رفتن به محتوای اصلی

نقش اپوزیسیون در بقای جمهوری اسلامی ایران
پاسخ به آقای کیانوش توکلی
07.06.2015 - 16:46
پس از انتشار مقاله، نقش اپوزیسیون در بقای جمهوری اسلامی ایران، آقای کیانوش توکلی، به کمبودهائی در آن اشاره کردند، که سعی می کنم، در این مقاله فشرده به آنها بپردازم. آقای توکلی نوشتند:
احد عزیز/  اگر بخواهم بصورت پاراگرف ، پاراگراف در باره نوشته ات قضاوت کنم ،می شود با همه ی پارگراف ها بطور مجزا موافق بود ولی مجموعه پاراگراف ها را بصورت مقاله که نگاه کنیم ، کمبود هایی را می شود در آن پیدا کرد
ا. نقش وزن داخل و خارج بعبارت دیگر نقش خارج برجسته تراز داخل کشور بنظر می رسد
2. در خارج از کشورعموما از خط مشی سرنگونی پیروی می کنند در حالی که در داخل مخالفین از راههای قانونی و اصلاحات را جستجو می کنند (آنان خود به دو دسته تقسیم می شوند : کسانی که به جمهوری اسلامی باوردارند و دسته دیگر بر این باورند که بطور تاکتیکی بایستی رفت پشت دو لت روحانی و از ان طریق زیر اب رهبر را زد و مخالفت قانونی را به یک جنبش وسیع توده ای علیه دیکتاتوری خامنه ای تبدیل کرد و در مرحله بعدی تغییر نظام را با انتخابات ازاد پیش برد)
3. در نوشته شما باندازه کافی به تحولات خاورمیانه توجه نشده است  درزمینه سیاست خارجی جمهوری اسلامی و نگاههای استراتژیک درون نظام؛ دو استراتژی وجود دارد . سپاه و خامنه ای بدنبال این هستند که برای «امنیت ملی »خود نیاز دارند که «هلال شیعه» را سازماندهی نمایند ولی خط دولت حسن روحانی بنظر می رسد که مدل « دولت اردوغان» را دنبال می کند که با کارهای فرهنگی _مذهبی ، سیاسی و توسعه اقتصادی ، به مدلی برای کشورهای منطقه مبدل شود. در این ارتباط نقش توافق هسته ای، سرنوشت ساز خواهد بود. شکست آن ،خط خامنه ای پیش خواهد برد بود وجنگ با عربستان و اسرائیل قطعی خواهد شد و پیروزی مذاکرات هسته ای ؛ پیروزی «خط » دولت روحانی خواهد بود. 
 
کیانوش عزیز، کمبود هائی به درستی اشاره کردی، باید در نوشته های دیگر باز شود، در نوشته بیشتر به اهمیت و حیاتی بودن، خود اتحاد عمل که همه در حرف از آن دفاع می کنند ولی هیچکس یک قدم سازنده نمی گیرد، تاکید دارم. و اما:
1) من نقش و وزن اپوزیسیون خارج را مهمتر از اپوزیسیون داخل ارزیابی نمی کنم. اما اهمیت و اصلی بودن اپوزیسیون داخل توجیهی برای بی عملی و عدم اتحاد عمل اپوزیسیون خارج نیست. اپوزیسیون خارج امکاناتی دارد که اپوزیسیون داخل ندارد و باید این امکانات را به نفع جنبش بکار گیرد. اپوزیسیون خارج امکان افشاگری و روشنگری دارد (آنچه ایران گلوبال و همکارانش به خوبی و با کارآئی در این راه می کوشد). اپوزیسیون خارج امکان تماس با مردم جهان، نهاد بین المللی و دولت های صلح جو و دمومکرات را دارد که باید از آن برای انزوای باز بیشتر حکومت جمهوری به کار گیرد. هرچه اتاد عمل بیشتر باشد، این اقدامات موثرتر است.
2) همانطور که در مقاله هم اشاره کردم،جمهوری اسلامی به عنوان یک حکومت ومذهبی و فرقه گرای جنگ طلب یکی از عامل های ناآرامی و رشد افراط گرائی در منطقه است. همه کسانی که خواهان بقای جمهوری اسلامی با قانون اساسی کنونی (بر اساس مذهب و به ویژه مذهب شیعه) هستند، طرفدار نظام هستند و در مقابل اپوزیسیون.
هر تحولی که با نیروی مذهبی و یا قومی ایجاد شود محکوم به شکست است. تکیه برای نیروهای شیعه و یا سنی فقط بحران منطقه را شدیدتر می کند. آیا غرب این حمایت ها را آگاهانه انجام می دهد؟ آیا غرب جمهوری اسلامی را که  خشونت و فساد و استبداد آن را حدی نیست، به نمایندگی مردم ایران پشت میز مذاکره می نشاند به چه منظوری است؟ ولی آنچه تجربه منطقه نشان می دهد، جدائی دین از حکومت دستاورد بزرگ نوسازی و روشنگری بود، و ما نباید انرا زیر پا بگذاریم، علیرغم اینکه، بسیاری موفق شدند، توده های منطقه ظاهرن زیر این پرچم بسیج کنند. باید برای راه حل های سکولار، دموکراتیک و روادار رزمید، هر چند بسیار دشوار باشد.
3) شوربختانه، جهان امکان تکیه بر خیرخواهی و یا خشونت پرهیزی دولت روحانی (اگر واقعن وجود داشته باشد) را ندارد. آنچه در عمل جریان دارد، سیاست جنگ طلب خامنه ای و سپاه است. ما در همه جا شاهد آن هستیم. در ایران، عراق، در لبنان، در سوریه ودر یمن. (این دهن کجی خامنه ای و سپاه به شعار میلیونی مردم ایران »نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران«  نیز است.) بر عکس تصور شما، من لزوم این اتحاد عمل را بیشتر در بستر اوضاع منطقه می بینم. همه کشورهای منطقه دیکتاتورها و جلادانی بودند و هستند که همه امکانات مبارزه خشونت پرهیز را از مردم و مبارزان گرفته اند و حکومت های پوشالی آنها با یک تکانه داخلی یا خارجی سرنگون شد و یا می شود. کشوری می ماند بدون دیکتاتور و بدون اپوزیسیون سازمان یافته. این خلاء قدرت را هم جا افراط گرایان پر کردند. این باز تاکیدی دیگر است بر ضرورت اتحاد عمل اپوزیسیون.
 
در خاتمه، بر دو نکته باید پافشاری کنم:
من مدل اردوغان را مدل نمونه شدن نمی بینم. اردوغان در ترکیه سکولار، که تمام پیشرفت دهه ها گذشته را مدیون آن است، با تقویت و تکیه بر عقب مانده ترین نیروها به سوی یک جامعه مذهبی پیش می برد. سنگ ها را بسته، سگ ها را باز کرده است. جلوی فعالیت اپوزیسیون سکولار را می گیرد، و به روحانیت مرتجع امکانات می دهد تا دستاوردهای آتاتورک را با عقده ای همسنگ، روحانیت ایران از مشروطه و عرفیت بکوبند.
حمایت اردوغان از داعش و عدم حمایت اردوغان از غیرنظامیان کردها، نمونه دیگر سیاست ارتجاعی و فرقه گرای اوست.
من بین جمهوری اسلامی ایران و داعش فرق چندانی قائل نیستم. همین طور بین طالبان و داعش و جمهوری اسلامی. جمهوری اسلامی داعش شیعه است که کشت و کشتار دسته جمعی اش به پایان رسید. (بسیاری از کشتارهای جمهوری اسلامی خودت شاهد بودی: کردستان، ترکمن صحرا،تهران سی خرداد و ....). همانگونه که سربریدن داعش از طالبان، دلیل پیشرو و انسانی بودن طالبان نیست، مخالفت جمهوری اسلامی با داعش دلیل بر حقانیت جمهوری اسلامی نیست.
طرفداران شیعه جمهوری اسلامی چنان خشونتی با توده های سنی مخالف داعش به خرج دادند، که این سنیان مجبور به پناه بردن به داعش شدند.
دور باطل جنگ مذهبی را باید با نشان دادن بی معنی بودن و غیر انسانی بودن آن از یک سو، و از سو دیگر وجود داشتن را حل سکولار و روادار در هم شکست.
۱۷ خرداد ۱۳۹۴
احد قربانی دهناری
گوتنبرگ، سوئد
 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

احد قربانی دهناری
http://ahad-ghorbani.com

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.