر بیاورد و سکوت نکند.

- ادامه هر روز اعتراضات مردم و به رسمیت نشناختن احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور ایران

ازآنجا که احمدی نژاد واقعا با تقلب و نیرنگ و باصطلاح برای مصلحت نظام و ولایت فقیه سر پا نگهداشته شده و به عنوان رئیس جمهور تحمیل گردیده است، اکثریت مردم بغیر از تعدادی پاسدار و بسیجی، کسی از هم وطنان، چه در داخل و چه در خارج از کشور نمی خواهند اورا بپذیرند. بهمین دلیل با وجود این صحنه های پر خطر هر کسی که دهان باز کند با کشت و کشتار و جنایت و تجاوز و سرکوب خشن سر و کار خواهد داشت، ملتهای ایران از اعتراضات خود کوتاه نیآمده و در هر فرصتی و بهر شیوه ای به رژیم ضربه می زنند. تا جائی که رسانه های گروهی جهان غرب با وصف مماشات دولتهای صنعتی با رژیم تقریبا هر روز خبری در باره نا آرامیها در ایران درج می کنند و اعتراضات مردم را منعکس می نمایند. اخیرا من نواری ازیک جلسه مخفی سران نیروهای اطلاعاتی و نظامی را شنیدم که توسط یک نفر متهور گویا بوسیله ای ضبط شده بوده و به خارج انتقال داده شده است. صحت و سقم این سند هنوز برای من معلوم نیست، اما آنچه که شنیده می شود می تواند نزدیک به حقیقت باشد. اطمینان دارم که متخصصان فن در اسرع وقت آن را در اختیار عموم خواهند گذاشت. در این جلسه متخصص امور اطلاعاتی ضمن حاضر و غایب مأموران و افسران فرمانده گروهانهای ضربتی و مواخذه برخی از آنها برای غیبت در جلسات پیشین، شرح می دهد که چگونه همراه تظاهر کنندگان همپا شوند و شعارهای ضد رژیم سر بدهند و خط تظاهرات را تعیین کنند و بعد از شناسائی دقیق آنها را به دام بیاندازند. در این جلسه اکیدا تأکید می شود که هر گز با ریش وارد تظاهرات نشوند که لو خواهند رفت.

- شرکت احمدی نژاد در نشست سالانه سازمان ملل 20 سپتامیر

ما بخوبی ملاحظه کردیم که نمایندگان کشورهای جهان در سازمان ملل چه عکس العملی در برابر ورود احمدی نژاد و سخنرانی او در پشت تریبون آن سازمان نشان دادند. بطوری که فیلمها و عکسهای سالن سازمان ملل نشان می دادند، نه اینکه اکثر صندلیهای نمایندگان به اعتراض به سخنرانی او خالی بودند، بلکه حتا نماینده کشورهائی از دوستان نزدیک جمهوری اسلامی مانند لبنان نیز خالی بود و احمدی نژاد در مجموع برای کرسی های خالی صحبت می کرد و این بار دیگر هلال نور دور سرش نبود و احتمالا نمی تواند برای آقای مصباح یزدی از آن تعریف کند. در کنار این صحنه از اعتراض، ما شاهد تجمع جوانان ایرانی مقیم آمریکا از همه ملیتهای ایران در نیویورک در جلو سازمام ملل بودیم و در مقر سازمان ملل همانند دیگر شهرهای بزرگ دنیا، ایرانیان شدیدا به سرکوب اپوزیسیون و تقلب در انتخابات اعتراض داشتند و از دولتهای جهان خواستند که انتخابات ایران و ریاست جمهوری احمدی نژاد را اکیدا به رسمیت نشناسند. با تمام این توصیف گزیده ای از دانشجویان آمریکائی در نیویورک احمدی نژادرا دعوت کردند که به برخی ازپرسشهای آنها پاسخ گوید. در زیرخلاصه ای از گفتگوی احمدی نژاد با این دانشجویان که از یکی از سایتهای اینترنتی گرفته شده، می آوریم. "دکتر محمود احمدي نژاد شامگاه سه شنبه به وقت نيويورک باحضور درجمع صميمي دانشجويان آمريکايي به سوالات آنها پاسخ گفت و در ضيافت شام آنها شرکت کرد. رييس جمهور در پاسخ به سوال يکي از دانشجويان در خصوص اقليت هاي ديني در ايران اظهار داشت: همه خوبي ها ناشي از اديان الهي است. دين يک حقيقت بيشتر نيست آنهم پاسخ به سوالات اساسي بشر و شکوفا کردن ارزشهاي انساني است. اگر بحقيقت دين برگرديم همه رفتار ما تحت کنترل انساني قرار مي گيرد و استعدادهاي ما شکوفا مي شود. مشکل بشر از ابتدا تا به حال اين بود که اين حقيقت را دائما فراموش مي کند تا حدي که بعضي ها در دين هم تحريف ايجاد کردند. دکتر احمدي نژاد بابيان اين که اگر کسي در مسير دين گام بر مي دارد وجودش پر از مهر، محبت و دوستي براي ديگران مي شود، گفت :اگر انسان در مسير دين قدم بردارد محال است از طريق آن به انسان آسيبي برسد. اگر حقيقت دين را دريابيم و از حقيقت دين تبعيت کنيم مطمئنا رفتار ما در مسير درست هدايت خواهد شد. وي هم چنين با اشاره به اينکه در ايران اقليت هاي ديني متعددي زندگي مي كنند، اظهار داشت: مسيحيان،يهوديان،زرتشتيان و آشوريان در ايران در کنار هم زندگي مي کنند و حتي تعدادي از اين افراد بعنوان نماينده هاي مجلس شوراي اسلامي داراي رأي هستند".

خوب ما به عنوان افراد غیر مسلمان نمی دانیم، قسمت را باور کنیم یا دم خروس را؟ آقای احمدی نژاد، نه با این ادعای قلب پر از مهر و محبت و دینداریت برای دانشجویان آمریکائی و نه با آن قصاوت و جنایتت در حق منتقدان و مخالفانت در ایران. آخر شرم و حیا هم خوب چیزی است، شما سایه وابستگان به ادیان اقلیت را با تیر می زنید و هیچ دین یا مذهب اقلیتی در جامعه ایران آرامش ندارند، اگر در بست سر سپرده جمهوری اسلامی تان نباشند. چگونه بخودت اجازه می دهید چنین ادعائی بکنید؟ روزی نیست که پیروان ادیان اقلیت بویژه بهائیان و یهودیان و یارسانیان تحت پیگرد مأموران صاحب زمانتان نباشند. حالا امکان دارد شما و همفکرانت مدعی شوید که بهائیان و یارسانیان در قرآن به عنوان ادیان اقلیت شناخته نشده اند، آیا یهودیان و مسیحیان و زرتشتیان چطور؟ مگر نه کوچکترین اعتراض یا حتا انتقادی از حکومت شما بکنند، بلافاصله به عنوان جاسوسی برای خارجیان تحت پیگرد قرار خواهند گرفت و دستگیر خواهند شد و تا ثابت کنند که جاسوسی برای هیچ کسی نمی کنند، شمشیر دمکلاس اعدام روی سرشان آویزان خواهد بود!

- اعتراض شدید مردم در سراسر جهان به حضور احمدی نژاد در

این نشست

آنگونه که در پیش نیز اشاره شد، اعتراضات علیه جنایت رژیم و رئیس جمهور تقلبی آن فقط محدود به اکثریت قاطع نمایندگان کشورهای جهان درمقرسازمان ملل نبود، بلکه مردم جهان و پیش از همه اپوزیسیون ایرانی خارج از کشور در همه شهرهای بزرگ کشورهای جهان و بویژه درشهر نیویورک در برابر سازمان ملل، شدیدا معترض آمدن احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور ایران به آن نشست سالانه بودند. یعنی مردمان ملتهای ایران داخل و خارج از کشور بهیچ وجه اورا رئیس جمهور خویش در ایران نمی دانند. این اعتراضات هنوز هم با گذشت سه ماه از انتخابات ادامه دارد.

یکی از قوی ترین تظاهرات ایرانیان در اروپا، علیه تقلب در انتخابات ریاست جمهوری ایران در کشورهای اسکاندیناوی و بویژه استکهلم پایتخت سوئد بود. با نگاه کردن فیلمهای آن، چیزی که به نظر من غم انگیز می آمد، یکی شرکت زنان محجبه ایرانی و عرب در تظاهرات هوا داری از جمهوری اسلامی بود که انسان برای نادانی این زنان خون گریه می کند و دوم اینکه شرکت اعراب فلسطینی و اردنی و غیره به هواداری از همین رژیم بود. این نشان می داد که این دو گروه ازانسانها نا آگاهانی را تشکیل می دادند که نمی دانستند چکار دارند می کنند. البته برای گروه دوم به دلیل کمک مادی و معنوی جمهوری اسلامی توجیهی وجود دارد. آنها بدیترتیب می خواهند دین خودرا ادا کنند. اما آدم بیشتر دلش به حال گروه، اول به ویژه زنان ایرانی که در خارج از کشور زندگی می کنند، می سوزد که این اسلام بزرگوار هیچ لطفی به آنها نکرده، اما آنها برایش تظاهرات می کنند. اینان با دنباله روی از شوهران خود این کار را انجام می دهند و هیچگاه هم از خود پرسشی نمی کنند که چرا ازچنین رژیمی باید حمایت کرد؟ وظیفه آنها فقط حمل شعارها و عکسهائی از خمینی بود و بس. در طرف مقابل بویژه در تظاهرات روز قدس ایرانی هائی از ملیتهای گونا گون بویژه دختران جوان و آگاه و بیشتر دانشجو، شرکت داشتند که سالیان دراز است به عنوان پناهنده سیاسی در خارج بسر می برند. اینها جالب بود که حد اقل همه ایرانی بودند و نه عرب فلسطینی و غیره. آرزو می کنم روزی فرا رسد که ما هر کاری را انجام می دهیم و یا هر شعاری را حمل می کنیم آگاهانه باشد نه دنباله روی و تقلید کردن. به علاوه به خاطر پول و زندگی راحت هم جایز و درشأن انسان نیست، چشم بسته کاری را انجام دادن.

هایدلبرگ، آلمان فدرال، 30 سپتامبر 2009 دکتر گلمراد مرادی

Dr.GolmoradMoradi@t-online.de

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.