متأسفانه وضعيت اسف‌بار ما ايرانيان بدبخت و بیچاره برون مرزی (ببخشید خودم را فقط گفتم ) طوری است که ( توضيح آن در اينجا نمي‌گنجد ) اگر بخواهيم به غير از اندیشه و تفکُرخودمان از پديده ديگری حرف بزنیم، اول بايد به تمام "مُقدسات " قسم بخوريم و آه و ناله و غيره کنیم (آن هم توام با ترس و لرز) تا حرفمان را آنهم با شک و ترديد باور کنند، آنگاه نظر بدهيم (گویا این سُنتی آست). بعضی بیچاره‌ها هم از ترس انگ خوردن و .... نظر نمی‌دهند!؟

در هرحال، من سعی می‌کنم برای اینکه احیانأ تو خواننده این نوشته را راضی نگه ندارم، با فحش، آنهم خواهر و مادریش به آن پدیده، صرف‌نظر می‌کنم.

در حقیقت به حرف تو اعتناء و اهمیتی نمی‌دهم و حرفم را می‌زنم. تو هم به قول معروف از هفت دولت آزادی که مانند همیشه آنرا هر طورکه به نفع‌ات است به جایی وصل کنی!

اما سئوال اساسی، آیا در فلسطین، اولین باری است که این کُشتار توسط اسرائیل انجام می‌شود!؟ سعی می‌کنم برای شما یک قصه تعریف کنم، نه افسانه دروغین، بلکه قصه‌ای واقعی، شاید هم بهتر است از یکی بود یکی نبود، همه هم بودند، بجز خدا !؟ شروع کنم.

اما فراموش نکنیم این اولین باری نیست که انسانهای مبارز و مُتعهد، در ابراز عقیده ‌شان در چنین شرایطی قرار می‌گیرند. مثلأ در رابطه با مجاهدین، در شرايطي که هزاران نفر از افراد مجاهدين در معرض خطر مرگ قرار گرفته‌اند، اگر بخواهیم حتی بر پايه آرمانهای انساني و در شرايط کنوني از حق و حقوق انساني آنها دفاع کنیم، اول باید همانطور که گفتم قسم آیه بخوریم و بیاوریم که به مارکس، لنین و خدا و پیغمبر، برای مثال،من هوادار مجاهدین نیستم (البته بد هم نیست چند تا فحش و نا سزا به رهبریش بدهیم) تا شاید! دوستان و رفقا لطف کنند و آنرا را باور کنند!؟

و یا در رابطه جنگ احتمالی آمریکا و جمهوری اسلامی(برای اینکه یک عده ناراحت نشوند بهتر است بگویم جنگ حتمی... ) باید اینقدر مراقب فحش‌هایمان به دو جناح باشیم که خواننده به یک طرف نچسباندمان! از اینرو باید نوشته ‌هایمان را قبل از انتشار صدها بار بخوانیم که یکوقت، " خدای " ناکرده در مقاله، ۶ تا فحش به جمهوری اسلامی و ۵ تا به شیطان بزرگ (یا بالعکس) داده نباشیم، وگرنه روزگارمان سیاه است و جز لیست سیاه می‌رویم و نوشته از درج در بعضی از سایت ها و ... سانسور می‌شود، از اینرو باید توازن مساوی فحش را به هر دو طرف، حفظ و رعایت کنیم.

اما این قصه یکی بود و یکی نبود،ماجرای جنگ طولانی فلسطین و اسرائیل است و هیچ احتیاجی هم به صفحه سیاه کردن تکراری نداردکه، آی می‌دانید اسرائیل به کُمک امپریالیسم در سال ۱۹۴۸ .... شد !؟ آی چه نشسته‌ای که حماس مشروعیت دارد و یا ندارد!؟ از فرهنگ عمید هم برای واژه مشروعیت کُمک بگیریم!و یا چرا نمی‌خواهیدبفهمید حماس جنبش مقاومت فلسطین است و اینقدر در میان مردم فلسطین رُشد و نمو کرده است که حتی کودکان دو سه ساله فلسطینی با توپ و عروسکشان تکه پاره و شاید هم شهید محسوب می‌شوند!؟

حتمأ این بحث را شنیدهاید که پدر و مادران بدون اجازه از فرزندانشان، آنها را به وجود می ‌آورند!؟ و می‌دانیم زنان ستم مضاعف را می‌کشند!؟ ولی بیچاره کودک، که شاید نخواهد اصلأ به دنیا بیاید؟ اگر هم آمد شاید دوست ندارد در فلسطین زائیده شود؟ و اگر هم این اتفاق افتاد و به دنیا آمد شاید دوست ندارد که عضو حماس شود؟

بعدش شاید هم دوست ندارد به جای بازی با توپ و عروسک ...در جنین مادر و یا چند ماهه و یا سه و چهار سال و یا ... قربانی ایدئولوزی سازمان حماس در زیر بُمباران ارتش اسرائیلی شود.

خانم‌ها، آقایان، دوستان و رفقا !

جنگی نابرابر ناعادلانه و غیرمنصفانه و نازنانه، در غزه در جریان است، اگر بخواهیم به قواعد بازی کشورهای سرمایه‌داری هم نگاهی اجمالی بیاندازیم، خوشبختانه می‌بینیم که مثلأ یک بوکسور ۴۸ کیلو گرمی (مگس وزن) با فردی در وزن ۱۰۰ کیلو به بالآ (سنگین وزن) مُشت زنی نمی‌کند، ولی متاسفانه در غزه چنین است.

در چنین مواقعی از مرتجع‌ترین و جنایتکارترین آدم‌ها از جمله، احمدی ‌نژاد، مصباح یزدی خامنه‌ای، جنتی، رفسنحانی، خاتمی....گرفته تا انسان‌های مبارز و آزادیخواه در سراسر جهان این عمل را محکوم کرده‌اند.

آن دسته از جنایتکاران جمهوری اسلامی از شعار جلوتر رفته و در پی فرستادن بسیح و سپاه و چماقدارانشان به کُمک سازمان حماس هستند! ما انسان‌های آزادیخواه، هر یک به نحوی از مردم بی‌دفاع فلسطین دفاع می‌کنیم، این دفاع و یا محکوم کردن ما، مرزی نمی‌شناسد. در هر کجای این کره خاکی باشد چه در آفریقا، مانند کشتار میلیونی دارفو .... چه در آسیا، مانند کُشتار مردم فلسطین، چه در اروپا مانند کشتار توده‌های یهودی به وسیله جانیان نازی و ...

اما سئوال مهم در اینجاست!؟ آیا ما در برون مرز به جز این کارها که توسط مبارزین و احزاب و سازمانهای سیاسی، روشنفکران و ... انجام می‌شود، عمل و یا حرکت دیگری می‌توانیم انجام دهیم!؟

عجیب است که بعضی از این بیماران مغزی فریاد بر می‌آورند که مثلأ چرا بعضی از روشنفکران سکوت کرده‌اند. واقعأ من نمی‌دانم مثلأ بنده نوعی ( البته اگر روشنفکر به حساب بیایم ) که به سختی راه می‌روم، چکار می‌توانم بکنم، آنهایی هم که اهل هنر و ادب هستند یکی با شعرش، یکی با صدایش، یکی با نوشته‌اش، یکی با نقاشی ‌اش و دیگری با .... وظیفه خود را انجام می‌دهند، فقط یک راه طی نشده مانده و آنهم "اسلحه" است که گویا باید برداشت و رفت به جبهه! خوب هر کس می‌تواند! این گوی و این میدان، بفرماید برود.

باز هم من، به سهم خود این جنایت ارتش اسرائیل را علیه زنان و کودکان فلسطینی با تمام نیرو و قوا، محکوم می‌کنم ولی از آنجائیکه بیم آن می‌رود که یکوقت "خدا " نکرده، جنایتکاران و خائنینی مانند خاتمی و خامنه‌ای و ... اسامی‌شان را در زیر بعضی از این درخواست‌های امضایی (petition) که خوشبختانه در سایت‌های اینترنتی رواج دارد، ننویسند، حدالقل در یک خط (به جان هرکه دوست دارید، فقط یک خط، آنهم با حفظ رعایت ادب) از حزب‌الله، مقتدار صدر، هنینه، حسن نصراﷲ، خالد مشعل،سازمان حماس به عنوان نیروهای قرون وسطایی و ارتجاعی نام می‌برم.

ارتش اسرائیل هم نمی‌تواند مردم یک کشور (فلسطین) را ازبین ببرد ولی متاسفانه این قصه سر دراز دارد.

در هر حال به امید صلح و عشق و دوستی، حال " آسمانی" باشد یا زمینی، بالاخره آرزو هم بر ما که جوانان گذشته‌ایم، عیب نیست !!!

اما باز دلمون هم به این امید و آرزوها خوش نکنیم که این قصه دردناک پایان یافته است.

باز آتش‌بس، باز یک یورش و کُلی انسان بیگناه و معصوم به خاک و خون افتادن ... باز تظاهرات، اعلامیه، فراخوان، امضاء ....

باز آتش بس، باز بمباران، کُشتار ....

باز چطور اسرائیل تأسیس شد!؟ حماس مشروعیت دارد یا ندارد!؟ عرفات خیانت کرد یا نکرد!؟ چرا بعضی‌ها سکوت می‌کنند و بعضی‌ها نمی‌کنند!؟حماس بازوی مسلح جمهوری اسلامی در فلسطین است!؟حماس نمایندگان فلسطینی‌ها هستند!؟تو در کنار جمهوری اسلامی قرار گرفتی!؟ تو از اسرائیل دفاع می‌کنی!؟ تو نوکر امپریالیستی!؟ از نوشته‌ات بویی دیگر می‌آید!؟ تو اینی!؟ تو آنی!؟ تو ....

و باز آتش بس، باز .....

ژانویه ۲۰۰۹ - استکهلم