
به آقای تبریزی قول داده بودم که شیوه گذاشتن عکس در مطالب را بنویسم. امروز میخواستم این کار را بکنم. سایت را باز میکنم و چشمم میافتد به ویدئویی که از آقای امید دانا منتشر شده است. با خودم میگویم: "آدا دا قورد آزیدی، بیری ده گمی نن گلدی!" (در جزیره گرگ کم بود، یکی هم با کشتی آمد!).
ویدئو را تا آخر و با هزار درد و رنج میبینم. همچنان که انتظار دارم، ویدئویی است بی مایه و سرتاسر توهین و تحقیر نسبت به ترکان. برنامه با این توضیح شروع میشود: "بررسیهای ارائه شده در این برنامه ویژه هیچگونه ارتباطی با مردم میهن پرست آذربایجان ایران ندارد..." و به یاد جکهایی میافتم که اولش میگویند: منظورم تو نیستی! تو که ترک نیستی!" و بعد شروع میکند به فحاشی!
از بیمسؤلیتی "مسؤلین سایت" در برافروختن نفرتهای قومی و ملی و انتشار توهین تحقیر متعجب میشوم. دستم و دلم به کار نمیرود. و چند دقیقه بعد به نوشتن این سطور میپردازم.
***
مدتی است که در ایرانگلوبال مطالبی درباره "زبان آذری" منتشر میشود و "اظهار نظر"هایی درباره آنها نوشته میشوند. به نظر من تا آنجایی که این مطالب، به تحقیق و مسائل زبانشناسی میپردازند، بسیار خوب و مفیدند و اشکالی در میان نیست. اشکال، زمانی پیش میآید که میخواهند از این مقالات، نتایج سیاسی بگیرند و برای من و همزبانانم هویت تعیین کنند و ما را به "اصل خود" برگرانند.
اینجاست که انتشار این مقالات، از روشنگری به قومپرستی و فارسی محوری و حتا فاشیسم، نزول مییابند و هدف سیاسی آنها از پرده بیرون میافتد.
در اکثر این مقالات به من و همزبانانم گفته میشود که زبان شما نه ترکی آذربایجانی بلکه "آذری" بوده و به زور شمشیر تغییر یافته و شما باید به اصل خود برگردید! هدف اینها همانند رضا شاه و آقای احمد کسروی و حلقه محمود افشار، از بین بردن زبان ترکی در ایران است.
در مقابل این فکر بغایت غیرانسانی، کسانی دیگر به ما میگویند که شما "ترک" هستید زیرا زبانتان ترکی است! این حرف درست مانند این است که به استرالیاییها بگویند: شما انگلیسی هستید چون زبانتان انگلیسی است!
ولی واقعا من کیستم؟ ترک، فارس؟ آذری یا...
بارها نوشتهام که به نظر من، من ترکیبی هستم از چندین قوم و ملت. از یونانی و گرجی و ارمنی و فارس و ماد گرفته تا کرد و عرب و بلوچ و... زیرا در سرزمینی به دنیا آمدهام که محل تاخت و تاز همه آنها بوده است. خون همه آنها، فرهنگ و آداب و رسومشان و هر آنچه که داشتهاند موجب شده که اکنون "من" با این خصوصیت وجود داشته باشم. اصلا هم برایم نه مهم است و نه باعث افتخار و یا شرم که پدر و مادر و آبا و اجدادم، به عرب وصل شود یا به مغول و یا به فارس و ماد و یا...
من همین هستم که هستم! فردی که در سرزمینی به نام ایران و در بخشی از آن به نام آذربایجان و در شهری از آن به نام اورمیه به دنیا آمدهام و زبانم ترکی آذربایجانی است. من نه ترکم، نه فارس، نه آذری، نه عرب و نه کرد و... و در عین حال هم ترکم، هم فارس، هم آذری، هم عرب، هم کرد و هم....
زبان من، ترکی آذربایجانی، چه صدها سال پیش با زور شمشیر تحمیل شده باشد و چه همین دیروز از هیچ پدید آمده باشد، زبان من است. آن را دوست دارم و میخواهم به همین زبان حرف بزنم، بخوانم و بنویسم و در رنجم که چرا این امکان را نداشتم تا با این زبان هم آموزش ببینم یا لااقل امکان انتخاب زبان آموزشیم را نداشتهام.
در این میان کمتر کسی به حق من به عنوان یک انسان توجه میکند. کمتر کسی این را درک میکند و یا میخواهد درک کند که این من هستم که هویت خودم را تعریف میکنم، و این من هستم که زبانم را انتخاب میکنم. دیگران برای تعریف این هویت و انتخاب زبان هیچ حقی ندارند!
به همین دلیل فریاد میزنم: برای من هویت و زبان تعیین نکنید، ولم کنید، من آن نیستم که شما میگویید! من خودم هستم و میخواهم خودم باشم!
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید